سلام و عرض ادب دارم خدمت شما دوست عزیز سرکار خانم مهسا
و تشکر میکنم بابت اشتراک گذاری تجربه بسیار فوق العادتون
من هم در زمان انجام این بازی کلا متوجه تضاد بسیار بالای چیزهایی که از سوی خانواده و جامعه به ما تا به حال آموزش داده شده بود شدم
-2جفت کفش رو میخوای چیکار هنوز اون قبلی رو داری
-زیاد پول خرج نکن و ولخرجی نکن پولات تموم میشه
-پول بد هست آدمهایی که پولدارن ببین یک جای زندگیشون میلنگه
-فولانی ماشین خارجی خریده ، جواب : امروز فرداست که بگیرنش میگن انگاری افتاده تو کار خلاف
-پول میخوام برا ثبت نام در کلاس موسیقی علاقه دارم ، جواب : تو درستو بخون هنوز موسیقی زدنت پیشکش
-پولاتو جمع کن تا در آینده خدایی نکرده محتاج نامرد نشی
و بسیار بسیار مثالهایی از اینگونه مسائل هست که باعث بروز مشکلات روحی و نداشتن باور و ایمان به خودمون رو رقم زده
ولی خدارو شکر با کمک استاد و در کنار دوستان آکادمی و انجام این بازی و تمرینات آکادمی کم کم این مسائل داره درست میشه
به قول استاد از وقتی این چیزهارو فهمیدم کلا در عرض چند ماه زندگیم از اینرو به اونرو شد
یک مورد که برا من پیش اومد در مورد ترس از آینده و اتفاقی بود که هنوز نیفتاده بود :
من یک خرید اینترنتی انجام دادم و بعد از چند روز متوجه نوشتن اشتباه آدرس در شماره کوچه شدم ولی اسم کوچه رو نوشته بودم ، وقتی تماس گرفتم با فروشگاه گفتن بسته ارسال شده و ما نمیتونیم کاری انجام بدیم ، به ناچار رفتم اداره پست خودمون متاسفانه 3 روز پشت سرهم صبحها هر روز 2 ساعت اونجا بودم تا این بسته پیدا بشه یا پستچی که قرار بود بسته من بیاره پیداش بکنم ، بالاخره پستچی رو پیدا کردم و شمارشو داد بهم گفت طی یکی دوروز با من در ارتباط باش تا بیارم برات و کلا 3 روز درگیر این موضوع بودم ، تا اینکه چندروز پیش در که زده شد دیدم یک پستچی دیگه بسته منو آورده دم در سوال کردم شما چرا آوردین : گفتن اون پستچی مریض شده و کارهاشو من انجام میدم ، ازش سوال کردم من رو بسته شماره کوچه رو اشتباه نوشته بودم شما چطور پیدا کردین و جوابی که شنیدم این بود من اصلا شماره کوچه رو نگاه نکردم تو این منطقه یک کوچه به همین اسم هست
نتیجه : خیلی از ترسها و فکرهایی که از آینده داریم اصلا اتفاق نخواهد افتاد که ما دایما به اون فکر میکنیم
آرزوی سلامتی و موفقیت همراه با شادی و ثروتمندی دارم برای تمام دوستان