سلام خدمت همه دوستان عزیزم امیدوارم حالتون عالی باشه
من خیلی وقته که شروع کردم رو خودم کار کنم و بیشتر توجهم رو چیزهای مثبت و زیبا هست و درست یا اشتباه چشمم رو نسبت به چیزهایی که در ظاهر منفی هستند یا به مسیری که من دنبال میکنم ربطی ندارند میبندم و تا حد امکان سعی میکنم از آدم ها و جمع های منفی دوری کنم(خواه دوستان باشن خواه فامیل و اطرافیان)(این درصورتیه که قبلا از من رفیق بازتر یا آدمی که اهل جمع های دوستانه یا فامیلی باشه تو اطرافم وجود نداشت اما الان همه میگن میلاد نیستی یا فلانجا همه بودن و تو نبودی
)
ولی خب هر از گاهی پیش میاد که اتفاقی و ناخواسته تو شرایطی قرار میگیرم که اصلا از اون خوشم نمیاد(مثلا تماسی از طرف دوستی که برام عزیزه بمنظور احوالپرسی ولی ته صحبت این بنده خدا میرسه به اینکه وای من چقدر بدبختم وای چقدر خسته شدم ازاین زندگی و ... فققققط منفی دادن / من اون لحظه خیلی خوب میتونم اون بنده خدا رو اوکی کنم و به قول خودمون حالش رو خوب کنم ولی بعد از قطع ارتباط قشنگ حس میکنم که باتری خودم خالی شده
)
یا مثلا طبق عادت اشتباهی که مثل بیشتر خونواده های دیگه برای خانواده ما هم وجود داره گوش کردن یا شنیدن اخباره مزخرف صداوسیما یا هرجای دیگست
(که هرچقدر میگم نبینید میگن مگه میشه از اوضاع مملکت بی خبر بمونیم!!؟؟..)
من همه سعیمو کردم با مادرم هماهنگ کنم مثلا تایم نهار بعد از اخبار یا قبلش باشه
ولی موقع نهار یا وقت استراحتم یهو پدرم برمیگرده میگه وااای اخبار چه تصادفی نشون داد وااای فلان چیز چقدر بد بود که الان دیدم وای چقدر کرونا زیاد شده و فلان
(بازتاب منفیهایی که گرفته از اخبار یا دنیای مجازی رو به جمع میتابونه
)
نمیدونم متوجه منظورم شدید یا نه ؟؟
منظورم اینه من دوست ندارم به این چیزای منفی اهمیت بدم یا ذهنمو درگیرشون کنم اما خواسته یا ناخواسته پیش میاد در طول روز اون زمان چیکار کنم؟؟
استاد راهکار اسپری روغن رو دادن ولی من واقعا متوجه این نشدم ونتونستم تا الان با این موضوع کنار بیام
از دوستانی که تونستن این مسیله رو برای خودشون حل کنن ممنون میشم اگه راهنمایی کنند بنده رو