سلام الناز خانوم اتفاقا خودم هم میخواستم اگه درست نشد پیش دکتر برم تا درستش کنم ولی با توجه به راهنماییهای اقا مهدی میخوام فعلا طبیعی درستش کنم و سمت دارو اینا نرم و اراده هم رو تقویت کنم با این کارنوشته اصلی توسط elnaz.s
سلام الناز خانوم اتفاقا خودم هم میخواستم اگه درست نشد پیش دکتر برم تا درستش کنم ولی با توجه به راهنماییهای اقا مهدی میخوام فعلا طبیعی درستش کنم و سمت دارو اینا نرم و اراده هم رو تقویت کنم با این کار
چه عالی.تصمیم بسیار درستی گرفتید دوست بزرگوار. من هم پیام جناب مهدی رو میرم مطالعه میکنم الان.در ضمن الان دیدم پیرانشهر هستید. شهر بسیار زیبایی دارید
سلام و وقت به خیرسلام به دوستان عزیز یه مشکلی داشتم که میخواستم اگر دوستان تجربه ای یا پیشنهادی دارند کمکم کنند
واقعیتش مشکل من با خواب هستش یه مدتیه خیلی بد خواب شدم یعنی وقتیکه وقت خوابم میرسه حتی اگه خیلی خیلی خوابم بیاد حتما حداقل یه ساعت طول میکشه تا خوابم ببره دیگه انقدر فکر میکنم به ارزوها به هدف ها انقدر خودم رو تصور میکنم که ب ارزوها رسیدم کلا خوابو ازم گرفته یعنی شده عادت خیلی طول میکشه به خواب برم جالبیش اینه وقتایه دیگه راحت به خواب میرم ولی دیگه اون زمانی که باید بخوابم خوابم نمیبرهواقعا دیگه این عادتم خیلی اذیتم میکنه اگه نظری دارین بهم بگید لطفا
من راستش بخوام خیلی رسمی بهتون راه حل بدم باید چیزایی بگم که خب دوستان هم بیان کردند
اما یک راه حلی بهتون میدم که صد در صد جواب میده
یه مدت اندکی درحد نصف هفته یا یک هفته برید با کسایی که شغلشون یجوریه که صبح ها باید زود بلند بشن و شب ها زود به خواب برن و کارشون همراه فعالیت جسمانی باشه
شاید بگید خب چنین ادمی سراغ ندارید که این شغلا رو داشته باشه
و خب شاید این پیشنهادی که اینجا میگن یکم عجیب باشه ولی خب به شدت جواب میده
بدن انسان با سرپا بودن خیلی خسته میشه
و اگر دقت کرده باشید بین موجودات اونهایی که خیلی پرانرژی هستن به جایی که خیلی تحرک کنن برای اینکه انرژی خودشون رو خالی کنن در عوض سرپاهستن همیشه (نمیگم یه جا ثابت باشید میگم سرپا باشید یعنی فقط نشینید)
من خودم یه مدت رفتم کارگر ساختمون شدم و دقیق راس ساعت ده شب خوابم میبرد چون کاملا خسته بودم و صبح ها برای ساعت 6باید بیدار میشدم
یا اینکه برید داخل شهر خودتون همراه خانواده برای خرید
معمولا خانم ها خیلی خرید هاشون طول میکشه و بعضی اوقات از ساعت های عصر تا شب رو داخل شهر بین مغازه و فروشگاه ها تماشا میکنن تا کالا مورد نظر خودشونو بخرن اگه همراهشون به خرید برید خیلی سرپا می مونید و واقعا خسته میشید و شب کاملا زود خوابتون میبره
شما الان فقط باید خودتون خسته کنید و شب بخوابید وصبح هم یا با زنگ ساعت یا با سپردن به بقیه اعضا خانواده که سحرخیز ترن زود بلند شید
در نهایت این ها به عنوان استارت کار هستن و برای ادامه دادن همون طور که خودروها استارت دارن و موتور و کله ادامه حرکت با موتور هست انسان ها هم موتورشون اراده و مسئولیت پذیری اونها هست و بعد از اینکه استارت زدید و شب براثر خستگی خوابتون برد فردا هم باید سعی کنید که خسته بشید تا زود بخوابید و این نگه داشتنن عادت به مسئولیت پذیری نیاز داره
سلام و درود
من نظر خودم رو میگم امیدوارم مفید باشه
در مورد این مورد که فرمودین تمرکز کمی دارید بهترین مورد مدیتیشن هست
در این مقاله به صورت کامل توضیح داده شده :
https://academywave.com/%d9%85%d8%af...1%d8%a7%d8%b1/
در مورد حواس پرتی هم ذهن انسان قابلیتی داره که میتونه بین زمان های مختلف پرسه بزنه (گذشته و آینده) که باعث میشه انرژی زیادی از شما بگیره و به اصطلاح باطری تون رو خالی میکنه در لحظه بودن و متمکز موندن اهمیت بالایی داره آگاه شدن نسبت به این مورد گام اولیه هست و با مدیتیشن و در لحظه زندگی کردن به مرور کنترل ذهن رو به دست بگیرید به قول استاد افسار ذهنتون رو بکشید و رامش کنید
در مورد شرایطی که فرمودین بعد از کار فرعی دیگه نمیتونید به خوبی کار کنید اگر کار فیزیکی هست بهتره به جسمتون یک استراحت بدید (1 ساعت خواب میتونه مفید باشه ) در مورد ذهن هم بعد از خواب مدیتیشن انجام بدید(طبق صحبت بالا احتمالا ذهنتون در گذشته مثلا کارهایی که در صبح اون روز انجام دادید فکر میکنه و اتفاقات اون زمان رو بررسی میکنه یا آینده که شما باید آگاه باشید و سریع به زمان حال برگردید در ابتدا یکم چالش دارید ولی در ادامه افسار ذهن رو به دست میگیرید) اگر به قهوه هم علاقه دارید که انرژی خوبی هم بهتون میده میل کنید و فکر میکنم با این موارد چالشی نخواهید داشت
احساسات نقش مهمی در روند تصمیم گیری ایفا می کنند. زیرا قوه احساس،انتخابی است.اگر احساس عصبانیت کنید،عوامل جزئی و کم اهمیت نیز شما را خشمگین میکنند اگر وحشت زده باشید،کوچکترین صدا نیز شما را می ترساند اگراحساس شادمانی کنید حتی رویدادهای معمولی خنده را بر لبان شما ظاهر می سازد .
روانشناسی 55%
سلام ایام متعالی
باغ تان آباد
وقتی 55% موفقیت به روانشناسی مربوطه پس
اولا :باید شخصیت خودمون روبشناسیم (مختصات فعلی)(تمام عمرهم طول میکشه)
دوما: حالت ایده آل چیه
سوما:صابون صبر و طی کردن مسیر تغییرات را به تنمون بمالیم
برای قدم اول توصیه میکنم حداقل از تست شخصیت (رایگان ) معتبر MBTI موجود در سایت های مثلا ایران تلنت یا .... استفاده کنید.به توصیه های آخر تحلیلش هم توجه بفرمایید.بنظر من همه تیپ ها می توانند تریدر بشن اگر خودشون رو بشناسن
نسبت به حس و حال و گفتار و رفتار خودمون هشیار باشیم.
چرا های شدیم ؟ چرا لو زدیم؟ چرا ساید شدیم ؟
زمان میبره بله فوری هم حل نمیشه .
پس از هر موفقیت مدتی ساکت باش و فکر کن. موفقیت بعدی، نه با تکیه بر موفقیت قبلی،بلکه بر پایه آن سکوت و تأمل ساخته می شود.
(پیتر دراکر)
سلام وقت بخیرسلام به دوستان عزیز یه مشکلی داشتم که میخواستم اگر دوستان تجربه ای یا پیشنهادی دارند کمکم کنند
واقعیتش مشکل من با خواب هستش یه مدتیه خیلی بد خواب شدم یعنی وقتیکه وقت خوابم میرسه حتی اگه خیلی خیلی خوابم بیاد حتما حداقل یه ساعت طول میکشه تا خوابم ببره دیگه انقدر فکر میکنم به ارزوها به هدف ها انقدر خودم رو تصور میکنم که ب ارزوها رسیدم کلا خوابو ازم گرفته یعنی شده عادت خیلی طول میکشه به خواب برم جالبیش اینه وقتایه دیگه راحت به خواب میرم ولی دیگه اون زمانی که باید بخوابم خوابم نمیبره
امان از فکر
تا زمانی که موتور مغزت روشنه و فسفر میسوزونه نمیتونی بخوابی، کلیدش رو بزن و خاموش کن راحت بخواب
شانس هرگز کافی نیست.
سلام وقت بخیر
جوابش ساده هست، کمال گرا نباش
شما که میدونی کنترلی روی اتفاقات زندگی نداری و کار پیش میاد، نباید این اتفاقات روی بقیه کارهات تاثیر بذاره
قطعا مشکلت با تغییر طرز فکر حل خواهد شد.
" زندگی همانطور که امروز هست، همان است که همیشه خواهد بود"
اگه امروز با وجود مشکلات نتونی روی کارهات تمرکز کنی، هیچ روز دیگه ای نمیتونی، چون فردا هیچ فرقی با امروز نداره
امیدوارم درک کنی
موفق باشید
شانس هرگز کافی نیست.
سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه
بنده دوساله توی دوره هستم تایپک ترید هم پشت سر گذاشتم دوره پرایس و فراکتالی رو هم هر کدوم طبق نقشه راه رفتم و وارد حساب ریل شدم
بعد از اینکه تونستم چند باری حسابمو رشد بدم به علت نداشتن حد ضرر چند بار کال شدم
دیگه ترید نزدم و به خودم قول دادم ترید نزنم تا وقتی به سیستم واضح و وین ریت واضح و حد ضرر واضح برسم
الان واقعا مشکل ریسک به ریوارد منو اذیت میکنه و یجورایی منو افسرده کرده چند هفته ای هست فقط دارم مینویسم و دور سرخودم میچرخم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم
مشکلات اصلیمو روی کاغذ نوشتم و زدم جلوم تاراهی براش پیدا کنم
1.حدضرر و منطقه خروج مشخص
2.سیستم معاملاتی با وین ریت 80 درصد
3.مشکل ریسک به ریوارد اکثر معاملاتم ریسک2 به ریوارد یک دارن
دوستان اگه نظری و پیشنهادی دارن ممنون میشم راهنماییم کنن
به چشم های زندگی نگاه میکنم
او مصمم، و من هم مصمم تر میگویم:
(هزار بار زمین خوردم برای هزاران بار دیگر هم آماده ام)
سلام و درود حتما امتحان میکنم به خاطر اینکه فول تریدرم اکثرا میشینم و کار فیزیکی زیادی انجام نمیدم باید فعالیت فیزیکیمو زیاد کنم
سلام اره مخصوصا این فصل بهشتهچه عالی.تصمیم بسیار درستی گرفتید دوست بزرگوار. من هم پیام جناب مهدی رو میرم مطالعه میکنم الان.در ضمن الان دیدم پیرانشهر هستید. شهر بسیار زیبایی دارید
سلام و وقت به خیر
من هم قبلا چنین مسئله ای مانند مسئله شماداشتم
اماخب از ریشه من این مسائل رو برای خودم حل کردم
ببینید یک تضادی هست در انسان ها که باید دقیق بهش ادم فکرکنه و بالاخره این تضاد و تناقض رو یجوری حتی اگه رفع نمیکنه در عوض مدیریت کنه
در کتاب دعوت به تمرین ذن هم بهش اشاره میشه و یکی از عوامل سردرگمی انسان ها شناخته شده
این تضاد چیه؟ این هست که ما یک سری موقعیت ها برای خودمون میخواهیم و بعد یک سری موقعیت های دیگه هم میخواهیم که در تقابل با موقعیت های خواسته شده اول هستند
توکتاب دعوت به تمرین ذن بیان میکنه که انسان ها تمایل به برتر بودن و دیده شدن در راس مجموعه رو دارن(خب هرکسی دوست داره که تک باشه و خاص)
بعد میگه باز در کنار این تمایل اینم دوست دارن که در جمع باشن و در گروه پذیرفته بشن
اگر به قضیه نخواهیم به صورت زنجیره وار نگاه کنیم این یک تضاد و تناقض هست (منظورم از زنجیره وار این هست که خب یک نفر در یک گروهی به عنوان رئیس هست و همزمان در گروهی دیگر با رئیس های دیگه همگروه)
حالا ریشه این مسئله که هم من داشتم و هم شما و ریشه بسیاری از مسائل دیگه همین هست
این هست که ما میخواهیم که یک انسان موفق باشیم خب انسان موفق یکی از ویژگی هاش انعطاف پذیری هست همونطور که استاد هم در قسمت های روانشناسی اشاره میکنه که خیلی موفق میشدیم وقتی مثل اب نرم و انعطاف پذیر بودم و متناسب با شرایط خودمون رو وفق میدادیم
اما از یه طرف باز خوده ما میخواهیم که یک دوره زمانی رو کاملا موفق طی کنیم یعنی عملا یک انسان خشک و پایبند به چارچوب معین باشیم که اگه اون چارچوب شکل نگرفت دیگه ما ادامه نمیدیم مثلا اگه از اول روز درست و حسابی کارامو انجام ندادم دیگه اون روز رو کلا از دست میدم
خب این خواسته ما در تضاد با خواسته قبلی هست که انسان موفق باشیم
این تضاد ها ریشه خیلی از مسئله های انسان ها هست از اعتقادات گرفته تا قوانین اجتماعی و...
و تازمانی که وجود دارند اجازه نمیدهند که شما بالاخره به یک سمت مشخص حرکت کنی چرا که مدام شما براثر این نیروهای متضاد در یک سیکل مدور بدون حرکت مستقیم به سمت هدف مشخص میچرخی
اما راه حل چیه؟
خودت رو به یکی از سمت هایی که هدفت هست خیلی خیلی نزدیک کن
یعنی یا واقعا یه کاری کن که ادمه آن تایمی بشی و هیچ روزی رو از دست ندی(کاملا شدنی هست هرچیزی تو دنیا شدنی هست مگر تغییر در امر تولد چون ما قبل تولد نبودیم البته اگر فرض کنیم که نبودیم)
یا کاری کن که بتونی در هر نقطه ای استارت بزنی و حتی اگه 23ساعت از روز رو از دست دادی اون یک ساعت رو بتونی استفاده کنی
اما راه حل چیه؟؟؟
خوراک ذهن
یه مثال بزنم:خیلی از چیزها واقعی نبودن و نیستند به طور مثال ما الان میدونیم که مجسمه های از سنگ و خاک ابدا ارزش این رو ندارند که معبود باشند اما در زمانی که این مجسمه ها به عنوان معبود پرستیده میشدند افراد وقتی به این ها قسم میخوردند کاملا براشون واقعی نتیجه داشت
خب الان هم باید از توانایی ذهن استفاده کنی
به مدت زمان مشخصی (من با 70روز تونستم به خودم بقبولونم یا بهتره بگم باورش کنم و ایمان بیارم) بشین و اون چیزی که میخوای باشی رو بنویس و در ذهنت تجسم کن روزانه بین 30تا60دقیقه زمان میخواد
اما بعد این مدت زمان که ممکنه مدتش برای هرکسی متفاوت باشه اما قطعا یک مدت زمان محدوده بعد این مدت زمان شما کاملا عوض خواهی شد
به طور مثال من خودم همواره دوست داشتم انسان الگو و بزرگتر و راهنما جمع باشم اما خودمم نمیدونستم که در عین حال خیلی انسان متواضع و غیراجتماعی و ساکتی هستم و وقتی که با خودم گفتم که انسانی که قراره بزرگتر و راهنمای یک جمع باشه باید بتونه واضح بگه که :شمایی که من بزرگتر وراهنمای شما هستم باید این کارو کنید من نمی تونستم این رو بگم تصمیم گرفتم یا دیگه هدفم بزرگتر بودن نباشه یا بتونم که رهبری کنم
حالا شما هم یک تصمیم بگیر
ایا میخوای انسان به موقع وخیلی خط کشی شده و با چارچوب خشک و مشخص باشی؟
یا میخوای منعطف و شکل پذیر باشی و از هر فرصتی استفاده کنی؟
هرکدوم رو که میخوای به اندازه مدت زمانی مشخص که بعدش حس کنی ذهنت قبول کرده اون ویژگی رو بنویس و خودتو همون شکل تصورکن
در این صورت اگر بخوای منعطف باشی بعد این مدت ذهنت باور کرده که خب حتی یک روزو اگه 23ساعتم ازش گذشته باشه میشه یک ساعت اخرشو تلاش کرد
اگرم انسان خط کشی شده و خشک و خیلی چارچوب دار بشی اون موقع ذهنت اصلا اجازه نمیده که روزی رو ازدست بدی و قطعا به هرنحوی شده از تمام روز مطابق چارچوب خودت استفاده میکنه همونطور که وقتی چیزی توگلوی ما میپره ریه و شش های ما به هرنحوی که شده اون رو با سرفه کردن خارج میکنن و امکان نداره که چیزی داخل گلوی شما بپره اما ریه وشش های شما بدون عکس العمل باشن
امیدوارم که همیشه موفق باشید
در حال حاضر 49 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 49 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
