سلام به دوستان عزیز و
ثروتمند
داشتم با خودم ی خاطره جالب رو مرور میکردم بد نیست برای شما هم بگم جالبه:
چند وقت پیش تو اتاق کاریم بودم و خواستم برم آبدارخونه چایی بریزم ، لیوان رو برداشتم و رفتم بیرون اتاق تو مسیر ی پزشک تو راهرو اداری بود و به سمت یکی از اتاق ها میرفت ، از دور مهندس واحد تجهیزات پزشکی پزشک رو صدا زد آقااااااای دکتر فلانی
دکتر هم برگشت گفت جونم مهندس بفرمائید
مهندس گفت ببخشید جناب دکتر میخواستم 5 دقیقه وقتتون رو بگیرم
وای اونجا بود که دکتر یهو با لحنی تند و صدایی بلند تر از قبل گفت مهندس 5 دقیییییییقه
چه خبره مگه
من تو 5 دقیقه میدونی چند تا مریض ویزیت میکنم
میدونی 5 دقیقه ینی چقدر
خیلی زیاده
و ی جوری حرف زد انگار به ی آدم ثروتمند بگی تمام اموالت مال من هر چی که دارم مال تو
و دیگه از کنارشون رد شدم به سمت آبدارخونه
اونجا بود که قبل از اینکه چایی بخورم شارژ شدم
ذهنم ساعت ها درگیر این قضیه بود
به خودم گفتم خدایی ی دکتر برا 5 دقیقه اینطور کرد الکی نیست دکتر شده
بیست و خورده ای سال درس خونده زحمت کشیده چون براش 5 دقیقه خیلی بوده
از خودم پرسیدم حسین خدایی تو یکی بیاد بگه بهت چقدر وقتتو بهم میدی صدات میره بالا و دردت میگیره
تو تا چه مقدار از این دقایقت برات ارزش داره؟ جوری که حس کنی برق سه فاز گرفته تو رو
اصن وقتت برات ارزش داره؟
داری رو چی سرمایه گذاری میکنی؟
وقتتو به چی میفروشی؟
جالب اینه این داستان و سوالاتی که برام پیش اومد رو با ذوق و شوق از چندتا همکارا پرسیدم ولی بی تفاوت بودن!!!!!!!
قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش مطمنا میرسه اگه همینطور ادامه بده