روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

[Actrade]

عرض سلام و وقت بخیر خدمت تمامی دوستان عزیز.
دوستان بنده یک مشکل جدی در بحث "نه گفتن" دارم و اکثر اوقات بعد از " نه گفتن" حس عذاب وجدان و گناه میاد سراغم و به حدی هست که باعث میشه دفعه های بعد از نه گفتن خودداری کنم. و هر بار وقت و انرژی م تلف بشه و دیرتر به اهداف خودم برسم یا برنامه هام بهم بخوره.
راجب این قضیه و اینکه چجوری باید حلش کنم ممنون میشم اگه فیلم آموزشی، کتاب و تجربیات شخصی تون و یا هر مطلب مفیدی که به ذهن تون میرسه معرفی کنید.
تعدادی از دوستان که در این انجمن فعال تر هستن رو با اجازه تگ میکنم.
@amino
@Ali97
@shahab0905
@MEMO
@Erfanalk

[Erfanalk]

سلام و وقت بخیر خدمت دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه

من چن روز پیش پست سامان رو در این تاپیک دیدم که زده بود ببینید یک کار را به چه نحوی انجام میدهید ؛ قطعا بقیه کارهارو هم با اون تفکر و دیدگاه انجام میدین
بنابراین من رفتم سراغ کتاب درسی دبیرستان ؛ من قبلا بیرون کلاس زبان میرفتم و میخواستم کنکور زبان بدم کنار کنکور تجربی ؛ بنابراین کتاب های زیادی خریده بودم برای کنکور زبان ؛ داشتم نگاه میکردم و دیدم که دقیقا تمام کتاب هارو از روی احساسات و هیجان خریدم و دقیقا تا صفحه ۲ و در بهترین حالت تا صفحه ۱۰ پیش برده بودم ؛ کتاب درسی مدرسه هم به همین نحو بود ؛ اوایل مدرسه که انرژی زیاد بود ؛ کتاب ریاضی رو که دبیرمون یادمه گفته بود خودتون بخونید و بنویسید مطالبش رو و من از روی کتاب نمیگم ؛ تا صفحه ۵*نوشته بودم و بعدش ....
به جز کتاب هایی مثل زیست و شیمی که تحت اجبار معلم بود تا آخر پیش برده بودم
نکته جالب اینه که من فکر کنم خوندن کتاب های زبان برای آمادگی کنکور زبان رو فقط یک هفته جدی دنبال کردم بعدش بگیر نگیر بود
یه تایمی هیجانی میشدم و میگفتم باید پزشکی و حداقل پرستاری قبول بشم میرفتم کتاب های گاج رو میگرفتم ؛ یه زمانی از درس زده میشدم و میرفتم سراغ فوتبال و تیم شهرمون

کلا معلوم نبود چیکار میکردم ؛ و امروز شب متوجه اینا شدم ؛ بعد بررسی کتاب های درسیم در انبار
نکته مهم اینه که هممون با این تفکرات و عملکرد و عادات اومدیم فارکس و میخوایم تو این بازار با افرادی فوق العادا ماهر و مسلط بر هیجانات و احساسات و متعهد و فوق العاده پر اراده و ..... رقابت کنیم
حالا باید بشینید ببینید آیا واقعا میخواین تغییر کنید و عذاب تغییر کردن رو بکشید ؛ یا عذاب کال کردن و وقت تلف کردن و عذاب وجدان برای وقت تلف کردن رو
شوخی نیست ؛ باید سفت و سخت کار کنید ؛ من همون عرفان دوران دبیرستان رو میاوردم تو این مارکت ؛ اصلا دوره پرایس رو تموم نمیکردم چه بماند تغییر کردن و به خودم افتخار میکنم ؛ من نسبت به ۲ سال پیش خودم تغییرات و جهان بینی فوق العاده زیادی داشتم و از خانواده و طایفه ای که همه چیز رو در کارمندی و علم پزشکی میدید خلاص شدم و توانستم بکشم کنار ؛ مسیر تغییر رو انتخاب کنم ؛ در حال پیشروی در این مسیر هستم و کارای زیادی هم مونده ولی واقعا خوشحالم که تغییراتم رو نسبت به ۲ سال پیش دارم میبینم
پس مشکلات اصلی
۱)تموم نکردن یک کار تا انتها مثل کتاب هایی که میخردیم و یا دوره هایی که شرکت میکردم (مثل قلم چی(
۲)نداشتن تعهد نسبت به تصمیمات
۳)تصمیمات هیجانی و احساسی
هنوزم اینا داره عذابم میده و نمیگم کامل درستشون کردم ولی در حال تغییر هستم ... ؛ مقدار زیادی هم پیشرفت داشتم
ولی بحث تعهد فوق العاده زیاد سنگین هست و ایجاد عادت تعهد و اراده کار آسونی نیست ولی غیر ممکن هم نیست
با عشق عرفان
مطمئنم همتون موفق هستید

[Erfanalk]

عرض سلام و وقت بخیر خدمت تمامی دوستان عزیز.
دوستان بنده یک مشکل جدی در بحث "نه گفتن" دارم و اکثر اوقات بعد از " نه گفتن" حس عذاب وجدان و گناه میاد سراغم و به حدی هست که باعث میشه دفعه های بعد از نه گفتن خودداری کنم. و هر بار وقت و انرژی م تلف بشه و دیرتر به اهداف خودم برسم یا برنامه هام بهم بخوره.
راجب این قضیه و اینکه چجوری باید حلش کنم ممنون میشم اگه فیلم آموزشی، کتاب و تجربیات شخصی تون و یا هر مطلب مفیدی که به ذهن تون میرسه معرفی کنید.
تعدادی از دوستان که در این انجمن فعال تر هستن رو با اجازه تگ میکنم.
@amino
@Ali97
@shahab0905
@MEMO
@Erfanalk

سلام وقت بخیر
امیدوارم حالتون عالی باشه
خب خیلیم عالی
منم مشکل نه گفتن داشتم ؛ برای مثال دوستام میگفتن بیا بریم بیرون با اینکه برنامه و کار داشتم ؛ علاوه بر حس خوش گذرانی ؛ حس دو دل موندن هم سراغم میومد و انگار نمیتونتم نه بگم به خیلی چیزا
مثلا یک بزرگتری ممکن بود یک چیزی بگه بهم و منو خراب کنه تو جمع و من اعتماد به نفس جواب دادنش رو نداشته باشم و یا خجالت بکشم ؛ ولی الان یک اصل خیلی ساده دارم : احترام = احترام
این اصل بزرگتر و کوچکتر نمیشناسه و تمام!
نه گفتن رو به همین شکل برای خودم ایجاد کردم ؛ نه گفتن در اون لحظه خیلی بهتر از عقب افتادن از برنامه هام و حس عذاب وجدان ان بود
الان سوالی که پیش میاد اینه که برای مثال ممکنه یکی ازتون درخواست کمک کنه و شما بگین نه و حس عذاب وجدان بگیرین
یکی ممکنه بهتون سیگارت عارف کنه برای مثال و بگین نه ؛ این عذاب وجدان نداره
اگه بشه موضوع رو باز کنید تابهتر بتونم متوجه بشم شرایطتون رو

[Actrade]

سلام وقت بخیر
امیدوارم حالتون عالی باشه
خب خیلیم عالی
منم مشکل نه گفتن داشتم ؛ برای مثال دوستام میگفتن بیا بریم بیرون با اینکه برنامه و کار داشتم ؛ علاوه بر حس خوش گذرانی ؛ حس دو دل موندن هم سراغم میومد و انگار نمیتونتم نه بگم به خیلی چیزا
مثلا یک بزرگتری ممکن بود یک چیزی بگه بهم و منو خراب کنه تو جمع و من اعتماد به نفس جواب دادنش رو نداشته باشم و یا خجالت بکشم ؛ ولی الان یک اصل خیلی ساده دارم : احترام = احترام
این اصل بزرگتر و کوچکتر نمیشناسه و تمام!
نه گفتن رو به همین شکل برای خودم ایجاد کردم ؛ نه گفتن در اون لحظه خیلی بهتر از عقب افتادن از برنامه هام و حس عذاب وجدان ان بود
الان سوالی که پیش میاد اینه که برای مثال ممکنه یکی ازتون درخواست کمک کنه و شما بگین نه و حس عذاب وجدان بگیرین
یکی ممکنه بهتون سیگارت عارف کنه برای مثال و بگین نه ؛ این عذاب وجدان نداره
اگه بشه موضوع رو باز کنید تابهتر بتونم متوجه بشم شرایطتون رو

والا موضوع راجب نه گفتن تو شرایطیه که یک نفر ازم کمک میخواد وباید برم تو کارش کمکش کنم و همین قضیه وقتم رو میگیره و برنامه های خودم بهم میریزه. و انقد این قضیه تکرار شده و هیچ وقت نه نگفتم که الان 2 بار اگه حتی با دلایل منطقی هم نه بگم، پیش خودم حس بدی میگیرم که ای کاش میرفتی کمکش و همین حس بد و گناه باعث میشه تمرکز کافی رو کار خودم نداشته باشم یا حتی با آرامش و لذت یک فیلم ببینم یا برم بیرون و همش ذهنم میگه کاش نه نمیگفتی.
جناب محمد ببخشید بلد نیستم دو پیام جدا رو ریپلی کنم. @memo

[abolfazljafari11]

سلام دوستان
سوالم راجب موضوعی است که استااد هم در فایل ها بهش اشاره کردن:
میدونیم که یک کار رو باید انجام بدیم یا نباید انجام بدیم اما در عمل برعکس عمل میکنیم...
مثلا در ترید کردن من میدونم باید اجازه بدم مووینگ 240 شکسته بشه بعد وارد پوزیشن شوم اما باز هنگام ترید اون موضوع رو رعایت نمیکنم
فکر میکنم این برمیگرده به عادات ترید کردن اما سوالم اینه چجوری باید این موضوع رو حل کنم؟؟

[Saman01]

سلام و وقت بخیر خدمت دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه
با عشق عرفان
مطمئنم همتون موفق هستید

سلام عرفان جان و دوستان عزیزم
حالتون قطعا عالیه
یک دنیا ممنونم که تجربتون رو به اشتراک گذاشتین
اره این جمله خیلی چیز ها پشتش هست. میتونم بگم دلیل 100 درصدی اینکه ما تا الان انسان غیر موفقی بودیم این عامل بوده:( تعهد نداشتن به کاری که شروع کردیم حتی شده با گول زدن خودمون)
منم از زندگی خودم مثال میزنم. قبل از اکادمی من 7 سال والیبال کارمیکردم و ماه های اخر فشار به قدری زیاد بود که من شب و روزم شده بود توپ و طناب(خلاصه تعریف میکنم) اگر من 6 ماه به اون صورت تمرین میکردم الان وضعیت مالی و زندگیم بسیار بهتر بود اما ذهنم به میان اومد. از طریق عموم با استاد و اکادمی اشنا شدم ذهنم شروع کرد که والیبال رو بزار کنار، دو ماه دیگه وضع مالیت اوکی شد برای خودت باشگاه و تیم میخری، دیگه به چشم تمسخر نگاه میکردم به رفیقام چون من کاری رو انتخاب کردم که تو خوابشون هم نمیبینن که بشه اینهمه پول دراورد از طریقش.
حالا عین خودت، همیشه گفته بودن که نمیخواد بهترین کلاس یا اون جمع باشی، فقط بدترین نباش متوسط بمون( اما این متوسط بودن کارایی ذهن رو پایین میاره و به مرور تو رو به ضعیفترین کلاس میرسونه)
من تو همه کارهام این تفکر رو داشتم که اگه عالی باشم سرم شلوغه و همه توجهشون به منه پس متوسط میمونم. اون 7 سال همین تفکر رو داشتم که ماه های اخر به خاطر جنگ روانی که بین من و رقبا به وجود اومد این طرز تفکر به صورت اجباری چند ماه کنار گذاشته شد.
حتی تو اکادمی هم بامن بود، تاپیک کتاب خوانی همه باهم سایکوسایبرنتیک رو میخوندیم و قرار میدادیم، متعهد نبودم که به پایان برسونم و نصفه ولش کردم.
در همه ی جزییات زندگیمون هست و مشاهده میشه، وقتی کارفرما نیست میپیچونیم، کارو سریع جم میکنیم حتی اگه غلط باشه، الان هم که در مدارس اصلا تمرکزی وجود نداره و سریع با یه صلوات میون حرفای دبیر میخوان هرروز درس رو بپیچونن. اخه تا کی؟؟؟ این بزرگترین ضربه ایه که انسان میتونه به خودش بزنه و هیچ چیزی در این حد فجیح نیست.
من هنوز دارم با این بعد ذهنم میجنگم. تو تاپیک کتابخوانی که قورباغه ات را قورت بده رو قرار میدم، فاصله ی بین هر پستی که میزنم، مبارزه من و این عادته،
فقط باید یک کار رو با عینک درست به اتمام برسونیم. برای بقیه کارها با همون عینک موفق میشیم
ممنونم از همگی
قلب منید❤️

[alireza1983]

سلام و وقتتون بخیر علیرضا جان
باور دارم که عالی هستید
خیلی هم عالیه علیرضا جان به این نحوی که کار میکنید و تبریک میگم بهتون که حسابهاتون رو رشد میدید و برداشت میکنید و به سود دهی رسیدید و با بستن حسابها و باز کردن یک حساب جدید روی خودتون و احساساتتون کار میکنید و آرزو میکنم روز به روز از این هم عالیتر باشید و سود هاتون مستمر ادامه دار باشه
برنامه هدف من که زیر نظر استاد کار میکنم همون 1% افزایش بالانس در روز هست و استاد با توجه به مسایل روانشناسی که درگیرش هستم هنوز هیچگونه اجازه افزایش حجم ندادند بهم و تنها تغییری که طی این یک سال در برنامم دادند به تازگی این بوده که اگر طبق چک لیستم موقعیت دیگه ای هم در یک روز صورت گرفت اون رو هم ترید بزنم
در مورد تعداد پوزیشن هم مونده به موقعیتی که میگیرم و شاید تو همون یک پوزیشن 1% رو بگیرم و یا نه با چندتا پوزیشن سود ده و زیان ده که مجموعشون درصدم رو بده یا اصلا نده و اون روز رو با زیان تموم کنم
در مورد ضرر کردن در حساب با درگییری 1% بالانس کار میکنم و با هر استاپ 1% از بالانس رو از دست میدم و پرایس اکشنی هست نه هر جایی که دوست داشتم ببندم پوزیشن رو و اگر در یک روز 3 پوزیشن استاپ خورده داشته باشم دیگه تعطیل میکنم اون روز رو و ادامه کار از فردا و یک روز جدید
در کل این حسابی که زیر نظر استاد دارم کار میکنم برا سود دهی نیست هنوز و فقط رفع موارد و ایرادات روانشناسی و شخصیتی هست
مواردی که تا به امروز اصلاح شده :
- اور ترید
- ترید نکردن در زمان خبر
-کنترل حجم و حجم بالا نزدن
-کنترل خشم و عصباتنیت
- حس جبران
- حس انتقام
- سو گیری تاکیدی
- ورود به پوزیشن به محض باز کردن چارت
- صبر
- سوگیری ذهنی
- رفع بخشی از گفتگوهای درونی
- استرس کار با پول واقعی
- ترس از دست دادن پول و استاپ خوردن
- ترس از دست دادن سود
-ایمان به چک لیست
- فرایند محور شدن به جای تمرکز روی سود کردن
- نظم و دیسیپلین و پشت چارت نشینی
- راحتی با چارت و دیدن هر دو سمت مارکت با وجود پوزیشن باز در جهت مخالف
- استاپ و تیپی گذاری و حذف نکردن و دستکاری نکردنشون
- قبول و پذیرش ضرر
- رسیدن به نکته ای که با سود کردن خوشحال نمشم و با ضرر کردن هم ناراحت نمیشم
و هنوز هم ادامه داره
امیدوارم مفید واقع بشه براتون
بهترینهارو آرزو دارم برا هممون ، در همه جهان ها

سلام مجدد خدمتت علی عزیز
ببخشید دوباره مزاحمت شدم.میخواستم برنامه ت برای برداشت زدن به چه شکلی هست؟
و آیا به نظرت اون مدل برداشت زدن من اوکی هستش؟

[hamidrezaa]

خواسته ها و نوع احساس ما نسب به خواسته
خیلی عجیب هست که نوع احساس هم می تواند باعث رشد بشود و هم می تواند مثل دست اندازی برای رشد ما باشد
شاید مراقبه انجام داده باشید با حس هایی آشنا می شوید که وارد چرخه عادات و زندگی شما شده اند اصلا مهم نیست چجوری اومدن اینکه همیشه هستن و همیشه دنبال دلیل بیرونی هستن که بگن آره دلیل حس نگرانیت معلوم شد اینه که راه حل ایجاد حس و باور درست هست که وارد چرخه کنیم
هر کدام از ما خواسته هایی داریم مثلا 10000 دلار در ماه ، وقتی که موفقیت دوستان و بقیه می بینیم به خودمان میگیم کاری نداره من می توانم ولی کافیه دست به قلم بشید و بنویسید من 10000 دلار میخواهم احساس ترسی کل وجودمان را فرا مگیرید حتی اگه با تجسم اینکه الان شخصی هستید که 10000 دلار دارید و خیلی واقعی بخواهید این کار را انجام دهید با کل حواس پنج گانه آن را حس میکنید و حسی درون شما ایجاد می شود و این حس واکنشی در بدن شما ایجاد میکند مثل دل زدن یک قسمت بدن یا حس حررات یک قسمت بدن و یا دلتان میخواهید برقصید و بعد در بعد زمان آینده و آرزوها غرق می شوید و.....
که این نشان میدهد که اهمیت و درک نوع احساس قبل از رسیدن به خواسته می تواند مکانیزم بدن شما با تمرین تجسم و درک نوع حس و تکرار جوری رفتار کنید که وقتی واقعا به آن رسدید چون از قبل تمرین کردید کاملا عادی به نظر برسه
سوال : در مورد خواسته هایتان چه نوع حسی دارید؟؟ به نظرتان توهم اند؟؟ حس نگرانی و ترس و نشدن دارید؟؟
آیا به نظرتان تمرین بازی فراوانی همین کار را به شما نمی کند بله درست هست درکل شخصیت و مکانیزم و چرخه عادات شما مثل یک آدم 10000 دلاری فکر میکند و تلاش میکند و برنامه میریزد و حتی روی مکانیزم بدن و احساسات شما هم اثر می گذارد چون ذهن تفاوتی بین تخیل و واقعیت قائل نیست
خواسته ها + درک نوع احساس = ایجاد تغییر در چرخه عادات و باور ها +تکرار این چرخه = تخیل به واقعیت تبدیل می شود

[hamidrezaa]

[QUOTE=Saman01;439300]

جمله ای قابل تامل:

طرز فکر شما برای انجام یک کار، همان طرز فکریست که درهمه کارها دارید

سلام خیلی جمله معنا داری بود
طرز فکر من نسبت به نظم یعنی نظم در اتاق خودم نظم در ذهن خودم نظم در نظافت شخصی خودم نظم در گوشی خودم نظم در لپتاپ خودم و نظم من در مطالبی که در اکادمی قرار می دهم و نظم در همه چیز
طرز فکر من نسبت به صبر : صبر در بازار صبر در گوش دادن به والدین صبراینکه منتظر بمانی تا مادرت بیاید وسوار ماشبن شود غر نزنی چرا دیر آمدی صبر یعنی تحمل اینکه غذا دیر اماد شده صبور باشی صبر یعنی همه جا
چجوری در طول روز تمرین صبر کنیم ؟؟؟؟کافیست ذهن آگاه باشیم یعنی جمع کردن تخته خواب با صبوری با این تفکر که الان فقط همین کار هست نه به فکر کار بعدی باشیم یعنی خوردن صبحانه با آرامش یعنی نوشتن مطالب با آرامش نه عجله و با دست خط بد بنویسی یعنی همیشه ذهن اگاه باشی که در تمام کارها صبور باشی
ما همیشه در حال تمرین صبر یا نظم می توانیم باشیم لازم نیست فکر کنید چه کاری انجام دهم فقط کافیست ذهن اگاه باشید شما دقیقا هر روز در حال تمرین هستید

[Soroosham]

چند وقتی هست خیلی از دوستان درباره نتیجه گرفتن یا نگرفتن من از من سوال میپرسن.
خواستم یک توضیحی کلی بدم. این سوال هایی که در ادامه نوشتم لطفا از خودتون بپرسین.

سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه

این متنی که نوشتم و خوشحال میشم مجدد بخونید.

چندتا نکته هم اضافه میکنم.
به نظرتون برای برنامه ریزی ذهنتون مهم چی هست؟ خواسته اتون یا ناخواسته اتون؟
حتما بهش فکر کنید.

جواب سادش اینه قطعا به خواسته هامون و چیزهای مثبت مرتبط باهاش. به نظرتون علتش چی هست؟ شما ذهن و یک بادیگارد در نظر بگیرید. مثلا بادیگارد یک شخص معروف. این بادیگارد که نمیاد خود به خود به اون فرد معروف بگه چه درختای زیبایی مثلا آقای جانی دپ! یا بیاد بگه چقدر امروز خوب شدین یا چقدر خوب عمل کردین. وظیفه بادیگارد مشخصه. میگه مواظب باشید کجا میرید. اطراف احتمال خطر هست یا اینجا برای شما مناسب نیست بمونید.

پس دیدید که مهم مرکز توجه شماست. شامل دیدن شنیدن و فکر کردنتون میشه. وقتی همیشه مواظب این ورودی ها بشید ۲ چیز در شما اتفاق می افته.
۱. آگاهی تون میره بالا و به اصطلاح بیدار میشید.
۲. به خواسته هاتون میرسید. چون دنیاتون درگیر خواسته هاتون کردید و ذهنتون برنامه ریزی میشه جوری که شما میخواین فکر کنه.

پیشنهاد میکنم درباره کودک درون و بالغ مهربان و مستبد مطالعه کنید. به مرور متوجه میشید شما میتونید بالغانه چیزی که میخواید و بدست بیارید چون چیزی مهم تر از نوع نگاه شما و خواستتون نیست. مراقب خودتون باشید و به صورت مهربان و حامی چیزها به خودتون اضافه کنید.

شاد و پر از انرژی های مثبت باشید.


قسمت سوم-کلیک کنید.