صفحه 345 از 545 نخستنخست ... 245295335343344345346347355395445 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 3,441 به 3,450 از 5450

موضوع: روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

  1. #3441

    MhmmdReza آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    282
    تشکر
    9,752
    1,353 بار در 285 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 105 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    در زمان*های گذشته، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی*تفاوت از کنار تخته سنگ می*گذشتند؛ بسیاری هم غر می*زدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بی*عرضه*ای است و… با وجود این هیچکس تخته سنگ را از وسط بر نمی*داشت. نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه*ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکه*های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود: هر سد و مانعی می*تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
    یک مُشت ، هزاربار

  2. 22 کاربر برای این پست سودمند از MhmmdReza عزیز تشکر کرده اند:


  3. #3442

    vahid394 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2022
    نوشته ها
    695
    تشکر
    1,230
    5,971 بار در 707 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 13 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط MhmmdReza نمایش پست ها
    در زمان*های گذشته، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی*تفاوت از کنار تخته سنگ می*گذشتند؛ بسیاری هم غر می*زدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بی*عرضه*ای است و… با وجود این هیچکس تخته سنگ را از وسط بر نمی*داشت. نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه*ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکه*های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود: هر سد و مانعی می*تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
    منم به این باور دارم
    گاهی وقتا فکر میکنم اینقدر که امیدوار هستم فقط یه توهم از حال خوب داشتنه
    گاهی وقتا میگم شرایط واقعا بده و من الکی دارم به خودم یا گاهی به دیگران امید میدم
    گاهی هم با خودم میگم نه این اشتباه نیست باید امیدوار باشی
    گاهی وقتا میگم هیچی نیست که علت حال خوب ما بشه و گاهی وقتا میگم باید حاله ما خوب باشه تا بتونیم چیزی رو حل کنیم
    گاهی هم یه گوشه میشینم بعد کلی داد و بیدا و تخلیه روانی خودم تو تنهایی هام
    اما به گذشته که نگاه میکنم هر وقت فکر کردم یه مقصدی هست که از اون موقع به بعد چالشی برای زندگی ندارم و میتونم بدون مسئولیت پذیری زندگی کنم وقتی به اون هدف رسیدم دیدم که چقدر مسئولیت ها بیشتر شد
    کم کم دارم پی میبرم که موفقیت اصلن یه حالت اسون نیست این نیست که بگیم وای طرف چه همسر خوبی داره چه بچه های سربه راهی داره چه خانواده عاقلی داره یا بگیم ما مثله فلانی نیستیم که سلامته ما معلولیت داریم ما استثنایی هستیم و ما چون اون خوش بختی طرف رو نداریم پس خوشحال نباید باشیم
    اما خب اینطور نیست واقعا چه بعضیا بخوان باور کنن و چه نخوان باور کنن تنها زمینی که باید حاصل خیز کنن همون زمین خودشون هست
    فرار از یک چیز راه حل مسئله نیست
    اگه همسرت بداخلاقه باید با همسرت بتونی تعامل کنی وگرنه حتی کسی جاشم بگیره باز با اون فردم به مشکل میخوری چون مسئله ها و این سنگ های بین راه همیشه هستن
    اگه بچت سربه راه نیست باید باهاش بتونی ارتباط برقرار کنی وگرنه کارکردن رو بچه جدیدت و ول کردن بچه قبلی هم راه گشا نیست
    سیستم ها هم همینن ول کردن یه سیستم و پیدا کردن یه سیستم جدید برای ترید و اینکه مدام عین پرنده های اشفته حبس شده در قفس خودتو اینو و اونور بکوبی دریو دوا نمیکنه
    باید تمرکز کنی باید ارامشتو حفظ کنی و فرصت ها رو بشناسی باید دید مثبت داشته باشی
    راستی یه سوال از دوستان ایا شما هر زمان که عصبانی شدید علت اصلی عصبانیتتون درونی بوده یا اینکه کسی دیگه باعثش شده
    من این عادت هامو نوشتم خیلی وقته که عصبانی نمیشم و خب واقعا من دیگه رو این مورد تسلط پیداکردم که عصبانی نشم اما ناراحت هنوز میشم و هر وقت که ناراحت شدم هر وقت اشفته شدم اول خودم بودم که یه جای کارم لنگید
    مثلن دیر از خواب بلند شدم سروقت نمی تونستم به محل کار برسم و تو راه با کوچکترین تصادف کلی بهم ریختم و اشفته شدم درحالی که اگه یه عصر پنچشنبه که حالم خوب و سرحال بودم همون تصادف برام رخ میداد حتی اصلن نگه نمیداشتم و میدونستم با یکم خلاقیت و هزینه کوچیک برطرف میشه
    بنظرم نباید غر بزنیم موانع همون موانعی هستن که برای بقیه هم هستن پس چرا بعضیا موفقن ؟؟؟
    پس تفاوت بین من و اون ادم موفقه
    من باید خودم رو جابه جا کنم نه دیگران و موانع رو بخوام مقصر بدونم

  4. 8 کاربر برای این پست سودمند از vahid394 عزیز تشکر کرده اند:


  5. #3443

    vahid394 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2022
    نوشته ها
    695
    تشکر
    1,230
    5,971 بار در 707 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 13 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hosseinbagheri نمایش پست ها
    سلام سال نو مبارک
    بارها خواندم و شنیدم که مراقب افکارتون باشید ، به واقعیت تبدیل می شوند. سطحی ازش رد میشدم و متوجه عمق موضوع و اهمیت زیادی که میتونه داشته باشه نشده بودم . متاسفانه ذهن من یا شاید بهتره بگم ذهن بیشتر ماها عادت به پرورش افکار منفی داره و به هرموضوعی که برخورد میکنیم به چیزی جز افکار منفی نمیتونیم فکر کنیم و خیلی اوقات جلوتر میریم و به چیزی که قرار نیست اتفاق بیفته فکر میکنیم و مشکلاتی برای خودمون میسازیم و بهشون پاسخ میدیم و عصبی میشیم.
    به شخصه تا چند روز قبل از اهمیت فکر و نوع اون فکر ناآگاه بودم هرچند زیاد در این رابطه مطلب خواندم. در گذشته تجربیاتی در این مورد داشتم ولی چون آگاهی کافی رو نداشتم با بی توجهی از این تجربیات رد شدم. اما در این یکی دوروز پشت سر هم برام اتفاقای رخ داده که نتونستم سر سری ازشون رد بشم و وادارم کرد دنبال دلیل باشم.
    چندروز پیش در خواب برام اتفاقی افتاد و در خواب با دوستم سر موضوعی بحث داشتیم و حرف هایی بینمون ردوبدل شد ، عصر همان روز گوشیم زنگ خورد ، دوستم بود . سرموضوعی بحث کردیم و جالبه دقیقا موضوع و تمام حرف هایی که توسط دوستم زده شد ، دقیقا در خواب هم زده شد . این اتفاق برام جالب بود ولی خب زیاد به دلیلش فکر نکردم . امروز عصر که داشتم میرفتم سر کار یکی از دوستام زنگ زد گفت بیا دنبالم منم برسون ، همان لحظه شروع به فکر کردن کردم ، فکر اینکه دوستم در محیط کارم ازم فلان درخواست رو میکنه و منم فلان جواب رو بهش میدم . باورش برام غیرممکن بود چون دقیقا همان درخواست رو ازم کرد .
    فکر نمیکنم این اتفاقات ، اتفاقی رخ داده باشه چون قبلا بهشون فکر کردم .
    خلاصه کلام مراقب افکارتون خیلی خیلی باشید .
    دوست داشتم این تجربه رو باهاتون به اشتراک بذارم.
    اره میدونید
    منم یه تجربه جالب دارم
    هر وقت که بدون امادگی روانی پشت چارت میشینم و ترید میکنم اخرش ضرر میکنم درحالی که روزای دیگه باهمون سیستم به سود میرسم
    این روال الان چند ماهه رخ میده و من همیشه باخودم متعجبم که چقدر این امادگی روانی مهمه
    انگار هرچی در افکارمون میکاریم در دنیای خارجی کشت میشه
    واقعا دیگه کم کم دارم فکر میکنم که علوم زیادی هست که خیلی ها ازش باخبرهستن و من فقط حس میکنم روی کارام دارن تاثیر میذارن علومی که همین ارتباطات رو توضیح میتونن بدن اما من اگاه نیستم ازشون

  6. 8 کاربر برای این پست سودمند از vahid394 عزیز تشکر کرده اند:


  7. #3444

    vahid394 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2022
    نوشته ها
    695
    تشکر
    1,230
    5,971 بار در 707 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 13 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط MEMO نمایش پست ها
    هنگامی که در مواردی رفتاری کاملا ناخودآگاه و به صورت عکس العمل دارید مقداری صبر کنید ... بلند شید و سپس از زاویه ای دیگر به موضوع نگاه کنید

    توجه کنید در خیلی از موارد روزمره یک شخص ممکن هست که رفتاری رو ببینه که خلاف باورهای او هست حال یک تعریف خیلی ساده برای باور : باور ما متشکل از اطلاعات ما..نحوه استفاده از آن اطلاعات و تاثیر آن بر روی کارهای ماست

    به طور مثال من دیروز این رفتار رو در آکادمی و در پست برخی از دوستان دیدم که برخی دوستان دیگه خلاف باورها و اصول یادگیری قدیمی آن ها(دیدگاه خطی به مارکت) رفتار میکردند و چه بسا شخصی مدتی رو زمان گذاشته باشه و به نوعی تبدیل به باور او شده است و طبیعی هست که اگر به صورت غیرآگاهانه رفتار کنه قطعا حالت جبهه گرفتن رو خواهد داشت
    به طور مثال دوستمون یک مقدار آزرده خاطر شدند چون برخی دوستان فرمودند که این نوع ترید کردن شما رو کال مارجین خواهد کرد و اون لحظه بود که یاد صحبت امینو عزیز افتادم که فرمودند سالها به من میگن که این نوع ترید کردن به شما ضرر میده و منم سالهاست که دارم سود میکنم
    دیروز این رفتار برام خیلی جالب و به نوعی کل مباحث روانشناسی و کتبی که خونده بودم از جلوی چشم هام به صورت کاملا عملی رو داشتم مشاهده میکردم که قدرت باورهای یک شخص میتونه چقدر قوی باشه پس لطفا در زمان مطرح شدن یک چالش عکس العمل نداشته باشید ..خیلی آگاهانه سعی کنید ابتدا مشاهده کنید و سپس تصمیم به عملکرد یا حتی در مواردی اصلا نیاز به هیچ کاری نکردن هست و فقط اجازه بدید روند طبیعی طی بشه
    در خیلی از موارد روزانه برای ما اتفاقاتی رخ میده که اگر ما بخواهیم به این اتفاق و رخداد واکنش و عکس العمل کاملا ناخودآگاه بدیم بیشتر آسیب میبینیم اما اگر آگاهانه فقط سعی کنیم عملکردی صحیح داشته باشیم آسیب نمیبینیم
    به قول اپیکتتوس فیلسوف رواقی : انتخاب کنید که آسیب نبینید و سپس آسیب نخواهید دید یا اینکه ما نمیتوانیم رفتار و گفتار بقیه افراد رو کنترل کنیم ما تنها چیزی رو که میتونیم کنترل کنیم خودمان هستیم ... در خیلی از موارد و خیلی از بحث ها با گفتن یک جمله که حق با شماست خودتون رو از آسیب روانی دور نگه دارید چون در این موارد تنها کسی که آسیب میبیند شما هستید ..شخص مقابل کاملا طبق باوری که داره فقط دارد از باورش دفاع میکند و از دید آن شخص این رفتار صحیح هست و احساسی کاملا خوشایندی رو دارد و تنها کسی که ممکنه چند لحظه یا چندساعتی احساس ناخوشایندی رو داشته باشه اون شما هستید نه آن شخص ... به طور مثال یکی از دوستان قدیمی من صحبتی رو چند وقت پیش باهام داشت که میگفت هیچوقت باهات بحث نمیکنم برام تجربه شده که یا میگی: اره حق با شماست یا اینکه یه لبخند ریز میزنی که آدم از گفته اش پشیمون میشه

    امیدوارم که همیشه موفق باشید و ممنون
    سلام و وقت به خیر
    استاد راهکارهایی برای افزایش اگاهی ارائه کردند دوتاش این ها بود:
    تمرین و تکرار یک موضوع مثلن گوش دادن بارها و بارهای یک ویس
    دوم اینکه در مواقعی که قراره واکنش نشون بدیم صبرکنیم و اگاهانه اون کارو بکنیم همین چیزی که شما گفتید
    واقعا تاثیر گذاره

  8. 9 کاربر برای این پست سودمند از vahid394 عزیز تشکر کرده اند:


  9. #3445

    MhmmdReza آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    282
    تشکر
    9,752
    1,353 بار در 285 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 105 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط vahid394 نمایش پست ها
    منم به این باور دارم
    گاهی وقتا فکر میکنم اینقدر که امیدوار هستم فقط یه توهم از حال خوب داشتنه
    گاهی وقتا میگم شرایط واقعا بده و من الکی دارم به خودم یا گاهی به دیگران امید میدم
    گاهی هم با خودم میگم نه این اشتباه نیست باید امیدوار باشی
    گاهی وقتا میگم هیچی نیست که علت حال خوب ما بشه و گاهی وقتا میگم باید حاله ما خوب باشه تا بتونیم چیزی رو حل کنیم
    گاهی هم یه گوشه میشینم بعد کلی داد و بیدا و تخلیه روانی خودم تو تنهایی هام
    اما به گذشته که نگاه میکنم هر وقت فکر کردم یه مقصدی هست که از اون موقع به بعد چالشی برای زندگی ندارم و میتونم بدون مسئولیت پذیری زندگی کنم وقتی به اون هدف رسیدم دیدم که چقدر مسئولیت ها بیشتر شد
    کم کم دارم پی میبرم که موفقیت اصلن یه حالت اسون نیست این نیست که بگیم وای طرف چه همسر خوبی داره چه بچه های سربه راهی داره چه خانواده عاقلی داره یا بگیم ما مثله فلانی نیستیم که سلامته ما معلولیت داریم ما استثنایی هستیم و ما چون اون خوش بختی طرف رو نداریم پس خوشحال نباید باشیم
    اما خب اینطور نیست واقعا چه بعضیا بخوان باور کنن و چه نخوان باور کنن تنها زمینی که باید حاصل خیز کنن همون زمین خودشون هست
    فرار از یک چیز راه حل مسئله نیست
    اگه همسرت بداخلاقه باید با همسرت بتونی تعامل کنی وگرنه حتی کسی جاشم بگیره باز با اون فردم به مشکل میخوری چون مسئله ها و این سنگ های بین راه همیشه هستن
    اگه بچت سربه راه نیست باید باهاش بتونی ارتباط برقرار کنی وگرنه کارکردن رو بچه جدیدت و ول کردن بچه قبلی هم راه گشا نیست
    سیستم ها هم همینن ول کردن یه سیستم و پیدا کردن یه سیستم جدید برای ترید و اینکه مدام عین پرنده های اشفته حبس شده در قفس خودتو اینو و اونور بکوبی دریو دوا نمیکنه
    باید تمرکز کنی باید ارامشتو حفظ کنی و فرصت ها رو بشناسی باید دید مثبت داشته باشی
    راستی یه سوال از دوستان ایا شما هر زمان که عصبانی شدید علت اصلی عصبانیتتون درونی بوده یا اینکه کسی دیگه باعثش شده
    من این عادت هامو نوشتم خیلی وقته که عصبانی نمیشم و خب واقعا من دیگه رو این مورد تسلط پیداکردم که عصبانی نشم اما ناراحت هنوز میشم و هر وقت که ناراحت شدم هر وقت اشفته شدم اول خودم بودم که یه جای کارم لنگید
    مثلن دیر از خواب بلند شدم سروقت نمی تونستم به محل کار برسم و تو راه با کوچکترین تصادف کلی بهم ریختم و اشفته شدم درحالی که اگه یه عصر پنچشنبه که حالم خوب و سرحال بودم همون تصادف برام رخ میداد حتی اصلن نگه نمیداشتم و میدونستم با یکم خلاقیت و هزینه کوچیک برطرف میشه
    بنظرم نباید غر بزنیم موانع همون موانعی هستن که برای بقیه هم هستن پس چرا بعضیا موفقن ؟؟؟
    پس تفاوت بین من و اون ادم موفقه
    من باید خودم رو جابه جا کنم نه دیگران و موانع رو بخوام مقصر بدونم
    وحید جان شبت بخیر
    کاملا درسته ، همه چیز به خود ما بستگی داره . این نظر شخصیه منه که بنظرم اگر سر هر مسئله ای دنبال مقصر بگردیم و گردن شخص یا چیز دیگه ای بندازیم ضعف مارو نشون میده که خب همونطور که خودت هم میدونی قطعا موقع ترید خودشو نشون میده اگه مدیریت نکنیم
    درمورد سوالت حرف استاد رو نقل میکنم : سرکوب احساسات ممکن نیست ، عصبانیت ، ناراحتی یا هر حس دیگه ای کاملا طبیعیه و به موقعش لازم هم هست . کاری که از دست ما برمیاد اینه که تحت تاثیر این احساسات قرار نگیریم و بتونیم مدیریتش کنیم و اینکه بدونیم اصلا کجا باید ازشون استفاده کنیم . مخصوصا موقع ترید کردن حواسمون بهش باشه.
    کاری که خودم میکنم و داره بهم جواب میده چیزیه که تو این مقاله گفته . نه فقط درمورد ترید همه جا موثره ، بش بگیم مثلا فلانی حواسم بهت هستا ، اینکه آگاه باشیم نسبت بهش خودش یواش یواش اتومات رفع میشه و بعد سعی کنیم یه فکر یا حس خوب جایگزینش کنیم .
    بنظرم اوایل خیلی درگیر کیفیت کار نباشیم و اینکه فقط تکرار و استمرار رو داشته باشیم کیفیت خودش یواش یواش میاد . قطعا آسون نیست و من هم دارم تلاش میکنم تا بتونم احساساتم رو مدیریت کنم
    قطعا همه ما میتونیم این مراحل رو با موفقیت پشت سر بزاریم
    عالی هستی ، آخر هفته خوبی داشته باشی
    یک مُشت ، هزاربار

  10. 10 کاربر برای این پست سودمند از MhmmdReza عزیز تشکر کرده اند:


  11. #3446


    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    383
    تشکر
    1,361
    1,300 بار در 355 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 23 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mir Tohid نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز وقتتون بخیر و سلامتی

    سوال 1 : مدیتیشن یک راهکار هست برای رسیدن به مشاهده گری ذهن. یعنی نوع نشستن و مدل نشستن و سمت و سویی که
    باید در نشستن داشته باشیم همگی حاشیه هستند و اصل کار و هدف مشاهده گری ذهن هستش. چه بمدت 1 ثانیه و چه 24 ساعت.
    حالت های نشستن صرفا برای این هست که بدن کمترین تنش بهش وارد بشه تا برای افراد مبتدی مثل من و شما ذهنمون خوراک نگیره
    و شروع نکنه به فیلم سازی. مورد بعدی هم اسیب فیزیکی ندیدن بدن هستش.
    پس اهمیت نشستن صحیح برای کم کردن و از بین بردنه درگیری و خوراک ذهن ، و به حداقل رسوندن اسیب فیزیکی هستش.
    شما روی صندلی اگر میشینید یا رو زمین ، تکیه بدید به صندلی یا مبلی یا پشتی چیزی. وقتی میخوایید دستتون رو تکن بدید
    یا حتی صورتتون باید بخارونید جلوشو بگیرید و نجام ندید. میبیند بخشی از صورتتون نیاز به لمس شدن داره و دست هم میخواد
    اینو انجام بده.
    موقعه انجام مدیتیشن اگر حرکتی هم کردید بشکل تنبیهی با خودتون برخورد نکنید.
    مدیتیشن رو به کارهای روزانه هم تعمیم بدیدن. مثلا رانندگی . یعنی بدونه اهنگ و پادکست گوش دادن یا صحبت کردن یا زیر پا
    گذاشتن قوانین و مقررات حتی درصورت نبودنه مامور و دوربین های نظارتی. این میشه بدون در لحظه حال و دیدن تنش های فکری
    که میگه نه مامور هست نه چیزی سرعتو ببر بالا که سریع برسیم و نمیدونم از سمت راست سبقت بگیر یا لایی بکش نمیدونم
    ماشین بغلی رو باید بزنم تو پرش که دیگه جلو من ویراژ نده و و و تو بقیه کارهای روزانه هم همینطور. مدیتیشن در عین حرکت.

    سوال 2 : وقتی روتینی رو مینویسیم سعی میکنیم خیلی سنجیده و اصطلاحا میلی متری مشخص کنیم همه چیز رو. و موقعه اجرا
    ممکنه چند روز بخوبی انجام بشه و بعدا ببینیم بکل بهم ریخته و یا انجام نمیدیم. پس باید منعطف باشیم هم موقعه نوشتن هم موقعه اجراش.
    مثلا برنامه ورزشی دارین ولی یا مهمونی هست یا قرار مهمی هست پس میایید تغییراتی رو مثل کم کردن تایم ورزش یا توی خونه حرکتی رو
    انجام دادن بجای رفتن به باشگاه انجام میدید که خارج از اون برنامه کلی کاری انجام نداده باشین. درسته کیفیت و کمیت روز عادی رو نداره اما
    اینجا هدف متعهد بودن به روتینه هستش و ایجاد عادته ذهنی ( اصلاح ذهن )
    مثلا تایم یک ساعت رو اختصاص دادین به مطالعه ولی به دلیل مریضی یا مهمونی و و و هرچیزی نمیتونید. حتی جایی هستید که کتاب مدنظرتون
    دسترستون نیست. اینجا بیایید یه مقاله بخونید. بازهم از کمیت و کیفیت قبل کمتره اما مهم ایجاده عادته ذهنی هستش.

    پس منعطف باید باشیم. و اولویت بندی هم در روتین داشته باشین بنسبت هدفتون.
    مثلا تمرینات مطالب دوره از اولویت درجه 1 هستش.
    خواب با کیفیت 7 ساعته اولویت درجه 1
    مدیتیشن اولویت درجه 1
    ورزش ( درجه 1 ) در محیط باشگاه اولویت درجه 2
    گپ و گفت با دوستان و دور دور درجه 4
    هر هفته برنامه کوه درجه 3
    با این درجه بندی اولویت ها دیگه میدونید که درصورت اتفاق افتادن مواردی که
    باعث ایجاد تغییرات در روتینتون میشه کدوم هارو باید بدونه تغییر انجام بدید و
    کدوم هارو با کیفیت و کمیت کمتر هم میشه انجام داد یا کنسل کرد و جایگزین.


    موفق باشین
    میر توحید عزیز سلام
    ممنون از مطلب بسیار عالی و کاربردی شما
    من خییلی استفاده کردم
    پر روزی باشی
    الله یرزق من یشاء و هو القوی العزیز...

  12. 6 کاربر برای این پست سودمند از aliakbar01 عزیز تشکر کرده اند:


  13. #3447

    mohamad heydari آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    نوشته ها
    1,304
    تشکر
    3,109
    6,030 بار در 1,285 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 757 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    یک سخنران محبوب سمیناری را با در دست گرفتن یک اسکناس ۲۰ دلاری آغاز کرد. ۲۰۰ نفر جمع شده بودند تا صحبت های او را بشنوند. او پرسید: “چه کسی این اسکناس ۲۰ دلاری را دوست دارد؟” ۲۰۰ دست بالا رفت. او گفت: “من این ۲۰ دلار را به یکی از شما می دهم، اما اول اجازه دهید این کار را انجام دهم.” اسکناس را مچاله کرد. سپس پرسید: “چه کسی هنوز آن را می خواهد؟” همه ۲۰۰ دست هنوز بالا بودند
    او پاسخ داد: «خب، اگر این کار را بکنم چه؟» سپس اسکناس را روی زمین انداخت و با کفش هایش روی آن کوبید. او آن را برداشت و به جمعیت نشان داد. اسکناس همه مچاله و کثیف بود. “حالا چه کسی هنوز آن را می خواهد؟” هنوز همه دست ها بالا رفتند. “دوستان من، من به تازگی یک درس بسیار مهم را به شما نشان دادم. مهم نیست که من با پول چه کار کردم، شما همچنان آن را می خواستید زیرا از ارزش آن کاسته نشد و همچنان ۲۰ دلار ارزش داشت.
    زندگی بارها ما را مچاله می کند و به خاک می اندازد. ما تصمیمات بدی می گیریم یا با شرایط بد برخورد می کنیم. ما احساس بی ارزشی می کنیم. اما مهم نیست چه اتفاقی افتاده یا چه خواهد شد، شما هرگز ارزش خود را از دست نخواهید داد. شما خاص هستید و نباید هرگز این را فراموش نکنید.
    نیمه ای از قلب من در بهشت بَرین است.(♥️)

  14. 13 کاربر برای این پست سودمند از mohamad heydari عزیز تشکر کرده اند:


  15. #3448


    تاریخ عضویت
    Feb 2023
    محل سکونت
    اراک
    نوشته ها
    4
    تشکر
    13
    15 بار در 4 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    سلام همش کال میشم خستع شذم دیگه

  16. 4 کاربر برای این پست سودمند از aliss عزیز تشکر کرده اند:


  17. #3449


    تاریخ عضویت
    Feb 2023
    محل سکونت
    اراک
    نوشته ها
    4
    تشکر
    13
    15 بار در 4 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    کسی از این بازار سود میگیره؟ طلا میزنم و همیشه کالم

  18. 5 کاربر برای این پست سودمند از aliss عزیز تشکر کرده اند:


  19. #3450

    Snow_Trader آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2021
    نوشته ها
    841
    تشکر
    3,053
    8,152 بار در 862 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 329 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    بازار جایی نیست که یک شبه ره صد ساله را بروید. مطمئن باشید مدت زمان بسیار زیادی باید در بازار باشید و حرکات را ببینید و مطالعه کنید تا به یک درک نسبی از شرایط بازار برسید. پس اگر حوصله و صبر ندارید، اصلا و ابدا وارد بازار نشوید چون مسلما روزهای سخت و تیره*ای در انتظارتان خواهند بود.


    ◽️ با خواندن یکی دو کتاب، دیدن یک دوره آموزشی یا شرکت در یک کلاس هیچکس تریدر نشده است که شما نفر دوم باشید. متاسفانه تفکر غلطی که خیلی*ها دچارش هستند این است که فکر می*کنند اگر یک کتاب بخوانند یا یک کلاس آموزشی بروند، از فردا به جان بازار افتاده و پدرش را در می*آورند. این را بدانید که یک دکتر جراح با خواندن چند کتاب و شرکت در کلاس*های دانشگاه نتوانسته مستقیما وارد اتاق عمل شده و سیستم مغز و اعصاب یک بیمار را پیاده و دوباره سوار کند! پس مطالعه و شرکت در کلاس*های آموزشی تنها بخش کوچکی از مسیر است. بعد از آن باید خودتان پیگیر ماجرا باشید
    Hard takes time, impossible a little more time

  20. 14 کاربر برای این پست سودمند از Snow_Trader عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 55 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 55 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •