سلام وقت شما بخیر
امرسون میگه:خواندن سوگند قهرمانانه ی تغییر چه سودی دارد زمانی که قانون شکن درون به آن وفادار نیست؟
در واقع امرسون داره درمورد تضاد اراده خودآگاه و برنامه های ذهن ناخوداگاه صحبت میکنه.
شما در سطح خوداگاه به تمام قوانینی که باید رعایت کنید تسلط کامل دارید و در سطح خودآگاه اراده میکنید که همه قوانین را در زمان کار رعایت کنید.همه اینها در کورتکس پیشانی اتفاق میوفته.زمانی که پلتفرم معالاتیتون را باز میکنید مغز تحت تنش دکمه خاموش کورتکس را میزنه و سوییچ میکنه روی قسمتهای پایینتر که مربوط به عادتها و ذهن ناخودآگاه هستن و شما شروع به معامله کردن با همون برنامه های قبلی (برنامه های قبل از تولد تا الان)میکنه و وقتی کار از کار میگذره مجددا ذهن خودآگاه بیدار میشه و میپرسه چرا بازم همون اشتباهات گذشته را تکرار کردم و ممکنه خودتون را سرزنش هم بکنید(کاملا بیهوده و مضر).
حالا چرا این اتفاق میوفته؟این اتفاق یه مکانیسم دفاعیه که در برابر تنشها مارا محافظت میکنه.پس مشکل سر تنشه.این تنش بخاطر هیجاناتی مثل ترس،طمع ،کلافگی،سر رفتن حوصله و... به وجود میاد که تریدر باید روی تک تک اینها کار بکنه.
البته بعد از یه مدت تمرین آگاهانه برنامه های جدید وارد ذهن ناخوداگاه میشه و نیاز به تحلیل آگاهانه از بین میره ولی مسئله اینه که آیا میتونیم در این مدت قوانینی که میخوایم به ذهن ناخواگاه بسپاریم را به شکل آگاهانه اجرا کنیم یا دوباره مثل همیشه موقع تمرین یا کار سوییچ میکنیم روی ناخوداگاه؟
در ان ال پی یه بحثی هس به اسم جایگاه های ادراکی.در سومین جایگاه ادراکی از خودمون یک دوم شخص ناظر میسازیم که عملکرد ما را تحلیل و ارزیابی کنه. با این کار دقت و قدرت تحلیل شدیدا بالا میره و هیجانات و احساسات تقریبا خاموش میشه.البته انجام این کار و موندن در این سطح بالای آگاهی برای خود من کار سختی بود و نهایتا 5 دیقه تو این وضعیت میموندم و دوباره روز از نو.
بعد یه راهکار خیلی ساده تر از روی همین الگو ایجاد کردم. این کار برای من معجزه کرده و ماه هاست انجامش میدم و اکثر وقتایی که ضرر کردم بخاطر انجام ندادن اینکار بوده.شروع کردم به فیلم گرفتن از معاملاتم و آموزش دادن ترید به چند هزار شاگرد خیالیم
.اینجوری هم از مزایای آموزش دادن بهره میبرم(عمیق شدن درک و تثبیت اطلاعات) و هم بخاطر اینکه چند هزار نفر ناظر بر کارم هستن بی قانونی نمیکنم و حواسم جمعه و برای ایجاد بهترین موقعیتها منتظر میمونم و به طور کلی به جای اینکه تمرکزم روی نتیجه(پول)باشه ،روی درست انجام دادم کاره(تحلیل،معامله،مدیریت).� �لاوه بر قوانین سیستمیک در مورد طمع نکردن و صبر کردن و آرامش داشتن و بقیه مسائل روانشناسی با شاگردام صحبت میکنم و خودم مجبورم چیزایی که آموزش میدم را رعایت کنم.
این کار مزایای دیگه ای هم داره مثلا الگوهای فکری و احساسیتون را ذخیره میکنه و بعدا با دیدن فیلمای خودتون نقاط ضعفتون را خیلی راحتتر پیدا میکنید یا میتونید زمانهایی که خیلی عالی ترید زدید و بعدا در چرخه شکست قرار گرفتید برگردید و روزهای اوجتون را مرور کنید و از خودتون آموزش ببینید.
ممکنه اوایل کار بعد از یه مدت فراموش کنید در حال آموزش دادن هستنید ولی اگر جدیش بگیرید تضمین میکنم معجزه کنه چون بعد از اینکه مدتی ادای اساتید را دربیارین به طور ناخوداگاه استاد میشید.
حتی میتونید فیلم ها را به شکل روزانه برای دوستی که باهاش رودربایستی یا کری خونی دارید بفرستید تا تعهدتون محکمتر بشه
این کار کمک میکنه دوران گذار اطلاعات از ذهن خوداگاه به ناخوآگاه به بهترین شکل طی بشه و حتی در این مدت درآمد هم داشته باشید.
شاد و موفق باشد