روز 34
در دفعات قبلی این بازی، خرج کردن مبالغ خیلی برام مشکل بودن. ولی به مرور زمان، با شکست چند سدّ ذهنی، انجام بازی جزوی از کارهای روزانه ام شده. امروز هم یه کولر خریدیم :d
"عادی شدن" یه چیز بسیار جالب برای من هست. توانایی هایی که (ضعیف یا قوی) الان دارم و روزی آرزوشون رو داشتم، برام عادی شدن و من نسبت به وجودشون فراموشکار شدم. مثلا تایپ 10 انگشتی، یا سواد حرف زدن انگلیسی، یا همین سواد ناچیز تکنیکال، یا قدرت انجام برخی حرکات ورزیشی، یا ثبات قدم در اجرای بعضی برنامه ها. اینها الان برای من عادی شدن و من همینجوری که هستن قبولشون کردم و فکر میکنم جزوی از روزمرگی های من هستن. ولی زمانی بود که خیلی برای رسیدن بهشون تلاش میکردم. اگر نسبت به توانایی ها و دارایی هایی که الان برام عادی شدن، قدردان باشم و آگاهی داشته باشم، اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنم و با استحکام بیشتری جلو میرم.