سلام وقت همگی بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه پیشنهاد میکنم فایل زیر رو ببینید
آگاهانه زندگی خودتان را خلق کنید
https://youtu.be/R7ZNWH4Rq2E
سلام وقت همگی بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه پیشنهاد میکنم فایل زیر رو ببینید
آگاهانه زندگی خودتان را خلق کنید
https://youtu.be/R7ZNWH4Rq2E
هر روز سعی کن فاصله بین خود واقعی و خود آرمانیتو کم کنی
ترس
ترس وجود ندارد وحاصل تخیل شما می باشد
شما ازچیزی نمی ترسید بلکه توهم ذهنیتان است که شما قبل از انجام دادن کاری که ازآن می ترسید برای خودتان ترس می سازید و از آن توهم می ترسید که در نتیجه متوجه می شویم این تنها چیزی است که از آن می ترسیم چون وقتی که کارهایی که از آن می ترسید انجام دهید از بین می رود،پس این توهم از توهم ترس است که شما ازآن می ترسید
جومونتنا شخصی که او را جو آرام صدا میکردند چون مهم نبود چقدرتحت فشار است از او پرسیدند چطور می توانی اینقدر آرام باشی ؟؟ جواب داد پستی که من در مسابقات باید داشته باشم هیچ فرقی با پستی که در دوران تمرینم وقتی که تازه کار بودم نداشتم و تا به حال دفعات زیادی پشت سر گذاشته ام این یعنی تمرکز بر روی وظیفه نه شرایط و نتیجه
پس باید الان متوجه تمرینات و اهمیت آن شده باشید متوجه اهمیت چک لیست واو تمرکز بر روی چک لیست شده باشید تا نتایج
داستان دارن هاردی و پدرش
چون پدرش نظامی بود از این تکنیک استفاده میکرد او را تحت فشار مکرر و استرس قرار میداد تا ذهنیت نسبت به ترس تغییر کند پدر هاردی در بازی بیس بال برای اولین بار پرتاب های سنگینی میکرد و هاری از ترس جاخالی میداد در دفعه ی دوم یک مربع کشید گفت هاردی از این قسمت تکان نمی خوری اینقدر ضربه توپ خورده بود که عادت شده بود و ذهن با تکرار این پروسه متوجه شد که واقعا ترسی وجود ندارد و یک توهم است بعد پدر دارن هاردی بهش گفت اگه سه ضربه بخوری بعد بازی بهت پیتزا می دهم حالا تلاش هاردی شده بود ضربه خوردن و ترس تبدیل به یک بازی شده ود و واکنش این تمرینات با موقعی که در مسابقات بود دیگه از ضربات سنگین نمی ترسید و موجب امتیاز گیری می شد وخودش را کنترل میکرد
به نظرتان بهترین بازی برای ترس از معاملات چی می تونه باشه
1-چک لیست : چون بارها تمرین کرده اید و پستی که من در مسابقات باید داشته باشم هیچ فرقی با پستی که در دوران تمرینم وقتی که تازه کار بودم نداشتم و تا به حال دفعات زیادی پشت سر گذاشته ام این یعنی تمرکز بر روی وظیفه نه شرایط و نتیجه
2-ترس : ذهن باور کند ترسی وجود ندارد اینقدر در دمو ترید کنید تا ذهن باور کند تجربیات درست و کارآمد یعنی ایجاد یک تفکر درست و ایجاد یک حس درست ریشه ی خیلی از ترس ها می تونه تجربیات غیراصولی و طرزفکر و نوع احساس گذشته باشه موفق باشید
روانشناسی موفقیت 14 : بررسی چارت یورو به دلار و ترید
روانشناسی موفقیت 15 : ذهن معامله گر موفق
معامله گر موفق چطوری فکر میکنند و رویکردشان در مواجه با چارت به چه شکل هست و ریشه ی آن از کجاست؟؟
نوع نگاه معامله گران به چارت :
1-چارت را همان جوری هست که می بینن 2-چارت همان جوری میبینن که دوست دارند باشه
زمانی که میخواهیم تصمیماتی مهمی بگیریم که احساسات ما را درگیر میکند، بیشترین عاملی که منجر به تصمیم گیری ما می شود نوع رویکرد و دیتاهایی هست که از قبل در ذهن ما شکل گرفته نه دانش ما
شاید وقتی یک معامله گر موفق دیده باشید شاید از خودتان بپرسید چقدر خوب می بیند و چجور از دو طرف معامله باز میکند و چقدر همه جوانب را می سنجد که دلیل اینکه چارت را همان جوری هست که می بینن نه همان جوری که دوست دارند باشه
خصلت ها و عادت های معامله گر موفق :
1-طرز فکر و نوع رویکرد در برخورد با مسائل: طرز فکر بدون قضاوت دارند و همه چیز را بدون فیلتر های ذهنی قبلیشان شناسایی میکنند همان ذهن خالی که قبلا گفته شده که تریدر ها با چارت نمی جنگند بلکه چارت را ساده و همانطوری که هست می بینند و شناسایی میکنند
2-خودشان را گول نمی زنند راحت ترین شخصی که انسان می تواند آن را گول بیزند خودش هست و تریدهایی که چارت را همان جوری که دوست دارند ببینند خیلی راحت خودشان را گول می زنند و به خودش اجازه نمی دهند که چارت را همان جوری که هست ببینند
دو تریدر در نظر بگیرید که هر دو آموزش تکنیکال دیدند و بررسی کردند و وین ریت مشخصی از سیستمشان دارند و هر دو چک لیست دارند که در دمو ترید زدند و در دمو مجموع ترید هاشون باعث افزایش بالانس شده است و وارد حساب ریل می شوند و حساب ریل یک چیز اضافه می شود احساس تریدر نسبت به پول واقعی و اینجا که احساس ایجاد می شود تفاوت بین این دو تریدر ایجاد می شود که یکی در دسته اول و دیگری در دسته دوم قرار میگیرد
تریدر دسته اول وارد یک پوزیشن می شود مثلا خرید می زند که دقیقا طبق چک لیست ورود کرده و منطقه خروج را تعیین میکند و طبق مدیریت سرمایه ی شخصی مقداری بالانس را درگیر میکندو منطقه حد سود و حد ضرر را تعیین میکند و قیمت کمی میاد توی سود و برمیگردد به منطقه حدضرر تریدر می ترسد و تریدر دوباره بررسی میکند و میزاره حد ضرر بخورد و بعد خوردن حد ضرر دوباره بررسی میکند و می بیند شرایط مارکت نزولی شده و در منطقه مناسبی وارد پوزیشن می شود و ضرر برمیگردد و سود هم میکند
تریدر دسته دوم وارد یک پوزیشن می شود مثلا خرید می زند که دقیقا طبق چک لیست ورود کرده و منطقه خروج را تعیین میکند و طبق مدیریت سرمایه ی شخصی مقداری بالانس را درگیر میکندو منطقه حد سود و حد ضرر را تعیین میکند و قیمت کمی میاد توی سود و برمیگردد به منطقه حدضرر تریدر می رسد و دیگه تریدر تغییر روند مارکت را نمی بیند و حد ضرر را جابه جا میکند و یا اگر منطقه خروج دارد از پوزیشن خارج نمی شود و به حجم در خرید اضافه میکند و قیمت دوباره میریزد و دوباره حجم خرید اضافه میکند و کاملا احساسی عمل میکند و وقتی حساب از دست رفت به خود می آید تازه چشمش باز می شود و درگیر با پول واقعی در مارکت از دست رفته دوباره چارت را نگاه میکند و موقیعت های سل را به خوبی میبیند
علت عملکرد دسته دوم : دانستن کافی نیست
ما با دانستن اینکه چجوری ترید بزینم نمی توانیم وارد دسته ی تریدرهای موفق بشویم (ما با داشتن علم در یک زمینه نمی توانیم موفق بشویم)آن چیزی که باعث عدم موفقیت تریدرها در مارکت و بخصوص حساب ریل می شود از یک جایی دیگه ندانستن نیست (محدودیت دانش نیست) بلکه به خاطر رویکرد اشتباه تریدر هاست ،تریدر ها برای اینکه موفق بشوند علاوه بر دانش باید یک تغییر رفتاری در خودشان ایجاد کنند و یک رویکردی را در خودشان تغییر بدهند
تغییر رویکرد
رویکرد شخصی هر شخصی تحت تاثیر تجربیات شخص هست که این تجربیات سازنده ی انتظارات و باور های آن شخص هست که انتظارات و باور های آن شخص سازنده ی جهت ذهنی شخص در برخورد با مسائل هست که این تجربیات می تواند فیزیکی یا ذهنی یا فکری و عملی باشند
هر شخصی به دلیل تجربیات و تاریخچه ی فردی خودش به کسی که امروز هست تبدیل شده است که این تاریخچه و تجربیات در واقع منبع باور ها و فرضیات و ارزش های آن شخص است در حالی که شما در طول عمر خودتان تجربه های مختلفی را زندگی میکنید همزمان فرضیات و ارزش ها ،باور ها و حس های شما در جهت تجربه های که داشتید بیشتر می شود علت اصلی رویکرد اصلی ما در معاملات جایی خارج از چارت یعنی درون ما هست
تریدرهای موفق چارت را همانطوری که هست می بینند و همانطوری که هست بررسی میکنند و تریدرهای ناموفق اونجوری که دوست دارند خودشان ببینند بررسی میکنند و تحلیل میکنند اگر خیلی خوب برررسی کنیم میبینیم که این نوع رویکرد فکری از قبل در زندگی و ذهن ما به وجود آمده است و الان به این شکل خودشو در معاملات ما نشان میدهد
اگر ما بیاییم و وضعیت زندگی خود را خوب بررسی کنیم می بینیم که جز یکی از این دو دسته هستیم مثلا ما در یک جمعی مهمونی هستیم و وضعیتمان جوری هست که باید سر شب بخوابیم ولی فکر میکنیم که اگر زودتر ازجمع خارج بشویم و بخواهیم برویم ممکنه از آن جمع ترد بشویم و دیگه توی آن جمع نرویم و بگیم ممکنه چجور درمورد ما فکر کنند (مگه با ما خوش نمیگذره،چقدر لوس و بچه ننه ای ؟؟،یک شب که هزار شب نمیشه و....)اینجا وضعیتمان را همانجوری که هست بررسی نمیکنیم اینکه الان باید بریم خانه استراحت کنیم تا به کارمان برسیم اما به علت کشمکش ذهنی که گفته شد جمع را ترک نکنیم و فردا به کارمان نمی رسیم و احساس خیلی بدتری سراغمان بیاد و یک رویکرد فکری به سمتمان بیاید
مثلا اتاقمان نا منظم و کثیف هست و وضعیت را آنطور که هست نمی بینیم بلکه آنطور که دوست داریم میبینیم و میگیم ما انسان های خلاق اینجوری هستیم و میگیم هر انسان خلاقی می بینیم ،اتاق آن بهم ریخته هست اما در صورتی که اگر چیزی که هست ببنیم متوجه می شویم ذهنمان بهم ریخته هست و تنبل هستیم و به این وضعیت عادت کردیم و دوست نداریم ببینم
مثلا ما برای وضع مالیمان تلاش نمیکنیم و بگیم درسته که ما وضع مالی خوبی نداریم اما شخصیت و کرامت انسانی خودم را حفظ کردم درصورتی که بهتره برویم و یک مهارت یاد بگیریم تا بتوانیم وضعیت مالی خوبی داشته باشیم
ما وقتی در زندگی خودمان چیزها را اونجوری که هستن نمی بینیم و بررسی نمیکنیم وقتی وارد مارکت می شویم (در زمان معامله گری) چارت را همانجوری که هست نمی توانیم ببینم و مرتب استدلال می آوریم که چارت همانجوری که ما میخواهیم باید باشد چرا ؟؟؟چون در زندگی ما در موقعیت مختلف بجای اینکه موقعیت ها را همانجوری که هستند بیاییم بررسی کنیم سریع جلوی واقعیت را میگیریم که حس ناراحت کننده ای به ما دست ندهد این همان جا هست که ما خیلی راحت خودمان را گول میزنم که خیلی از واقعیت ها دردناک هست و سریع استدلال می آوریم ما نمی خواهیم با خود واقعیمون روبه رو بشویم و همانجوری که هستیم مواجه بشویم و برای همین سعی میکنیم تصویری که از خودمان دوست داریم را بسازیم و این اصل ماجرا هست که چرا چارت را همانطور که هست نمی بینیم و جوری که دوست داریم می بینیم
اگر میخواهید به چک لیست پایبند باشید و چارت را همانجوری که هست ببینید و اگر میخواهین در معامله گری موفق بشوید باید رویکرد خودتان را معامله گری افزایش بدهید بروید و در زندگی تمام موقعیت های خودتان را بررسی کنید آیا دوست دارید تصویری که از موقعیت در ذهنتان هست ببینید یا همانطوری که موقعیت ها هستند می بیند و سعی می کنید بهتر بشوید
ذهن معامله گران موفق چگونه عمل می کند؟ - YouTube
https://www.youtube.com/watch?v=4nZE...dex=15&pp=iAQB
سلام وقت بخیر
یک سوال راجبه کتاب سایکوسایبرنتیک دکتر مالتز
خلاصه میپرسم ،*کتاب منظور کلیش اینه که تصور ما (حقیقت ) ، واقعیت رو شکل میده و موثره .
فصل سه راجبه تخیل صحبت میکنه و تمرین ذهنی که مثلا فروشنده میتونه با در نظر گرفتن حالتهای مختلف به مشتری جواب بده و بهش بفروشه کالاشو
یسوالی که اینجا درگیرم کرد اینکه کلا میگن راجبه یه اتفاقی که میفته بیش از حد فکر نکن و در لحظه حال باش و وقتی زیادی فکر کنی استرسش رو میگیری و وقتی میری تو اون موقعیت ، اگه اتفاقات اونجوری که تصور کردی نیفته بیشتر هم استرس میگیری
مثلا یک قرار کاری یا مثلا یک امتحان وقتی زیاد تصور کنی که امتحان رو عالی میدی ، اگر بری سر جلسه و امتحانو خوب شروع نکنی این ناهنماهنگی تصویر که از قبل بوده و واقعیتی که رخ میده باعث تنش و استرس درونی نمیشه ؟*
امیدوارم تو جمله اخر منظورم رو خوب رسونده باشم محمد جان با اجازه شمارو تگ کردم چون میدونم کتابرو چندین بار خوندید بقیه دوستان هم اگر اگاهی دارند حتما راهنمایی کنند
@memo
سپاس
ویرایش توسط ALI-KT : 07-04-2023 در ساعت 15:37
سلام خدمت دوستان محترم، وقت بخیر
روزی یک سامورایی درشت هیکل پیش استاد مراقبه ای در معبد رفت و از اون پرسید جهنم چیست و بهشت کجاست؟
استاد پیر زیرچشمی به او نگاهی انداخت و گفت تو کی هستی که من بتو اینها را یاد بدهم، تو نه شعور و فهم آن را داری، نه لیاقت آن را....
سامورایی خشمگین شد و شمشیر از غلاف کشید و به استاد حمله ور شد و فریاد زد الان سرت رو از بدنت جدا میکنم.
استاد رو به او کرد و گفت این جهنم هست.
سامورایی متوجه منظور شد و زانو زد و گفت، متوجه شدم.
استاد گفت این بهشت است.....
بهشت و جهنم همینجا و درون ما هست.
باور کنید که باورهای شما، خود حقیقت را خلق میکنند.
البته تو این کتاب برخلاف اکثر کتابهای مشابهش نگفته که عمل اهمیتی نداره اتفاقا تاکید کرده که استفاده از این علم و قدرت به این معنی نیست که عمل رو کنار بزارید
نظرخودم اینه که عمل وو حرکت پیش نیاز اصلی برای هر هدفی هست اما تصوری که از خودمون هم داریم خیلی تاثیر گذاره کتاب مثالای زیادی اورده اما یکی هم من بخوام بگم
مسابقه تیم های فوتبال ضعیف تر هر لیگ مقابل تیم های قوی تر (*از نظر امتیازشون تو جدول و دیرینه ای که دارن) ،*تو این مسابقه ها هردوتیم معمولا تمرین زیادی میکنن اما اغلب تیم قوی تره که میبره - تلاششون شاید یکی هم باشه ولی بازیکنای تیم ضعیف تر اغلب بخودشون اجازه نمیدن که حمله کنن و از اول دفاع میکنن و صحنه های خیلی جالبی هم پیش میاد این وسط که بازیکن مقابل دروازه تیم قوی تر هست اما توپو نمیتونه گل کنه - میشه گفت شاید اینجا باور بازیکنا هم خیلی مهمه یا برعکسش شده که تیم خیلی ضعیف میاد و بهترین تیم هم میبره با اختلاف با صحبتای مربی بین دو نیمه که کلا بازی رو برمیگردونه - پس بنظرم اهمیت زیادی داره این قسمت هم بعد از عمل و پشتکار
اما بشخصه خودم وقتی زیادی چیزی رو تصور میکنم زمانی که اون موقعیت شروع شه و برخلاف تصور مثبتم جلو بره ترس میاد بهم ،*که بنظرم این مشکل انعطاف نداشتن هست تا تصور مثبت
سپاس از راهنماییت
سلام
دقیقه 33 از فایل زیر
https://www.youtube.com/watch?v=zokTDWRej1k
باید زیاد گوش داد
75-آموزش فارکس-وبینار عمومی روز یکشنبه آکادمی ویو.mp3
در حال حاضر 34 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 34 مهمان ها)