روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

[Mohammad.Abdi]

درود بر شما
این مشکل از اونجایی شروع میشه که وقتی چارت رو باز میکنید نمیدونید که اون روز باید فروش بزنید یا خرید
برای حلش باید اصالت منطقه رو به چک لیست استفاده کنید و اگر اول مبدا رو نگاه میکنید بعد تایید از اصالت این کار رو نکنید و از تایم بالا تایید بگیرید و در تایم مبدا در جهت اون منتظر تشکیل موقعیت باشین اینجوری هم کار راحتتر میشه و هم ضریب خطا پایین میاد و در نهایت مشکلتون حل میشه

عرض سلام ووقت بخیر دوست عزیز.
امیدوارم که حالتون خوب و عالی باشه.خوشحالم که برگشتین.فرشاد جان من الان در حال بررسی جامعه آماری فایل 57 و58 هستم.در این مورد به مشکل برخوردم.تا اینکه پست شما رو دیدم.این توضیحاتی که فرمودین در زمان ترید مناسب هست یا من که الان در گذشته مارکت میخوام تمرین کنم هم بهتره.ممنون میشم در این مورد راهنمایی بفرمایید.اول برم تایم مبدا وقتی پترن رو بررسی کردم بیام تایم اصالت ببینم در جهت تایم اصالت هستم یا نه.ویا نه اول برم تایم اصالت وتاییده بگیرم وبیام تایم پایین ببینم پترن 1.2.3 شکل گرفته یا نه.سپاس از شما

[farshad70]

عرض سلام ووقت بخیر دوست عزیز.
امیدوارم که حالتون خوب و عالی باشه.خوشحالم که برگشتین.فرشاد جان من الان در حال بررسی جامعه آماری فایل 57 و58 هستم.در این مورد به مشکل برخوردم.تا اینکه پست شما رو دیدم.این توضیحاتی که فرمودین در زمان ترید مناسب هست یا من که الان در گذشته مارکت میخوام تمرین کنم هم بهتره.ممنون میشم در این مورد راهنمایی بفرمایید.اول برم تایم مبدا وقتی پترن رو بررسی کردم بیام تایم اصالت ببینم در جهت تایم اصالت هستم یا نه.ویا نه اول برم تایم اصالت وتاییده بگیرم وبیام تایم پایین ببینم پترن 1.2.3 شکل گرفته یا نه.سپاس از شما

این صحبتی که میکنم شاید زیاد درست نباشه اما وقتی ما اصالت رو بررسی میکنیم در این دوره به دنبال این هستیم که در جهت اصالت ترید بزنیم شاید بعضی دوستان با پرایس خالی هم تشخیص بدن که بخوان خلاف اصالت هم ترید بزنن که با اندیکاتور مکدی خیلی راحت میشه تشخیص داد اما بهتره که از تایم بالا شروع به بررسی کنید ......وقتی تمرین شما اصولی انجام بشه موقع ترید خیلی بهتر عمل خواهید کرد

[mohammad1382]

سلام خدمت دوستان گرامی
حدودا 10 ماه هستش که روی پرایس اکشن دوره کار میکنم با مطالب پرایس اکشن هم ترید زدم ولی نتیجه دلخواه رو نمیتونم بگیرم
بعضی اوقات دوستانی رو دیدم که با 9 ماه یا یک سال تمرین مطالب پرایس اکشن میتونن یک حساب دمو رو 2 یا 3 برابر کنند خب با توجه به اینها ایا مشکل از منه ؟ یعنی مشکل تکنیکال دارم یا نه مشکل روانی دارم در ضمن بگم که من تمرین زیاد انجام دادم و بنظر خودم تسلط تکنیکال دارم اما نتیجه ترید ها خوب نیست چه راهکاری پیشنهاد میدید ؟؟

[OmidPouyaan]

سلام خدمت دوستان گرامی
حدودا 10 ماه هستش که روی پرایس اکشن دوره کار میکنم با مطالب پرایس اکشن هم ترید زدم ولی نتیجه دلخواه رو نمیتونم بگیرم
بعضی اوقات دوستانی رو دیدم که با 9 ماه یا یک سال تمرین مطالب پرایس اکشن میتونن یک حساب دمو رو 2 یا 3 برابر کنند خب با توجه به اینها ایا مشکل از منه ؟ یعنی مشکل تکنیکال دارم یا نه مشکل روانی دارم در ضمن بگم که من تمرین زیاد انجام دادم و بنظر خودم تسلط تکنیکال دارم اما نتیجه ترید ها خوب نیست چه راهکاری پیشنهاد میدید ؟؟

طبق نقشه راه پیش برید.

اگر این کار رو انجام داده بودید، تمرین هاتون رو در دور دوم مشاهده فایل ها در تاپیک تمرین گذاشته بودید.
و در دور چهارم افراد تازه وارد رو راهنمایی می کردید.
اما با توجه به تعداد نوشته های شما که ۵ هست، به احتمال زیاد این کارها رو انجام ندادید و احتمالا با خودتون فکر کردید که این کارها مهم نیست.

لقمه رو دور سر خودتون نچرخونید.
طبق نقشه راه پیش برید

[Brian]

همه ما بخاطر تصمیماتی که در گذشته گرفتیم باعث شده جایی باشیم که الان هستیم و اگر میخواهیم که واقعا ثروتمند باشیم احتمالا میبایست از امروز به بعد چند تصمیم متفاوت بگیریم . تا زمانی که طرز فکرمان را تغییر ندیم هیچ چیز در زندگی تغییر نخواهد کرد ، برای تغییر در زندگی باید از حال حاضر شروع کرد - هر فردی که میخواد پیروز باشه باید آماده باشه که کشتی هاش را بسوزونه و هر شانسی برای عقب نشینی را حذف کند . لینک

[Erfanalk]

سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه
اشتباهی که اکثر ما دچارش هستیم و متوجهش هم نیستیم اینه که میخوایم وقتی احساسی اومد کنترلش کنیم و یا باهاش وارد جنگ بشیم تا اون احساس باعث سر زدن عملی از سوی ما نشه ؛ ولی این کار فوق العاده سخت و حتی نشدنیه ، احساس که بیاد پشتش حتما عملی از سوی شما سر میزنه

احساس از کجا بوجود میاد؟ احساس رو هم ذهن شما میسازه ، برای مثال قطعا دیدین با یک شخص شوخی کنید عصبانی و ناراحت میشه ولی یک شخص دیگه اصلا براش مهم نیست ؛ این همون طرز فکر هست که باعث شکل گیری احساسات ما در شرایط خاص میشود ؛ پس به جای درگیر شدن با احساسات ما باید طرز فکر خودمون رو تغییر بدیم
شما طرز فکرتون رو حین استاپ خوردن تغییر ندید ، دائم احساسات منفی بعد هر استاپ سراغ شما روانه میشود و آیا تا آخرین روز تریدریتون میتونین با این احساس همراهی کنید؟ قطعا خیر
پس ریشه رو درست کنید نه صورت مسئله رو _ احساسی که به وجود میاد و پشتش عملی از سوی شما سر میزنه مرحله آخره و همه درگیر اون قسمت هستند
برای تغییر طرز فکر که کار راحتی نیست و میتونه ریشه در تصویر ذهنی و شخصیت شما داشته باشه و تغییر دادن شخصیت که اصلا کار راحتی نیست ، ایده ای چیزی دارین بیاین باهم مشورت کنیم @Soroosham @Brian @honarmand @kamanche
IMG_20231226_121748_411.jpg
مورد دوم : طرز فکر گذشته : احساسات گذشته : اعمال گذشته

[Khatereh.pvr]

سلام و عرض ادب
من جواب سوال و بحثی که مطرح کردین خیلی کوتاه میدم،استاد بزرگمون جناب امینو وجودشون تریدا و آموزشهای اصولی که دارن سندی کاملا معتبر و مشخص هستند برای اثبات اینکه این بازار و فعالیت داخلش نه دروغه نه پوچه نه خیالیه نه تهش تباهی ...
باتمرین و پشتکار زیاااااااااااد هممون موفق میشیم ان شاالله

[mehrsa]

سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه
اشتباهی که اکثر ما دچارش هستیم و متوجهش هم نیستیم اینه که میخوایم وقتی احساسی اومد کنترلش کنیم و یا باهاش وارد جنگ بشیم تا اون احساس باعث سر زدن عملی از سوی ما نشه ؛ ولی این کار فوق العاده سخت و حتی نشدنیه ، احساس که بیاد پشتش حتما عملی از سوی شما سر میزنه

احساس از کجا بوجود میاد؟ احساس رو هم ذهن شما میسازه ، برای مثال قطعا دیدین با یک شخص شوخی کنید عصبانی و ناراحت میشه ولی یک شخص دیگه اصلا براش مهم نیست ؛ این همون طرز فکر هست که باعث شکل گیری احساسات ما در شرایط خاص میشود ؛ پس به جای درگیر شدن با احساسات ما باید طرز فکر خودمون رو تغییر بدیم
شما طرز فکرتون رو حین استاپ خوردن تغییر ندید ، دائم احساسات منفی بعد هر استاپ سراغ شما روانه میشود و آیا تا آخرین روز تریدریتون میتونین با این احساس همراهی کنید؟ قطعا خیر
پس ریشه رو درست کنید نه صورت مسئله رو _ احساسی که به وجود میاد و پشتش عملی از سوی شما سر میزنه مرحله آخره و همه درگیر اون قسمت هستند
برای تغییر طرز فکر که کار راحتی نیست و میتونه ریشه در تصویر ذهنی و شخصیت شما داشته باشه و تغییر دادن شخصیت که اصلا کار راحتی نیست ، ایده ای چیزی دارین بیاین باهم مشورت کنیم @Soroosham @Brian @honarmand @kamanche
IMG_20231226_121748_411.jpg
مورد دوم : طرز فکر گذشته : احساسات گذشته : اعمال گذشته

سلام وقتتون بخیر عذرخواهی میکنم بابت ریپلای بدون دعوت
من جدیدا با یه سبک یوگا اشنا شدم بنام یین یوگا که اصلا حرکت ورزشی تخصصی نداره اما تنفس و راحتی بدن در اون حرف اول رو میزنه و یه سری جملات رو مربی درحالتیکه تو داری حرکت رو انجام میدی میگه که در اون حالت راحتتر توی ضمیر ناخوداگاه میشینه،من واقعا هر شبی که انجام دادم فرداش انگار ذهنم برنامه ریزی شده بود همون طوری که فرمودین هر کاری که ما انجام میدیم از یه فکر شروع میشه حالا وقتی تو حالتی که بدن به اندازه کافی اکسیژن میگیره و در یک حالت منعطف قرار میگیره اون پیوند های عصبی قبلی راحتتر باز میشن.البته برای ادمای مختلف حتما فرق میکنه برای من یوگا و پیلاتس روتین هر روزم هست و کلا احساس فوق العاده ای بهم میده و همین هم باعث میشه که تو یین یوگا بتونم انعطاف بهتری داشته باشم البته مهم منظم انجام دادنش هست واقعا اگر منظم انجام بدین هر فکر مثل یک پیشنهاد میشه و اصلا با فکر قاطی نمیشین .موفق تر از پیش باشید.

[Brian]

سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه
اشتباهی که اکثر ما دچارش هستیم و متوجهش هم نیستیم اینه که میخوایم وقتی احساسی اومد کنترلش کنیم و یا باهاش وارد جنگ بشیم تا اون احساس باعث سر زدن عملی از سوی ما نشه ؛ ولی این کار فوق العاده سخت و حتی نشدنیه ، احساس که بیاد پشتش حتما عملی از سوی شما سر میزنه

احساس از کجا بوجود میاد؟ احساس رو هم ذهن شما میسازه ، برای مثال قطعا دیدین با یک شخص شوخی کنید عصبانی و ناراحت میشه ولی یک شخص دیگه اصلا براش مهم نیست ؛ این همون طرز فکر هست که باعث شکل گیری احساسات ما در شرایط خاص میشود ؛ پس به جای درگیر شدن با احساسات ما باید طرز فکر خودمون رو تغییر بدیم
شما طرز فکرتون رو حین استاپ خوردن تغییر ندید ، دائم احساسات منفی بعد هر استاپ سراغ شما روانه میشود و آیا تا آخرین روز تریدریتون میتونین با این احساس همراهی کنید؟ قطعا خیر
پس ریشه رو درست کنید نه صورت مسئله رو _ احساسی که به وجود میاد و پشتش عملی از سوی شما سر میزنه مرحله آخره و همه درگیر اون قسمت هستند
برای تغییر طرز فکر که کار راحتی نیست و میتونه ریشه در تصویر ذهنی و شخصیت شما داشته باشه و تغییر دادن شخصیت که اصلا کار راحتی نیست ، ایده ای چیزی دارین بیاین باهم مشورت کنیم @Soroosham @Brian @honarmand @kamanche
IMG_20231226_121748_411.jpg
مورد دوم : طرز فکر گذشته : احساسات گذشته : اعمال گذشته

سلام عرفان جان امیدوارم که مثل همیشه عالی باشی دوست خوبم
سپاسگزارم که حق مطلب را بخوبی عنوان کردید ، من صحبت خودم را با این جمله شروع میکنم "زمانی که درد درجا زدن برای ما ، بیشتر از درد تغییر شد آن وقت تغییر خواهیم کرد" ، همانطور که اشاره کردید تفکرات و عادات گذشته همان نتایج قبل را به ارمغان میاره و نباید توقعی دیگری از این چرخه داشت . همه ما خواستار تغییر و بهبود در زندگی خود هستیم و برای نیل به این هدف میبایست طرز فکر و تلقی خود را تغییر بدیم (ما همان چیزی هستیم که می اندیشیم و یا به عبارتی ما تبدیل به چیزی میشیم که در ناخودآگاه خود کاشته ایم) - طرز فکر ما احساسات را به وجود میاره و به خوبی میدانیم که با احساسات نمی توان به مبارزه برخواست و با نفی آنها صرفا سعی در پاک کردن صورت مسئله داریم (بعنوان مثال زمانی که پوزیشن باز داریم طرز تلقی و فکر ما میگه که مارکت بر خلاف جهت پوزیشن ما حرکت خواهد کرد و ما وارد ضرر خواهیم شد از این رو مکانیزم اضطراب فعال خواهد شد و نتیجتا ترس بر ما غالب میشه و بر اساس ساختار بیولوژی ارتباط ذهن مشورتی قطع میشه و ذهن شهودی ما که صرفا بر اساس احساسات عمل میکنه کنترل اوضاع را بدست میگیره ، حال تصور کنید در چنین حالتی ما مدام با خود تکرار کنیم که نترس نترس ... و قصد داشته باشیم با حس ترس مبارزه کنیم و وجود آن را نهی کنیم ، این اقدام نتیجه ای در بر نخواهد داشت و موجب از بین رفتن ترس و اضطراب نمیشه ، میبایست موضوعات در آرامش و آسودگی خیال حل بشن ) .

بدن ما هم نسبت به افکاری که ذهن می سازه شرطی شده ، افکار واکنش های شیمیایی را در بدن بوجود میاره که بدن به مرور زمان نسبت به دوز فعال سازی این مواد اعتیاد پیدا میکند ، به همین خاطره که در مدیتیشن علاوه بر مقاومت های ذهنی با مقاومت های بدنی که گاها شاید ملموس هم نباشند مواجه هستیم ، برای اینکه بتوانیم نتایج متفاوتی در زندگی بوجود بیارم ، میبایست عادات جدیدی شکل دهیم و برای اینکه عادات جدید شکل دهیم می بایست تفکرات جدید و سازنده و مثبت جایگزین تفکرات قدیمی بشن ، در واقع برنامه ریزی ذهن را از نوع باید انجام بدیم و این اتفاق توسط مدیتیشن امکان پذیره ، مقاومت های ذهنی که بسیاری از ما در مقابل عدم شروع و انجام مدیتیشن داریم گویای این موضوع است که ذهن و بدن ما نمیخواد گوش به فرمان ما باشه و میخواد مطابق قبل عمل کنه به همین دلیل در اکثر مواقع به ما میگه که مدیتیشن فقط وقت تلف کردنه و این چه کار بیهوده ایه که میخوای انجام بدی و یا وقت خودت را روی این موضوع نذار و غیره ....

در مدیتیشن باید آگاهانه متوجه بشیم که فکر داره به گذشته و آینده نا معلوم میره و از زمان حال خارج میشه و سعی ما در اینه که آن را به زمان حال برگردانیم و در زمان حال آن را متمرکز کنیم ، با این تمرین کنترل ذهن ما تبدیل به پادشاه بدن و ذهن خود میشیم ، آنوقت دیگه این فکر نیست که زمام امور را بدست داره و بخواد سرخود عمل کنه و سیستم دفاعی بدن را دگرگون کنه و با ذهن شهودی تصمیمات احساسی بگیره و ما رو مغلوب نتایج آن کند . اینجا دیگه ما تصمیم گیرنده هستیم و ما تعیین میکنیم که چه کاری باید انجام شود و با درگیر کردن ذهن مشورتی کنترل امور را بدست می گیریم . با مدیتیشن می آموزیم که احساسات گذشته هم هنوز هستند ولی دیگه قدرتی ندارند و ما هم صرفا به این دید که آنها صرفا هستند و گذران و میان و میرند در نظرشون می گیریم و زیاد مورد توجه ما نیستند ، کم کم با این نگاه احساسات گذشته به مرور محو میشن تا جای که دیگه خاطره ای هم از آنها باقی نماند .

فردی که پادشاه فکر و ذهن خود است بدون شک پادشاه آینده خود نیز خواهد بود ، زیرا برترین و زیباترین شرایط مطلوب را گزینش میکند و بعنوان یک عادت در خود پرورش میدهد و از زندگی و نتایج بذرهای که کاشته لذت خواهد برد . باید تصمیم گرفت و در مقابل مقاومت های ذهنی و بدنی ایستادگی و پافشاری کرد و با انجام مدیتیشن به میدان بزرگ انرژی هستی متصل شد و از فرآوانی ، ثروت ، سعادت و خوشبختی آن بهره جست و آنها را بسوی خود جذب کرد ، باید دریچه های قلب خود را بُگشایم و با تمام وجود سپاسگزار خداوندی باشیم که ما را در این راه برگزید و ما را لایق عشق ، فرآوانی ، ثروت و سعادت دانسته ، بنابراین همیشه کوشش خواهیم کرد تا این اتصال را بر قرار نگه داریم و در مسیر رو به رُشد حرکت کنیم

مدیتیشن محدود به یک بازه زمانی خاص نیست که آن را به انجام برسانیم و بعد منتظر ایجاد تغییرات سریع در زندگی داشته باشیم ، انجام مدیتیشن شروع یک ماجراست ، ماجرای که ما می بایست همه وقت در تلاش باشیم که با آگاهی ذهن زندگی کنیم ، این موضوع مربوط به تمام امور زندگی میشه (مثلا موقع شستشوی ظروف ، حمام کردن ، رانندگی ، غذا خوردن ، مطالعه ، ترید ، استراحت ، ورزش ، تفریح و غیره ...) و در تمام این لحظات آگاهانه انتخاب می کنیم که این فکر و احساس که الان اومده سراغم آیا منطبق با خواسته های آینده من هست یا خیر ، اگه نبود برای حذف و جایگزینی آن اقدام میکنیم زیرا تصویر ذهنی روشنی از آینده داریم . اگر ما تصویر ذهنی روشنی از آینده نداشته باشیم لاجرم ذهن وابسته به خاطرات گذشته خواهد شد ، باید جلوی این اشتباه گرفته بشه و با یک چشم انداز روشن آینده خود را متصور باشیم و یک تصویر ذهنی روشن از آن را با جزئیات در ذهن خود پرورش دهیم .

[hamidrezaa]

سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه
اشتباهی که اکثر ما دچارش هستیم و متوجهش هم نیستیم اینه که میخوایم وقتی احساسی اومد کنترلش کنیم و یا باهاش وارد جنگ بشیم تا اون احساس باعث سر زدن عملی از سوی ما نشه ؛ ولی این کار فوق العاده سخت و حتی نشدنیه ، احساس که بیاد پشتش حتما عملی از سوی شما سر میزنه

احساس از کجا بوجود میاد؟ احساس رو هم ذهن شما میسازه ، برای مثال قطعا دیدین با یک شخص شوخی کنید عصبانی و ناراحت میشه ولی یک شخص دیگه اصلا براش مهم نیست ؛ این همون طرز فکر هست که باعث شکل گیری احساسات ما در شرایط خاص میشود ؛ پس به جای درگیر شدن با احساسات ما باید طرز فکر خودمون رو تغییر بدیم
شما طرز فکرتون رو حین استاپ خوردن تغییر ندید ، دائم احساسات منفی بعد هر استاپ سراغ شما روانه میشود و آیا تا آخرین روز تریدریتون میتونین با این احساس همراهی کنید؟ قطعا خیر
پس ریشه رو درست کنید نه صورت مسئله رو _ احساسی که به وجود میاد و پشتش عملی از سوی شما سر میزنه مرحله آخره و همه درگیر اون قسمت هستند
برای تغییر طرز فکر که کار راحتی نیست و میتونه ریشه در تصویر ذهنی و شخصیت شما داشته باشه و تغییر دادن شخصیت که اصلا کار راحتی نیست ، ایده ای چیزی دارین بیاین باهم مشورت کنیم @Soroosham @Brian @honarmand @kamanche
IMG_20231226_121748_411.jpg
مورد دوم : طرز فکر گذشته : احساسات گذشته : اعمال گذشته

سلام امیدوارم حالتون عالی باشه

---

1-مرحله اول : آگاهی و مشاهده
یعنی مشاهده تمام افکار و توهمات و واکنش ها بدون قضاوت
تمرین برای مشاهده :
1-نوشتن کل عادات و فعالیت روزانه به مدت 30 روز یعنی مشاهده
2- آوردن افکار روی کاغذ تا زمانی که دیگر فکری در سرتان نباشد
3-مشاهده کل فعالیت ها و واکنشتان در طی روز
4-مدیتیشن

---

2-مرحله دوم: ریشه یابی
نحوه ی پرسیدن سوال اهمیت دارد ؟ سوالتان با چرا شروع می کنید یا چجوری و چگونه البته باید بدانید اول با مشاهده متوجه می شوید که چرا مثلا ادم عجولی هستید ؟؟ که دلیل هرکسی متفاوت هست مثلا پدرم همیشه هنگام رانندگی و بیرون رفتن عجله داشت و ما هم مجبور بودیم عجله کنیم. عجله ی والدین را می توانید هنگام غذا یعنی سفره پهن کردن ،بیرون رفتن،یا والدینی که صبر صحبت با فزندشون ندارند و...مشاهده کنید
تفاوت نوع سوال پرسیدن:
وقتی می گویید چرا عجول هستم ، ذهن دم دستی ترین جواب یعنی چون مامانم همینه یا کلا خانواده همین هستیم و ذاتا داریم و تغییر نمیکند و..... که در بهترین حالت علت را مشاهده می کند
وقتی می گویید چگونه یا چجوری می توانم صبور باشم ؟؟ ذهن دنبال راهکار می رود
شما بهتر است بعد از مشاهده دائما غرق خود نشوید که چرا ؟؟ بعد از اطلاع شدن بپرسید چگونه و چجوری می توانم

---

3-مرحله سوم: پذیرش
اینکه آنچه هستید قبول کنید نه توهم آن شخصیتی که دارید هیچ راه میانبری ندارد بپذیرید هرچقدر سخت هست

---

4-مرحله چهارم : رها کردن
شما وقتی سه مرحله یعنی مشاهده کردن و ریشه یابی وپذیرش را طی کردید باید آنچه بودید را با هر بار مشاهده بتوانید تمام واکنش های روز خودتان نسبت به هر چی (خودتان تعیین میکنید صبر یا نظم یا حس ترس یا حس شکست یا....)در تمام کارها مشاهده میکنید
شما بعد از مراحل بالا و بخصوص مشاهده ذهنتان خلوت تر می شود حواستان باشد هر بار در مشاهده از خودتان نپرسید چرا چون افکار منفی روی سطح می آیند و هر بار رنج دارد فقط مشاهده کنید و سعی کنید بپرسید چجوری و واکنشتان را تغییر دهید
توصیه :بهتر است فضای مجازی و اخبار و تلویزیون و دوستانی که فقط باعث شلوغی و پر شدن مغزتان می شود دوری کنید تا بهتر بتوانید خودتان را مشاهده کنید

---

تمرین کلی : شما می توانید یک دفتر بردارید و چند نمونه حس یا فکر که در هرکس متفاوت هست که ذهنتان همیشه درگیر آن بوده یا واکنش زیادی به آن می دهید مثلا برای شروع 5 مورد مثلا نظم ،صبر ،ترس و...را هر روز مشاهده کنید و تمام واکنش ها را بررسی کند و ببیند از چه نوع حسی نشات می گیرد و بعد مدیریت کنید

---

احساس از کجا می آید از تفکر و تجربیات گذشته که هر بار چرخه تفکر و تجربیات و بخصوص ذهنیت بازنده دائما تکرار شود احساس شما به قدری بزرگ می شود که شما یک ادم احساسی می شوید و چه اتفاقی می افتد ؟؟ در ادامه روز وحتی روز بعدتان این حس در تمام واکنش هایتان اثر میگذارد و با ادامه دادن آن در باتلاق احساس گیر می کنید
نوع حس و برچسب خوب یا بد زدن به حس مهم نیست مهم نحوه برخورد و واکنش با حس هست ، با حس مثبت و عالی راحت میشه مغرور شد و ضرر بزرگی کرد