نمایش نتایج: از 1 به 10 از 5452

موضوع: روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

نمایش موضوع

  1. #11

    yashar_saheb آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    محل سکونت
    Blue planet
    نوشته ها
    768
    تشکر
    1,980
    11,015 بار در 788 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 27 پست
    برچسب زده شده
    در 4 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط armin_a1a نمایش پست ها
    سلام یاشار جان وقتت بخیر

    به صورت ناخوداگاه بگم مثلا برای اولین بار چند روز پیش اصلا من هواسم نبود که پوزیشنی باز کردم رو یورو دلار اصلا نمیدونم چرا اون پوزیشن رو زدم همینجوری انگشتم کلیک رو فشار داد چند دقیقه خشکم زده بود چرا اینکارو کردم خب پوزیشن رفت تو ضرر اما خب خداروشکر درستش کردم یا پیش اومده بعضی جاها ادم یه حرفی میزنه که اصلا طبق خواسته خودش نبوده بعدا فکرشو میکنی میگی چرا اینو گفتم

    در حد درک فهم دانش خودم بگم:

    راه حل این خرابکاری رو در رابطه با شغل خودمون بگم همیشه باید مثل یک مبارز گاردت بالا باشه طرف مقابل رو دست کم نگیری(بازار) و خودتم باید زیر نظر بگیری هوشیار باشی. من اینو تو مسابقات ufc دیدم طرف قهرمان کمربند میشه بعد از چندین برد متوالی زمانی که با یه نفر دیگه مبارزه داره تق ناک اوت میشه قشنگ معلومه از حرکاتش طرفو دست کم میگیره. حالا نمیدونم جریان دقیقش چیه اما یه سری احساسات و باور پشت این قضیه هست شاید ظرفیت ذهنی بزرگ نیست شاید طرف عزت نفس نداره خودشو لایق پیروزی نمیدونه یا ترس از شکست داره (من خودم اینو دارم فهمیدم چجوری رفعش کنم و انجام دادم موفق شدم) یا در یه چیزی زیاد خواه نمیتونه خودش رو کنترل کنه. یا به قول استاد اگاهی لازم رو نداره تا یه اتفاقی میفته مستقیم بدون خواست خودش بدون فکر کردن یه عملی انجام میده یا یه حرفی میزنه وغیره..... الهی شکرت من اینجوری بودم به حرف استاد گوش دادم یه 5 ثانیه ای فکر میکنم بعد عملی انجام میدم یا حرفی میزنم.

    به نظرم باور های طرف خیلی زیاد دخیله(همش هم برمیگرده به دوران کودکی) در رابطه با این موضوع اول باید دانش لازم رو پیدا کنی که اصلا فلان چیز چیه تئوری رو بفهمی بعد خودت رو انالیز کنی کامل و پلن تغییرش رو بچینی. ولی خدایی مثل یه ماهی تو دست ادم میمونه هرلحظه ممکنه فرار کنه و توی اون لحظه نتونی تغییرش بدی دیدم طرف به خاطر باورش هاش چیزهایی ول کرده که زندگیش رو 100 درصد تغییر میداد اما در اون لحظه اصلا هواسش به خودش نیست معلوم نیست شخصیت واقعیش کجاست خیلی زیبا انگار یکی دیگه میاد پشت فرمون میشینه من اینو دیدم غیر قابل توصیفه خیییلی عجیبه. بعدا هم خودش اعتراف میکنه که اختیارش دست خودش نبوده که اون کار رو کرده

    اما هزار تا سوال پیش میاد مثلا اصلا من این نحوه تربیت که زمان بچگیم بوده رو یادم نمیاد که در برخورد با فلان چه چیزی بهم یاد دادن چه کاری رو انجام بدم الانم نمیتونم خوب تشخیص بدم چی بوده مگر اینکه قشنگ همیشه یه چشمم به خودم باشه مثل یک روانشناس که بیمار نگاه میکنه از بیرون به عنوان یک شخص ناظر قضاوتم نمیکنه هر لحظه خودم رو بررسی کنم تا زمانی که میزان تاثیرش کم بشه اونم خودت خودت رو زیر نظر داشته باشی سخته به صورت خوداگاه و تغییرش بدی مثلا من خودم هر هفته اخر هفته ها تمام احساسات رفتار افکار همه چیز رو مینویسم مربوط به هفته قبل حالا تو اون حالتم نباید خودتو قضاوت کنی ممکنه هر لحظه هواست پرت بشه دوباره از دستت بره. بعدش بقیه کار ها برای تغییرش

    حرف زیاد زدم امیدوارم وقت شما رو نگرفته باشم

    (مقاله ای که قولش رو دادی نفرستادی اونم بزار )

    الهی شکرت در جمع شما عزیزانم هستم موفق پیروز باشی
    سلام وقت بخیر ارمین جان
    اگاه و هوشیار بودن یکی از اولین و مهم ترین قدم هاست که یک تغییر در رفتارخودمون ایجاد کنیم
    اقای امینو فایل جدیدش یک اصل ساده و خیلی مهم رو معرفی کرد که بتونیم همین شرطی شدگی نسبت به اتفاقات رو تغییر بدیم اگر اتفاقی افتاد مثلا ضرر زیادی کردیم به جای اینکه سریع شروع کنیم به*** دادن بشینیم مسئله رو درست حسابی حل کنیم
    مسائل مربوط ترس از شکست باورهای منفی و.. همش دخیل هست که همه اینها یک نتیجه مشترک دارند جلوی قدرت شمارو برای اقدام کردن میگیرن که چرایی اش رو در جمع بندی پست ها توضیح میدم
    راه های زیادی برای پیدا کردن این رفتار ها و تغییراتشون هست قدم اول تعیین هدف که چه چیزی میخواید هر چه قدر شفاف تر باشه نتیجه ای که میخواید ذهن راحت تر راه های رسیدن بهش رو پیدا میکنه
    قدم دوم باید اقدام کنید قدم سوم باید بفهمید که اقدام هاتون نتیجه میدن یا خیر اینکار شمارو دورتر میکنه از هدف یا نزدیک تر چطوری؟ با بررسی نتایج.یک روتین هست خیلی ام ساده است تو بخش جمع بندی پست ها میگم
    قدم چهارم وقتی فهمیدید اقدام هاتون کدومش شمارو نزدیک تر میکنه یا دور تر باید انقدر خودتون رو تغییر بدید که به هدف مورد نظر برسید
    یک راه خیلی ساده ای هم برای سرعت بخشید به این پروسه هست تو جمع بندی پست ها میگم که همین الان همه مون ازش استفاده میکنیم
    مثال همین چهار قدم : هدف گذاشتم مثلا روابط رو با همسرم بهبود ببخشم حالا جزئیات خاصی رو هم نوشتم که دقیقا چی میخوام فدم دوم میرم یکسری اقدامات انجام میدم مثلا هر ماه با هم میریم کنسرت هر هفته حداقل یکبار بیرون شام میخوریم قدم سوم من متوجه شدم اینکه من بعد از کار بیام بشینم درمورد جروبحث هام با فلانی داشتم غرغر و داد بیداد کنم من رو از هدف دور میکنه خوب من قدم چهارم میام این رو تغییر میدم به یک چیز دیگه رفتاریکه نتیجه میخوام بهم میده
    مقاله از یکسال پیش من به اقای امینو هم گفتم میخوام ارائه بدم اما گفتم تا وقتی رو خودم نتیجه نده نمی نویسم اما خدارو شکر ازمون اینکه اصولی به کار بردم کار میکنن یا نه رو پس دادن. پروسه اینجا تموم شه میدمش اقای امینو اگر لایق دید بذاره.
    پروسه اینجا خیلی مهم هست چون مردم خودشون باورهاشون عادت هاشون با هرروش اصولی هست تغییر میدن اما بعد یک مدت دوباره بر میگردن به اون ادم قبلی فکر اینکه هرچی که انجام میدانند بی فایده بود (که نبوده)افسرده شون کرده.
    یکی از دلایلی دیگه ای که اینکارو میکنم اینه که خودمم با این موضوع سالهاس کلنجار میرم این چالش گذاشتم که حلش کنم ایشلا اینجا بتونیم با نظرات و تجربه شما بتونیم این موضوع رو برای همیشه حل کنیم
    ممنون از مشارکتت
    ویرایش توسط yashar_saheb : 04-01-2022 در ساعت 13:04
    "it's not knowing what to do;it's doing what you know"

    Tony Robbins

  2. 15 کاربر برای این پست سودمند از yashar_saheb عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 56 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 56 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •