سلام یاشار جان وقتت بخیر
به صورت ناخوداگاه بگم مثلا برای اولین بار چند روز پیش اصلا من هواسم نبود که پوزیشنی باز کردم رو یورو دلار اصلا نمیدونم چرا اون پوزیشن رو زدم همینجوری انگشتم کلیک رو فشار داد چند دقیقه خشکم زده بود چرا اینکارو کردم
خب پوزیشن رفت تو ضرر اما خب خداروشکر درستش کردم یا پیش اومده بعضی جاها ادم یه حرفی میزنه که اصلا طبق خواسته خودش نبوده بعدا فکرشو میکنی میگی چرا اینو گفتم
در حد درک فهم دانش خودم بگم:
راه حل این خرابکاری رو در رابطه با شغل خودمون بگم همیشه باید مثل یک مبارز گاردت بالا باشه طرف مقابل رو دست کم نگیری(بازار) و خودتم باید زیر نظر بگیری هوشیار باشی. من اینو تو مسابقات ufc دیدم طرف قهرمان کمربند میشه بعد از چندین برد متوالی زمانی که با یه نفر دیگه مبارزه داره تق ناک اوت میشه قشنگ معلومه از حرکاتش طرفو دست کم میگیره. حالا نمیدونم جریان دقیقش چیه اما یه سری احساسات و باور پشت این قضیه هست شاید ظرفیت ذهنی بزرگ نیست شاید طرف عزت نفس نداره خودشو لایق پیروزی نمیدونه یا ترس از شکست داره (من خودم اینو دارم فهمیدم چجوری رفعش کنم و انجام دادم موفق شدم) یا در یه چیزی زیاد خواه نمیتونه خودش رو کنترل کنه. یا به قول استاد اگاهی لازم رو نداره تا یه اتفاقی میفته مستقیم بدون خواست خودش بدون فکر کردن یه عملی انجام میده یا یه حرفی میزنه وغیره..... الهی شکرت من اینجوری بودم به حرف استاد گوش دادم یه 5 ثانیه ای فکر میکنم بعد عملی انجام میدم یا حرفی میزنم.
به نظرم باور های طرف خیلی زیاد دخیله(همش هم برمیگرده به دوران کودکی) در رابطه با این موضوع اول باید دانش لازم رو پیدا کنی که اصلا فلان چیز چیه تئوری رو بفهمی بعد خودت رو انالیز کنی کامل و پلن تغییرش رو بچینی. ولی خدایی مثل یه ماهی تو دست ادم میمونه هرلحظه ممکنه فرار کنه و توی اون لحظه نتونی تغییرش بدی دیدم طرف به خاطر باورش هاش چیزهایی ول کرده که زندگیش رو 100 درصد تغییر میداد اما در اون لحظه اصلا هواسش به خودش نیست معلوم نیست شخصیت واقعیش کجاست خیلی زیبا انگار یکی دیگه میاد پشت فرمون میشینه من اینو دیدم غیر قابل توصیفه خیییلی عجیبه. بعدا هم خودش اعتراف میکنه که اختیارش دست خودش نبوده که اون کار رو کرده
اما هزار تا سوال پیش میاد مثلا اصلا من این نحوه تربیت که زمان بچگیم بوده رو یادم نمیاد که در برخورد با فلان چه چیزی بهم یاد دادن چه کاری رو انجام بدم الانم نمیتونم خوب تشخیص بدم چی بوده مگر اینکه قشنگ همیشه یه چشمم به خودم باشه مثل یک روانشناس که بیمار نگاه میکنه از بیرون به عنوان یک شخص ناظر قضاوتم نمیکنه هر لحظه خودم رو بررسی کنم تا زمانی که میزان تاثیرش کم بشه اونم خودت خودت رو زیر نظر داشته باشی سخته به صورت خوداگاه و تغییرش بدی مثلا من خودم هر هفته اخر هفته ها تمام احساسات رفتار افکار همه چیز رو مینویسم مربوط به هفته قبل حالا تو اون حالتم نباید خودتو قضاوت کنی ممکنه هر لحظه هواست پرت بشه دوباره از دستت بره. بعدش بقیه کار ها برای تغییرش
حرف زیاد زدم امیدوارم وقت شما رو نگرفته باشم
(مقاله ای که قولش رو دادی نفرستادی اونم بزار
)
الهی شکرت در جمع شما عزیزانم هستم موفق پیروز باشی