صفحه 336 از 556 نخستنخست ... 236286326334335336337338346386436 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 3,351 به 3,360 از 5552

موضوع: روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

  1. #3351

    mohamad heydari آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    نوشته ها
    1,290
    تشکر
    3,084
    5,967 بار در 1,271 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 748 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    در بیمارستانی ،دو مرد در یک اتاق بستری بودند.مرد کنار پنجره به خاطر بیماری ریوی بعد از ظهرها یک ساعت در تخت می نشست تا مایعات داخل ریه اش خارج شود. اما دومی باید طاق باز می خوابید و اجازه نشستن نداشت.آن دو ساعتها در مورد همسر، خانواده هایشان ، شغل، تفریحات و خاطرات دوران سربازی صحبت می کردند.بعد از ظهرها مرد اول در تخت می نشست و روی خود را به پنجره می کرد و هر آنچه را که می دید برای دیگری توصیف می کرد. در آن حال بیمار دوم چشمان خود را می بست و تمام جزئیات دنیای بیرون را پیش روی خود مجسم می کرد.او با این کار جان تازه ای می گرفت، چرا که دنیای بی روح و کسالت بار او با تکاپو و شور و نشاط فضای بیرون پنجره رنگ زندگی می گرفت.در یک بعد از ظهر گرم ، مرد کنار پنجره از رژه ای بزرگ در خیابان خبر داد.با وجود این که مرد دوم صدایی نمی شنید، با بستن چشمانش تمام صحنه را آن گونه که هم اتاقیش وصٿ می کرد پیش رو مجسم می نمود.روزها و هفته ها به همین صورت سپری شد.یک روز صبح وقتی پرستار به اتاق آمد،با پیکر بی جان مرد کنار پنجره که با آرامش به خواب ابدی رفته بود روبرو شد.پس از آنکه جسد را به خارج از اتاق منتقل کردند مرد دوم درخواست کرد که تخت اورا به کنار پنجره منتقل کنند. به محض اینکه کنار پنجره قرار گرفت، با شوق فراوان به بیرون نگاه کرد ،اما...تنها چیزی که دید دیواری بلند و سیمانی بود.با تعجب به پرستار گفت:جلوی این پنجره که دیواره!!!چرا او منظره بیرون را آن قدر زیبا وصف می کرد؟پرستار گفت: او که نابینا بود، او حتی نمی توانست این دیوار سیمانی بلند را ببیند.شاید فقط خواسته تورا به زندگی امیدوار کند.
    بالاترین لذت در زندگی اینست که علیرغم مشکلات خودتان ، سعی کنید دیگران را شاد کنید....شادی اگر تقسیم شود دوبرابر می شود...اگر می خواهید خود را ثروتمند احساس کنید ، کافیست تمام نعمتهایتان را ، که با پول نمی توان خرید،بشمارید. زمان حال یک هدیه است. پس قدر این هدیه را بدانید.انسانها سخنان شما را فراموش می کنند.انسانها عمل شما را فراموش می کنند.
    اما آنها هیچگاه فراموش نمی کنند که شما چه احساسی را برایشان به وجود آورده اید.به یاد داشته باشید: زندگی شمارش نفس های ما نیست، بلکه شمارش لحظاتی است که این نفس ها را می سازند.
    ویرایش توسط mohamad heydari : 03-14-2023 در ساعت 14:51
    نیمه ای از قلب من در بهشت بَرین است.(♥️)

  2. 17 کاربر برای این پست سودمند از mohamad heydari عزیز تشکر کرده اند:


  3. #3352

    hootan.hagh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2021
    نوشته ها
    888
    تشکر
    753
    11,104 بار در 953 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 132 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک

    من زاده ی ایرانم .


  4. 20 کاربر برای این پست سودمند از hootan.hagh عزیز تشکر کرده اند:


  5. #3353

    Mahdi_Javan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2022
    محل سکونت
    تبریز
    نوشته ها
    519
    تشکر
    1,369
    2,204 بار در 492 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 35 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط hootan.hagh نمایش پست ها
    درود و عرض ادب هوتن جان. متن خیلی سودمندی هستش
    به نظرم گزاره سوم، موردی هستش که بسیاری از ما در تحملش مشکل بزرگی داریم. به شخصه خودم در این مورد مشکل دارم. مقایسه ی خود با دیگران (اکثرا به طور ناخودآگاه)، توجه به سن و سالی که از ما رد شده و مدت زمان باقیمانده مون، تمایل برای رسیدن زودتر به پول و برای برخی ها شرایط مالی نامساعد فعلی و ... خیلی در سختیه اعمال صبر به پروسه یادگیری تاثیر داره.
    البته این اواخر در همین تاپیک یه عزیزی یه نقل قولی از استاد کرده بودند که من غیر مستقیم نقل میکنم که اگه دقیق نباشه، مدیون نباشم. اونم چیزی شبیه این بود: "صبر یعنی توجه کامل و 100% به کاری که داریم در لحظه انجام میدیم". و سعی میکنم بیشتر نسبت به این موضوع آگاه باشم
    مشتاقِ گل از سرزنشِ خار نترسد...!

  6. 12 کاربر برای این پست سودمند از Mahdi_Javan عزیز تشکر کرده اند:


  7. #3354

    hootan.hagh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2021
    نوشته ها
    888
    تشکر
    753
    11,104 بار در 953 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 132 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mahdi_Javan نمایش پست ها
    درود و عرض ادب هوتن جان. متن خیلی سودمندی هستش
    به نظرم گزاره سوم، موردی هستش که بسیاری از ما در تحملش مشکل بزرگی داریم. به شخصه خودم در این مورد مشکل دارم. مقایسه ی خود با دیگران (اکثرا به طور ناخودآگاه)، توجه به سن و سالی که از ما رد شده و مدت زمان باقیمانده مون، تمایل برای رسیدن زودتر به پول و برای برخی ها شرایط مالی نامساعد فعلی و ... خیلی در سختیه اعمال صبر به پروسه یادگیری تاثیر داره.
    البته این اواخر در همین تاپیک یه عزیزی یه نقل قولی از استاد کرده بودند که من غیر مستقیم نقل میکنم که اگه دقیق نباشه، مدیون نباشم. اونم چیزی شبیه این بود: "صبر یعنی توجه کامل و 100% به کاری که داریم در لحظه انجام میدیم". و سعی میکنم بیشتر نسبت به این موضوع آگاه باشم
    موضوع اصلیش این که یادمون میره گاها که ۶ ماه حرکت مستمر و گرفتن سود ثابت میتونه چقدر تاثییر عجیبی داشته باشه در *وضعیت بالانسمون و جیبمون و عجله باعث میشه این ۶ ماه ها هی بیان و برن تا برسیم به همون نقطه ....
    یادگیری دوره ای که درونش هستیم حداقل دو هزار ساعت زمان میخواد برای مشاهده و تمرین تا برسیم به یک نقطه ی نسبتا معقول ... که میشه حدودا یک سال روزی ۶ ساعت ، واقعا زمانی نیست تو زندگی بابت یاد گرفتن یک حرفه ...
    ارادت .

    من زاده ی ایرانم .


  8. 22 کاربر برای این پست سودمند از hootan.hagh عزیز تشکر کرده اند:


  9. #3355

    Snow_Trader آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2021
    نوشته ها
    832
    تشکر
    3,006
    8,084 بار در 852 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 309 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام به همگی دوستان
    عنوان پست : رها بودن دربرابر رخداد های زندگی

    امروز صب ینی 24 اسفند 1401 ساعت 7 صب جناب سرهنگ از کار نظافتی سرباز ها گله مند بود و دستور داد تا ساعت 8 همگی سرباز ها موی سرشونو با نمره 4 بزنن ...
    سربازا که دم عید و مرخصی عیدانه هست(هر چند من کلا کنسل کردم مرخصی عیدانه و موند تا بعد ماه رمضون) همگی ناراحت و پریشان شدن و مخالفت کردن با دستور ...به اجبار دو به دو همگی در سلمونی حاضر شدیم همه ناله میکردن که دم عید و فلان منم فقط ساکت و حس خوبم مث همیشه داشتم ...تا بقیه بخودشون بیان من نشستم پشت صندلی و موهارو اولین نفر زدم ...همینکه من موهامو زدم سرهنگ زنگ زد و خبر کنسلی کچلی بچه هارو داد همه خوشحال شدن و گفتن مجید تو یدونه رفت تو پاچت خخخخ...منم گفتم حکمتی بوده و خوشحال برگشتم و عصر وقتی سرهنگ همه ماهارو جمع کرد دید یدونه سر من تراشیده شده برگشت گف اقا مجید بالای 48 ساعت مرخصی تشویقی پیش خودم داری ...
    همه مات و مبهوت گفتن چراااا گف چون مسئولیت کارش برعهده گرف هرچند تخطی از سوی سرباز دیگ بود ولی خب تنبیه برای همه است اینجا تشویق برای یکی ...
    در کل خاستم بگم استاد امینو هم زیاد تاکید میکنن که هیچ اتفاقی نه بد نه خوب ...این ما هستیم که بهش برچسب خوب و بد میزنیم ما نمیدونیم که نمیدونیم ...
    استاپ خوردنای تو مارکت هم همین طورین شما استاپ میخوری بهم میریزی از زمین و زمان ناراضی میشی ولی نمیدونی تا این استاپ هارو نخوری پیشرفت نمیکنی پشت همه اتفاقات یه حکمتی هست بی دلیل هیچ برگی از درخت رو زمین نمیوفته
    مسئولیت ترید هاتونو چه با سود چه با ضرر پای شماست همش پای خودتون ..بزارین مارکت تنبیه تون بکنه و بهتون درس بده ...با حسی خوب به پیشواز ترید هاتون برین و از هیچی نترسین

    از زندگی و تک تک لحظاتش لذت ببرین و شاکر و حس خوب داشته باشین تا وقتی حسمون خوب همه اتفاقات تهش به نفع ما ختم به خیر میشه . و مسئولیت 100 % رفتار و کارهاتونو بر عهده بگیرین

    مثل کشاورز چینی و پسرش همین شکلی بود یه اتفاقاتی رخ میدن ما فک میکنیم خیلی تلخ و نابجا هستن ولی بعد اینکه زمان میگزره و اینده نمایان میشه میبینیم چقد اون اتفاق تلخ برعکس شیرین و فوق العاده خوب بوده و این فکر ما بوده که بهش برچسب بد بودن داده بوده ..
    رها باشید و خوشحال
    ویرایش توسط Snow_Trader : 03-15-2023 در ساعت 01:30
    Hard takes time, impossible a little more time

  10. 26 کاربر برای این پست سودمند از Snow_Trader عزیز تشکر کرده اند:


  11. #3356

    elyas آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2021
    محل سکونت
    اراک اکادمی ویو
    نوشته ها
    143
    تشکر
    694
    1,017 بار در 145 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 45 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط ALI-KT نمایش پست ها
    سلام و عرض ادب
    دور ۳ - فایل ۶ وبینار
    سوالم راجبه تمرین نبود و روانشناسی بود و گفتم اینجا مطرحش کنم :
    قسمتی از وبینار استاد راجبه داشتن برنامه هدف عرض میکنن
    که مثلا روزی اقایی در شهری بیزینسی داشتند که سالی ۵ هزار تا درامدشون بوده و چون برای خودش تو دفترچش نوشته بوده که باید اینقدر هرسال دربیاری ،*دیگه حتی تو منطقه محروم و ثروتمند هم همونقدر درمیاورده ...
    پس استاد عرض میکنن باید برنامه هدف مشخصی داشته باشید ( با جزییات )*و اونو هرروز صبح تکرار کنید با خودتون تا بهش برسید الان هم که اخر سال هست و جمع بندی اعمال وو هدف گذاری ها
    خب من راجع به خودم فکر کردم ،*اولا اینکه من یسری برنامه هایی برای خودم قبلا قرار داده بودم که مثلا تا اخر سال فلانچیزارو برسمو اینا که شاید منطقی نبودن در هرصورت اکثرا پدید نیومدن مثلا قبل اینکه با اکادمی اشنا شم با سیستمی کار میکردم که با خودم میگفتم با اون سیستم تا اخر امسال به ۲۰ درصد سود ماهانه میرسم ولی خب بعد یمدت اصلا نتونستم با سیستم ارتباط برقرار کنم که بخش بزرگیش هم مشکل از خودم بود و شانس من بود که بتونم با اکادمی اشنا شم و سیستم اینجاهم اینطوری نیست که سه ماهه پولدار شو ... اینجوریه که حداقل یک سال بزار تا تمرین کنی فقط بعد یک سال بزار تا دمو کار کنیو مبالغ کم لایو بعد سال سوم چهارم کم کم به سرمایه دار شدن فکر کن که خب اوایل برام درکش سخت بود ولی کم کم فهمیدم قشنگ که بله اقا این سریع ترین راهه .
    خب حالا الان من باید مثلا برای سه ماه ایندم هدفمو این بزارم که خوب تمرینامو کرده باشو مثلادور ۳ و ۴ تموم شده باشه که اماده شم برای دمو مثلا نه اینکه اینقد درصد بگیرم ولی میتونم بگم که تا اخر سال بعد مثلا به ۲۰ درصد سود برسم ؟ اینجوری یوقت باز عجله نمیکنم ؟*دوباره نمیخوام بزور برسونم به چیزی که نمیشه تو اون تایم انجام داد؟*
    اگر بخوام حس خودم رو توصیف کنم نسبت به اینکه دقیقا چی دلم میخواد داشته باشم از ۲۲ اسفند به بعد با وجود اینکه میدونم چقدر عجله نباید بکنم برای یک سال اینده :*تا سه ماه آینده خیلی خوب و منظم تمرین کنم و جلو برم دور ۳ و اگر وقت شه دور ۴ رو با حوصله و استمرار بگذرونم و تابستون بتونم مجوز دمو کار کردن بصورت منظم رو بگیرم و کار کنم و از پاییز سال بعد که میشه حدود ۶-۷ ماه بعد تااخر سال به حداقل هفته ای ۴ درصد تو رییل با حساب هزار دلاری برسم .
    حس میکنم اینجوری معقوله شایدم پتانسیلم بیستر ازین باشه ولی فوقش یکم دیر تر میرسم اما میرسم
    برای سال بعدش یعنی ۱۴۰۳ دیگه اینفدر ریز فکر نکنم و بخوام که مثلا (*البته این دقیقا چیزیه که میخوام )* : به ۳۰ درصد ماهیانه رو حساب ۱۰ هزار تایی برسم
    نمیدونم برای سال های بعدی هم باید دقیق بگم یا نه ولی کلا اینکه ۱۴۰۵ بتونم رو حساب 100 هزارتایی ماهی 50 تا 100 درصد بگیرم رو خیلی امیدوارم و با تمام وجود میدونم که میخوام رسیده باشم و این در حال حاضر حس میکنم سقف ذهنی من و سقف چیزی که میخوام هست یعنی اکثرا وقتی فکر
    میکنم به اهداف وقتی فکر میکنم مثلا به دلار الان ماهی ۱.۵ تا ۲ میلیارد درامد داشته باشم انگار فعلا راضیم میکنه ...
    البته این برنامه خیلی فشرده تر بود مثلا دوست داشتم تا اخر همین امسال به هر نحوی به برنامه هدف کل سال بعدم برسم که دیدم دارم بیشتر دور میشم الان حس میکنم یچیزی ریختم که با عقلو منطق جور دربیاد درسته ؟
    پس اینکه مثلا همین برنامه سال آینده و برنامه سال بعدش و نهایتا بعد از سه سال رو مشخص کنم کافیه ؟*یعنی دقیقا همین هایی که گفتم به عنوان مثال یا اینکه باید دقیقا بگم به اینارو میخرم بعدش اینارو میخرم بعدش اینجا میرم (*یعنی جزيی تر ؟)*.... چون حقیقتا حس میکنم همین که درصد هارو برای خودم بگم کافی باشه خیلی وقتا گفتن پول دستم باشه فلان چیزو تهیه میکنم و پول دستم اومده و یچیز دیگه که اون موقع دوست داشتم رو تهیه کردم ... بخاطر همین سوال میکنم که حتما باید جزییاتی چیزایی که با درصد و پولمون میخوایم بگیریم هم تعیین کنیم یا مثل اون آقا که میگفت امسال ۵ هزار دلار درمیارم کفایت میکنه وو حق مطلب ادا میشه ؟ و حالا واسه جزییات تصور کردن بازی فراوانی رو انجام بدیم دیگه تو دفترچه هدف نیاریم
    خیلی طولانی شد شرمنده ممنون که وقتتونو گذاشتید ممنون میشم به سوالام جواب بدین و راهنمایی یا نظری راجبه چیزایی که گفتم و یا کلا برنامه هدف نوشتن دارید حتما بگین که استفاده کنم چون انگار این مبحث برای اون ضمیر ناخوداگاه خیلی مهمه و میخواد مارو به اون چیز دقیقی که مینویسیم برسونه
    چون من تا حالا یا چیزی نمینوشتم یا مثلا مینوشتم ته سال اینارو داشته باشم بدون اینکه زیاد منطقی فکر کنم یا با جزییات ...
    سپااااس
    سلام مطلب شما رو کامل خوندم
    میخوام یه چیزی بگم اما نه از خودم اخیرا فایل های کوین ترودو رو گوش میکردم دقیقا در مورد مطلب شما توضیح میده و میگه چطور به خواسته هامون برسیم میگه که با فکر کردن به چیزی که میخوای و داشتن اشتیاق سوزان برای رسیدن به اون میتونی به هدفت برسی و میگه باید دایما به چیزی که میخوای فکر کنی ولی نباید خیلی روش ریز بشی و براش زمان تعیین کنی خودش در بهترین زمان سراغت میاد شما یعنی خودم و بقیه و هم میگم باید تمام تلاشت رو بکنی ولی نباید بگی که من مثلا میخوام تا یک ماه دیگه صد هزار دلا ر تو حسابم باشه خب شاید این نشه باید اجازه بدی کائنات در بهترین زمان خواسته تو رو بهت برسونه

  12. 12 کاربر برای این پست سودمند از elyas عزیز تشکر کرده اند:


  13. #3357

    elyas آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2021
    محل سکونت
    اراک اکادمی ویو
    نوشته ها
    143
    تشکر
    694
    1,017 بار در 145 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 45 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    تجربه ای که تو این مدت بنده ترید زدم تو ریل به نظرم درسته که بیشتر رو گام کار کنیم تا درصد روزانه مثلا یه روز مارکت خیلی خوب حرکت میکنه و بررسی ایش هم راحت هست اما یه روز فقط ساید میشه پس میتونیم یه روز بیشتر دربیایم و وقتی ساید شسد یا یه روز خبر زیاد داشتیم نتونستیم ترید بزنیم گام هامون رو برداشته باشیم البته مدیریت سرمایه هم خیلی مهمه مثلا شما حساب هزار دلاری داری و یک دهم پوزیشن زدی و میدونی که قیمت بیشتر حرکت میکنه خب شما درصد روزانه رو گرفتی ولی پوزیشن رو نمیبندی تا بیشتر سود کنی و یک نکته هم وجود داره در مورد درصد که جناب امینو میگن مثلا جاهایی بوده خودم چندتا پوزیشن پشششششششششششششت هم زدم و دیگه خسته شدم با اینکه درصد روزانه رو گرفته بودم باز پوزیشن باز کردم و در انتها ضرر کردم و به نظر بنده درصد روزانه یه جورایی جلوی ضرر کردنن رو میگیره و فردا دوباره با ذهن اروم میتونی به چارت نیگا کنی
    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdi.k نمایش پست ها
    سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوستان بزرگوار. یه سوال داشتم درمورد گام های معاملاتی اینکه ممکنه مثلا در یه روز کاری چند گام برداریم؟مثلا دوتا 3درصد و بعد روزهایی که فرصت نداریم ترید نزنیم؟

  14. 13 کاربر برای این پست سودمند از elyas عزیز تشکر کرده اند:


  15. #3358

    Mahdi_Javan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2022
    محل سکونت
    تبریز
    نوشته ها
    519
    تشکر
    1,369
    2,204 بار در 492 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 35 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط MEMO نمایش پست ها
    سلام مهدی جان

    نمیدونم چه شخصی بود ولی صحبت قشنگی در حد سه چهار کلمه داشتند : صبر نشانه عقل سالم هست

    بله صحبت شما کاملا درسته چون در جامعه ای رشد پیدا کردیم که از همون ابتدا مارو در یک مسابقه گذاشتند

    اول دبستان تا پیش دانشگاهی شخصی مفید هست که نمرات همه ی درس هاش بالا 17 باشه و معدل انتهای دوره اش بالای 18 و بقیه اشخاص زیر این نمره افراد مفیدی نیستند و نتیجه اش هم میبینید در جامعه

    من از همون راهنمایی و دبستان یک سری از خاطرات رو یادمه که مدیران مدرسه چگونه با یک شخص برخورد میکردند و خب شاید فکر کنند توی ذهن یک بچه نمیمونه ولی کاملا توی ذهن من ثبت شده به طور مثال

    من هیچوقت یادم نمیره که مدیر مدرسه مون کلاس دوم دبستان(10-15 سال پیش) یک بچه 7یا8 ساله رو که خوب درس نخونده بود رو سر صف اورد بیرون و بهش توهین کرد و گفت اینجور اشخاص هیچوقت هیچی نمیشن ! صحبتشون اینقدر اون موقع روی من 7.8 ساله تاثیر گذاشت که من جای اون بچه خجالت کشیدم و یادمه که چطور سرشو انداخته بود پایین(من اون بچه توهین شده بهش نبودم ..من سر صف فقط مشاهده گر این جنایت بودم)
    یا مثلا من یادمه یک دوستی در راهنمایی داشتم که خیلی از اوقات از گرفتن نمره خوب بقیه دوستانش به شدت بهم میریخت به طور مثال من یادمه که من ریاضی رو نمره خوبی اورده بودم و ایشون از من کمتر گرفته بودند و خیلی صاف تو چشام زل زده بود و پرسید چرا تو بیشتر گرفتی ازم؟
    یا به طور مثال من یادمه که والدین یکی از بچه ها اومد توی مدرسه و بخاطر نمره بد بچه اش آنچنان بچه شو دعوا کرد و... که بچه بهم ریخت
    یا حتی در مورد خود من
    من از بچگی واقعا ریاضیم خوب بوده و همیشه امتحان ریاضی رو بدون خوندن میرفتم سر جلسه و نمره خوبی هم میگرفتم نسبتا
    یادمه سر جدول ضرب در سال دوم دبستان با دختر خالم که هم سن من هست جلی دیوارد وایسادیم و بقیه بزرگترهای فامیل مارو گذاشتند توی مسابقه و خب من ریاضیم خوب بود و دختر خالم خوب نبود ..طبیعیه مثل بلبل جواب میدادم و اون بچه سرشو انداخته بود پایین ... من اونموقع نمیدونستم چه تاثیری روی اون بچه داره ولی وقتی یکم کتاب یا مقاله در مورد روانشناسی خوندم دیدم خشت اول رو کج گذاشتند از همون اول

    یا حتی در این اکادمی هم میشه متوجه شد چه شخصی در حال رقابت هست و چه شخصی داره اصولی تمرین میکنه ..وقتی استاد در اوایل میگن 3% بگیر بیا بیرون ..تو زندگی داری نکن اینکارو برای چیه؟ برای همینه دیگه
    یکی از دلایل پشت روانشناسیش اینه که هست چرا حرص میزنی؟ چرا رقابت میکنی ؟ چرا مسابقه ی من بهترم بهم توجه کنید راه میندازی؟ (این در مورد هدف اولیه اس وگرنه بعدا شخص راحت میتونه هرچقدر دوست داره معامله کنه ولی اول به ذهنت اثبات کن که من اینجام بعد)
    حتی در مورد این مورد مسابقه من بهترم بهم توجه کنید یک دلیل روانشناسی پشتش هست : شخصی که در کودکی دچار کم توجهی شده باید یجایی این مورد رو جبران کنه و مثال عملی هم داره .. به طور مثال شخص پاش میخوره به گوشه مبل و جلوی بقیه برای اینکه بهش توجه کنند شاید تا چند روز بخاطر این آسیب که واقعا شاید دردش 2 دقیقه باشه تا 3 روز لنگ بزنه و پیش خودش بگه اینطوری حداقل بهم بیشتر توجه میشه و منو به عنوان فردی از اجتماع قبول میکنند

    ببینید این حرف ها برای تمسخر نیست ..ذره ای منو بشناسید میدونید که همه این موارد روانشناسی فردی هست و اگر شخص دچار این مشکل هست باید و باید برطرفش کنه چون نکنه جاش توی مارکت نیست و یجور حس بچه بازی به معامله گری داره
    من همه این موارد رو بررسی کردم و دلیل منطقی پشت همه شون هست ..ضعف در روانشناسی فردی و نوع تصویر ذهنی که از خودشون دارند و پیشنهاد اکید دارم کتاب روانشناسی تصویر ذهنی رو خیلی بخونند و مسلط شن روش
    از این موارد چه نتیجه ای میگیرید؟
    به نظرت بچه ای که مدیر باهاش اونطور رفتار کنه..پدر و مادر تحت فشار بزارنش و این بچه رو از ب بسم الله بزارن توی رقابت چه انتظاری میشه داشت؟ میشه سیب زمینی بکاریم و خربزه برداشت کنیم؟
    اینا تازه تجربیات شخص من که کودک بودم و خب طبیعتا توی بچگی همه این جمله رو شنیدیم : بچه اس سرش نمیشه که

    چرا اتفاقا بچه ها خوب سرشون میشه

    اینارو دارم میگم که اگر دوستان پدر یا مادر هستند و مسیولیت بزرگ کردن بچه ای رو دارند حواسشون رو خوب جمع کنند و خشت رو کج بنا نکنند
    به قول قدیمی ها که میگفتند تاریخ بخونید و خدارو هزار مرتبه شکر در این اکادمی امینو عزیز رو داریم
    طبق تحلیل تکنیکال : گذشته مارکت همون اینده مارکته ...طبق زندگی : ما مرتبا به گذشته خودمون بر میگردیم (صحبت امینو عزیز)

    تاریخ مجددا تکرار میشه البته اگر کاری الان درست انجام بدیم و اصولی مثل درست تمرین کردن .. تربیت صحیح فرزندانمون و... قطعا در اینده نتایج متفاوتی رو رقم میزنیم

    مادر ادیسون وقتی نامه ای از مدرسه به دستش رسید که فرزند شما بهره هوشی پایینی داره چیکار کرد؟ برید داستانشو بخونید متاسفانه نمیدونم حالا در ایران اینجوریه یا همه جا اینجوریه
    متاسفانه مباحث روانشناسی رو بسیار کم اهمیت میدونند ولی نمیدونند که انسان خودش خالق لحظه های خویش هست
    البته اگر اون نوع باور محدود کننده ای که در ذهنش هست و اون میزان سطح آگاهیشو بالاببره

    خدارو هزار مرتبه شکر که امینو عزیز داره کمکمون میکنه اون سیستم عامل قبلی رو پاک کنیم و مجددا برنامه ریزیش کنیم
    پر حرفی شد موفق باشید
    سلام محمد جان. استفاده کردم دوست عزیزم. ممنونم
    فرمایش شما کاملا درسته. عقاید متاسفانه فاسد و سیستم آموزشی بسیار مشکلدار فروپاشیده باعث شده که در طی سالها، احساسات و باورهای بسیار غلطی در ذهنمون شکل بگیره که رهایی ازشون واقعا در حکم شاخ غول شکوندنه. حدودا 26 سال پیش اول ابتدایی بودم که یکی از همکلاسی ها افتاد. همه مسخره اش کردن! همه!! از مدیر گرفته تا ناظم تا آبدارچی تا بچه ها تا...... خود من متاسفانه... بچه بودم چیزی حالیم نبود و ذهنیت گله ای بهم غالب شد. من حافظه بلند مدت نسبتا خوبی دارم. یادم میاد که هیییچ کس حتی یک کلمه ازش نپرسید مشکلت چیه؟ چرا تمرکز نداری یا چرا نمیتونی درس بخونی؟ همین الانش هم تغییر کرده ولی نامحسوس. رفیقِ معلم زیاد دارم. همشون میگن "سیستم میگه دانش آموز هرچی نفهم تر و بیسواد تر و عقده ای تر، بهتر". البته جسارت نشه خدمت معلم های گرامی، ولی سیستم اینطور تعبیه شده و تعبیه کننده داره سود میبره و دلیلی برای تغییر دادن نداره. همه درگیر این مسابقه ی بی فایده و نابخردانه. و یک مسابقه ی سیاه و بدبوی دیگه که همه روزه در ایران در جریانه: خرد کردن بقیه و ایجاد حس بد در اونها، تا خودمون احساس برتری کنیم. غافل از اینکه کسی که داره بقیه رو خرد میکنه، نسبت به اونها در درجه پایین تری هستش و فقط سعی داره اونا رو هم بکشه به درجه خودش. تو گوش من انقدر خونده بودن ریاضی ات ضعیفه و اصلا یاد نمیگیری. انقدر اینو گفته بودن که اصلا میترسیدم سراغ ریاضی برم. تا اینکه 2 سال پیش در 30 سالگی به خاطر یادگیری بهتر هوش مصنوعی (شغل برنامه نویسی داشتم)، شروع کردم خودم اونم به زبان انگلیسی ریاضی یاد گرفتن و در عرض چند ماه از تمام سالهای مدرسه بهتر یاد گرفتم، جبر، جبر خطی، الگوریتم، رگرسیون چند بعدی و ...
    چند تا از معلم های ما میدونستن "تصویر ذهنی" چیه؟ سیستم آموزش و پرورش طوری طراحی نشده که معلم رو دلسوز شاگرد بکنه!

    استاد فرمودند باید ظرف ذهنیتونو خالی کنید. ما ایرانی ها باید دو تا ظرف ذهنی رو خالی کنیم. یکی دانش تکنیکال ناقص و غلطی که داشتیم و یکی هم ظرف عقاید نادرست و پوسیده و محدود کننده که خالی کردن این ظرف به مراتب سخت تره.
    مشتاقِ گل از سرزنشِ خار نترسد...!

  16. 16 کاربر برای این پست سودمند از Mahdi_Javan عزیز تشکر کرده اند:


  17. #3359

    hassan47 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    752
    تشکر
    3,386
    3,044 بار در 720 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 18 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    طالعات دانشگاه ucl که این هفته منتشر شد نشان داد:

    برخلاف تصور موبایل های هوشمند نه تنها سبب کاهش حافظه نمی شوند، بلکه با ذخیره سازی داده های غیر مهم، به حافظه هیپوکامپی کمک می کنند داده های مهمتر را به خوبی در حافظه مغزمان حفظ کنیم.

    و نکته مهم: نگران این نباشید که داده های غیر مهم را نمی توانید در حافظه خود نگه دارید، مغز ما تمایلی به حفظ داده های بی اهمیت در خود ندارد.

    ضمنا دو راهکار خوب برای یک حافظه بهتر:

    کتابی را که مورد علاقه شماست را باز کرده و با علاقه مطالعه کنید

    و* دوم: به دوست و یا کسی که دوستش دارید تماس گرفته و با او گرم صحبت شوید.

    ممکنه عجیب بنظر برسه، اما این موضوع از نظر علمی کاملا به اثبات رسیده است.

    پس از هر موفقیت مدتی ساکت باش و فکر کن. موفقیت بعدی، نه با تکیه بر موفقیت قبلی،بلکه بر پایه آن سکوت و تأمل ساخته می شود.

    (پیتر دراکر)

  18. 13 کاربر برای این پست سودمند از hassan47 عزیز تشکر کرده اند:


  19. #3360


    تاریخ عضویت
    Jun 2021
    نوشته ها
    134
    تشکر
    1,854
    858 بار در 133 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    سلام

    گفته شده در بازار برای کسب سود و عملکرد خیلی خوب نیاز داریم در لحظه حال باشیم احساسات رو تشخیص بدیم و اونا رو مدیریت و کنترل کنیم تا بتونیم عملکردی واقعی و متناسب به واقعیت بازار رو انجام بدیم و در نتیجه موفق بشیم

    در فایل های موفقیتی مثل بیندیشید و ثروتمند شوید یا و... گفته میشه شما باید تصویر ذهنی خوب و درستی داشته باشید تا بتونید موفق بشید عملا انگار باید از لحظه حال برای مدتی دور باشیم و در اینده سفر کنیم!

    این دو موضوع اگر نگیم بر خلاف هم نیستند در جهت نیستند بنابراین باید یک دیدگاه درست تر نسبت این موضوع به دست بیاریم

    چطوری میتونیم تشخیص بدیم که چه زمانی باید رویا پردازی کنیم چه زمانی باید واقعیت رو ببینیم ؟
    اصلا امکان پذیر هست هم رویا پرداز باشیم هم واقعیت بین ؟

    نظر خودم : تصاویر ذهنی چون واقعیت فیزیکی ندارند فقط باید در صورتی استفاده شود که موجب عمل شود یعنی شما با دیدن یک تصویر ذهنی یک کنشی رو انجام بدید و اون کنش و تصویر ذهنی باید هدفمند باشه اما در اکثر حالات شما باید واقعیت رو ببینید چون در اصل شما در اینجا زندگی میکنید و حداقل میخواهید در این دنیا موفق بشید ن دنیای تصویر و رویا !!
    نمیدونم شاید هم دارم اشتباه میکنم ؟!
    لطفا دوستان نظراتشون رو بگن تا بتونیم یک نتیجه مناسب بگیریم

  20. 7 کاربر برای این پست سودمند از mohammad_a عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 26 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 26 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •