بازی فراوانی

[Mirzaali]

سلام خدمت همه دوستان عزیز
امروز روز 20 ام بازی بود برای من
27تیر1400

[mohamadrezasj]

سلام و وقت بخیر خدمت استادعزیزم و دوستان گرامی

امروز تی پی 50 درصد بازی فراوانیم خورد. روز 180 ام فراوانی
با لذت فراوان در این فراوانی به جلو میرم.

خدایا شکرت
سپاس جناب امینو

[AbolfazlFX]

سلام دوستان
روز 49ام بازی هستم.
با تشکر از استاد امینو عزیز

[choobin]

سلام دوستان
امروز روز سی ام بازی من بود. و خیلی خوشحالم که این بازی رو شروع کردم و دارم ادامه میدم

[Mehdi.Izad]

امروز آخرین روز تیرماه 1400....
90مین روز انجام موفق بازی فراوانی.
خیلی ممنون از شما استاد گرامی و بزرگوار، و همینطور ایچی تریدر عزیز که این تاپیک عالی رو برای دوستان درخانواده آکادمی استارت زدن.

من یک بار از 21 دیماه سال قبل با روزی 5 میلیون شروع کردم. فکر میکردم روزی یک میلیون برای من خیلی کمه. ولی در روز 68ام یعنی 28 اسفند استاپ خوردم.... راستش دیگه اواخرش مغزم کار نمیکرد باید روزی 340میلیون تومن خرج میکردم و برای من کار خیلی سختی شده بود. از اول صبح تو فکر انجامش بودم ولی چون برام هیچ لذتی نداشت و در واقع به شکل تکلیف اجباری دراومده بود، و همیشه تا آخرین دقایق روز طول میکشید که خریدهامو انجام بدم. حتی دیگه کارها و خریدهای خیلی فانتزی هم جواب نمیداد. مثل خرید دمپایی حوله ای حمام 25 میلیون تومنی یا ماهیهای تزئینی 30-40 میلیون تومنی برای اکواریوم و ....
یادمه آخرین روز قبل از استاپ خوردن از اینکه بازی برام اینهمه سخت شده بود، کلافه شده بودم. از اول روز تا اواخر شب بارها تو فکر انجام بازی بودم ولی هیچ چیزی به ذهنم نمیرسید. تو دقایق پایانی شب، بالاجبار برای اینکه استاپ نخورم، 340 میلیون تومن وسایل آتش بازی خریدم و همه پولمو همون شب دود کردم رفت هوا.... اینجا بود که فهمیدم دیگه ادامه بازی به این منوال فایده نداره.

برگشتم از اول روی خودم کار کردم و چند بار تک تک پستهای بچه ها تو این تاپیک رو خوندم.
یکماه بعد مجدد با همون روزی یک میلیون شروع کردم. در تمام این 90 روز، اولین کار صبح من قبل از هر چیزانجام بازی فراوانی بوده.
برعکس بار اول، ایندفعه همیشه حس خیلی خوبی بهم میداد. و مفهوم پیشرفت واقعی رو کاملا حس کردم. همون حس پیشرفت مرحله به مرحله و مستمر و لزوم داشتن صبر برای رسیدن به چیزای خیلی خوب بزرگ و بزرگتر...
بعد از این درک کردم که لذت واقعی فقط در خریدن و داشتن و رسیدن به این اهداف نیست، بلکه صبر و تلاش مستمر و تیک زدن اهداف هر مرحله، به شکلی که در درون خودت حس کارآمد بودن رو داشته باشی و روند رو به رشدش را حس کنی، خودش بخشی از جایزه است .... که به اندازه رسیدن به خود اون اهداف و یا حتی خیلی بیشتر از اون، احساس رضایت از زندگی بهت میده.
موضوع جالب بعدی این بود که من فکر میکردم برای داشتن همه چیزهای خوب، باید پول خیلی خیلی زیادی داشته باشم، و حتی هیچ وقت نتونسته بودم به این عدد برسم که بالاخره من چقدر پول لازم دارم تا کاملا خوشحال و راضی باشم.... ولی انجام بازی منو به این نتیجه رسوند که برای داشتن همه چیزهایی که دلت میخواد، پول خیلی زیادی که غیر قابل تصورباشه و یاغیر قابل دسترس باشه لازم نداری...در واقع هر چیزی که لازم داری در دسترس خودت هست و با صبر و تلاش مستمر میتونی بهش برسی.
من تصمیم دارم بازی را حداقل تا یکسال ادامه بدم....و بارها و بارها تکرارش کنم.
از همه دوستانی که قبلا این بازی رو انجام دادن و تجربیات بینظیر خودشون رو در اختیار ما قرار دادن هم صمیمانه تشکر میکنم.
مثل بقیه، توصیه من هم به دوستان اینه که انجام بازی رو خیلی جدی بگیرین و حتما روش به اندازه کافی وقت مفید بزارین.
اردتمند
مهدی

[Moonlight]

با آرزوی موفقیت برای شما اقا مهدی
ممنون که نظرتون رو به اشتراک گذاشتید خیلی خوب بود

امروز آخرین روز تیرماه 1400....
90مین روز انجام موفق بازی فراوانی.
خیلی ممنون از شما استاد گرامی و بزرگوار، و همینطور ایچی تریدر عزیز که این تاپیک عالی رو برای دوستان درخانواده آکادمی استارت زدن.

من یک بار از 21 دیماه سال قبل با روزی 5 میلیون شروع کردم. فکر میکردم روزی یک میلیون برای من خیلی کمه. ولی در روز 68ام یعنی 28 اسفند استاپ خوردم.... راستش دیگه اواخرش مغزم کار نمیکرد باید روزی 340میلیون تومن خرج میکردم و برای من کار خیلی سختی شده بود. از اول صبح تو فکر انجامش بودم ولی چون برام هیچ لذتی نداشت و در واقع به شکل تکلیف اجباری دراومده بود، و همیشه تا آخرین دقایق روز طول میکشید که خریدهامو انجام بدم. حتی دیگه کارها و خریدهای خیلی فانتزی هم جواب نمیداد. مثل خرید دمپایی حوله ای حمام 25 میلیون تومنی یا ماهیهای تزئینی 30-40 میلیون تومنی برای اکواریوم و ....
یادمه آخرین روز قبل از استاپ خوردن از اینکه بازی برام اینهمه سخت شده بود، کلافه شده بودم. از اول روز تا اواخر شب بارها تو فکر انجام بازی بودم ولی هیچ چیزی به ذهنم نمیرسید. تو دقایق پایانی شب، بالاجبار برای اینکه استاپ نخورم، 340 میلیون تومن وسایل آتش بازی خریدم و همه پولمو همون شب دود کردم رفت هوا.... اینجا بود که فهمیدم دیگه ادامه بازی به این منوال فایده نداره.

برگشتم از اول روی خودم کار کردم و چند بار تک تک پستهای بچه ها تو این تاپیک رو خوندم.
یکماه بعد مجدد با همون روزی یک میلیون شروع کردم. در تمام این 90 روز، اولین کار صبح من قبل از هر چیزانجام بازی فراوانی بوده.
برعکس بار اول، ایندفعه همیشه حس خیلی خوبی بهم میداد. و مفهوم پیشرفت واقعی رو کاملا حس کردم. همون حس پیشرفت مرحله به مرحله و مستمر و لزوم داشتن صبر برای رسیدن به چیزای خیلی خوب بزرگ و بزرگتر...
بعد از این درک کردم که لذت واقعی فقط در خریدن و داشتن و رسیدن به این اهداف نیست، بلکه صبر و تلاش مستمر و تیک زدن اهداف هر مرحله، به شکلی که در درون خودت حس کارآمد بودن رو داشته باشی و روند رو به رشدش را حس کنی، خودش بخشی از جایزه است .... که به اندازه رسیدن به خود اون اهداف و یا حتی خیلی بیشتر از اون، احساس رضایت از زندگی بهت میده.
موضوع جالب بعدی این بود که من فکر میکردم برای داشتن همه چیزهای خوب، باید پول خیلی خیلی زیادی داشته باشم، و حتی هیچ وقت نتونسته بودم به این عدد برسم که بالاخره من چقدر پول لازم دارم تا کاملا خوشحال و راضی باشم.... ولی انجام بازی منو به این نتیجه رسوند که برای داشتن همه چیزهایی که دلت میخواد، پول خیلی زیادی که غیر قابل تصورباشه و یاغیر قابل دسترس باشه لازم نداری...در واقع هر چیزی که لازم داری در دسترس خودت هست و با صبر و تلاش مستمر میتونی بهش برسی.
من تصمیم دارم بازی را حداقل تا یکسال ادامه بدم....و بارها و بارها تکرارش کنم.
از همه دوستانی که قبلا این بازی رو انجام دادن و تجربیات بینظیر خودشون رو در اختیار ما قرار دادن هم صمیمانه تشکر میکنم.
مثل بقیه، توصیه من هم به دوستان اینه که انجام بازی رو خیلی جدی بگیرین و حتما روش به اندازه کافی وقت مفید بزارین.
اردتمند
مهدی

[hesam.seydi]

سلام جناب مهدی عزیز ممنون از بست زیباتون
من هم پقیقا در روز ۷۰ به بعد با این مشکلات روبرو شدم و الان از اول شروع کردم

امروز آخرین روز تیرماه 1400....
90مین روز انجام موفق بازی فراوانی.
خیلی ممنون از شما استاد گرامی و بزرگوار، و همینطور ایچی تریدر عزیز که این تاپیک عالی رو برای دوستان درخانواده آکادمی استارت زدن.

من یک بار از 21 دیماه سال قبل با روزی 5 میلیون شروع کردم. فکر میکردم روزی یک میلیون برای من خیلی کمه. ولی در روز 68ام یعنی 28 اسفند استاپ خوردم.... راستش دیگه اواخرش مغزم کار نمیکرد باید روزی 340میلیون تومن خرج میکردم و برای من کار خیلی سختی شده بود. از اول صبح تو فکر انجامش بودم ولی چون برام هیچ لذتی نداشت و در واقع به شکل تکلیف اجباری دراومده بود، و همیشه تا آخرین دقایق روز طول میکشید که خریدهامو انجام بدم. حتی دیگه کارها و خریدهای خیلی فانتزی هم جواب نمیداد. مثل خرید دمپایی حوله ای حمام 25 میلیون تومنی یا ماهیهای تزئینی 30-40 میلیون تومنی برای اکواریوم و ....
یادمه آخرین روز قبل از استاپ خوردن از اینکه بازی برام اینهمه سخت شده بود، کلافه شده بودم. از اول روز تا اواخر شب بارها تو فکر انجام بازی بودم ولی هیچ چیزی به ذهنم نمیرسید. تو دقایق پایانی شب، بالاجبار برای اینکه استاپ نخورم، 340 میلیون تومن وسایل آتش بازی خریدم و همه پولمو همون شب دود کردم رفت هوا.... اینجا بود که فهمیدم دیگه ادامه بازی به این منوال فایده نداره.

برگشتم از اول روی خودم کار کردم و چند بار تک تک پستهای بچه ها تو این تاپیک رو خوندم.
یکماه بعد مجدد با همون روزی یک میلیون شروع کردم. در تمام این 90 روز، اولین کار صبح من قبل از هر چیزانجام بازی فراوانی بوده.
برعکس بار اول، ایندفعه همیشه حس خیلی خوبی بهم میداد. و مفهوم پیشرفت واقعی رو کاملا حس کردم. همون حس پیشرفت مرحله به مرحله و مستمر و لزوم داشتن صبر برای رسیدن به چیزای خیلی خوب بزرگ و بزرگتر...
بعد از این درک کردم که لذت واقعی فقط در خریدن و داشتن و رسیدن به این اهداف نیست، بلکه صبر و تلاش مستمر و تیک زدن اهداف هر مرحله، به شکلی که در درون خودت حس کارآمد بودن رو داشته باشی و روند رو به رشدش را حس کنی، خودش بخشی از جایزه است .... که به اندازه رسیدن به خود اون اهداف و یا حتی خیلی بیشتر از اون، احساس رضایت از زندگی بهت میده.
موضوع جالب بعدی این بود که من فکر میکردم برای داشتن همه چیزهای خوب، باید پول خیلی خیلی زیادی داشته باشم، و حتی هیچ وقت نتونسته بودم به این عدد برسم که بالاخره من چقدر پول لازم دارم تا کاملا خوشحال و راضی باشم.... ولی انجام بازی منو به این نتیجه رسوند که برای داشتن همه چیزهایی که دلت میخواد، پول خیلی زیادی که غیر قابل تصورباشه و یاغیر قابل دسترس باشه لازم نداری...در واقع هر چیزی که لازم داری در دسترس خودت هست و با صبر و تلاش مستمر میتونی بهش برسی.
من تصمیم دارم بازی را حداقل تا یکسال ادامه بدم....و بارها و بارها تکرارش کنم.
از همه دوستانی که قبلا این بازی رو انجام دادن و تجربیات بینظیر خودشون رو در اختیار ما قرار دادن هم صمیمانه تشکر میکنم.
مثل بقیه، توصیه من هم به دوستان اینه که انجام بازی رو خیلی جدی بگیرین و حتما روش به اندازه کافی وقت مفید بزارین.
اردتمند
مهدی

[Baran371]

درود
امروز چهل و هشتمین روز بازی فراوانی بود.

[M_HOSEINI]

سلام به استاد گرامی و دوستان عزیز
از اولین روزی که اینجا پست گذاشتم حدود 95 روز میگذره
اولین روزی که بازی فراوانی رو شروع کردم.فراز و نشیبهایی داشت .مخصوصا روزهایی که در ترید موفق نبودی ولی باید بازی رو ادامه میدادی.
بالاخره روز 90 ام هم انجام شد.
روز 90 ام یه نیسان اجاره کردم و رفتم دور تا دور شهر. یک خانم مسن رو دیدم که یک گونی پهن کرده بود و کیسه لیف میفروخت.کل بارش یک میلیون و پونصد شد.وقتی همه بارش رو خریدم دنبال عصاش میگشت تا برداره و بره خونه گفت ننه خداخیرت بده این هفته دیگه نمیام سرکار راحتم کردی .یه تاکسی براش دربست کردم .وقتی سوار میشد با گوشه چادرش اشکش رو پاک کرد و گفت ایشالا هیچ وقت محتاج نشی.
پیرمردی بود که باطری میفروخت .یه عالمه باطری خریدم وگذاشتم توی نیسان .همش شد 700 هزار تومن.میخندید.گفتم چی شده باباجون ؟ گفت صبح وقتی از خونه میومدم بیرون خانمم همینطور که روی پتوی کنار دیوار دراز کشیده بود گفت دکتر گفته این قرص های آهن جوابگو نیست باید گوشت بخوری.بهش گفتم خب گوشت میخرم ،( شش ماه بود گوشت نخورده بودیم) خانمم سرشو رو به عقب بسمت در برگردوند و یه نگاهی به حجم باطریهام کرد.انگار میخاست بگه تا کی میخای اینهمه باطری رو بفروشی و وقتی بفروشی چقد گوشت میدن؟ .امروز وقتی از خونه اودم بیرون به آسمون نگاه کردم و گفتم گوشت میخام زیاد میخام.خلاصه کنم واستون یه گوسفند کامل +10 کیلو چرخ کرده+کلی حبوبات هم گرفتم و یه ماشین واسش گرفتم تا برسه دم خونه. دم رفتن گفت آدم باید حرفشو بخدا بزنه ولی تو هم قدر خودتو داشته باش خدا قبول کرده بوسیله تو حاجت منو بده.عاقبتت بخیر جوون.
ربین راه رفتم داروخونه چسب زخم بگیرم(دستم توی جابه جایی لوازم کمی خراش برداشته بود) دیدم حسابدار از توی سبد داروی یک مرد جوان مدام دارو کم میکنه و قیمت رو اعلام میکنه و اون مرد میگه بازم کم کن.حسابدار به یه جایی رسید گفت اصلا دارو نگیری بهتره چون اصلی هاش رو میگی نمیخام....بگذریم وقتی میومدم بیرون تموم داروهاش رو گرفته بود وداشت حسابدار رو قسم میداد که چه کسی حساب کرد نشونم بده .نمیدونم چی شد دیگه ما رفتیم برای ادامه مسیرمون توی شهر
داستان خیلی طولانیه .این خدا بود که داشت کار مردم رو راه مینداخت و دلها رو شاد میکرد و من خیلی خوشحال از انتخاب شدنم برای این ماموریت بزرگ
روز نود رو گذروندم با یه دنیا حس خوب که با هیچ پولی عوضش نمیکنم
راستی توی انبار خونمون کلی لیف حموم و باطری و اسباب بازی و مجسمه و دفترچه یادداشت و زیرشلواری و روسری وساعت بچه گونه و عینک و... هست.باید هدیه دادن رو شروع کنم...
فایل پیوست 132798

بدون شک یکی از بهترین پستهایی بود که تو آکادمی خوندم / حس خوبت تا خونمون اومد بنیامین جان

امیدوارم یکی از موفقترین بچه های آکادمی ویو بشی / چون همیشه معتقد بودم انسانها نون قلبشون رو میخورن و تمام بچه های آکادمی قلب بزرگی دارند که اینجان/

برات همیشه حال خوب آرزو میکنم
منم امروزروز 50 ام بودم / 4بار تو تو بازی استاپ خوردم ولی اینبار دیگه یقه ذهنم رو گرفتم و ولش نمیکنم

امید سرچشمه پیروزیه

[amir_russ]

سلام و درود بر همه دوستان

امروز رسیدم به ویدئو سوم فراکتالی دور تمرین و استاد گفتن بازی فراوانی رو شروع کنم
امروز روز اولم توی بازی هست
تمامی پست ها رو مطالعه کردم بسیار عالی بود
ممنون از جناب اقای پوریا ichi trader98
بسم الله...