صفحه 284 از 556 نخستنخست ... 184234274282283284285286294334384 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 2,831 به 2,840 از 5552

موضوع: روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

  1. #2831

    Ali97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    محل سکونت
    در همه جهان ها
    نوشته ها
    2,520
    تشکر
    29,794
    20,459 بار در 2,525 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3606 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehrdad az نمایش پست ها
    سلام علی جان
    ممنون بابت پست خوبتون
    سوالی که مطرح کردی باعث شد نیم ساعتی برم توی فکر
    و به قول خودتون تعریفی که واسه خودمون داریم فارغ از حرف های حکیمانه و خفن و ...
    واسه من به شخصه موفقیت یعنی اینکه که رشد و پیشرفت و توی تمام جنبه های زندگیم ببینم و کاری کنم اطرافیانم هم در کنار من رشد کنند
    البته نه اینکه به چشم یک مقصد ببینمش یا بگم هستم و نیستم
    واسه من درصدی هست و یه میزان واسه خودم دارم
    این پست هم اینجا نوشتم چون گفتید به چشم چالش ببینیم
    شايد هم تعریفم اشتباه باشه اما بیایم به خودمون اجازه بدیم گاهی وقت ها اشتباه کنیم و خودمون رو با کم و کاستی ها بپذیریم
    ترس از اشتباه کردن خیلی خیلی بار روانی سنگین تری از خود اشتباه کردن داره
    در موررد پستی که از گل دختر های نازنینت نوشتی
    اول اینکه آرزو میکنم همیشه سایه شما بالاسرشون باشه
    مورد بعدی همونجوری که فرمودی باید جدی گرفت
    و سعی کنیم تا جایی که امکانش هست با راهنما و علمی پیش بریم
    قطعا ما مطالعه داریم و کلی مقاله و مطلب میخونیم
    اما هر زمینه ای مثل همین ترید نیاز به متخصص داره
    روانشناسی به خصوص کودکان هم تخصصیه
    زمانی من فکر میکردم ایچیموکو بلدم
    فکر میکردم بلدم
    خیلی از مطالب رو ممکنه ما فکر کنیم بلدیم اما ریشه ای و توسط متخصص مربوطش اگر بررسی بشه متوجه میشیم که نه اینطور نیست
    جسارت به شما برادر عزیزم نمیکنم شما بسیار انسان درجه یک و فرهیخته ای هسنید
    تمام بچه های آکادمی هستند
    اما مقصود من تربیت فرزند هست که بهتره کمک بگیریم از افراد متخصص در همین حوزه تا به بهترین حالت ممکن بچه هامون شکل بگیرندو در آینده خدایی نکرده دچار یک سری مسائلی که ما درگیرش بودیم و هستیم نباشند
    با عشق
    سلام و وقتتون بخیر مهرداد جان
    باور دارم که عالی هستید
    ممنونم که پستم رو خوندین و خدارو شکر میکنم که انسانهایی دور هم جمع شدند که به راحتی میتونند قبول کنند که شاید اشتباه کردند و من هم از این قاعده مستثنی نیستم و من هم خیلی اشتباه میکنم و تازه گی ها شجاعت اقرار کردن و قبول کردنش رو پیدا کردم ،
    مهرداد جان واقعا بیشترمون حتی معنی کلماتی که استفاده میکنیم رو نمیدونیم و برا همین چون بر اساس عادت اون کلمات رو استفاده میکنیم و نمیتونیم نتیجه بگیریم ازش چون یک چیز مبهم رو هی داریم تکرار میکنیم و از ذهنمون انتظار داریم برامون بدستش بیاره ، دریغ از اینکه حتی اگر آگاهانه و با ذهن خودآگاه بهش فکر کنیم اصلا نمیتونیم درک کنیم چی میخوایم و چه برسه به اون کوچولو بلا (ذهن ناخودآگاه) تا برامون خلقش کنه
    در مورد آرزوی زیبات برای من و دخترهام هم ازت نهایت تشکر رو دارم
    در خصوص آموزش فرزندان هم قطعا همین طور هست و باید با مربی و متخصص خودش کار بشه ، و هدفم از این پست این بود که حواسمون باش و هیچی فرق نکرده و همون روال 30 سال پیش داره تکرار میشه و ابتدا حداقل جلو ورود دیتاهای غلط رو برا فرزندانمون بگیریم و در مرحله بعدی توسط یک مربی روشون کار کنیم و دیتا های جدید و عالی رو وارد کنیم و ممنونم که راهنماییم کردید
    من هم این جملتون رو دوباره تکرار میکنم ( فکر میکردم بلدم )
    این جمله 2 سال پیش زندگی من رو تغییر داد ، در رادیوتیوپمم گفتم من وقتی شروع به رشد کردم که روی یک کاغذ نوشتم من هیچی نمیدونم و توهم دونستن داشتم ، و تازه اونجا بود که مسیر برام باز شد و تونستم دیتاهای ارایه شده دوره و استاد رو دریافت بکنم .
    و الانم هنوز هیچی نمیدونم و هرچقدر جلوتر میرم بیشتر میفهمم هیچی نمیدونم و هنوز خیلی چیزها هست که باید یاد بگیرم ازاستاد و شما و سایر دوستان
    بهترینهارو آرزو دارم برا هممون ، در هر دو جهان
    ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
    ما
    بدن نیستیم بلکه بدن داریم
    ما یک
    آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم

  2. 12 کاربر برای این پست سودمند از Ali97 عزیز تشکر کرده اند:


  3. #2832

    mamad7575 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2021
    نوشته ها
    273
    تشکر
    3,837
    2,650 بار در 281 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 4 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ali97 نمایش پست ها
    سلام و وقتتون بخیر دوستان
    باور دارم که عالی هستید
    یک سوال ازتون دارم و میتونید به چشم یک چالش ببینیدش و در تاپیک جواب بدید و یا اگر هم دوست نداشتید برا خودتون رو کاغذ جوابش رو بدید
    خیلی از ماها از جمله خود من بیشتر وقتها کلماتی رو استفاده میکنیم و شاید سالها هم دنبالش میریم تا پیداش کنیم ولی دریغ از اینکه معنیش رو نمیدونیم و یا اگر میدونیم هم اشتباه میدونیم
    مثلا راحتی: (یعنی چی ؟ شما به چه چیز راحتی میگید؟)
    ثروتمندی : (شما چه چیزی داشته باشید میگید ثروتمندم ؟)
    حالا سوال من روی یک کلمه خیلی مهمه :
    مــــوفـــقـــیــــت
    موفقیت یعنی چی؟ شما به چه چیزی برسید میگید موفق شدم ؟ معنی کلمه موفقیت برای شما چیه ؟ چه شکلیه ؟ چه رنگیه ؟ و .....
    لطفا قبلا از اینکه در سایتها یا اینترنت یا کتابها دنبالش بگردید ، ابتدا برا خودتون و تعریفی که خودتون ازش داشتید رو بنویسید و بعد دونبالش برید ببینید اصلا موفقیت یعنی چی که خیلی از ماها سالهاست دنبالش هستیم و در هر کاری میگیم موفق شدیم یا موفق نشدیم ؟
    ممنونم ازتون که وقت گذاشتید
    بهترینهارو آرزو دارم برا هممون ، در هر دو جهان
    سلام علی جان امید وارم حالت عالی باشه


    من بدلیل اینکه معلم هایی زندگی بسیار خوبی داشتم خدا رو شکر خیلی از مساعل رو از بچگی بهم اموزش داده شده بود و جمله یا تعریف خاصی ازش نداشتم فقط بصورت دیفالت انجامش میدادم و از زمان شروع که خودم رو میشناختم و کتاب و مقاله میخوندم دلیل خیلی از رفتارمو متوجه میشدم راجب موفقیت هم همیشه من دیدگاهم این بوده که ادم نباید یک سری مساعل رو فدا کنه برای موفق شدن در یک زمینه که اونجوری دکتر هلاکویی میگه برنده شده اید در اون زمینه نه موفق مثالن من همیشه به هم سن هام میگفتم پول خیلی خوبه نه تا زمانی که سلامت روحی یا جسمی و شرف و... خرج بشه براش موفقیت یک پکیجه بنظرم که انسان رشد کنه آگاه بشه از همه نظر

  4. 10 کاربر برای این پست سودمند از mamad7575 عزیز تشکر کرده اند:


  5. #2833

    Ali97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    محل سکونت
    در همه جهان ها
    نوشته ها
    2,520
    تشکر
    29,794
    20,459 بار در 2,525 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3606 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط MEMO نمایش پست ها
    وقت بخیر علی جان

    مادر من 25 سال مدیر یک مدرسه راهنمایی دخترانه بودند و اکنون بازنشسته آموزش و پرورش این کشور هستند
    چند سال پیش بود باهاشون صحبتی رو داشتم تحت این عنوان که : مامان چرا اینقدر توی مدارس دخترانه سختگیری میکنید و چرا نمیزارید راحت باشند و خیلی گیر به لاک و مقنعه و پوشش و... میدید؟

    تنها پاسخی که دریافت کردم از ایشون این بود فرمودند : که تقصیر ما مدیر یا ناظم نیست بازرس و اینکه مدارس دخترانه بسیار زیاد زیر ذره بین هستند و ما چاره ای جز این رفتار نداریم (چون اگر اینکارو نکنند باید به اداره آموزش و پرورش پاسخگو باشند)

    من یادمه زمانی که حدودا 7یا8 ساله بودم گهگاهی همراه مادرم روزهایی رو به مدرسه میرفتم و یادمه که هرروز یا یک روز در میان بازرس هایی از آموزش و پرورش میومدند
    خیلی پست خوب و بجایی بود / دوستان حواستون به فرزندانتون باشه باور کنید تقصیر مدیر و ناظم و ... نیست همه چیز برنامه ریزی شده اس و این وظیفه والدین هست که مسیر درست رو با آگاهی کامل برای رشد فرزندان فراهم کنند
    درست مثل آکادمی ویو که فرزندانش رو راهنمایی که بالا سرشون هست که درگیر حواشی و بقیه موارد مسیر تریدری نشن شما هم وظیفه تون هست که این مورد رو برای فرزندانتون فراهم بیارید
    امینو فرزنتون باشید
    موفق باشید(از طرف پسر یه مدیر مدرسه)
    سلام و وقتتون بخیر جناب آقای محمد
    باور دارم که عالی هستی مرد
    محمدجان خدایی نکرده سوء تفاهم نشه من اصلا با شخص و یا سمت خاصی موردی نداشتم و هدفم فقط مسیر جامعه بود تا حواسمون یکم بیشتر باشه که چه اتفاقی میفته ، و الا مادر خودم هم بازنشسته فرهنگی هستند
    حالا محمدجان با اجازت یک بحث روانشناسی هم تو پست شما باز شد که من بدجوری درگیرش هستم و اونم موضوع ترس هست .
    همونطور که گفتید میبینید : پدر و مادرهامون هم که منبع تامین و تغذیه روحی و عاطفی ما بودند به خاطر ترس بازرس و ... و ا زدست دادن کار و عدم توانایی در تامین مخارج زندگی خیلی چیزهارو به زور قبول کردند و نتونستند خودشون رو رها کنند و برن دنبال اهداف و آرزو هاشون و این ترس هم در ما نهادینه شده و هنوز با این سن درگیر چیزی به نام توهم و ترس هستیم ، اونها با اینکه میدونستن اشتباه میکردند همچنان اون رو ادامه میدادند
    من خودم رو مثال میزنم :
    حالا میبینید در گذشته چه اتفاقی افتاده ؟
    پدر و مادرهامون به خاطر ترس خیلی چیزهارو قبول کردن و نادیده گرفتن و تکرار کردن
    مادر من نتونسته به خاطر ترس از بی پولی و ترس از بیکاری و ترس از عدم توانایی در اداره زندگی با قدرت از انجام یک کار اشتباه خارج بشه با اینکه میدونستن اشتباهه ولی با این وجود قبولش کردند و ادامش دادند و الان من نمیتونم کارهای اشتباهم رو تو مارکت ترک کنم با اینکه میدونم اشتباهه این باعث شده الان من درگیر این حس ترس هستم و 7 ماه نتونستم یک اکانت 100 دلاری رو بالا بیارم ، من الان نزدیک 2 تا 3 سال میشه که پا رو ترسم گذاشتم و از زندگی کارمندی خارج شدم و با ترسهام دارم مقابله میکنم ولی هنوز زور و قدرت اون بیشتره و با این ترس هنوز اجازه رشد اکانت نمیده بهم و افکارات اجازه شکوفایی نمیده بهم
    اگر در اون زمان مادر یا پدرم با قدرت می ایستادند و و میدیدند کار اشتباهی هست و ازش خارج میشدند من و یا سایر دوستان الان زیاد درگیر این موضوعات روانشناسی نبودیم و هم خودشون اعتماد به نفس و عزت نفس داشتن و هم ما فرزندانشون ، علت همه چیز در گذشتمون هست
    ولی به قول استاد یک خبر خوب هم دارم و اونم اینه که همشون قابل تغییر هستند و میشه دوباره برنامه ریزیشون کرد ولی زمان میخواد
    بهترینهارو آرزو دارم برا هممون ، در هر دو جهان
    از رها کردن چیزهای خوب ، برای بدست آورد چیزهای عالی ، نترس
    ویرایش توسط Ali97 : 12-18-2022 در ساعت 16:54
    ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
    ما
    بدن نیستیم بلکه بدن داریم
    ما یک
    آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم

  6. 22 کاربر برای این پست سودمند از Ali97 عزیز تشکر کرده اند:


  7. #2834

    Ali97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    محل سکونت
    در همه جهان ها
    نوشته ها
    2,520
    تشکر
    29,794
    20,459 بار در 2,525 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3606 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط MEMO نمایش پست ها
    سلام علی جان وقت بخیر
    نه عزیز من خدایی نکرده من اصلا قصد جسارت نداشتم داداش

    در مورد مبحث روانشناسی ترس : علی جان امروز صبح یه مقاله گذاشتم احتمالا به کارتون بیاد ولی خب ما یه مورد ثابت شده بهمون : دانستن یک چیز و عمل کردن یک چیز دیگر

    شما خودتون رو مثال زدید من هم خودمو مثال میزنم : درست زمانی که تصمیم و شروع به تغییر میکنید ممکنه بدترین و شاید سختترین مراحل زندگیتون براتون پیش بیاد ..طی یکسال گذشته بسیار سختی ها و مباحث روانشناسی برام پیش اومده اما یک نگرش صحیح نسبت به وقایع داشته باشیم / من یک دفتر دارم و روزانه ژورنال یا مباحث خوبی رو که یاد گرفتم و یا اینکه از بقیه برای خودم معلم ساختم رو مینویسم ..از کارتن خواب گرفته یا صحبت مشتری و ...

    اصلا همین مباحث و کلا از نظر من این آکادمی و مارکت باعث شد که من راهمو تا حدودی پیدا کنم و متوجه عامل همه شرایط خود من هستم ...اگر پدر اینطور بود یا اگر مادر اینطور رو دیگه تکرار نمیکنم...درسته که میشد اینطور نباشه ولی خب الان اتفاق افتاده از این به بعدش که آگاه هستیم !.... پس تکرار نکنیم مباحث اشتباه رو
    مثلا صحبتی رو استاد داشتند که یکی از دوستان میگفت شما مناطق خوب و راحت رو ترید میزنید(مثلا کراس ema ) و بقیه داستان ...استاد گفت خیلی از تریدرا دیگه میرن سراغ خوشگل ترید زدن و سادگی رو فراموش میکنند/مثلا یکسال یا دوسال حاضر نیستند به راحتی پول در بیارند اون ذهنه از پول دور بشه بعد بیان به بقیه مسایل مربوطه
    درسته که خیلی جاها پول رو بد میدونند اما از دید من یکی از ارکان مهم شادی در جوامع امروزی داشتن استقلال مالی هست (البته در کنار سلامتی و..)

    سختی هارو موهبت بدونیم زیرا باعث افزایش قدرت ذهنتون میشه / ما بطور استثنا هم نداریم یک شخص موفق شده باشه ولی پوستش کنده نشده باشه (موفقیتی که بشه اسمشو موفقیت گذاشت )

    حالا که فعلا سنمون خیلی پایینه (جوجه حساب میشیم) ولی خیلی خوبه که از تجارب دوستان بزرگتر از خودمون و همچنین استاد استفاده کنیم

    موفق باشید
    سلام و وقتتون بخیر محمد جان
    باور دارم که عالی هستید
    مممنونم و بله مقاله دیروزتون رو هم خوندم و همونطور که خودتون هم عالی فرمودید من میدونم اما هنوز نمیتونم ، چون دونستن و تونستن خیلی فرق داره
    و ترس هم جزء اون مواردی هست که باید رو به رو بشی باهاش
    در مورد کلمه اگر ، که من در پست قبلی در مورد پدر و مادرها و گذشتمون نوشته بودم ، اصلا منظورم این نبود که دامن بزنیم به گذشته ، نه ، هدفم این بود که بتونیم شناسایی بکنیم و دقیقا بدونیم سرچشمه افکار و احساسات و اتفاقات کجاست ، و الا که اونا دیگه رد شده ، یک جمله جالب هست :
    اگر فقیر به دنیا اومدید مقصر شما نیست ، اما اگر فقیر از دنیا برید مقصر خود شما بودید
    بهترینهارو آرزو دارم برا هممون در هر دو جهان
    ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
    ما
    بدن نیستیم بلکه بدن داریم
    ما یک
    آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم

  8. 10 کاربر برای این پست سودمند از Ali97 عزیز تشکر کرده اند:


  9. #2835

    Snow_Trader آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2021
    نوشته ها
    832
    تشکر
    3,006
    8,083 بار در 852 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 309 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط MEMO نمایش پست ها
    سلام مجید جان

    دوستمون راهکار خواستند برای اینکه هم گیمر باشند و هم بتونند فارکس رو کار کنند نه اینکه کلا حذفش کنند (یه مقاله یا کتاب بود فکر کنم میخوندم و میگفت مواردی رو که باعث شادی و کلا باعث فراغت شما میشه رو حذف نکنید زیرا باعث افسردگی و حال بد در شما خواهد شد...و گفته بود در انتهاش که تعادل رو حفظ کنید ..اون علامت یین و یانگ)

    مثلا من خودم عاشق فیلم و سریال دیدن هستم و باعث ایجاد حس شادی در من میشه و اگر حذف شه و به جاش مثلا تمرین خط روند اضافه شه قطعا من آسیب میبینم در بلند مدت چه بسا اومدم برنامه ریزی کردم که هم تمرین و هم ترید و هم سریال مثلا روزانه یکساعت

    حالا دوستمون هم فکر کنم منظورشون این بود چطور تعادل رو بدست بیارند نه اینکه حذف کنند کلا / چه بسا حذف کنند شاید افسرده شن (مثلا من یادمه ولی نه دقیق که یکی از دوستان آهنگ گوش دادن رو دوست داشت و به توصیه یک شخص که آهنگ دوست نداشت اونم اهنگ رو حذف کرد و افسرده شده بود ...دوباره اهنگ گوش دادن رو شروع کرد و کاملا خوب شدند )

    ببخشید که ریپلای کردم ولی فکر کنم منظورشون چطور اون تعادله رو بدست بیارند بود نه کلا حذف کردنش
    موفق باشید

    سلام محمد عزیز
    صبحت بخیر
    بزار یکم بیشتر و مفصل تر این موضوع باز کنم

    اره درسته راهکار خواستند ولی تا وقتی روی یه هدف متمرکز نباشی هیچ اتفاق انچنان خاصی تو زندگی نمیوفته
    گیم خیلی اعتیاد آور هست و بنظرم کلا نبودش خیلی مفیدتر از بودنش و اصلا تفریح سالم وبدربخوری نیست برای یک تریدر موفق
    شما میگی گیم تفریح من میگم کاملا یچیز اعتیاد اور و عین موارد مخدر و اصلا بعنوان تفریح نمیشه تو برنامه روزانه گنجوندش
    مواد مخدر حتی تفریحی کشیدنش هم مضر و کلا توصیه نمیشه گیم هم همین طور تا نخوای که بزاریش کنار نمیتونی ساعتشو برنامه ریزی کنی چون انقد این گیم ها برنامه ریزی شده و هیجانی طراحی میشن که
    مصرف کننده رو ساعت ها پشت مانیتور بچسبونن و یجوری محو بازی باشن که کلا متوجه گذر زمان و اتلاف وقت نشن
    تمامی بازی ها برنامه ریزی شده طراحی میشن و کاملا میتونن از لحاظ ذهنی کلی فرد رو تغییر بدن به اون چیزی که میخان
    صحنه هایی که بکار برده میشه صداگزاری ها اکشن توی بازی ها و .....
    گیم واقعا مضر عین سیگار میمونه شما هفته ای یبار یه پوک هم بزنی باز ضررشو بهت میرسونه گیم هم همینطور و ضررهای چنین تفریحاتی خیلی خیلی زیاد از مفید بودنش
    یکم حالتو خوب میکنه و سرخوش میشی ولی گذراست و کلی از لحاظ روانی اثار مخربی بجا میگزاره که طول میکشه این اثار رو تخریب و بازسازیشون کرد من از بچگی بالغ بر روزی 4 الی 8 ساعت گیم بازی میکردم
    خیلی تلاش کردم که مثلا برسونمش به یساعت در روز یا مدیریت کردنش ولی نتوسنتم تا زمانی که تمرکزم تغییر دادم و کاملا خودبخود دیگ از چشمم افتاد و واقعا الان در شرایط خاص و مهمونی و جمع دوستانه اگه گیم باش میزنم
    تو تنهایی و ساعاتی که دارم به هیچ عنوان سراغ بازی نمیرم و اصلا دوست ندارم
    اینجور تفریحات فقط آسیب زننده هستند و باید تفریحات سالمی رو برای خودمون انتخاب کنیم هر تفریحی که مضر باید به مرور زمان حذف بشه اگر میخایم یه فرد موفق بشیم
    وگرنه با چنین تفریحاتی و چنین سبک زندگی همین نتایج تا الانمون دوباره در اینده تکرار خواهد شد
    یا درد تغییر کردن باید بجون بخریم یا اینکه درد اسیب های این چنین عاداتی رو
    انتخاب با خود فرد
    کم کردنش هنوز باعث قطع شدن اسیبش نمیشه درسته کم میشه مضراتش نسبت به قبل ولی هنوزم به اندازه خودش زهره خودشو میریزه
    من راهی جز اشتیاقم و تغییر دادن تمرکزم برای ترک این عادت برای خودم کارساز نبود و این تنها راهیه که برای خودم جواب داده بود رو بهشون معرفی کردم چون تا زمانی که راهی که خودم انجامش ندادم و برای خودم اتفاق نیوفتاده نمیتونم تاثیرگزار باشم من راهی رو بهشون دادم که برای من تنها راهی هست که جواب داد و راه های زیادی رو تست کردم ولی هیچ کدوم جواب نداد برای من و نتوسنتم گیم رو بعنوان یه تفریح تو زندگیم نگهش داشته باشم و راهی جز حذف کردنش برام باقی نموند و برخلاف همه دیدگاه ها که میگن افسردگی میاره و اینا نه این حالات موقتی هستند..
    طبق گفته کتاب 5 صبحی ها:
    برای تخریب و بازسازی عادت ها 66 روز وقت لازم..22 روز تخریب عادت که داریم..22 روز بازسازی و ایجاد عادت جدید ..22 روز تثبیت شدن عادت جدید...
    در طی این مسیر فرد دچار اشفتگی هایی میشه که همیشه در اول مسیر و اولین روزها دشوار تر و وقتی به مرحله تثبیت برسه دیگ همه چی اتوماتیک راه اندازی میشن و دشواری نخواهد داشت
    ولی قطعا در اوایل کار و تخریب عادات چه خوب چه بد فرد تحت تاثیر اشفتگی خواهد بود و کافیه تحمل کنه و باعث تغییر عادتش بشه بعد اون این حس و حال ازبین میره
    موسیقی گوش دادن اونم موسیقی ملایم و بی کلام یکی از بهترین عاداتی که یه تریدر نیازداره تو برناامه روزانه داشته باش و باعث افزایش تمرکز و ضربان منظم قلب میشه و نمیشه این عادت خوب رو با یه عادت مضری مث گیم مقایسش کرد و میرزه بجون خرید افسردگی موقتیشو تا ترکش کرد ...
    سریال دیدنم خوبه البته اگر فیلم های درستی انتخاب بشن که در راستای هدف فرد باش و اموزنده باش براش ولی من تاحالا نشنیدم بازی هایی که باعث تقویت ماها در راستای اهدافمون ساخته بشن چون تنها هدف چنین گیم ها فقط اتلاف وقت و سرخوش کردن مصرف کننده هستند و فقط بفکر طراحی ها و داستان ها و بازسازی صحنه هاتی هستند که افراد مجاب به خرید بازی کنن و ازش پول دربیارن برای کمپانی هاشون هدفشون اگاهی دادن یا تعلیم و اموزش نیست
    عین سیگار که هدف کمپانی ها تنها سود کردن و سم به خورد ملت میدن و از لحاظ سلامتی فیزیکی به فرد اسیب میزنه
    گیم هم سمی هست که بیشتر به ذهن افراد و و روانشون اسیب میزنه و درست شبیه کارکرد سیگار
    این عادت رو نباید درصددد کم کردنش بود بلکه باید حدف بشه باید!!!! ولی نه یهویی کم کم و اروم اروم در طی زمان
    تعادل باعث ماندگاری و پیش روی میشه و باید تعادل رو در حس و حال خوبمون و عادات خوبمون ایجاد کنیم نه در عادات بد
    نباید تعادلی برای عادات مخرب ایجاد کنیم که درما ادامه پیدا کنند بلکه کاملا باید حمله کرد به همون نقطه تعادلی این شکل عادات و تعادلشون رو برهم بزنیم تا از بدنمون و ذهنمون خارجشون کنیم
    ویرایش توسط Snow_Trader : 12-19-2022 در ساعت 10:07
    Hard takes time, impossible a little more time

  10. 11 کاربر برای این پست سودمند از Snow_Trader عزیز تشکر کرده اند:


  11. #2836


    تاریخ عضویت
    Mar 2021
    نوشته ها
    1,534
    تشکر
    6,236
    9,866 بار در 1,583 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 375 پست
    برچسب زده شده
    در 6 تاپیک
    سلام علی عزیز وقتت بخیر امیدوارم حالت خوب باشه

    میدونی این عبارت تاکیدی(باور دارم که عالی هستی) که این مدت ازش استفاده کردی تو پست خیلی رو من تاثیر میذاره هربار میبینمش یه لبخندی میزنم . با اجازت ما هم از این به بعد ازش استفاده میکنیم در پست ها. سپاس

    در رابطه با پستت هم با اجازه شما یه سری موضوعات به ذهنم رسید که میخواستم مطرحش کنم

    اعمالی توسط والدین ما انجام شده و شاید ریشه اون احساس ترس بوده در واقع اگه قضیه رو جور دیگری نگاه کنیم متفاوت چون اونا مسیولیت داشتن هر عمل و تصمیمی که انجام دادن بر مابقی افراد خانواده تاثیر داشته بنابراین حق داشتن که احساس ترس کنن
    از طرف دیگه همون جمله معروف (بخواهید تا به شما داده شود) اونا نخواستن و این چیز بدی نیست که اونا نخواستن شرایط رو تغییر بدن(دلایل خودشون رو دارن) .زندگی یک ادم فقیر هم نمیشه برچسب بد روش گذاشت چون اونام زمان خودشون از زندگی نهایت لذت رو بردن با این تفاوت که افراد ثروتمند به قول استاد عزیز بلدن چطور رنج بکشن مدام سختی رو تحمل میکنن که به لول های بالاتر برسن همه چیز در این دنیا زیباست بنا به زاویه دید ما

    اما ترس شما علی جان شما با ترک کردن کارتون اونو شدید تر کردید چه بخواید چه نخواید شما فرزند دارید (انشالاه در پناه حق موفق باشند جوری که باعث سربلندی شما بشن) اومدید هم تو بازار حساب ریل دارید خب به نظرت ایا انتظار دارید که عملکردی کاملا صحیح داشته باشید نه چون مدام اون ترس از ضرر تو ذهن تریدر میاد حالا ریشه هرچی باشه من بنا به این پست شما علت هاش رو میگم.
    یادته استاد میگفتند که اگه شغل قبلی رو رها کردید اومدید تو مارکت کار اشتباهی چرا چون اون خودش یه نوع ایجاد ترس میکنه این بازار بازار پول کم کم 10 دلار نداشته باشی بروکر راهت نمیده بیای تو اونایی تو بانک دارن کار میکنن یا وضیعیت مالی خوبی دارن پول زیاد دارن میصرفه طرف میاد با 10 هزار دلار کم کمش ماهی 40 درصد بگیره

    صحبت های خودتون رو یه بار دیگه بخونید من الان نزدیک 2 تا 3 سال میشه که پا رو ترسم گذاشتم و از زندگی کارمندی خارج شدم و با ترسهام دارم مقابله میکنم ولی هنوز زور و قدرت اون بیشتره و با این ترس هنوز اجازه رشد اکانت نمیده بهم و افکارات اجازه شکوفایی نمیده بهم)
    به نظر شما ایا الان ناخواگاه شما مگه اوضاع اوکیه بریم با احساس ارام و راحت ترید بزنیم ؟!
    به نظرت اگه الان 10 هزار دلار داشته باشی باهاش یه حساب 100 دلاری باز کنی اون پولم اصلا اضافه بر سازمان تو حساب داشته باشی احساس ترس استرس میاد سراغت من خودم باشم میگم نه چون اگه از دستش بدم بازم هست

    یادته خود من بهت پیام میدادم میگفتم زمانی حساب هارو افزایش میدم ترس دارم انقد حساب کال کردم دیگه بی حس شدم حالا ریشه اون ترس من چی بود زمان. میگفتم که نه آرمین تو باید 1 سال تمام کمال دوره هارو تموم کنی خب وقتی از یک سال گذشت چی شد یه 2 هفته گیج بودم خب چطور شد اوضاع تغییر کرد من تونستم دیدگاهمو تغییر بدم گفتم این مسیر مسیر منه نه کس دیگه نیومدم رقابت کنم غرور ندارم خودمو به اطرافیانم ثابت کنم پس مدت زمان بی نهایت میزارم براش گیرم 10 سال زمان برد به من چه این دنیای من نه کس دیگه خودم ازش لذت میبرم ==> پس علت ترس دیدگاه محدودیت زمان داشتن
    حالا شماهم به نظرم از نظر مالی یا چیز دیگری(که شاید شخصی باشه) تحت فشار قرار گرفتی

    میتونی درد رنج بسیاری بکشی که دیگه برات عادی بشه یا اینکه منطقی اوضاع جوری تغییر بدی که از این طرف جنبه تریدر بودت رو اوکی کنه(خانواده هم یادت نره چون هر تصمیمی بگیری روی اونام تاثیر میذاره)
    ادم باید با خیال تخت راحت ترید بزنه خودتم باید شرایط رو مهیا کنی نمیشه بری تو خیابون عمل جراحی کنی اونیم که تصادف میکنه حالش بده یه راست میبرنش بیمارستان تو محیط خودش که شرایش اوکی باشه

    باور دارم که موفق میشی .
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ali97 نمایش پست ها
    سلام و وقتتون بخیر جناب آقای محمد
    باور دارم که عالی هستی مرد
    محمدجان خدایی نکرده سوء تفاهم نشه من اصلا با شخص و یا سمت خاصی موردی نداشتم و هدفم فقط مسیر جامعه بود تا حواسمون یکم بیشتر باشه که چه اتفاقی میفته ، و الا مادر خودم هم بازنشسته فرهنگی هستند
    حالا محمدجان با اجازت یک بحث روانشناسی هم تو پست شما باز شد که من بدجوری درگیرش هستم و اونم موضوع ترس هست .
    همونطور که گفتید میبینید : پدر و مادرهامون هم که منبع تامین و تغذیه روحی و عاطفی ما بودند به خاطر ترس بازرس و ... و ا زدست دادن کار و عدم توانایی در تامین مخارج زندگی خیلی چیزهارو به زور قبول کردند و نتونستند خودشون رو رها کنند و برن دنبال اهداف و آرزو هاشون و این ترس هم در ما نهادینه شده و هنوز با این سن درگیر چیزی به نام توهم و ترس هستیم ، اونها با اینکه میدونستن اشتباه میکردند همچنان اون رو ادامه میدادند
    من خودم رو مثال میزنم :
    حالا میبینید در گذشته چه اتفاقی افتاده ؟
    پدر و مادرهامون به خاطر ترس خیلی چیزهارو قبول کردن و نادیده گرفتن و تکرار کردن
    مادر من نتونسته به خاطر ترس از بی پولی و ترس از بیکاری و ترس از عدم توانایی در اداره زندگی با قدرت از انجام یک کار اشتباه خارج بشه با اینکه میدونستن اشتباهه ولی با این وجود قبولش کردند و ادامش دادند و الان من نمیتونم کارهای اشتباهم رو تو مارکت ترک کنم با اینکه میدونم اشتباهه این باعث شده الان من درگیر این حس ترس هستم و 7 ماه نتونستم یک اکانت 100 دلاری رو بالا بیارم ، من الان نزدیک 2 تا 3 سال میشه که پا رو ترسم گذاشتم و از زندگی کارمندی خارج شدم و با ترسهام دارم مقابله میکنم ولی هنوز زور و قدرت اون بیشتره و با این ترس هنوز اجازه رشد اکانت نمیده بهم و افکارات اجازه شکوفایی نمیده بهم
    اگر در اون زمان مادر یا پدرم با قدرت می ایستادند و و میدیدند کار اشتباهی هست و ازش خارج میشدند من و یا سایر دوستان الان زیاد درگیر این موضوعات روانشناسی نبودیم و هم خودشون اعتماد به نفس و عزت نفس داشتن و هم ما فرزندانشون ، علت همه چیز در گذشتمون هست
    ولی به قول استاد یک خبر خوب هم دارم و اونم اینه که همشون قابل تغییر هستند و میشه دوباره برنامه ریزیشون کرد ولی زمان میخواد
    بهترینهارو آرزو دارم برا هممون ، در هر دو جهان
    از رها کردن چیزهای خوب ، برای بدست آورد چیزهای عالی ، نترس
    ویرایش توسط ARMIN-FX : 12-19-2022 در ساعت 11:15

  12. 13 کاربر برای این پست سودمند از ARMIN-FX عزیز تشکر کرده اند:


  13. #2837


    تاریخ عضویت
    Mar 2021
    نوشته ها
    1,534
    تشکر
    6,236
    9,866 بار در 1,583 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 375 پست
    برچسب زده شده
    در 6 تاپیک
    سلام درود خدمت مجید و محمد عزیز امیدوارم حالتون خوب باشه

    تو این مورد بازی های کامپیوتری به اندازه عدد کاربران اکادمی من بازی کردم بازی رو تا انتها چندین بار بردم یه مدت همه بهم میگفتن اگه پول اینهمه بازی کردنتو پس انداز میکردی قشنگ یه خونه شیک میخریدی (دیگه بنا به شرایطی که داشتم من بازی میکردم چون نزدیک 150 نفر دوست اشنا داشتم یهو محل زندگیمون تغییر کرد منم تنها شدم فقط اون بود که پرش میکرد اون موقع اگاهی الان رو نداشتم نزدیک 6 الی 7 سال کلا دور گیم رو خط کشیدم و دیگه رفت برا خودش)

    من هم موافقم هم مخالف (هم دیدم تریدر گیمر باشه هم گیمر نباشه هردوتاشون هم توی ریل میلیون دلاری پول درمیارن)

    یه مثال
    بازی call of duty warzone صد نفر میندازه تو یک محیط هرکی همه رو کشت اول میشه اوکی دقیقه به دقیقه این بازی میتونه احساس ترس استرس داشته باشه هر لحظه ممکنه یکی از پشت سرت بیاد حذفت کنه اخرشم اگه دوم بشی که دیگه عصبانیت شدید تر میشه حالا قبلا بازی ها انلاین نبودن بهتر بود ادم ازش لذت میبرد الان کلا شده رقابتی یا مابقی بازی های دیگر کاری ندارم چجوری سبکش چیه

    کلا بازی کامیپوتری واکنش طرف رو نسبت به اتفاقات اطرفش رو سریعتر میکنه اما قدرت فکر کردن با ذهنی آروم رو ازش میگیره یعنی چی: اگه یه موضوعی رو برات توضیح بدن خیلی وقت میبره تا درکش کنی ماهیتشو بگیری به سپاری به مغزت احساس گیج بودن داری تمرکز رو ازت میگیره ولی اگه فرضا تو اتوبان رانندگی کنی یهو یه چیزی بپره وسط جاده خیلی سریع واکنش نشون میدی

    به نظرم فعلا تو دوران تریدری کنار گذاشته بشه بهتره به این دلایل :1- از چشم و مغز استفاده میکنی که تو ترید هم از اون استفاده میکنیم پس بهتره این دوتا تا حد امکان سالم باشن -2-عوارض رو گفتم بالاتر که ممکنه تاثیر بزاره تو ترید -3-طرف رو از اجتماع دور میکنه

    اما اگه ماهی یه بار یا هفته ای یه بار با دوستان برید گیم نت 2 الی 3 ساعت اوکی

    باور دارم که موفق میشید
    نقل قول نوشته اصلی توسط MEMO نمایش پست ها
    سلام مجید جان خیلی هم عالی



    موفق باشید
    نقل قول نوشته اصلی توسط Snow_Trader نمایش پست ها
    سلام محمد عزیز
    صبحت بخیر
    خارجشون کنیم

  14. 13 کاربر برای این پست سودمند از ARMIN-FX عزیز تشکر کرده اند:


  15. #2838

    amin habibi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2021
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    312
    تشکر
    699
    815 بار در 302 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 7 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام دوستان امیدوارم که حالتون عالی باشه
    https://www.connectedbreath.co/
    این آدرس یه وبسایت هستش برای مدیتیشن 60ثانیه قبل از تمرین یا قبل از تحلیل هاتون خیلی به کارتون میاد امیدوارم که کمکی کرده باشم
    موفق و پیروز باشید

  16. 12 کاربر برای این پست سودمند از amin habibi عزیز تشکر کرده اند:


  17. #2839

    Snow_Trader آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2021
    نوشته ها
    832
    تشکر
    3,006
    8,083 بار در 852 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 309 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط MEMO نمایش پست ها
    سلام مجید جان خیلی هم عالی

    با احترام اما مخالفم با نظرات شما دوست من .. اعتیاد با برنامه ریزی و مدیریت و حفظ تعادل بسیار متفاوت هست ..به طور مثال اعتیاد به ترید کردن بسیار مضر هست پس استاد راهکار دادند روزانه x درصد و تا روز بعد ..این مورد باعث بی نیازی شخص خواهد شد
    و حتی بازی های کامپیوتری چند وقت پیش یک مقاله تحت عنوان فواید بازی های کامپیوتری میخوندم در مورد تقویت ذهن و فواید حل مسایل مختلف و .... رو میتونه برای شخص داشته باشه ..فکر کنم این وبسایت بود روانشناسی


    خوردن غذا خیلی خوبه ولی وقتی تعادل رعایت نشه کم خوردن اون باعث ضعیف شدن فرد و زیاد خوردن اون باعث چاقی خواهد شد ..پس ما نمیتونیم بگیم غذاخوردن یک عادت بسیار بد هست برامون
    شخصی که نمیتونه تعادل رو نگه داره مشکل از شخص هست نه اون مورد
    به طور مثال شخصی که نتونه تعادل رو حفظ کنه در هر موردی که شاید حتی بسیار به پیشرفتش کمک کنه ورود کنه در صورت رعایت نکردن تعادل و نداشتن حد برای خودش اون رو بد جلوه خواهد و از دید اون شخص یک چیز مضر هست (شاید خیلی هم مفید باشه ولی چون نمیتونه متعادل باشه از دید اون شخص بسیار مضر هست / البته مقایسه سیگار با بازی های کامپیوتری یه مقدار شاید نادرست باشه چون سیگار به سلامت جسمی و کلا همه چیز ضرر میرسونه اما بازی های کامپیوتری خوب چه بسا به رشد شما کمک میکنند(مثلا بازی ای مثل سودوکو بسیار به رشد و تقویت ذهنیتون کمک میکنه)

    در صحبتتون نمیدونم متوجه شدید یا خیر ..فرمودید :خیلی تلاش کردم که مثلا برسونمش به یساعت در روز یا مدیریت کردنش ولی نتوسنتم تا زمانی که تمرکزم تغییر دادم و کاملا خودبخود دیگ از چشمم افتاد و واقعا الان در شرایط خاص و مهمونی و جمع دوستانه اگه گیم باش میزنم

    ببینید چون نتونستید تعادل رو در موضوعی رعایت کنید دلیل بر این نیست که اون بده چه بسا اگر متعادل بود چقدر میتونست کمک کننده باشه

    این مورد در همه جا میتونه نمایان بشه البته اگر آگاهی لازم برای دیدنش رو داشته باشیم به طور مثال در ترید کردن هم همینطور / به طور مثال تریدری بدون داشتن هدف روزانه ترید میزنه ..صبح یک ترید میزنه حساب ده درصد میره توی ضرر تا ظهر میرسه به منفی دو درصد و تا عصر میشه مثبت یک درصد و شب میشه مثلا سه درصد و میگه خب من سه درصد افزایش بالانس دارم خوبه

    تریدر بالا چیو رعایت کنه بهتره؟ داشتن تعادل به طور مثال به تایم ایران ساعت 12 تا 6 عصر بگه من توی این تایم باید ترید بزنم و قبل یا بعد از این تایم من نباید ترید بزنم چون زندگی دارم و باید به اون هم برسم

    تریدر بالا داره برای خودش ابتدا تعادل رو میچینه و سپس هدف اون که هم به زندگی برسه هم پول در بیاره و هم به بقیه کارهاش برسه و اگر توی اون تایم موقعیتی طبقی چک لیست پیدا نکرد بره فردا بیاد چون خود زیاد نشستن پشت چارت خستگی ذهنی داره و ممکنه حسابشو کال کنه

    بله باید به عادات مخرب برسیم و سعی در برطرف کردن اونها داشته باشیم اما ابتدا احتیاج هست ببینیم واقعا این عادات مخرب هستند یا طبق ذهنیت یا حتی زیاده روی ما تبدیل به عادت مخربی شده اند ؟
    خوردن قهوه خیلی خوبه ولی زیاده روی توی اون تپش قلب میاره و چه بسا شخصی که تابحال قهوه نخورده از شخصی که قبلا قهوه خور بوده اما متعادل نبوده بپرسه قهوه خوبه یا بد اون شخص بگه نه برای من تپش قلب اورده !

    ببینید چقدر راحت جلوی شخص دیگری گرفته شد و اجازه فکر و عمل بهش داده نشد !

    حالا بسطش بدیم به این دو دوره که مثلا رفتار اشتباهی از شخص من باعث ایجاد یک ذهنیت اشتباه در اشخاص دیگه بشه چه بسا مشکل اولیه از خود من باشه که اشتباه برداشت کردم و واقعا اون مورد عالی باشه

    مثلا بیام بگم دوستان این 123 فقط خوبه بقیه 123 ها رو اصلا ترید نزنید که ضرر میکنید من خوبیتون رو میخوام که میگم اون 123 رو ترید نزنید چون به من ضرر رسوند = نتیجه جلوی عملگرایی اشخاص بسیار زیادی در این دوره گرفته خواهد شد زیرا یک شخص شاید فقط به علت اینکه پرایس اکشن یا مثلا اندیکاتورهاش یک سیگنال مخالف میدادند و میخواسته خلاف جهت بزنه بهش ضرر رسونده


    امیدوارم که از صحبت های من برداشت بدی نکنید مجید جان

    موفق باشید

    نه بحث برداشت اشتباه کردن نیست یه بحث دوستانس شما چنین نظری به این موضوع داری و منم طبق تجربم نظر دیگه ای دارم، کاملا عادیه
    مونده به اینکه فرد باهاش راه بیاد یا نه من راه نیومدم و کلا گزاشتمش کنار
    عین همون 123 امینویی که بکار میبرم
    باقی 123 هارو کار کردم برای من خوب نبود و راه نیومدم باهاش براحتی گزاشتمش کنار و فقط تمرکزم گزاشتم روی روشی که باهاش راحتم ینی 123 امینو



    تو زندگی هیچ چیز مطلقی وجود نداره تو اگه فک میکنی گیم مفید میتونه باش هم درسته ،هم منی که میگم مضر هم میتونه درست باش
    123 امینو هم میتونه روش خوبی باش، 123 های دیگم روش خوبیه

    فقط زمانی که میخام به دوستان چیزی معرفی یا پیشنهاد بدم اون راهی که برای خودم خوب بوده رو بهشون معرفی میکنم همین ..تنها از دید خودم بیانش میکنم نه اینکه بگم قطعا من راست میگم و مخالفان نظر من دارند اشتباه میکنند.

    هنری فورد:
    چه فکر کنی میتونی چه فکر کنی نمیتونی در هر دو صورت تو درست فکر کردی.
    Hard takes time, impossible a little more time

  18. 11 کاربر برای این پست سودمند از Snow_Trader عزیز تشکر کرده اند:


  19. #2840

    Ali97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    محل سکونت
    در همه جهان ها
    نوشته ها
    2,520
    تشکر
    29,794
    20,459 بار در 2,525 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3606 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط ARMIN-FX نمایش پست ها
    سلام علی عزیز وقتت بخیر امیدوارم حالت خوب باشه

    میدونی این عبارت تاکیدی(باور دارم که عالی هستی) که این مدت ازش استفاده کردی تو پست خیلی رو من تاثیر میذاره هربار میبینمش یه لبخندی میزنم . با اجازت ما هم از این به بعد ازش استفاده میکنیم در پست ها. سپاس

    در رابطه با پستت هم با اجازه شما یه سری موضوعات به ذهنم رسید که میخواستم مطرحش کنم

    اعمالی توسط والدین ما انجام شده و شاید ریشه اون احساس ترس بوده در واقع اگه قضیه رو جور دیگری نگاه کنیم متفاوت چون اونا مسیولیت داشتن هر عمل و تصمیمی که انجام دادن بر مابقی افراد خانواده تاثیر داشته بنابراین حق داشتن که احساس ترس کنن
    از طرف دیگه همون جمله معروف (بخواهید تا به شما داده شود) اونا نخواستن و این چیز بدی نیست که اونا نخواستن شرایط رو تغییر بدن(دلایل خودشون رو دارن) .زندگی یک ادم فقیر هم نمیشه برچسب بد روش گذاشت چون اونام زمان خودشون از زندگی نهایت لذت رو بردن با این تفاوت که افراد ثروتمند به قول استاد عزیز بلدن چطور رنج بکشن مدام سختی رو تحمل میکنن که به لول های بالاتر برسن همه چیز در این دنیا زیباست بنا به زاویه دید ما

    اما ترس شما علی جان شما با ترک کردن کارتون اونو شدید تر کردید چه بخواید چه نخواید شما فرزند دارید (انشالاه در پناه حق موفق باشند جوری که باعث سربلندی شما بشن) اومدید هم تو بازار حساب ریل دارید خب به نظرت ایا انتظار دارید که عملکردی کاملا صحیح داشته باشید نه چون مدام اون ترس از ضرر تو ذهن تریدر میاد حالا ریشه هرچی باشه من بنا به این پست شما علت هاش رو میگم.
    یادته استاد میگفتند که اگه شغل قبلی رو رها کردید اومدید تو مارکت کار اشتباهی چرا چون اون خودش یه نوع ایجاد ترس میکنه این بازار بازار پول کم کم 10 دلار نداشته باشی بروکر راهت نمیده بیای تو اونایی تو بانک دارن کار میکنن یا وضیعیت مالی خوبی دارن پول زیاد دارن میصرفه طرف میاد با 10 هزار دلار کم کمش ماهی 40 درصد بگیره

    صحبت های خودتون رو یه بار دیگه بخونید من الان نزدیک 2 تا 3 سال میشه که پا رو ترسم گذاشتم و از زندگی کارمندی خارج شدم و با ترسهام دارم مقابله میکنم ولی هنوز زور و قدرت اون بیشتره و با این ترس هنوز اجازه رشد اکانت نمیده بهم و افکارات اجازه شکوفایی نمیده بهم)
    به نظر شما ایا الان ناخواگاه شما مگه اوضاع اوکیه بریم با احساس ارام و راحت ترید بزنیم ؟!
    به نظرت اگه الان 10 هزار دلار داشته باشی باهاش یه حساب 100 دلاری باز کنی اون پولم اصلا اضافه بر سازمان تو حساب داشته باشی احساس ترس استرس میاد سراغت من خودم باشم میگم نه چون اگه از دستش بدم بازم هست

    یادته خود من بهت پیام میدادم میگفتم زمانی حساب هارو افزایش میدم ترس دارم انقد حساب کال کردم دیگه بی حس شدم حالا ریشه اون ترس من چی بود زمان. میگفتم که نه آرمین تو باید 1 سال تمام کمال دوره هارو تموم کنی خب وقتی از یک سال گذشت چی شد یه 2 هفته گیج بودم خب چطور شد اوضاع تغییر کرد من تونستم دیدگاهمو تغییر بدم گفتم این مسیر مسیر منه نه کس دیگه نیومدم رقابت کنم غرور ندارم خودمو به اطرافیانم ثابت کنم پس مدت زمان بی نهایت میزارم براش گیرم 10 سال زمان برد به من چه این دنیای من نه کس دیگه خودم ازش لذت میبرم ==> پس علت ترس دیدگاه محدودیت زمان داشتن
    حالا شماهم به نظرم از نظر مالی یا چیز دیگری(که شاید شخصی باشه) تحت فشار قرار گرفتی

    میتونی درد رنج بسیاری بکشی که دیگه برات عادی بشه یا اینکه منطقی اوضاع جوری تغییر بدی که از این طرف جنبه تریدر بودت رو اوکی کنه(خانواده هم یادت نره چون هر تصمیمی بگیری روی اونام تاثیر میذاره)
    ادم باید با خیال تخت راحت ترید بزنه خودتم باید شرایط رو مهیا کنی نمیشه بری تو خیابون عمل جراحی کنی اونیم که تصادف میکنه حالش بده یه راست میبرنش بیمارستان تو محیط خودش که شرایش اوکی باشه

    باور دارم که موفق میشی .
    سلام و وقتتون بخیر
    باور دارم که عالی هستید آرمین جان
    ممنونم از خوندن پستم و همفکری که باهام کردی
    در مورد کلمه باور : ارادتمندم حاجی ، اجازه ما هم دست شماست و ما هممون در یک مسیر واحد و باهم در حال پیشروی هستیم
    در مورد ریشه ترس ، آره آرمین جان ریشه یابیش هم کردم و خیلی هم روش کار کردم و همه چیز برام آشکار شده
    علت اصلیش همون ترک کار و مشکلاتم در تامین مخارج هست و دقیقا میدونم و خیلی خیلی تاثیر گذاره روم و در تریدهام و نتایجم
    اما آرمین راهی ندارم جز ادامه

    یا موفق میشم ، یا میمیرم

    میخوام سدهای ذهنی رو بشکنم و نا ممکنهایی که به نظر میاد رو ممکن کنم تا راه برا سایر دوستان هم باز بشه ، درسته ، خیلی سخته ، اما من و ذهنم میتونیم و ایمان دارم ( ذهن همه چیز است )
    از همتون ممنونم که کنارم هستین و کمکم میکنید این سد ذهنی رو بشکنم و همه باهم رکوردهای جدیدی ثبت کنیم و ناممکنهارو ممکن کنیم
    ما هممون فوق العاده ایم
    ما باهم و در کنار هم موفقیم
    این کلیپ رو خیلی گذاشتم ، اما هرچقدر نگاه کنیم بازم کمه :
    https://s24.picofile.com/d/845037139...8%B4%D9%85.mp4
    بهترینهارو آرزو دارم برا هممون ، در هر دو جهان
    ویرایش توسط Ali97 : 12-19-2022 در ساعت 15:34
    ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
    ما
    بدن نیستیم بلکه بدن داریم
    ما یک
    آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم

  20. 15 کاربر برای این پست سودمند از Ali97 عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 76 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 76 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •