نقل قول نوشته اصلی توسط hatami2 نمایش پست ها
عرض ادب و ااحترام
خیلی ممنون از وقتی که برای من گذاشتید.
استاد الان که دارم این متن رو می نویسم با چشمای اشک الود تایپ میکنم و از شما ممنونم.
طبیعت همدردی :
با فراتر رفتن از تضادهای ساخته ذهن همچون دریاچه ای عمیق میشوید.شرایط بیرونی زندگی با همه ای رویدادهایش ،سطح دریاچه است که براساس چرخه ها و فصل ها گاهی ارام و گاهی خشن و طوفانی میشود.اما عمق دریاچه همیشه ارام است.شما تمام دریاچه هستید،نه فقط سطح ان و با عمق خودتان که مطلقا ارام و خاموش باقی می ماند در ارتباط هستید.
دیگر با چسبیدن به یک موقعیت در برابر تغییر مقاومت نمی کنید.ارامش درونتان به ان وابسته نیست.شما در وجود ساکن می شوید،تغییر ناپذیر،بی انتها و نامیرا،ودیگر برای خوشحالی به صورت های بی ثبات دنیای بیرونی وابسته نیستید.می توانید از انها لذت ببرید،با انها بازی کنید،شکل های جدید بسازید،زیبایی همه ای انها را درک کنید.اما نیازی نیست خود را به هیچکدام از انها وابسته کنید.
تا زمانی که از وجود بی خبرید،نمی توانید حقیقت انسان های دیگر را درک کنید،زیرا حقیقت خودتان را پیدا نکرده اید.ذهن تان یا از ان خوشش می اید یا خوشش نمی اید،که این فقط مربوط به ظاهر و شکل نیست،بلکه شامل ذهن هم میشود.رابطه ای حقیقی فقط زمانی ممکن می شود که اگاهی از وجود پدید اید.در نتیجه ی درک وجود،شما بدن و ذهن دیگری را فقط به شکل یک پوشش ظاهری می بینید،که از ورای ان می توانید اصالت حقیقی وجود ان فرد را حس کنید.همان طور که حقیقت راستین خودتان را حس میکنید.پس زمانی که با رنج یا رفتار ناهشیار کسی مواجه می شوید،حاضر و در تماس با وجود می مانید و بنابراین میتوانید ورای شکل را دیده و وجود درخشان وخالص دیگران را از طریق وجود خودتان حس کنید.
در ان سطح از وجود هر نوع رنج ودردی خیال است.رنج ناشی از همسان شدن با شکل است.بار بعدی که می گویید(من هیچ وجه اشتراکی با این فرد ندارم)به یاد بیاورید که تشابهات زیادی بین شما و دیگران وجود دارد:چند سال دیگر،فرق چندانی نمیکند،هر دوی شما به اجساد پوسیده ای تبدیل شده اید،سپس توده ای از خاک و سپس هیچ.این یک درک هشیار کننده و فروتنانه است که جای زیادی برای غرور نمیگذارد.
ایا این یک فکر منفی است ؟نه ،حقیقت است.چرا چشمانمان را بروی ان ببیندیم؟از این لحاظ،تساوی کاملی بین شما و همه ای موجودات وجود دارد.یکی از نیرومند ترین تمرینات معنوی مراقبه ای عمیق در زمینه ای میرایی اشکال فیزیکی از جمله بدن خودتان است این کار مردن قبل از مرگ نام دارد. عمیقا به ان وارد شوید .شکل فیزیکی تان محو می شود.دیگر وجود نخواهید داشت.انگاه لحظه ای فرا میرسد که همه ای اشکال ذهنی یا افکار نیز از بین میروند با این وجود شما هنوز انجا هستید،حضور الهی که خود شما هستید: درخشان و کاملا بیدار.
در این سطح عمیق ،همدردی در وسیع ترین سطح شفا دهنده میشود.در این حالت،اثر شفا بخش شما در درجه ای اول براساس وجود است و نه انچه انجام خواهید داد.کسانی که در ارتباط با شما قرار میگیرند از حضورتان الهام میگیرند و تحت تاثیر ارامشی که از شما سرچشمه میگیرد قرار خواهند گرفت،چه به ان اگاه باشند چه نه.وقتی کاملا حاضر هستید و افراد پیرامونتان رفتارهای نا اگاهانه از خودشان نشان میدهند،نیازی ندارید که به انها واکنش نشان دهید،پس انها را نادیده میگیرید.انقدر ارامشتان وسیع و عمیق است که هر چیزی به جز ان ارامش طوری در ان ناپدید میشود که انگار هرگز وجود نداشته.این چرخه ای کارمایی کنش وواکنش را می شکند.حیوانات ،درختان و گل ها ارامش شما را حس کرده و به ان پاسخ میدهد.شما از طریق وجود و نشان دادن ارامش خدا درس بودن میدهید.
شما تبدیل به نور جهان میشوید_تجلی از اگاهی ناب _پس رنج را در سطح علت حذف میکنید.نا اگاهی را از جهان حذف میکنید.


استاد، حالا دلیل ارامش شما رو کمی درک میکنم.نمی دونم چگونه از شما تشکر کنم.

استاد میخواستم از شما این سوال رو بپرسم که:من چگونه میتوانم برای تردیدر حرفه ای شدن و کسب ثروت در درجه ای اول،از این موضوع (مشاهده گر خاموش )استفاده کنم؟؟؟
برداشت من:وقتی در سطح عمیقی مراقبه انجام بدم و مشاهده گر بشم،میتونم بدون هیچ حسی طبق چک لیست وارد بشم و برای بازار تعیین تکلیف نکنم.

موتو قبل ان تموتو
از صبح این دومین باره که به این جمله برخورد میکنم ،عالی بود.