سلام
به نظر من گوش دادن به این فایل های صوتی شاید خطرناک باشه. چون آهنگساز با توجه به حس و احساسی که در مورد خواستشون داشته و کاملا شخصی بوده این ملودی هارو ساختن و اگه فرد دیگه ای به اینها گوش بده شاید سیستم هدف جوش به کار بیوفته و خواسته اش رو بدست بیاره اما ممکنه چیز دیگه ای رو از دست بده و یا ممکنه اون خواستش به ضررش بشه.
من در مورد این فایل ها چندجایی خوندم که نظرات ضد و نقیض زیادی بود.
این موردیم که گفتم نمیدونم چقدر درست باشه. دوستانی که استفاده کردن اگه تجربیاتشون رو بگن بهتره.
حتی خوده استاد هم اگه راهنمایی کنند که چه بهتر.
من خودم نظرم اینه که تا وقتی مطمعنم نشدم فعلا استفاده نکنم و بجاش خودم و از طریق کتاب خوندن روی ضمیرناخوداگاهم کار کنم.
ویرایش توسط m@hdi : 02-04-2021 در ساعت 19:33
روی قله موفقیت, امینو بزرگ منتظر همه ماست.
سلام
دوستانی که هنوز موفق به تهیه کتاب "دعوت به تمرین ذن" نشدن میتونن از سایت زیر کتاب رو خریداری کنند.
من دو نسخه خریدم .
https://www.30book.com/Book/74713/%D...88%D8%A7%D9%86
74713.jpg
روی قله موفقیت, امینو بزرگ منتظر همه ماست.
سلام خدمت دوستان عزیز
در این پست میخوام راجب قانون جذب صحبت کنم که باید مطالب قبلی راجب امواج مغزی رو خونده باشید
قانون جذب دو پایه اصلی داره
افکار(تجسم)+احساس=عمل ------> خواسته
از نظر من قانون جذبی که در فیلم راز و مدرسین جذب ارائه یک نوع خود هیپنوتیزم ضعیف هستش و این نوعی که مدرسین اموزش میدن تا یک مدت مشخصی برای بیشتر افراد عمل میکنه
چرا؟
1_خسته میشن
2_شک میکنن
3_احساساتشون هنگام تجسم به مرور از بین میره(که میتونه مربوط بشه به همون خسته شدن)
به همین دلیل خیلی میشنوید که میگن قانون جذب چرت و پرت و اصلا عمل نمیکنه
میخوام از طریق خود قانون جذب این مسئله رو اثبات کنم
یک نفر در ابتدا که قانون جذب رو استفاده میکنه به کارش میگیرهو مشاهده میکنه که ای بابا چرا هیچ تغییری رخ نداد بعد شک میکنه که اصلا این قانون عمل نمیکنه
در حالی که خیلی دقیق این قانون عمل کرده چون افکارش رفته به سمت شک و الکی بودن و احساساتشون در شدید ترین حالت بد قرار داره و قانون جذب هم میگه فرمان بردارم سرورم شما حال بد میخواین پس منم در همون راستا قرارتون میدم
قبل اینکه توضیح بدم چطور از قانون جذب به خوبی استفاده کنیم لازمه راجب تجسم علاوه بر توضیحات قبلی یک نکته رو اضافه کنم
قبلا تلقین رو توضیح دادم که چی هستش
حالا میخوام اینو بگم که تجسم قوی ترین نوع تلقین هستش که در علم هیپنوتیزم از ان استفاده میکنن
هیپنوتیزور ها وقتی میخوان رو سوژه تاثیر زیادی بذارند و غرق در سیر قهقرایی کنن شخص رو از تکنیک تجسم استفاده میکنن
تجسم بنیادی ترین نوع تلقین هستش .
خب حالا برای اینکه قانون جذب خیلی خوب عمل کنه به دو چیز احتیاج داریم
تجسم شبیه واقعیت+احساسات قوی که شما رو سوق میده به سمت عمل کردن با کیفیت -------> خواسته ها خیلی سریع تر نمایان میشه
در پست های قبلی راجب امواج ذهنی صحبت کردم و یک نوع مدیتیشن معرفی کردم به نام یوگامودرا
یوگامودرا سر اکبر یوگی ها هستش یوگی ها با استفاده از این مدیتیشن خیلی سریع افکار(چه در سطح خوداگاه چه ناخوداگاه) رو متوقف کرده و ذهنشونو ارام میکنن
و در حالت الفا قرار میگیرن (هر چه مدت حبس تنفس افزایش پیدا کنه حالت ذهنی شما عمیق تر شده (به دلیل افزایش کربن دی اکسید خون)و ممکنه تا سطح دلتا و تتا پیش برید و اگاه باشید به حالتتون که پیشنهاد میشه فعلا این کارو نکنید چون باید سالها تمرین تنفس و ... کنید فعلا در همین سطح الفا پیش برید)
و قبلا گفتیم در این حالت ها ذهن چگونه عمل کرده و چه اختیاراتی دارید
من قصد دارم بگم که اگه بتونید از قانون جذب در حالت الفا بدون نویز ذهنی استفاده کنید نتایج خیلی سریع ظاهر میشن چون وقتی شروع به تجسم میکنید
دیگه اون تجسم یک تجسم نیست طوری میشه که انگار دارید در همون لحظه با همان خواسته ای که داشتید زندگی میکنید
با تکرار این عمل شاهد معجزه میشید و هر خواسته ای را در کم ترین زمان ممکن ظاهر میکنید
امیدوارم نهایت استفاده رو ببرید
ویرایش توسط Mr.jason : 02-24-2021 در ساعت 22:27
I Will Never Forgot These Words
With Great Power
Comes Great Responsibilities
This Is My Gift
My Curse?Who am I
........ I am
سلام همه دوستان عزیز
مدتی هست دوست داشتم تو این تاپیک فعالیت کنم اما وقت کمم اجازه نمیداد اما مطالب عالی شما ها رو خوندم و استفاده کردم و به عنوان عضو کوچکی دراین خانواده دوست داشتم اظهار نظری کنم
مطالب عالی و جالبی بیان شده تشکر میکنم از همه رفقا بابت ایجاد این فضا من که خیلی استفاده کردم شاید بعضی هاش هم منطبق با پست اول و دلیل ایجاد این تاپیک نباشه اما به نظر من شبیه به مقیاس بسیار کوچکی از دید های مختلف جامعه هست که سعی در رسیدن به یک هدف جمعی داره
مطمعنا "همه" کتاب خوندن و ایجاد اگاهی و دانش رو دوست دارند خصوصا که این مدت اخیر بحث قوانین انگیزشی و جذب و ارتعاش تو حیطه موفقیت های فردی هم داغه داغه ولی این "همه" تو این راه چه نتیجه هایی میگیرن؟؟
اصلا علم نماینده ای داره؟ کسی میتونه ادعا کنه من نماینده علم هستم؟ حرفی که من میزنم و فلان مبحث علمی که میگم اول و اخرش اینه و بس - !!!
خود علم هم حتی خودش رو نقض میکنه ، میشکافه و جلو میره و دایم در حرکته و چقدر جالبه که در تاریخ اکثر مطالب نوین علمی ابتدا با نهی و سرکوب و اعتراض روبه رو میشن
من خیلی دقت کردم اکثرا جبهه گیری افراد مختلف هم تو موضوعات مختلف از یه جایی به بعد اثبات خودشون هست نه مبحث منطقی اون علم یا اون بحث ( نمونه کوچک به بحث بین پرسپولیسی ها و استقلالی دقت کنید اخرش به کجا میکشه و نتیجه چیه)
علم روانشناسی هم تو دهه های اخیر رشد فوق العاده ای داشته
من علاقه بسیار زیادی به این حوزه دارم و نتیجه ای که من با سوادم ناقصم تو این حوزه گرفتم احتیاط وبررسی هست که سعی در انتقالش با این پست دارم چون مرید یک بحث یا کتاب شدن صرفا به دلیل فروش بالا یا جذابیتش برای من جالب نیست (به رشد قارچ گونه کانال های انگیزشی و جذب دقت کنید)
انسان ها اگه بخوان چیزی رو اثبات کنند از چه ابزاری استفاده میکنند؟
معمولا- 1-علم 2-مذهب و ادیان 3-منطق
جالب اینجاست تو اکثر شاخه های روانشناسی و موفقیت تمام این 3 ابزار به اندازه کافی چه در جهت پاسخ مثبت یا منفی به این شیوه ها وجود داره که راحت بتونیم مسیر درست رو از غلط تشخیص بدیم امــــا منابع و ورودی های ما از کجاست؟ فیلتری این وسط صورت میگیره یا نه؟
با این وجود باز هم چقدر از این ابزار به نفع خودشون استفاده میکنند - چه سمینارها و کتابها و صحبت هایی که حتی از ایه های قران هم به نفع خودشون تفسیر میکنند و شنونده هم به به و چه چه میکنه بدون هیچ ارتباط منطقی و صحیحی
خلاصه کنم صحبت من تفکر انتقادی تو این حوزه نیست بلکه بیان نظر شخصیم هست که میتونه درست باشه یا غلط و بیان کردم تا جرقه ای باشه
برای مثال اسم قانون جذب رو اوردم
من بعنوان یک قانون قبولش ندارم - این قانون از کجا اومده !! کجا لغب قانون گرفته؟؟ من بهش میگم نظریه اما قانون ؟ مطمعن نیستم
خصوصا روی صحبت من با این موضوع تو ایرانه وگرنه این مباحث از منابع اصلی بسیار هم نکات عالی و اصولی داره
بله کلی نکات مثبت و خوب درش نهفته اما توهماتی بهش چسبیده هم داره که باهاش اشنایید (پیدا شدن جا پارک برای ماشین و نفوذ به دیگران و ...)
گفتم نفوذ به دیگران یادم اومد این اواخر تو یه سمینار اون سخنران انگیزشی بحث تاثیر روی افراد رو شروع کرد من سوال کردم پس چرا گروهی جمع نمیشن تا مثلا ترامپ تو انتخابات رای بیاره یا نیاره فقط نگاهم کرد . . . بهش فکر کنید واقعا چرا؟
جالبه که اسم ورژن بعدی این رویه رو قانون ارتعاش گذاشتند و زیر مجموعه هایی که چسبوندن بهش ( قانون قطبیت - لانه باوری - باور فراوانی - فرکانس ها بتا و الفا و . . .)
همه این ها عالی و درسته ولی قانون ازلی ایشون نیست منظورم اینه این نکات عالی رو به نفع جذب و ارتعاش تموم نکنیم که اون خرافات هم بتونن لابه لای اینها در ما نفوذ کنند
سر فصل های یک پکیج رو دیدم که هر چیز خوبی رو از جایی برداشته بود و قاطی کرده بود به اسم ارتعاش تسلا و کهکشانی همچین اسمایی میفروخت از علم مدیتیشن بگیر تا نرون های مغزی و ایمان و عشق و داستان های افراد موفق و ...
یک نمونه میگم که سیر شخصی خودمه
من روز های اولی که ورود کرده بودم به این مباحث ارتعاش و جذب و تمرین ها رو انجام میدادم حالم عالی بود خیلی خوش اخلاق و اتفاقات بهتری هم می افتاد و راضی و خوشنود ادامه میدادم - کم کم متوجه شدم این حال خوب شاید دلیل های دیگه ای دارهبله من متفاوت فکر میکردم، متفاوت میدیدم که باعث میشد متفاوت عمل کنم و این عمل کردن باعث ایجاد عادت جدید میشد و عادت جدید نتیجه جدید برای من داشت
بعد از مطالعه وقت گذاشتن و بررسی عقیده های مخالف و موافق متوجه شدم که آموزش و آگاهی و رشد هست که داره زندگی من رو عوض میکنه نه جذب و ارتعاش ( یا هر اسم دیگه )
بله قوانین فوق العاده ای وجود دارد مثل انرژِی مثبت و منفی - بحث فراوانی بحث تنظیم سکان توجه و ... اما اینها رو قاطی با اون بخش های غیر منطقی هم نمیکنم و بصورت بسته بندی یا پکیج بخوام همه رو با هم قبول کنم و بگم این دیگه اخرشه
لازمه بگم که برخی از همین قوانین اثبات شده علم و برخی دقیقا ضد علم هست یک نمونه مقالات یکی از پژوهشکران گابریل اوتینگن رو میتونید مطالعه کنید
اگه بخوام جمع بندی داشته باشم قصد و نیت خیلی از این افراد هم خیر و خوب هست و گاهی هم بعضی افراد رو لازمه از کانالی که علاقه نشون میده راهنمایی کنی تا براشون شروعی باشه اما لازمه که درجا زده نشه و اون رشد و اگاهی ادامه پیدا کنه و همه به اسم یک نظریه و قانون تموم نشه
این قانون جذب رو مثال زدم امیدوارم کمکی کنه چون به نظرم خیلی ها باهاش درگیرند و میشه این دست تفکرات رو جزء اون فاکتور روانشناسی فردی در نظر گرفت که نه تنها تو مارکت های مالی بلکه تو کل زندگی میتونه کمک کنه با دید باز و بررسی اگاهانه جلو رفت
من رو ببخشید اگه طولانی شد امیدوارم جالب بوده باشه براتون- موفق باشید
ویرایش توسط Usef-khezri : 03-12-2021 در ساعت 03:10
راه های کهنه به مقصد های نو نمی رسند . . .
با سلام وقت بخیر
میخوام داستان از زندگی خودم بگم که شاید شما بتونین بهم کمک کنید که مربوط به بعد روانی خودم میشه <روان شناسی فردی>
و در اخر سوال از شما داشتم ممنون میشم جواب بدین.
داستان خلاصه میکنم تا بهتر درک بشه
داستان اول خودم کاری :استاد امدم یک هدف 60 روزه برای خودم چیدم که توی پرایس اکشن فوق العاده حرفه ای <تخصص کافی>بشم الانم روز 30 ام هستم دارم اینو تایپ میکنم .
از روز اول تا روز 27 بسیار عالی رو به جلو داشتم ادامه میدادم و مطلاب مثل انواع خط روند و ابتدا و انتها داشت برام جا میفتاد و بسیار عالی بود حالا چه اتفاقی افتاد برا من افتاد من از روز 27 تا 30 تو خونه گرفتم خوابیدم و فقط فقط فقط استراحت کردم مثلا قبلا روزی 10 ساعت تا 12 ساعت پشت چارت بودم اما از روز 27 تا روز 30 به بعد من حداقل روزی 3 ساعت پشت چارت بودم. چرا اینجوری شد یعنی این ربطی به ذات ما داره که سابقه 1300 ساله دارد عدد 50 درصد.
داستان دوم خودم عاطفی:با کسی مد نظر داشتم میخواستم ازدواج کنم چه اتفاقی افتاد قرار شد 120 روز دیگه ما بریم واسه خودمون و کنار هم باشیم استاد روز 74 که رسید خانم گفت من نمیخوام باید رهات کنم من هم دقیقا همینجور حسی داشتم که من هم نمیخوامت باید رهات کنم یک نقطه تعادلی دیگه که جفتمون رازی بودیم از هم جدا بشیم عدد 74 نزدیک 50 درصد هسته<دید نرمال>
ممنونم وقت گذاشتن دوتا داستان منو خوندید.
انیشینن باحال میگه یا همه چی شانسی یا هیچی شانسی نیست <الان من نمیدونم>
دید شمارو میخوام بدونم که این 50 درصد چه چیزی دارد<بعد روانی> من رفتاری که بعداز 50 درصد مثال کاری برام اتفاق افتاد دست خودم نبود ی رفتار ناخداگاه بود توی جفتشون خراب کردم هم کارم هم رابطه عاطفی
صادقانه بگم دنبال اینم بودم که اتفاقات تو زندگیم بتونم پیش بینی کنم میدونستم قرار این اتفاق بیفته اما زمانشو نمیدوستم.
سوال اول :ایا 50 درصد ی کرانه زمانی میتونه تو زندگی روزمره انسان ها باشه؟
سوال دوم:ایا زمانی که کسالت گرفتین و نتونستین وبینار رو برگزار کنید ایا شما هدفی تو ذهنتون داشتین اگه هدف خاصی توی ذهنتون داشتین و جواب بله بود ایا روزای برگزاری وبینار توی 50 درصد رسیدن به هدفتون بوده ؟< یعنی ایا شما نصف مسیر از هدفی تو ذهنتون بوده رو رفته بودین که کسالت رو برای شما فرستاد شده که نتونستین وبینار برگزار کنین>؟
اگه وقت داشتین ممنون میشم جواب بدین شما اطلاعات بالای دارین چون با اساتید بزرگی نشت و برخواست میکین.
جوادی
سلام دوستان
امیدوارم حال همتون عالی باشه
استاد درباره علاقه انسان ها به۵۰ درصد هرچیزی صحبت کردن و اینکه داخل بیشتر کارهاشون اینکار و میکنن. مثل لیوان پر کردن،تقسیم خوراکی با دوستان و...
برای من خیلی این موضوع جالب بود و برای همین این سوال برام پیش اومد که: چرا ذات انسان به این موضوع علاقه داره؟
صرفا برای کنجکاوی به دنبال جواب گشتم و اطلاعاتی که پیدا کردم و به صورت خلاصه وار خدمتتون به اشتراک میزارم.امیدوارم براتون مفید باشه و لذت ببرین.
اولین چیزی که توی ذهنم برام این سوال و بوجود آورد صحبت استاد بود که انسان یک سری کارها و ذاتی انجام میده. اولین مقاله ای که بهش برخورد مربوط به علاقه انسان ها به این که خودشون در مرکز کهکشان بدونن بود. دوست دارن خودشون و بودنشون در مرکزیت بدونن. چون اینجوری حس میکنن در کنترل هستن و جناب آقای کوپرنیک کامل از دید جالبی به این موضوع پرداخته بودن.
ردپا این موضوع در همه جاها بود. کهکشان،فیزیک،روانشناسی، آناتومی و... وجود داشت.
برای مثال در رابطه انرژی "TAURUS" هم یکسری ویدیو و مطالب مطالعه کرده بودم، تصویری که از این موضوع هست، به میانه و درون میره که داخل تمدن های باستان هم آثاری به این شکل پیدا شده.
افراد حتی برای انتخاب محصولات هم توجه بیشتری به کالا وسطی میکنن حتی اگر خوب هم نباشه! در تست ها هم افرادی که تست و تهیه میکنن ۵۵٪ جواب درست در بین گزینه های وسطی قرار میدن!
اینکه شما به کجا نگاه می کنید چگونه بر انتخاب شما تأثیر می گذارد بسیار مهم هست و در بسیاری آزمایش به این نتیجه رسیدن.
محققان ارتباط قوی بین چیزی که نگاه می کنید و چیزی و انتخاب می کنید کشف کردن. وقتی انتخاب می کنید ، عمداً یا ناآگاهانه به موردی که در نهایت انتخاب می کنین نگاه میکنین. موردی که بیشترین توجه را داشته باشه انتخاب می شه. بیشتر اوقات به مواردی که دوست دارید نگاه می کنین .
چشم های شما زودتر از مغزتون حرکت میکنه پس باید بتونیم اونها درست تربیت بکنیم.
در یک مقاله که توسط بخش مطبوعات دانشگاه کمبریج ارایه شده بود و یک آزمایشی بین ۳۰ دانشجو دوره کارشناسی در هنگ کنگ انجام داده بودن و تمرکزشون بر حرکت چشم ها بود و براساس اون و رابطه مثبت بین تمرکز و حافظه به نتایج خوبی رسیدن و دراین مطالعه سعی کردن رابطه بین توجه و اولویت مرکزی بررسی بکنن.
۴ میز تهیه کردن روی هر میز ۵ ظرف گذاشته بودن، دانشجو ها تمایل بیشتری به ظرف های وسطی داشتن و در یک مورد توجهشون به گوشه ترین مورد در سمت چپ بوده.
مشخص شد که شرکت کنندگان نه تنها مدت طولانی تری را صرف تماشای موارد مرکزی میکنن بلکه این موارد را بیشتر از از موارد دیگر ترجیح می دن.
ترجیح مرکزیت معمولاً با توزیع ناهمگون تمرکز در مواردی که در سطح افقی قرار دارن توضیح داده شده. و در این مقاله به اهمیت نگاه کردن افراد به منطقه وسط رسیدن.
در یک آزمایش دیگه تیم جناب آقای پاول رودوی و همکارنشون هم به صورت افقی هم به صورت عمودی به بررسی پرداختن و برای این آزمایش از ۱۰۰ نفر استفاده کردن. در مورد افقی مشابه حالت قبل مرکز توجه همون وسط بود.
در حالت عمودی هم مجددا پاسخ یکسان بود!
براساس بررسی هایی که کردن درمقابل توضیحات ،اثر مربوط به نیمکره های مغز با توجه به سمت چپ یا راست استدلال می کنن. شاید علت این امر مربوط به باورهای فرهنگی باشه که اهمیت یا اعتبار با قرار گرفتن در مرکز ارتباط می دن.
و متوجه این هم شدن که در بعضی موارد تمایل به سمت چپ هم هست.
نظر شخصی: چیزی که من در این مطالعات متوجه شدم و به ذهنم رسید این بود که ما وقتی ازخواب بیدار میشیم به وسط تصویر نگاه میکنیم. وقتی چیزی و میخوایم نگاه کنیم به وسط نگاه میکنیم و... به نظر من فیزیک چشم ما باعث ایجاد این مورد میشه و به صورت ناخودآگاه در تصمیمات ما هم موثر میشن. در مورد سمت چپ هم اگر در رابطه با زبان بدن مطالعه داشته باشین میگن که به بالا چپ نگاه کردن نشانه فکر کردن و چپ نشانه یادآوری صدایی هست.
در آخر به این جمله استاد امینو میرسم که میگن :
''بزرگترین ابزار هر تریدر چشم اون تریدر هست.''
شاد و پر از انرژی های مثبت باشین.
منابع:
digest.bps.org.uk
cambridge.org
scientificamerican.com
kenthendricks.com
منبع دیگه برای مطالعه بیشتر:
sciencedirect.com
ویرایش توسط Soroosham : 03-16-2021 در ساعت 16:46
I have my Own Dream, I have my Own Goal, I'm LIVING it
در حال حاضر 48 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 48 مهمان ها)