صفحه 35 از 56 نخستنخست ... 25333435363745 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 341 به 350 از 552

موضوع: مطالعه.نظرات و خلاصه برداری کتاب

  1. #341

    Milad-Trader آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2021
    محل سکونت
    📉BAR CHART📈
    نوشته ها
    2,291
    تشکر
    2,026
    7,638 بار در 2,182 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 1174 پست
    برچسب زده شده
    در 13 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط saman01 نمایش پست ها
    سلام و عرض ادب
    تشکر میکنم از شما اقا میلاد عزیز

    من کتاب باشگاه 5 صبحی ها رو خوندم و میشه گفت کتاب انگیزشی هست و نویسنده به شکل داستان مطالب رو ارایه میده که یک کارافرین و یک هنرمند(نقاش) در یک سمینار با یک ثروتمند و استاد او اشنا میشوند . ثروتمند از این 2 استقبال میکنه و بهشون وعده میده که با جت شخصی ثروتمند به جزیرش بیان تا اصولی که باعث موفقیتش شدند رو بهشون اموزش بده
    با کتاب شما اشنایی زیادی ندارم اما بنظرم باید کتاب باشگاه 5 صبحی ها بعد از این کتاب خونده بشه تا ضمیمه بشه

    پست های شما رو مشتاقانه دنبال میکنم تا بتونم این عادت رو در خودم بسازم
    سلام آقا سامان امیدوارم حالتون عالی باشه،

    صد در صد همینطور هست که شما گفتید. دیگه الان در مورد هر موضوعی شاید بشیتر از ۲۰ تا کتاب خوب بشه پیدا کرد اما این کتاب یک نکته جالبی داشت که منو جذب کرد و اون دادن راهکار کاربردی بود. این ۶ منجی که در کتاب اومده به طرز معجزه آسایی هم خواب رو کامل از سرم میپرونه هم احساس بینهایت مفیدی به من میده. نکته جالبی که در این ۶ منجی بود و منو جذب کرد اینه که هر کتاب خودسازی یا موفقیتی رو که امروزه پیدا میکنیم در یکی از این ۶ دسته بندی قرار میگیرن. شاید بشه گفت این ۶ اقدام به صورت عادت در شبانه روز، قطعه مفقود در راز موفقیت باشند. من به شخصه تجربه فرضاً ورزش به تنها یا مدیتیشین صرف رو داشتم اما اینکه به شکل یک پکیج روزانه و عادت دربیاد نبوده. البته باز هم من معتقدم نظرات نویسنده این کتاب وحی منزل نیست و صد در صد میشه مطالبش رو بهینه کرد. مثلاً شما در بخش تلقین یا جملات تأکیدی میتونید از متود «eft» یا «هواوپونوپونو» استفاده کنید که به نظرم شاید تأثیرش دو برابر بشه. من سعی میکنم بیشتر این چیزهارو خودم تست کنم و نتایجش رو به اشتراک بگذارم. خوشحال میشم شما هم اگر تجربه ای دارید حتما در میان بگذارید تا با هم به یک متود بهینه شده و بی مانند برسیم.

    از شما دوست عزیزم و همه دوستان دیگر خیلی ممنونم


    ☁ «ابرهای فردا، فردا در زمان خود میگذرند» ☁

  2. یک کاربر برای این پست سودمند از Milad-Trader عزیز تشکر کرده اند:


  3. #342

    mohamin آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2021
    نوشته ها
    112
    تشکر
    484
    503 بار در 113 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    دمت گرم دیگه ما چشم به راهییم زیاد منتظرمون نذار

    نقل قول نوشته اصلی توسط Milad-Trader نمایش پست ها
    سلام اقای mohamin امیدوارم حالتون عالی باشه،

    خیلی خوشحال شدم از نظرتون، من بنا به پیشنهاد بعضی دوستان در بخش کتابخوانی این کتاب رو تهیه کردم و واقعا از عملی بودن کتابش شگفت*زده*ام، البته من روز ۳ در انجامش هستم اما در کل تاثیر داشته. من مدت*ها بود نمیتونستم از ساعت ۸:۳۰ زودتر بیدار بشم. و جالتر اینکه در کتابش راهکارهای عملی میده، هم برای اینکه چطور خواب از سرتون بپره و هم برای اینکه این رویه ۶ مرحله*ای رو تو زندگیتون عادت کنید. انشااله بخش های بعدی کتاب رو هم در اسرع وقت پست میکنم. فقط من بیشتر دوست دارم مطالبی که خودم تجربه کردم رو به اشتراک بگذارم به همین دلیل یکم شاید طول بکشه. این کار هم به نظر با تست واقعی شخصی بهتر جواب میده.

    ممنونم که با پستتون به ادامه این کار بهم انگیزه دادید. اگر ابهام یا سوالی هم دارید با من در میون بگذارید تا در پست های آینده روی این موارد بیشتر زوم کنم (البته اگر پاسخش در کتاب باشه، که احتمال میدم هست).

    موفق و پیروز باشید.
    وضعیت:

    دور پنجم ویدیو های پرایس اکشن
    دور سوم ویدیو های فراکتال

  4. 2 کاربر برای این پست سودمند از mohamin عزیز تشکر کرده اند:


  5. #343

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,089 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 188 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام
    امیدوارم که خوب باشید
    کتاب انسان خردمند رو در اینجا خدمتتون معرفی کردم و در این تاپیک میخوام خلاصه ای ازش رو براتون قرار بدم.

    قسمت اول

    معرفی کتاب انسان خردمند

    می*دانید*، ما انسان*ها بسیار منحصر به فرد هستیم.از بین همه گونه*ها*، ما آنهایی بودیم که زنده ماندند، متحول شده و در نهایت بر کل کره زمین سیطره پیدا کردیم. اکنون*، حتی بیشتر پیش می*رویم و سعی در استعمار فضا داریم.با این حال*، چگونه موفق شدیم تا این حد پیش برویم؟ برای جواب به این سوال، کتاب انسان خردمند، سیر تکاملی انسان را از آغاز بررسی خواهد نمود.در حقیقت*، ما تنها گونه انسانی نبودیم که روی زمین وجود داشته است و بیشتر پیشرفت*های ما فقط در گذشته نزدیک بوده است.در “انسان خردمند”*، یووال نوح هراری شرح مفصلی از تاریخ بشریت ارائه می*دهد*، حقایق و افسانه*هایی را درباره چگونگی تسلط بشر بر روی کره زمین*، نیروهای محرک شکل دهنده زندگی مان و اینکه چگونه می*توانیم در مورد تأثیر خود بر روی زمین و آینده جمعی خود فکر کنیم*، ارائه می*دهد.همچنین سه انقلابی که تاریخ بشر را شکل داده اند مورد بررسی قرار خواهند گرفت که عبارتند از انقلاب شناختی (۷۰ هزار سال پیش)*، انقلاب کشاورزی (۱۰ هزار سال پیش) و انقلاب علمی*(۵۰۰ سال پیش).این انقلاب*ها به بشر قدرت داده اند تا کاری انجام دهد که هیچ شکل دیگری از حیات انجام نداده است. یعنی ایجاد و اتصال ایده*هایی به هم که از نظر جسمی*وجود ندارند (به دین*، ​​سرمایه داری و سیاست فکر کنید).این “افسانه*ها” مشترک انسانها را قادر ساخته تا کره زمین را به تصرف خود درآورند و بشر را در آستانه غلبه بر نیروی انتخاب طبیعی قرار داده است.

    خلاصه کتاب انسان خردمند


    گونه*های مختلف انسان*ها

    وقتی مردم به گونه*های اجدادی خود فکر می*کنند*، یک تکامل خطی را تصور می*کنند. طبق این ایده*، یک گونه از یک جنس به گونه دیگری تکامل می*یابد*، که در نتیجه آن گونه سوم پدید می*آید، تا زمانی که به انسان خردمند برسد.این روشی آسان برای فکر کردن در مورد تکامل است*، اما ۱۰۰٪ دقیق نیست. در حقیقت*، بسیاری از گونه*های یک تیره در یک دوره یکسان زندگی می*کردند*، در حالی که تکامل و تغییر پیدا می*کردند تا با عصر خود سازگار شوند.” تیره” گروهی از گونه*ها است که یک جد مشترک دارند و برای انسان*ها*، این جد مشترک استرالوپیتکوس است، نوعی میمون که حدود ۲.۵ میلیون سال پیش زندگی می*کرده است.ریشه*های بشریت در مناطق شرقی آفریقا قرار دارد*، اما پس از ۵ میلیون سال اقامت در این منطقه*، برخی از انسان*ها*، بنا به دلایلی نامعلوم*، تصمیم به مهاجرت مناطق دیگر آفریقا و همچنین مناطقی از آسیا و اروپا می*گیرند. چندین گونه جدید با پراکندگی بشریت در سراسر جهان ظهور می*کنند.عصر یخبندان زنده ماندن هر گونه در اوراسیا را بسیار دشوار می *کند. برای بقا در این دما و آب و هوا*، بشر باید از برادران و خواهران خود که در جاهای دیگر زندگی می*کردند*، قویتر و با مقاومتر می*بود.این موضوع منجر به تکامل مقاوم ترین افراد از گونه*های انسانی یعنی، انسان نئاندرتال و انسان راست قامت شد.انسان راست قامت تکامل یافته و بسیار مقاوم و دیرپا شد و توانسته است برای ۲ میلیون سال زنده بماند که برای هر گونه انسانی یک رکورد محسوب می*شود.با این وجود انسانهای آفریقای شرقی به تکامل خود در چندین گونه جدید ادامه دادند*.اما هیچ گونه انسانی به اندازه گونه*های آفریقای شرقی معروف به انسان خردمند در جهان موفق نبوده است.آنها تا به امروز رشد کرده اند و در سراسر جهان گسترش یافته اند.

    نقاط مثبت و منفی انسان*ها


    چه چیزی انسان خردمند را از سایر اعضای تیره*ی انسانی متمایز می*کند؟ چه عاملی باعث شده به چیزی که اکنون هستیم، تبدیل شیم و چه عاملی باعث شده که در راس هرم قلمرو جانوران قرار بگیریم؟یکی از مهمترین مواردی که انسان باستان را از سایر حیوانات چهار پا متمایز می*کند*، توانایی ایستادن آنها است.این امر به همه اعضای گونه انسانی توانایی دیدی فراتر از سایر گونه*ها را می*دهد و به آنها فرصت بیشتری برای مشاهده طعمه*ها یا خطرات احتمالی می*دهد. همچنین ایستاده راه رفتن همچنین به معنای این است که دستان انسان برای کارهای دیگر در دسترس هستند*.مغز انسانها بزرگتر از سایر حیوانات می باشد. برای روشن شدن این موضوع باید بدانید*، متوسط پستانداران با ۶۰ کیلوگرم وزن، مغزی به اندازه ۲۰۰ سانتی متر مکعب دارند. از سوی دیگر*، انسان خردمند دارای مغزی با اندازه ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ سانتی متر مکعب است که به آن قدرت شناختی باورنکردنی می*بخشد.این قدرت مغزی هزینه بالایی دارد. مغز برای کار به انرژی نیاز دارد و مغز بزرگ گونه*های انسانی در هنگام استراحت حدود ۲۵ درصد از کل انرژی بدن را صرف می*کند. حالا می*توانید درک کنید که چرا انسان از نظر جسمی* در مقایسه با سایر گونه*ها آنقدر قوی نیستند.در مقایسه با سایر پستانداران*، انسانها زودرس به دنیا می*آیند. یک نوزاد تازه متولد شده انسان در برابر شکارچیانی که به دنبال یک وعده غذایی هستند*، ضعیف و درمانده است.از طرف دیگر*، سایر پستانداران ضعیف به دنیا می*آیند*، اما می*توانند حرکت کنند و فکر کنند. آنها هم نیاز به مراقبت دارند*، اما نه به اندازه نوزادان انسان.این اختلافات باعث ضعیف شدن انسان به عنوان یک گونه شده است*، اما باعث تمایز آنها نیز شده است.قدرت مغز در آغاز جنبه تضعیف کننده ای داشته است*، اما با گذشت زمان به یکی از بزرگترین مزایای انسان تبدیل شد.شما انسان هستید اما تنها گونه انسانی نیستید. شما انسان خردمند هستید و فقط یکی از گونه*های مختلف انسانی هستید که در این سیاره وجود داشته اند.

    انقلاب شناختی و قدرت ارتباطات انسانی

    از حدود ۷۰،۰۰۰ سال پیش که روش*های انقلابی برای به اشتراک گذاری اطلاعات بین انسان*ها ظهور کرد*، انسان ها شروع به قرار گرفتن در بالای رده قلمرو حیوانات کردند.ایجاد زبانی که بین گروه*های انسانی به اشتراک گذاشته شود، به این گونه*ها اجازه می*دهد تا اطلاعات را از طریق روش*هایی که سایر حیوانات قادر به انجام آنها نیستند*، جمع آوری*، مبادله و دریافت کنند*، که منجر به تغییر عمده ای در شیوه زندگی بشر می*شود.این تغییر به عنوان انقلاب شناختی شناخته می*شود.این باور که انسان*ها رشد کرده اند، زیرا اولین حیواناتی بودند که کشف کردند چگونه ارتباط برقرار کنند، نادرست است. زبان در سایر گونه*ها نیز وجود داشته است.حیوانات با استفاده از حرکات*، سر و صدا و سایر اقدامات*، اطلاعات عمومی* را از قبیل اطلاعات مربوط به شکارچیان اطراف یا جفت گیری با یکدیگر درمیان می*گذارند.با این حال*، اگرچه این نوع ارتباطات کارآمد است*، اما بسیار ابتدایی است. یک حیوان می*تواند با استفاده از زبان خود، حیوانات دیگر را آگاه کند که میوه*های خوبی برای خوردن وجود دارد*، اما بدون رفتن به آنجا نمی*تواند محل قرارگیری میوه را نشان بدهد.انسان*ها می*توانند از زبان خود برای برقراری ارتباط و انتقال اطلاعاتی خاص مانند محل دقیق درنده*، بهترین زمان برای یافتن غذا*، خطرات سفر تنها در یک منطقه و غیره استفاده کنند.تفاوت دیگر در زبان انسانی این است که معمولاً برای بحث در مورد افراد دیگر استفاده می*شود، رفتاری که در زبان سایر حیوانات دیده نمی*شود.انسانها ذاتاً موجوداتی اجتماعی هستند و برای پیشرفت به ارتباطات و اجتماع احتیاج دارند. انسان*ها با ایجاد پیوندها و افزایش شانس زنده ماندن*، جامعه ای را حول این ارتباطات بنا کرده*اند.

    تغییرات ایجاد شده توسط انقلاب کشاورزی


    دنیای باستان سرشار از منابعی بود که منتظر انسان*ها بودند. گله*های حیوانات گوشتی*، پوشش گیاهی خوراکی فراوان و حتی حشرات مغذی فقط بخشی از این منابع بود.منابع زمین زیاد بود*، بنابراین تغییر لازم نبود. این موضوع ۱۰ هزار سال پیش با شروع انقلاب کشاورزی به شدت تغییر کرد.ما نمی*دانیم چه عواملی باعث این تغییر شده است*، اما زمانی در حدود ۹۵۰۰ تا ۸۵۰۰ سال قبل از میلاد*، بشر در جهان شروع به پرورش گیاهان خوراکی و اهلی کردن حیوانات کرد که منجر به سبک زندگی کشاورز شد.این ممکن است مثبت به نظر برسد*، اما به طور کلی برای انسان یک تغییر خطرناک بود*، زندگی روزمره آنها را کاملاً تغییر داده و کار و استرس بیشتری را در آن گنجاند.علاوه بر این*، همانطور که بدن انسان برای شکار*، کوهنوردی و سایر کارهای مشابه تکامل یافته بود*، کارهای جایگزین کشاورزی مستلزم تغییرات بزرگ تکاملی در این گونه بودند.کشاورزی و جمع آوری منابع به رشد انسان کمک کرده و منجر به سازماندهی بیشتر و نگرانی نسبت به آینده می*شود*، اما باعث رفتارهای حریصانه نیز می*شود.علاوه بر این*، انفجار جمعیت به حدی بوده است که بشریت حتی اگر بخواهد نمی*تواند به عادات قدیمی*خود بازگردد.با پیشرفت جامعه*، مقدار مواد غذایی و منابع افزایش یافت*. به همین دلیل بشر شروع به سازماندهی سلسله مراتب خود کرد و تصمیم گیران عالی را رهبران خود و کارگران را در پایین هرم قرار داد.در ۸۵۰۰ سال قبل از میلاد*، روستاهای بزرگ شروع به شکل گیری کردند و تا این که در سال ۲۲۰۰ پیش از میلاد*، اولین امپراتوری با یک میلیون نفر و ارتشی حدود ۵ هزار نفر تشکیل شد.
    in all chaos there is calculation

  6. 7 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  7. #344

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,089 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 188 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام
    امیدوارم که خوب باشید
    کتاب انسان خردمند رو در اینجا خدمتتون معرفی کردم و در این تاپیک میخوام خلاصه ای ازش رو براتون قرار بدم.


    قسمت دوم
    توسعه جوامع بشری

    بشریت وقتی فقط با جمع آوری غذا زنده می*ماند*، به دانش زیادی احتیاج نداشت. در جهان توسعه یافته و سلسله مراتبی بعد از انقلاب کشاورزی*، کارها بسیار پیچیده تر شد.بدن به طور طبیعی بلد است خمیازه بکشد*، چگونه سرفه کند و چگونه صعود کند*، اما نمی*داند چگونه به رهبران خود احترام بگذارد*، گوشت بپزد یا چگونه اطلاعات پیدا کند. مردم باید یاد می گرفتند که در جامعه جدیدی که بشر ایجاد کرده است، چگونه زندگی کنند.برای کمک به آموزش زندگی در جامعه*، بشر به تدریج روش*های ذخیره اطلاعات را ایجاد کرد. راه حلش ایجاد یک سری سمبل بود که بعداً به عنوان “اولین خط” شناخته شد.همراه با سلسله مراتب*، دولت هم به ابزاری مهم برای اطمینان از این که عملکرد جامعه همانطور که باید باشد است، تبدیل شد.در قرون آخر سال*های قبل از میلاد مسیح*، بشریت شروع به جمع شدن به صورت امپراتوری*هایی کرد که در حال گسترش بودند.امپراتوری*های بسیاری وجود داشت*، اما هنوز گروه*های بیشتری از مردم برای اداره وجود داشتند. با این حال*، چون این افراد توسط امپراطورهای حریص تسخیر می*شدند*، شروع به مخلوط شدن کردند. این امر منجر به کاهش چشمگیر تنوع انسانی از آن دوره شده است.ما هرگز نخواهیم فهمید که آیا این تغییرات در جامعه برای تکامل انسان خوب بوده است یا بد*، اما هر پیشرفتی، فرهنگ بشر را تا به امروز ایجاد کرده است.

    انقلاب علمی* و تحول جهان

    بنیادی ترین تغییر در شیوه زندگی و کار انسان چندان قدیمی*نیست.در واقع*، فقط ۵۰۰ سال پیش آغاز شده است. پیشرفت*های باورنکردنی در زمینه*های فناوری*، قدرت نظامی*، نوآوری و پیشرفت*ها منجر به ایجاد روشی جدید در توسعه شده است.این عوامل منجر به انقلاب علمی* شد.تحت انقلاب علمی*، بشر سلطه خود را بر کره زمین تثبیت کرده است. طی ۵۰۰ سال گذشته*، بشر سطح تولید خود را از ۲۵۰ میلیارد دلار به ۶۰ تریلیون دلار افزایش داده است. و کالری دریافتی روزانه خود را از ۱۳ تریلیون به ۱۵۰۰ تریلیون افزایش داده اند.بشر همچنین از یک انفجار جمعیتی دیگر عبور کرد و از ۵۰۰ میلیون انسان خردمند به ۷ میلیارد نفر رسید. چه عواملی باعث این تغییرات شده است؟بخش عمده ای از پیشرفت انقلاب علمی* را می*توان ناشی از تغییر در اندیشه علمی* یا به طور خاص تر*، تمایل جامعه علمی* برای پذیرش نداسته هایشان دانست.علم مدرن سعی می*کند جهان پیرامون خود را مشاهده کند*، بیش از آنچه که در علم باستان انجام می*شد. از این مشاهدات برای ایجاد نظریه*هایی درباره چگونگی کار دنیا استفاده می*کند. اما احتمالاً بارزترین تفاوت در تفکر علمی* دستیابی به قدرت است.نظریه*های علم مدرن دیگر صرفاً به منظور تحقیق و پژوهش ایجاد نمی*شوند.اکنون بشریت در حال تحقیق درباره چیزها با هدف استفاده از آنها*، توسعه فناوری*های جدید برای کمک به ما است تا بیشتر در مورد جهان یاد بگیریم و به زندگی انسان کمک کنیم.پیشرفت*های علمی*حاصل از این انقلاب باعث تغییر بهتر یا بدتر کره زمین و همچنین همه گونه*های موجود در آن شده است.به لطف پیشرفت علمی*، اکنون سلاح*های کافی در جهان وجود دارد که می*تواند بشریت را ریشه کن کند. با این حال*، دانش مدرن به ما قدرت تغذیه فقرا*، کمک به نیازمندان و پاسخگویی سریع به بحرانهای جهانی را نیز داده است.تأثیر انقلاب علمی*در سراسر جهان احساس شده است و جهانی را که در آن زندگی می*کنیم کاملاً متفاوت از دنیای ۵۰۰ سال پیش کرده است.

    آینده بشریت

    بشریت از ابتدا برای غلبه بر موجودات دیگر از مزیت*های خود استفاده کرده است. اما شاید بزرگترین دستاوردهای بشریت در توانایی غلبه بر موانع طبیعی خود باشد.در آینده بشریت می*تواند به طور طبیعی پیشرفت کند، همانطور که همیشه کرده است. اما وقتی به مرزهای خود برسد*، آینده ممکن است در جهتی مختلف حرکت کند.بشریت برای نقص*های طبیعی خود راه حل پیدا می*کند. بشر قبلاً از فناوری مشابهی برای کمک به طولانی شدن یا بهبود زندگی مانند ضربان سازهای قلب و سمعک*ها استفاده کرده است.با این حال*، فناوری*های جدید از این هم فراتر خواهند رفت. اکنون انسان*ها از فناوری برخوردار هستند که به افراد قطع عضو امکان کنترل بازوهای رباتیک با فکرشان را می*دهد.فناوری*هایی از این دست می*توانند حتی فراتر رفته و در آینده برای اصلاح هرگونه مشکل جسمی* مورد استفاده قرار گیرند.هیجان انگیزترین پیشرفت*ها در زمینه بیولوژی است. مهندسی زیستی امکان شخصی سازی* بزرگ ژنتیکی را فراهم کرده است.در آینده*، مهندسی زیستی می*تواند به ما این قدرت را دهد که نه تنها مراحل بعدی تکامل انسان را مشاهده کنیم بلکه از آنها محافظت کنیم.

    بخش هایی از متن کتاب انسان خردمند


    1. “یکی از معدود قوانین آهنین تاریخ این است که تجملات تمایل به تبدیل شدن به ضروریات زندگی و پدید آوردن تعهدات جدید دارند.”
    2. “سازگاری، زمین بازی ذهن*های کسل کننده است.”
    3. “تاریخ سازی کاری است که تعداد بسیار کمی *از مردم انجام داده اند. در حالی که بقیه مزارع را شخم می*زدند و سطل آب حمل می*کردند.”
    4. “ما گندم را اهلی نکردیم. او ما را اهلی کرد. “
    5. “تقابل عاشقانه بین صنعت مدرن” که طبیعت را از بین می*برد “و اجداد ما” که هماهنگ با طبیعت زندگی می*کردند “بی اساس است. مدت*ها قبل از انقلاب صنعتی*، انسان خردمند در بین همه موجودات رکورد دار منقرض کردن بیشترین گونه*های گیاهی و جانوری بود. ما تمایز مشکوکی داریم که ما را به کشنده ترین گونه در تاریخچه حیات تبدیل کرده است. “
    6. “این جوهره انقلاب کشاورزی است: توانایی زنده نگه داشتن افراد بیشتر در شرایط بدتر.”
    7. “پول جهانی ترین و کارآمدترین سیستم اعتماد متقابل است که تاکنون ابداع شده است.”
    8. “خوشبختی واقعاً به شرایط عینی ثروت*، سلامتی یا حتی جامعه بستگی ندارد. بلکه به ارتباط بین شرایط عینی و انتظارات ذهنی بستگی دارد. “
    9. “هر سال جمعیت ایالات متحده بیش از مقدار مورد نیاز برای تغذیه همه گرسنگان در سایر نقاط جهان برای رژیم*های غذایی هزینه می*کند.”
    10. “ما تاریخ را مطالعه نمی*کنیم تا آینده را بشناسیم بلکه می*خوانیم تا افق دید خود را گسترش دهیم*، تا درک کنیم که وضعیت فعلی ما نه طبیعی است و نه اجتناب ناپذیر*، و در نتیجه ما احتمالات بسیار بیشتری بیش از آن که تصور می*کنیم،پیش رو داریم.”
    11. “برای تغییر یک نظم خیالی موجود*، ابتدا باید به یک نظم خیالی جایگزین ایمان داشته باشیم.”
    12. “یک زندگی معنادار حتی در میان سختی*ها می*تواند بسیار راضی کننده باشد*، در حالی که یک زندگی بی معنا هرچقدر هم در راحتی باشد یک آزمایش سخت و وحشتناک است.”
    in all chaos there is calculation

  8. 7 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  9. #345

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,089 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 188 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام امیدوارم خوب باشید
    در این پست کتاب انسان خداگونه رو به شما دوستان عزیز معرفی کردم.
    در اینجا خلاصه کتاب رو خدمتتون قرار میدم و امیدوارم که برای شما مفید باشه.

    خلاصه کتاب

    انسان خداگونه تاریخ مختصر آینده است، اما نه آینده*ای دور. آینده*ای که یووال نوح هراری در این کتاب در مورد آن صحبت می*کند ۵۰ سال بعد و یا حداکثر ۲۰۰ سال بعد است. چه*بسا هراری در مورد همین ۲۰۰ سال هم به شکل قطعی نظر نمی*دهد و فقط احتمالات را بررسی می*کند. جریان*هایی را بررسی می*کند که ممکن است در آینده رخ دهند. به طور کلی می*توان گفت هیچ کدام از مسائل مطرح شده در کتاب انسان خداگونه قطعی نیست مگر این مورد که آینده بسیار متفاوت*تر از آن چیزی خواهد بود که هر کدام از ما ممکن است تصور کنیم.انسان خداگونه در سه بخش اصلی به شرح زیر نوشته شده است:

    1. انسان خردمند جهان را تسخیر می*کند
    2. انسان خردمند به جهان معنا می*بخشد
    3. انسان خردمند سلطه*اش را از دست می*دهد


    اما نویسنده قبل از پرداختن به بخش*های اصلی کتاب، یک فصل تحت عنوان «دستور کار نوین انسان» در ابتدای کتاب گنجانده است که در آن در مورد موفقیت*های انسان خردمند و همچنین در مورد اهدافی که انسان خردمند قصد دارد به آن برسد، صحبت می*کند. در این مقدمه نویسنده اشاره می*کند که انسان امروز
    در مواجه با ناکامی*ها خوشبخت*تر از هر زمان دیگری است.


    در طول تاریخ، اولین بار است که انسان*ها بیشتر بر اثر پرخوری می*میرند تا فقر غذایی؛ بیشتر بر اثر کهولت می*میرند تا بیماری*های واگیردار؛ و بیشتر از آنکه به دست سربازان و تروریست*ها و جنایتکاران کشته شوند، خودکشی می*کنند. در ابتدای قرن بیست*ویکم، احتمال مرگ انسان*های عادی از زیاده*روی در خوردن همبرگرهای مک*دونالد به*مراتب بیشتر از خشکسالی یا ویرویس اِبولا یا حمله القاعده است. (انسان خداگونه – صفحه ۴)

    در سال ۲۰۱۰ قحطی و سوءتغذیه روی*هم جان حدوداً یک میلیون نفر را گرفت، در حالی که چاقی سه میلیون نفر را به کام مرگ فرستاد. (انسان خداگونه – صفحه ۹)

    بخش اول کتاب انسان خداگونه

    در این بخش نویسنده با نگاهی چالشی این موضوع را بررسی می*کند که چطور گونه انسان توانسته زمین را به کنترل خود درآورد و اصولا برتری گونه انسان نسبت به دیگر حیوانات چیست. این بخش در دو فصل نوشته شده است: عصر سلطه انسان و جوهر انسان. یووال در این مورد می*نویسد:
    شاید بعضی خوانندگان از این*همه توجه به حیوانات در کتابی راجع به آینده تعجب کنند. به نظر من، نمی*توان درباره طبیعت و آینده انسان بحثی جدی پیش کشید و آن بحث را با حیواناتِ همتای انسان آغاز نکرد. انسان خردمند همه تلاش خود را می*کند تا این واقعیت را به فراموشی بسپارد، اما وقتی می*خواهیم خود را به خداگونگی برسانیم اهمیتی مضاعف دارد که خاستگاهمان را به خاطر داشته باشیم. هیچ تحقیقی درباره آینده خداگونه ما نمی*تواند گذشته*مان را نادیده انگارد، یعنی زمانی را که ما با دیگر حیوانات پیوند داشتیم، زیرا رابطه انسان و حیوان بهترین الگویی است که از رابطه آینده اَبَرانسان و انسان در دست داریم. (انسان خداگونه – صفحه ۸۸)


    نویسنده در بخش اول سه سوال مطرح می*کند:


    1. فرق بین انسان*ها و دیگر حیوانات چیست؟
    2. گونه زیستیِ ما چه*طور جهان را تسخیر کرد؟
    3. آیا انسان خردمند گونه زیستیِ برتر است یا فقط «قُلدُر محله»؟

    بخش دوم کتاب انسان خداگونه

    بخش دوم تحت عنوان: انسان خردمند به جهان معنا می*بخشد، براساس نتایج بخش اول است. این بخش به بررسی جهانی می*پردازد که انسان خردمند خلق کرده است. مسیری که ما را به نقطه فعلی رسانده است. این بخش شامل چهار فصلِ داستان*بافان، زوج عجیب، قرارداد جدید و انقلاب اومانیستی است. سوالاتی که در نویسنده در ابتدای بخش دوم مطرح می*کند چنین است:

    1. انسان چه نوع جهانی خلق کرد؟
    2. انسان چگونه اطمینان یافت که علاوه بر مهار جهان به آن معنا نیز می*بخشد؟
    3. اومانیسم – ستایش انسان – چگونه به مهم*ترین آیینِ زمان بدل شد؟



    بخش سوم کتاب انسان خداگونه

    در این بخش که بخش آخر کتاب نیز می**باشد، نویسنده به اوایل قرن ۲۱*-ام برمی*گردد و با توجه به مفاهیمی که تا به حال مطرح کرده است و همچنین با توجه به موضوعاتی که درباره انسان خردمند به بحث گذاشته است، چالش*های فعلی و چالش*هایی که در آینده احتمالا با آن*ها روبه*رو خواهیم بود را مطرح می*کند. بخش سوم نیز در چهار فصل نوشته شده است: بمب ساعتی در آزمایشگاه، جداسازی بزرگ، اقیانوس شعور/آگاهی و کیش اطلاعات.
    سوالات مطرح شده در ابتدای بخش سوم:

    1. آیا انسان همچنان می*تواند جهان را اداره کند و به آن معنا ببخشد؟
    2. فناوری زیستی و هوش مصنوعی چگونه اومانیسم را تهدید می*کنند؟
    3. وارث احتمالیِ نوع بشر چه کسی خواهد بود و احتمالا چه باور جدیدی جایگزین اومانیسم خواهد شد؟

    انسان خداگونه در پروژه*ها و آرزوها و کابوس*هایی کاوش می*کند که قرن بیست و یکم را شکل می*بخشد – از غلبه بر مرگ تا خلق زیست مصنوعی.
    انسان خداگونه این پرسش*های بنیادین را پیش روی ما می*گذارد:
    از اینجا به کجا می*رویم؟ و این جهان شکننده کنونی را چگونه در برابر توانایی*های نابودگرمان محافظت می*کنیم.
    ویرایش توسط tarokh : 02-28-2022 در ساعت 13:00
    in all chaos there is calculation

  10. 7 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  11. #346

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,089 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 188 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام امیدوارم که خوب باشید
    در این پست کتاب 21 درس برای قرن 21 رو به شما دوستان معرفی کردم.
    حال اینجا میخوام خلاصه کتاب رو برای شما دوستان قرار بدم.


    در دو کتاب قبلی هراری خواننده با داستان رو*به*رو بود، داستان گذشته و آینده را روایت می*کرد و خواننده متوجه هدف کتاب و روایت داستان کتاب بود، اما در کتاب 21 درس برای قرن 21 روایت تاریخی وجود نداشته بلکه کتاب از درس*های مختلفی تشکیل شده*است.کتاب 21 درس برای قرن 21 همانند عنوانش از 21 درس تشکیل شده که به بررسی چالش*های جدی که در زمان حال حاضر وجود دارد می*پردازد. سوالات مختلفی در این کتاب وجود دارد که این 21 درس در پاسخ به آن*ها است، اما وجه مشترک همه درس*ها پاسخ به دو سوال ذیل است:

    1. واقعا در دنیای امروز چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟
    2. معنای این اتفاقات چیست؟

    این کتاب در پنج بخش دسته*بندی شده*است.
    بخش اول کتاب

    اولین بخش از کتاب 21 درس برای قرن 21 به چالش تکنولوژیک می*پردازد. چهار فصل آرمان*زدایی، کار، آزادی و برابر فصول این بخش را تشکیل می*دهد. در این بخش نویسنده به این نکته تاکید دارد که امروزه انسان*ها بیشتر به قصه*ها توجه دارند، اما نکته اصلی در این است که امروزه قصه*های مهم و گسترده جهانی در حال از بین رفتن هستند.
    بخش دوم کتاب

    دومین بخش از کتاب 21 درس برای قرن 21 به چالش سیاسی می*پردازد. فصل*های جامعه، تمدن، ناسیونالیسم، دین و مهاجرت فصول این بخش را تشکیل می*دهند.در این بخش چگونگی تهدید شدن هسته مدرن ارزش*های آزادی و برابری توسط ادغام بیوتکنولوژی و تکنولوژی اطلاعات را نشان می*دهد.
    بخش سوم کتاب

    سومین بخش از کتاب 21 درس برای قرن 21 یأس و امید نام دارد. فصل*های تروریسم، جنگ، فروتنی، خدا و سکولاریسم فصول این بخش را تشکیل می*دهند. این بخش را می*توان چالشی*ترین بخش کتاب دانست. اعتقاد نویسنده در این بخش کتاب بر این مسئله تاکید می*کند که باوجود چالش*های بی*سابقه و اختلاف*های شدید تنها زمانی می*توان بر مشکلاتی مانند تروریسم و جنگ فایق آمد که ترس*هایمان را کنترل کنیم و کمی از عقایدمان کوتاه بیاییم.
    بخش چهارم کتاب

    چهارمین بخش از کتاب 21 درس برای قرن 21 حقیقت نام دارد. فصول جهل، عدالت، پسا حقیقت و افسانه عملی فصول این بخش را تشکیل می*دهند. نویسنده در این بخش به ما نشان می*دهد که فرآیندهای جهانی بسیار پیچیده*تر از آن شده*اند که هرکسی به راحتی قادر به درک آن باشد. این بخش را می*توان مهم*ترین بخش کتاب به حساب آورد به دلیل اینکه به ما نشان می*دهد که چگونه می*توان حقیقت جهان را فهمید و برای اینکه قربانی تبلیغات و خبرهای جعلی نشویم چه کاری باید انجام دهیم.
    بخش پنجم کتاب

    آخرین بخش از کتاب 21 درس برای قرن 21 انعطاف*پذیری نام دارد.فصل*های تعلیم، تربیت، معنا و مراقبه فصول این بخش را شامل می*شود. در این بخش سوال*های اساسی و تفکربرانگیزتری مطرح شده است، همچنین تهدید*های متفاوت را کنارهم قرارداده و نگاه کلی*تری به آن*ها انداخته است.

    امیدوارم که براتون مفید بوده باشه.
    in all chaos there is calculation

  12. 8 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  13. #347

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,089 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 188 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام
    امیدوارم که خوب باشید
    کتاب پول از یووال نوح حراری رو در اینجا معرفی کردم.
    حال اینجا میخوام خلاصه ای از این کتاب مهم قرار بدم.


    یووال نوح هراری در فصل اول کتاب خود با عنوان رایحه پول درباره تاریخچه پول و مبادلات بشر در ادوار و جوامع مختلف سخن می راند.
    در ابتدا جوامع شکار خوشه چین پولی برای مبادله نداشتند و از طریق مبادلات کالا به کالا و تهارتر ساده اقدام به برآورد احتیاجات از دیگران می کردند و در واقع اقتصاد آن ها بر پایه همیاری ها و تعهدات بود، که بعد ها با ظهور جوامع کشاورزی هم این وضعیت چندان تغییر زیادی نکرد. ولی پیدایش شهرها و پادشاهی ها و بهبود در زیرساخت حمل و نقل فرصت هایی برای تخصص جدید ایجاد کرد.با تخصصی شدن ، دیگر تهاتر نمی توانست اساس یک اقتصاد پیچیده را شکل دهد. بعضی از جوامع سعی کردند ، این مشکل را با راه اندازی یک نظام تهاتر مرکزی تجمیع و توزیع محصولات حل کنند . با این حال اغلب جوامع روش ساده تری به نام پول را برای حل این مشکل انتخاب کردند. پول هر چیزی است که افراد تمایل دارند از آن برای نمود نظام مند ارزش اشیا دیگر با هدف مبادله کالاها و خدمات استفاده کنند و با آن می توانند به آسودگی به اندوختن ثروت بپردازند و اساسا حمل و نقل آسان است.در ادوار و جوامع مختلف پول در قالب های مختلفی ظاهر شد و بارزترین ویژگی آن این بود که همگان همیشه پول می خواهند.اعتماد ماده خام جدیدی است که تمام انواع پول از آن ساخته می شود. نقش حیاتی اعتماد نشان میدهدکه چرا نظام های مالی اینقدر با نظام های سیاسی و اجتماعی و ایدیولوژیکی ما ارتباط تنگاتنگ دارند.پول یگانه نظام اعتماد ساخته دست انسان است که می تواند تقریبا هر شکاف فرهنگی را پوشانده و درعین حال بین اس و اساس مذهب ،جنسیت ،نژاد ،سن یا ترجیح جنسی تبعیضی قایل نشود.


    یووال نوح هراری در فصل دوم کتاب خود با عنوان کیش سرمایه دار درباره کیک در حال رشد اقتصاد و ظهور نظام سرمایه داری و مشکلات ناشی از این نظام بحث هایی به میان می آورد.
    اقتصاد در بخش عمده ای از تاریخ اندازه ثابتی داشت، ولی در حال حاضر تولید جهانی کالاها و خدمات برابر با ۶۰ ترلیون دلار است که نسبت به ۲۵۰ ملیارد دلار در سال ۱۵۰۰ میلادی رشد شگفت انگیزی را نشان می*دهد.
    آنچه بانک ها و کل اقتصاد را قادر می سازد تا سرپا ایستاده و مسبب چنین رشدی بکند ، اعتماد ما به آینده است.این اعتماد یگانه پشتوانه موجود برای بیشترین بخش از پول در دنیا است.در واقع اگر کیک جهانی به همان اندازه باقی می ماند ، هیچ جایی برای اعتبار به وجود نمی آمد. اعتبار در واقع برابر است با اختلاف کیک امروز و کیک فردا. رتبه های اعتباری هر کشور علاوه بر داده های اقتصادی محض ، همچنین عوامل سیاسی ،اجتماعی و حتی فرهنگی را نیز در نظر میگیرد.
    ادعای اسمیت دال بر این که تمایل بشر خودخواه به افزایش سودهای شخصی خود اساس ثروت جمعی را تشکیل می دهد ، یکی از انقلابی ترین ایده ها در تاریخ بشریت است.اسمیت تضاد متعارف بین ثروت و اخلاق را انکار کرد و دروازه های بهشت را به روی ثروتمندان گشود.در واقع نظام سرمایه داری اسمیت بین سرمایه و ثروت محض فرق می گذارد. در عصر مدرن اشراف زادگی جای خود را به گروهی از نخبگان داده که اعضای آن باورمندان واقعی به نظام سرمایه داری هستند.اصل اساسی سرمایه داری این است که رشد اقتصادی والاترین خیر است.
    چرخه جادویی سرمایه داری امپراطوری با تجربه موفق اکتشاف کریستف کلمب به این شکل بود که اعتبار ، اکتشافات جدید را تامین مالی می کند.اروپایی ها به منظور افزایش تعداد سرمایه گذاران بالقوه و کاهش ریسک که متحمل می شدند،به کمپانی های سهام مشترک روی آوردند و هلندی ها در سال ۱۵۶۸برای جلب اعتماد نظام مالی ، مصمم به پرداخت به موقع و کامل وام های خود بودند و از نظام قضایی مستقل و حقوق مالکیت خصوصی بهره می بردند. بعدها تجارت ناشی از سهام کمپانی ها منجر به تاسیس بازارهای بورس در بزرگ ترین شهرهای اروپایی شد. تجربه تلخ مربوط به حباب می سی سی پی نشان داد که حمایت بی دریغ قدرت های سیاسی از کمپانی ها و عدم نظارت بر کمپانی ها می تواند ضربه های سختی به چرخه اعتماد نظام اقتصادی کشورها وارد بکند.
    از دیدگاه بازار آزاد سرمایه داری ،عاقلانه ترین سیاست گذاری اقتصادی این است که سیاست خارج از اقتصاد حفظ شود و وضع مالیات کاهش یابد و مقررات دولتی به حداقل برسد و نیروهای بازار اختیار کامل برای انتخاب مسیر خود داشته باشند ، ولی در واقع این وظیفه یک نظام سیاسی است که اعتماد را از طریق وضع قانون علیه تقلب ، تضمین کند و از حقوق کارگران در مقابل کارفرمای طماع محافظت کند.
    یووال نوح هراری در فصل سوم کتاب خود با عنوان ازهم جداسازی بزرگ از علل وجودی نظام لیبرال و سپس تقابل این نظام با الگوریتم های عصر جدید و مشکلات حاصل از الگوریتم ها و آینده بشر سخن بیان می آورد.
    لیبرال ها از بازارهای آزاد و انتخابات دموکرایتک حمایت می کنند، چون باور دارند هر انسانی به شکلی منحصربفرد ،فردی ارزنده است که انتخاب های آزاد او خاستگاه نمایی اقتدار اوست.دلیل موفقیت لیبرالیسم را نمی توان برهان های فلسفی آن که معتبرترین برهان ها بودند ، نسبت داد بلکه در واقع لیبرالیسم در قایل شدن ارزش برای هر انسانی ،منطق سیاسی و اقتصادی و نظامی سودمندی ایجاد کند.
    امروزه انسان ها در خطر از دست دادن ارزشهای اقتصادی خود هستند زیرا هوش در حال جداشدن از هوشیاری آگاهی توسعه یافته است.ما در حال توسعه انواع جدیدی از هوش غیرهوشیار هستیم که می*تواند مشاغل نیازمند هوش بالا را بهتر از انسان ها انجام دهد و دلیل آن هم این است که تمام این وظایف براساس تشخیص الگو هستند.نمونه ای از کاربرد الگوریتم های را می توان در حال حاضر در صنعت اتومبیل های خودران و یا الگوریتم های تجاری و صنعت پزشکی و سلامت ( با ظهور با سیستم واتسون) وحتی هنر (با سیستم امی و انی) پیدا کرد.این ایده که انسان ها همیشه قابلیتی منحصر بفرد و فراتر از دسترس الگوریتم های ناهوشیار دارند فقط یک اندیشه پوچ و واهی است، زیرا در واقع موجودات زنده در واقع مجموعه ای از همان الگوریتم ها ولی بصورت ارگانیک هستند. ولی همین طور که الگوریتم ها انسان ها را از بازار کار بیرون می راند،ثروت و قدرت نیز ممکن است در دست تعداد اندکی از نخبگان که قوی ترین الگوریتم هارا در اختیار دارند،متمرکز شود. این ایده چندان دور از ذهن نیست که ما در قرن ۲۱ شاهد ظهور طبقه بی*مصرف خواهیم بود که صرفا بیکار نخواهند بود ،بلکه اشتغال ناپذیر خواهند بود.این غنای تکنولوژیک احتمالا تغذیه و حمایت از جمعیت بی مصرف را ساده خواهد کرد، با این حال چنین توسعه*ای ضربه مهلکی به باور لیبرال به تقدس زندگی انسان و تجارب انسانی وارد می کند.
    طی سده ۱۹ و ۲۰ ام باور به فردگرایی لیبرال بسیار معنادار بود، زیرا هیچ پاسخ الگوریتمی خارجی وجود نداشت که بتواند واقعا به شکلی کارا مرا زیر نظر بگیرد. بهرحال فناوری سده ۲۱ ام ممکن است الگوریتم های جانبی را قادر به هک کردن بشریت و شناختن من بهتر از خود من کند. هنگامی که این اتفاق بیفتد باور به فرد گرایی فرو خواهد پاشید و اختیار از انسان های منفرد صلب و به الگوریتم های شبکه ای داده می شود.درواقع عقلانی خواهد بود که در زمینه تصمیم گیری و انتخاب های زندگی، من بیشتر و بیشتر به این الگوریتم اعتماد کنم. جنبش خود کمی سازی شده ، استدلال می کند که خود چیزی جز الگوهای ریاضی نیست. سیستم های جدید برخلاف خود روایت گر که امروز ما را کنترل می کند ، تصمیمات را بر اساس داستان های خودساخته نمی گیرند و بدلیل میانبرهای شناختی و تجارب حاصل از قاعده اوج پایان منحرف نمی شوند. لیبرالیسم خود روایت گر را مقدس می دانست ولی به محض این که ما نظام واقعا بهتری داشته باشیم ، سپردن اختیار به دست خود روایت گر بی احتیاطی خواهد بود.
    مایکروسافت در حال توسعه سیستم پیچیده ای به نام کورتانا است که در واقع او انقدر مرا خوب می شناسد که میداند دقیقا کدام دکمه های درونی من را فشار دهد تا مرا وادار به پیروی از خود کند. فناوری های جدید قرن ۲۱ ممکن است انقلاب بشری را معکوس ساخته و اختیار آن ها را سلب کرده و الگوریتم های غیربشری را به قدرت برساند. راه حل لیبرالیسم برای رفع نابرابری های اجتماعی عصر حاضر زمانی که ثروتمندان و فقرا نه تنها از طریق ثروت بلکه از طریق شکاف های واقعی زیست شناسی از هم جدا می*شوند، بشدت ناکارآمد است.
    در سده ۲۱ شاید جدا کردن واگن های بشری بی مصرف درجه ۳ و شتاب دادن به واگن های درجه ۱ به سمت جلو (هرچقدرهم که بی رحمانه باشد) می*تواند کارآمدترین استراتژی باشد. در آینده برزیل برای رقابت با ژاپن شاید ناچار به انجام این کار باشد.

    امیدوارم که براتون مفید بوده باشه.
    in all chaos there is calculation

  14. 8 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  15. #348

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,089 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 188 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    با سلام
    امیدوارم که خوب باشید
    کتاب هنر جنگ از سان تزو رو در اینجا خدمت شما معرفی کردم.
    حال در این تاپیک مخوام خلاصه ای از این کتاب رو خدمتتون قرار بدم.


    (قسمت اول)
    خلاصه کتاب هنر جنگ نوشته سان تزو و نکات و مفاهیم مهم آن






    به طور کلی بهترین شیوه استفاده از نیروی نظامی، فتح یک کشور به طور کامل است. ویران کردن کشوری کار پستی است. جنگ آوران قدیم که روش استفاده از قدرت نظامی را می دانستند، ارتش دشمن را بدون جنگیدن با آن کاملا شکست می دادند. آن ها بدون استفاده از قوه قهریه، برتری قدرت نظامی شان را به دمن نشان می دادند. هدف به دست آوردن همه چیز بود. با این روش، سربازان کشته نمی شدند و سپاه فاتح به بزرگ ترین غنیمت جنگی می رسید.بنابراین، ژنرالی که با نابود کردن ارتش های دیگر در نبرد کاملا پیروز می شود جنگاور ایده آلی نیست. جنگاور ایده آل کسی است که بدون وارد شدن در نبرد، دشمن را مجبور به تسلیم شدن می کند و در جنگ برنده می شود.
    چکیده کتاب هنر جنگ (The Art of War) نوشته سان تزو

    انسان موفق در برخورد مناسب با مناقشات و تضمین بهترین دستاورد برای تمام طرف های درگیر، مهارتی غیرعادی دارد.سون تزو (Sunzi) هم عصر کنفسیوس بود و در چین شمالی زندگی می کرد. او در دوران جنگ یک استراتژیست برجسته نظامی بود. کتاب «هنر جنگ» که در چین فقط با نام سون تزو شناخته می شود مجموعه ای از ایده هایی است برای نجات و موفقیت در زمان سختی. این کتاب که برای مدتی طولانی فقط به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده بود، بعدها روی چوب بامبو نوشته شده و سرانجام به یک کتاب تبدیل شد.«هنر جنگ» در عصر خود متن منحصر به فرد رهبری نظامی به حساب نمی آمد ولی در میان آنها به عنوان بزرگ ترین اثر در این زمینه شناخته شد. همان طور که مترجمین این کتاب می گویند سایر کتاب های نظامی آن دوره فقط نوشته های تکنیکی بودند.

    کتاب هنرجنگ، دانش را ابزار رسیدن به پیروزی می داند و سلاح آن قدرتی است که در درون طبیعت و انسان وجود دارد. به دلیل چنین توجهی نسبت به دانش، شخصیت و هماهنگی با تائو (فلسفه چین: طریقت) این اثر تا به امروز معتبر و با ارزش باقی مانده است.
    پیروزی بدون توسل به خشونت

    صد بار پیروزی با صد نبرد هنر نیست؛ مطيع و مقهور کردن ارتش دشمن بدون نبرد با آن هنر است. «هنر جنگ» نگاهی متفاوت به مناقشه است که ورای رویکرد غریزی«جنگیدن برای زنده ماندن» فکر می کند. «هنر جنگ» می گوید با هوش کافی می توان از یک مناقشه جلوگیری کرد یا اجازه نداد پایان بدی داشته باشد. فرمانده عاقل می داند که در هر نبرد واقعی فقط یک راه برای پیروزی وجود دارد. معنی پیروزی کامل این است که دشمن را با استفاده از حداقل نیروی نظامی و با کمترین میزان تخریب فتح کنیم. در این صورت منابع هر دو طرف دست نخورده باقی خواهند ماند.
    چنین نتیجه ای را امروزه با عنوان «برنده-برنده» می شناسیم یعنی فقط به دنبال این نباشیم که دیگران را با استدلال شکست بدهیم بلکه آنها را از نظر فکری با خودمان همراه کنیم. از آنجایی نقطه نظر برتر در اختیار ماست، به غرور و شخصیت مان لطمه وارد نمی شود. اگر ما به رابطه «برنده-بازنده» احساس نیاز کنیم به خشونت و نیروی قهریه متکی هستیم. سان تزو به «دشمنی» کمتر فکر می کند ولی در عوض تائو یا طریقت کلی هر موقعیت را در نظر می گیرد یعنی چگونگی پیشرفت هر موقعیت به شکلی که شما و طرف دیگر بازی تقریبا به وحدت برسید و حتی در میان بی ثباتی، کنترل اوضاع در دست شما باشد.
    نمونه امروزی استفاده از استراتژی سان تزو

    اکثر مردم هرگز مجبور نمی شوند به میدان جنگ بروند ولی همه ما مجبور می شویم با مناقشه برخورد کنیم. بهترین شیوه برخورد با مناقشه، هر چند هم مشکل به نظر برسد این است که به شیوه ای پرهیزکارانه روی بیاوریم. هنر جنگ به ما می آموزد که :«فرمانده خشمگین شکست می خورد.» خشم، بی ثباتی ایجاد می کند و حتی بیش از حد لزوم رنج آور است؛ در حالی که کنترل باعث عملکردی پرهیزکارانه ولی قدرتمند می شود.ریچارد لون اشتاین در زندگینامه وارن بافت از بحرانی که در کار این سرمایه گذار افسانه ای پیش آمده بود صحبت می کند که برای نجات شرکت برادران سالمون در وال استریت جنگید. این شرکت که او یکی از سرمایه گذاران اصلیاش بود به خاطر اینکه یکی از دلالانش به وزارت خزانه داری آمریکا دروغ گفته بود با خطر تعطیلی روبرو شده بود.بافت در اثبات اینکه سرمایه گذاران مقصر بوده اند همکاری کرد و سرانجام توانست از آنها رفع اتهام کند. وکیل او عقیده داشت که اگر نتوانند رفع اتهام بکنند مثل این است که شرکت جریمه شده است. باید کاری کرد که شرکت پاداش بگیرد. لون اشتاین در مورد بافت می نویسد:«او از روی غریزه از برخورد با حریفانش اجتناب می کرد ولی در غلبه بر آنها بدون وارد شدن در جنگ برتری داشت. او زیاد دنبال قانع کردن دیگران نبود، خودش را خلع سلاح می کرد و همکاری نشان می داد.»شیوه بافت نمونه ای ایده آل از پیام سان تزو است که بهترین جنگجو چیزی را که می خواهد بدون اینکه مجبور به جنگیدن شود به دست می آورد. اگر شما بتوانید محترمانه مخالفان تان را بپذیرید ستیزه جویی آنها کم تر می شودو نتیجه ای که حاصل می شود برای همه بهتر خواهد بود.
    سان تزو و رهبری از طریق نشان دادن شخصیت

    برای رهبر شدن از نوعی که سان تزو توصیف می کند علاوه بر اینکه باید در مورد طرف مقابل تان اطلاعات داشته باشید، خودتان را هم باید بشناسید.برای اینکه شکست ناپذیر باشید باید به شکست ناپذیری برسید. نباید روی ضعف طرف مقابل تکیه کنید. پیروزی از آن کسانی می شود که به طور مداوم خودشان را تزکیه و اصلاح می کنند، نه آن دست افرادی که همواره به دنبال رقابت هستند. شما توانایی کنترل دیگران را ندارید ولی با تقویت نیروی شخصیت، دانش و آگاهی تان می توانید به شکست ناپذیری برسید.دونالد کروز، نویسنده کتاب «هنرجنگ برای مدیران اجرایی (۱۹۹۵)»، ایده های سون تزو را به موفقیت در مدیریت انسان ها، رونق کسب و کار و ایستادگی در مقابل شرایط متغیر ارتباط می دهد و تأکید می کند که فلسفه رهبری در چین مبتنی بر شخصیت است. انسان هایی که از شخصیتی عالی برخوردارند و با گذشت زمان به آن رسیده اند به طور طبیعی رهبر می شوند.«اگر هم خودتان و دشمن تان را بشناسید حتی در صدها نبرد هم هیچ خطری برایتان وجود نخواهد داشت.» شما با این نوع خود شناسی و توسعه بصیرت می توانید یک فرمانده «خردمند» یا یک «فرمانده دانا» باشید.
    in all chaos there is calculation

  16. 6 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  17. #349

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,089 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 188 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    با سلام
    امیدوارم که خوب باشید
    کتاب هنر جنگ از سان تزو رو در اینجا خدمت شما معرفی کردم.
    حال در این تاپیک مخوام خلاصه ای از این کتاب رو خدمتتون قرار بدم.
    (قسمت دوم)

    برخورداری از نقطه نظر بالاتر و شفاف دیدن

    نقطه نظر پائین تر همیشه نقطه نظری اشتباه و آسیب پذیر است. برای اینکه بتوانید نقطه نظر بالاتر را داشته باشید باید برای گرفتن انواع اطلاعات، باز برخورد کنید تا بتوانید تصویری دقیق تر از آنچه که در جریان است به دست آورید (اشراف به طریقت یا تائو در هر وضعیتی) نقطه نظر پائین تر متکی به ترس است ولی نقطه نظر بالاتر متکی به هدفی است که به شیوه پرهیزکاری آن را دنبال می کنید. «هنر جنگ» بالاترین ارزش را به اطلاعات جاری می دهد و می گوید:بر اساس باورها یا عقایدتان عمل نکنید بلکه بر اساس اطلاعاتی که از آن موقعیت یا آن لحظه دارید عمل کنید. همواره ایده های متعارف را به چالش بگیرید.

    استاد وقت شناسی باشید

    با توانایی دید داشتن روی اتفاقات جاری به این مهارت می رسید که مسیر و سرعت حرکت تان را تعیین کنید. از آنجایی که شما روی کل اشراف دارید و صبور هستید از نبوغ و وقت شناسی برخوردارید. شما می توانید جریان اوضاع را ببینید و بر اساس آن وارد عمل شوید. عکس این مورد این است که از روی عادت ناخودآگاه و با ذهنی بسته وارد عمل شوید. حتی عادت های خوب هم مانع درست دیدن یک موقعیت هستند.استراتژی های سون تزو به ذخیره نیرو و به دنبال آن ضربه سخت وارد کردن و به سرعت دور شدن اعتقاد دارند. فرمانده هان دانا قاطعانه و سریع عمل می کنند. بعضی از ویژگی ها و صفات رهبران این چنینی از قرار زیر است:
    • به جای عکس العمل نشان دادن در برابر شیوه درگیری حریف، خودش آن را تعیین می کند.
    • به منظور تصرف هدف، آرام و بدون تكبر حرکت می کند.
    • اجازه می دهد دشمن برای اخذ موضع برتر خودش را خسته کند و بعد اجازه می دهد که نیروهایش توازن را بر هم بزنند.
    • قالب ناپذیر به نظر می رسد، همه جا هست و هیچ کجا نیست.
    • به جای اینکه آرزوی پیروزی کند، در مورد آن تصمیم می گیرد.
    • استاد موقعیت های متزلزل و بی ثبات است.
    • در بعضی چیزها به طور صحیح و همان طور که به نظر دیگران درست است عمل می کند تا بتواند در مورد بعضی چیزهای دیگر غافلگیر شان کند.
    • در هنر فریب دادن حریف مهارت دارد یعنی اجازه می دهد حریف چیزی را ببیند که خودش مایل است او ببيند.
    • برای شناخت طرف مقابل پافشاری دارد.
    • در سازمانش بین افراد، نزدیکی ایجاد می کند تا بتواند به عنوان یک واحد و با روحی مشترک حرکت کند.


    عوامل استراتژیک سان تزو برای پیروزی در جنگ ها

    وقتی که ارتش بی قرار شده و اعتمادش را از دست داده، بدون شک مشکلاتی از جانب دشمن ایجاد می شود. این عامل موجب ایجاد هرج و مرج در ارتش و به غیر ممکن شدن پیروزی خواهد بود.پنج عامل اصلی و حیاتی پیروزی در جنگ

    • پیروز جنگ کسی است که می داند چه زمان باید حمله کند و چه زمان نباید حمله کند.
    • پیروز جنگ کسی است که می داند چگونه با نیروهای زیردست و بالا دست تعامل و همکاری کند.
    • پیروز جنگ کسی است که با تمام نیروهایی که تحت امر دارد به شیوه ای صحیح و مهربانانه رفتار کند.
    • پیروز جنگ کسی است که خود و نیروهای تحت امرش منتظر و آماده شرایط غیر آماده دشمن باشد.
    • پیروز جنگ کسی است که توانایی های نظامی دارد و موجب دخالت حکمران یا پادشاه در جنگ نمی شود.

    نکته نهایی و پیام اصلی کتاب “هنر جنگ”

    سال ها طول کشید تا غرب ارزش کتاب «هنر جنگ» را درک کند. بخشی از آن به این علت بود که متن آن خیلی مبهم است. هیچ استدلالی در آن وجود ندارد و مثل تائو تیچینگ، ترتیب ایده های آن اغلب بی معنی به نظر می رسند یا در تناقص هستند. اکثر ترجمه های آن بیشتر شبیه تفسیر هستند.با این حال بسیاری از رهبران تاریخ، موفقیت شان را مدیون استراتژی های سون تزو هستند. در میان آنها اولین نفر جنگ سالار چینی کائو کائو است که توانست سرتاسر چین را متحد کند و نفوذ آن تا دوره مائوتسه تانگ ادامه داشت و آئین نامه بازی جنگ تفنگداران دریایی آمریکا با خیلی از فصول کتاب «هنر جنگ» شباهت خیره کننده ای دارد.امروزه هم در بیشتر موقعیت های کاری و زندگی استفاده از این کتاب مفید به نظر می رسید.«هنر جنگ» سون تزو را می توان در دست نظامیان و سیاستمداران و صاحبان مشاغل آزاد و تاجران هم دید. آئین نامه سان تسو در زمانی که بی ثباتی شدیدی حاکم شده بود و باورها و اخلاقیات سنتی مورد تهدید قرار گرفته بودند سانسور شد. بنابر این آن را نمی توان کتاب اخلاق دانست، اخلاقی که اختراع بشر است، بلکه به ما نشان می دهد که اگر می خواهیم با اوضاع دنیا پیش برویم، چه چیزی برای ما کارساز است.«هنر جنگ» استراتژی هایی را برای موفقیت ارائه می کند که طی هزاران سال به اثبات رسیده اند. تا آنجا که بهماهیت حکمت واقعی مربوط می شود، کتاب «هنر جنگ» در چارچوب زمان و مکان نمی گنجد.



    in all chaos there is calculation

  18. 7 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  19. #350

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,089 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 188 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام امیدوارم که خوب باشید
    کتاب پوست در بازی از نسیم نیکولاس طالب رو در اینجا خدمتتون معرفی کردم.
    حال اینجا میخوام خلاصه و چکیده ای از کتاب رو برای شما دوستان قرار بدم.


    خلاصه کتاب

    یکی از قدرتمندترین متفکران زمانه*ی ما، نسیم طالب، در کتابش با عنوان «پوست در بازی» تعریف تازه*ای از معنای جهان، توزیع در جامعه*ای عادلانه و تشخیص تاثیرگذاری بر دیگران ارائه کرده است. مثال*های مستند او از همورابی گرفته تا سنکا و آنتایوس و دونالد ترامپ، نشان می*دهد که چطور تمایل به پذیرش ریسک کارهای خود، ویژگی ضروری تمام قهرمانان و مقدسین است و باعث خودشکوفایی مردم در تمام زمینه*های زندگی می*شود.
    اگر می*خواهید از نگرش ذهنی نسیم طالب درباره*ی جهان و بی*تقارنی*های پنهان در زندگی روزمره آگاه شوید، کتاب پوست در بازی منبع خوبی است. او با ارائه*ی مستندات، اعتقادات دیرینه درباره*ی ارزش کار افرادی که مداخله*های نظامیرا رهبری می*کنند یا سرمایه*گذاری*های کلان انجام می*دهند یا به تبلیغ آیین*های دینی مشغولند، دچار فراز و فرود کرده است.کتاب پوست در بازی بسیاری از عقاید ما را درباره*ی مسئولیت*پذیری ریسک و پاداش، سیاست و مذهب، مالی و شخصی به چالش می*کشد. درک سازوکارهای پوست در بازی باعث می*شود بر معماهای پیچیده*ی خفته در زیرلایه*های واقعیت آگاه شویم. به اعتقاد نسیم طالب، شما نمی*توانید سود کنید و عواقب ناشی از ریسک کارتان را به دیگری واگذار کنید. همچنین نمی*توانید پولدار شوید، درحالی که ریسک احتمالی باخت را نپذیرید و بهایش را نپردازید. درگیرشدن پوست در بازی می*تواند بهتر از هر قانون و مقرراتی، نامتعادل*بودن را اصلاح کند. او در جایی از کتاب می*گوید:
    خلبان*های بی*کفایتی که نمی*توانند از تجربیاتشان یاد بگیرند یا به*راحتی ریسک*هایی را که نمی*شناسند، می*پذیرند، خود هم در انتها به قعر مثلث برمودا خواهند رفت و دیگر تهدیدی برای جان سایرین و بشریت نخواهند بود.
    نکته*ی اصلی این است که وقتی فردی در عواقب تصمیم*گیری*اش دخیل نیست و دچار ضرر و خسرانی نمی*شود، ممکن است تصمیماتش عواقبی خطرناک برای سایرین داشته باشد. کسی که در راس قدرت می*نشیند، توجهی به نتایج تصمیم*های خود نمی*کند و برای جامعه و مردمش تصمیم می*گیرد، امکان دارد فاجعه*ای به*بار آورد. اینجا است که گفته می*شود، پوست او درگیر بازی نیست. بدون پوست در بازی، هیچ تکاملی نخواهیم داشت. این مفهوم را نباید یک مفهوم انگیزشی و صرفاً سهم*داشتن در منافع درنظر گرفت. بلکه درگیربودن با تمام عواقب ماجرا چه منفعت و چه ضرر، مقصود نویسنده از این اصطلاح است.
    به اعتقاد نسیم طالب، جهان پیچیدگی*هایی دارد که باعث می*شود نامتقارن بودن را از چشم ما پنهان کند. گاهی جوامع، طبقه*ی ممتازی از روشنفکران را پرورش می*دهد که این روشنفکرهای اقتدارطلب، با جداشدن از عواقب محسوس تصمیم*گیری*ها و بدون درنظرگرفتن تأثیرات تصمیماتشان در پیچیدگی دنیا دخالت می*کنند. این افراد پوست در بازی ندارند و به همین دلیل ساده، تقارن زندگی را در کل فضای جامعه برهم می*زنند. او می*گوید ما روی زمین به*جای برنامه*های ثابت و استراتژی*های اصلی، به قوانین عملی و کاربردی نیاز داریم تا ما را به*سوی تجربه*های محلی و حل مسئله سوق دهد. یکی از راه*ها برای شناخت چنین قوانینی، داشتن دانش عمیقی از علم آمار و احتمال است.نسیم طالب در کتابش با طرح یک*سری توضیحات و مثال*ها نشان می*دهد که انسان مداخله*جو از اشتباهاتش نمی*آموزد، چرا که خود قربانی این اشتباهات نمی*شود و به اصطلاح پایش گیر نیست. تنها واقعیت (سیستم*ها) است که می*تواند به او چیزی بیاموزد. چیزی که اهمیت دارد، بقا و ماندن است. بنابراین این سیستم*ها هستند که به*تدریج می*آموزند، چه کسانی باید از سیستم حذف شوند تا خودشان باقی بمانند. به این ترتیب، وجود پوست در بازی است که مانع از گستاخی انسان*ها می*شود.
    نقل*قول*های خواندنی از کتاب

    - افرادی که حرف می*زنند، باید عمل کنند و تنها افرادی که عمل می*کنند، باید حرف بزنند.
    - شخص انجام*دهنده*ی یک کار، با عمل*کردن برنده می*شود، نه با متقاعدکردن دیگران.
    - اگر فردی از راه توصیه*کردن به دیگران امرار معاش می*کند، توصیه*هایش را نپذیر، مگر آنکه برای توصیه*هایش جریمه*ای وجود داشته باشد.*
    - اقلیت یک*دنده*ای که دارای پوست در بازی هستند و حدود ۴ درصد جمعیت کل را به خود اختصاص می*دهند، کاری می*کنند که سراسر جامعه به ترجیحات آن*ها تن دهند. گروه کوچکی از انسان*های یک*دنده و بافضیلت می*توانند با پوست در بازی خود، به شکل شجاعت، باعث عملکرد صحیح جامعه شوند
    .
    - همان*طور که نمی*توان تماس دانش را با زمین قطع کرد، تماس با دنیای واقعی ازطریق پوست در بازی رخ می*دهد. به این مفهوم که در معرض دنیای واقعی قرار بگیرید و بهای عواقب خوب یا بد آن را بپذیرید.
    - اگر نتایج پر از ابهام باشد، نباید سربه*سر یک سیستم گذاشت. به*طور کلی*تر، اگر فرد از نتایج یک اقدام اطلاعی ندارد، نباید در عملی که زیان احتمالی بزرگی دارد، درگیر شود. نکته*ی حیاتی اینجا است که زیان مذکور بر فرد مداخله*جو تأثیری نمی*گذارد
    .- میزان اعتقاد واقعی به یک موضوع، تنها ازطریق میزان ریسک*پذیری برای آن نشان داده می*شود
    .- فرق اشخاص موفق و ناموفق در این است که آدم*های موفق تقریباً به همه*چیز «نه» می*گویند.



    امیدوارم که برای شما دوستان مفید بوده باشه و حتما کتاب رو تهیه کنید و بخونید.
    ویرایش توسط tarokh : 03-07-2022 در ساعت 15:28
    in all chaos there is calculation

  20. 7 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 8 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 8 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •