درود میرحسام عزیز
این حس بی انگیز به نظرم یه عملکرد طبیعیه و مسلما برای همه توی همه زمینه ها پیش میاد
راهکاری که من ازش استفاده میکنم به این صورته که تمریناتمو جدی هرطور شده انجام میدم و توی تاپیک تمرین هم فعالیت میکنم
بعد که برمیگردم و پیش رفت خودمو میبینم یا اینکه دیدم چقدر بهتر شده باعث ایجاد احساس اعتماد به نفس میشه و انگیزه میگیرم
مسلما شما توی هرکاری که خوب باشی این خودش یه انگیزه میشه برای پیشرفت شما و این انگیزه باعث پیشرفت و این چرخه میتونه کلی به رشد شما کمک کنه
امیدوارم این تجربه من براتون مفید باشه
اوقات خوشی رو براتون ارزومندم
.Enjoy the space between where you are and where you are going
پیشاپیش از توجه دوستان عزیزم متشکرم و برای جلو گیری از اضافه گویی پیام تشکر دیگری ارسال نمیکنم
قدرت شکست ناپذیر خداوند ...همه توجه خود را به خدا معطوف کنید و به هنگام رویارویی با موانع مدام در دل بگویید که : راههای خدا خردمندانه اند و چاره های او حکیمانه.خداوند به موسی گفت که قوم خود را از مصر بیرون ببرد . تنها رسالت او رویارویی با اکراه فرعون در رهایی دادن به بندگانی که آنها را استثمار کرده بود نبود ، رسالت او برانگیختن عصیان در قومی بود که زیر مشقتهای کارفرمایان نیروی ابتکار خود را از دست داده بودند .
رویارویی با چنین وضعی مستلزم نبوغی خارق العاده و اعتقادی راسخ و و شهامتی عظیم و از خود گذشتگی کامل بود یعنی صفاتی که کاملا در موسی وجود داشت .
خداوند به موسی گفت : و ما تو دست خود را به سمت دریا دراز کن و و آن را بشکاف تا قوم از میان دریا بر خشکی رهسپار شوند . از این رو او که هرگز شک به دلش راه نیفتاد به قوم خود گفت : (( به پیش بروید )) واقعا که چنین فرمانی جرات و شهامت بسیار می خواست وبه پیش راندن افرادی بیشمار به میان دریا ، با این ایمان کامل که غرق نخواهند شد .
و اما معجزه را بنگرید
و خداوند دریا را با یک باد شدید شرقی شکافت و دریا را خشک کرد
اکنون به یاد داشته باشید که چه بسا این معجزه همین امروز برای خودتان پیش بیاید . همین حالا به مشکل خود بیندیشید : شاید از بس که در اسارت فرعون ( تردیدها و ترسها و نومیدی های خود ) زیسته اید ، نیروی ابتکار خود را از دست داده اید .
به خود بگویید : به پیش برو
- هر انسان صاحب مراد دلی است منتها چنان اسیر مصریان ( اندیشه های منفی خود ) شده اید که همه اینها دور از دسترس و محال یا عالیتر از آن مینماید که بتواند پیش بیاید . توکل به خدا را نظریه ای بس مخاطره آمیز می پندارید . می ترسید مبادا صحرا از مصریان هم بدتر باشد .
- میتوانیم بگوییم که موسی میخ ایمان را در میان قوم خود کوبید . زیرا آنها ترجیح میدادند که برده تردیدها و ترسهای کهنه خود باشند ( در اینجا مصر نماد یا مظهر تاریکی هست ) تا اینکه با جهشی عظیم به سوی ایمان ، از صحرا بگذرند .
- تردیدها و ترسهای کهنه ، پیرامون آدمی خیمه میزنند اما همیشه کسی پیدا میشود که بگوید : (به پیش رو ) همیشه یک موسی بر سر راه انسان سبز میشود گاه یک دوست و گاه یک شهود
- موسی به قوم خود گفت نترسید و صبر کنید و نجات خداوند را ببینید که امروز آن را برای شما خواهد کرد . زیرا مصریان را که امروز دیدید تا به ابد دیگر نخواهید دید . خداوند برای شما جنگ خواهد کرد و شما خاموش باشید .
قدرت خدا شکست ناپذیر است .
جز تردید و هراس ، هیچ چیز نمیتواند میان انسان و بزرگترین آرمانها یا مرادهای دلش فاصله ایجاد کند .
به محض اینکه آدمی بتواند بی هیچ دلهره ای ، آرزو کند هر آرزویی بی درنگ برآورده خواهد شد .
- شخص عادی همیشه سرگرم کلنجار رفتن با مشکلات و موانعی است که نمی گذارد خیر و صلاحش به عینیت درآید .
- در این عرصه هر آنچه باید بدانی بر تو آشکار خواهد شد و هرچه در دست نداری به تو عطا خواهد شد ، چنین میگوید خداوندی که آبهای دریا را شکافت .
- بیشتر مردم از آن روی اوضاع و شرایط ناهماهنگ را به سوی خود کشانده اند که خود پیکارهایشان را جنگیده اند و بارهایشان را به دوش کشیده اند . حال آنکه باید بیاموزیم از سر راه خدا کنار برویم تا او اوضاع را سروسامان ببخشد و هماهنگ سازد . باید به او توکل کنید اگر بترسی یا شک کنی ، تماس خود را با این نیروی لایتناهی از دست میدهی .
- اگر از ترسها و تردیدهای خود آکنده ای ، نخست باید کاری کنی که ایمانت را نشان بدهی زیرا ایمان منفعل مرده است . ایمان فعال با آفرینش امید و انتظار بر ذهن نیمه هوشیار اثر میگذارد و سبب میشود که آدمی تماس خود را با خرد لایتناهی از دست ندهد .
کارهای خدا شگفت انگیز است زیرا او خرد مطلق است و نمیگذارد که در تدابیرش کوچکترین مداخله پیش بیاید .
چون با خدا هستم از هیچ چیز نمی هراسم
برای شخص عادی براستی که خاموش ایستادن دشوار است . خاموش ایستادن یعنی توازن و تعادل و آرامش خود را حفظ کند . یعنی اینکه آدم بگذارد عقل کل اداره امور را بدست بگیرد و آنها را بچرخاند و به انجام برساند . یعنی اینکه بگذاریم خدا کار خود را بکند . چون مردم دوست دارند به میانه میدان بیایند و خود کارها را سروسامان بدهند.
هنگامی که کار خود را تمام و کمال به خدا می سپارید ، از هر وضعیت به ظاهر مخالفی ، برکتهای عظیم به سوی شما سرازیر میشود .
بیاید هم اکنون خود را از شر استبداد هر تفکر منفی برهانیم . تا کنون اسیر تردید ها و هراسهایمان بودیم ، اکنون بیاید تا همچنان که موسی قوم خود را نجات داد ما نیز قوم خود را نجات دهیم و از زمین مصر یا خانه بندگی بیرون بیاییم .
میگویند فیلبانان میخواستن یک قله فیل را نگهداری کنند منتها آنها نمیدانستند چگونه آنها را در داخل یک حصار نگهدارند .
پس دور فیل ها میله هایی بر زمین زدند و پیرامونشان یک طناب کشیدند ، فیلها نیز پنداشتند که نمیتوانند از حصار بیرون بیایند ، حال آنکه کافی بود پایشان را روی طناب میگذاشتند و از حصار بیرون می آمدند . اما آنها دچار این توهم بودند که طناب زندانیشان کرده است .
مردم نیز دچار همین توهم هستند (ترس ) و ( تردید ) همان طنابی است که پیرامون آنها کشیده شده و نمیگذارد از این حصار بیرون بیایند و به تفکر روشن گام بگذارند .
- چه دنیای زیبایی بود اگر هراس و اضطراب ریشه کن میشد . این دوقلوهای دلواپسی و اضطراب آدمیان را به اسارت کشیده اند و ویرانگران سلامت و ثروت و سعاتند .
- رهایی از ترس یک راه بیشتر ندارد : تبدیل ترس به ایمان ، زیرا ترس ضد ایمان است
- انسان رها از هرچه دلنگرانی و ترس ، با شکرگذاری می طلبد و خیر و صلاحش به او عطا میشود .
آرزوی سلامتی و موفقیت همراه با شادی و ثروتمندی دارم برا همموندوست خوب من از شما متشکر و سپاسگزارم
از وقتی که گذاشتید و این پست رو مطالعه کردید
ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
ما بدن نیستیم بلکه بدن داریم
ما یک آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم
درود برهمگی دوستان
روز پانزدهم تمرکز روی روانشناسی فردی
تمرکز برروی عادات روزانه و ناآگاهانه(مسواک زدن با دست مخالف،پوشیدن اگاهانه شوار و کفش و نیز بستن ساعت به دست مخالف)
هدف ازین تمرین درکنار اگاهانه انجام دادن عادات وتغییر اون ها، ایجاد مسیرها و سیناپس های عصبی جدید می باشد .
همانطور که اشاره شد عادات و رفتار گذشته ما منتج به فردی شدن که الان هستیم پس برای تبدیل شدن به یک فرد جدید نیاز هست تغییری در اون ها ایجاد کنیم.
در ذیل متن کوتاه و مهمی را در دو قسمت در مورد ذهن و ضمیر ناخوداگاه برای دوستان عزیزم گرداوری کردم که میتونه در شناخت هرچه بهتر این بخش مهم از زندگی ما نقش بسزایی بازی کنه..
بخش اول
..بصورت خلاصه ،ذهن را میتوان به دوبخش خوداگاه و ناخوداگاه تقسیم کرد.ذهن خوداگاه همان بخشی است که تصمیمات اگاهانه را بر عهده میگیرد مثلن اینکه تصمیم بگیرید امروز سرکار بروید یاخیر برعهده ذهن خوداگاه شماست.حال انکه بخش ناخوداگاه همان بخشی است که فعالیت های خارج از هوشیاری شما و فرایندهای اتوماتیک رابرعهده دارد(باورها، عادات، خاطرات، کنترل دمای بدن، زبان بدن ،احساسات وو) . بدون اینکه توجهی به ان داشته باشید این موارد را کنترل میکند.مثلن شما هیچ وقت تصمیم نمیگیرید که احساس ناراحتی کنید بلکه خودبخود و درشرایط خاص این اتفاق برای شما میفتد.بعبارت بهتر برنامه هایی درضمیر ناخوداگاه شما نصب شده که باعث رفتارهای ناخواسته ، احساسات و وضعیت هایی است که در طی روز تجربه میکنید.
جالب اینکه در روز اول هیچ برنامه ای در ذهن ناخوداگاه شما نصب نبود و این برنامه ها به مرور زمان در ذهن ناخوداگاه شما نصب شده.بعضیارو خودتون نصب کردید و روی بعضیاش اصلن نقشی نداشتید.
مثلن وفتی برای اولین بار رانندگی میکنید ذهن خوداگاه شما تصمیمات شمار را به اجرا در می اورد .اما یکسال بعد این ذهن ناخوداگاه است که شمارا به مقصد میرساند.بدون اینکه متوجه باشید که چندبار از ترمز یا دنده وو استفاده کرده اید.در اینجا رانندگی از دهن خوداگاه به ذهن ناخوداگاه منتقل شده و شما اون رو نصب کردید.
نگران فردایت نباش
خدای دیروز و امروز، خدای فردا هم هست
باور کنید تا ببینید ...
بازرگانی بسیار موفق که همه کارهای خود را بر اساس تعالیم حقیقت به انجام میرساند گفت : مشکل بیشتر مردم این است که به شرایط معینی خو میگیرند و تخیل چندان نیرومندی ندارند که آنها را به پیش براند تا چاره ها و تدابیر تازه پیدا کنند .
چه بسیارند مردمانی که با اوضاع و شرایط که چنگی به دل نمیزند کنار می آیند تنها به این دلیل که از نظر ذهنی تنبلتر از آنند که خود را بیرون از آن اوضاع و شرایط تصور کنند .
برای بدست آوردن استقلال مالی باید از سر تا پا طلب و اشتیاق بود و باید خود را ثروتمند احساس کنید و غنی بدانید .
بی وقفه برای ثروت و دولت تدارک ببینید و مدام خود را آماده کنید و چون طفلی خردسال شوید و وانمود کنید که ثروتمندید چون آن وقت با امید و انتظار بر ذهن نیمه هوشیار اثر میگذارید .
- تخیل ( یا قیچی ذهن ) کارگاه آدمی است یعنی انسان در آنجا رویدادهای زندگی خود را می برد و می دوزد .برای اشخاص عادی که زمانی بس دراز تنها به کمبود و تنگدستی اندیشیده است ، بنا کردن یک هشیاری توانگر بینهایت دشوار است .
اگر مردم توانایی تصور خیر و خوشی خود را از دست بدهند هلاک میشوند .
هرچند اندیشه خاموش است اما نیرویی عظیم دارد .
احساس دولتمندی کنید تا هرچه بیشتر ثروت را به سوی خود بکشانید و احساس توفیق کنید تا موفق شوید .
پس اگر به شکست فکر میکنید ، بی درنگ اندیشه تان را به سوی موفقیت بازگردانید ، ظاهرا کار آسانی است منتها وقتی اندیشیدن به شکست به عادت بدل شده باشد ، شکست این عادت مستلزم جد و جهدی مدام خواهد بود .
این احساس را در خود بپرورانید که هم اکنون معجزه ها و شگفتی ها از راه میرسند .
انسان بیدار تنها یک قدرت را میشناسد : ( قدرت خدا ) و فقط یک وضعیت را میبیند : (نیکی )
تا نتوانید خود را در حال انجام کاری ببینید محال است بتوانید آن را به انجام برسانید ، تا خود را در جایی نبینید محال است بتوانید خود را در آن مکان یا در آن مقام بیابید .تا خود را توانگر احساس نکنی ، توانگریت به مرحله ظهور نمیرسد .
انسان تنها آن چیزی را میتواند بدست آورد که خود را در حال ستاندن آن ببیند .
هیچ انسانی نمیتواند شکست بخورد اگر انسان دیگری او را موفق دیده باشد .
چنین است قدرتی که در بینش نهفته است و چه بسیارند انسانهای بزرگی که موفقیت خود را مدیون همسر ، خواهر ، پدر و مادر یا دوستی بوده اند که به آنها اعتماد داشته اند و لحظه ای دست نکشیده اند .
این حق الهی آدمی است که دارا باشد و بیش از مورد نیاز خود داشته باشد . این خواست خداست که جامش لبریز و زندگیش سرشار از نعمتهای گوناگون .
آنگاه که انسان تصویر تنگ دستی را از صفحه هشیاری خود بزداید ، فرمانروای عصر طلایی خواهد بود و هر آرزویی در دلش دارد برآورده خواهد شد .
آرمان امنیت و سلامت و سعادت و برکت را در ذهن نیمه هشیار تثبیت کنید ، زیرا معنای آن حیاتی است رها از هرگونه محدودیت .خود را ثروتمند و موفق احساس کنید تا ناگهان چکی به مبلغی هنگفت یا پیشکشی زیبا هدیه بگیرید .
من اکنون به آگاهی تازه ای از موفقیت دست یافته ام ، من مطمئنم که می توانم به همان اندازه که تصمیم گرفته ام موفق باشم .
وقتی دعا میکنید طوری عمل کنید که انگار پیشاپیش آن را ستانده اید .
چندی پیش یک نفر با من تماس گرفت و گفت : عاجزانه دنبال کار میگردم گفتم : عاجزانه دنبال کار نگرد ، شادمانه جستجویش کن
حمد و ثنا درها و دروازه ها را میگشاید زیرا امید و انتظار همیشه پیروز میشود .
در این باره اندیشه نکنید که چگونه خیر و صلاحتان می تواند انجام پذیرد ، تنها سپاس بگذارید که پیشاپیش در عرصه غیبی حاجت خود را ستانده اید .احساس ایمنی و شادمانی حاصل ایمان کامل به خدا است . یعنی آن هنگامی که انسان یقین دارد قدرتی شکست ناپذیر از او و هر آنچه که دوست میدارد ، حمایت میکند و همه خواسته هایش را برآورده میکند ، میتواند رها از هرگونه فشار عصبی ، احساس رضایت و شادمانی کند .
امید به پیش مینگرد حال آنکه ایمان یقین دارد که پیشاپیش ستانده است و هماهنگ با آن عمل میکند .
وقتی دعا میکنید طوری عمل کنید که انگار پیشاپیش آن را ستانده اید . انسان نباید استدعا کند بلکه باید مدام سپاس بگذارد که خواسته خود را پیشاپیش ستانده است .
شاگرد حتی لحظه ای نباید فراموش کند که برای خدا همه چیز ممکن است .
هم اینک فرصتهای طلایی را برای دریافت توده های عظیم فراوانی در هر کجا یافته ام ، خداوند مهربان روزی دهنده همیشگی و نامتناهی من است .
درباره موفقیت :
همیشه از انسان موفق میپرسند : راز موفقیتتان چیست ؟ اما هرگز از انسان شکست خورده نمیپرسند : راز شکستتان چیست ؟
- اگر شکست خورده باشید و به موفقیت دیگری نفرت بورزید راه موفقیت خود را مسدود میکنید .
موفقیت راز نیست ، موفقیت نــــــــظـــــــــم است .مردم زیادی با حصار دلسردی رو به رو میشوند ، شهامت و طاقت بخشی از این نظم است و در زندگی همه مردان و زنان موفق ، شهامت و طاقت را مشاهده میکنیم .
راه کامیابی راهی است مستقیم و باریک ، جاذبه عاشقانه و توجه ناگسسته .
تنها آن چیزهایی را به خود جذب میکنید که بینهایت به آن می اندیشید .
انسانی که به موفقیت میرسد دیدگان خود را به موفقیت دوخته است ، اگر عزم او بر صخره استوار ( حقیقت ) و ( صداقت ) بنا شده باشد پایدار میماند . اگر نه همانا بر شن باشد بر باد میرود چرا که دستخوش امواج بلا میگردد و طوفان دریا آن را به نیستی ازلی خود میکشاند .
برای پیروزی در بازی زندگی باید نیروی خیالمان را آموزش دهیم . کسی که به قوه تخیل خود آموخته باشد که تنها نیکی را تصور کند و ببیند ، خواهد توانست به همه مرادهای به حقش ، خواه سلامت و خواه ثروت و خواه محبت و خواه دوستی ویا هر آرمان بزرگ دیگر برسد .
انسان نخست ، شکست یا موفقیت و غم یا شادی خود را در صحنه خیال میبیند و آنگاه شکست یا موفقیت و غم یا شادی او عینیت می یابد .آرزوی سلامتی و موفقیت همراه با شادی و ثروتمندی دارم برا هممون
دوست خوب من از شما متشکر و سپاسگزارم
از وقتی که گذاشتید و این پست رو مطالعه کردید
ویرایش توسط Ali97 : 04-26-2022 در ساعت 09:09
ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
ما بدن نیستیم بلکه بدن داریم
ما یک آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم
مدیتیشن چیست؟
یادمه اون اویل که با مدیتیشن اشنا شدم و اینکه چه توانایی هایی ب ادم اضافه میکنه رو شنیدم خیلی هیجان زده نشستم و چشامو بستم و خواستم تمرکز کنم!
با بستن چشمام هرچی میخواستم متمرکز بشم نمیشد و هر میخواستم ذهنمو خالی نگه دارم همینجوری افکار قطاری پشت سرهم میومد
و به این نتیجه رسیدم که من برای مدیتیشن ساخته نشدم گذاشتمش کنار
اتفاقات رخ داد و فهمیدم مدیتیشن چی هست و چه پروسهای داره(تو بیمارستان در انتظار اتاق عمل بودم و از فرط خستگی چشمامو بستم و گوشم به بلند گو بود تا صدامو بخونه و هر بار که چیزی حواسمو پرت میکرد ذهنمو ب سمت بلند گو رهنمود میکردم دقیقا اینجا فهمیدم)
مدیتیشن یک فرایند هستش که نیاز به مصرف انرژی زیاد و سعی زیادی داره
چرا؟
اگر ذهن رو یک جنگل تصور کنید و افکار مثل ی اسب سرکش هست که ما سوار بر اون اسبیم و این اسب مدام به اینور و اونور میره
ما در مدیتیشن افسار این اسب رو بدست میگیریم و خب همه میدونیم اسب سواری چقد خسته کنندس
یکی از مدیتیشن های خیلی قوی ای که ما مسلمان ها انجام میدیم نماز هستش
اونایی که سر سری نماز نمیخونن(منظورم از روی عادت هست) و سعی دارن تمام توجهشون به سمت خدا باشه ولی افکارشون نمیذاره و مدام از این شاخه به اون شاخه میپره (به چیزایی فک میکنن که حتی ممکنه واقعی هم نباشه )و سعی میکنن تمام این افکارو جمع کنن در صورت استمرار از لحاظ ذهنی خیلی قوی میشن
یک مژده هم بدم اونایی که هنگام مدیتیشن مدام حواسشون پرت میشه استعداد عجیبی در خالی کردن ذهن دارن ولی فقط باید این تواناییشونو بیدار کنن
کویین ترودو یک مثال خیلی خوبی میزنه
میگه موقع مدیتیشن افکار مث حباب هایی هستن که مدام بالا میان و شما با تمرکز میترکونین حبابهارو
و هر چی بیشتر ادامه بدید این حباب ها تموم میشن و به لحظه ای میرسیدکه در لحظه هستید و خب اون لحظه شیرین ترین لحظه هست !
و خب مدیتیشن ب خودی خود فرایند پیچیده ای نداره و سادس
هر جور که دلتون میخواد حالت بگیرید
بشینید دراز بکشید یا حتی سرپا وایستید اصلا هر حالتی که خواستید
توجهتونو بدید به یک چیز میتونه هر چی باشه صدای قلب صدای تنفس حتی میتونید تمرکزتون رو متوجه خدا کنید
وحالا کاری که باید بکنید این هستش که هربار توجهتون رفت جایی بیارید سراغ همون اولی
هر بار که حواستون پرت میشه و دوباره حواستونو جمع میکنید ریتم مغزیتون کند تر میشه
و خیلی راحت دو دقیقه ای به الفا میرسید
گذر از الفا به دلتا و تتا سخته چون خوابتون میگیره
و یهو ممکنه ب خودتون بیاید و ببینید سه ساعته خوابتون برده
و خب تا محدوده ی الفا برای ما کافیه تازه زیادی هم هست
البته هندو ها مسلمان ها و در ادیان دیگه موقع عبادت (ک یک جور مدیتیشن هست) برای اینکه خیلی عمیق بشه کارشون حرکات فیزیکی و صدا دا اوردن رو اضافه کردن (مثل سوره ها .اسانا ها و ....)
با این کارا در واقع از خوابیدن جلوگیری میکنن .
بگذریم حالا
هر بار که حواستونو موقع مدیتیشن جمع میکنید میزان افکار کم تر میشه
البته ریتم مغزی کاهش پیدا میکنه و ذهن مترکز تر میشه و تجسم خلاق سروکلش پیدا میشه
به طوری که افکاری که به ذهنتون میاد همراه میشن با تصاویری خیلی واضح
و با جمع کردن حواس در این مرحله ذهن شما تقریبا خالیه و اگر ده دقیقه در این حالت بمونید ذهنتون کاملا پاکسازی میشه
ادامه دارد ....
I Will Never Forgot These Words
With Great Power
Comes Great Responsibilities
This Is My Gift
My Curse?Who am I
........ I am
پایان شب سیه سپید است ...در یکی از جلساتم داستان مردی را حکایت کردم که آنقدر فقیر و دلسرد بود که عاقبت به همه چیز خاتمه داد . چند روز بعد خبری برایش رسید که ثروتی کلان را با ارث برده است .
چه خوب است که گهگاه انسان به تماشای سحر برود تا با همه وجود یقین یابد که ، آفتاب بی تردید طلوع خواهد کرد.
یکی از شاگردانم پرسید : یعنی درست بعد از آنکه جان ما به لب رسید به آرزوی خود میرسیم ؟ گفتم : بله فریب تاریکی پیش از سحر را نخورید . موفقیت عظیم معمولا لحظه ای از راه میرسد که ابدا انتظارش را ندارید آنقدر باید صبر کنید که قانون عظیم جاذبه به کار افتد .
از هیچ چیزی و هیچ وضعیتی ناراحت نباشید ، یک قانون مهم ( بی اعتنایی ) هست که میگوید : هیچ یک از اینها تکانم نمیدهد به زبان روزمره میتوانیم بگوییم که : هیچ کدام از اینها ناراحتم نمیکند . وقتی که دیگر از هیچ چیز آزرده نشدید ناراحتی های بیرونی هم ناپدید میشوند .
-به محض اینکه چشمانت معلمان تو را ببیند ، معلمان تو ناپدید خواهند شد .
- قانون بی اعتنایی یعنی آزرده نشدن از ظاهر مخالف امور و دست نکشیدن از اندیشه سازنده .
وقتی به اندیشه های منفی توجه میکنید به آنها بال و پر میدهید ، در این لحظه قانون مهم بی اعتنایی را به کار ببندید یعنی هرگز نسبت به اندیشه های منفی علاقه مندی نشان ندهید . مهار کردن کلمه ها و اندیشه ها مستلزم عزمی جدی و بیداری ابدی است . هر چه اندیشه ترس و شکست و نفرت و بدخواهی وجود دارد باید از هم بپاشد و نابود شود .
شخص عادی نمیتواند بگذارد که پادشاه جلال وارد شود ، چون ترسها و تردیدهایش درها و دروازه ها را قفل کرده اند و نمیگذارند خیر و صلاح او متجلی شود .
خواسته آدمی اغلب در آخرین لحظه برآورده میشود ، چون وقتی که آدمی کار را وا مینهد ، یعنی از استدلال دست میکشد و خرد لایتناهی مجال کار میابد .
- امور را با چاشنی معنویت به نوسان درآوردن برای شخص عادی آسان نیست . اندیشه های منفی آکنده از تردیدها و ترسها ، از ذهن نیمه هشیار سر بر میکشند .
اغلب پیش از موفقیت بزرگ ، اندیشه های عذاب دهنده می آیند ، باید پیا پی عبارت تاکیدی سرشار از حقیقت را تکرار کنیم و شاد و شاکر باشیم که پیشاپیش خواسته خود را ستانده ایم .
عبارت تاکیدی :
نعمت خداوند برای همه فراوان است ، از جمله من
اقیانوس هستی در بخشش نعمات دست و دلباز است .
تمام خواسته ها و احتیاجات من قبل از خواستن به انجام رسیده است
خیر و صلاح من ، از هرکس و از هر سو و از راههای شگفت انگیز به سویم سرازیر میشود
- اغلب پیش از موفقیت عظیم شکست ظاهری رخ میدهد ، دلسردی هایی را که برایتان پیش می آید به شگفتی های شادی بخش بدل کنید تا نهایت استفاده را از آنها کرده باشید .
آرزوی سلامتی و موفقیت همراه با شادی و ثروتمندی دارم برا هممون
دوست خوب من از شما متشکر و سپاسگزارم
از وقتی که گذاشتید و این پست رو مطالعه کردید
فــردا بخش پایانی از کتاب
ویرایش توسط Ali97 : 04-27-2022 در ساعت 09:31
ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
ما بدن نیستیم بلکه بدن داریم
ما یک آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم
درود برهمگی دوستان
روز شانزدهم تمرکز روی روانشناسی فردی
تمرکز برروی عادات روزانه و ناآگاهانه(مسواک زدن با دست مخالف،پوشیدن اگاهانه شوار و کفش و نیز بستن ساعت به دست مخالف)
هدف ازین تمرین درکنار اگاهانه انجام دادن عادات وتغییر اون ها، ایجاد مسیرها و سیناپس های عصبی جدید می باشد .
همانطور که اشاره شد عادات و رفتار گذشته ما منتج به فردی شدن که الان هستیم پس برای تبدیل شدن به یک فرد جدید نیاز هست تغییری در اون ها ایجاد کنیم.
در ذیل متن کوتاه و مهمی را در دو قسمت در مورد ذهن و ضمیر ناخوداگاه برای دوستان عزیزم گرداوری کردم که میتونه در شناخت هرچه بهتر این بخش مهم از زندگی ما نقش بسزایی بازی کنه..
بخش دوم
.... یا در مثالی دیگر در کودکی مان، والدین مان (یا افراد دیگر را) مشاهده کردیم که سر پول باهم چروبحث میکردن، که باعث شده این برنامه در ذهن ناخوداگاه ما نصب بشه که پول خیلی کمه و همیشه سرش دعواست(یا این ذهنیت درما بوجود امده که پول چیز بدیه که پدر و مادرم را بجون هم انداخته است) البته بیشترین اسیبی که ما خوردیم از بابت نگرش منفی است که جامعه بالخصوص برخی افراد مارو به قناعت وا داشتن درحالیکه جهان،جهان فراوانی است و درکنار اون ذهنیتی که درمورد افراد ثروتمند در ذهن ما گنجاندن ووو. که این موضوعات باعث نصب برنامه ای منفی شده که ما در ان نقشی نداشته ایم.
وقتی برنامه ای در ذهن ناخوداگاه نصب شد از ان پس برنامه خودبخود اجرا میشود و قادر نخواهید بود ان برنامه را دور بزنید.چرا؟
چون یک نگهبان قوی هیکل بنام ذهن ناخوداگاه(مرسی از دوست خوبم علی ) از این برنامه ها مراقبت میکند تا عوامل خارجی حتا خودتان نتوانید براحتی تغییری در ان ایجاد کنید(البته با پلن میان مدت میشه برنامه هارو پاک و برنامه ای جدیدی نصب کرد که این موضوع در گرو تلاش های ماست).
عمده تلاش هایی که برای غلبه بر نگهبان ناخوداگاه نیاز دارید شامل تصویرسازی ، عبارات تاکیدی وتوجه به الگوهای رفتاری متفاوت است(این رو باید درنظر داشته باشید که ذهن ناخوداگاه عاشق مابوده و تمام تلاشهای اون فقط در جهت مانایی و پیشرفت ماست چراکه هیچ برنامه ای در ان نصب نمیشود مگر با اصرار و ممارست ما در تکرار اون رفتارها دقیقن ذهن ناخوداگاه مثل بانکی هست که ما رفتارهای خوب یا بدمون رو در اون سیو میکنیم ..)
باشد که ثمر بخش گردد
ویرایش توسط miRHesam : 04-28-2022 در ساعت 09:26
نگران فردایت نباش
خدای دیروز و امروز، خدای فردا هم هست
در حال حاضر 47 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 47 مهمان ها)