سلام به دوستان عزیز و پر تلاشم.
پیامهاتون یه گنجه،واقعا از همه شما ممنونم که این تاپیک فوق العاده رو روشن نگه میدارید.
میخواستم تو موقعیتی که هستم یه موضوع خیلی جالب ، شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشه رو تعریف کنم:
من در حال حاضر دارم در موقعیت دور سوم نقشه راه(دور دوم تمرین)آموزش میبینم و در حال یادگیری اصول اولیه مارکت و دید کلی که اصلا کجام و قراره چیکار کنم هستم.
از وقتی که تمارین رو شروع کردم و نشستم پای تمرین(بهمن 1401 تا به امروز) ، توی هر تمرین و هر جلسه آموزشی ، دچار یک آبجکشن ، گره ذهنی یا حتی کج فهمی میشدم،جوری که کلافگی و ناراحتی قابل توجهی سراغم میومد(ریشه در گذشته من که ناشکیبا و عجول بودم) و باید اونو میفهمیدم و تا تمام و کمال تمومش نمیکردم خایلم راحت نمیشد و مثل یه خوره میوفتاد به جونم ، اینطور بگم که اون مبحث رو همه زندگیم تاثیر میذاشت.
همه اینا به طرز خیلی عجیبی که هیچوقت فکرش رو هم نمیکردم رفع میشد، یعنی اون مطلب آموزشی رو به خوبی یاد میگرفتم و میشه گفت دیگه هیچ مسئله*ای نداشتم(به عنوان مثال اولین گره ذهنی من همین مورد اشتراکی و غیر اشتراکی بود که به راحتی رفع شد)
خب حالا وقشته از من بپرسید خب چطور؟چطور رفع میشد؟وقتی با آموزش و تمرین زیاد پای سیستم به نتیجه نمیرسیدی ، پس....؟
توی خواب
من به همه جواب ها و آبجکشن*ها و مسائلم میرسیدم، اونم وقتی خواب بودم،وقتی که دم*دمای خواب و بیداری بودم حتی، اینشکلی که من
تو اون لحظه هیچ چیزی توی ذهنم نبود جز همون تمرین،جز همون مسئله...
وقتی واسه اولین بار اتفاق افتاد خیلی عجیب بود واسم ، محل ندادم زیاد.
بار دوم ، منو کنجکاو کرد
بارهای بعد دیگه ایمان پیدا کردم.
خلاصه که الان یاد گرفتم:
هر وقت چیزی رو میخوام متوجه شم، خوبه خوب و بدرستی تمرین میکنم،،، هیچی مهم نیست واسم دیگه،،، من تمرینمو کردم و کافیه بهش زمان بدم تا ناخودآگاهم کار خودشو انجام بده، حالا واسه من تو خواب انجام میده،توی اون خواب و بیداریه، واسه شما چطور؟ تا حالا بهش فکر کردین؟
خبر خوب واسه خودم اینکه:دیگه از همون لحظه یاد نگرفتن کلافه نمیشم،صبور شدم و کمتر متاثر میشم،چون میدونم
اثر مرکب کار میکنه.