در این مقاله کوتاه سعی کردم دلایلی که سبب شد تصمیم بگیرم ، روش درمانی نوروپلاستیسیته را انتخاب بکنم و با جدیت آن را پیگیری کنم را مطرح کنم ، سعی کردم این دلایل و خواسته ها را به زبان علمی بازنویسی کنم تا در انتقال دیدگاه هام عملکرد بهتری را داشته باشم
موضوع از اینجا شورع میشه که ذهن انسان دارای دو بخش به نام های آمیگدال و کورتکس هستش
الف – آمیگدال : مربوط به تکامل اولیه است و به دنبال برقراری شرایط حیاتی است ، مرکز احساسات را در دست داره و بصورت کوتاه اندیش عمل میکنه و در پی ایجاد اجتناب از درده
ب – کورتکس یا قشر جلوی مغز : مربوط به تکامل پیشرفته است ، به دنبال ایجاد شرایط متعالی ، مسئول خود مختاری ، تفکر استراتژیک و بلند اندیشه است که به آن مغز متفکر گفته میشه .
دو مبحثی که ذکر کردیم در خصوص ساختار زیست شناسی انسان هستش ، ساختار زیست شناسی انسان مخالف فعالیت شخص در بازار های مالی است . علتش اینه که بازارهای مالی یک بازی احتمالات هستش نه قطعیت ، لذا عدم قطعیت با الگوی ذهن باستانی یا همان بخش آمیگدال مغز که ریشه در بقاست مغایرت داره و آن را تهدید قلمداد میکنه ، بنابراین ذهن در مقابل عوامل عدم قطعیت ایستادگی میکنه . ذات بازار عدم قطعیته و ذات ساختار زیستی انسان عدم قطعیت را تهدید قلمداد میکنه ، پارادوکسی که گرفتارش هستیم همینجاست .
میدونیم که تستسترون به ما کمک میکنه که فکر کنیم شکست ناپذیر هستیم تا بتونیم غذا بدست بیاوریم که در غیر اینصورت موفق به شکار نمی شیم ، ولی نمیتونیم این حس را به بازار بیاریم ، چونکه در اینصورت داریم مغز باستانی را وارد بازار میکنیم و ذهن باستانی و غارنشین من طبیعتا عدم قطعیت را به عنوان یک خطر و تهدید قلمداد میکنه ، مغز باستانی با استرس فعال میشه . معامله گران نیاز دارند عدم قطعیت و ریسک را بپذیرند و این موضوع با سرشت ذهن باستانی ما مغایرت دارد
حال تصور کنید عدم قطعیت و عدم اطمینان وجود نداشته باشه ، بخش آمیگدال آرام هستش ، در نتیجه بخش کورتکس و مغز متفکر شرایط را در دست می گیره و تصمیمات صحیحی اتخاذ میکنه ولی وقتی استرس داشته باشیم و تستسترون ترشح شود ، بخش آمیگدال فعال میشه و اطلاعات بازار که بر پایه احتمالات هستش را تهدید آمیز قلمداد می کنه ، لذا کنترل را در دست می گیره و مغز متفکر در اینجا از کار می افته و در نتیجه نمی تونیم در معامله تصمیم منطقی و درستی را بگیریم ، مغز آمیگدال قویا منتظر اینه که تحریک بشه و در صورت وقوع چنین اتفاقی تمام غرائض و رفتارهای بدوی ما را وارد میدان میکنه تا ما رو مجبور کنه که آن موقعیت تهدید آمیز را ترک کنیم ، که در معامله منجر به این میشه که پوزیشن را با ضرر و یا با سود کم ببندیم و موقعیت های معاملاتی در جهت خلاف پوزیشنمان را نبینیم . قَلبه ی آمیگدال بر انسان نشان میده که ما موجوداتی احساس محور هستیم که بعدا خردورز شدیم
فرآیند معامله گری در یک کلام یعنی مدیریت ریسک ، از نظر زیست شناسی مغز ما حول محور ترس و اجتناب از ترس بعنوان یک مکانیزم بقاء ساخته شده و درک درستی از ریسک نداره و تنها چیزی که می بینه تهدید برای بقا است
راه حل اینه که مغز باید آموزش ببینه تا بتونه این محرک ها را تعدیل کنه و آن موقع است که ما می تونیم بین ترس بیولوژیکی که نتیجه آن حفظ بقاست و ترس عاطفی ناشی از مدیریت ریسک تمایز بگذاریم . با توجه به قدرت و تسلط بالای که بخش آمیگدال بر روی بدن داره ، به راحتی مغز متفکر را از کار می اندازه ، برای موفقیت در معامله گری بسیار ضروریه که از دامنه نرسانات احساسی که منبع آن آمیگدال هستش خارج بشیم و از مغز متفکر یا همان بخش کورتکس استفاده کنیم . در نتیجه مشکل اصلی معامله گران عملکرد ذاتی مغزه ، مغزی که با خود به معامله گری آوردیم نمی تونه موفقیتی را به دنبال داشته باشه و ما از مغز چیزی را میخواهیم که اتفاقا بدترین کاووسشه . آنچه طبیعت در درون ما ایجاد کرده ساختاری نیست که بازار به آن نیاز دارد ، برای موفقیت در معامله گری ذهن می بایست بازآموزی بشه و مغز مجدد سیم کشی بشه تا این قابلیت برای مغز فرآهم بشه که یاد بگیره در یک محیط نا مطمئن و احتمالی کار کنه
مغز این قابلیت را داره که از موفقیت بقاء به موفقیت احتمالی تغییر کنه ، سازگاری و بازآموزی مغز مطابق خواسته های ما توسط اصلاح سیم کشی مغز میسره . می تونیم نوروپلاستیسیته مغز را در جهت مد نظرمان تغییر و آموزش بدیم که با عدم قطعیت کنار بیاد و آن را بپذیره ، در چنین حالتی طراح ذهنی خواهیم شد که اطمینان را در بازار درگیر میکنه و مغز متفکر جای ذهن کوتاه اندیش اندیش باستانی را می گیره .
نوروپلاستیسیته مغز به دو روش اصلاح میشود : الف – به روش سنتی ب – توسط تکنولوژی نوین . در روش سنتی توسط مدیتیشن سعی میشه که بر روی تنفس تمرکز بشه و با ایجاد آرامش درونی از فعالیت های نابهنگام آمیگدال جلوگیری بشه . در روش تکنولوژی نوین توسط دستگاه های پیشرفته ، نقشه مغزی تهیه میشود و سپس مطابق نوع و میزان اختلال ، پروتکلی توسط متخصص تدوین میشه و توسط دستگا های نوروفیدبک و tdcs درمان صورت می پذیرد .
آرزوی موفقیت بیشتر برای تمامی دوستان تلاشگر
پاسخ با نقل قول
نوشته اصلی توسط Ali97
رو دارید اونم بذارید
