صفحه 393 از 554 نخستنخست ... 293343383391392393394395403443493 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 3,921 به 3,930 از 5535

موضوع: روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

  1. #3921


    تاریخ عضویت
    Jan 2022
    نوشته ها
    190
    تشکر
    1,518
    905 بار در 182 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 9 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    قاعده چهاردهم موفقیت:کار بیش از حد انتظار
    همیشه بیشتر از آنچه به شما پرداخت می شود کار کنید.

    همه ی ما دارای چهار همسر هستیم!
    بازرگان ثروتمندی چهار همسر داشت. چهارمین همسر را از همه بیشتر دوست داشت برای او لباس های فاخر و زیبا تهیه می کرد و با ظرافت بسیار با وی رفتار می نمود. بهترین امکانات رفاهی، خاص او بود و خلاصه نور چشمی بازرگان بود. بازرگان همسر سوم خود را نیز خیلی دوست داشت. به او بسیار افتخار می کرد و جلوی دوست و آشنا پُز داشتن چنین همسر شایسته ای را می داد، اما قلباً همیشه نگران بود که مبادا بی وفایی کند و با مردان دیگر سر و سِرّی داشته باشد.از قضا این مرد بینوا همسر دوم را نیز دوست داشت! این یکی زنی با ملاحظه ، صبور و راز دار بود. هر وقت بازرگان با مشکلی رو به رو می شد به اولین کسی که مراجعه می کرد همین زن بود؛ الحق او نیز دلسوزانه او را یاری می کرد. حال بشنویم از همسر اول این بازرگان که زنی بسیار وفادار بود وهمه ی امور زندگی بازرگان از ثروت و تجارت و امورات منزل را مدبرانه تدبیر می کرد.
    در واقع باید گفت بار مشکلات زندگی این بازرگان به دوش این زن بود. با وجود این که بازرگان اصلاً این زن را دوست نداشت ، زن عمیقاً عاشق همسرش بود و بی توجهی او را نادیده می گرفت. روزی بازرگان بیمار شد و از آنجایی که حال وی روز به روز رو به وخامت می رفت ، پیش خود گفت :«حالا که دارم می میرم و این زندگی پر از ناز و نعمت را باید رها کنم بهتر است یکی از همسرانم را با خود ببرم تا در این راه تنها نباشم!»
    از همسر چهارم پرسید:« من تو را بیشتر از همه ی این ها دوست دارم.در مدت زندگی با من از تمام موهبت ها بهره مند شدی، همیشه بهترین لباس و تجمل از آن تو بود و به بهترین نحو از تو مراقبت نمودم. حال که من دارم می میرم آیا حاضری در این سفر همراه من باش؟»
    زن پاسخ داد:«به هیچ عنوان» و با گفتن این حرف از اتاق خارج شد. جواب زن همانند چاقوی تیزی در قلب بازرگان فرو رفت. بازرگان غمگین و دل شکسته از همسر سوم پرسید:«در تمان زندگی ام تو را دوست داشتم. اکنون که من در حال مرگ هستم آیا حاضری در این سفر همراه من باشی؟» زن با گستاخی پاسخ داد:«نه. زندگی این جا خیلی خوب است.تازه من تصمیم دارم بعد از مرگ تو با مرد دیگری ازدواج کنم.» مرد بازرگان از شنیدن چنین پاسخی بسیار افسرده شد و با غصه رو به زن دوم کرد و از وی پرسید:«من همیشه در هنگام مشکلات به تو رجوع می کردم و تو همیشه به من کمک می کردی. حال من باز هم به کمک تو احتیاج دارم. آیا وقتی من مُردم تو حاضری بعد از من بمیری و در این سفر همراه من باشی؟» زن گفت:« متاسفم.این بار هیچ کمکی نمی توانم بکنم. نهایت کاری که بتوانم انجام دهم این است که تا قبرستان تو را بدرقه کنم.» این سخن همانند تندری برسر بازرگان فرود آمد و او را از درون ویران ساخت.
    «من با تو خواهم آمد. هر جا که بروی من با تو می آیم.» مرد بازرگان سرش را بالا گرفت و دید همسر اولش کنار بستر اوست. او بسیار لاغر و تکیده بود،گویی سالهاست که ازسوتغذیه رنج می برد.بازرگان با لحنی پراز اندوه ،شرم زده به همسرش گفت:«ای کاش آن زمانی که در توانم بود از تو مراقبت بیشتری می کردم. ولی افسوس!»
    در حقیقت ، همه ی ما در زندگی کاری خود چهار همسر داریم . همسر چهارم ما سازمان ماست. بدون توجه به این که تا چه حد برایش زمان و امکانات صرف کرده ایم و به او پرداخته ایم ، هنگام ترک سازمان و یا محل خدمت ، ما را تنها می گذارد. همسر سوم ما،موقعیت ماست که بعد از ما به دیگران انتقال می یابد. همسر دوم ما همکاران ما هستند. فرقی نمی کند، چقدر باهم بوده ایم،بیشترین کاری که می توانند انجام دهند این است که ما را تا محل بعدی همراهی کنند.
    همسر اول عملکرد ماست. اغلب به دنبال ثروت، قدرت و خوشی از آن غفلت می نماییم . در صورتی که تنها کسی است که همه جا همراهمان است.

    در تعبیری دیگر می توان گفت: در زندگی چهار همسر داریم، همسر چهارم دنیایی که در آن زندگی می کنیم و نمی توانیم آن را با خود ببریم ، همسر سوم جایگاه ما در چندین سال زندگی می باشد که به بستگان و خانواده بعد از مرگ انتقال می یابد ، همسر دوم باز هم بستگان و دوستان می باشند که تا قبرستان بیشتر ما را همراهی نمی کنند، همسر اول ما عمل ماست که با خود خواهیم برد.

    برای به دست آوردن موفقیت های بزرگ و ارزشمند، باید همیشه به دنبال فرصت های مناسب برای انجام فعالیت های فوق برنامه باشید.ناپلئون هیل، یکی از برجسته ترین محققان در زمینه ی موفقیت ، می گوید:«یکی از رمزهای موفقیت ، آمادگی افراد برای فعالیت بیش از حد معمول است.»

    کارتان و زندگی تان را بررسی کنید و ببنید که در کجا و به چه شیوه ای می توانید بهتر، سریع تر و موثرتر عمل کنید؟

    موفق باشید.
    ما در حال تجمیع عادتهای کارامد برای حرکتی بزرگ(درک زمان "تغییر زندگی)و توزیع این عادتها در آکادمی بین یکدیگر هستیم.

  2. 15 کاربر برای این پست سودمند از مجتبی رضایی عزیز تشکر کرده اند:


  3. #3922

    Ali97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    محل سکونت
    در همه جهان ها
    نوشته ها
    2,520
    تشکر
    29,794
    20,452 بار در 2,525 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3605 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Erfanalk نمایش پست ها
    سلام وقت بخیر دوستان
    من طبق عادتی که ایجاد کردم واسه خودم ؛اتفاقت خاصی که در طول روز برام میفته رو در دفتر مینوسم(ممکنه در طول یه ماه اتفاق خاصی بیفتد) ؛ و احساساتم و تفکراتم ؛ عملکردم و .... در رابطه با اون اتفاق خاص رو در اون لحظه ای که داشتم رو هم پایین مینویسم
    سپس این از رفتار و تفکراتم علاوه بر اینکه آگاه میشم ؛ اون هارو به عملکردم در مارکت ارتباط میدم ؛ این کار رو یک ماه هست شروع کردم و چیزایی که در رابطه با خودم فهمیدم خیلی عجیبن .... ؛ پیشنهاد میکنم همه شروع کنن

    اما ۲ روز پیش برای من در زندگی شخصی یه اتفاقی افتاد ؛ من شدیدا داشتم رو فایل آگاهی استاد کار میکردم و ( تصور ) میکردم که به تسلط نسبی رسیدم ؛ وقتی اون اتفاق رخ داد ؛ البته برای من نبود و یکی از اعضای خانواده بود ؛ من که ساعت ۸ شب مطلع شدم ؛ شدیدا بهم ریختم ؛ عصبانیت شدیدی سراغم اومد (قبلا وقتی عصبی میشدم ؛ حین عصبانیت ذهن آگاه بودم و تماشاش میکردم و خیلی پیشرفت خوبی داشتم و دارم) ولی این اتفاق قشنگ احساسات منو بهم ریخت ؛ من هرچی انرژی و حس منفی بود سراغم اومد و قشنگ در اعماق اونا غرق شدم ؛ صبحا که ساعت ۵.۳۰ میرم ورزش ؛ حین ورزش هم ذهنم درگیر اون بود ؛ و اصلا من ۲ الی۳ ماه اینجوری نشده بودم ؛ خودمو میخواستم کنترل کنم نمیتونستم ؛ میخواستم این احساسات رو رها کنم باز هم نمیتونستم ؛ و از اینکه نمیتونستم بزارم کنار این احساسات رو بیشتر عصبی میشدم و کاملا بهم ریخته بودم ؛ تا اینکه ساعت ۱۲ دیگه انقدر اینا روم تاثیر گذاشت رفتم اون تفکراتی که سرم بود رو تو زندگی فیزیکی به حقیقت تبدیل کردم و از شدت عصبانیت زدم شیشه ماشین شکست و ....
    من دلیل این رو میدونم ؛ میدونم چرا این عادت رفتاری درونم ایجاد شده از گذشته ؛ و تصور میکردم که اوکیش کردم ولی دیدم نه ؛ باید بگم تو اون لحظه که زوم شیشه ماشین شکست ؛ یهو احساسات منفی جوری سراغم اومدن که من به مدت ۳۰ ثانیه حتی نتونستم خودمو مشاهده کنم و اصلا یادم نمیاد چیکار کردم ....
    در ابتدا خدارو شکر گذارم بابت اینکه با این احساسات منفی صبح ساعت ۵.۳۰ پاشدم رفتم ورزش و روتینم رو زیر پام نزاشتم ؛ از طرفی درگیر یه مباحث چاکرا و روح وجود و ... هستم و اونا روم دارن فشار میارن ؛ البته دیگه فشار نمیارن چون من به اشتباه و بدون اینکه بدونم و آگاه باشم ذهنم جهت دهی های خیلی بدی در این حوضه کرده بود که همین امروز حین نوشتن اتفاقات فهمیدم
    دومین مورد اینکه سپاسگزارم که دارم مینویسم و آگاهی از رفتار و عادت های ناخودآگاهی ؛ ۵۰ درصد مرحله اول تغییر رو پیش میبره

    حالا چه ربطی به بازار داره ؟
    من الان فهمیدم چرا نمیتونستم ضرر کردن رو قبول کنم و وقتی موقعیت از دستم میرفتم چرا بهم میخریتم ؛ جوری بود که اینا باعث شد برم ته و توه پرایس اکشن رو در بیارم و به ۱۰۰ درصد برسم تو پرایس ؛ فقط به خاطر ترس از ضرر
    شرایط الانم :
    البته الان ضرر رو میتونم هضم کنم ؛ ددسته دیگه ضرر نمیکنم ولی میترسم دوباره ضرر کنم و این اتفاقات سرم بیاد : چه اتفاقاتی ؟
    از آنجایی که من وقتی تو زندگی شخصی موردی پیش میاد (موارد حاد وگرنه موارد دیگر رو دیگه تو حیطه کنترلم آوردم) احساسات منفی سراغم میاد ؛ کاملا بهم میریزم و من توانایی کنترل کردن و از بین بردن این احساسات منفی رو ندارم ؛ در مارکت هم موقعیتی از دست بره یا ضرر کنم احساسات متفی سراغم میاد ؛ و من شاید نتونم کنترلشون کنم ؛ چون مدت زیادیه ضرر نکردم ؛ اگر یهو ضرر کردم شاید بهم بریزم
    بنابراین
    ۱)من باید بتونم احساسات منفی و در کل ؛کل احساسات منفی و مثبت رو کنترل کنم _ چون احساسات مثبت هم حس سرخوشی میاره که باعث میشه چک لیست زیر پا گذاشته بشه و تجربه این مورد هم داشتم
    ۲)باید بتونم احساسات منفی رو از ضرر و از دست دادن موقعیت دور کنم و یا به اصطلاح ارتباطشون با یکدیگر رو از وسط بچینم

    به همین خاطر خواستم دوستان اگر تجربه یا ایده ای داشتن به اشتراک بزارن که چجوری اینا کنترل شن یا از بین ببرم و حس منفی ضرر کردن رو هم از بین ببرم _ من مدیتیشن ذهن آگاهی هم میکنم ۹ ماهی میشه و عرفان قبلی نیستم و اتفاقات زیادی رو تو حیطه کنترلم آوردم ولی این خیلی حاد بود ؛ حالا شما فکر کنین حاد نبود و درکل برای همه ی شرایط نظراتتونو بگین ؛ از دوستان هرکی*اطلاعات یا تجربه ای داره لطفا بیاد بگه @Ali97
    شرمنره اگر طولانی شد....
    پ.ن : یکی از اصلی ترین شرایط کنترل این احساسات ؛ از دور نگاه کردن به مسئله یا مشکل پیش آمده و سپس نوشتن آن روی یک دفتر یا کاغذ هست ؛ حین نوشتن جهت دهی های ذهنی کمتر میشود
    ممنونم
    جواب یک جمله هست : توجهت رو از رو نتیجه بردار
    ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
    ما
    بدن نیستیم بلکه بدن داریم
    ما یک
    آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم

  4. 13 کاربر برای این پست سودمند از Ali97 عزیز تشکر کرده اند:


  5. #3923

    shahab0905 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2022
    محل سکونت
    خلیج فارس
    نوشته ها
    1,776
    تشکر
    17,208
    6,428 بار در 1,724 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 914 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Dr.ali نمایش پست ها
    واو خیلی عالی شهاب جان مقالات خوبی که خودت تشخیص میدی واقعا ذهنیت تریدر رو تغییر میده هر روز اینجا معرفی کن
    سلام علی جان
    خواهش میکنم دوست عزیزم.
    باعث افتخارِ حتما♥
    باران باش ببار!نپرس پیاله های خالی از آن کیست...

  6. 8 کاربر برای این پست سودمند از shahab0905 عزیز تشکر کرده اند:


  7. #3924

    ALI-KT آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2022
    نوشته ها
    778
    تشکر
    687
    4,039 بار در 770 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 148 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط miss.kazemi نمایش پست ها
    سلام جناب مهرداد ممنونم از توضیحات زیباتون
    از روزی که حساب ریل باز کردم همش عین یک فکر چموش میاد تو ذهنم که بلخره تو ی معامله همه رو از دست میدی خیلی خوب حسابمو داشتم رشد میدادم که کال شد الانم باز تو ذهنم هست تو باز همین اشتباهو تکرار میکنی ایناس که منو میترسونه یکم ...مسافرت و تفریح خیلی رومن تاثیری نداره مشکلی ازین بابن ندارم همهچی سرجاش هست
    سلام و وقت بخیر
    بنده از دانشجوهای آماتور اکادمی هستم اما راجبه مدیریت سرمایه زیاد مقاله وو کتاب وو وبینار دیدم بجز این دوره
    خواستم یک سوالی بپرسم ازتون چون این حرفتون در این پست رو خیلی شنیدم در وبینار ها هم که بچها میگن ،میخواستم بدونم چجوری میشه یک اکانت رو کلا از دست داد ؟ خب جوابش سادست به راحتی اما با مدیریت سرمایه چی؟ واقعا راحته ؟ البته خودم حساب نزدیک کال کردم ولی بدون مدیریت سرمایه
    خییلی سخت بنظر میاد که ! شما وقتی روزانه نهایتا تو هر ترید یک الی دو درصد ضرر کنید و کل روز نهایتا 3 درصد ، چجوری میشه همه اکانت از دست بره؟! باید بیست سی روز پشت هم دوتا ترید اشتباه بزنید 3 درصد از دست بدید تا بعد یک ماه اکانت رو تازه از دست نمیدید ،*باز سی درصد اکانت مونده
    ووقتی برای خودتون drawdown میزارید و میگید اگه تو یک هفته 12 درصد مثلا ضرر کردم کلا حساب رو میزارم کنار یمدت و بعدا میام ،* دیگه احتمال از دست رفتنش نردیک به 0 میشه که ! پس چرا اکانت کال بشه ؟ بدون مدیریت سرمایه ؟*یا دلیل دیگه ای داره
    سپاااس
    ویرایش توسط ALI-KT : 05-18-2023 در ساعت 23:54

  8. 11 کاربر برای این پست سودمند از ALI-KT عزیز تشکر کرده اند:


  9. #3925

    hassan47 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    745
    تشکر
    3,346
    3,029 بار در 713 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 18 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط miss.kazemi نمایش پست ها
    سلام جناب مهرداد ممنونم از توضیحات زیباتون
    از روزی که حساب ریل باز کردم همش عین یک فکر چموش میاد تو ذهنم که بلخره تو ی معامله همه رو از دست میدی خیلی خوب حسابمو داشتم رشد میدادم که کال شد الانم باز تو ذهنم هست تو باز همین اشتباهو تکرار میکنی ایناس که منو میترسونه یکم ...مسافرت و تفریح خیلی رومن تاثیری نداره مشکلی ازین بابن ندارم همهچی سرجاش هست
    سلام عالی باشید
    موفق هستید اگر به پیروزی فکر کنید. ضمیر نا خود آگاه(من) 2 بخشه
    1.من برنامه ریزی شده: در زمان تولد مثل: وجدان، نهاد،....
    2.من برنامه پذیر: مثل : رانندگی،زبان،ترید،....که با یادگیری( تکرار) از ضمیر آگاه به این بخش وارد میشه.
    اونم یا با حسی خوشایند(سود)،یا ناخوشایند(کال،تنبیه)
    پس همانا آگاه باشیم
    صدقه اگر برای رفع بالا باشه=> بلا سرمون میاد
    صدقه اگر برای جذب نعمت باشه => نعمت نصیب میشه

    ضمیر ناخوداگاه افعال را نمی شناسد بلکه تصویری که در ذهن براش فرستادیم را میفهمه
    فقط تصویر+صدای احساسمان =سناریو زندگی ما

    پندارنیک=>گفتارنیک=>رفتارنی ک

    پرسود باشید
    پس از هر موفقیت مدتی ساکت باش و فکر کن. موفقیت بعدی، نه با تکیه بر موفقیت قبلی،بلکه بر پایه آن سکوت و تأمل ساخته می شود.

    (پیتر دراکر)

  10. 14 کاربر برای این پست سودمند از hassan47 عزیز تشکر کرده اند:


  11. #3926

    hassan47 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    745
    تشکر
    3,346
    3,029 بار در 713 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 18 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک

    Lightbulb ۸ نکته*ای که می*توانید از کودکان درباره معامله*گری فارکس یاد بگیرید

    ویرایش توسط hassan47 : 05-19-2023 در ساعت 02:16
    پس از هر موفقیت مدتی ساکت باش و فکر کن. موفقیت بعدی، نه با تکیه بر موفقیت قبلی،بلکه بر پایه آن سکوت و تأمل ساخته می شود.

    (پیتر دراکر)

  12. 8 کاربر برای این پست سودمند از hassan47 عزیز تشکر کرده اند:


  13. #3927

    hassan47 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    745
    تشکر
    3,346
    3,029 بار در 713 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 18 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad_a نمایش پست ها
    سلام صبح بخیر
    چطور تصویر ذهنی مون رو تغییر بدیم؟ منظورم تصویر ذهنی هایی که ناخوداگاه شکل میگیرن هست
    بنظرشما تصویر ذهنی ربطی به ژنتیک هم داره ؟!
    بنظرتون با تغییر تصویر های ناخوداگاه ذهنی میشه ژنتیک یک فرد رو هم تغییرداد ؟!
    سلام عزیز
    برای ما که شد اما نه فقط با تصویر سازی ذهنی .تصویر سازی بخش کوچکی از کارهایی که باید انجام بشه
    حتی میشه در طبایع انسان هم تعادل ایجاد کرد.
    "سایمنتولوژی "را در یوتیوپ ببینید.

    البته تصویر ذهنی با تمرین و تکرار درست هم درست میشه .با جایگزینی عادات
    ویرایش توسط hassan47 : 05-19-2023 در ساعت 02:56
    پس از هر موفقیت مدتی ساکت باش و فکر کن. موفقیت بعدی، نه با تکیه بر موفقیت قبلی،بلکه بر پایه آن سکوت و تأمل ساخته می شود.

    (پیتر دراکر)

  14. 12 کاربر برای این پست سودمند از hassan47 عزیز تشکر کرده اند:


  15. #3928

    hassan47 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    745
    تشکر
    3,346
    3,029 بار در 713 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 18 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک

    حافظه جمعی

    سلام خوبید
    منم خوبم
    این مطلب رو در یاداشت هام پیدا کردم.جالب بود
    حافظه جمعی
    بنابراین مهمترین دلیل تشکیل سطوح حمایت و مقاومت )وحتی سایر الگوهای تکنیکال( درواقع وجود حافظه جمعی در بین فعالان بازار میباشد که موجب انجام رفتارهایی مشابه و تقریبا یکسان توسط ایشان میگردد. هدف از این رفتارها این است که از تکرار مجدد خاطرات تلخ قبلی جلوگیری گشته ویا خاطرات خوش قبلی مجددا تکرار بشوند.
    سوال : چرا اعداد رُند معمولا خاصیت مقاومتی بیشتری دارند؟
    جواب : زیرا اعداد رند معمولا بهتر در حافظه انسان باقی میماند و همانطور که گفتیم علت وجود سطوح حمایت و مقاومت درواقع به دلیل همین حافظه جمعی معامله گران میباشد.
    سوال : چرا مقاومت هایی که از تعداد زیادی قله/دره تشکیل شده باشند از اعتبار بیشتری برخوردارند؟
    جواب : زیرا تعداد افرادی که دارای تجربه مشابهی نسبت به آن عدد مشخص هستند بیشتر می شود و این افراد در دفعات بعدی واکنش مشابهی را بر روی همان عدد مشخص از خود نشان میدهند.
    سوال : چرا سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم های بلندمدت معتبرتر هستند؟
    جواب : زیرا تعداد افرادی که دارای خاطره یکسانی نسبت به یک سطح مشخص قیمت هستند افزایش مییابد. بطور کلی هرچه مدت زمان عمر یک سطح مقاومت بیشتر بشود میزان قدرت و اعتبار آن نیز افزایش خواهد یافت.
    پس از هر موفقیت مدتی ساکت باش و فکر کن. موفقیت بعدی، نه با تکیه بر موفقیت قبلی،بلکه بر پایه آن سکوت و تأمل ساخته می شود.

    (پیتر دراکر)

  16. 15 کاربر برای این پست سودمند از hassan47 عزیز تشکر کرده اند:


  17. #3929


    تاریخ عضویت
    Jun 2022
    نوشته ها
    165
    تشکر
    4,981
    1,445 بار در 172 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad_a نمایش پست ها
    سلام صبح بخیر
    چطور تصویر ذهنی مون رو تغییر بدیم؟ منظورم تصویر ذهنی هایی که ناخوداگاه شکل میگیرن هست
    بنظرشما تصویر ذهنی ربطی به ژنتیک هم داره ؟!
    بنظرتون با تغییر تصویر های ناخوداگاه ذهنی میشه ژنتیک یک فرد رو هم تغییرداد ؟!
    سلام محمد عزیز. چون من روانشناس هستم و با این مسائل آشنایی دارم خدمتت این نکات رو خلاصه وار میگم:

    شیوه تغییر تصویر ذهنی: دو بعد داره، شناختی و رفتاری
    شناخنی اینه که اصلا کاملا کردار رو رصد کنید و ببینید که فلان کار رو (مخصوصا کارهایی که ناخودآگاه ازمون سر میزنه) چرا انجام دادیم. این نکته خیلی مهمه و خیلی باید درش عمیق شد. نتایج هم گاها می تونه برای خود شخص عجیب و شوکه کننده باشه. و در ادامه فکر کنیم و ببینیم که چرا میخواییم این رفتار رو عوض کنیم و تغییر بدیم و از این تغییر، برای ما چه حاصل می شود. کلا در نگاه شناختی بیشتر با فلسفه وقوع رفتار کار داریم. اما در رفتاری میگیم، اوکی، حالا که فهمیدیم این رفتار از کجا میاد و به چه علتی رخ می ده و چرا میخوایم تغییرش بدیم، باید چه کنیم. شیوه هم به طور کلی جایگزینی با رفتار و عادات جدید هست. مثال ساده: سریع غذا خوردن= شناختی: علت: تربیت نا صحیح آداب غذا خوری در کودکی، عجله و ... چرایی تغییر: رفع اضافه وزن یا رفع سوهاضمه یا برطرف کردن گرسنگی کمی بعد از خوردن وعده غذایی رفتاری استفاده از بشقاب یا قاشق کوچک تر، کم کردن حجم وعده غذایی و افزایش تعداد وعده ها و ...
    در رفتاری، شیوه ها غالبا از فرد تا فرد دیگری متفاوت است.

    نقش ژنتیک در تصویر ذهنی به قدری کم هست که عملا میتونیم بگیم نقشی نداره چون تصویر ذهنی کاملا اکتسابی است. پژوهش های زیادی هم شده در این زمینه، برای مثال چندین سال قبل، دوقلو های همسانی که از نوزادی از هم دور بودند رو در بزرگسالی با هم مقایسه کردند و دیدند که غیر از ظاهر و بدن، تقریبا در هیچ چیزی شبیه نیستند. چرا که در محیط های مختلف رشد کرده بودند و تصویر های ذهنی مختلفی برای خود خلق کرده بودند.

    و در نهایت در خصوص سوال آخرت: "تغییر ژنتیک به کمک تصویر ذهنی" باید بگم که کاملا محال هست. یعنی نزدیک ترین امکانش اینه که یک اجتماع انسان رو در طول چند صد هزار سال تحت کنترل داشته باشی و تصاویر ذهنی خاصی رو بهشون القا کنی که در اینصورت شاید در چند صد هزار سال آینده در ژنیک نسل های آینده اون اجتماع، تغییرات بسیار بسیار کم و ناچیزی بذاری.
    یادمون باشه که صفات ژنیکی ما در شامل دیتا هایی از حتی از زمان انسان های اولیه هم هست.

    امیدوارم برات مفید بوده باشه.

  18. 12 کاربر برای این پست سودمند از mahyar_ka عزیز تشکر کرده اند:


  19. #3930

    mohamad heydari آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    نوشته ها
    1,287
    تشکر
    3,081
    5,956 بار در 1,268 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 747 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    سلام به بزرگوارن و عزیزان دل در تاپیک ارزشمند روانشناسی ..حالتون چطوره رفقا؟؟
    امید وارم عاااالی باشید و یه جمعه ی نابی رو شروع کرده باشید

    این شعر زیبا بسیار قابل تامل هستش . توی تاپیک چالش پرایس اکشن امروز گذاشتم گفتم اینجا هم قرار بدم که برو بچه های گل دوره ی فراکتالی هم بتونن ببینن

    یه کوچولو تایم بذارید بخوندیش درکش جالبه براتون

    هیچ کس با من چنان من مردم آزاری نکرد

    ***
    این من من هم نشست و مثل من کاری نکرد
    ***
    ای من با من ,که بی من من تر از من میشوی
    ***
    هرچه هم من من کنی ,حاشا شوی چون من قوی
    ***
    من منِ من ,من منِ بی رنگ و بی تاثیر نیست
    ***
    هیچکس با من منِ من , مثل من در گیرنیست
    ***
    کیست این من ؟این من با من زمن بیگانه تر
    ***
    این من من من کن از من کمی دیوانه تَر!!
    ویرایش توسط mohamad heydari : 05-19-2023 در ساعت 12:34
    نیمه ای از قلب من در بهشت بَرین است.(♥️)

  20. 22 کاربر برای این پست سودمند از mohamad heydari عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 22 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 22 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •