صفحه 38 از 56 نخستنخست ... 28363738394048 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 371 به 380 از 552

موضوع: مطالعه.نظرات و خلاصه برداری کتاب

  1. #371


    تاریخ عضویت
    Mar 2021
    نوشته ها
    85
    تشکر
    488
    920 بار در 91 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    سلام وقت بخیر
    برای منم پیش اومده چیزی ک متوجه شدم ن کتاب کمک میکنه ن کسی ک از بیرون بیاد بهت بگه این دوا درد توع
    همینو قبول کنی قشنک میشینی پای چارت و تمرین(عمل)میکنی برای ترست پای چارت ذهنتو تغییر بده ب جای این ک تیپی اولویت داشته باشه اینجوری بهش نگاه کن ک پوزیشنی ک باز کردی بزار بره تو ضرر ببیین چطوری میتونی با کمترین ضرر جمش کنی
    مطمعنن حفظ سرمایت خیلی مهمتره تا بخوای سود کنی هرچند از هم جدا نیستن
    موفق باشی
    نقل قول نوشته اصلی توسط Sahar69830 نمایش پست ها
    سلام وقتتون بخیر
    ممنون و همچنین شما
    ممنون از توجهتون، من فعلا چند روزی هست توی اکادمی زیاد فعال نیستم، دلیلش ترس هست حالا ترس از هرچیزی...
    میترسم چارت رو باز کنم و همش ذهنم میخواد از خودش محافظت کنه و اصلا سمت متاتریدر نمی رم اگه چارت رو باز کنم استرس و تپش قلب میگیرم
    دلیل های ترسم رو هم میدونم ، به همین علت گفتم یه مدت رو خودم کار کنم و از اموزش اکادمی متاسفانه دور شدم ، که این موضوع هم خودش خیلی اذیتم میکنه و منواز برنامه هام عقب انداخته.
    توی کتاب ها و سایت ها و... دنبال راه حل هایی برای توسعه فردی و تغییر عادت ها میگردم و در حال تمرین اونها هستم.
    چون اگه خودم درست نشم نمی تونم تریدی با قوانینی که استاد گفتن رو به درستی انجام بدم.
    دنبال اهرم های رنج و لذت و هدف گذاری و برنامه ریزی و کنترل ذهن هستم و روی اونها در حال تمرینم.
    ان شاا.. به زودی بتونم برگردم به ترید و اکادمی پیش شما دوستان بزرگوار و استاد گرامی

  2. 6 کاربر برای این پست سودمند از hasan14 عزیز تشکر کرده اند:


  3. #372

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,088 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 187 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام اميدوارم كه خوب باشيد
    كتاب مينيماليسم ديجيتال رو
    اينجا به شما معرفي كردم.حال در اينجا خلاصه اي از كتاب رو به شما دوستان ارائه ميدم.


    کتاب مینیمالیسم دیجیتال اثر کال نیوپورت است که یکی از کتاب*های پرفروش NYTimes نیز به حساب می*آید. نیوپورت که نویسنده کتاب پرفروش و معروف کار عمیق است، در این کتاب به فلسفه*ی استفاده از دنیای دیجیتال می*پردازد. او این مسئله را از چندین جهت بررسی می*کند و به توضیح حذف مسائل غیرضروری و توجه به مسائل ضروری می*پردازد.

    مینیمالیسم دیجیتال

    زندگی در دنیای مدرن و استفاده از شبکه*های اجتماعی می*تواند تا حد زیادی اعتیادآور باشد؛ بنابراین باید فلسفه*ی استفاده از هر کدام از این فناوری*ها را بیاموزیم. نیوپورت در کتاب خود این کار را مینیمالیسم دیجیتال نامگذاری می*کند و معتقد است مینیمالیسم دیجیتال ، کلید اصلی یک زندگی متمرکز در یک جهان پرهیاهو است.

    مینیمالیست*های دیجیتال چه افرادی هستند؟

    مینیمالیست*های دیجیتال در اطراف ما حضور دارند. آن*ها بسیار آرام هستند و می*توانند ساعت*ها بدون آنکه به گوشی خود نگاه کنند به گفتگو بپردازند. آن*ها می*توانند خودشان را خواندن یک کتاب غرق کنند و یا به تکمیل پروژه*های تجاری خود بپردازند. این افراد می*توانند هر روز صبح را به دویدن اختصاص دهند و یا از روز تعطیل خود بهترین استفاده را کنند. این افراد بدون آنکه نیازی به ثبت*کردن لحظه*ها داشته باشند، می*توانند زمان بسیار خوب و خوشی را با دوستان و یا خانواده خود سپری کنند.

    اصول مینیمالیسم دیجیتال

    نیوپورت در کتاب مینیمالیسم دیجیتال به سه اصل اشاره می*کند:

    • درهم*ریختگی پر هزینه است. به*هم ریختن زمان و استفاده از دستگاه*ها، برنامه*ها و خدمات مختلف، هزینه*های منفی را برای شما ایجاد می*کند.
    • بهینه*سازی مهم است. برای بدست آوردن مزیت باالقوه فناوری*ها، لازم است بدانید که چگونه از این فناوری استفاده کنید.
    • به رفتار خود متعهد می*باشند. مینیمالیست*های دیجیتال بسیار متعهد هستند و به خوبی می*دانند که چگونه نسبت با فناوری*های جدید در تعامل باشند و رفتار کنند.



    بر روی Like یا دوست داشتن کلیک نکنید

    یکی از راه*هایی که شما را از روابط زنده و واقعی دور می*کند، استفاده زیاد از شبکه*های اجتماعی است. یک نشست چهره به چهره را با یک پیام فوری جایگزین کنید. صدا و چهره*ی افراد از عواملی هستند که مغز ما به*وسیله آن*ها تکامل می*یابد. یک قانون برای خود ایجاد کنید تا دیگر از شبکه*های اجتماعی به عنوان یک ابزار برای ایجاد روابط کم کیفیت استفاده نکنید.

    زمانی را به تنهایی سپری کنید


    سعی کنید همیشه برای خودتان ارزش قائل شوید و زمانی را به دور از اضطراب ناشی از اینترنت سپری کنید. دوزهای منظم تنهایی، ذهن شما را آزاد می*کنند. تلفن خود را در خانه قرار دهید و مدتی را بدون استفاده از آن سپری کنید. همچنین می*توانید به سراغ پیاده*روی*های طولانی بدون تلفن همراه بروید. سعی کنید هنگام مواجه با تصمیمات پیچیده، احساسات سخت یا ایده*هایی که به ذهنتان می*رسد، نامه*هایی را برای خودتان بنویسید.

    به مخالفت با «اقتصاد توجه» بپردازید

    یکی از مواردی که نیوپورت در کتاب خود مطرح می*کند این است که فناوری*ها و ابزارهای بسیاری، با جلب توجه شما پول عظیمی بدست می*آورند. نیوپورت تحقیقاتی را در این زمینه انجام داده*است و معتقد است افراد در هفته تنها ۲۰ الی ۳۰ دقیقه نیاز دارند تا حساب فیسبوک خود را چک کنند اما میانگین استفاده از این شبکه*ی اجتماعی، ۳۵۰ دقیقه در هفته است. او معنقد است که این زمان را می*توان با فعالیت*های سودمندتری جایگرین کرد. «اقتصاد توجه» بخش تجاری را توصیف می*کند که باعث جلب پول از جانب مصرف*کنندگان می*شود.

    اوقات فراغت خود را از دست ندهید


    سعی کنید به جای آنکه در شبکه*های دیجیتالی و اینترنتی غرق شوید، اوقات فراغت با کیفیتی را به جای آن*ها جایگزین کنید. شما می*توانید هر هفته به تعمیر یا ایجاد یک چیزی بپردازید، در گروه*هایی مانند لیگ*های ورزشی و یا آمادگی جسمانی عضو شوید، یک برنامه فصلی را دنبال کنید و سپس یک برنامه تفریحی هفتگی را برنامه*ریزی کنید.

    درباره کال نیوپورت نویسنده کتاب مینیمالیسم دیجیتال


    کال نیوپورت استاد علوم کامپیوتر است و در دانشگاه جرج تاون تدریس می*کند. او همچنین نویسنده پرفروش NYTimes نیز می*باشد و کتاب*های معروفی از جمله کار عمیق را نوشته است. او که خود به خوبی به حوزه فناوری و تکنولوژی مسلط است، هرگز به رسانه*های اجتماعی وارد نشده و از آن*ها استفاده نکرده*است.


    in all chaos there is calculation

  4. 4 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  5. #373

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,088 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 187 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام اميدوارم كه خوب باشيد
    كتاب دنياي سوفي رو اينجا به شما معرفي كردم.
    حال در اينجا خلاصه اي از اين كتاب رو قرار ميدم.


    کتاب دنیای سوفی (Sophie’s World) اثر نویسنده نروژی یوستین گردر یکی از پر فروش ترین کتاب های فلسفی جهان می باشد که از زمان انتشار آن در سال 1991 تا سال 2011 به بیش از 59 زبان دنیا ترجه شده و بیش از 40 میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است.
    این کتاب با زبان ساده و قابل فهم و در قالب یک داستان توانسته به بیان مهم ترین و عمیق ترین مفاهیم فلسفی که ذهن فیلسوفان و دانشمندان مشهور تاریخ را درگیر کرده بپردازد و جزو معدود کتاب هایی است که در این زمینه موفق عمل کرده است.

    خلاصه ای از کتاب دنیای سوفی

    سوفی آموندسن دختری 14 ساله است که در نروژ زندگی می کند که بدون اطلاع مادرش و طی یک سری مکاتبات عجیب و غریب در مسیر یادگیری فلسفه قدم می گذارد و داستانش با دریافت دو نامه در صندوق پستی و یک کارت پستال برای هیلد مولر ناگ آغاز می شود.
    او هر روز نامه ای دریافت می کند که چند سوال فلسفی در آن مطرح شده و در همان روز بسته ای به او می رسد که در آن نظرات یک فیلسوف در پاسخ به سوالات بیان شده است.
    سوفی بعدا متوجه می شود فیلسوفی که به او آموزش می دهد آلبرتو ناکس نام دارد که بسته ها را از طریق سگ خود به نام هرمس برای سوفی می فرستد.
    آلبرتو به سوفی نشان می دهد فلسفه در زندگی بسیار مهم است و اگر زندگی خود را زیر سوال نبریم و در این مورد تفکر عمیق نداشته باشیم گویی اصلا زندگی نکرده ایم.
    او به سراغ تاریخ فلسفه غرب می رود و در مورد اسطوره های باستانی که مردم در گذشته از آن ها برای توجیه رخدادهای جهان استفاده می کردند صحبت می کند، سپس سری به تفکر فیلسوفان طبیعت که دغدغه تغییر داشتند می زند و دموکرتوس و نظریه اتم های غیر قابل تفکیک در طبیعت و مفهوم سرنوشت را به سوفی معرفی می کند.

    همزمان با گذراندن دوره فلسفه زیر نظر آلبرتو، سوفی یک کارت پستال عجیب که مخاطب آن هیلد مولر ناگ است دریافت می کند، این نامه از طرف پدر هیلد ارسال شده و در آن تولد فرزندش را تبریک می گوید.
    سوفی گیج می شود، به خصوص زمانی که یک روسری که نام هیلد روی آن حک شده پیدا می کند. او نمی داند چه اتفاقی در حال رخ دادن است اما مطمئن است ماجرای هیلد و دوره فلسفه او با هم ارتباط دارند.
    در ادامه آموزش های فلسفه با سقراط دانا و سخن معروفش یعنی “آن کس که بداند که نداند داناترین مردم است” آشنا می شود.
    آلبرتو ویدئویی برای او می فرستد که در آن آتن کنونی نمایش داده شده اما سوفی را به نوعی به دنیای آتن باستان می برد و سوفی درباره افلاطون و ایده هایش، ارسطو که افلاطون را نقد کرده و اهمیت آموزه های آن ها در زندگی امروز می آموزد.
    با ادامه دوره آموزش، موضوع هیلد پیچیده تر می شود، سوفی کارت پستال های بیشتری می یابد که برای هیلد ارسال شده اند و تاریخ برخی از آن ها 15 ژوئن است، درست روزی که سوفی 15 ساله خواهد شد اما مورد عجیب این است که تا این تاریخ بیش از یک ماه باقی مانده است. در بعضی از کارت ها به نام جونا – بهترین دوست سوفی – اشاره شده است.
    اتفاقات عجیب و غریبی رخ می دهد که درک آن ها دشوار است، در این بین رابطه سوفی و مادرش متشنج می شود، او سعی می کند مکاتباتش با آلبرتو را مخفی کند و در عین حال اندیشه های فلسفی اش را روی مادرش تمرین کند.

    در این زمان آلبرتو درباره حضرت عیسی و ملاقات فرهنگ هندو اروپایی و سام با سوفی صحبت می کند و او را با سنت آگوستین، سنت آکویناس و مسیحیت گرایی فلسفه یونان در قرون وسطی آشنا می کند.
    سوفی سرانجام آلبرتو را ملاقات می کند و آلبرتو به سوفی نشان می دهد اتفاقات عجیبی که در زندگی اش می افتد چگونه با فلسفه در ارتباط می باشد.
    سوفی با تمرکز بشریت در رنسانس، افراط و تفریط باروک، دکارت و تردیدهای او و اسپینوزا که پدر هیلد روی آن اشراف زیادی دارد آشنا می شود و درباره تجربه گرایان می آموزد.
    لاک به قوانین طبیعی اعتقاد داشت و این که هرچه ما می دانیم از تجربه حاصل شده است و هیوم نشان داد که اقدامات ما بر اساس احساسات هدایت می شود و از قانون گذاری بر اساس تجربه ها هشدار داده است، اما برکلی برای سوفی از همه مهم تر است زیرا معتقد است شاید تمام زندگی ما در ذهن خدا باشد و آلبرتو می گوید که زندگی آن ها در ذهن پدر هیلد است.
    از این نقطه به بعد داستان از دیدگاه هیلد روایت می شود، او در 15 ژوئن روزی که 15 ساله می شود از پدرش یک کتاب با عنوان “دنیای سوفی” هدیه می گیرد و با خواندن آن شیفته اش می شود.
    هیلد مطمئن است که سوفی واقعا وجود دارد و صرفا یک شخصیت داخل کتاب نمی باشد.

    آلبرتو طرحی برای فرار از ذهن آلبرت ناگ – پدر هیلد – طراحی می کند و آن ها باید دوره فلسفه را زودتر تمام کنند. او درباره روشنگری و ارزش های انسانی آن، کانت و اتحاد اندیشه تجربی و خردگرایانه با سوفی صحبت می کند.
    اتفاقات عجیب و غریب در زندگی سوفی ادامه دارد و آن ها می دانند باید راهی برای حل آن ها پیدا کنند، این اتفاق باید شب 15 ژوئن زمانی که پدر هیلد به خانه بر می گردد رخ دهد.
    در همین حین هیلد برای بازگشت پدرش یک سورپرایز تدارک می بیند. سوفی و آلبرتو از دنیای مارکس، داروین، فروید و سارتر عبور می کنند اما راهی برای فرار از پدر هیلد پیدا نمی کنند زیرا پدر هیلد همه کارهایی که انجام می دهند را می داند.
    در پایان دنیای سوفی – کتابی که هیلد در حال خواندن آن است – سوفی و آلبرتو در روز 15 ژوئن در جشنی که برای سوفی برگزار می شود ناپدید می شوند.
    پدر هیلد به خانه می آید و آن ها درباره کتاب با هم صحبت می کنند و هیلد مطمئن است سوفی در دنیای واقعی وجود دارد.
    سوفی و آلبرتو با تبدیل شدن به روح از دید پدر هیلد و دیگران خارج می شوند.

    سوفی می خواهد در دنیای هیلد و پدرش دخالت کند و در پایان کتاب یاد می گیرد چگونه این کار را انجام دهد.

    جملات زیبای کتاب

    • این سوال که آیا یک چیز درست است یا اشتباه، خوب است یا بد، باید همیشه با توجه به نیازهای افراد پاسخ داده شود.
    • هیلد عزیز! اگر مغز انسان به اندازه کافی برای ما ساده بود که بتوانیم آن را درک کنیم ما هنوز آن قدر احمق بودیم که آن را درک نکنیم.
    • شاید بتوانیم یک گل یا حشره را درک کنیم اما هرگز نمی توانیم خودمان را درک کنیم، حتی احتمال آن کمتر است که جهان را درک کنیم.
    • فلسفه مخالف افسانه ها است.
    • خانم ها و آقایان! ما در فضا شناور هستیم …
    • دولتی که زنان را آموزش نمی دهد مانند مردی است که تنها بازوی راست خود را تمرین می دهد.
    • یک اتم هیدروژن در یک سلول در انتهای بینی من زمانی بخشی از خرطوم فیل بوده است، یک اتم کربن در عضله قلب من زمانی در دم یک دایناسور بوده است.
    • بهترین اتفاقی که می تواند بیفتد داشتن مخالفان پر انرژی است.

    اميدوارم كه بخونيد و اول لذت ببريد و بعد به دانشتون اضافه بشه.
    in all chaos there is calculation

  6. 10 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  7. #374

    sara.sat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    840
    تشکر
    8,492
    7,936 بار در 858 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 161 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط tarokh نمایش پست ها
    سلام اميدوارم كه خوب باشيد
    كتاب دنياي سوفي رو اينجا به شما معرفي كردم.
    حال در اينجا خلاصه اي از اين كتاب رو قرار ميدم.


    کتاب دنیای سوفی (Sophie’s World) اثر نویسنده نروژی یوستین گردر یکی از پر فروش ترین کتاب های فلسفی جهان می باشد که از زمان انتشار آن در سال 1991 تا سال 2011 به بیش از 59 زبان دنیا ترجه شده و بیش از 40 میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است.
    این کتاب با زبان ساده و قابل فهم و در قالب یک داستان توانسته به بیان مهم ترین و عمیق ترین مفاهیم فلسفی که ذهن فیلسوفان و دانشمندان مشهور تاریخ را درگیر کرده بپردازد و جزو معدود کتاب هایی است که در این زمینه موفق عمل کرده است.

    خلاصه ای از کتاب دنیای سوفی

    سوفی آموندسن دختری 14 ساله است که در نروژ زندگی می کند که بدون اطلاع مادرش و طی یک سری مکاتبات عجیب و غریب در مسیر یادگیری فلسفه قدم می گذارد و داستانش با دریافت دو نامه در صندوق پستی و یک کارت پستال برای هیلد مولر ناگ آغاز می شود.
    او هر روز نامه ای دریافت می کند که چند سوال فلسفی در آن مطرح شده و در همان روز بسته ای به او می رسد که در آن نظرات یک فیلسوف در پاسخ به سوالات بیان شده است.
    سوفی بعدا متوجه می شود فیلسوفی که به او آموزش می دهد آلبرتو ناکس نام دارد که بسته ها را از طریق سگ خود به نام هرمس برای سوفی می فرستد.
    آلبرتو به سوفی نشان می دهد فلسفه در زندگی بسیار مهم است و اگر زندگی خود را زیر سوال نبریم و در این مورد تفکر عمیق نداشته باشیم گویی اصلا زندگی نکرده ایم.
    او به سراغ تاریخ فلسفه غرب می رود و در مورد اسطوره های باستانی که مردم در گذشته از آن ها برای توجیه رخدادهای جهان استفاده می کردند صحبت می کند، سپس سری به تفکر فیلسوفان طبیعت که دغدغه تغییر داشتند می زند و دموکرتوس و نظریه اتم های غیر قابل تفکیک در طبیعت و مفهوم سرنوشت را به سوفی معرفی می کند.

    همزمان با گذراندن دوره فلسفه زیر نظر آلبرتو، سوفی یک کارت پستال عجیب که مخاطب آن هیلد مولر ناگ است دریافت می کند، این نامه از طرف پدر هیلد ارسال شده و در آن تولد فرزندش را تبریک می گوید.
    سوفی گیج می شود، به خصوص زمانی که یک روسری که نام هیلد روی آن حک شده پیدا می کند. او نمی داند چه اتفاقی در حال رخ دادن است اما مطمئن است ماجرای هیلد و دوره فلسفه او با هم ارتباط دارند.
    در ادامه آموزش های فلسفه با سقراط دانا و سخن معروفش یعنی “آن کس که بداند که نداند داناترین مردم است” آشنا می شود.
    آلبرتو ویدئویی برای او می فرستد که در آن آتن کنونی نمایش داده شده اما سوفی را به نوعی به دنیای آتن باستان می برد و سوفی درباره افلاطون و ایده هایش، ارسطو که افلاطون را نقد کرده و اهمیت آموزه های آن ها در زندگی امروز می آموزد.
    با ادامه دوره آموزش، موضوع هیلد پیچیده تر می شود، سوفی کارت پستال های بیشتری می یابد که برای هیلد ارسال شده اند و تاریخ برخی از آن ها 15 ژوئن است، درست روزی که سوفی 15 ساله خواهد شد اما مورد عجیب این است که تا این تاریخ بیش از یک ماه باقی مانده است. در بعضی از کارت ها به نام جونا – بهترین دوست سوفی – اشاره شده است.
    اتفاقات عجیب و غریبی رخ می دهد که درک آن ها دشوار است، در این بین رابطه سوفی و مادرش متشنج می شود، او سعی می کند مکاتباتش با آلبرتو را مخفی کند و در عین حال اندیشه های فلسفی اش را روی مادرش تمرین کند.

    در این زمان آلبرتو درباره حضرت عیسی و ملاقات فرهنگ هندو اروپایی و سام با سوفی صحبت می کند و او را با سنت آگوستین، سنت آکویناس و مسیحیت گرایی فلسفه یونان در قرون وسطی آشنا می کند.
    سوفی سرانجام آلبرتو را ملاقات می کند و آلبرتو به سوفی نشان می دهد اتفاقات عجیبی که در زندگی اش می افتد چگونه با فلسفه در ارتباط می باشد.
    سوفی با تمرکز بشریت در رنسانس، افراط و تفریط باروک، دکارت و تردیدهای او و اسپینوزا که پدر هیلد روی آن اشراف زیادی دارد آشنا می شود و درباره تجربه گرایان می آموزد.
    لاک به قوانین طبیعی اعتقاد داشت و این که هرچه ما می دانیم از تجربه حاصل شده است و هیوم نشان داد که اقدامات ما بر اساس احساسات هدایت می شود و از قانون گذاری بر اساس تجربه ها هشدار داده است، اما برکلی برای سوفی از همه مهم تر است زیرا معتقد است شاید تمام زندگی ما در ذهن خدا باشد و آلبرتو می گوید که زندگی آن ها در ذهن پدر هیلد است.
    از این نقطه به بعد داستان از دیدگاه هیلد روایت می شود، او در 15 ژوئن روزی که 15 ساله می شود از پدرش یک کتاب با عنوان “دنیای سوفی” هدیه می گیرد و با خواندن آن شیفته اش می شود.
    هیلد مطمئن است که سوفی واقعا وجود دارد و صرفا یک شخصیت داخل کتاب نمی باشد.

    آلبرتو طرحی برای فرار از ذهن آلبرت ناگ – پدر هیلد – طراحی می کند و آن ها باید دوره فلسفه را زودتر تمام کنند. او درباره روشنگری و ارزش های انسانی آن، کانت و اتحاد اندیشه تجربی و خردگرایانه با سوفی صحبت می کند.
    اتفاقات عجیب و غریب در زندگی سوفی ادامه دارد و آن ها می دانند باید راهی برای حل آن ها پیدا کنند، این اتفاق باید شب 15 ژوئن زمانی که پدر هیلد به خانه بر می گردد رخ دهد.
    در همین حین هیلد برای بازگشت پدرش یک سورپرایز تدارک می بیند. سوفی و آلبرتو از دنیای مارکس، داروین، فروید و سارتر عبور می کنند اما راهی برای فرار از پدر هیلد پیدا نمی کنند زیرا پدر هیلد همه کارهایی که انجام می دهند را می داند.
    در پایان دنیای سوفی – کتابی که هیلد در حال خواندن آن است – سوفی و آلبرتو در روز 15 ژوئن در جشنی که برای سوفی برگزار می شود ناپدید می شوند.
    پدر هیلد به خانه می آید و آن ها درباره کتاب با هم صحبت می کنند و هیلد مطمئن است سوفی در دنیای واقعی وجود دارد.
    سوفی و آلبرتو با تبدیل شدن به روح از دید پدر هیلد و دیگران خارج می شوند.

    سوفی می خواهد در دنیای هیلد و پدرش دخالت کند و در پایان کتاب یاد می گیرد چگونه این کار را انجام دهد.

    جملات زیبای کتاب


    • این سوال که آیا یک چیز درست است یا اشتباه، خوب است یا بد، باید همیشه با توجه به نیازهای افراد پاسخ داده شود.
    • هیلد عزیز! اگر مغز انسان به اندازه کافی برای ما ساده بود که بتوانیم آن را درک کنیم ما هنوز آن قدر احمق بودیم که آن را درک نکنیم.
    • شاید بتوانیم یک گل یا حشره را درک کنیم اما هرگز نمی توانیم خودمان را درک کنیم، حتی احتمال آن کمتر است که جهان را درک کنیم.
    • فلسفه مخالف افسانه ها است.
    • خانم ها و آقایان! ما در فضا شناور هستیم …
    • دولتی که زنان را آموزش نمی دهد مانند مردی است که تنها بازوی راست خود را تمرین می دهد.
    • یک اتم هیدروژن در یک سلول در انتهای بینی من زمانی بخشی از خرطوم فیل بوده است، یک اتم کربن در عضله قلب من زمانی در دم یک دایناسور بوده است.
    • بهترین اتفاقی که می تواند بیفتد داشتن مخالفان پر انرژی است.

    اميدوارم كه بخونيد و اول لذت ببريد و بعد به دانشتون اضافه بشه.
    سلام
    وقتتون بخیر
    بسیار ممنون از خلاصه کتاب دنیای سوفی و همه خلاصه هایی که زحمت میکشید و میزارید
    من این کتاب رو توی 13 سالگی ام برای بار اول خوندم. اون زمان تصور میکردم رمان هست و خاطرم هست که بارها و بارها هر صفحه اش رو میخوندم تا بفهمم چی میخاد بگه و در نهایت هم چیز زیادی ازش متوجه نمیشدم
    امیدوارم همواره شاد و موفق باشید
    ای تو در کشتی تن، رفته به خواب
    آب را دیدی... نگر در آب، آب

    آب را آبی است کو می راندش
    روح را روحی است و می خواندش

  8. 9 کاربر برای این پست سودمند از sara.sat عزیز تشکر کرده اند:


  9. #375

    sara.sat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    840
    تشکر
    8,492
    7,936 بار در 858 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 161 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    سلام و عرض ادب خدمت دوستان
    پیشاپیش نوروز 1401 رو تبریک عرض میکنم
    امیدوارم ایام خوب و شادی رو در کنار خانواده تجربه کنید

    من طبق فصول گذشته بعد از اینکه خلاصه فصل سوم را گذاشتم یک هفته به تمریناتش فکر کردم و یادداشت کردم و همزمان فصل چهار را شروع کردم. دو هفته بعدی را هم به انجام تمرینات گذشت و الان خلاصه فصل 4 کتاب اثر مرکب رو خدمتتون ارائه میدم و امیدوارم که مفید واقع بشه

    نام فصل تکانش هست
    من تعبیر میکنم جایی یا زمانی که تلاشها خودشون رو کم کم نشان میدن ولی همچنان نیاز هست پرقدرت ادامه بدیم تا به تکانش بزرگ (قدرت اصلی اثر مرکب) برسیم. منطقه حساسی هست و بسیار تعیین کننده

    ------------------------------------------------
    تکانش بزرگ یکی از قدرتمندترین و مملوس ترین جنبه های موفقیت است. به وجود آوردن تکانش راحت نیست ولی به محض اینکه آنرا بوجود آورید باید مراقبش باشید! آغاز کار همیشه کند و سخت است. اولین قدم ها جزو سخت ترینها هستند. در ابتدا پیشرفت ها بسیار آرام و آهسته هستند ولی به محض اینکه عادت تازه شکل گرفته شما شروع به تاثیرگزاری کرد تکانش بزرگ هم به شما خاهد پیوست و نتایج به سرعت مرکب خاهند شد.
    ولی تا رسیدن به مرحله تکانش روش های قدیمی، رفتارهای شرطی شده گذشته شما؛ درست مانند اینرسی یا کشش جاذبه زمین شما را از حرکت بازمیدارد.شکست این جاذبه و به حرکت درآورن خود وجودی جدید به انرژی زیادی نیاز دارد ولی زمانی که به تکانش مناسب برسید آنقدر شکست ناپذیر میشوید که خیلی سخت است متوقف بشوید.
    با اینکه به مراتب کمتر تلاش میکنید؛ با این وجود نتایج بهتر و بزرگتری به دست خاهید آورد.
    تکانش بی وقفه شما را به جلو میبرد
    در نظر داشته باشید که تکانش در هر دو سمت میتواند عمل میکند. هم به نفع شما یا علیه شما و از آنجایی که اثرمرکب همیشه موثر بوده اگر عادات بد را به حال خود رها کنید موجب نیرویی میشوند که شما را به قعر شرایط و عواقبی خاهد برد که غیرقابل کنترل است

    چگونه میتوانید تکانش بزرگ را به زندگی فراخانید؟؟
    1- انتخاب بر اساس اهداف و تصمیمات جدید
    2- به کارگیری آن انتخاب ها از طریق رفتارهای مثبت و سازنده
    3-تکرار
    4-تبدیل کردن آنها به رویه و ریتم رفتاری روزانه و منظم
    5- داشتن ثبات قدم برای یک دوره و بعد از آن برنامه ریزی بلندمدت
    و بعد تکانش به سراغ شما می آید و شما عملا توقف ناپذیر میشوید

    قدرت رویه ها
    برخی از نیت ها و اهداف ما به دلیل اینکه برنامه ریزی درستی برای اجرای آنها نداریم شکست میخورند
    که برای حل این مشکل باید رویه های روزانه ، هفتگی؛ ماهانه داشته باشیم تا باعث تغییرات واقعی و مثبت شوند.
    اگر هر عملی را که بصورت موفق انجام میدهید بصورت موشکافانه بررسی کنید متوجه این میشوید که از آن رویه ساخته اید و با غیرارادی کردن آن و اثربخش کردن عمل ها ، تنش ها و فشارهای زندگی را کم کرده و آنرا بصورت ناخودآگاه و بدون فکر انجام میدهید
    هرچه هدف بزرگتر باشد رویه آن سخت تر و شدیدتر خاهد بود
    به وجود آوردن رویه تنها راهی است که بطور پیش بینی شده ای رفتارمان را کنترل و تمرین میکنیم و راه دیگری برای اینکار وجود ندارد
    یک رویه روزانه که بر اساس عادت های خوب و کارهای روزمره بنا شده است چیزیست که موفق ترین افراد را از بقیه جدا میکند.
    این رویه ها بسیار قدرتمندند


    بعد از آن بسیار اهمیت دارد که عملکرد هر روز، هر هفته و هر ماه را جمع بندی کنید و مقایسه کنید و ببینید که با برنامه ریزیتان چطور پیش رفته است؟ چه کاری را لازم است به روز بعد منتقل کنید؟ چه کارهایی مهم نیستند و باید حذف شوند؟
    هرازگاهی رویه ها را متوقف کنید یا کمی تغییر دهید. به عنوان مثال اگر برای طولانی مدت به یه روش مشابه بدنسازی میکنید بدنتان نمایش نتایج مرکب را متوقف میکند؛ خودتان نیز خسته میشوید و اشتیاق خود را از دست میدهید و تکانش دیگر خودش را نشان نمیدهد.
    اگر کارهایی که قبلا انجام میداید و به شما انرژی میداد الان برایتان خسته کننده و یکسان است شاید لازم باشد رویه هایتان را ترکیب کنید و تغییر دهید و خودتان را به چالش بکشید

    ریتم زندگی
    زمانی که انسان ها ریتم رفتاری را شروع میکنند تقریبا همیشه در انجام آن افراط میکنند و هیجان زده هستند. مطمین شوید که برنامه ای دارید که برای کل عمر میتوانید آنرا انجام دهید بدون هیچ عذر و بهانه ای
    اگر از انجام هرکاری چند هفته غفلت کنید فقط نتایجی را که این چند هفته ایجاد شده اند از دست نداده اید ، شما موجب از بین رفتن تکانش شده اید و به فنا رفتن تکانش یک فاجعه است.


    نکات مهم فصل:
    اثرمرکب همان نتیجه کارهای هوشمندانه ای که مدام تکرار شده اند
    متاسفانه افرادی که ما نادیده میگیریم اغلب مهمترین انسانهای زندگی ما هستند
    باید برنامه ای تهیه کنید که بتوانید 50 سال آنرا انجام دهید تا برای 5هفته یا 5 ماه
    ثبات و پایداری یکی از حیاتی ترین اجزای موفقیت و پیروزی است


    تجربه من از انجام تمرینهای فصول قبل:
    1- در رابطه با خواب ؛ ورزش و تغذیه به ثبات قابل قبول رسیده ام و میتونم بگم به روتینی رسیده ام که براحتی و بدون تفکر انجام میدم
    2- در رابطه با ایجاد عادتهای مفید و تربیت فرزند تا حدودی تونسته ام عادتهایی خوبی رو درونش بوجود بیارم و نیاز به تکرار و محافظت این عادتها هست
    3- آموزش؛ تمرین ؛ بررسی چارت و ترید همچنان در حال اصلاح مسیر ؛ ایجاد عادت درست و متناسب با وضعیت و شرایط شخصی
    4- شکرگزاری ، بازی فراوانی و گرفتن حس خوب همان ابتدای بیدارشدنم در صبح هر روز رو انجام میدم و آگاهم که کل روزم میتونه تاثیر از حس عالی صبح و زمان بیداریم داشته باشه


    --------------------------
    تمرین های فصل قبلم هم به این شکل بوده اند:
    1- سه عادت خوب که منو به تحقق اهدافم کمک میکنند: بیدارشدن صبح زود ، مطالعه هر روز و منظم ؛ مشاهده دقیق
    2- سه عادت بد که منو از رسیدن به اهدافم بازمیدارد: حواسپرتی ، علاقه به مطالعه متفرقه (منظور غیر از فایلهای آموزشی دوره هست) ؛ نداشتن زمانبندی دقیق برای انجام امور روزمره ( در کل میدونم که یکسری کارهایی که از شب قبل نوشتم باید انجام بدم اما ساعتش و اینکه چقدر زمان طول میکشه نامشخصه)
    3- سه عادت حدید که برای رسیدن به اهداف نیاز دارم : عادت به تمرین کردن در گذشته چارت وبررسی دقیق گذشته نزدیک ؛ عادت گوش کردن فعال ؛ عادت به صبر
    4 و 5 شخصی
    6- نیروی چرایی را بیابید، اهداف دقیق، الزام آور و تحریک کننده: در رابطه با نیروی چرایی زندگیم خیلی خیلی فکر کردم. احتمالا دوستانی که فرزند دارن به نتیجه ای که من رسیدم میرسند و اون نیرو بوجودآوردن آینده عالی برای فرزندم هست. اینکه بتونم چه از نظر مالی یا غیرمالی آینده اش را تا حد مطلوبی تضمین کنم. نیرویی بسیار قوی که هیچوقت در من از بین نمیره بلکه هر روز شدیدتر میشه


    شاد و سلامت و ثروتمند باشید
    ای تو در کشتی تن، رفته به خواب
    آب را دیدی... نگر در آب، آب

    آب را آبی است کو می راندش
    روح را روحی است و می خواندش

  10. 13 کاربر برای این پست سودمند از sara.sat عزیز تشکر کرده اند:


  11. #376

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,088 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 187 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara.sat نمایش پست ها
    سلام
    وقتتون بخیر
    بسیار ممنون از خلاصه کتاب دنیای سوفی و همه خلاصه هایی که زحمت میکشید و میزارید
    من این کتاب رو توی 13 سالگی ام برای بار اول خوندم. اون زمان تصور میکردم رمان هست و خاطرم هست که بارها و بارها هر صفحه اش رو میخوندم تا بفهمم چی میخاد بگه و در نهایت هم چیز زیادی ازش متوجه نمیشدم
    امیدوارم همواره شاد و موفق باشید
    سلام سركار خانم
    من هم دقيقا ساليان قبل خونده بودم و امروز شروع كردم دوباره كه چشمم به اين موضوع فراكتال خورد بهش (اين موضوع)
    اميدوارم دوباره بخونيد و لذت ببريد و ممنون از خلاصه هايي كه قرار ميديد
    in all chaos there is calculation

  12. 5 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  13. #377

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,088 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 187 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام
    كتاب چين را اينجا به شما دوستان معرفي كردم.
    حال در اينجا خلاصه و چكيده اي از اين كتاب رو قرار ميدم.


    هنری کیسینجر آلمانی*تباری است که وزیر امور خارجه آمریکا در دهه 1970 شد و یکی از طراحان و مجریان عادی*سازی روابط آمریکا و چین نویسنده کتاب «چین» است. کتابی حاصل کاوش تاریخی، تحلیل سیاسی و تجربیات شخصی با رهبران چین.
    صدوبیست صفحه از کتاب 714 صفحه*ای به مرور تاریخ چین پیش از مائو اختصاص دارد، اما بنیان*های اندیشه استراتژیک چین در همین صفحات تشریح می*شود. اندیشه برآمده از کشوری که آن*قدر وسیع، غنی، پرجمعیت و ثروتمند بوده که خود را از جهان بی*نیاز می*دیده، مرکز عالم یا پادشاهی میانه می*پنداشته، و جهان بیرون برای آن دنیای بَربَرها بوده است. کشوری که در ۱۸ قرن از ۲۰ قرن گذشته بیش از هر کشور دیگری تولید ناخالص داخلی داشته، هیچ*گاه دینی به سبک شرق و غرب در آن ظهور نکرده، دیوانسالاری آن عظیم، تخصصی و آموزش*دیده بوده، اما همواره دغدغه امنیت و مقابله با قدرت*های خارجی داشته و از طریق اختلاف*افکنی بین رقبای استراتژیک خود امنیت*اش را تأمین کرده بود.
    یکی ازنقاط خواندنی تمرکز کیسینجر در بازخوانی تاریخ چین هم ارزیابی اثر این نوع تصورات رهبران تاریخی چین بر عقب*ماندگی این کشور از فناوری و پیشرفت*های جهان مدرن تا قبل از قرن نوزدهم است. عقب*ماندگی*ای که سبب شد بزرگ*ترین و ثروتمندترین کشور جهان قرن نوزدهم را با فلاکت و در قالب «قرن تحقیر» در برابر قدرت*های اروپایی سپری کند. این عاقبت کشوری بود که «به تجارت خارجی و نوآوری*های فناوری بی*اعتنا بود ... به طلیعه عصر اکتشافات در غرب بی*اعتنا بود ... از جریان*های فناوری، تاریخی و سیاسی که دست به دست هم می*تاختند تا این موجودیت را به ورطه نابودی سوق بدهند، بی*خبر بود.» (ص. ۴۴)
    عمده*ترین بخش کتاب به بررسی چین بعد از مائو اختصاص دارد. رهبری که خیال سرنگونی کل نظام ارزشی و سنتی جامعه چین را در سر داشت. (ص. ۱۲۷) کسی که چنان حکومت کرد که «چین مائو بنا به تعریف کشوری بود که در بحران دائمی به سر ببرد.» (ص. ۱۳۰) و «علیه هنر سنتی، فرهنگ، و اندیشه*های کهن کشور اعلان جنگ داد.» (ص. ۱۳۲) و البته در تناقض ناشی از آن گیر افتاد زیرا «کشوری که در تحول و تلاطم همیشگی به سر می*برد چگونه می*تواند در نظام بین*المللی جاری مشارکت داشته باشد؟ اگر دکترین انقلاب همیشگی عیناً و به معنای واقعی کلمه اعمال شور، کشور در یک حالت آشفتگی و نابه*سامانی دائمی، شاید هم جنگ و خونریزی، به سر خواهد برد، و کشورهایی که در مسیر ثبات و پایداری گام برمی*دارند، علیه آن متحد خواهند شد.» (ص. ۱۳۵)
    مائو که «انقلاب جهانی» را هم در دنیای خارج از چین دنبال می*کرد «به اندازه کافی واقع*بین بود که درک کند انقلاب جهانی به عنوان یک هدف عملی قابل پیگیری نیست. در نتیجه، تأثیر ملموس جمهوری خلق چین بر انقلاب جهانی، بیشتر در خبرچینی و حمایت*های اطلاعاتی از احزاب کمونیست محلی خلاصه می*شد.» (ص. ۱۴۵) این واقع*بینی به حدی بود که مائو بگوید «هر جا که انقلابی رخ بدهد، ما به پشتیبانی از آن بیانیه صادر خواهیم کرد و جلساتی در طرفداری از آن تشکیل خواهیم داد. ... ما دوست داریم کلمات تهی به زبان بیاوریم و توپ*های تهی شلیک کنیم اما سربازان*مان را به جهایی نخواهیم فرستاد.» (ص. ۲۸۰)
    این واقع*بینی در اندازه*ای بود که مائو در دیدار با نیکسون – پس از طی شدن مراحل پیچیده تلاش برای عادی*سازی رابطه با آمریکا – چنان سخن بگوید که نشان دهد «از این پس در مناسبات میان دو کشور، ایدئولوژی نقش اصلی را بازی نخواهد کرد.» (ص. ۳۵۴)
    رهبران بعد از مائو می*کوشند تا چهره دیگری از چین بسازند. اگر مائو چین سنتی را ویران می*کند تا آن*را به شیوه*ای که خود می*پسندد از نو بسازد، دِنگ شیائوپنگ «این شهامت را یافت که نوگرایی را بر پایه ابتکار و انعطاف*پذیری فرد فرد ملت چین بنا کند.» (ص. ۴۳۰) این آغازی بر پایان سوسیالیسم چینی بود. کیسینجر معتقد است «دَنگ با آزاد کردن خلاقیت مردم چین از قید و بند سنت و رسوبات فرهنگی، و متکی بر تعریف خود آن*ها از دورنمای آینده کشور، حکومت می*کرد.» (ص. ۴۴۷) دِنگ هم انقلاب همیشگی را در حکمرانی اعمال می*کرد اما به شیوه*ای کاملاً متفاوت از مائو: «انقلاب مبتنی بر ابتکار فردی، و نه شور ایدئولوژیکی؛ ارتباط با دنیای خارج و نه خودکفایی مطلق.» (ص. ۵۹۰)
    رهبران بعد از دِنگ هم به راهبردهای او اتکا داشته*اند. آن*ها این سخن دِنگ را در گوش داشته و به آن عمل کرده*اند که «چین باید فروتن و محتاط باقی بماند، رهبری را به دست نگیرد، پرچم*ها را در هوا تکان ندهد، توسعه*طلبی نکند، و از سلطه*جویی و هژمونی احتراز جوید؛ ما معتقدیم که او توصیه*ها همه با اندیشه توسعه صلح*آمیز سازگارند.» (ص. ۶۷۵) آن*ها به این ترتیب خواسته*اند جهان را نسبت به خیزش صلح*آمیز خود و بازگشت به قدرتی که ۱۸ قرن از 20 قرن گذشته از آن برخوردار بوده*اند، متقاعد کنند.
    خیزش صلح*آمیز راهبرد چینی است که اگرچه با تنش درونی و فشار از سوی برخی گروه*های ملی*گرا برای قدرت*نمایی و مقابله با آمریکا مواجه است، اما اقتصاد در آن اولویت اول است و می*داند «هر نوع فشار بر بخش صادرات کشور، بیکاری را افزایش می*دهد و پی*آمدهای سیاسی در بر دارد.» (ص. ۶۵۵) چین علی*رغم قدرت گرفتن با چالش نابرابری شدید نیز مواجه است. کشوری که در ساحل شرقی آن مردمانی مرفه زندگی می*کنند و در بخش عظیمی از مناطق مرکزی و غربی آن مردمی «در زمره عقب*مانده*ترین ملت*های جهان هستند» (ص. ۶۹۱) مشکل حفظ وحدت ملی را نیز پیش رو دارد.
    کیسینجر معقد است «سرخط و عنوان مناسب برای مناسبات چین و ایالات متحده در دهه*های آتی، بیشتر نوعی هم*تکاملی است تا مشارکت و همکاری. معنای این رابطه این است که دو کشور، اولویت و ضرورت*های داخلی خودشان را پی خواهند گرفت، هر جا که فرصت همکاری باشد همکاری خواهند کرد، و هر زمان که این رابطه، به منظور کاهش مناقشات و تعدیل اختلاف*ها، نیاز به اصلاح و تنظیم، یا تطبیق داشته باشد، جسارت این کار را در خود خواهند یافت.» (ص. ۶۹۶)
    کتاب «چین» می*کوشد تا ریشه*های استراتژی، دیپلماسی و سیاست خارجی چین را از اعماق تاریخ این کشور تا دنیای امروز آشکار کند و از همین*رو برای درک رفتار چین – به مثابه یک تمدن که اصول اندیشه و عمل خاص خود را دارد – روشنگر است. این ماهیت تمدنی چین در گفتاری از لوسین پای اندیشمند علوم سیاسی آمریکایی بیشتر بازتاب می*یابد: «حتی در عصر کنونی، چین هنوز هم یک تمدن ست که تظاهر به کشور بودن می*کند.» (ص. ۱۵.) شناخت رفتار این تمدن برای سایر کشورها اهمیت راهبردی دارد.
    in all chaos there is calculation

  14. 6 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  15. #378

    yashar_saheb آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    محل سکونت
    Blue planet
    نوشته ها
    767
    تشکر
    1,980
    11,001 بار در 787 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 27 پست
    برچسب زده شده
    در 4 تاپیک
    سلام
    حدودا یک ماهی هست فقط رو بخش روانشناسی داشتم کار میکردم
    این کتابی که اقای امینو معرفی کرده بود رو خوندم متوجه چیز های خیلی جالبی شدم میخوام با شما به اشتراک بذارم
    انگشتان ثروت ساز

    در اوایل خوندن کتاب انجام eft برای من عجیب و غیر منطقی بود تا اینکه یکسری تحقیقات و تست روش انجام دادم دیدم واقعا توانایی تغییر احساسات رو داره
    یک مبحث توی تحقیقاتم متوجه شدم اینه که این تکنیک مثل علوم nlp توسط استفاده کننده هاش مورد سوء برداشت قرار گرفته تقریبا برای همه چی استفاده قرار میگیره
    اما در این کتاب که موضوع بحث هم هست این ابزار دقیقا در جای درستش استفاده شده یعنی تغییر الگوهای احساسی . در واقع تمرکز اصلی کتاب روی حذف الگوهای که مانع ثروت سازی میشوند جایگزین اونها با الگوهای که باعث ثروتمند شدن شما میشوند
    کاری به مبحث فرکانس و قانون جذب و ارتعاش ندارم چون اصلا اطلاعاتی درموردشون ندارم. اما تغییر الگوهای احساسی تفاوت خیلی محسوسی در پردازش اطلاعات و طرز فکر و عمل والبته در نتایج ایجاد میکنه
    در این کتاب در فصول 1 تا 3 به بررسی تکنیک eft میپردازد
    در فصل 4 تا 16 به بررسی الگوهای احساسی مختلف میپردازه تمرینات برای شناسایی و حذف الگوهای قدیمی و جایگزین الگو های جدید میپردازه.
    در فصل اخر کتاب نویسنده 5 قاعده رو معرفی میکنه که به نظر من رعایت قواعد برای تغییر پایدار این الگوها مفید هست
    در کل کتاب خیلی عالی بود میتونم بگم نتایج خیلی جالبی هم ازش گرفتم
    فردا یا چندساعت دیگه خلاصه های که یادداشت کردم قرار میدم
    "it's not knowing what to do;it's doing what you know"

    Tony Robbins

  16. 15 کاربر برای این پست سودمند از yashar_saheb عزیز تشکر کرده اند:


  17. #379

    sara.sat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    840
    تشکر
    8,492
    7,936 بار در 858 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 161 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    عرض سلام و احترام خدمت دوستان
    امیدوارم حالتون عالی باشه

    خلاصه فصل پنچم کتاب اثرمرکب

    نام این فصل تاثیرات است
    تا به اینجا متوجه شده ایم که انتخابها چقدر حائز اهمیت هستند. حتی آن انتخابهایی که مهم به نظر نمیرسند؛وقتی مرکب شوند میتوانند تاثیر فوق العاده ای روی زندگی شما بگذراند.
    با اینکه شما به تنهایی و صدردصد مسئول انتخابهای خود هستنید اما نیروهای قدرتمند خارجی نیز روی انتخاب و عادات تاثیر میگذارند. این نیروها تاثیرات زیرکانه ای روی شما میگذارند
    سه نوع از این نیروها شامل:
    1- ورودی ها: یعنی چیزی که مغز و ذهن شما با آن تغذیه میشود
    2- ارتباط ها : یعنی افرادی که وقت خود را با آنها میگذرانید
    3- محیط: اطراف شما؛ چیزهایی که شما را احاطه کرده اند

    توضیح مختصری در مورد هرکدام از این نیروها:
    1- ورودی ها: اگر میخاهید مغزتان با تمام توان کار کند باید به چیزی که به خورد آن میدهید دقت کنید. کنترل داشتن بر ورودی مغز بسیار سخت و دشوار است چون مواردی که شما دریافت میکنید ناخودآگاه هستند
    اگر ذهن به حال خودش رها شود کل شبانه روز در حال مرور اطلاعات منفی و ناراحت کننده است. ما نمیتوانیم دی ان ای خود را تغییر دهیم اما میتوانیم رفتار خود را تغییر دهیم. میتوانیم به ذهن خود یاد دهیم که به فراتر از فقدان و حمله فکر کند.چگونه؟؟ با رعایت دو مورد:
    اول حذف ورودیهای منفی مثل گرفتن رژیم رسانه ای یا فیلتر کردن اخبار ناخاسته و دوم با وارد کردن موارد خوب و مثبت به مغز

    2- ارتباطات: بیشتر زمان خود را با چه افرادی سپری میکنید؟ چه افرادی را بیشتر تحسین میکنید؟ و آیا این دو گروه دقیقا مثل هم هستند؟؟ اگر نیستند چرا؟؟
    ما میتوانیم با بررسی افرادی که در اطراف ما هستند کیفت سلامتی و نگرش و درآمد خود را تعیین کنیم
    میانگین درآمد؛ سلامتی و نگرش شما و 5 نفری که بیشترین وقت خود را با آنها میگذرانید چقدر است؟ عایا پاسخ به این سوال شما را میترساند؟؟؟
    ارتباطات خود را ارزیابی و طبقه بندی کنید: بعضی رابطه ها نیاز هست که قطع شوند . بعضی ها محدود شوند و بعضی دیگر تقویت و گسترش پیدا کنند
    یک همراه موفقیت برای خود پیدا کنید و برای موفقیت خود مربی بگیرید
    شما هیچ وقت آنقدر بی نقص نیستید که نیاز به مربی نداشته باشید!

    3-محیط: تغییر محیط چشم انداز شما را تغییر میدهد. رویای درون قلب شما شاید بزرگتر از محیطی باشد که در آن زندگی میکنید. گاهی اوقات باید از آن محیط خارج شوید تا رویایتان تحقق یابد
    این موضوع مثل کاشتن نهال بلوط در گلدان است؛ زمانیکه ریشه های آن محدود شوند رشد آن پایان می پذیرد. نهال برای تبدیل شدن به درخت تنومند نیازمند فضای بزرگتری است.
    به خاطر داشته باشید همان چیزی را در زندگی کسب میکنید که تحمل میکنید، اگر بی احترامی را تحمل کنید به شما بی احترامی خاهد شد. اگر دیر آمدن و بدقولی را از دیگران بپذیرید در قرارهای شما دیر ظاهر خواهند شد. اگر دستمزد پایین و کار بیش از حد را می پذیرید این موضوع برای شما ادامه خاهد یافت
    بعضی ها فکر میکنند قربانی رفتار بقیه هستند؛ ولی در واقع این ما هستیم که نوع رفتار کردن دیگران را با خود کنترل میکنیم


    نکات مهم فصل:
    هرچیزی که تصمیم به تحمل آن گرفته اید در موقعیت و شرایط فعلی تان منعکس شده است
    وظایف و کارهای ناتمام شما را عقب نگاه میدارد؛ پس درباره کارهایی که امروز میتوانید آنها را انجام دهید ؛اقدام کنید
    دنبال افراد مثبتی باشید که همان موفقیتی را دارند که شما خاهان آن هستید
    برای یافتن همراه موفقیت از کسانی کمک بخاهید که بی رحمانه با شما رو راست هستند
    انتظارات فرایند خلاقیت را به حرکت می اندازند. شما چه انتظاری دارید؟ شما انتظار چیزی را دارید که به آن فکر میکنید. تفکر یا همان گفتگوی درون ذهنی خود را هدفمند کنید
    ورودیهای مغز همان چیزهایی است که اجازه شنیدن و دیدن آنها را به خود میدهید
    ذهن شما برای این طراحی نشده که شما را خوشحال نگه دارد؛ ذهن شما فقط یک دستور کار دارد و آن بقا است


    نتایج من از تمرینات این فصل:
    وقتی تصمیم گرفتم رابطه ام را با افرادی که نمیخاستم شبیه اونها باشم محدود کنم با بازخورد بسیار بدی از سمت اونها مواجه شدم. همانطور که در کتاب ذکر شده بود تصمیم من برای یک زندگی هدفمند و مثبت آینه انتخاب های بدشان شده بود . سعی کردند منو منع کنند و تا سطح خودشان منو پایین بکشن اما من به این مسئله کاملا واقف بودم و راه انتخابی خودم را پیش گرفتم

    راهکار دیگه استفاده از فایلهای کتاب های صوتی یا پادکست های موفقیت در پیاده روی یا توی ماشین بود که خیلی خیلی تاثیر مثبتی داشت




    در پایان دعوت میکنم از دوستان که خلاصه های خودشون رو در صورت تمایل برامون به اشتراک بزارن
    @ John D. Rockefeller
    @hatami2 @Sahar69830
    ای تو در کشتی تن، رفته به خواب
    آب را دیدی... نگر در آب، آب

    آب را آبی است کو می راندش
    روح را روحی است و می خواندش

  18. 10 کاربر برای این پست سودمند از sara.sat عزیز تشکر کرده اند:


  19. #380

    Ali97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    محل سکونت
    در همه جهان ها
    نوشته ها
    2,520
    تشکر
    29,794
    20,459 بار در 2,525 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3606 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara.sat نمایش پست ها
    عرض سلام و احترام خدمت دوستان
    امیدوارم حالتون عالی باشه

    خلاصه فصل پنچم کتاب اثرمرکب

    نام این فصل تاثیرات است
    تا به اینجا متوجه شده ایم که انتخابها چقدر حائز اهمیت هستند. حتی آن انتخابهایی که مهم به نظر نمیرسند؛وقتی مرکب شوند میتوانند تاثیر فوق العاده ای روی زندگی شما بگذراند.
    با اینکه شما به تنهایی و صدردصد مسئول انتخابهای خود هستنید اما نیروهای قدرتمند خارجی نیز روی انتخاب و عادات تاثیر میگذارند. این نیروها تاثیرات زیرکانه ای روی شما میگذارند
    سه نوع از این نیروها شامل:
    1- ورودی ها: یعنی چیزی که مغز و ذهن شما با آن تغذیه میشود
    2- ارتباط ها : یعنی افرادی که وقت خود را با آنها میگذرانید
    3- محیط: اطراف شما؛ چیزهایی که شما را احاطه کرده اند

    توضیح مختصری در مورد هرکدام از این نیروها:
    1- ورودی ها: اگر میخاهید مغزتان با تمام توان کار کند باید به چیزی که به خورد آن میدهید دقت کنید. کنترل داشتن بر ورودی مغز بسیار سخت و دشوار است چون مواردی که شما دریافت میکنید ناخودآگاه هستند
    اگر ذهن به حال خودش رها شود کل شبانه روز در حال مرور اطلاعات منفی و ناراحت کننده است. ما نمیتوانیم دی ان ای خود را تغییر دهیم اما میتوانیم رفتار خود را تغییر دهیم. میتوانیم به ذهن خود یاد دهیم که به فراتر از فقدان و حمله فکر کند.چگونه؟؟ با رعایت دو مورد:
    اول حذف ورودیهای منفی مثل گرفتن رژیم رسانه ای یا فیلتر کردن اخبار ناخاسته و دوم با وارد کردن موارد خوب و مثبت به مغز

    2- ارتباطات: بیشتر زمان خود را با چه افرادی سپری میکنید؟ چه افرادی را بیشتر تحسین میکنید؟ و آیا این دو گروه دقیقا مثل هم هستند؟؟ اگر نیستند چرا؟؟
    ما میتوانیم با بررسی افرادی که در اطراف ما هستند کیفت سلامتی و نگرش و درآمد خود را تعیین کنیم
    میانگین درآمد؛ سلامتی و نگرش شما و 5 نفری که بیشترین وقت خود را با آنها میگذرانید چقدر است؟ عایا پاسخ به این سوال شما را میترساند؟؟؟
    ارتباطات خود را ارزیابی و طبقه بندی کنید: بعضی رابطه ها نیاز هست که قطع شوند . بعضی ها محدود شوند و بعضی دیگر تقویت و گسترش پیدا کنند
    یک همراه موفقیت برای خود پیدا کنید و برای موفقیت خود مربی بگیرید
    شما هیچ وقت آنقدر بی نقص نیستید که نیاز به مربی نداشته باشید!

    3-محیط: تغییر محیط چشم انداز شما را تغییر میدهد. رویای درون قلب شما شاید بزرگتر از محیطی باشد که در آن زندگی میکنید. گاهی اوقات باید از آن محیط خارج شوید تا رویایتان تحقق یابد
    این موضوع مثل کاشتن نهال بلوط در گلدان است؛ زمانیکه ریشه های آن محدود شوند رشد آن پایان می پذیرد. نهال برای تبدیل شدن به درخت تنومند نیازمند فضای بزرگتری است.
    به خاطر داشته باشید همان چیزی را در زندگی کسب میکنید که تحمل میکنید، اگر بی احترامی را تحمل کنید به شما بی احترامی خاهد شد. اگر دیر آمدن و بدقولی را از دیگران بپذیرید در قرارهای شما دیر ظاهر خواهند شد. اگر دستمزد پایین و کار بیش از حد را می پذیرید این موضوع برای شما ادامه خاهد یافت
    بعضی ها فکر میکنند قربانی رفتار بقیه هستند؛ ولی در واقع این ما هستیم که نوع رفتار کردن دیگران را با خود کنترل میکنیم


    نکات مهم فصل:
    هرچیزی که تصمیم به تحمل آن گرفته اید در موقعیت و شرایط فعلی تان منعکس شده است
    وظایف و کارهای ناتمام شما را عقب نگاه میدارد؛ پس درباره کارهایی که امروز میتوانید آنها را انجام دهید ؛اقدام کنید
    دنبال افراد مثبتی باشید که همان موفقیتی را دارند که شما خاهان آن هستید
    برای یافتن همراه موفقیت از کسانی کمک بخاهید که بی رحمانه با شما رو راست هستند
    انتظارات فرایند خلاقیت را به حرکت می اندازند. شما چه انتظاری دارید؟ شما انتظار چیزی را دارید که به آن فکر میکنید. تفکر یا همان گفتگوی درون ذهنی خود را هدفمند کنید
    ورودیهای مغز همان چیزهایی است که اجازه شنیدن و دیدن آنها را به خود میدهید
    ذهن شما برای این طراحی نشده که شما را خوشحال نگه دارد؛ ذهن شما فقط یک دستور کار دارد و آن بقا است


    نتایج من از تمرینات این فصل:
    وقتی تصمیم گرفتم رابطه ام را با افرادی که نمیخاستم شبیه اونها باشم محدود کنم با بازخورد بسیار بدی از سمت اونها مواجه شدم. همانطور که در کتاب ذکر شده بود تصمیم من برای یک زندگی هدفمند و مثبت آینه انتخاب های بدشان شده بود . سعی کردند منو منع کنند و تا سطح خودشان منو پایین بکشن اما من به این مسئله کاملا واقف بودم و راه انتخابی خودم را پیش گرفتم

    راهکار دیگه استفاده از فایلهای کتاب های صوتی یا پادکست های موفقیت در پیاده روی یا توی ماشین بود که خیلی خیلی تاثیر مثبتی داشت




    در پایان دعوت میکنم از دوستان که خلاصه های خودشون رو در صورت تمایل برامون به اشتراک بزارن
    @ John D. Rockefeller
    @hatami2 @Sahar69830
    سلام و وقتتون بخیر سرکار خانم سارا
    امیدوار نیستم بلکه مطمینم حالتون خوب هست با توجه به تصمیم خوبی که در پستتون گرفتید
    ابتدا از شما سپاسگزارم بابت ادامه این پستها
    انجام یک کار به صورت مداوم و بدون داشتن چرایی و بدون گرفتن پاداش از سمت دیگران بزرگترین و مهمترین چیزی هست که باعث پیشرفت و موفقیت انسان میشه (که شما الان با ادامه این تاپیک این رو پیاده کردید )
    در مورد ترک یا قطع ارتباط یا محدود کردن روابط متاسفانه من هم این مورد رو تجربه کردم و نکته بسیار جالبی که بود این هست که قبلا دوستان یا اقوام وقتی همچین رفتاری با من انجام میدادند بسیار ناراحت میشدم و همیشه تو ذهنم این اتفاقات رو تکرار میکردم ، اما الان علت این رفتار افراد دوروبرم رو که متوجه شدم از کجا نشات میگیره و علتش اینه که من دارم از یک سطحی به سطح بالاتر جابه جا میشم اصلا ناراحت نمیشم حتی با دیدن این رفتار اونها و شنیدن حرفهاشون کلا خندم میگیره و حس شادی بهم دست میده چون اثبات میشه برام که در حال طی کردن مسیر درست پیشرفت و ترقی هستم مثل این هست که این انسانها نقش یک گزارشگیری از عملکرد خودمون رو انجام میدن تا متوجه باشیم در مسیر درست هستیم یا نه
    آرزوی سلامتی و موفقیت همراه با شادی و ثروتمندی دارم برا هممون
    ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
    ما
    بدن نیستیم بلکه بدن داریم
    ما یک
    آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم

  20. 10 کاربر برای این پست سودمند از Ali97 عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •