مطالعه.نظرات و خلاصه برداری کتاب

[MohsenA76]

ممنونم دوست عزیز از راهنمایی خوبتون

[Reza_Ryzer]

سلام و وقت بخیر احمد جان، امیدوارم حالت عالی باشه،

یک نکته به ذهنم رسید که بد نیست اینجا عنوان کنم. یکی از عجیب ترین قوانین در جهان این هست که به هرچیزی فکر کنید و اعتقاد داشته باشید، دنیا جوری اتفاقات رو ترتیب میده که نشانه های تصدیق و درست بودنش رو بیشتر ببینید. شاید جمله معروف هنری فورد هم شنیده باشید :

«اگر شما فکر می کنید می توانید چیزی را انجام دهید یا فکر می کنید نمی توانید انجام دهید، در هر دو حالت حق با شماست.»

من که این رو میگم به شخصه فردی بودم که با وجود اینکه اطرافیانم مذهبی بودن، به طور کامل یک دوره تا ته مسیر خدا نابوری رو رفتم چون هرچی بیشتر مطالعه میکردم دنیا به من بیشتر نشانه های درست بودن نظراتم رو میداد. و زمانی که تا ته مسیر رفتم چیزی جز حس تنهایی*(نه از نوع تنهایی اشخاص) خاصی که به نوعی شبیه حس تنهایی از عالم و جدا افتادگی هست رو تجربه کردم. و زمانی که به دلیل اتفاقات خاصی به سمت اعتقاد شدید به خدا برگشتم، زندگیم حول محور جدیدی شکل گرفت، وقتی در این فرکانس قرار گرفتم نشانه هایی جلوم ظاهر شد که اعتقادمو قوی تر کردن. این یکی از عجیب ترین قوانین هستی هست.

من در تاپیک کتابخوانی یک برنامه در صدا سیما را معرفی کردم و انتقاد هایی هم شنیدم که کاملا منطقی هست. اشخاصی که نمیتونن مفهوم پشت موارد غیبی رو درک کنن حق دارن و کسانی که میتونن درک کنن هم حق دارن. چون همونطور که گفتم این یک قانون عجیب در جهان هست.

اما من یک رشته به شما میدم و شما مختارید که این رشته رو ادامه بدید و سرنخ ها جلوی شما نمایان بشن. خیلی واضح تمام مکتب ها و مدرسان و صاحب نظران متافیزیک و از همه مهمتر استاد خودمون روی این تاکید کردن که قوانینی در هستی وجود دارن که فقط به صورت ریاضی در نیامده اند اما کار میکنن و قانون هستند. چه کسی از این قوانین استفاده میکنه؟ کاملا واضحه که شخصی که به اونا باور داره استفاده میکنه. مثل این میمونه که شخصی بخواد بدون باور به اینکه ورزش برای سلامتی خوب هست، ورزش کنه.

به یک نکته دیگه که در کتب دینی فراوان هست هم ارجاعتون میدم. در قرآن به وضوح گفته شده:

«متقین کسانی هستند که به غیب ایمان داشته باشند»

حالا متقین چه کسانی هستند؟ از نظر من متقین یعنی شخصی مثل امینو که با وجود تمام مشکلات، تمام سیگنال هایی که زمانه بهش میداد که شاید موفق نشی، تمام نشانه هایی که بهش میگفت تو ممکنه سنت بره بالا و به هیچ جا نرسی و هزاران نشانه دیگه، باز به مسیری که غیب بود، ایمان داشت. این مورد در همه چیز صادقه. ببینید کدام اتفاق در جهان خاص بوده و از اولش پیدا بوده؟

این گفته هارو من با تحصیلات مهندسی میگم. ذهن منطقی ما به این شکل پرورش پیدا کرده که فقط چیزهایی که میبینیم رو واقعیت ببینیم. در صورتی که فیریک کوانتوم ثابت کرد دیگه حتی قطعیتی تو زمان هم نیست. این یعنی شما چیزی که الان میتونید ببیند و در ذهن مجسم کنید یعنی هست.

کاملا طبیعی هست که تعداد اشخاصی که این ویژگی رو دارن که به غیب ایمان بیارن، کمتر باشه. امروزه اگر کسی بگه زمین گرد هست کسی نمیگه غیب گفتی اما در دوره گالیله میخواستن به خاطر این حرف اعدامش کنن چون غیب گفت و به غیب ایمان داشت. هر وقت من یادم میره که غیبی هست به این فکر میکنم آیندگان در مورد ما چه چیزی میگن. چه کسی در بین ما نامش جاویدان میشه؟ این قطعیه که اشخاص کمی به این درجه میرسن چون ماندن در این مسیر سخت تر هست. اما میتونیم به نوبه خودمون تلاش کنیم هر از گاهی یادمون نره حقیقت فقط چیزی نیست که با چشم و از اون بدتر با ذهن میبینیم.

ارادتمند شما - میلاد

واقعا عالی ، کلا در جهان ما یه سری آدم داریم که لیدر هستن میشن همون کسانی که یک راه جدید رو باز میکنن مثالش استاد ، این افرد در جهان انگشت شمارن ، یه سریا هستن که پیرو این راه میشن ، که میشه ماهایی که در محضر استاد داریم یاد میگیریم ، تفاوت ما با لیدر اینه ، این شخص با سعی و خطای فراوان یک مسیر روشن و جدید را ایجاد میکند که منه پیرو کافیه این مسیر را بروم پس به مراتب مسیر برای من کوتاه تر و ساده تر است ، یه سری هستن که وقتی لیدر میگه این مسیر هست بخاطر باور ها ، اعتقاداتی که از گذشته دارن نمی تونن بپذیرن که چنین راهی وجود دارد اینها گمراه شدگانن ، که خود اینها یا در همون گمراهی میمونن یا به مسیر سعادت هدایت میشن و در نهایت به پیروان می پیوندن ، حالا کی موفق تره اونی که پیرو این مسیر میشه و به حرف لیدر تماما گوش میده سلیقه ای عمل نمی کنه یه حرفو بخونه یکی رو نه
راستی یه سری ها هم هستن که مرتد میشن اینا بعد چن ماه که پیرو هستن چون هنوز وسط راه هستن میزنن جاده خاکی دیگه میرن برا خودشون این افراد کلا کارشون همینه هی لیدر عوض میکنن
در کل بیاید پیروان صالحی باشیم و در محضر استاد بی چون و چرا گوش بدیم و عمل کنیم قطعا نتایجش برای ما نمایان میشه یا حق

[Reza_Ryzer]

هیچ شخصی نمی تونه بگه من همه ی باورهامو شناسایی کردم. ومن هم همینطور
فقط تعدادی رو تونستم توی این چندماه متوجه بشم.و باورهای هر شخصی با شخص دیگه متفاوت هست. دقیقا مثل همون دو مغازه دار
فقط خودمون میتونیم باورهای درست و اشتباهمون رو شناسایی کنیم.
شناسایی باورها با احساستوون هست. آیا این چیز یا اعتقاد به من حس خوب میده یا حس بد؟؟؟
و خیلی باید مواظب احساسات بود ک اشتباه نکنیم مثلا حس انتقام به ظاهر احساس خوبی هست ولی در اعماق وجودمون هنوز ناراحتیم یا به ارامش نرسیدیم.

باورها خیلی بحث گسترده ای هستن و من اگه بخوام همه ی اون چیزی رو ک فعلا فهمیدم رو بگم شاااید شما درگیری ذهنی یا بدتر بشین. ولی چند موردی رو ک حضور ذهن دارم رو میگم. و من مثالهام از قران هست و مدل دیگه ای نمیدونم شما همون انرژی یا خدای درون بگین.
همه ی ما انسانها یک خدای درون داریم یعنی همون روحی ک خدا برما برای زنده شدن دمیده که از همه چی آگاه هست و اگه بهش گوش کنیم بهترین الهامات رو به ما میکنه. 2نوع ندای درون داریم 1الهاماتی ک از طرف خداست 2نجوای شیطان
که میتونیم از نوع احساسمون به اون متوجه بشیم اون ندای درون رو کی الهام کرده... نجوای شیطان احساس بد به ما میده
الهامات دقیقا به صورت فرشته ای ک نازل بشه نیست.. شاید توی خواب جوابتون رو بگیرین. شاید توی پارک قدم میزنین یکدفعه ب ذهنتون برسه. شاید کنار خیابون دونفر که حتی ربطی به موضوع شما نداره و دارن حرف میزنن و شما جرقه ای توی ذهنتون روشن بشه. تلویزیون چیزی بگه. روی بیلبورد یا جایی بخونین و و و...
قانون جهان: احساس خوب اتفاقات خوب فقط سعی کنید هر ااتفاقی ؛هراتفاقی که میافته احساستون رو خوب نگه دارین. و در مورد اون اتفاق بد یا موضوعی که دوست ندارین با هیییچ عهدی سخن نگین حتی با خودتون یا خدای خودتون.
مثلا ماشینتونو پارک میکنین برمیگردین پنچر کردن(اول از همه اینکه پنچر شدن رو خودتون جذب کردین) 2 مدل احساس یا برخورد میتونین داشته باشین
1. گله مند و شکایتمند به خودتون و خدا و مردم و دولت و جامعه باشین ک احساس بد هست و اتفاقات بدتری رو برای خودتون جذب میکنین
2. خداروشکر میکنین و میگین حتما میخواستم تصادف کنم تا پنچر گیری از تصادف رد شدم. یا خداروشکر ک پنچر شده و بدتر نیست و...
خدا حتی توی قران به پبامبر هم گفته احساس بدت رو حتی به من ک خدای تو هستم نگو... چرا؟؟؟؟؟ چون وقتی درمورد اون چیزی که دوست نداریم صحبت میکنیم احساس بدی پیدا میکنیم و باعث جذب بیشتر اتفاقاتی از اون جنس میشیم

قانون سپاس گزاری. قانون نوشتن. قانون درخواست. قانون تجسم و فرکانس. قانون پرسیدن. و...
مهم ترین باور های بازدارنده در زمینه عزت نفس
احساس گناه داشتن نسبت به خودمان
احساس خود کم بینی و مقایسه خودمان با دیگران
ندیدن دستان خداوند در زندگی و منطقی فکر کردن
لذت نبردن از زندگی در هر شرایطی
و اینکه هرکاری میکنیم میگیم مردم چی میگین؟؟؟یا برای جلب نظر مردم هست. مثل لایک های اینستا .نوع پوشش. و... بزار بگن هرکار بکنی مردم باز حرف برای گفتن دارن و اینکه بخوای رضایت کسی رو یا مردم رو داشته باشی باور اشتباهی هست و مارو به عقب میبره.
یه سوال واسه راهنمایی همیشه از خودتون بپرسین اگه توی کره ی زمین تنها بودم باز هم این کار رو میکردم؟؟؟ اگه جواب منفی بود اون کار رو نکنید ولی اگه جواب مثبت بود یعنی فقط برای دل خودتونه و احساس شادیتون

باورها خیییلی پنهان هستن مثلا شخصی رو میشناسم همه ی قوانین جهان رو برای مهاجرت اجرا کرده و همه رو به بهترین نحو انجام داده ولی فقط یک باور به ظاهر کوچیک جلوی رسیدن به هدفش رو گرفته بود و اون باور تفاوت توالت ها توی ایران و خارج بود... شاید خنده دار باشه ولی توالت فرنگی یکی معظلات من هم هست و خیلی سخت میتونم باهاش کنار بیام اون هم عمومی. بالاخره مسافرت خارج پارکی جایی میریم هتل میریم و... هیچ جوره نمی تونم باهاش کنار بیام وهنوز نتونستم رفعش کنم.


باورهای اشتباه ثروت: پول کمه، باید جونمون دربیاد تا پولدار بشیم؛ هرکسی نمیتونه پولدار بشه، پولدارا غمگینن؛پولدار بشیم یک بلایی سرخودمون یا خانوادمون میاد یا مریض میشیم. پولدارا همه خلافکارن،از راه درست نمیشه پول دراورد . پولدار بشیم بی خدا میشیم. پولدار بشیم زندگیمون بهم میخوره ،اقتصاد خرابه. سنم مناسب نیست. دلار گرونه. مردم قدرت خرید ندارن . شاید مغازه بزنم و نشه و...
و اگه دقت کنین توی همه ی فیلم هایی ک ساخته شده این باورهارو در ما نهادینه کرده
مثلا فیلم تایتانیک از شروع فیل پول بلیط با قمار بدست اومد (یعنی پول ذراوردن راحت نیست) لحظه ای که جک اومد قسمت ثروتمندا شام بخوره؛ نمای فیلم نشون میداد زیراب همو میزنن یا همدیگه رو دوست ندارن و شادی واقعی زندگی رو نمی چشن و خیلی زندگی کسل کننده ای دارن... و جک رز رو میبره قسمت پایین کشتی که همه ی فقرا شادن و خوش و درحال رقصیدن و فوق الهاده عالی. کمی تفکر کنین به صورت ناخوداگاه واقعا همین دید و باورها توی ذهن مانشسته و ما پول رو بد میدونیم و در انتهای فیلم حتی رز اون گردنبند رو توی اقیانوس میندازه این قسمت به ما این رو می فهمونه پول مال و اموال داشتن خوشبختی نمیاره..... و جالبه کارگردان این فیلم میلیون ها دلار سود کرد که به ما بگه پول بده.
شما هر فیلم یا انیمیشنی رو ک میدونین رو نگاه کنین و همه ی ثروتمندا بدن و خلافکار
حتی انیمیشن تقریبا جدید دختر کفشدوزکی ارباب شرارت انسان بد و پولدار و دلسنگ
شهردار پاریس و همسرش و دخترش پولدار و بدجنس
علائدین پول مگه با جادو بیاد
و......

کتاب صوتی راهنمای درون رو گوش کنین

ما خلق نشده ایم که تابع شرایط باشیم. ما هستیم که شرایط زندگی مون رو؛ با باورهامون تعریف می کنیم. فارغ از اینکه اکنون در چه وضعیت مالی، سلامتی، روابط و … هستیم، اگر باورهامون تغییر کند، لاجرم شرایط ما و تجربه ما از زندگی، تغییر می کند و ایده ها و راهکارها برای پیشرفت، پیش رومون قرار داده می شه.
از همون لحظه ای که باور می کنیم ما اتفاقات را رقم می زنیم، به چشم خودمون می بینیم که چه خدای عادل و چه جهان قانونمندی داریم و مسائل چقدر قابل حل و راه حل ها چقدر قابل اجرا و رسیدن به خواسته هامون به کمک این قوانین و این توانایی، چقدر منطقی و امکان پذیر هست.

عالی عالی عالی ، ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

[Milad-Trader]

واقعا عالی ، کلا در جهان ما یه سری آدم داریم که لیدر هستن میشن همون کسانی که یک راه جدید رو باز میکنن مثالش استاد ، این افرد در جهان انگشت شمارن ، یه سریا هستن که پیرو این راه میشن ، که میشه ماهایی که در محضر استاد داریم یاد میگیریم ، تفاوت ما با لیدر اینه ، این شخص با سعی و خطای فراوان یک مسیر روشن و جدید را ایجاد میکند که منه پیرو کافیه این مسیر را بروم پس به مراتب مسیر برای من کوتاه تر و ساده تر است ، یه سری هستن که وقتی لیدر میگه این مسیر هست بخاطر باور ها ، اعتقاداتی که از گذشته دارن نمی تونن بپذیرن که چنین راهی وجود دارد اینها گمراه شدگانن ، که خود اینها یا در همون گمراهی میمونن یا به مسیر سعادت هدایت میشن و در نهایت به پیروان می پیوندن ، حالا کی موفق تره اونی که پیرو این مسیر میشه و به حرف لیدر تماما گوش میده سلیقه ای عمل نمی کنه یه حرفو بخونه یکی رو نه
راستی یه سری ها هم هستن که مرتد میشن اینا بعد چن ماه که پیرو هستن چون هنوز وسط راه هستن میزنن جاده خاکی دیگه میرن برا خودشون این افراد کلا کارشون همینه هی لیدر عوض میکنن
در کل بیاید پیروان صالحی باشیم و در محضر استاد بی چون و چرا گوش بدیم و عمل کنیم قطعا نتایجش برای ما نمایان میشه یا حق

خیلی عالی با زبان خودمونی همه متن من رو بیان کردید :d

خیلی لذت بردم❤

[Sahar69830]

سلام سرکار خانوم سحر
امیدوارم حالتون عالی باشه
خیل عالی بود و حیف بود تشکر متنی نکنم
کتاب صوتی راهنمای درون رو پیشنهاد دادین
ایا کتاب های دیگه ای هم دقیقا برای این حوضه هست؟!
یعنی کتابای مثل راهنمای درون
و این که کتاب صوتی راهنمای درون رو از کودوم سایت دانلود بکنیم ترجمه بهتری داره؟!

سلام وقتتون بخیر
ممنون از لطفتون
از نرم افزار فیدیبو کتاب های صوتی رو میگیرم.
کتاب معجزه سپاس گزاری
۴اثر فلورانس اسکاول شین ترجمه گیتی خوشدل
همه ی کتاب های خانم استر هیکس
کتاب نیمه ی تاریک وجود


امیدوارم کتاب ها مفید باشن براتون

[Sahar69830]

بسیار ممنونم
کتاب شکرگذاری راندابرن و سپاس گزاری باهم متفاوت اند؟!

ن یکی هستن

[Mr. & Mrs. hatami]

عرض ادب و احترام
امیدوارم حالتون خوب باش.
من در مورد کتاب نیروی حال دچار سردرگمی شدم.لطفا دوستان اگر میتونن راهنمایی کنن.
فصل:پذیرش اکنون
ناپایداری و چرخه های زندگی
اما هیچ چیز در این بعد،جایی که همه چیز موقتی و بی ثبات است،دوام نمیاورد.شرایط یا تغییر میکند ،یا پایان می یابد و یا معیار سنجش شما دستخوش تغییر میشود،همان شرایط که تا دیروز خوب به نظر میرسید،ناگهان یا به تدریج بد به نظر می اید،و هرچیزی خوب بوده بد به نظر می اید.وقتی شرایط یا موقعیتی که ذهن خود را به ان وصل کرده و با ان همسان شده تغییر کرده و یا ناپدید میشود،ذهن نمیتواند ان را بپذیرد.به موقعیت نا امید کننده میچسبد و در مقابل تغییر مقاومت میکند.این یعنی خوشحالی و ناراحتی شما در واقع یک چیز هستند.فقط توهم زمان انها را از هم جدا میکند.
برداشت من:این یعنی ما نمیتونیم یک زندگی رو داشته باشیم که همیشه خوشحال و خوب باشیم و همیشه باید اماده تغییرات باشیم،تبدیل شدن یک زندگی خوب به بد و برعکس.و فقط مشاهده گر خاموش باشیم؟؟؟ اگر بتونیم فقط مشاهده گر باشیم،به چه چیزی خواهیم رسید؟؟؟؟؟؟؟ @amino

[amino]

عرض ادب و احترام
امیدوارم حالتون خوب باش.
من در مورد کتاب نیروی حال دچار سردرگمی شدم.لطفا دوستان اگر میتونن راهنمایی کنن.
فصل:پذیرش اکنون
ناپایداری و چرخه های زندگی
اما هیچ چیز در این بعد،جایی که همه چیز موقتی و بی ثبات است،دوام نمیاورد.شرایط یا تغییر میکند ،یا پایان می یابد و یا معیار سنجش شما دستخوش تغییر میشود،همان شرایط که تا دیروز خوب به نظر میرسید،ناگهان یا به تدریج بد به نظر می اید،و هرچیزی خوب بوده بد به نظر می اید.وقتی شرایط یا موقعیتی که ذهن خود را به ان وصل کرده و با ان همسان شده تغییر کرده و یا ناپدید میشود،ذهن نمیتواند ان را بپذیرد.به موقعیت نا امید کننده میچسبد و در مقابل تغییر مقاومت میکند.این یعنی خوشحالی و ناراحتی شما در واقع یک چیز هستند.فقط توهم زمان انها را از هم جدا میکند.
برداشت من:این یعنی ما نمیتونیم یک زندگی رو داشته باشیم که همیشه خوشحال و خوب باشیم و همیشه باید اماده تغییرات باشیم،تبدیل شدن یک زندگی خوب به بد و برعکس.و فقط مشاهده گر خاموش باشیم؟؟؟ اگر بتونیم فقط مشاهده گر باشیم،به چه چیزی خواهیم رسید؟؟؟؟؟؟؟

سلام اگر بتونیم فقط مشاهده گر خاموش باشیم به اوج آرامش می رسیم.
میشیم مثل آب که در هر ظرفی قرار بگیریم شکل اون رو میگیریم ولی ذاتمون همون آب هست

[hootan.hagh]

سلام و عرض ادب خدمت تمام دوستان
پیشنهاد من کتاب :



این کتاب از سری کتابهایی هست در زندگیتون که نوع نگاهتون به زندگی و عمق آن و جنس آن به قبل و بعد از خوندن این کتاب برمیگرده . ( هم مادی هم معنوی )
به اصطلاح از این کتاب قبل و بعدیاست .

ارادت .

[Mr. & Mrs. hatami]

سلام اگر بتونیم فقط مشاهده گر خاموش باشیم به اوج آرامش می رسیم.
میشیم مثل آب که در هر ظرفی قرار بگیریم شکل اون رو میگیریم ولی ذاتمون همون آب هست

عرض ادب و ااحترام
خیلی ممنون از وقتی که برای من گذاشتید.
استاد الان که دارم این متن رو می نویسم با چشمای اشک الود تایپ میکنم و از شما ممنونم.
طبیعت همدردی :
با فراتر رفتن از تضادهای ساخته ذهن همچون دریاچه ای عمیق میشوید.شرایط بیرونی زندگی با همه ای رویدادهایش ،سطح دریاچه است که براساس چرخه ها و فصل ها گاهی ارام و گاهی خشن و طوفانی میشود.اما عمق دریاچه همیشه ارام است.شما تمام دریاچه هستید،نه فقط سطح ان و با عمق خودتان که مطلقا ارام و خاموش باقی می ماند در ارتباط هستید.
دیگر با چسبیدن به یک موقعیت در برابر تغییر مقاومت نمی کنید.ارامش درونتان به ان وابسته نیست.شما در وجود ساکن می شوید،تغییر ناپذیر،بی انتها و نامیرا،ودیگر برای خوشحالی به صورت های بی ثبات دنیای بیرونی وابسته نیستید.می توانید از انها لذت ببرید،با انها بازی کنید،شکل های جدید بسازید،زیبایی همه ای انها را درک کنید.اما نیازی نیست خود را به هیچکدام از انها وابسته کنید.
تا زمانی که از وجود بی خبرید،نمی توانید حقیقت انسان های دیگر را درک کنید،زیرا حقیقت خودتان را پیدا نکرده اید.ذهن تان یا از ان خوشش می اید یا خوشش نمی اید،که این فقط مربوط به ظاهر و شکل نیست،بلکه شامل ذهن هم میشود.رابطه ای حقیقی فقط زمانی ممکن می شود که اگاهی از وجود پدید اید.در نتیجه ی درک وجود،شما بدن و ذهن دیگری را فقط به شکل یک پوشش ظاهری می بینید،که از ورای ان می توانید اصالت حقیقی وجود ان فرد را حس کنید.همان طور که حقیقت راستین خودتان را حس میکنید.پس زمانی که با رنج یا رفتار ناهشیار کسی مواجه می شوید،حاضر و در تماس با وجود می مانید و بنابراین میتوانید ورای شکل را دیده و وجود درخشان وخالص دیگران را از طریق وجود خودتان حس کنید.
در ان سطح از وجود هر نوع رنج ودردی خیال است.رنج ناشی از همسان شدن با شکل است.بار بعدی که می گویید(من هیچ وجه اشتراکی با این فرد ندارم)به یاد بیاورید که تشابهات زیادی بین شما و دیگران وجود دارد:چند سال دیگر،فرق چندانی نمیکند،هر دوی شما به اجساد پوسیده ای تبدیل شده اید،سپس توده ای از خاک و سپس هیچ.این یک درک هشیار کننده و فروتنانه است که جای زیادی برای غرور نمیگذارد.
ایا این یک فکر منفی است ؟نه ،حقیقت است.چرا چشمانمان را بروی ان ببیندیم؟از این لحاظ،تساوی کاملی بین شما و همه ای موجودات وجود دارد.یکی از نیرومند ترین تمرینات معنوی مراقبه ای عمیق در زمینه ای میرایی اشکال فیزیکی از جمله بدن خودتان است این کار مردن قبل از مرگ نام دارد. عمیقا به ان وارد شوید .شکل فیزیکی تان محو می شود.دیگر وجود نخواهید داشت.انگاه لحظه ای فرا میرسد که همه ای اشکال ذهنی یا افکار نیز از بین میروند با این وجود شما هنوز انجا هستید،حضور الهی که خود شما هستید: درخشان و کاملا بیدار.
در این سطح عمیق ،همدردی در وسیع ترین سطح شفا دهنده میشود.در این حالت،اثر شفا بخش شما در درجه ای اول براساس وجود است و نه انچه انجام خواهید داد.کسانی که در ارتباط با شما قرار میگیرند از حضورتان الهام میگیرند و تحت تاثیر ارامشی که از شما سرچشمه میگیرد قرار خواهند گرفت،چه به ان اگاه باشند چه نه.وقتی کاملا حاضر هستید و افراد پیرامونتان رفتارهای نا اگاهانه از خودشان نشان میدهند،نیازی ندارید که به انها واکنش نشان دهید،پس انها را نادیده میگیرید.انقدر ارامشتان وسیع و عمیق است که هر چیزی به جز ان ارامش طوری در ان ناپدید میشود که انگار هرگز وجود نداشته.این چرخه ای کارمایی کنش وواکنش را می شکند.حیوانات ،درختان و گل ها ارامش شما را حس کرده و به ان پاسخ میدهد.شما از طریق وجود و نشان دادن ارامش خدا درس بودن میدهید.
شما تبدیل به نور جهان میشوید_تجلی از اگاهی ناب _پس رنج را در سطح علت حذف میکنید.نا اگاهی را از جهان حذف میکنید.


استاد، حالا دلیل ارامش شما رو کمی درک میکنم.نمی دونم چگونه از شما تشکر کنم.

استاد میخواستم از شما این سوال رو بپرسم که:من چگونه میتوانم برای تردیدر حرفه ای شدن و کسب ثروت در درجه ای اول،از این موضوع (مشاهده گر خاموش )استفاده کنم؟؟؟
برداشت من:وقتی در سطح عمیقی مراقبه انجام بدم و مشاهده گر بشم،میتونم بدون هیچ حسی طبق چک لیست وارد بشم و برای بازار تعیین تکلیف نکنم.