سلام وقت بخیر دوستان
من طبق عادتی که ایجاد کردم واسه خودم ؛اتفاقت خاصی که در طول روز برام میفته رو در دفتر مینوسم(ممکنه در طول یه ماه اتفاق خاصی بیفتد) ؛ و احساساتم و تفکراتم ؛ عملکردم و .... در رابطه با اون اتفاق خاص رو در اون لحظه ای که داشتم رو هم پایین مینویسم
سپس این از رفتار و تفکراتم علاوه بر اینکه آگاه میشم ؛ اون هارو به عملکردم در مارکت ارتباط میدم ؛ این کار رو یک ماه هست شروع کردم و چیزایی که در رابطه با خودم فهمیدم خیلی عجیبن .... ؛ پیشنهاد میکنم همه شروع کنن
اما ۲ روز پیش برای من در زندگی شخصی یه اتفاقی افتاد ؛ من شدیدا داشتم رو فایل آگاهی استاد کار میکردم و ( تصور ) میکردم که به تسلط نسبی رسیدم ؛ وقتی اون اتفاق رخ داد ؛ البته برای من نبود و یکی از اعضای خانواده بود ؛ من که ساعت ۸ شب مطلع شدم ؛ شدیدا بهم ریختم ؛ عصبانیت شدیدی سراغم اومد (قبلا وقتی عصبی میشدم ؛ حین عصبانیت ذهن آگاه بودم و تماشاش میکردم و خیلی پیشرفت خوبی داشتم و دارم) ولی این اتفاق قشنگ احساسات منو بهم ریخت ؛ من هرچی انرژی و حس منفی بود سراغم اومد و قشنگ در اعماق اونا غرق شدم ؛ صبحا که ساعت ۵.۳۰ میرم ورزش ؛ حین ورزش هم ذهنم درگیر اون بود ؛ و اصلا من ۲ الی۳ ماه اینجوری نشده بودم ؛ خودمو میخواستم کنترل کنم نمیتونستم ؛ میخواستم این احساسات رو رها کنم باز هم نمیتونستم ؛ و از اینکه نمیتونستم بزارم کنار این احساسات رو بیشتر عصبی میشدم و کاملا بهم ریخته بودم ؛ تا اینکه ساعت ۱۲ دیگه انقدر اینا روم تاثیر گذاشت رفتم اون تفکراتی که سرم بود رو تو زندگی فیزیکی به حقیقت تبدیل کردم و از شدت عصبانیت زدم شیشه ماشین شکست و ....
من دلیل این رو میدونم ؛ میدونم چرا این عادت رفتاری درونم ایجاد شده از گذشته ؛ و تصور میکردم که اوکیش کردم ولی دیدم نه ؛ باید بگم تو اون لحظه که زوم شیشه ماشین شکست ؛ یهو احساسات منفی جوری سراغم اومدن که من به مدت ۳۰ ثانیه حتی نتونستم خودمو مشاهده کنم و اصلا یادم نمیاد چیکار کردم ....
در ابتدا خدارو شکر گذارم بابت اینکه با این احساسات منفی صبح ساعت ۵.۳۰ پاشدم رفتم ورزش و روتینم رو زیر پام نزاشتم ؛ از طرفی درگیر یه مباحث چاکرا و روح وجود و ... هستم و اونا روم دارن فشار میارن ؛ البته دیگه فشار نمیارن چون من به اشتباه و بدون اینکه بدونم و آگاه باشم ذهنم جهت دهی های خیلی بدی در این حوضه کرده بود که همین امروز حین نوشتن اتفاقات فهمیدم
دومین مورد اینکه سپاسگزارم که دارم مینویسم و آگاهی از رفتار و عادت های ناخودآگاهی ؛ ۵۰ درصد مرحله اول تغییر رو پیش میبره
حالا چه ربطی به بازار داره ؟
من الان فهمیدم چرا نمیتونستم ضرر کردن رو قبول کنم و وقتی موقعیت از دستم میرفتم چرا بهم میخریتم ؛ جوری بود که اینا باعث شد برم ته و توه پرایس اکشن رو در بیارم و به ۱۰۰ درصد برسم تو پرایس ؛ فقط به خاطر ترس از ضرر
شرایط الانم :
البته الان ضرر رو میتونم هضم کنم ؛ ددسته دیگه ضرر نمیکنم ولی میترسم دوباره ضرر کنم و این اتفاقات سرم بیاد : چه اتفاقاتی ؟
از آنجایی که من وقتی تو زندگی شخصی موردی پیش میاد (موارد حاد وگرنه موارد دیگر رو دیگه تو حیطه کنترلم آوردم) احساسات منفی سراغم میاد ؛ کاملا بهم میریزم و من توانایی کنترل کردن و از بین بردن این احساسات منفی رو ندارم ؛ در مارکت هم موقعیتی از دست بره یا ضرر کنم احساسات متفی سراغم میاد ؛ و من شاید نتونم کنترلشون کنم ؛ چون مدت زیادیه ضرر نکردم ؛ اگر یهو ضرر کردم شاید بهم بریزم
بنابراین
۱)من باید بتونم احساسات منفی و در کل ؛کل احساسات منفی و مثبت رو کنترل کنم _ چون احساسات مثبت هم حس سرخوشی میاره که باعث میشه چک لیست زیر پا گذاشته بشه و تجربه این مورد هم داشتم
۲)باید بتونم احساسات منفی رو از ضرر و از دست دادن موقعیت دور کنم و یا به اصطلاح ارتباطشون با یکدیگر رو از وسط بچینم
به همین خاطر خواستم دوستان اگر تجربه یا ایده ای داشتن به اشتراک بزارن که چجوری اینا کنترل شن یا از بین ببرم و حس منفی ضرر کردن رو هم از بین ببرم _ من مدیتیشن ذهن آگاهی هم میکنم ۹ ماهی میشه و عرفان قبلی نیستم و اتفاقات زیادی رو تو حیطه کنترلم آوردم ولی این خیلی حاد بود ؛ حالا شما فکر کنین حاد نبود و درکل برای همه ی شرایط نظراتتونو بگین ؛ از دوستان هرکی*اطلاعات یا تجربه ای داره لطفا بیاد بگه @
Ali97
شرمنره اگر طولانی شد....
پ.ن : یکی از اصلی ترین شرایط کنترل این احساسات ؛ از دور نگاه کردن به مسئله یا مشکل پیش آمده و سپس نوشتن آن روی یک دفتر یا کاغذ هست ؛ حین نوشتن جهت دهی های ذهنی کمتر میشود
ممنونم