نقل قول نوشته اصلی توسط sara.sat نمایش پست ها
فصل 4
این فصل در رابطه با دست برداشتن از باورهای غلط و جایگرین کرردن باورهای درست در ناخودآگاهمان است

ابتدای فصل مثالهای متعددی از اشخاصی که تحت تاثیر حرفهای دیگران یا تصورات خود، باورهای غلط داشته و بعد متوجه شده و خود را تغییر داده اند، میگوید. اینکه هرکدام ازما تحت تاثیر عقاید دیگران یا عقایدی که برای خود تکرار کرده ایم و با تکرار به حقیقی بودنش صحه گذاشته ایم،هیپنوتیزم شده ایم.
هیپنوتیزور هیچ قدرت ماورایی ندارد، در درون هرکدام از ما ؛ هرکسی که میخاهیم باشیم؛ نیرویی نهفته است که با آن میتوانید به خوشبختی و موفقیت برسید. نیرویی که در خاب هم تصورش را نمیتوانید بکنید که چقدر قوی است. کافی است برداشت هایی مثل من نمیتوانم؛ ارزش ندارم؛ استحقاق ندارم و سایر طرز تلقی های محدود کننده را کنار بگذارید.
عقده حقارتی که 95 درصد مردم گرفتارش هستند در میلیونها نفر به قدری جدی است که آنها را از رسیدن به خوشبختی باز میدارد (کاش واقعا میشد کاری برایشان بکنیم)
هیچ کس از شخص دیگری ضعیف تر نیست. نتیجه گیری ماست که ناشی از ارزیابی خود یا تجربیاتمان باعث این طرز فکر میشود. ما شاید در مهارتهای زیادی تبحر نداشته باشیم اما این نباید باعث شود که احساس حقارت کنیم. درست نیست فکر کنیم برای بروز و ابراز استعدادها و توانایی هامون نیاز به عذرخاهی یا احساس گناه هست.
علت این احساس این است که به خود اجازه دادیم که خود را با فلانی و بهمانی مقایسه کنیم. هیچ استانداردی نیست که ما را شبیه به کسی دیگر کرده باشد. خداوند عالم عاشق تنوع و جورواجوریی است و هرکدام از ما را دارای شکل و اندام و روحیات منحصربفرد خلق کرده. باید بگوییم که کهتری و مهتری دو روی یک سکه اند، اما برای راه علاج باید به این نقطه برسیم که سکه هم بدلی است
در رابطه با هریک از ما حقیقت این است که : پست تر نیستید، برتر نیستید، خیلی ساده - شما ، شما هستید. نیازی به رقابت ناسالم نیست چون هیچکس مثل شما نیست
خداوند انسان را قالبی نیافریده. همه منحصر بفرد آفریده شده ایم همانطور که هر دانه برفش منحصر بفرد است.
در راستای این باور باید آرامش جسمی داشته باشیم. چون باورهای ما درست یا غلط بدون فشار و بدون اعمال قدرت اراده ایجاد شده اند. بنابراین باید برای ایجاد باروهای جدید از فرایند مشابهی استفاده کنیم. استفاده عمدی یا به کار بستن نیروی اراده برای تغییر باورها نه تنها بیفایده است، بلکه اثر معکوس هم دارد.
برای دستیابی به اهداف آرمانی باید عمد را کنار بگذارید. خلاصه مطلب اینکه دو عامل مهم در یادگیری یکی فکر کردن به هدف مورد نظر است و دیگری علاقه رسیدن به آن
اگر بتوانید همه روزه مدتی جسم خود را در حالت آرامش قرار دهید به آرامش ذهنی و طرز تلقی آرام میرسید. در نتیجه مکانیزم خودکار خود را با آگاهی بهتر کنترل میکنید. آرامش جسمی عامل موثری است تا از شر برداشت ها و انگاره های منفی نجات پیدا کنیم.

تمرین:
30 دقیقه هر روز برای تصویر ذهنی مورد علاقه تان وقت بگذارید.
باید در این 30 دقیقه با تمرین هایی که ذکر میشه آرامش به جسمتون بدید.
1- تصورکنید پاها و کلا جسمتون از سنگ و سیمان هست و نمیتونید تکون بخورید. در تخت فرو رفتید و قدرت حرکت ندارید
2- تصور کنید عروسک بزرگ خیمه شب بازی هستید ک دست و پاهاتون رو با نخ وصل کردند به هم و اکنون روی تخت افتاده اید و نمیتونید حرکتی اردادی از خود نشان دهید
3- تصورکنید همه بدنتون پر از بادکنک باد شده اس.(بادکنک های رنگی رنگی) حال کف پاهاتون سوراخی ایجاد میشه و باد بادکنک پاها تموم میشه و پا مثل یه لاستیک بدون باد میشه. برای بقیه بدن هم همین تصور رو بکیند
4- حال صحنه ای لذت بخش را تصور کنید با همه جزییاتش و خیالپردازی کنید. به تخیلاتتون اجازه بدید تا جایی که میخاهد بالا برود و پر و بال بگشاید

با این تمرینات بصورت روزانه خاطرات روشن و روشن تر میشود و اثر یادگیری هم همزمان زیاد میشود. تصویر ذهنی و احساس جسمانی مستحکم میشود و در رسیدن به آرامش ورزیده تر میشوید

شرح سرگذشت با توجه به مطالب فصل فراموش نشود


---------------------------------------------------------------------------------------------------
خاطرم هست که جناب اقای ابی توی پست هایی در اوایل تاپیک روانشناسی سعی در شناساندن تکنیکی به ما داشتن که توسط اون به آرامش جسمی و بهره گیری از انوار طبیعی ابتدای و انتهای روز (موقع طلوع و غروب خورشید) داشته باشیم . از اون تکنیک ها هم میتونیم استفاده کنیم
یا چنانچه اهل ورزش بسیار عالی یوگا باشید. تکنیکی هست به نام شاواسانا و یوگانیدرا که بسیار به هم شبیه هستن از لحاظ مراحل انجام و در توی این تکنیک ها بدن در حالتی از آرامش قرار میگیره و استراحت میکنه. تفاوت شاواسانا و یوگانیدرا در اینه که در شاواسانا شما خواب نیستید ولی کامل خستگی جسمی رو برطرف میکنه در مدت زمانی بسیار کوتاه؛ اما یوگانیدرا چیزی بین خواب و بیداری هست که تصور کردن هر چیزی توی این حالت به شکل مطلوبی توی ناخودآگاه اثر میذاره. بد نیست تست کنید. نتایج شگفت انگیزن(البته نیاز به تمرین بسیار زیادی داره)


سلام وقتتون بخیر
پست هاتون عالی بود .
من هم در حال حاضر مشغول مطالعه ی کتاب سایکوسایبرنتیک هستم .
واقعا فوق العاده ست . مطالعه ی این جور کتاب ها ، در کنار گوش دادن به بخش های روانشناسی استاد تو وبینار ها ، قطعا از لحاظ روانشناسی و روانی ، ما رو خیلی آماده تر میکنه .
تاکید همیشگی استاد برای ترید ، بخش روانشناسی در ترید هست . و این رو برای ما تبدیل به باور کردن که 55درصد موفقیت تو ترید ، منوط به امادگی ذهنی و روانی هست .
جدا باید برای مطالعه و افزایش آمادگی روانی مون باید وقت کافی بذاریم.

ممنونم بابت خلاصه نویسی عالی تون
موفق باشین