ببنید هر روز ذهن دو نوع تفکر مثبت و منفی رو تولید میکنه که شخص بخواد هر کدوم رو بکار بگیره حس و حالش هم به همون سمت و سو کشیده میشه ...حالا هرکدوم از اینها که شما گفتید از کتاب*های مختلف، برمیگرده به میزان اگاهی شخص ...زمانی که فکر منفی میاد شخص آگاه، منطقی برا خودش تحلیل میکنه که اینها افکار من هست و لزوما هم درست نیس و...
و یا اینکه فقط مشاهده میکنه و هیچ عکس العملی نشون نمیده و میدونه،* آگاهه دیگه که اینا ساخته ذهن منفی بافشه و کاملا از درون آرومه و حس خوبی داره .. برا رسیدن باین مرحله تمرین نیاز داره و مطالعه .... من براساس درکی که تا باینجا خودم از مطالعاتم بهش رسیدم توضیح دادم
فکر و ذهنیات مثبت مساویست با حس و حال خوب و اتفاقات خوب و بالعکس...اینجا دیگه شخص باید اونقدر آگاهانه در شرایط مختلف روی خودش کار کنه* و حس مثبت داشته باشه تا دیگه به جایی برسه که ناخواگاه در هر شرایطی حتی بد هم فکر مثبت و حال خوب داشته باشه
در واقع رسیدن به این جمله بسیار زیبا از آقای نیچه دقیقا همون مشاهده گریه
دستور من برای نیل به عظمت، عشق به سرنوشت است. اینکه هیچ چیز را طور دیگر نخواهی، نه در گذشته نه در آینده نه در ابدیت، نه تسلیم در پیش ضرورت، نه پنهان داشتن ان، بلکه عشق به آن..(نیچه)