با سلام
در این تاپیک مباحث مربوط به روانشناسی از دو دیدگاه مورد بررسی قرار می گیرد
1-روانشناسی بازار
2-روانشناسی فردی
بنظر شما این دو مقوله چقدر در موفقیت یک تریدر می توانند تاثیر داشته باشند؟
امینو
با سلام
در این تاپیک مباحث مربوط به روانشناسی از دو دیدگاه مورد بررسی قرار می گیرد
1-روانشناسی بازار
2-روانشناسی فردی
بنظر شما این دو مقوله چقدر در موفقیت یک تریدر می توانند تاثیر داشته باشند؟
امینو
سلام
قطعا این دو مقوله از مباحث بسیار مهم هستش
1-در این مورد ما باید بدونیم که چارتی رو که باز کردیم توی چه بازار دقیقا قرار داریم آیا بازار روند داره یا بازار ساید وی هست؟توی چه سشنی از بازار هستیم؟اگه سشن آسیا باشه به طور معمول من میدونم حرکات ضعیف تری رو نسبت به بازار اروپا و آمریکا داریم پس این دیدی هست که نسبت به خود بازار باید در ابتدا پیدا کنیم
2-حالا با توجه به مورد بالا من دقیقا از این بازار چه انتظاری دارم؟هدف من امروز و باتوجه به امروز و نوع بازار چند دلار و یا چند پیپ هست؟
تجربه شخصی من میگه که از هر موقعیت به اندازه همون موقعیت انتظار داشته باشیم چه در جهت سود چه در ضرر
به نظر من اینها همون اصول اولیه ای هستش که شما توی ویس هاتون بهش اشاره کردید که باید ابتدا اینارو یاد بگیریم و جا بیوفته تا بعد بریم سراغ سیستم
پی دی اف دفترچه پلن معاملاتی
این فایل رو یک تریدر به اشتراک گذاشته بود و چون خوشم اومد گذاشتم اینجا برای دوستانی که بخوان ایده بگیرن. فکر میکنم انجام یک کار شخصی به این شکل خالی از لطف نباشه.
دانلود پی دی اف پلن معاملاتی
سلام بر جناب امینو و دوستان
روانشناسی فردی یا شناخت خویشتن مهمترین اصلی هست که هر فردی قبل از هر کاری باید به اون بپردازه ، ما باید بدونیم چه سیستم شخصیتی داریم و این سیستم شخصیتی و روانی در انجام امور روزمره چه نتایج مثبت و منفی برای ما داره. تو بحث فارکس شما میدونید سیستمهای سود ده فراوانی هست اما چرا افراد سود گیر خیلی کم وجود داره دلیلش اینه که روان افراد قابلیت انطباق با بازار رو نداره و افراد خودشون باعث شکست خودشون میشوند
روانشناسی بازار هم کلید موفقیت و رسیدن به سود دهی هست اگر بتوان به اون رسید میشه با تحلیل درست و تشخیص درست جهت روند به موفقیت های مالی بسیار عالی رسید
سلام به همه دوستان
سوالی مطرح شده بود از طرف یکی از دوستان در تاپیک فراکتال . با توجه به نظر امین جان که مطالب در تاپیک های مربوطه بیان بشه و با توجه به اینکه جواب این سوال مربوط به مسائل روانشناسی و ذهن هست در این تاپیک جواب میدم :
سلام
نمیتونم بگم که خودم به شخصه به طور کامل تونستم این موضوع رو در تریدهام حل کنم ولی نسبت به گذشته ی خودم پیشرفت بسیار زیادی در این موضوع داشتم و برای همین نظرم رو در این مورد بیان میکنم , امیدوارم مفید باشه.
میشه گفت اکثر تریدرها این حالت رو در خودشون دارن تا زمانی که بتونن بهش غلبه کنن.
یکی از راههای مبارزه با این پترن ذهنی این هست که برای مدتی یا برای تعداد مشخصی ترید مثلا 110 تا پوزیشن , شما با ورود به پوزیشن , تی پی و استاپ رو بذارید و چارت رو ببندید و کاری به نتیجه نداشته باشید و یا اگر چارت رو بررسی میکنید تحت هیچ عنوان ترید رو دست نزنید حتی اگر داشت میرفت و استاپ رو میزد. در دمو این تمرین رو انجام بدین.
هدف از این کار چیست ؟
تغییر پترن و ساختار ذهنی که در فرد تریدر بوجود اومده. با این کار صبر تریدر زیاد میشه و بعد از 110 تا ترید , این پترن جدید بوجود میاد در ذهن که به تریدر میگه باید توو پوزیشن بمونم و احترام بذارم به تحلیل اولیه, ضمن اینکه اعتماد به دانشی که دارین رو در خودتون افزایش میده.
موردی که باید بهش اشاره کرد این هست که این 110 تا ترید رو شما باید با سیستمی که دارید و قوانین مشخص داره بزنید. پس اگر الان هنوز به جمعبندی لازم نرسیدین , میتونید این کار رو بعد از جمعبندی خودتون از مطالب شروع کنید .
البته این تنها راه ممکن برای حل این موضوع نیست ولی یکی از قویترین راه حل های ممکن برای حل این موضوع هست که توسط جناب کریس کیپری (کسره مربوط به ک رو نمیدونستم چطوری قرار بدم) آموزش داده شده و از مقاله ی زیر میتونید با جزئیات بیشتری در این مورد اطلاعات کسب کنید( البته مقالات بیشتری از ایشون در مورد این موضوع وجود داره که میتونید در گوگل پیدا کنید ولی مقاله ی زیر برای شروع بسیار مفید میباشد )
https://2ndskiesforex.com/trading-st...t-trading-use/
موفق باشید
ویرایش توسط Davood36 : 07-23-2019 در ساعت 22:38
سلام خدمت دوستان و امین عزیز
اوایل روزهای تریدر شدنم همیشه فکر میکردم اگه این الگو ها و مباحث تحلیلی رو یاد بگیرم دیگه تموم . اما بعدا متوجه شدم این مطالب در همه جای دنیا ثابت در اختیار معامله گران هست اما پس کی ضرر میکنه؟
(بازارهای مالی برخلاف سایر محیط ها که توام با محدودیت ها هستن کاملا آزاد و نامحدود)
ساختار های ذهنی فرد که از بچگی شکل گرفته دنیای تریدری فرد رو تحت تاثیر قرار میده اما خوشبختانه قابل اصلاح
اینکه به بازار چه شکلی نگاه میکنه؟
واکنشش به هنگام ضرر چیه؟
شما اختیار اینو دارید که پوزیشن سود ده رو ضررده کنید یا به پوزیشن ضرده حجم اضافه کنید و حساب کال کنید
بنظرم هر تریدر باید قوانین ثابتی بنویس از اون عدول نکنه فقط همین
*این متن بسیار بسیار مهم هست ،حداقل دو بار این متن را بخوانید*
چه کسی اسفنج مرا دزدیده است؟
دوستان عزیز؛ حتما با دقت و تامل مطالعه کنید و دیگران را از مطالعه این متن بی نصیب نگدارید:
دوستی تعریف می کرد پنج سال پیش بود که برای کنفرانسی به شهر بوستون رفته بودم. به همراه یکی از دوستان قدیمی که دوره پسادکترای خودش را در آنجا می گذارند، داشتیم در خیابانهای اطراف دانشگاه ام آی تی دنبال یک آدرس می گشتیم. یک نفر از آن طرف خیابان رد می شد و متوجه ما شد که داریم به شکلی پرسان پرسان اطراف خودمان را نگاه می کنیم. آمد سمت ما این طرف خیابان، پرسید: دنبال جایی می گردید؟ می توانم کمکی بکنم؟ ما هم آدرس را پرسیدیم. دقیق گوش داد، خیلی آرام و به صورت شمرده مراحل رسیدن به آدرس را به ما گفت. حتی با حرکت دست دقیقا شکل مسیر را برای ما رسم کرد، و بعد هم چند قدمی به همراه ما آمد که مطمئن شود درست می رویم. هنوز چند قدمی دور نشده بودیم که دوستم گفت «یک ام آی تی ای تیپیکال بود». گفتم منظورت چیه؟ گفت جالب است که خیلی از آدمهایی که در محیط دانشگاه ام آی تی (دانشگاه ماساچوست) تحصیل یا کار می کنند، ناخودآگاه آدمهایی فروتن، دقیق، با نگاه خیلی سیستماتیک و کاربردی می شوند. هیچکدام از این ويژگی ها را به صورت رسمی نه مطالعه می کنند و نه دوره ای برای آن می گذارنند اما به صورت ناخودآگاه به این ويژگی ها می رسند.
این مثالی از پدیده یادگیری اسمزی (Osmosis) است. بیش از نیمی از یادگیری های ما به صورت ناخودآگاه و در اثر نوعی الگوبرداری ناخودآگاه، عمیق و درونی سازی آن از محیط اطرافمان شکل می گیرد. درست مانند یک اسفنج که وقتی در یک مایع قرار گیرد، به دلیل خاصیت اسمزی، مایع را به خودش می کشد (حرفه ای ها). ما هم وقتی با کارآفرینان معاشرت می کنیم ناخودآگاه خلاق تر و جسورتر و آینده ساز تر می شویم، وقتی با کسانی که تفکرات عمیق و فلسفی دارند تعامل می کنیم ناخودآگاه دیدگاه مان به مسائل عمیق تر می شود و زمانی که با آدمهای پرتلاش حشر و نشر داریم ناخودآگاه عمل گراتر می شویم. اگر با مدیران سیاسی- امنیتی دم خور باشید بعد از مدتی همه چیز را از نگاه سیاست و امنیت تحلیل می کنید.
تجویز راهبردی:
زمانی جمله ای منسوب به چارلی چاپلین را خوانده بودم؛ افکار هر آدمی، میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها می گذراند. خود را در محاصره افراد موفق قرار دهید. خوب برایم سوال پیش آمد که بخش زیادی از افراد دور و بر ما؛ خانواده، همسایه، فامیل، همکار معمولا انتخاب ما نیستند (محدودیت اول)، افراد موفقی که بتوانیم آن ها را بیابیم و رابطه تنگاتنگ با آن ها نیز داشته باشیم نیز کمیاب، دشوار و محدودند (محدودیت دوم).
برای غلبه بر این محدودیت ها، شاید سه ایده زیر مفید باشد:
1- کتاب های خوب. کتاب ها عصاره دانش و شخصیت نویسنده های آن هستند. اگر خود را در کتاب های خوب، محاصره کنیم، آنگاه افکارمان رشد می کند. مخصوصا نوع خاصی از کتاب ها هستند که در مورد زندگی افراد موفق و مشهور در زمینه کاری شماست. حتما زندگی نامه آن ها را بخوانید. این یک جور «همنشینی مجازی» است.
2- محفل های خوب: ممکن است ما همیشه به آدم های مورد نظرمان دسترسی نداشته باشیم. اما می توانیم به صورت منظم در محافل و جمع هایی شرکت کنیم که با هدف ما همخوانی بیشتری دارد. به عنوان مثال اگر به شعر علاقه مندیم در شب شعر شرکت کنیم و اگر به کارآفرینی علاقه مند هستیم در رخدادهای استارت آپی. اگر بتوانیم در محیط کارمان نیز 3 تا 5 نفری که بیشترین تناسب با اهداف ما دارند را نیز انتخاب کنیم و با آن ها تعاملات مداوم و منظم داشته باشیم آنگاه این یادگیری اسمزی اتفاق می افتد.
3- همکاران خوب، سه نفر کلیدی محیط کاری خود را با دقت انتخاب کنیم. محیط حرفه ای ما شامل افراد زیادی است اما بعضی از آنها نقشی کلیدی تری دارند چراکه ما تعاملات بیشتری با آنها داریم. سه نفری که بیش از همه در محیط کار و فعالیت حرفه ای با ما ارتباط دارند بیشترین تاثیر را در یادگیری های اسمزی ما دارند. انتخاب و گماشتن دقیق این سه نفر تاثیری بسیار اساسی در حرفه ای شدن ما دارد.
نکته پایانی آنکه هر از گاه از خودمان بپرسیم اسفنج مان را در چه محیطی قرار داده ایم در محیطی که صحبت از ثروت اندوزی دیوانه وار است یا ثروت آفرینی شرافتمندانه؟ محیطی که صحبت از پارتی بازی و رانت خواری است یا تلاش صبورانه؟ محیطی که خوشبختی همگانی مطرح است یا خوشبختی فردی؟ خداوند در کتاب آسمانی تصویری از آخرت ارایه می دهد و آنجا بسیاری با حسرت بر پشت دست های خود می کوبند که ایکاش با این ها بودم و با آن ها نبودم. مواظب اسفنج زندگی تان باشید. مکان اسفنج های شما سرنوشت شما را تغییر می دهد.
در حال حاضر 56 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 56 مهمان ها)