روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

[hamidrezaa]

سلام خسته نباشید امیدوارم روز عالی ای داشته باشید چند داستان ذن از کتاب حکابت های ذن
1.jpg2.jpg
3.jpg
4.jpg5.jpg
چرا هرچه بیشتر عجله کنیم دیر تر نتیجه میگیریم
6.jpg
7.jpg

اهمیت عمل کردن
8.jpg

[Miad]

بزرگ تر از درد و رنج ، فکر رنج است و بزرگتر ازآن پذیرش و تسلیم بودن آن و بزرگتر ازآن عمل کردن و تحمل رنج است
رنج عامل اصلی رشد است
چرا با این که آگاهایم حاضر نیستیم رنج بکشیم و همه در مرحله تسیلم و پذیریش رد می شوند تا زمانی که تسیلم آن شوند
رنج بازی موش و گربه است
در زندگی می توانیم موش یا گربه باشیم . موش رنج را نمی پذیرد و دائما برای بقا از مرگ فرار میکند و جدای اینکه همیشه باید مراقب باشد تا طمعه نشود اما همیشه، فکر خورده شدن رهایش نمیکند و نمی تواند زندگی با آرامشی داشته باشید مثل همه انسان ها که برای بقا رنج را نمیپذیرند و هیچکس نمیداند کی میمیرد اما با پذیرش آن می شود با آرامش ودر لحظه حال زندگی کرد
اما گربه شاید اگر فهم داشت از خوردن موجود زنده لذت نمی برد اما گربه پذیرفته رنجی بکشد که دوست ندارد اما باعث می شود چرخه تولید مثل موش کنترل شود و حکمتی دارد.هر دو برای بقای خود تلاش میکنند گربه خیلی خونسرد و آرام و در لحظه حال زندگی میکند و صبور است تا موش را شکار کند (یا شکار می شود یا نمی شود) اما موش همیشه نگران شکارشدن هست حتی اگر گربه ای وجود نداشته باشد
هر دو برای بقای خود تلاش میکنند دوست دارید ذهنیت موش را داشته باشید و همیشه از رنج فرار کنید و تسیلم نشوید و فکر رنج باعث از دست رفتن آرامشتان شود یا گربه باشید تسلیم و پذیرای رنجی باشید که اصلا دوست ندارید اما حکمتی در آن نهفته است
پس ما به اختیار تصمیم میگیریم که موش باشیم یا گربه باشیم و بعد مجبوریم با ذهنیت موش یا گربه رنج هایی بکشیم که حکمتی دارد و در همه کارها همین است به اختیار انتخاب می کنیم و در مسیر رنج هایی است که مجبوریم بپذریم و رشد کنیم
مدتی بود ذهنم درگیر این مسئله بود که این داستان به ذهنم رسید و با عمق وجود متوجه موضوع شدم و با شما دوستان عزیز به اشتراک گذاشتم .

جمله بیقراریت از طلب قرار توست
طالب بیقرار شو تا که قرارآیدت
جمله بی مرادیت از طلب مراد توست
ورنه همه مرادها همچو نثار آیدت

[Miad]

درود خدمت دوستان

خلاصه ای از یک مقاله که در سایت اکادمی هم قرار داده شده رو براتون میزارم امیدوارم مفید واقع بشه


ولز بیان میکند هیچ شغل دیگری تا این حد منعکس کننده شخصیت افراد نیست

و همیچنین در هیچ حرفه دیگری این حجم و شدت از احساسات ایجاد نمیشود

برای اینکه به درستی معامله کنیم داشتن ذهنیت صحیح یک ضرورت است

در یک آزمایش به 120 معامله گر یک سیستم معاملاتی یکسان داده شد که کار کردن آن به طور آماری طی 19 سال کدشته به اثبات رسیده است
پس از یکسال که از این آزمایش گدشت مشاهده شده بود که 119 نفر از این معامله گران با این سیستم ناموفق عمل کرده بودند !!!!
یعنی به غیر از یک نفر همگی گرفتار فرآیندهای ذهنی اشتباه بودند

سیستم معاملاتی خوب بود و ایرادی نداشت اما مشکل از رویکرد و روانشناسی معامله گران بود

ولر معتقد است که نیروی های مقاومتی عظیمی در زمینه معامله گری وجود دارد و مغز معامله گری در واقع ترکیبی از علم و دانش صحیح بازاری و سرمایه گذاری همراه با توانایی های ذهنی هست

منظور این نیست که دانش و مهارتهای معمول در زمینه معامله گری اهمیتی ندارند بلکه معمولا تحت تاثیر الگوهای رفتاری و ذهنی اشتباه بر این توانایی ها غالب شده و مانع از موفقیت معامله گر میشوند

(مطابق گقته های ولز افرادی که تمایلی برای ایجاد تغییراتی در خود ندارند اصلا نباید به سراغ معامله گری بروند )

یادگیری جنبه های تکنیکالی معامله گری به مراتب از تلاش برای پرورش یک ذهنیت موفق معامله گری ساده تر است!!

برای پرورش یک ذهنیت موفق معامله گری لازم است فرد به شدت روی شخصیت خود کار کند و الگوهای رفتاری کهنه و قدیمی را از وجود خود ریشه کن کند


عنوان مقاله :
چگونه یک ذهنیت معامله گری پرورش دهیم

[Mr. & Mrs. hatami]

عرض ادب و احترام
کتاب شفای زندگی
فصل هشتم:ساختن خود جدیدمان
معمولا ایراداتی که از خودمان میگیریم،صفاتی هستند که فردیت ما را نشان می*دهند.صفاتی که منحصر به فرد و ویژه هستند.طبیعت هرگز خودش را تکرار نمی*کند.از زمانی که زمین خلق شده،هرگز دو دانه برفی یا دو قطره باران به وجود نیامده که درست مانند یکدیگر باشند.هر گل آفتابگردانی با گل های آفتابگردان دیگر تفاوت دارد.اثر انگشتمان با هم فرق میکند،خودمان با هم فرق میکنیم.ما متفاوت خلق شده ایم.اگر بتوانیم این را بپذیریم،دیگر رقابت و مقایسه ای در کار نخواهد بود.اگر سعی کنیم مانند یکدیگر شویم،روحمان پژمرده می*شود.ما برای ابراز خودمان به دنیا آمده ایم.
من تا زمانی که یاد نگرفته ام همینگونه ک اکنون هستم خودم را دوست بدارم،اصلا نمی*دانستم که هستم.
به چیزهای فکر کنید که شما را خوشحال میکند،کارهای انجام دهید که باعث می*شوند احساس خوبی داشته باشید،با افرادی معاشرت کنید که به شما حس خوبی میدهند،غذاهای بخورید که به بدنتان حس خوبی میدهند،با سرعتی پیش بروید که به شما حس خوبی می*دهد.
خلق کردن یک تجربه ای جدید برای خودتان،مانند کاشتن یک دانه در خاک است.ضمیر ناخودآگاه ما همان خاک است و جمله های تاکیدی همان دانه ها هستند.تمام تجربیات جدید شما در همین دانه کوچک قرار دارند.شما با جملات تاکیدی به آن آب می*دهید.میگذارید نور افکار مثبت بر آن بتابد.با از میان برداشتن افکار منفی ،باغتان را هرس میکنید و هنگامی که کوچک ترین ثمره ای را مشاهده کردید،آن را لگد نمی*کنید و بگویید (این کافی نیست)بلکه به این پیشرفت ابتدایی نگاه می*کنید و با شادمانی میگوییدوای خدا! دانه ام به ثمر رسید!کارم موثر واقع شد!)
سپس میبینید که رشد می*کند و تمایلاتتان را به نمایش می*گذارد.

[arsalan.b]

سلام خدمت همه دوستان عزیز یک سوال داشتم اینکه در اتاق یا محیطی که داریم ترید میکنیم نور اون به چه صورت باید باشد؟ رنگ لامپ ها مهتابی یا آفتابی یا ترکیب ازین دو باید باشد؟ جد ااز بحث سلیقه بهترین حالت چی میتونه باشه؟ چون استاد هم مطرح کردند که این مقوله خیلی مهم میباشد و یک تریدر رنگ لامپ محیط کارشو بهم بگه میتونم بهش بگم تریدر موفقی هست یا نه. پیشاپیش ممنون از نظرات شما

[seyedali30]

خدمت دوستان برای استفاده

ارادت

سلام به همه دوستان این مشکل اصلی منم هست دوستان چه راهکاری دارید؟

[Mehrdad az]

سلام به همه دوستان این مشکل اصلی منم هست دوستان چه راهکاری دارید؟

سلام علی جان از نظر من بخش روانشناسیش مربوط میشه به کنترل خود
باید یاد بگیریم توی موقعیت های مختلف تحت تاثیر قرار نگیریم و تا حد ممکن کمتر واکنش نشون بدیم
از مسایل روزانه میشه شروع کرد مثال وقتی راننده ماشینی بوق ممتد میزنه و دائما نور بالا بدون دلیل میده سعی کنیم واکنش ندیم و اجازه بدیم عبور کنه
بحث تکنیکال هم به میزان تمرین و عادت کردن چشم ما به موقعیت های معاملاتی مختلف بر میگرده،به طور کلی انقدری تمرین کرده باشیم که با یکی دو تا کندل خلاف جهت حرکت ما دچار استرس نشیم و پوزیشن رو نبندیم

[Mehrdad az]

سلام خدمت همه دوستان عزیز یک سوال داشتم اینکه در اتاق یا محیطی که داریم ترید میکنیم نور اون به چه صورت باید باشد؟ رنگ لامپ ها مهتابی یا آفتابی یا ترکیب ازین دو باید باشد؟ جد ااز بحث سلیقه بهترین حالت چی میتونه باشه؟ چون استاد هم مطرح کردند که این مقوله خیلی مهم میباشد و یک تریدر رنگ لامپ محیط کارشو بهم بگه میتونم بهش بگم تریدر موفقی هست یا نه. پیشاپیش ممنون از نظرات شما

سلام ارسلان جان
فقط شبیه اتاق فرار نباشه اتاقت با هر نوری شما میتونی سود بگیری از بازار
زیاد درگیرش نباش

[Saman01]

سلام وقتتون بخیر دوستان

افزونه گوگل کروم برای سشن های بازار فارکس
https://chrome.google.com/webstore/d...cdpffg/related
Screenshot (98).png
در قسمت تنظیمات هم میتونین طبق جایی که زندگی میکنین تایم رو تغییر بدید و مثلا سشن فرانکفورت هم تیکشو بزنین
در این تاپیک گذاشتم که دیده بشه
موفق تر باشید...

[hamidrezaa]

چه تغییراتی من را موفق میکند ؟
برای تغییر چه اقداماتی انجام دهیم و چه مواردی در زندگی ما باید تغییر کند
گام اول : اشتیاق سوزان نیروی محرکه کل گام های بعدیست
گام دوم : تعیین هدف
گام سوم : ایجاد عادات در راستای هدف
گام چهارم : ساختن سیستم که شامل سیستم باورها و اعتقادات و سیسیتم عادات هست
نکات :
عادات شما باید در جهت اهداف شما تعریف شوند و ممکن است عادتی جدید خوب باشد اما در راستای هدف شما نباشد و ناکارآمد است پس عادات کارآمد انتخاب کنید
چه تفاوتی بین رفتار و عادت وجود دارد؟
عادات رفتاری است که با تکرار در طی زمان ایجاد می شود و به گفته ی استاد ایجاد عادت مثل احداث کارخانه هست و وقتی ایجاد شود خودش برای شما کار میکند و عادت نیاز به فکر کردن ندارد و انرژی زیادی از شما نمیگیرید اما رفتار هم نیاز به فکر دارد و هر بار انرژی زیادی میگیرد
طبیعی است در ایجاد عادات جدید انرژی زیادی از شما گرفته شود چون هم جدید است یعنی در قالب رفتار است و هم چالش های ذهنی و ترس هایی از جانب ناخودآگاه ممکن است به خاطر حفظ بقا ایجاد شود کافیست به آن ترس یا حس توجه کنید و بعد ارام و به کار خود ادامه دهید تا زمانی که متوجه بشید دیگر انرژی زیادی از شما نمیگیرد

چرا سیستم ؟
سیستم باعث می شود به فرآیند کار توجه بیشتری کنید یعنی ملاک باور و اطمینان شما سیستم است سیستمی که از عادات کارآمد انتخاب شده و تکرار آن سیستم تشکیل یک چرخه است یعنی عادات تکراری با نتایج تکراری که قطعا و صد درصد شما را موفق میکند اما سیستم عادات به تنهایی جوابگو نیست
سیستم باورها و اعتقاد ها تاثیر زیادی بر سیستم عادات شما دارد مثلا اگر سعی کنید عادت صبح زود بیدار شدن را در خود ایجاد کنید اما باور این را داشته باشید که باید تا 9 بخوابم تا پرانرژی باشم یا کی گفته 7 ساعت خواب مفید است من نیاز به 8 ساعت خواب دارم یا بنظر من یا خیال من ....اینجور بهتر است .سعی کنید با واقعیت و مطالعه و بررسی استاندارد ممکن را پیدا کنید و باور جدید ایجاد کنید و دست از بهانه بردارید. باید هر دو سیستم باور و عادات همجهت هم باشند.
اگر پول زیاد میخواهید ولی اعتقاد دارید پول علف خرس است و.....انتظار دیگری نداشته باشید

هدف و نتیجه مهم تر است یا سیستم و عملکرد آن

در ابتدا باید گفت باید هدفی باشد تا عادات و بعد سیستم ها شکل بگیرد پس هدف خیلی مهم است و سوخت این سیستم اشتیاق سوزان است که استاد صحبت کردند
وقتی شما به فکر هدف هستید کل تمرکز شما روی نتیجه ی کار است اما وقتی شما به سیستم فکر میکنید کل تمرکز شما داشتن بهترین عملکرد خواهد بود و چه بخواهید و چه نخواهید سیستم متناسب با عادات و سیستم باورهایتان نتیجه را میدهد نه بیشتر و نه کمتر
بیشتر میخواهید سیستم خود را ارتقا دهید باید قبول کنید هر سیستمی یک پتانسیل دارد بیشتر می خواهید بیشتر ارتقا پیدا کنید.

کمال گرایی در موفقیت :
سعی کنید با شناخت کافی از خودتان اهداف را تعیین کنید شاید دیده باشید کل جامعه و مدارس و کتاب ها همه را به کمال گرایی تشویق میکند و شخص با انگیزه بالا کاری را شروع میکند و بعد از یک هفته رها میکند جدای اینکه هیچکدام موارد بالا را ندارد با چالش سیستم اعتقادی روبه رو می شود و آگاهی ای از این مورد ندارد و شخص باور نمیکند این همه تغییر در یک هفته والبته به خاطر رفتارش انرژی زیادی را صرف می کند و به خودش آسیب میزند و این انرژی باعث استرس در فرد می شود و سیستم ناخودآگاه فعال می شود و درجهت بقا حرکت میکند و کل تمرکز به جای هدف روی استرس قرار میگیرید و هدف فراموش می شود

شاید دیده باشید شخصی هدفش قبول شدن درکنکور است وقتی قبول می شود فکر میکند مرحله آخر هست و فقط عشق و حال وبعد در دانشگاه همه کار میکند جز درس و این شخص جز مشروطی و اخراج سرنوشتی ندارد چون کل هدفش رسیدن به نتیجه بوده و رسیده است یعنی قبولی در دانشگاه مد نظر اما اگر سیستم داشت با آن سیستم در هر جای دنیا و در هر رشته ای موفق خواهد بود حتی اگر علاقه به رشته نداشته باشد سیستم آن شخص کار خواهد کرد.
امیدوارم مطالب کاربردی باشد همیشه مطالب بالا دغدغه ی من بوده از بچگی همیشه میگفتم چرا من نه دلیلش واقعا چیه و بعد از 10 سال درگیری متوجه شدم .موفق باشید