روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

[hamidrezaa]

جهان بینی ( نوع نگاه / زاویه دید )
چند روز پیش آقای میر توحید در خصوص مقاومت های ذهنی که متنی گذاشته بودم با دید دیگر پاسخ دادند که ذهن من را خیلی در گیر کرد و بعد از دیدن کلیپ استاد
یک زاویه دید عجیبی نسبت به همه چیز پیدا کردم
در ابتدا قسمتی از توضیحات استاد را قرار می دهم
زمان حال :
انسان از نظر فیزیکی فقط میتواند در یک زمان باشد یعنی زمان حال یعنی جایی که الان هستید اما ذهن انسان به غیر از زمان حال در دو زمان دیگه گذشته و آینده می تواند باشد
زمان گذشته و اینده تعریف شده ی ذهن است و چیزی به اسم زمان گذشته و آینده نداریم و فقط زمان حال را داریم
از آنجایی که ما انسان ها یک مقداری مغرور هستیم خودمان را به عنوان مبدا(زاویه دید) قرار می دهیم و بقیه چیز ها را با خودمان میسنجیم برای مثال در مورد هوا میگیم هوا خوبه، چرا ؟ چون برای من خوبه نه احساس سرما و نه گرما میکنم
ما هر چیزی را بر مبنای خودمان تعریف میکنیم و حتی زمان را جوری تعریف میکنیم که می گوییم من انسان مبدا هستم و بعد به زمان جهت میدیم و میگوییم اتفاقاتی که قبلا افتاده بهش میگیم گذشته و اتفاقاتی بعدا قرار است بیافتد بهش میگیم آینده که هیچکدام وجود ندارد و بیش تر از90 درصد ذهن ما یا در گذشته یا در آینده است یعنی در دو زمان خیلی سیر میکند

11.png11.png

زاویه دید :
با تغییر زوایه دید اگر انسان مبدا نباشد و یک متحرک باشد و زمان یک بستر ثابت باشد چه اتفاقی می افتد؟؟؟
آنموقع چیزی که روبه روی شما هست میشه گذشته و آنچه به سمت شما می آید می شود آینده
چون در آنصورت چیزهایی که به شما رسیده واز شما رد شده میشه گذشته پس آینده چیزی است که قراره به شما برسد (آینده پشت سر شما است)
سرخ پوستانی که قدیم در آمریکا زندگی میکردند حتی موقع اشاره به مطلبی که درمورد گذشته بود به روبه رو اشاره میکردند و وقتی قرار از آینده صحبت کنند به پشت سر اشاره میکردند یعنی چیزی که قرار است بیاید
ترکیب این دوتا می شود گذشته زمان در شما همان آینده شما است درصورتی که این دو اصلا وجود ندارد و شما مرتبا به گذشته ی خود میرسید معنای عرفانی: شما چیزی که قبلا کاشته اید دارید برداشت میکنید
شما نتایجی که دارید برداشت میکنید کارهایی است که در گذشته انجام داده اید و آینده کارهایی است که بعدا در پشت سرشما به شما دارد نزدیک می شود

12.png


جهان بینی و تغییر زوایه دید نه در زمان بلکه در همه چیز :
1-در بازار :
وقتی مبدا را خودمان قرار دهیم و بازار را متحرک بدانیم همیشه بهانه هایی وجود داردمثلا بازار گردان ها ،این بازار برای سرمایه دارن خرد نمی شود پول زیاد میخواهد ، این بازار فقط میخواست استاپ من را بزند
تغییر زوایه دید : وقتی بازار را ثابت بداینم که طبق اصول و قوانین ثابت و فراکتالی حرکت میکنیم و این ما هستیم که متحرک هستیم و باید طبق قوانین عمل کنیم شروع به تغییر و رشد میکنیم و بالاخره موفق خواهیم شد
2-جهان بینی در آب و هوا :
وقتی خودمان را مبدا قرار دهیم در مورد هوا میگیم هوا خوبه، چرا ؟ چون برای من خوبه نه احساس سرما و نه گرما میکنم یا من نسبت به این هوا حس مشابه خوبی و اتفاق خوبی را تجربه کرده ام ، درواقع با حس خودمان نسبت به هر هوایی ثابتی واکنش می دهیم
زاویه دید : وقتی میدانیم کل جهان هستی طبق اصول و قوانین ثابت و تکراری و چرخه ها حرکت میکند کمی بیشتر توجه کنید که چقدر دقیق سال و تعداد روز و فصل ها و ماه ها و چقدر دقیق ساعت را انسان ها درک کرده اند و آب و هوا را پیش بینی میکنند پس نمی توانید بجگنید که من این هوا و زمان رو دوست ندارم چون این زمان خودش طبق اصول ثابت و چرخه می آید چه دوست داشته باشید و چه نداشته باشید
پس ما انسان ها نمی توانیم با قوانین و چرخه ها بجنگیم و بگیم من دوست دارم یک سال 200 روز باشد یا یک شبانه روز 18 ساعت باشد
در بازار هم همین هست هر های و لو در بهترین زمان خودش(این معنی را می دهد که تحلیل زمانی جواب می دهد اما من علمش را ندارم ) شکل میگیرد و اتفاق می افتد چه بخواهید و چه نخواهید پس
از پیشبینی بازار دست بردارید و سریع اقدام نکنید بگذارید اتفاق بیفتد و تا بتوانید خوب همه چیز را جلوی چشمانتان ببنید اما وقتی پیش بنی میکنید آینده پست سر شما است شما دقیقا چه چیزی را می بنید پس با بازار نجنگید
3-انسان موفق :
وقتی مبدا را روی یک انسان موفق قرار دهید و الگویتان باشد تمام تلاش خودتان را میکند تا رفتار و عاداتان مثل آن شخص باشد اما اگر مبدا خودتان باشید نمی توانید خوب ببنید و می گویید من خوبم و عالیم و کارم درسته بقیه باید درست شوند
4-قوانین و فرهنگ جامعه :
وقتی یک جامعه قوانین خاصی دارد وقتی خودتان مبدا باشید حتی اگر قوانین جامعه ظلم هم باشد و غیرمنطقی هم باشد شما نمی توانید به راحتی الگوی جدید ایجاد کنید و با جنگیدن فقط خودتان را اذیت میکنید
اما اگر مبدا را جامعه قرار دهید با درک قوانین می توانید با قوانین خودشان بازی کنید و به نفع خودتان باشد
و.....
شما نمی توانید خلاف جهت آب حرکت کنید مگر کل قوانین هستی و کل روانشناسی بازار و مردم به کلی تغییر جهت دهند که هیچوقت اتفاق نمی افتد
جهان بینی در همه چیز است همه چیز

[مجتبی رضایی]

قاعده نوزدهم :تجسم
هرچیزی را که به روشنی و با تمام وجود تجسم کنید نهایتاً ذر زندگی شما به وقوع می پیوندد.
تجسم ضربه:
مجله ی تایم می نویسد وقتی بن هوگان در مسابقات شرکت می کند،درست قبل از وارد کردن ضربه آن را در ذهن مرور می کند، او در خیال ضربه وارده به توپ را آن طور که می خواهد تجسم می کند، در نتیجه در ذهنش ضربه دلخواه نواخته می شود و توپ به هرجا که خواسته می رود. سپس خودش را در موقعیت دلخواه وارد کردن ضربه می بیند.به سوی توپ می رود آن طور که تصور کرده ضربه می زند و معتقد است که عضله ،حرکت دلخواه را به ذهن می سپارد. او می گوید 90درصد بازی گلف ذهنی است ،8 درصدش به وضعیت جسمانی و 2 درصدش به حرکات مکانیکی مربوط می شود.

برای آن که به رویاهای خود دست یابید باید هر روز آن ها را ببینید.هیچ چیز به این اندازه که هر روز لحظاتی را به تصویر سازی و تجسم اهداف خود اختصاص دهید به روند خلق آن ها کمک نمی کند. توجه داشته باشید که دستگاه عصبی شما تجربه ی خیالی را از واقعی تشخیص نمی دهد. بلکه درهر دو مورد با توجه به اطلاعاتی که از ناحیه ی مغزدر اختیار آن قرار می گیرد واکنش نشان می دهد. بنابراین اگر تصور کنید که کاری را به شیوه ی خاصی انجام می دهید تقریباً مثل این است که آن کار را انجام داده اید.

دکتر هاری امرسون فوس دیگ می گوید:«اگردر ذهن خود تصویر با ذوامی را تجسم کنید، به سوی آن کشیده خواهید شد.» در حقیقت اگر خودتان را شکست خورده تصور کنید، پیروزی برای شما غیر ممکن خواهد بود و اگر خودتان را موفق و پیروز تصور کنید، حتماً به پیروزی خواهید رسید. توجه داشته باشید که یک زندگی عالی ، با تصویری در خیالتان ازآن چه می خواهید باشید و انجام دهید شروع می شود.

[Reza_Ryzer]

سلام و عرض ادب فرض کنید شما دارید یک ماشین بوگاتی رو در ذهنتون تصویر سازی میکنید در حالی که حتی یک خودروی ملی هم ندارید قطعا این تصویر سازی چون از لولی که هستید بسیار فاصله دارد میشود خیالبافی ولی اگر مثلا پراید دارید حالا به یه خودرویی که یه لول از پراید بالاتر است فکر کنید میشه تصویر سازی درست و اصولی
در مارکت هم همینه این انتظار که ما با صد دلار بتونیم برسیم به یک اکانت میلیون دلاری خیال بافی بیش نیست باید سالها سود ده باشیم و بعد بفکر قدم های این چنینی باشیم

سلام
من این چند صفحه رو داشتم میخوندم که سوالی ذهن منو درگیر کرد
پس تفاوت تصویر سازی با خیال بافی چیه ؟؟
چون بیشتر بار روی باور ها و دیدگاه ماست

[hamidrezaa]

رویکرد ذهن تحلیل گر یا ذهن تریدر:
اینکه چه تفاوتی بین این دو شخص وجود دارد مطمئنا همگی به اندازه ای کافی اطلاع دارید ویک موضوعی که باعث میشه با دید تحلیل گر ترید کنیم و باعث ضرر ده شدن ما میشه ذهن پیش بینی کننده یا نگرش تحلیلی یا ذهن قضاوت کننده یا ....
داشتن ذهنی تحلیل گری خوب است اگر یک نگرش کلی از بازار می گیریم و منتظر محدوده مشخص می شویم تا اتفاق بیافتد و بعد طبق چک لیست بررسی میکنیم(اگر دید باشید در آموزش خط میانه و قوانین هم گفته شده احتمال دارد قیمت ریورس کند نه اینکه به محض دیده شدن معامله با شود و ....)
داشتن ذهنی تحلیل گری بد است اگر قبل از اتفاق افتادنش اقدام کنیم یعنی به چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده واکنش می دهید
این ذهن پیش بینی کننده در زندگی روزمره هم هست
مثلا فرزندی بهش میگید فلان کار را نکن ولی انجام میدهد شما با همین جمله خودتان را برای واکنش دادن که اگر دقیقا چیزی که گفتید اتفاق افتاد آماده میکنید حتی اگر اتفاق نیفتاده باشد
مدتی قبل تاپیک را مطالعه میکردم بعضی دوستان از اینکه اینترنت ملی شود شروع به واکنش دادن کردن ،چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده است
بعد جمله استاد که فرمودند بزارید اول اتفاق بیفتد بعد بررسی میکنیم
ذهن قضاوتگر یا پیش بینی کننده باعث می شود بدون تاییده یا با تاییده های کم وارد معامله شویم که باعث ضرر شما می شود
ذهن قضاوت گر قبل از معامله باعث ایجاد انتظارات شما طبق تحلیل می شود و به خودتان می گویید قیمت به این سطح می رسد و در بازار چیزی که واقعا در حال اتفاق افتادن هست را به هیچ وجه نمی توانید ببنید چون از قبل عینک قضاوت گری را به چشمانتان زده اید
شاید شده باشد در کانال سیگنال دهی بوده باشید این هم همان کار ذهن قضاوت گر را دارد حتی اگر تحلیلتان درست باشد و طبق چک لیست باشد یک ستاپ در کانال می بیند و می گویید نکنه اشتباه کنم و دوباره عینکی برچشمان شما زده می شود و چیزی که در بازار واقعا در حال اتفاق افتادن هست نمی بنید
یاد جمله ای از استاد افتادم که با چاقو هم میشه ادم کشت و هم میشه جان انسان(کاربرد در پزشکی) را نجات داد
اینکه شما از ذهن قضاوت گر چجور استفاده کنید بستگی به خودتان دارد که بگذارید اتفاق بیفتد یا اجازه ندهید
شما وقتی در حین رانندگی در جاده هستید فقط چیزی را می بنید که جلوی چشمتان هست و اتفاق افتاده و واکنش می دهید و حتی اگر جاده ای در حال تغییراتی باشد و ببنید نسبت به سرعت و شرایط آگاه می شوید و واکنش می دهید چون اتفاق افتاده است
شما بازار را یک باند صاف و چند اتوبانه نبینید که بای میزنید و جلوی شما کاملا مشخص است بلکه مسیر پیچ و خمی دارید که وقتی محدوده ای مشخص را می بنید و واکنش میدهید شما نمی توانید پیچ بعد را قبل از رسیدن بهش واکنش دهید شاید ممکن است در همان پیچ تصادفی یا مشکلی ایجاد شود پس تریدر باید اماده باشد تا اتفاق بیفتد و اگر طبق چک لیست ارزش داشت ورود کرد
شما می توانید بازار را در یک تایم یک باند صاف و چند اتوبانه ببنید وقتی شما دیدتان را وسیع تر کنید یعنی در تایم بالا مثلا یک روند صعودی یک موج اصلاحی 4 ساعته پیدا کنید که شایط پترن 123 را دارد وقتی شما در 2 ورود میکند و تارگت شما اولین مقاومت است در تایم یک دقیقه فاصله 2 تا 3 را می توانید یک باند صاف و چند اتوبانه ببینید

[mahdi.k]

سلام و احترام. دوستان کسی لینک موسیقی بی کلام فایل های اموزشی استاد رو داره؟ ممنون میشم بزاره اینجا

[hamidrezaa]

سلام و عرض ادب حضور همه دوستان
یه سوال از دوستان داشتم و اون اینکه در هر بار مروری که استاد طبق نقشه راه فرمودن لازمه وبینارها هم چندین و چند دور دیده شوند من دور سوم دیدن فایلها هستم تا فایل 60 همه فایلها رو به ترتیب دیده ام و یادداشت برداری هم کردم چون فایلهای وبینار طولانی است به نظرم بهتر اومد که فایلهای آموزشی رو بیشتر وقت بزارم و تمرینها حالا چه تکی ها چه صدتایی ها با توجه به زمان کمی که در اختیار دارم ترجیحم رو بر این گذاشتم که تمرکزم رو فایلهای آموزشی بیشتر کنم.ممنون میشم دوستان از تجارب و راهنماییهای خودشون بهره مندم کنند.

سلام دوست عزیر امیدوارم حالتون عالی باشه

تغیییر یا توهم تغییر
تغییرات علاوه بر نوع عادات ،باورها و اعتقادات و مهم تر از همه نوع احساسات نسبت به تغییر و رشد اهمیت دارد
گاهی ما دوست داریم با حفظ شرایط فعلی تغییراتی را ایجاد کنیم که در راستای شرایط الانمان باشد و دوست نداریم به کلی ظرف ذهنمان را خالی کنیم
مثلا با حفظ شرایط الان مثلا نوع تمرین کردن و نوع آموزش به خودمان می گوییم بقیه موارد قبول دارم اما این مورد را بهتر خودم می دانم
مثلا در مورد گرفتن سود روزانه به خودمان می گوییم منکه می توانم راحت 10 درصد بگیریم پس اینم فاکتور بگیرم
تمرین 100 تایی ؟؟کی اینقدر تمرین میکنه ،همینکه بقیه انجام دادن و نتایج مثل هم هست پس خوبه من نیازی ندارم
فقط فایل های آموزشی ببینم ،فایل وبینار الان بدردم نمیخوره بعدا وقت شد می بینم
و مثال های دیگر
شما با حفظ شرایط الانتان که شامل عادات و باور و نوع حستان هست می خواهید چیزی جدیدی اضافه کنید در صورتی که لیوانتان پر است و نمی دانید که با این رفتار خودمان را گول میزنیم و می گوییم لیوانم را خالی کردم حالا این ها استثنا
شما با این رفتار یعنی لیوان پر و حفظ شرایط فعلی دوباره شکست میخورید تا زمانی که متوجه باشید که کجا هستید
همه ی ما خوب می دانیم که خیلی قوانین حاکم بر دنیا در فیزیک کوانتوم قرار میگرفت که وقتی فرمول ریاضی آن پیدا شد همه به بودن آن قانون اطمینان پیدا کردند
هر قانونی در این دنیا می تواند تابع خاصی داشته باشد که در اینجا تابع شخصیت انسان ها را از نظر ریاضی بررسی می کنیم(صرفا یک ایده هست همین)
(مجموعه عادات +باورها +اعتقادات+احساسات ,....) = (y)f
که این تابع را اسمش را می گذاریم تابع شخصیتی که به میزان شناخت شما از خودتان بر میگردد
اگر فرض کنیم این تابع یک انسان باشد :
78.png
شما هر داده ای به ذهنتان بدهید نمی توانید خلاف آن را انتظار داشته باشید چون دقیقا چیزی را به شما میدهد که هستید و چون به صورت اعداد و ارقام هست خودتان را نمی توانید گول بزنید
وقتی تابع شما این باشد مهم نیست اطلاعات مثبت یا منفی به سمت شما بیاد اینکه شما چقدر روی خودتان کار کنید نشان میدهد تابعی قوی دارید که همیشه نتایجی خوبی را به شما میدهد
x= -1 f(y)=0 / x=-2 f(y)=2 / x=-3 f(y)= 4 / x=-5 f(y)=16
این تابع شخصی بود که هر مقدار عددی منفی و اطلاعات منفی به شخص داده میشد نه اینکه روی شخص اثر نگذارد ،اثر میگذاشت اما در اخر نتیجه مثبت بود اما اگر تمام مقدار مثبت باشد همین شخص
x=5 f(y)=36
متوجه هستید که 20 واحد تفاوت وجود دارد اما شما باید بدانید تابع شما اهمیت دارد و می توان یک منفی پشت تابع قرار دهیم شما هر مقدار بدهید نتیاج شما منفی می شود
پس قبل از اینکه چه اطلاعاتی داریم دریافت میکنیم نوع تابع ما یعنی عادات و باورهایمان و احساساتمان و.....مهم تر است
77.png
شما هر بار با لیوان پر دارید با حفظ همان تابع فقط تابع را پیچیده تر میکنید
پس اگر واقعا می خواهید تغییر گنید
1-تابع خودتان را بشناید و تغییر دهید و روی آن کار کنید نتایج را تابع شما تعیین میکند
2-با واقعیت خودتان کنار بیایید

[Mahdi_Javan]

سلام و احترام. دوستان کسی لینک موسیقی بی کلام فایل های اموزشی استاد رو داره؟ ممنون میشم بزاره اینجا

سلام دوست من
https://www.youtube.com/watch?v=uYqS...el=WhiteEndors

کامنت های بچه های آکادمی هم هستش زیرش (((((:

[Mojganalipoor]

سلام دوست عزیر امیدوارم حالتون عالی باشه

تغیییر یا توهم تغییر
تغییرات علاوه بر نوع عادات ،باورها و اعتقادات و مهم تر از همه نوع احساسات نسبت به تغییر و رشد اهمیت دارد
گاهی ما دوست داریم با حفظ شرایط فعلی تغییراتی را ایجاد کنیم که در راستای شرایط الانمان باشد و دوست نداریم به کلی ظرف ذهنمان را خالی کنیم
مثلا با حفظ شرایط الان مثلا نوع تمرین کردن و نوع آموزش به خودمان می گوییم بقیه موارد قبول دارم اما این مورد را بهتر خودم می دانم
مثلا در مورد گرفتن سود روزانه به خودمان می گوییم منکه می توانم راحت 10 درصد بگیریم پس اینم فاکتور بگیرم
تمرین 100 تایی ؟؟کی اینقدر تمرین میکنه ،همینکه بقیه انجام دادن و نتایج مثل هم هست پس خوبه من نیازی ندارم
فقط فایل های آموزشی ببینم ،فایل وبینار الان بدردم نمیخوره بعدا وقت شد می بینم
و مثال های دیگر
شما با حفظ شرایط الانتان که شامل عادات و باور و نوع حستان هست می خواهید چیزی جدیدی اضافه کنید در صورتی که لیوانتان پر است و نمی دانید که با این رفتار خودمان را گول میزنیم و می گوییم لیوانم را خالی کردم حالا این ها استثنا
شما با این رفتار یعنی لیوان پر و حفظ شرایط فعلی دوباره شکست میخورید تا زمانی که متوجه باشید که کجا هستید
همه ی ما خوب می دانیم که خیلی قوانین حاکم بر دنیا در فیزیک کوانتوم قرار میگرفت که وقتی فرمول ریاضی آن پیدا شد همه به بودن آن قانون اطمینان پیدا کردند
هر قانونی در این دنیا می تواند تابع خاصی داشته باشد که در اینجا تابع شخصیت انسان ها را از نظر ریاضی بررسی می کنیم(صرفا یک ایده هست همین)
(مجموعه عادات +باورها +اعتقادات+احساسات ,....) = (y)f
که این تابع را اسمش را می گذاریم تابع شخصیتی که به میزان شناخت شما از خودتان بر میگردد
اگر فرض کنیم این تابع یک انسان باشد :
78.png
شما هر داده ای به ذهنتان بدهید نمی توانید خلاف آن را انتظار داشته باشید چون دقیقا چیزی را به شما میدهد که هستید و چون به صورت اعداد و ارقام هست خودتان را نمی توانید گول بزنید
وقتی تابع شما این باشد مهم نیست اطلاعات مثبت یا منفی به سمت شما بیاد اینکه شما چقدر روی خودتان کار کنید نشان میدهد تابعی قوی دارید که همیشه نتایجی خوبی را به شما میدهد
x= -1 f(y)=0 / x=-2 f(y)=2 / x=-3 f(y)= 4 / x=-5 f(y)=16
این تابع شخصی بود که هر مقدار عددی منفی و اطلاعات منفی به شخص داده میشد نه اینکه روی شخص اثر نگذارد ،اثر میگذاشت اما در اخر نتیجه مثبت بود اما اگر تمام مقدار مثبت باشد همین شخص
x=5 f(y)=36
متوجه هستید که 20 واحد تفاوت وجود دارد اما شما باید بدانید تابع شما اهمیت دارد و می توان یک منفی پشت تابع قرار دهیم شما هر مقدار بدهید نتیاج شما منفی می شود
پس قبل از اینکه چه اطلاعاتی داریم دریافت میکنیم نوع تابع ما یعنی عادات و باورهایمان و احساساتمان و.....مهم تر است
77.png
شما هر بار با لیوان پر دارید با حفظ همان تابع فقط تابع را پیچیده تر میکنید
پس اگر واقعا می خواهید تغییر گنید
1-تابع خودتان را بشناید و تغییر دهید و روی آن کار کنید نتایج را تابع شما تعیین میکند
2-با واقعیت خودتان کنار بیایید

سلام دوست عزیزو بزرگوارامیدوارم حال دلتون عالی و بهاری باشه.دقیقا مطالبی رو که گفتید قبول دارم و با توجه به راهنماییهای دوستان بزرگوار آکادمی به این نتیجه رسیدم که دقیقا بدون هیچ تغییری باید مثل نقشه راه پیش برم گاهی اوقات آدم فکر میکنه راه میانبری پیدا کرده و میتونه مسیر رو کوتاهتر کنه ولی غافل از اینکه همون راه میانبر باعث طولانی تر شدن مسیرت میشه. بهرحال امیدوارم بتوانم در این مسیر بهتر و عالی پیش برم و برای همه دوستانم نیز آرزوی موفقیت روزافزون دارم.

[shahab0905]

ذهن یک ارباب افتضاح ، و یک خدمتکار فوق*العاده است

(برای رسیدن به این مهم و ارباب ذهن شدن راهی وجود دارد به نام مدیتیشن،مدیتیشن یعنی مشاهده افکارو در نهایت رام شدن ذهن)

[wolflord]

سلام دوست عزیر امیدوارم حالتون عالی باشه

تغیییر یا توهم تغییر
تغییرات علاوه بر نوع عادات ،باورها و اعتقادات و مهم تر از همه نوع احساسات نسبت به تغییر و رشد اهمیت دارد
گاهی ما دوست داریم با حفظ شرایط فعلی تغییراتی را ایجاد کنیم که در راستای شرایط الانمان باشد و دوست نداریم به کلی ظرف ذهنمان را خالی کنیم
مثلا با حفظ شرایط الان مثلا نوع تمرین کردن و نوع آموزش به خودمان می گوییم بقیه موارد قبول دارم اما این مورد را بهتر خودم می دانم
مثلا در مورد گرفتن سود روزانه به خودمان می گوییم منکه می توانم راحت 10 درصد بگیریم پس اینم فاکتور بگیرم
تمرین 100 تایی ؟؟کی اینقدر تمرین میکنه ،همینکه بقیه انجام دادن و نتایج مثل هم هست پس خوبه من نیازی ندارم
فقط فایل های آموزشی ببینم ،فایل وبینار الان بدردم نمیخوره بعدا وقت شد می بینم
و مثال های دیگر
شما با حفظ شرایط الانتان که شامل عادات و باور و نوع حستان هست می خواهید چیزی جدیدی اضافه کنید در صورتی که لیوانتان پر است و نمی دانید که با این رفتار خودمان را گول میزنیم و می گوییم لیوانم را خالی کردم حالا این ها استثنا
شما با این رفتار یعنی لیوان پر و حفظ شرایط فعلی دوباره شکست میخورید تا زمانی که متوجه باشید که کجا هستید
همه ی ما خوب می دانیم که خیلی قوانین حاکم بر دنیا در فیزیک کوانتوم قرار میگرفت که وقتی فرمول ریاضی آن پیدا شد همه به بودن آن قانون اطمینان پیدا کردند
هر قانونی در این دنیا می تواند تابع خاصی داشته باشد که در اینجا تابع شخصیت انسان ها را از نظر ریاضی بررسی می کنیم(صرفا یک ایده هست همین)
(مجموعه عادات +باورها +اعتقادات+احساسات ,....) = (y)f
که این تابع را اسمش را می گذاریم تابع شخصیتی که به میزان شناخت شما از خودتان بر میگردد
اگر فرض کنیم این تابع یک انسان باشد :
78.png
شما هر داده ای به ذهنتان بدهید نمی توانید خلاف آن را انتظار داشته باشید چون دقیقا چیزی را به شما میدهد که هستید و چون به صورت اعداد و ارقام هست خودتان را نمی توانید گول بزنید
وقتی تابع شما این باشد مهم نیست اطلاعات مثبت یا منفی به سمت شما بیاد اینکه شما چقدر روی خودتان کار کنید نشان میدهد تابعی قوی دارید که همیشه نتایجی خوبی را به شما میدهد
x= -1 f(y)=0 / x=-2 f(y)=2 / x=-3 f(y)= 4 / x=-5 f(y)=16
این تابع شخصی بود که هر مقدار عددی منفی و اطلاعات منفی به شخص داده میشد نه اینکه روی شخص اثر نگذارد ،اثر میگذاشت اما در اخر نتیجه مثبت بود اما اگر تمام مقدار مثبت باشد همین شخص
x=5 f(y)=36
متوجه هستید که 20 واحد تفاوت وجود دارد اما شما باید بدانید تابع شما اهمیت دارد و می توان یک منفی پشت تابع قرار دهیم شما هر مقدار بدهید نتیاج شما منفی می شود
پس قبل از اینکه چه اطلاعاتی داریم دریافت میکنیم نوع تابع ما یعنی عادات و باورهایمان و احساساتمان و.....مهم تر است
77.png
شما هر بار با لیوان پر دارید با حفظ همان تابع فقط تابع را پیچیده تر میکنید
پس اگر واقعا می خواهید تغییر گنید
1-تابع خودتان را بشناید و تغییر دهید و روی آن کار کنید نتایج را تابع شما تعیین میکند
2-با واقعیت خودتان کنار بیایید

چقدر زحمت میکشی واسه این تاپیک دوست عزیز
قدردان زحماتت هستیم و پست هات رو مطالعه میکنم