روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

[forexmh]

سلام دوست من
در این پست جناب عرفان فایلی و به اشتراک گذاشتن که میتونید مطالعه کنید
و البته به سلیقه خودتون تریدینگ پلن خودتون و طراحی کنید

ممنون بابت اشتراک گذاری این پست
میشه یه توضیح در مورد تردینگ پلن بدید یعنی چی؟

[سعیدابراهیمی]

سلام دوست من
در این پست جناب عرفان فایلی و به اشتراک گذاشتن که میتونید مطالعه کنید
و البته به سلیقه خودتون تریدینگ پلن خودتون و طراحی کنید

ممنون

[سعیدابراهیمی]

سلام ارادت
ما ۲ فاکتور داریم که خیلی مهمه.
یکیش چکلیست دومیش تریدینگ پلن.
چکلیست خلاصه اتفاقاتی هست که شما انتظار دارید ببینید تا وارد پوزیشن بشید و دونه دونه باید تیکشون بزنید تا وارد معامله بشید.مثلا تو یکساعته روند رو مشخص میکنم.تو ۱۵ دقیقه دنبال شکست خط روند و اخرین سطح هستم.وقتی ۱۲۳ شکل گرفت لگ ۲ تا ۳ رو میبرم تایم یک دقیقه.
چکلیست شما میشه ۱. بررسی روند یکساعته ۲.یک دو سه تغییر روند در ۱۵ دقیقه با شکست خط روند و اخرین سطح ۳.بردن لگ ۲ تا ۳ در یک دقیقه ۴.یک دو سه انتهای روند در یک دقیقه و تیپی ۱۰۰ درصد این لگ ۲ تا ۳ در ۱۵ دقیقه و حد ضرر هم ۱ در تایم یک دقیقه

حالا تریدینگ پلن شما میشه این که من روزی نهایت ۴ ترید میتونم بزنم که هرکدومش مثلا نیم درصد درگیری بالانس داره.اگه ۲ تا ترید اولم ضررده باشه دیگه ترید نمیکنم.اگر ۲ درصد سود کنم حد سود روزانه ام میخوره و اگر ۱ درصد ضرر کنم حد ضرر روزانه ام.
حد سود هفتگی یا ماهانه ام اینقدره و حد ضررش هم اینقدر.قبل و بعد هر ترید ۵ دقیقه تمرین تنفس میکنم.قبل ترید یک دور چکلیست و تریدینگ پلنم رو میخونم.حین ترید تو یک کاغذ تمام افکار و احساسات و طرز فکرم راجع به حرکت قیمت رو مینویسم.حین ترید از اول تا اخر ترید ویدیو میگیرم و بررسی میکنم اگر حد سود خورد چرا خورد و اگر حد ضرر خورد چرا خورد.
اخر هرروز تمام موقعیت هایی که چکلیستم میداده رو بررسی میکنم و میبینم که من چند تاشو گرفتم.هر هفته کل تریدهای هفته مو بررسی میکنم.مثلا فقط تو بازار لندن و نیویورک ترید میکنم.
و هر چیز دیگه ای که جانبی حساب میشه و مهمه و شما میخواین که طبق اون جلو برین.
امیدوارم درست و کامل توضیح داده باشم
ارادت

ممنون خیلی عالی بود دوست من

[محمد زندی]

درود به خانوما آقایون همواره سلامت و دل خوش باشین

کسانی که دیگران رو مقصر میدونند در ابتدای راه هستند
کسانی که خودشون رو مقصر میدونند در میانه مسیر قرار دارند
و کسانی که هیچ کس را مقصر نمیدانند به مقصد و مقصود رسیده اند

امشب با عزیزی در مورد موضوعی صحبت میکردم ، که جملات بالا رو برام خوند ، صحبت در مورد اتفاقات گذشته و این که قبلا همش دیگران رو مقصر این اتفاقات میدونستم بود
زمانی به خودم اومدم و خودم رو مقصر صد درصد دونستم ، و در اون زمان تونستم با زاویه دید باز تر و بهتری در مورد اتفاقات نتیجه گیری و قضاوت کنم
بعد از مدتی تمام اون موضوعات رو قضا و قدر و به نوعی جبر میدیدم ، طوری که گویا اینچنین مقدر شده بود تا من اون مسیر رو طی کنم و این اتفاقات حادث بشن


حمدالله.

[Mehrdad az]

درود به خانوما آقایون همواره سلامت و دل خوش باشین

کسانی که دیگران رو مقصر میدونند در ابتدای راه هستند
کسانی که خودشون رو مقصر میدونند در میانه مسیر قرار دارند
و کسانی که هیچ کس را مقصر نمیدانند به مقصد و مقصود رسیده اند

امشب با عزیزی در مورد موضوعی صحبت میکردم ، که جملات بالا رو برام خوند ، صحبت در مورد اتفاقات گذشته و این که قبلا همش دیگران رو مقصر این اتفاقات میدونستم بود
زمانی به خودم اومدم و خودم رو مقصر صد درصد دونستم ، و در اون زمان تونستم با زاویه دید باز تر و بهتری در مورد اتفاقات نتیجه گیری و قضاوت کنم
بعد از مدتی تمام اون موضوعات رو قضا و قدر و به نوعی جبر میدیم ، طوری که گویا اینچنین مقدر شده بود تا من اون مسیر رو طی کنم و این اتفاقات حادث بشن


حمدالله.

بسیار زیبا بود محمد جان
بسیار دیدگاه درست و زیبایی گفتی در خصوص قضا و قدر و جبر مسیر یا هر چی که اسمش رو بزاریم
دو حالت پیش میاد یا ما به سمت هدفی حرکت میکنیم که پیش آمد ها در جهت رشد ماست و برای ساختن شخصیت و ظرفیت درونی هست (که متاسفانه اکثر اوقات به دلیل پایین بودن سطح آگاهی یا یقه خدا رو میگیریم یا خودمون رو)
یا اینکه خارج شدیم از مسیر که اینجا حکم تلنگر رو داره که مارو بر گردونه به مسیر و راه درست
در نتیجه هر چیزی که پیش میاد شاید ظاهرش قشنگ نباشه اما قطعا و صد در صد دلیلی پشتش هست که ما از پشت پرده اتفاقات بی خبریم
فقط باید اعتماد کنیم

[Mehrdad az]

دو عکس زیر مربوط به اولین حساب ریل من به عنوان یک تریدر هست که دوست داشتم با شما دوستان در میون بزارم و یک داستان کوتاهی از خودم بهتون بگم.
دقیقا اول دی ماه ۱۳۹۹ بود، روز چهلم پدرم، بعد از اتمام ساعت کاری تصمیم را گرفته بودم دیگر نمیخواستم این مسیر را ادامه دهم شاید در آن لحظه به دلیل شرایط سخت روحی تصمیم احساسی به نظر می آمد اما از تصمیمم مطمئن بودم.
استعفا دادم، در ذهنم انواع و اقسام ایده ها کارها را مرور می کردم تا اینکه قدیمی ترین دوستم مرا با بازارهای مالی آشنا کرد این ماجرا با بازار کریپتو آغاز شد. جذاب بود *یکی دو ماه اول عالی بود سود سود سود تا اینکه بازار آن روی سکه هم به من نشان داد ضرر ضرر ضرر. در حال سر و کله زدن با بازارهای مالی بودم که با همسرم تصمیم گرفتیم مهاجرت کنیم اما شیفته معامله گری و ترید شده بودم و دلم میخاست که یک تریدر موفق بشوم.
زندگیمان شد آیلتس شب و روزمان را برایش گذاشتیم خواندیم و خواندیم و آیلتس گرفتیم، دانشگاه خوب و اسمی پیدا کردیم، اپلای کردیم و قبولی دانشگاه رو هم گرفتیم و الان دیگر زمان خیالبافی بود که چه کارهایی بکنیم در سرزمین رویاها. با همان خیال خوش رفتیم برای غول مرحله آخر گرفتن ویزا و آنجا هم داشتیم پیروز میشدیم که دوباره زندگی آن روی خودش را به ما نشان داد.
مهر ۱۴۰۰، مادر بیمار، مادر درگیر سرطان، خیلی دیر شده، وقتی ندارید. انگار زندگی به عقب برگشته بود همان حرف*هایی که در مورد پدرم شنیده بودم دوباره مسیر زندگی عوض شد. حالا شب و روزمان شده بود مادر، بهبودش و حتی شاید درمانش. آن خیالبافیها و فکرهای خوب همه جایشان را به تصویر مادر داده بودند. شرایط خیلی خیلی سخت بود، شرایط مالی سخت و از لحاظ روحی و جسمی خسته اما چاره ای جز ادامه حرکت وجود نداشت و فکری در ذهن، تریدر شدن.
شهریور ۱۴۰۱، به ظاهر همه چیز عادی بود، شرایط مادر هم ثابت و فرصتی نسبتا مناسب برای شروع دوباره دورهای آموزشی معامله گری که خریده بودم، جسته و گریخته میخواندم و تمرین می*کردند تا آبان همان سال مادر رفت . . .
دوباره شکسته شدن و دوباره غم، دقیقا دوسال بعد از پدر، دیگر پاها توان رفتن نداشتند و ادامه مسیر سخت تر از قبل بود اما تلخی ماجرا اینجاست که زندگی برای از نو ایستادن تو، بهبود زخم های تو صبر نمیکند و تو باید دوباره بایستی و با قطار زندگی حرکت کنی.
در اوج شکست تنها یک هدف داشتم تریدر شدن شروع به خواندن کردم تمرین تمرین تمرین. خیلی وقت ها نا امید میشدم و در خلوت خودم اشک میریختم اما چاره ای جز ادامه دادن نبود هشت ماه تمام خواندم و تمرین کردم یک ماه در دمو تمرین کردم اما حس می*کردم چیزی کم است.
مرداد ۱۴۰۲، اولین حساب ریل خودم را باز کردم دو هفته عالی طبق چک لیست با برنامه همه چی در سود. طمع به سراغم آمد که پوزیشن ها را با لات بالا ببند سود سود ضرر سود ضرر ضرر ضرر . . .
شرایط بسیار بد بود در بدترین شرایط پولی، همان مقداری هم که داشتیم را وارد بازار کرده بودم که آن را هم داشتم یواش یواش از دست می دادم اینجاست که احساس شکست سرخوردگی و نا امیدی کل وجود شما را در برمیگیرد و دوست دارید از این بازار انتقام بگیرید اما بیشتر و بیشتر در ضرر فرو می*روید. مجبور هستید همه چیز را عادی نشان دهید چون شما متاهل هستید اما هر روز شرایط سخت تر می شود و هر روز ضرر ضرر ضرر. ناامیدی، شکست، شب بیداری و در تنهایی اشک ریختن می*شود کار هر روزتان، بدترین قسمت این است که به خودتان، به توانایی*هایتان و همه چیز شک می*کنید آنجاست که یا باید شکست بپذیرید یا دوباره بلند شوید.
در این مرحله برای من قضیه حیثیتی شده بود و تنها هدفم این بود که خودم را به خودم ثابت کنم. یک ماه استراحت کردم یادگرفتم ذهنم را کنترل کنم نه ذهنم مرا، صداهایی درونیم که همیشه مرا سرزنش می*کردند را کمی ساکت کردم و از اول ماه فوریه شروع کردم به معامله با صبر، اصول و کنترل ذهن. اول ماه که شروع کردم انگار بزرگ*تر شده بودم و شاید هم عاقل تر و همینطور صبورتر و امروز همان حساب ریل اولیه ای که ۱۰۰ دلار تهش مانده بود را به ۲۰۳ دلار رسانده ام. شاید برای بعضی از دوستان مبلغ قابل توجهی نباشد و در این بازار پرسود مالی اصلا به چشم هم نیاید اما برای من یک برد بزرگ بود و هست. چون در بازارهای مالی اصول و قوانین ثابت هستند پس اگر با یک حساب ۱۰۰ دلاری می*توان ۱۰۰ درصد افزایش بالانس داشت پس با یک حساب ۱۰۰۰ دلاری یا ۱۰۰۰۰ دلاری و حتی بیشتر هم می*توان سودآوری داشت اما خوب ریسک و شرایط روانی را نباید فراموش کرد
متن کمی بلند شد عذرخواهی می*کنم اما دوست داشتم این سفری که داشتم را با شما درمیون بگذارم. من در این سفر تا سر حد شکستن، خرد شدن و ناامیدی پیش رفتم اما تمام تلاش خودم را کردم که شکسته نشوم و خرد نشوم و همیشه امید و باور داشته باشم، مادرم همیشه میگفت به مو میرسه اما پاره نمیشه. من یادگرفتم صبور باشم، تلاش مستمر داشته باشم، اگر شکستی میخورم فراموش کنم و ادامه بدهم و اگر هم پیروز شدم باز هم فراموش کنم و ادامه بدهم.
پ.ن: در هر سفری همسفر خیلی مهمه من همسرم همسفرم بود سعی کنید همسفرهای خوبی انتخاب کنید.
@amino @admin

---

فایل پیوست 596142
فایل پیوست 596143

به به سپهر جان
چه لذتی بردم متن شما رو خوندم
چقدر صحبت هاتون واسه همه ما آشناست
چه روزهایی رو گذروندیم و هنوزم داریم میگذرونیم
بعضی اوقات هیچ کس نمیفهمه هیچ کس که چه جنگی درون ماست
چطور تمام دنیا میزارتت لای منگنه و فشار میده فشار میده که کم کم صدای استخوان هات رو میشنوی اما این وسط یه چیزی ته دلت گرمه
میگه کم نیاری ها
بمون قراره قشنگ تر بشه
و وقتی مبارزه درونت رو میبری اونوقت که کم کم پیروزی سر و کله اش پیدا میشه
به قول استاد کسایی که قراره خیلی موفق بشن دنیا بهشون خیلی سخت میگیره
دمت گرم که جا نزدی

[محمد زندی]

https://www.aparat.com/v/2ENVi

الهی قمشه ای. رد کردن حقایق و حکایت درخت


پادکست های دکتر الهی قمشه ای برای دوستانی که علاقمند هستند
https://dl.drelahi.net/

https://nikpod.ir/elahi-ghomsheei-podcasts/

[ali_sa1213]

سلام روز همگی بخیر باشه امیدوارم حال و احوال دل و ذهنتون عالی باشه
امروز 21 امین روز از تعیین روتین جدیدم و انجام تمرینات ایجاد عادات جدید استاد عزیز هست و تصمیم گرفتم یک پستی در موردش بنویسم.
اولش از خودم بگم که کمالگرایی و برگشت به سیستم عامل قدیمی توی وجود من خیلی قوی هست و این دو مورد خیلی من رو اذیت کرده از مسیر پیشرفت و هدفم دورم کرده و انرژی خیلی زیاده ازم گرفته تا بتونم دوباره برگردم به مسیر. اینجوری بگم که اوایل تا همه شرایط اوکی نبود نمیتونستم 100 ام رو بذارم و همیشه شل و ول میشد برنامه هام و همیشه سفت و سخت برنامه ریزی میکردم و یهو انگیزه میگرفتم و شروع میکردم به تمرین و آموزش و بعد یک مدت طی یک اتفاق غیر منتظره روتینم بهم میخورد و کلا بر میگشتم به سیستم عامل قبلی و تا بخوام برگردم به روتینم طول میکشید و این لوپ برام هی تکرار میشد. جا داره از تمامی دوستانی که تو این یک سال تو تاپیک روانشناسی فعالیت داشتند تشکر ویژه بکنم چون خیلی تاثیر گذار بودن تو رفع خیلی از نواقصات روانشناسی و شخصیتی خودم که چون نمیخوام پست طولانی باشه و خارج از موضوع پست هست اشاره ای بهشون نمیکنم. مخصوصا از @Ali97 @forexmh @tarokh @Snow_Trader @Erfanalkعزیز و بقیه دوستان
خلاصه من تونستم به کمک شماها از کمال گراییم کم کنم از حساس بودنم به برنامه کم کنم و یه جورایی با خودم کنار بیام تا بتونم درستشون کنم نه اینکه بجنگم باهاشون. خداروشکر 21 روز تونستم کار های زیر رو به صورت مستمر انجام بدم:
1- بستن ساعت به دست راست ( که عادت شده برام اصن حس نمیکنم قبلا دست چپم میبستم)
2- صبح ساعت 4:30 بیدار میشم و میتونم قبل از اداره 2 ساعتی به آموزش بپردازم. ( خیلی مهمه برام این مورد)
3- بازی فراوانی رو انجام بدم ( قبلا چندین بار شروع کرده بودم ولی رکوردم نهایتا 19 روز بود)
4-هر روز تاپیک روانشناسی و تاپیک تمرین رو مطالعه میکنم
5- برنامه هدف ام رو هر روز صبح مینویسم ( مث داستان اون فروشنده ای که تو سه تا موقعیت از شهر 5000 دلار کالا فروخته بود و فهمیده بودند برای خودش تو دفترش هدفشو مینوشته)
6- مطالعه کتاب های روانشناسی معامله گریو موفقیت

خیلی دلم میخواد دوباره ورزش رو بیارم تو برنامم ولی چون کارمندم و متاهل تایم کمی دارم که اونم تخصیص دادم به موارد بالا و آموزش و تمرین تکنیکال و همچنین مدیتیشن ( و خوندن کتاب دعوت به تمرین ذن).

خواستم از استاد عزیز هم تشکر کنم شاید به ظاهر خیلی کوچیک و کم اهمیت باشه ولی همین تعویض دست برای بستن ساعت که یک عادت کوچیک هست و تیک انجام دادنشو صبح میزنی و اشاره به کتاب تخت خوابت را مرتب کن و کتاب عادت های اتمی (ساخت عادات زنجیر وار) باعث میشه کلی از عادت های جدید رو بسازی و به روتینت پایبند باشی.
عذرخواهی میکنم طولانی شد خواستم تجربه ام رو بنویسم. خوشحال میشم اگر دوستان نظری داشتند بنویسند.

photo_2024-03-02_08-18-54.jpg photo_2024-03-02_08-19-06.jpg

[forexmh]

اون اوایل یک روز عصر ساعت 17یک ترید بازی داشتم که از سر نا اگاهایی اتفاقا حجم ورودم هم زیاد بود، ساعت هوشمندم رو دستم و یکهو با شروع بازار نیویورک و اخبار های قرمز دیوانه کننده اش بخش بزرگی از سرمایم با یک شدو به مخاطره افتاد. یک نگاه به ساعت انداختم و دیدم ضربان قلبم رو 164 نشون میده
164 برا کسی که رو صندلی نشسته بدون هیچ تحرکی
ترسیدم
نه برای از دست دادن حاحتمالی حسابم بلکه برای از دست دادن چیزی بزرگتر از حسابم...
از فرداش ساعت ورزش رو به حساب ساعت آموزش دیدنم در این بازار گذاشتم
دوست من
برای دووم اوردن تو این بازار باید ورزش کنید
و ساعت و دقایق ورزشتون و اشمشو بزارید بخش غیر تکنیکالی اموزش یا حتی بخش اموزش روانشناسی تا یکم پیدا کردن وقت براش براتون راحت بشه

سلام روز همگی بخیر باشه امیدوارم حال و احوال دل و ذهنتون عالی باشه
امروز 21 امین روز از تعیین روتین جدیدم و انجام تمرینات ایجاد عادات جدید استاد عزیز هست و تصمیم گرفتم یک پستی در موردش بنویسم.
اولش از خودم بگم که کمالگرایی و برگشت به سیستم عامل قدیمی توی وجود من خیلی قوی هست و این دو مورد خیلی من رو اذیت کرده از مسیر پیشرفت و هدفم دورم کرده و انرژی خیلی زیاده ازم گرفته تا بتونم دوباره برگردم به مسیر. اینجوری بگم که اوایل تا همه شرایط اوکی نبود نمیتونستم 100 ام رو بذارم و همیشه شل و ول میشد برنامه هام و همیشه سفت و سخت برنامه ریزی میکردم و یهو انگیزه میگرفتم و شروع میکردم به تمرین و آموزش و بعد یک مدت طی یک اتفاق غیر منتظره روتینم بهم میخورد و کلا بر میگشتم به سیستم عامل قبلی و تا بخوام برگردم به روتینم طول میکشید و این لوپ برام هی تکرار میشد. جا داره از تمامی دوستانی که تو این یک سال تو تاپیک روانشناسی فعالیت داشتند تشکر ویژه بکنم چون خیلی تاثیر گذار بودن تو رفع خیلی از نواقصات روانشناسی و شخصیتی خودم که چون نمیخوام پست طولانی باشه و خارج از موضوع پست هست اشاره ای بهشون نمیکنم. مخصوصا از @Ali97 @forexmh @tarokh @Snow_Trader @Erfanalkعزیز و بقیه دوستان
خلاصه من تونستم به کمک شماها از کمال گراییم کم کنم از حساس بودنم به برنامه کم کنم و یه جورایی با خودم کنار بیام تا بتونم درستشون کنم نه اینکه بجنگم باهاشون. خداروشکر 21 روز تونستم کار های زیر رو به صورت مستمر انجام بدم:
1- بستن ساعت به دست راست ( که عادت شده برام اصن حس نمیکنم قبلا دست چپم میبستم)
2- صبح ساعت 4:30 بیدار میشم و میتونم قبل از اداره 2 ساعتی به آموزش بپردازم. ( خیلی مهمه برام این مورد)
3- بازی فراوانی رو انجام بدم ( قبلا چندین بار شروع کرده بودم ولی رکوردم نهایتا 19 روز بود)
4-هر روز تاپیک روانشناسی و تاپیک تمرین رو مطالعه میکنم
5- برنامه هدف ام رو هر روز صبح مینویسم ( مث داستان اون فروشنده ای که تو سه تا موقعیت از شهر 5000 دلار کالا فروخته بود و فهمیده بودند برای خودش تو دفترش هدفشو مینوشته)
6- مطالعه کتاب های روانشناسی معامله گریو موفقیت

خیلی دلم میخواد دوباره ورزش رو بیارم تو برنامم ولی چون کارمندم و متاهل تایم کمی دارم که اونم تخصیص دادم به موارد بالا و آموزش و تمرین تکنیکال و همچنین مدیتیشن ( و خوندن کتاب دعوت به تمرین ذن).

خواستم از استاد عزیز هم تشکر کنم شاید به ظاهر خیلی کوچیک و کم اهمیت باشه ولی همین تعویض دست برای بستن ساعت که یک عادت کوچیک هست و تیک انجام دادنشو صبح میزنی و اشاره به کتاب تخت خوابت را مرتب کن و کتاب عادت های اتمی (ساخت عادات زنجیر وار) باعث میشه کلی از عادت های جدید رو بسازی و به روتینت پایبند باشی.
عذرخواهی میکنم طولانی شد خواستم تجربه ام رو بنویسم. خوشحال میشم اگر دوستان نظری داشتند بنویسند.

photo_2024-03-02_08-18-54.jpg photo_2024-03-02_08-19-06.jpg

[KazM]

سلام
داشتم دوره پلن معاملاتی یه بنده خدایی به اسم رضا زنگنه رو میدیدم خواستم به بقیه هم معرفی کنم توی یوتیوب خودشون رایگان گذاشتن البته یه کتاب هم با همین عنوان و دقیقا همین توضیحات چاپ کردن که من خریدمش چون میخواستم خلاصه برداری کنم دیدم با کتابش راحتترم ولی نیازی به خرید کتابشم نبود واقعا. علی ایحال چون خود استاد هم تاکید داشتن به داشتن پلن معاملاتی و چون منابع متنوع و زیادی در این موضوع وجود نداشت گفتم به بقیه هم معرفی کنم انشالله که گره* گشا باشه.