ادامه روانشناسی موفیت 4 :تکنیک شماره دوم اشتیاق سوزان (قرار دادن خود در تنگنا و ایجاد حس مبارزه)
تمام کارهایی که انسان ها انجام می دهند بر اساس دو نیروی درونی اتفاق می افتد:
1-لذت بردن از انجام کار 2-دوری از رنج و عذاب
لذت بردن و اجتناب از رنج و درد عوامل اصلی انجام دادت یا ندادن کارهاست
مثال : دانش آموزی علاقه ندارد در طول ترم درس بخواند .چرا ؟؟؟چون رنج و عذاب در طول ترم خیلی بیشتر از لذت درس نخوندن هست بنابراین در طول ترم درس نمی خواند برای همین شب امتحان همین دانش آموز شاید شب تا صبح بیدار باشه و تمام مطالب بخواند و خودش را برای امتحان آماده کند .چرا اینکار را انجام میدهد.؟؟ چون رنج و عذابی که آن درس را قبول نشود و سال دیگه بخواد وقت بزاره و دوباره بخواهد شهریه بدهد و حرف های بقیه و اطرافیان را بخواهد تحمل کند به قدری زیادتر از لذت نخوندن آن درس هست که خودش را مجبور میکنه تا صبح بیدار بمونه و آن درس را نخواند
همیشه لازم نیست شرایط اجبار و تنگنا بیرونی باشد ما می توانیم با طرز تفکرمان خودمان را درتنگنا قرار دهیم تا کارهایی که به هدفمان می رساند ولی تمایلی به انجام آن نداریم انجام دهیم
مثال: یک فرمانده با یک کشتی جنگی وارد یک سرزمین شد و دستور داد تمام کشتی ها را بسوزانید که دیگه فکر اینکه از طریق کشتی و دریا فرار کنند را نداشته باشند و با اینکار طرز فکر سربازان تغییر میدهد و با این کار دو راه بیشتر وجود ندارد یا در این سرزمین میجنگید و پیروز می شوید و یا کشته می شوید ، یعنی سربازارن و خودشو در تنگنا قرار می دهد.
اکثر افراد وقتی خودشان را در یگ تنگنا واقعی قرار میدهند به موفقیت می رسند برای مثال جیم کری که یک چک به مبلغ بسیار بالا نوشت و فکر نکنید که فقط یک چک الکی نوشته بود که فقط جلوی چشمش باشد بلکه خودش را درتنگنا قرار داده بود و مجبور بود این پولو به دست بیاره و درنهایت به دست آورد.
مثال امینو : در ابتدای شروع فارکس پول زیادی را از دست داده بودند و پول قرض کرده بودند و وام گرفته بودند که همگی را از دست داده بودند برای اینکه فکر میکردند که کار راحتی هست که از طریق ترید کردن پول در بیارند و می توانیم سریع پولدار بشوم و نیاز به هیچ آموزش یا یادگیری خاصی ندارم و لازم نیست که چندین سال وقت بزارم و دنبال یک چو ب جادویی برای ثروتمند شدن می گشتم شرایط بسیار بد شد و در تنگنا قرار گرفتم که هم بانک و هم طلبکاران پولشان را میخواستند که این فشار باعث میشد در تنگنای بیشتری قرار بگیرم که با این کلید آشنا شد که دیگه هیچ صبحی تا 8 الی9 صبح نمی توانم بخوابم،چون نمی توانسیتم بخوابم و شب ها هم نمی تونستم بخوابم،فکر نمیکردم که دیگه نمی تونم این پولو پس بدم و دیگه نمی تونستم به تعویق بندازم و با خودم بگم یک هفته دیگه یک کاری انجام میدهم اینقدر شرایط سخت بودن که باید یک کاری انجام دهم نکته ی بسیار مهم این بود که نمی دونستم چه کاری باید انجام دهم فقط می دانستم برای این شرایط باید کاری انجام دهم ذهن شروع کردن به کار کردن و دستم شروع کرد به نوشتن ،ذهن و بدن من کاملا متمرکز شدن بر روی هدف،متوجه نمی شدم چقدر زمان می گذرد و چه تایمی از روز است و چیزی خوردم یا نه فقط به یک چیز فکر میکردم تهیه ی پول . با نوشتن متوجه شدم که با ترید کردن دیگه نمیشه پول به دست آرود چون دیگه کسی نبود برای من پول قرض دهد ،پس به راحتی در این مقطع زمانی ترید کردن را کنار گذاشتم، این یکی از این ویژگی های این کلید هست،
زمانیکه در تنگنا هستیم بسیار با خود صادق و خلاق می شویم
صادقانه شروع کردم به نوشتن نامه به طلبکارها و به بانک مراجعه کردم و ازشون زمان خواستم و اتفاق بسیار عجیبی افتاد که هم بانک و هم طلبکاران قبول کردند که در مدت زمان مشخص پولشان پس داده شود
دوباره شروع کردم به نوشتن که سال ها قبل یک ویزیتور بودم و محصولات و موادغذایی شرکت را ویزت می کردم که فروش خوبی داشتم نکته ی جالب اینکه موقع آشنایی با فارکس از این شرکت استعفا داده بودم که یک شبه پولدار بشوم ،مدیران آن شرکت آن موقع استعفا منو قبول نکردن و گفتن اگر میخواهی بری باید حکم اخراج را برای شما بزنیم که جای دیگه نتونی مشغول به کار بشی که قبول کردم و اخراج شدم و شرایطم را به مدیران توضیح دادم و گفتم لطفا یک ماه برای من وقت بدید و یکی سری فرصت و کالا که چه فروشی برای شما انجام بدم که این مبلغ به من تعلق بگیرد ، خیلی افرادی که کار کردند می دانند چقدر سخته و چقدر شما باید غرور خودتان را بشکنید و زیر پا بگذارید و چنین تقاضایی بکنید اما قرار گرفتن در تنگنا انجام تمام کارها را ممکن کرده بود و یک پیشنهاد بسیار بی رحمانه دادند فروش یک محصول کم فروش با حجم بسیار زیاد در زمان کم به نظر امکان پذیر نبود ویزتور های دیگه در حالت عادی میگفتن این کار امکان پذیر نیست نکته ی بسیار مهم اینکه آن ها در شرایط عادی بودند و من در تنگنا بودم .طوری این فروش را انجام دادم که در مدت زمان بسیار کمتر از زمانی که تعیین کرده بودند به آن مبلغ برسم و علاوه بر اینکه آن مبلغ را گرفتم ، پیشنهاد سرپرستی فروش آن شرکت را دادند فکر نکنید به راحتی این چند جمله آخر بود که به شما گفتم بسیار بسیار سخت بود اما چون در تنگنا قرارگرفته بودم تونستم انجامش بدم قرارگرفتن در تنگنا باعث شد که بسیار خلاق بشوم اشتیاق سوزانی برای فروش در خودم پیدا کنم البته اینم به شما بگم بعد از پایان فروش و دریافت آن مبلغ به عنوان پورسانت فروش هم دیگه به آن شرکت برنگشتم اولین بار بود که با این تکنیک آشنا شدم و متوجه شدم چجوری در مدت زمان بسیار کمی به این موفقیت برسم با بررسی و مطالعه در مورد این موضوع متوجه شدم که این یک تکنیک هست وقبلا افراد موفق ازش استفاده کردن سال ها بعد هم یک ورک شاپی خواستم برگذار کنم طبق قانونی که قبلا توضیح دادم تمایلی برای برگذاری این ورکشاپ نداشتم ،.تنبلی میکردم و.. میرفتم سمت کارهای دیگه و همش به تاخیر می افتاد،فکرم خیلی درگیر بود عمل خاصی انجام نمی دادم و فقط فکر میکردم و برنامه ریزی میکردم که کی کارهای ورکشاپ انجام بدهم
فکر کردن بدون عمل،زمان انسان را در رسیدن به هدف هدر می دهد
که یک دفعه به یاد این تکنیک افتادم که تجربه استفاده از این تکنیک را داشتم وانجام داده بودم و موفق هم شده بودم و به مدیر برنامه زنگ زدم تا یک هفته دیگه ورک شاپ برگذار بشود روز اول کار خاصی انجام نشد و روز دوم در مورد کار مطلبی نوشتم و روز دوم بدون انجام کار خاصی گذشت و روز سوم داشت تمام میشد و من هنوز کار خاصی نکرده بودم اما در پایان روز سوم من احساس کردم که در اثر تنگنا و کم شدن مدت زمان برای انجام آن کار کلید دوباره داره فعال می شود و روز چهارم کلید شروع کرد به کار افتادن ،افکارم منسجم شد و فکرهایی در سرم رد و بدل میشد (تو قول دادی که این ورکشاپ را برگذار کنی ،دعوت نامه ارسال کردی و..) و روز چهارم فشار داشت بیشتر میشد و میگفتم اگه اینکارو نتونی انجام بدی میدونی چه بلایی می توه سرت بیاد و در طی زمان فشار زیاد تر شد و روز پنجم صبح بسیار زود بیدار شدم و تمام سرفصل ها رو انجام دادم و متوجه شدم توی دو روز آینده نمی توانم تمام کار ها را انجام بدم ولی باید انجام میدادم و خلاقیتم فعال شد و زنگ زدم به دوستانم و با هم انجام دادیم و در تایم مشخص شده ورکشاپ برگذار شد نکته ی بسیار مهم در استفاده از این تکنیک و فرمول اینکه هیچ تضمین موفقیتی وجود ندارد ،افراد موفق زمانی که کاری را شروع میکنند می دانند هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد و با تمام وجود آن کار را انجام میدهند و اصلا چیزی بنام شکست در فرهنگشان تعریف نمی شود و فقط نتایج تعریف می شود
هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد.شما باید موفق بشید
شما میدانید هیچ تضمینی وجود ندارد که موفق بشید،شما باید موفق بشید که این یکی از ویژگی های تنگناست واگر به نتیجه مورد نظرتان نرسیدید،شرایط و نتایج را بررسی میکنید و با خلاقیت بسیار بالایی شرایطی را ایجاد می کنید که بتوانید به موفقیت برسید
نکته ی بسیار جالب در بررسی از افراد موفق که انجام دادم این بوده که بدون هیچ چشم داشتی یا تضمینی از موفقیت خودشان را در تنگنا قرارر میدادند و دراکثر مواقع موفق میشدند
یک چیز بسیار جالب در این تکنیک اینکه بسیاری از واژه ها تغییر میکنه ،زمانی که شما خودتان را دریک تنگنا قرار می دهید واژه هایی مثل نمی تونم،الان وقتشو ندارم باشه برای بعد ،از شنبه شروع میکنم و...این واژه ها همگی گم می شوند و تبدیل می شوند به یک کلمه ، باید انجام بدهم
انسان زمانی که در تنگنا قرار میگیرد بشدت خلاق می شود
به نحوی که حتی شرایط بیرونی هم تغییر میکنه و اتفاقاتی رخ میده که اینقدر غیر قابل توصیف اند که ما برچسب شانش روی آن میزنیم که شاید خود شخص نتواند درک کند که چجوری اینکارها را انجام دادم و این اتفاقات افتاده
در بیشتر موارد هر موفقیت بزرگی یا شکستی زمانی شروع می شود که آن نفر به خودش می گوید شکست دیگه کافیه،باید بلند بشم و به مبارزه ادامه بدم ،یک رقیب یا یک دشمن دلیلی برای مبارزه را به شما میدهد و این شما را وادار میکنه که تا آخرین حد توانایی و استعداد های خودتان را به کار بگیرید و راه حل های جدیدی را به کار بگیرید و خلاق بشید و باعث سخت کوشی شما و افزایش توانایی هاتون و خستگی ناپذیری های شما بشه،که در واقع یک نوع اشتیاق سوزان هست که می توانید در خودتان پیدا کنید
ببنید چجوری می توانید به شکل معقولانه خودتان را در تنگنا قرار دهید چجوری می توانید تمام کارهای روزمره ی خودتان را در تبدیل به یک مسابقه یا مبارزه کنید
تمام این ها فعالیت های ذهنی و درونی شماست که باعث پیدا کردن یک اشتیاق سوزان برای کارهایی که تمایل به انجام آن ندارید در مدت زمان خاصی که تعیین کرده بود
موفق و پیروز باشید
روانشناسی بازار فارکس: تکنیک شماره دوم - قراردادن خود در تنگنا و ایجاد حس مبارزه آکادمی ویو - YouTube
https://www.youtube.com/watch?v=Vkpb...ndex=4&pp=iAQB