صفحه 37 از 56 نخستنخست ... 27353637383947 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 361 به 370 از 552

موضوع: مطالعه.نظرات و خلاصه برداری کتاب

  1. #361

    Ali_FX آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2021
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    127
    تشکر
    364
    564 بار در 125 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 7 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    سلام دوستان امیدوارم که حالتون خوب باشه
    در ادامه توضیحاتی که از کتاب عادت های اتمی داشتم .به دلیل درخواست دوستان تصمیم گرفتم توضیحات کامل تری رو نسبت به این کتاب ارایه کنم و از مطالب خلاصه مطالب استفاده کنید

    بخش سوم
    بخش مهم
    کتاب عادت های اتمی
    برای انگیزه اعتبار بیش از حدی قائل شده اند؛ غالبا محيط اهمیت بیشتری دارد.
    اگر وارد آشپزخانه شوم و یک بشقاب کلوچه را ببینم که روی اوپن است، نصف شان را برمیدارم و شروع به خوردن می کنم، حتی اگر از قبل به خوردن کلوچه فکر نکرده و لزوما هم احساس گرسنگی نداشته باشم.
    محیط همچون یک دست نامرئی است که رفتار انسانی را شکل می دهد. صرف نظر از شخصیت های منحصربه فردمان، رفتارهای معینی هستند که تحت شرایط محیطی خاص دائما از ما سر می زنند. در یک خیابان تاریک، افراد معمولا با احتیاط و حواس جمع رفتار می کنند. در این راستا، شایع ترین فرم تغییر جنبه درونی ندارد، بلکه از بیرون رخ میدهد: ما بر اساس دنیای پیرامون مان عوض می شویم. هر عادت به چهارچوب وابسته است.
    هر موجود زنده روش های خودش را برای حس و درک دنیا دارد. عقابها ديد راه دور بسیار خوبی دارند. مارها می توانند با زبان بسیار حساس خود «هوا را بچشند» و بو را استشمام کنند.حتی باکتری هم گیرنده شیمیایی دارد -سلول های حسگر ریزی که به آنها اجازه ردیابی مواد سمی محیط را میدهد.
    در انسان ها، درک با استفاده از سیستم حسی-عصبی انجام می گیرد. ما دنیا را از طریق بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی درک می کنیم. اما راههای دیگری را هم برای حس کردن محرک ها داریم. برخی خودآگاه اند، اما عمدتا ناخودآگاه محسوب می شوند. مثلا می توانید زمانی که دما به خاطر وقوع یک طوفان افت کرد يا زمانی که درد معده تان افزایش یافت یا زمانی که تعادل تان به خاطر راه رفتن روی یک زمین سنگلاخی برهم میخورد را حس کنید. دریافت کننده های بدن شما، گستره وسیعی از محرک های درونی نظیر میزان نمک موجود در خون خودتان یا نیاز به نوشیدنی هنگام تشنگی را حس می کنند.
    اما قدرتمندترین قابلیت حسی همه انسانها، قدرت بینایی است. بدن انسان حدود ۱۱ میلیون دریافت کننده حسی دارد که تقریبا ۱۰ میلیون از آنها به بینایی اختصاص دارند. برخی از متخصصان برآورد می کنند که نیمی از منابع مغز برای دیدن استفاده میشود. با توجه به این که بیش از سایر حواس به بینایی متکی هستیم، جای تعجب ندارد که سرنخ های بصری، بزرگ ترین محرک رفتارمان باشند.
    به همین دلیل، یک تغییر کوچک در آنچه می بینید میتواند به یک تغییر بزرگ در اعمال تان منجر شود. در نتیجه می توانید تصور کنید که زندگی و کار در محیطهایی با سرنخهای مفید پر شده اند و اجتناب از محیطهای غیرمفید، تا چه اندازه اهمیت دارد.
    لزومی ندارد که قربانی محیط تان باشید. می توانید در نقش معمار آن نیز ظاهر شوید.
    هر عادت با یک سرنخ آغاز می شود و احتمال این که سرنخ های برجسته مشهودتر باشند، بیشتر است. متأسفانه محیطهایی که در آن زندگی و کار می کنیم، غالبا انجام ندادن برخی کارها را برایمان ساده می کنند، زیرا هیچ سرنخ مشهودی برای تحریک آن رفتار وجود ندارد.وقتی قفسه کتابهایت در گوشه اتاق مهمان ها قرار گرفته است، خیلی ساده می شود کتاب نخواند. وقتی ویتامینهایت در محلی دور از دسترس در آشپزخانه قرار دارند، به سادگی می توان مصرفها فراموش کرد. وقتی سرنخ های تحریک کننده یک عادت خیلی جزیی یا پنهان باشند به سادگی می توان آنها را نادیده گرفت.
    قدرت سرنخ های مشهود را در زندگی خودم تجربه کرده ام. عادت داشتم که از فروشگاه سیب بخرم، آنها را در جا میوهای پایین یخچال بگذارم و به کل آنها را از یاد ببرم. تازه زمانی به یادشان می افتادم که سیب ها پوسیده شده بودند. هیچگاه آنها را نمی دیدم، بنابراین هیچ وقت هم اقدام به خوردنشان نمی کردم.
    ناگهان توصیه خودم را به کار گرفتم و محيط را از نو طراحی کردم. یک کاسه بزرگ و شکیل گرفتم و آن را وسط اوپن آشپزخانه گذاشتم. دفعه بعد که سیب خریدم، آنها را داخل این کاسه گذاشتم؛ جایی که بتوانم به راحتی آنها را ببینم. به شکلی جادویی از آن به بعد روزی چند سیب میخوردم، چون دیگر در معرض دیدم قرار داشتند.
    در این جا چند راهکار ارائه شد که میتوانید محیط خود را از نو طراحی کنید و سرنخهایی بسازید تا عادت های مدنظرتان مشهودتر شوند:
    اگر میخواهید یادتان بیاید که هر شب داروهایتان را مصرف کنید،قوطی قرص خودتان را مستقیما کنار شیر آب دستشویی بگذارید.
    اگر می خواهید یادتان بماند که یادداشتهای تشکر بیشتری را ارسال کنید، تعدادی از برچسب های مربوطه را روی میز کارتان قرار دهید.
    اگر می خواهید یک عادت به بخشی از زندگی شما تبدیل شود، آن سرنخ را به بزرگی از محیط خود تبدیل کنید. پایدارترین رفتارها معمولا چندین سرنخ دارند.
    با پخش و پلاکردن محرکها در جای جای محیط اطرافتان، می توانید احتمال این را که در سرتاسر روز به آن عادت فکر کنید افزایش دهید. مطمئن شوید که بهترین انتخاب هایتان، مشهودترین موارد هستند. وقتی سرنخهای عادات خوب دقيقا جلوی چشمتان قرار دارند، اتخاذ یک تصمیم بهتر، خیلی ساده و طبیعی خواهد بود.
    به صورت ذهنی عادت هایمان را به موقعیت های مکانی که آنها رخ می دهند نسبت می دهیم: خانه، دفتر کار، باشگاه. هر موقعیت نوعی ارتباط را با عادتها و روتین های ما توسعه می دهد. شما رابطه به خصوصی را با اشیای روی میز کارتان، آیتم های روی اوپن آشپزخانه یا اشیای داخل اتاق خوابتان برقرار می کنید.
    رفتار ما نه توسط اشیای محیط بلکه بر اساس رابطه ما با آنها تعریف می شوند. در واقع، صرفا مدنظر قراردادن تأثیرگذاری محیط بر رفتارتان، یک رویکرد فکری مفید است. محیط خود را به گونه ای تصور نکنید که انگار با اشیای مختلف پر شده است، بلکه آن را پر از روابط مختلف تصور کنید. به نحوه تعامل تان با محیطهای پیرامون فکر کنید. مثلا یک آدم هر شب به مدت یک ساعت روی مبلش می نشیند و کتاب می خواند. اما برای یک نفر دیگر، مبل جایی برای تماشای تلویزیون و خوردن یک کاسه بستنی پس از اتمام ساعات کاری است. افراد مختلف می توانند حافظه های متفاوت و بدین ترتیب عادتهای متفاوتی را در قبال یک مکان یکسان داشته باشند.
    خبر خوب؟ می توانید خودتان را آموزش دهید که یک عادت به خصوص را با یک محیط به خصوص پیوند بزنید.
    در یک مطالعه، دانشمندان به بی خواب ها توصیه کردند که فقط هنگام خستگی به داخل رختخواب هایشان بروند. اگر نتوانستند بخوابند، در یک اتاق دیگر بشینند تا حس خواب آلودگی به سراغ شان بیاید. کم کم سوژهها یاد گرفتند که چهاچوب رختخواب شان را مترادف با خوابیدن بدانند و به همین دلیل وقتی وارد خواب شان می شدند، سریعتر خواب شان می برد. مغز آنها یاد گرفت که خوابیدن، تنها کاری است که باید در آن اتاق رخ دهد؛ نه ور رفتن با گوشی، نه تماشای تلویزیون، نه زل زدن به ساعت.
    ارتباط دادن یک عادت نو با یک چهارچوب جدید ساده تر است تا این که بخواهید یک عادت جدید را در حضور سرنخ های رقیب و کنونی بسازید. اگر هر شب در اتاق خواب تان تلویزیون تماشا می کنید، زود خوابیدن در آن جا میتواند دشوار باشد. اگر همیشه عادت دارید که در اتاق نشیمن با کنسول تان بازی کنید، درس خواندن در آن جا دشوار است. اما وقتی از محیط نرمال خود بیرون می آید، گرایشهای رفتاری تان را کنار می گذارید. دیگر با سرنخهای محیطی پیشین نمیجنگید و بدین ترتیب می توانید عادت های جدید را بدون مداخله آنها بسازید.
    دوست دارید تفکرتان خلاقانه تر شود؟ به یک اتاق بزرگ تر یا پاسیوی زیرشیروانی با یک ساختمان با معماری گسترده تر بروید. از آن مکانی که کارهای روزمره تان در آن انجام میشود و بدین ترتیب با الگوهای فکری فعلی تان همراه است، جدا شويد.
    وقتی شرایطش را ندارید که به یک محیط کاملا جدید وارد شوید، محيط کنونی خود را از نو تعریف کنید یا چیدمانش را تغییر دهید. یک مکان جداگانه را برای کار، مطالعه، ورزش، سرگرمی و آشپزی بسازید.
    هر زمان که امکان داشت، سعی کنید چهارچوب وقوع یک عادت را با چهارچوب دیگری قاطی نکنید. وقتی اختلاط چهارچوب ها را آغاز کردید، جنگ میان عادتها آغاز خواهد شد و در این شرایط معمولا عادت های ساده تر پیروز می شوند. دقيقة به همین دلیل است که گستردگی تکنولوژی مدرن میتواند یک نقطه قوت و در آن واحد یک نقطه ضعف باشد.
    می توانید از تلفن خود برای انواع و اقسام وظایف بهره و آن را به یک دستگاه قدرتمند تبدیل می کند. اما وقتی میتوانید از آن تقریبا برای انجام هر کاری بهره بگیرید، به سختی می توان در هر لحظه آن را فقط به وظیفه اختصاص داد. دوست دارید بهره وری داشته باشید، اما ذهن تان شرطی که هر زمان گوشی باز می شود، با آن به شبکه های اجتماعی بروید، ایمیل بفرستید و بازی کنید.
    این آش شله قلمکاری از سرنخ های مختلف است. شاید با خودتان بگویید: «تو چه می فهمی. من در نیویورک زندگی می کنم. آپارتمان من به اندازه یک گوشی هوشمند است. هر اتاق من باید چند نقش را به صورت همزمان ایفا کند.» حرف تان حق است. اگر فضای شما محدود است، اتاق خود را به چند منطقه فعالیت جداگانه تقسیم کنید: یک صندلی برای اخواندن، یک میز تحریر برای نوشتن، یک میز غذاخوری برای خوردن. میتوانید همین کار را با فضاهای دیجیتال تان انجام دهید. نویسنده ای را میشناسم که از کامپیوتر فقط برای نوشتن استفاده می کند، تبلتش فقط برای مطالعه است و گوشی نیز فقط برای شبکه های اجتماعی و ارسال پیامک استفاده می شود. هر عادت باید منزلگاهی داشته باشد.
    اگر بتوانید به این استراتژی پایبند بمانید، هر چهارچوب با یک عادت به خصوص و مود فکری خاص همراه خواهد شد. عادتها تحت چنین شرایطی که پیش بینی پذیرند، رشد می کنند. وقتی پشت میز کارتان می نشینید، تمرکزتان ناخودآگاه روی کار میرود. وقتی در فضایی که برای ریلکس شدن ساخته شده است قرار می گیرید، کسب آرامش راحت تر می شود. اگر از اتاق خوابتان فقط برای خوابیدن استفاده کنید، خواب سریع تر به چشمانتان خواهد آمد. اگر خواهان رفتارهای باثبات و قابل پیش بینی هستید، باید محیطی باثبات و پیش بینی پذیر داشته باشید.
    یک محیط باثبات که هر چیز دارای جایگاه خودش است و هر هدف محيط مختص خودش را دارد، جایی است که عادت ها به راحتی شکل می گیرند.

    خلاصه فصل
    اعمال تغییرات کوچک در چهارچوب میتواند به تغییرات بزرگ و تدریجی در رفتارتان ختم شود.
    هر عادت با یک سرنخ آغاز می شود. احتمال این که سرنخ های برجسته به چشممان بیایند، بسیار بیشتر است
    . سرنخهای عادت های خوب را به شکلی مشهود در محیط پیرامون تان قرار دهید.
    معمولا عادتهای شما نه با یک محرک خاص بلکه با کل چهارچوب پیرامون آن رفتار همراه هستند. آن چهارچوب به سرنخ شما تبدیل می شود.
    ایجاد عادت های جدید در محیط جدید ساده تر است، زیرا لزومی ندارد در آنجا با سرنخ های قدیمی بجنگید.
    تجربه شخصی:
    به شخصه از موارد بالا استفاده های خیلی خوب و مفیدی بردم.
    مثلا من هیچ وقت نمیتونستم یک کتاب رو کامل بخونم اما با اجرای این تکنینک توی 4 ماهه اخیر تونستم 3 کتاب سنگین رو تموم کنم برای این هدفم داخل اتاقم یک مبل مخصوص کتابخوانی قرار دادم.
    یا مثلا هدفی که همین هفته اجرا کردم تمرین گیتار بود. شاید یک سالی میشد که اصلا دست به گیتار نزده بودم ولی الان که از کمد آوردمش و دقیقا کنار اتاق قرارش دادم خیلی راحت هر روز بدون اراده خاص میرم و تمرین میکنم.
    درباره شغل و حرفه خودمون یعنی فارکس هم روی یک تابلو وایت برد خیلی بزرگ و خوشگل فقط نوشتم FX و هر روز وقتی بیدار بشم اولین چیزی که میبینم هدفم هست و خیلی راحت میرم سراغ موارد مربوطه.

    امیدوارم لذت کافی را برده باشید
    پ.ن:دوستان خیلی از شاخ برگ های مطلب رو زدم برای اینکه کوتاه تر باشه و بتونید راحت تر استفاده کنید و از صبر حوصله تون خارج نشه. اگر احساس میکنید نیاز به مثال های بیشتری داره این موضوع در جریانم بگذارید.

    @zaraa @Ali97
    ممکن است شما مسئول زمین خوردن خود نباشید اما مسئول از جا بلندشدن خود هستید.
    ×آنتونی رابینز×

  2. 5 کاربر برای این پست سودمند از Ali_FX عزیز تشکر کرده اند:


  3. #362

    Ali97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    محل سکونت
    در همه جهان ها
    نوشته ها
    2,520
    تشکر
    29,794
    20,459 بار در 2,525 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3606 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    سلام و وقت بخیر دوست خوب من علی آقای گل
    امیدوارم حالتون خوب باشه و زندگیتون سرشار از شادی پول و ثروت
    علی جان ممنونم ازت بابت خلاصه گذاری این کتاب بسیار فوق العاده
    با خوندن این پستتون متوجه شدم ناخواسته بعضی از این کارهارو تو ساختن عادتهای جدید پیاده کردم ولی اصلا این کتاب رو نخوندم و نمیدونم چطور این کارها اتفاق افتاده
    برای انجام ورزش حلقه و طناب رو در دفتر کاریم گزاشتم جلو چشمم که وقتی میبینمشون انجام میدم
    برا خوندن کتاب در انتهای روز کتابهارو میگذارم روی میز در جلو چشمم
    برا استفاده نکردن از شبکه های مجازی گوشیم رو وصل نمیکنم به اینترنت
    برا انجام تمام کارهای روزانه پلنر روزانه طراحی کردم که باید تیک بخورن
    برا نوشتن شکرگزاری روزانه دفترش رو گذاشتم وسط میز کارم تا در ابتدای صبح مجبور به انجامش بشم
    و......
    ازتون نهایت قدردانی رو دارم
    آرزوی سلامتی و موفقیت همراه با شادی و ثروتمندی دارم برا هممون @Ali_FX
    ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
    ما
    بدن نیستیم بلکه بدن داریم
    ما یک
    آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم

  4. 3 کاربر برای این پست سودمند از Ali97 عزیز تشکر کرده اند:


  5. #363


    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    محل سکونت
    kaspian
    نوشته ها
    51
    تشکر
    60
    221 بار در 47 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    سلام امیرهستم امیدوارم حال دلتون عالی عالی باشه
    هم اکنون در حال تمرین شکرگذاری هستم پیشنهاد میکنم برای اینکه حستون نصبت به دنیای پیرامونتون و چیزهایی که دارید ولی به داشتنش فکر نمیکنید مثل جسم سالم مثل اعضای سالم بدنتون دندان ها زبان چشم و دوستایی که از وجودشون خوشحال هستید و خانواده و خیلی چیزهای دیگه این تمرین ۲۸ روزه رو انجام بدید
    من در روز ۱۲ هم جا تمرینی داشتم و دوست دارم استاد عزیز و دوس داشتنی من این متن رو بخونن خیلی دوسش دارم و خیلی چیزها به من یاد داده به عنوان نفر اول از سه نفری که تو زندگیم تاثیر شگرف گذاشتن این متن رو براش مینویسم امیدوارم به گوشش برسه❤️❤️❤️
    استاد عزیزم امین دهقان بزرگ من به خاطر تمامی چیزهایی که به من یاد دادی و باعث شدی نگرشم نسبت به زندگی عوض بشه و با کمک شما بتونم اشتیاق سوزان خودم رو به کاری که واقعا علاقه دارم و سالها دنبالش میگشتم رو پیدا کنم خوشنودم شما به من بینشی عطا کردید که باعث شد آرزوهایم رنگی تر شود و خودم رو نزدیکو نزدیک تر از قبل به هدفم بیابم به خاطر تمامی تلاش هایت برای من و تمامی دوستانم در اکادمی سپاسگذارم ������������������ @amino
    در ضمن دوستانی که دوست دارند فایل های شکر گذاری راندا برن رو دریافت کنند میتونن به من پیام بدن تا رایگان در اختیارشون قرار بدم البته با اجازه استاد
    موفقو پیروز باشید

  6. 8 کاربر برای این پست سودمند از blackboy0281 عزیز تشکر کرده اند:


  7. #364

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,088 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 187 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام
    اميدوارم كه خوب باشيد
    در اينجا كتاب چگونه هر چيزي را اندازه بگيريم را به شما معرفي كردم.حال خلاصه و چكيده اي از كتاب را در اينجا قرار ميدم.


    اندازه*گیری تقریباً همه*ی کاری*ست که تمام ما در طول روز انجام می*دهیم. شاید خودمان متوجه نباشیم، اما در حقیقت همین*طور است. همه*چیز دائماً در حال تغییر است و ما برای ادامه*ی زندگی، ناچاریم از این تغییرات باخبر باشیم؛ و مهم*ترین همه*ی فاکتورها، زمان است. از لحظه*ای که از خواب بیدار می*شویم زمانی که دوباره می*خوابیم، زمان روی هر چیزی تاثیر می*گذارد؛ ما حتی برای ساعت خواب طبیعی بدنمان هم محدودیت می*گذاریم و با آلارم گوشی بیدار می*شویم! وقتی زمان این است، طبیعتاً در هر کار دیگری هم، تصمیم*های ما براساس مقیاس ذهنی*مان شکل می*گیرد. «چگونه همه*چیز را اندازه بگیریم» نوشته شده تا دقیقاً همین را یادمان بدهد؛ تعیین میزان هرچه*دقیق*تر مقیاس*های ذهنی. در برخورد اول دیدم با یک کتاب 560 صفحه*ای طرفم که خیلی خشک و رسمی، تماماً درباره*ی اقتصاد اطلاعات کاربردی و آمارگیری و آنالیز کسب و کار بحث می*کند! خود نویسنده هم در ابتدا توضیح داده که مخاطب خاص این کتاب، افرادی هستند که در هر مرحله*ای از یک کسب و کار، نیاز به مشاوره و آموزش دارند. اما دو چیز توجه ما خواننده*های معمولی را هم، شاید حتی به اندازه*‎ی صاحبان کسب و کار، به این کتاب جلب می*کند:

    • تک*بعدی نبودن ذهن داگلاس هابرد در توضیح دانسته*هایش.
    • اشاره*ی او به این* مسئله که این کتاب می*تواند روش اندازه*گیری «هر چیزی» را به ما یاد دهد.

    مورد اول را، خیلی ساده، از متن کتاب می*شود فهمید. شاید خوبی یک نویسنده*ی باسواد اما عملاً غیرآکادمیک، همین باشد. داگلاس هابرد در دانش فنی استاد است و در استفاده از تکنیک*ها، استادتر. اما او یک businessman است؛ یک ایده*پرداز و متخصص تحلیل داده*های آماری. خوبی این نکته در این*جاست که می*توانیم بین لحن بیان و مثال*های او، با نوشته*های مشابهی از افراد مشابه، تفاوت قائل شویم. مثالش را می*توانیم در کتاب*هایی مثل «همه دروغ می*گویند» اثر «ست استیونز-داویدوویتس» ببینیم. بله؛ این کتاب اساساً درباره*ی موضوع دیگری*ست، اما به روش نویسندگی در این دو کتاب توجه کنید. داویدوویتس بسیار نویسنده*ی موفقی*ست، کتابش یکی از پرفروش*ترین آثار غیرداستانی در دنیاست و از بین کتاب*هایی که درباره*ی تکنولوژی روز حرف می*زنند، قم بزرگ*تری هم برداشته و آینده*ی جهان دیجیتال را پیش*بینی کرده.
    اما تفاوت در این*جاست که علم مدیریت و تحلیل هابرد، براساس سال*ها تجربه به دست آمده و هزاران آزمون و خطا پشت آن است. به قول انیشتین «واقعاً چیزی رو نفهمیدی، مگه این*که بتونی به مادربزرگت توضیحش بدی!». به همین دلیل است که هابرد می*تواند هر چیزی را در عرصه*ی عملی بیاموزد و اطلاعاتش را به*طور کاربردی شرح دهد؛ تا اندازه**ای که ریزترین جزئیات هم از قلم نیفتد و ادعا کند که هر چیزی با روش او قابل اندازه*گیری*ست. منظورم این نیست که روش ست استیونز بد است؛ صرفاً فکر می*کنم تا این اندازه کاربردی نیست. این مقایسه باعث شد بتوانم پیش*زمینه*ی ذهنی مثبتی نسبت به کتاب هابرد داشته باشم و این «هر چیزی» مرا بیشتر برای خواندن کتاب ترغیب کند. البته بدیهی*ست که نمی*توانیم هر چیزی را اندازه بگیریم (حتی در روزمره)؛ اما کتاب هابرد کمک می*کند از ابتدا بکوبیم و بسازیم.

    فصل*بندی و روش*ها

    همان*طور که اشاره شد، شما ممکن است مثل من، با انگیزه*ی شخصی سراغ این کتاب بروید و صرفاً هدفتان کسب اطلاعات برای برنامه*ریزی تغذیه، خواب یا ورزش باشد. در حقیقت همه همین*طورند؛ اما هابرد که جادوگر نیست! قرار نیست محاسبه*ی تعداد ماهی*های اقیانوس اطلس یا میزان خوش*حالی ما در یک روز عادی را در این کتاب بخوانیم. البته؛ هابرد از هیچ ابزار و ترفندی که برای تفهیم بهتر موضوع نیاز است، دریغ نمی*کند. اندازه*گیری در مقیاس*های کوچک و دقیق، با آمار سر و کار زیادی دارد، آمار با احتمال و شانس پیوند خورده، و احتمال یک مفهوم فلسفی*ست؛ بنابراین نباید تعجب کرد که در اکثریت حجم کتاب، با مفهوم عدم قطعیت و احتمال مواجهیم.
    هابرد در بخش اول کتاب از سه روش مدیریتی که در اندازه*گیری بیشترین کاربرد را دارند یاد می*کند و آن*ها را به خوبی شرح می*دهد. اهمیت ساده*گویی و مثال*های خوبی که در ابتدا اشاره کردم را، در این بخش به*خوبی می*توانیم درک کنیم. در این بخش ما با نمونه*های مختلف برخورد با هر مسئله*ی آماری که ممکن است منجر به خطر کردن شود، برخورد می*کنیم. مثلاً در بخشی که هابرد ایرد دقت در آمارگیری را از زبان افراد مختلف می*گوید، نویسنده از هیچ محاسبه و فرمول خاصی استفاده نمی*کند؛ بلکه پاسخ چالش*های کار را با تکیه به پایه*های منطقی این علم می*دهد. البته که باز هم غیرممکن است بخواهیم تجربه و ساختار ذهنی نویسنده برای توجه به جزئیات را، نادیده بگیریم.

    نمودار آماری ذهن و فلسفه

    در بیشتر کتاب*هایی که امروز می*خوانیم، حرف از فرار است. فرار کردن از نقاط تاریک ذهن و روان، فرار کردن از مشکلاتی که جزئی از روابط انسانی*ست، و فرار کردن از فلسفه. البته نویسندگان درجه*دو حق هم دارند این*طور بنویسند؛ چون خود فلاسفه و نویسندگان دست*به*قلم نیز، به فکر پیدا کردن راه فرار منطقی*اند! اما این کتاب درباره*ی اندازه*گیری در دنیای واقعی*ست و نویسنده به خوبی از اهمیت راه*حل پیدا کردن باخبر است. برای همین فکر می*کنم یکی از نکات مثبتی که به این اثر نسبت به کتاب*های هم*سطح و هم*موضوع خود برتری می*دهد، پیشنهاد کردن شیوه*ی استدلالی و راهیابی تازه است.

    از «چرا» تا «چگونه»

    وجه مثبت اصلی که داگلاس هابرد در شکل*دهی به کتابش رعایت کرده، به ذهنیت و نگاه او نسبت به مسائل برمی*گردد. پیش*تر اشاره کردم که نگاه فلسفی در آمار و احتمال بسیار مهم است و اندازه*گیری پیش*آمدهایی که هنوز پیش نیامده، تماماً به احتمال وابسته است. خوش*بختانه سلاح اصلی نویسنده تجربه است؛ و راهکارهای عملی که در درازمدت به دست آمده، اغلب نتیجه*ی بهتری می*دهد. مسئله*ی مهمی که در فلسفه وجود دارد و به تمام تریبون*های نقد هنری نیز راه پیدا کرده، ارتباط «چه» و «چگونه» است. وقتی بیشتر دقت می*کنیم، می*بینیم هر کاری در حقیقت یک هنر است. هابرد برای نوشتن این کتاب، نیاز داشته که بین مباحث و مفاهیم موجود در آن ارتباطی منطقی ایجاد کند؛ اما منطق به تنهایی کافی نیست. اگر مدیر یک شرکت که به اقتصاد وابستگی نزدیکی دارد، بخواهد به این کتاب نمره*ی مثبتی بدهد، قطعاً معیار ارزش*گذاری را در کلیّت آن می*بیند. این*جاست که نکته*ی این بخش اهمیت پیدا می*کند؛ هابرد به تجربه، می*داند که اندازه*گیری «چه*چیزی» مهم نیست و باید همه*ی تمرکز و خلاقیتش را روی پیدا کردن یک «چگونگی» بگذارد. به*همین دلیل است که در عنوان کتاب هم ذکر کرده که می*توانیم هر چیزی را اندازه*گیری کنیم؛ و مسئله فقط پیدا کردن یک راه حل است.
    in all chaos there is calculation

  8. 6 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  9. #365

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,088 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 187 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام اميدوارم كه خوب باشيد
    كتاب خاستگاه ثروت رو در اينجا به شما معرفي كردم.
    حال در اينجا چكيده اي از كتاب رو قرار ميدم.


    ثروت چیست؟ برای مرد ماسایی، ثروت با گاو سنجیده می*شود. برای بیشتر خوانندگان این کتاب، با دلار، پوند، یورو، ین، یا دیگر واحدهای پولی. بیش از دویست سال پیش، اقتصاددان بزرگ، آدام اسمیت به شیوه*های بسیار گوناگونی اشاره کرد که انسان*ها در طول تاریخ ثروت را با آن*ها سنجیده*اند: «در دوره*های [اولیه*ی] جامعه، گفته می*شود دام، ابزار مرسوم برای تجارت بوده، اگرچه آن*ها باید نامناسب*ترینِ این ابزارها بوده باشند... نمک در اتیوپی، پوست برخی گونه*ها در قسمت*هایی از سواحل هند، ماهی خشک در نیوفانلند، تنباکو در ویرجینیا، شکر در برخی مستعمرات غرب هند و چرم خام یا لباس*های چرمی در برخی دیگر از کشورها ابزار مرسوم برای تجارت یا مبادله بوده است. به من گفته شده امروزه نیز در روستایی در اسکاتلند، عجیب نیست که کارگران به جای پرداخت پول به نانوایی یا مشروب خانه، ستون*های این اماکن را نگه دارند». آیا ثروت، چیزی ملموس و واقعیست؟ آیا چیزی ذاتی در گاوها، ماهی*ها و ستون*هاست که آن*ها را ارزشمند می*سازد؟ برای مرد ماسایی، ثروتِ نهفته در دام*هایش برای همه قابل رؤیت است. دام*ها برای او و خانواده*اش شیر، گوشت، استخوان، پوست و شاخ فراهم می*کنند. با این همه، اسمیت در کتاب ثروت مللش نشان داد که ثروت، مفهومی ایستا نیست: ارزش هر چیزی بسته به آن است که فرد می*خواهد چقدر برای آن، در زمان مشخصی، پرداخت کند. حتی برای یک ماسایی، ممکن است ارزش یک گاو امروز با ارزش گاو فردا یکسان نباشد. برای کسانی که ثروتشان را با اوراق بهادار مالی می*سنجند، ثروت حتی مفهومی ناپایدارتر به حساب می*آید. بیشتر انسان*ها در کشورهای پیشرفته هیچ*گاه حجم ثروتشان را نمی*بینند یا آن را لمس نمی*کنند. پس*اندازِ به سختی به دست آمده*ی آن*ها تنها در شکل تصویری در رایانه بانک موجود است. اگرچه همان تصاویر شبح*وار، می*توانند با کشیدن کارت اعتباری یا کلیک یک موس به اموال محسوسی چون گاوها، ماهی، ستون*ها و هر چیز دیگری که شخص آرزو کند (و بتواند از پس خریدش برآید) تبدیل شوند. اما ثروت اولین بار از کجا آمد؟ چطور عرق*های جبین ما و دانش ذهنی ما به خلق ثروت منجر می*شود؟ چرا جهان با گذشت زمان ثروتمندتر می*گردد؟ چطور ما از تجارت دام به تجارت میکروسکوپ*ها رسیدیم؟ و این بخش از سؤال، ما را احتمالاً به مهم*ترین راز پیرامون ثروت رهنمون می*کند و آن اینکه: چطور می*توانیم ثروت را افزایش دهیم؟ می*توانیم این سؤال را از روی یک منفعت شخصی تنگ*نظرانه بپرسیم، همان*طور که می*توان سؤال را در مقیاس بزرگ*تری مطرح کرد و پرسید چطور می*شود ثروت جامعه غنی شود؟ چطور مدیران می*توانند شرکت*هایشان را توسعه دهند تا شغل*ها و فرصت*های بیشتری برای مردم فراهم آورند؟ چطور دولت*ها می*توانند اقتصادشان را بهبود بخشند و مسائل فقر و نابرابری را مورد توجه قرار دهند؟ چطور جوامع پیرامون جهان منابع مورد نیاز برای آموزش بهتر، خدمات سلامت و دیگر ضروریات را تأمین می*کنند؟ و چطور اقتصاد جهانی می*تواند به شیوه*ای که با محیط زیست سازگار باشد، رشد و توسعه پیدا کند؟ ثروت ممکن است نتواند شادی بخرد، اما فقر، بدبختی را برای میلیون*ها نفر در گوشه گوشه*ی جهان به ارمغان خواهد آورد.
    مدلسازي اي در كتاب توضيح داده ميشود به اسم sugarland.ايده اين بوده كه انسان ها تا به الان هرچيزي رو مدل سازي كردند به جز اقتصاد.2 دانشمند تصميم ميگيرن اقتصاد رو مدل سازي بكنند.بازي اي طراحي ميكنند كه در اون سرزميني وجود داره كه در اون فقط شكر وجود داره و سرزمين هاي شكر.مردمي در اينجا زندگي ميكنند كه به صورت اتفاقي عده اي نزديك زمين هاي شكر خانه دارند و عده اي دور.
    نتايج اين مدلسازي ديوانه كننده است.عين زندگي واقعي بعد از گذشت مدتي افرادي صاحبان اصلي شكر هستند كه خيلي ها خانه نزديك به سرزمين ندارند.بعد از مدتي مدلسازي تغييراتي ميكند.ادويه و سرزمين هاي ادويه به مدسازي اضافه ميشود.مفهوم داد و ستد شكل ميگيرد.به ادم ها ويژگي هاي خاص براي يافت و استفاده از شكر داده ميشود.مفهوم وراثت وارد مدلاسزي ميشود و ...
    در اخر باز مشاهده ميكنيم كه توزيع ثروت مثل دنياي واقعي غير قابل تصور و برنامه ريزي هست و مثل دنياي واقعي جلو ميرود.

    in all chaos there is calculation

  10. 5 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  11. #366

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,088 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 187 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام اميدوارم كه خوب باشيد
    كتاب چك ليست را در اينجا به شما دوستان معرفي كردم.
    حال در اينجا خلاصه و چكيده اي از كتاب رو قرار ميدم.


    قسمت اول

    چطور کارها را سروسامان دهیم


    • دو عامل مبنای خطاهای انسانی است: “نبود اطلاعات و مهارت“.
    • دلیل بی اطلاعی این است که مردم هنوز باید مطالب زیادی درباره دنیا و روند آن یاد بگیرند. نبود مهارت زمانی روی می دهد که دانش وجود دارد اما افراد آن را به درستی به کار نمی گیرند.
    • علم قابلیت هایی فراتر از توان افراد متخصص در اختیار آنها قرار داده تا به شکلی موثر از آن استفاده کنند.
    • بسیاری از حوزه های تخصصی، کارهای زیاد اما بی ثمری انجام می دهند.
    • صنعت هوانوردی از سال 1935 دریافت که پرواز هواپیماهای مدرن نیازمند استفاده دقیق از چک لیست هایی است که حتی روندهای بسیار ساده و معمولی را هم مشخص می کنند.
    • مرگ یک معماران بزرگ و معروف، معماران، مهندسان و پیمانکاران را به سمت طراحی سیستم های پیچیده ای از چک لیست های مکتوب و استانداردهایی برای ارتباطات سوق داد.
    • فشار و استرس زیاد ناشی از اتخاذ تصمیم های حیاتی برای جان انسان ها، پزشکان را به ستوه آورده است.
    • انجام دقیق مراحل پزشکی حتی برای متخصصان کارآمد هم دشوار است. یک اشتباه کوچک می تواند موجب مرگ بیمار شود.
    • در اوایل سال 2009 ،سازمان بهداشت جهانی چک لیستی 2 دقیقه ای و 19 موردی ارائه داد که از آن زمان مانع بروز هزاران عارضه و مرگ ناشی از جراحی شده است.
    • حرفه ای ها باید غرور را کنار بگذارند، جایزالخطا بودن انسان را بپذیرند و از چک لیست ها استفاده کنند.

    آنچه در این چکیده می*آموزید:

    1 .چک لیست های مدرن چگونه به وجود آمدند.
    2 .چک لیست های خوب چه اثری در بهبود کار دارند.
    3 .چرا استفاده از چک لیست ها، زندگی را ایمن تر می کند.بسیاری از متخصصان مجرب و محترم دنیا برای نظم بخشیدن به کارها و رهایی از مشکلات به چک لیست هایشان تکیه می کنند.امروزه، پیشرفت های چشمگیر علمی، متخصصان حوزه های مختلف را احاطه کرده تا حدی که مدام اشتباه می کنند و فقط گهگاه می توانند از این اشتباهات اجتناب کنند. آتول گاوند، جراحی از اهالی بوستون به ما نشان می دهد که تحقیقاتش درباره صنایع هوایی، ساخت و ساز و سرمایه گذاری به تهیه چک لیست 2 دقیقه ای و 19 موردی سازمان بهداشت جهانی کمک کرده و زندگی هزاران نفر را در سراسر دنیا نجات داده است.اگرچه کتاب گاواند دستورالعمل نیست؛ اما چک لیست های نمونه، مثال هایی سازنده و موضوعاتی تفکربرانگیز ارائه می دهد تا چک لیست هایی دقیق تهیه کنید که با شغل و ماموریت سازمان تان هماهنگ باشد. آیجیتالی مطالعه این کتاب روشنگر را به همه افرادی پیشنهاد می کند که مسئول کارهای پیچیده یا مسئول حفظ جان دیگران هستند و مخصوصا به خوانندگانی که قرار است به زودی در بیمارستان بستری شوند.

    مشکلی به نام “کار پیچیده”

    انسانها دوست دارند فکر کنند کنترل دنیای خود را در اختیار دارند؛ اما اغلب مشغول سروسامان دادن به شکست هایشان هستند. بخشی از این شکست ها ناشی از پدیده ای است که دو فیلسوف معروف یعنی ساموئل گوروویتز و آلستر مک اینتایر آن را “جایزالخطایی” می نامند؛ یعنی باوجود پیشرفت های علمی، بعضی کارها خیلی فراتر از توان انسان ها است و از عهده انجام آن برنمی آیند. حتی کارشناسان حوزه های موفقی مثل ساخت آسمان خراش ها، پیش بینی آب و هوای نامساعد و انجام جراحی های حیات بخش هم به کمبود آموزش های پیشرفته و تجربه بالا اعتراف می کنند.شکست ها به دو دلیل رخ میدهند: “بی اطلاعی و نبود مهارت“. دلیل بی اطلاعی این است که هنوز افراد باید مطالب زیادی درباره دنیا و روند آن یاد بگیرند. نبود مهارت زمانی روی می دهد که دانش وجود دارد اما افراد آن را به درستی به کار نمی گیرند. مثال محققان پزشکی به دانشی عظیم در حوزه سلامت انسان دست یافته اند تا حدی که دیگر نبود مهارت و عدم استفاده از این دانش هم به اندازه جهل بد است. به علاوه گاهی “نبود مهارت” مشکل اصلی است، پس مطمئن شوید که دانش را همیشه و به دقت به کار گیرید.با وجود پیشرفت تکنولوژی، روزانه اشتباه هایی در همه حوزه هایی که به تخصص بالا و دانش فراوان نیاز دارند، اتفاق می افتد. به همه خطاهایی فکر کنید که در خبرها می شنوید: اشتباهات پزشکی، طراحی بد نرم افزارها، خطاهای قانونی، سیستم های مالی مشکل دار، رسیدگی غیرمسئولانه به خسارات بلایای طبیعی و غیره. بخشیدن شکست های ناشی از جهل ساده تر است، اما بی کفایتی یعنی استفاده نادرست از دانش موجود و در نتیجه آسیب زدن به کار همه را عصبانی می کند. متخصصان آموزش دیده، سختکوش و ایثارگر در همه حوزه ها دائم یا گهگاه اشتباهاتی قابل پیشگیری مرتکب میشوند. شاید راه حل این مشکل از فرط سادگی مسخره به نظر آید: باید از چک لیست استفاده کنید.

    چک لیست

    یک دختر سه ساله درون برک های یخ زده در نزدیکی کوه های آلپ اتریش افتاد و قبل از اینکه والدینش او را پیدا کنند، به ساحل ببرند و تنفس مصنوعی بدهند، 30 دقیقه زیر آب بود. وقتی تیم نجات هشت دقیقه بعد به محل ماجرا رسید، دمای بدن دخترک به 19 درجه رسیده بود و هیچ گونه علائم حیاتی نداشت. با این حال، پزشکان او را با هلیکوپتر به یک بیمارستان کوچک محلی منتقل کردند و با وجودی که 90 دقیقه هیچگونه علائم حیاتی نداشت، تیم جراحی قفسه سینه اش را شکافتند، خونش را با دستگاه به جریان انداختند و وقتی شش ساعت بعد دمای بدنش به حد نرمال رسید، عمل قلب باز رویش انجام دادند. در عرض دو روز همه اندام ها به جز مغز به حالت عادی بازگشتند و دخترک بیش از یک هفته در کما ماند. او پس از احیاهای طولانی و در تولد پنج سالگی اش به زندگی عادی برگشته بود. رئیس تیم جراحی موفقیت گروهش را مدیون تاکید فراوان بر استفاده از چک لیست های ساده ای می دانست که گام های دقیق آماده سازی تیم جراحی برای پذیرش بیمار جدید را به تیم نجات و اپراتور تلفن بیمارستان نشان می داد.در اکتبر 1935، نیروی هوایی ارتش آمریکا از سازندگان هواپیما خواست که برای ساخت بمب افکن های نسل آینده با برد بلند رقابت کنند. طراحی بوئینگ به مقام اول رسید و همه فکر می کردند که آزمایش پرواز با این هواپیما فقط فرمالیته است. اما دقایقی بعد از اوج گرفتن نرم هواپیما، بمب افکن چهارموتوره و غول پیکر مدل 299 در آسمان منفجر شد. خلبان مجرب آن که در این ماجرا کشته شد، یادش رفته بود یکی از قفل ها را باز کند. چند تن از خلبان های پروازه ای آزمایشی به جای درخواست برای طراحی مجدد هواپیما یا بازبینی موارد آموزشی به خلبانان، چک لیستی برای برخاستن هواپیماها تنظیم کردند. همین اجبار برای استفاده از چک لیستها، بوئینگ را از خطر ورشکستگی نجات داد و مدل 299 را به بمب افکن بی-17 تبدیل کرد که در جنگ با آلمان نازی مورد استفاده قرار گرفت. بی-17ها در 8.1 میلیون مایل پرواز هیچ حادثه ای نداشتند.بسیاری از افراد حرفه ای مخصوصا پزشکان، وکلا، معمارها، آتش نشان ها و افسران پلیس با مشکلی مشابه خلبانان پروازهای آزمایشی سال 1935 مواجه اند. شغل آنها به مجموعه ای از کارهای فراوان بی ثمر تبدیل شده است. در شرایط کاری پیچیده، متخصص ها با دو چالش اصلی روبه رو هستند: باید اطلاعات زیادی را به خاطر بسپارند و از حواس پرتی های مختلف اجتناب کنند. چه در ساخت یک آسمان خراش و چه در خرید مواد لازم پخت غذا اگر حتی یک مورد مهم را از قلم بیندازید، انگار اصلا هیچ کاری نکرده اید. استفاده از چک لیست ها واقعا تمایز ایجاد می کند.

    مرگ معماران بزرگ

    از دوران قرون وسطی تا اواسط قرن بیستم معماران بزرگ بناهایی فوق العاده را طراحی، مهندسی و برپا کردند. این هنرمندان همه فرایند ساخت از طرح اولیه تا تکمیل پروژه را انجام می دادند. اما امروزه پیشرفت حوزه های ساخت و ساز موجب شده که هر فرد در همه زمینه ها تخصص نداشته باشد. متخصصان ساخت و ساز به معماران، مهندسان و پیمانکاران تقسیم می شوند که هر کدام تخصص ها و ریزتخصص هایی دارند. این متخصصان با علم به اینکه “هیچ فرصتی برای خطا ندارند” و “شکست یکی از راهکارها نیست” و با استفاده از چک لیست های مکتوب برای هر مرحله فرایند ساخت و ساز، راهی برای همکاری با یکدیگر یافته اند.هیچ کس، هیچ کار هرچند کوچکی را بدون کنترل و تکمیل مراحل قبلی انجام نمی دهد. پیمانکاران با جدول های کاغذی بزرگی که روی دیوار نصب کرده اند، انجام هر گام کوچک را کنترل می کنند و از نرم افزار مدیریت پروژه و سیستم های ارتباطی استفاده می کنند. حالا این فرایند به معیاری در این صنعت تبدیل شده است. مطالعه ای در سال 2003 نشان میدهد که هر سال فقط 20 مورد شکست در ساخت و سازهای آمریکا روی می دهد و نرخ سالانه شکستهای قابل پیشگیری کمتر از 0.00002 درصد است. چک لیست ها نتیجه می دهند.

    ایده

    یکی از جنبه های ترسناک ساخت و ساز این است که سازنده ها به متخصصان اجرایی فشار می آورند تا هنگام مواجهه با رویدادهای پیش بینی نشده شخصا تصمیم گیری کنند. برعکس، اکثر مقامات ارشد برای زیردستانشان چک لیست تهیه می کنند و اجازه اتخاذ تصیمات بزرگ را به کارمندان نمی دهند. چک لیست ها برای سازماندهی و نظارت بر کارهای روتین به کار می آیند؛ اما برای اقدام در شرایط بحران مناسب نیستند و طوفان کاترینا این مسئله را ثابت کرد. روسای مرکز مدیریت بحران فدرال با وجود شرایطی که هر لحظه بدتر می شد، دست از دستور دادن و کنترل کردن برنداشتند، در صورتی که باید تصمیمگیری را تا حد ممکن به خارج از مرکز محول می کردند.اما والمارت، غول خرده فروشی این مسئله را به خوبی درک کرد. بلا فاصله بعد از طوفان کاترینا، شرکت به مدیران فروشگاه های محلی اختیار تام داد که هر کار لازمی را برای کمک به مردم انجام دهند. بعضی مدیران همه موجودی انبارها را در اختیار مردمی قرار دادند که نیازی فوری به این محصولات داشتند. بعضی از فروشگاه ها فقط با استفاده از یک سیستم ساده برای پیگیری کالاهای واگذار شده، غذا، ابزار و کیسه خواب در اختیار گروه های امداد قرار دادند. مدیران ارشد کمتر دستور می دادند و بیشتر ارتباط برقرار می کردند. درس اصلی این است که در شرایط نامطمئن و پیچیده (یعنی هنگامی که فرد یا سازمان مرکزی از همه موارد مهم آگاه نیست) به مکانیزمی دوطرفه نیاز است تا مطمئن شویم که هیچکس موارد به ظاهر ساده اما حیاتی را فراموش نمی کند و اینکه افراد همزمان با حل بحران با یکدیگر گفتگو و مشورت هم می کنند.
    ویرایش توسط tarokh : 03-13-2022 در ساعت 13:12
    in all chaos there is calculation

  12. 5 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  13. #367

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,088 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 187 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام اميدوارم كه خوب باشيد
    كتاب چك ليست را در اينجا به شما دوستان معرفي كردم.
    حال در اينجا خلاصه و چكيده اي از كتاب رو قرار ميدم.
    فایل پیوست 265815

    قسمت دوم

    نخستین تلاش

    در سال 2006 ،دکتر آتول گاواند، نویسنده این کتاب (که جراحی حاذق است) و تیم تحقیقاتی اش پس از پیوستن به تیم بین المللی سازمان بهداشت جهانی برای مبارزه با خطرات روزافزون جراحی ها، به این نتیجه رسیدند که عوارض جراحی در سراسر جهان سالانه منجر به حداقل هفت میلیون مرگ و یک میلیون ناتوانی جسمی می شود. سازمان بهداشت جهانی به دنبال روشی قابل ارزیابی، ارزان و اساسی برای کاهش عوارض جراحی بود و روش های ناکارآمد را رد میکرد؛ اما نتایج تحقیق مربوط به نقش چک لیست ها در بهبود سلامت، آنها را به استفاده از این روش متقاعد کرد.محققان در یک مطالعه موردی قالب های صابون ضدباکتری را در محله های فقیر کراچی پاکستان توزیع کردند و روش استفاده از صابون را (به عنوان یکی از موارد چک لیست 6 موردی عادات مهم روزانه در بهداشت فردی، تهیه غذا و مراقبت از کودکان) به ساکنان یاد دادند. در آزمونی یک ساله، اسهال کودکان 52 درصد، ذات الریه 48 درصد و زخم های ناشی از بیماری های پوستی 35 درصد کاهش یافت. جالب است که شرکت کنندگان قبلا هم از صابون استفاده می کردند، اما روش استفاده از آن صحیح یا کافی نبود.مثال دیگری که تیم سازمان بهداشت جهانی را برای استفاده از این ابزار متقاعد کرد، چک لیست کوتاهی بود که قبل از برش آپاندیس در بیمارستان کودکان کلومبوس اجرا می شد، یعنی در جایی که بیش از یک سوم بیماران آنتی بیوتیک مناسب را در زمان مناسب دریافت نمی کردند. به پرستاران این بیمارستان دستور دادند که حتی اگر یک مرحله از چک لیست هم اجرا نشده، جراح را متوقف کنند. این روش قدرت اجرایی را میان آنها تقسیم کرد. پس از سه ماه، 89 درصد بیماران آنتی بیوتیک مناسب را به موقع دریافت می کردند و بعد از ده ماه این عدد به 100 درصد رسید. همچنین چک لیست ها جو کاری اتاق عمل را در دانشگاه های تورنتو و جان هاپکینز و بیمارستانهای کایزر در کالیفرنیا عوض کرد. چک لیست ها تیم جراحی را ملزم می کنند که خود را به دیگران معرفی کنند و درباره همه جنبه های فرایند پیش رو صحبت کرده و آنها را قطعی کنند که منجر به ارتقای کار گروهی و نتایج جراحی می شود.

    کارخانه تولید چک*لیست

    دنیل بورمن، خلبان قدیمی که بیست سال مشغول تهیه چک لیست و دستورالعمل استفاده از پنل کنترل پرواز بوئینگ بود، درباره چک لیست های بدی هشدار می دهد که مبهم، غیردقیق و زیاده از حد طولانی هستند، استفاده از آنها دشوار است، کاربردی نیستند و توسط کارمندان اداری تهیه شده اند که هیچ اطلاعی از شرایط عملی استفاده از چک لیست ها ندارند. برعکس چک لیست های خوب، دقیق، کارا و مختصر هستند و استفاده از آنها حتی در سخت ترین شرایط هم ساده است. وقتی چک لیستی طراحی می کنید، همه مراحل را با جزئیات کامل شرح ندهید. از اصطلاحات ساده حوزه کاری خود استفاده کنید. فهرست کارها را روی کاغذ بنویسید و از حروف بزرگ و کوچک استفاده کنید. چک لیست تان را در دنیای واقعی آزمایش کرده و اصلاح کنید.چک لیست های خوب بر موضوعاتی حیاتی تمرکز می کنند که نادیده گرفتن آنها بسیار خطرناک و احتمال فراموش کردنشان خیلی زیاد است. بوئینگ برای تعیین مراحل کار خلبانان از دو نوع چک لیست استفاده می کند. یکی چک لیست “انجام بده/تائید کن” برای اطمینان از اینکه کارهای مهم را انجام می دهند و دیگری چک لیست “بخوان/انجام بده” برای تعیین مراحل کاری که باید انجام دهند. اما حتی بهترین چک لیست هم نمی تواند کسی را مجبور به انجام آن کند. هوانوردان یاد گرفته اند که ممکن است در یادآوری و قضاوت اشتباه کنند. خلبان های خوب (برعکس بسیاری از جراحان) محدودیت های خود را درک کرده و می پذیرند و در مواجهه با هر مشکل حاد، علاقه زیادی به استفاده از چک لیست دارند.

    آزمون

    اعضای تیم سازمان بهداشت جهانی در بهار 2007 بار دیگر در ژنو جلسه داشتند تا موارد زمانبر چک لیست ها را حذف کنند. بعضی از موارد حذفی با توجه به کشور، بیمارستان یا نوع جراحی تفاوتی حیاتی در روند کار ایجاد می کرد. چک لیست نهایی و ایمن جراحی 19 مورد داشت که هفت مورد مربوط به قبل از بی هوشی، هفت مورد مربوط به قبل از برش بدن بیمار و پنج مورد مربوط به کارهای بعد از جراحی در اتاق عمل بود. سازمان بهداشت جهانی اطلاعاتی درباره عوارض جراحی جمع آوری کرده و چک لیستش را در هشت بیمارستان در سراسر دنیا آزمایش کرد که چهار بیمارستان در کشورهایی با درآمد بالا یعنی آمریکا، کانادا، انگلستان و نیوزلند و چهار بیمارستان در کشورهای متوسط یا کم درآمدی مثل فیلیپین، عمان، هند و تانزانیا بود. در بهار سال 2008 ،همه هشت بیمارستان به کارمندان خود آموزش داده و چک لیست 2 دقیقه ای/ 19 موردی را اجرا کردند. با وجود مقاومت های بسیار، بسته پیشنهادی از همان ابتدای معرفی در اتاق های عمل این بیمارستان ها اجرا شد.فقط بعد از سه ماه از اجرای چک لیست ها، عوارض پس از جراحی 36 درصد، میزان مرگ و میر 47 درصد، میزان عفونت 50 درصد و تعداد جراحی های مجدد برای اصلاح اشتباهات 25 درصد کاهش یافت. از هر 4000 بیمار، فقط 277 نفر به عوارض جدی دچار شدند در حالی که این تعداد قبل از اجرای چک لیست ها 435 نفر بود. چک لیست سازمان بهداشت جهانی بیش از 150 نفر را از صدمات جدی و 27 نفر را از مرگ حتمی نجات داد. بررسی 250 تکنسین اتاق عمل نشان داد که 80 درصد افراد استفاده از چک لیست را آسان و 78 درصد آن را مانع بروز اشتباهات جراحی می دانند.

    عصر چک*لیست*ها

    در انتهای سال 2009 ،بیش از 12 کشور به استفاده از چک لیست ها در بیمارستان هایشان متعهد شدند. شرکت های بیمارستانی در 20 ایالت آمریکا به پیگیری نتایج استفاده از چک لیست ها پرداختند. 10 درصد بیمارستان های آمریکا یا از چک لیست ها استفاده کردند یا برای استفاده از آنها برنامه ریزی کردند و بیش از 2000 بیمارستان در سراسر جهان به استفاده از آنها پرداختند. چک لیست ها نه تنها در جراحی بلکه در هر کاری فرصت های جدید ایجاد می کنند. مثال، مصاحبه با سه سرمایه گذار موفق نشان داد که هرکدام موفقیت خود را مدیون استفاده از چک لیست هایی میدانند که بر اساس تجربه شخصی طراحی کرده اند یا از همکاران معروف شان الگو گرفته اند. وارن بافت هم از یک چک لیست ذهنی استفاده می کند.
    از آنجا که اغلب افراد خیلی منظم نیستند، استفاده از چک لیست ها در سایر حوزه ها دشوار بوده است. تحقیقات کمی برای بررسی علل شکست ها در آموزش، کارهای حقوقی، برنامه های دولتی، موارد مالی و سایر حوزه ها انجام شده است. وقتی اشتباهات مشابه ی رخ می دهد، باید روند کار را عوض کرد: از چک لیست استفاده کنید.
    in all chaos there is calculation

  14. 6 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  15. #368

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,088 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 187 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام اميدوارم كه خوب باشيد
    كتاب هزينه نهايي صفر رو در اينجا به شما دوستان معرفي كردم.
    حال در اينجا خلاصه اي از اين كتاب قرار ميدم.



    کتاب «هزینه‎ی نهایی صفر» با عنوان کامل «طلوع اشیا و همدارهای مشارکتی، افول سرمایه*داری» یکی از آثار حیرت*انگیز «جرمی ریفکین»، اقتصاددان و جامعه*شناس برجسته*ی آمریکایی است. ریفکین در این کتاب نشان می*دهد که اینترنت اشیا چطور می*تواند به طرز چشم*گیری باعث افزاش بهره*وری، کاهش هزینه*ها و مهم*تر از همه زمینه*ساز طلوع پارادایم اقتصادی جدیدی به نام همدارهای مشارکتی شود. منتقدان، اقتصاددان*ها و جامعه*شناس*ها معتقدند این کتاب نه فقط برای سازمان*ها و افراد متخصص، که برای تمام شهروندان نوشته شده است.
    به این سوال ساده فکر کنید: تا به حال پیش آمده که آهنگ*های خوانندگان محبوب خود را در اینترنت به صورت کاملا رایگان دانلود کرده* باشید؟ از قوانین کپی رایت و حقوق معنوی هنرمند که بگذریم، به یک جواب ساده می*رسیم: برخی از هنرمندان آگاهانه اجازه می*دهند آهنگ*های*شان از طریق اینترنت و به صورت رایگان، در اختیار میلیون*ها کاربر قرار بگیرد. با این امید که بتوانند خود را به مردم معرفی کنند، به محبوبیت بیشتری برسند و در نهایت هواداران وفاداری به دست آورند که حاضر باشند در آینده برای رفتن به کنسرت*های زنده، پول بیشتری پرداخت کنند. به همین سادگی! پارادایم جدید اقتصادی همدار در ساده*ترین و ملموس*ترین حالت، چیزی شبیه به همین پدیده است.ریفکین در این کتاب یادآوری می*کند که سرمایه*داری به شکلی که می*شناسیم، نفس*های آخرش را می*کشد و دیر یا زود عمرش به سر می*رسد. اینجاست که یک پارادیم اقتصادی نوظهور به نام «همدارهای مشارکتی» کار خود را شروع می*کند و سبک زندگی تمام مردم دنیا را تحت تاثیر قرار می*دهد. در حال حاضر، شاهد ظهور یک اقتصاد دورگه*ی سرمایه*داری-همداری مشارکتی هستیم که شاید در آینده*ای نه چندان دور، جای خود را به همداری مشارکتی بدهد.باور این واقعیت برای بیشتر افراد دشوار است؛ مردم به هیچ*وجه نمی*توانند چنین چیزی را باور کنند. در فضای زندگی و فعالیت*های اقتصادی و روزمره*ی ما، نظام سرمایه*داری مثل اکسیژن در هوا همه جا وجود دارد و حتی تا جایی پیش می*رود که انگار زندگی و بقا بدون این اکسیژن غیرممکن است. اما باید بپذیریم که پارادایم*های اقتصادی در واقع ساخته*ی دست بشر و زاییده*ی ذهن انسان هستند، نه پدیده*هایی طبیعی. با وجود تمام نقدها و ایراداتی که به نظام سرمایه*داری وارد است، این نظام در مقایسه با سایر پارادایم*های اقتصادی نسبتا موفق*تر بوده است، و این در حالی*ست که عمر کوتاه**تری هم داشته است.جالب اینجاست که برای نابودی سرمایه*داری، هیچ دشمنی پشت دروازه نیست؛ ضعف سرمایه*داری در انگاره*های خودِ این نظام ریشه دارد. اما جریان پیچیده*تر از این حرف*هاست. خیلی از پیشتازان انقلاب هزینه*ی نهایی نزدیک به صفر معتقدند در حالی که کالاها و خدمات کمابیش رایگان رواج بیشتری می*گیرند، همین کالاها و خدمات فرصت*های تازه*ای را برای تولید کالاها و خدمات دیگری به وجود می*آورند که حاشیه*ی سود کافی برای رشد و بقا دارند، و حتی به واسطه*ی همین*ها، نظام سرمایه*داری باز هم شکوفا می*شود.ریفکین نشان می*دهد که چطور سرمایه*داری تمام جنبه*های زندگی انسان را وارد عرصه*ی اقتصادی کرده است، جنبه*هایی که حالا بیشتر شبیه به کالا شده*اند و می*توان آن*ها را به عنوان دارایی در بازار مبادله کرد. بحث فقط اشیاء و دارایی*های ملموس نیست؛ ارزش*ها، افکار و اعتقادات هم می*توانند بخشی از این بازار باشند. غذایی که می*خوریم، آبی که می*نوشیم، چیزهایی که می*سازیم، روابط اجتماعی که درگیرشان می*شویم، ایده*هایی که مطرح می*کنیم، زمانی که سپری می*کنیم، همه در نظام سرمایه*داری قیمت*گذاری و به بازار وارد می*شوند.بحث اصلی دیگر این کتاب، اینترنت اشیا است. اینترنت اشیا همه*ی پدیده*های جان*دار و بی*جان را در شبکه*ی جهانی یکپارچه به هم متصل می*کند. انسان*ها، دستگاه*ها، منابع طبیعی، خطوط تولید، شبکه*های لجستیکی، عادات مصرف، جریان*های بازیافت و سایر جنبه*های زندگی اقتصادی و اجتماعی از طریق حس*گرها و نرم*افزارها به بستر اینترنت اشیا متصل می*شوند و مدام داده*ها را به*صورت آنی به تمام گره*ها ارسال می*کنند. در مقابل، داده*های کلان از طریق فرایندهای تحلیلی پیشرفته، پردازش و پس از تبدیل به الگوریتم*های پیش*بینی*کننده، وارد سامانه*های خودکار می*شوند. به این ترتیب، بهره*وری به شدت بالا می*رود و هزینه*ی نهایی تولید انواع کالا و خدمات در کل اقتصاد به صفر می*رسد. اینترنت اشیا در حال حاضر در بخش*های صنعتی و تجاری، پزشکی، کشاورزی، شهرسازی، محیط زیست و بیش از همه در سامانه*های امنیتی کاربرد دارد.
    in all chaos there is calculation

  16. 6 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  17. #369

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,088 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 187 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام اميدوارم كه خوب باشيد
    كتاب اقتصاد روايي از رابرت جي شيلر رو در اينجا به شما دوستان عزيز معرفي كردم.
    حال ميخوام خلاصه و چكيده كتاب رو براي شما دوستان قرار بدم.


    روایت*ها و داستان*ها با اقتصاد چه می*کنند؟ آیا این فرآیند*ها و واقعیت*های بیرونی هستند که قصه*های میان مردم را می*سازند یا این روایت*ها هستند که روند*ها را شکل می*دهند؟
    نمونه این روایت*ها و پدیده*های اقتصادی هم در ایران و هم در دنیا فراوان است. داستان بیت کوین در دنیا نمونه واضح همین روایت*ها است. اینکه وقتی تقاضا برای بیت کوین افزایش یافت قیمت آن بالا رفت و یا وقتی قیمت بیت کوین صعودی شد تقاضای آن افزایش یافت؟ از آن سو در ایران آنچه در بازار سرمایه در سال ۹۹ اتفاق افتاد نمونه دیگری از همین پدیده است. اینکه آیا شاخص بورس در زمانی صعودی شد که سرمایه گذاران به سمت بازار هجوم بردند و یا اینکه وقتی شاخص صعودی شد تقاضا در بازار سهام افزایش یافت؟
    در این خصوص رابرت شیلر معتقد است که رابطه داستان*ها و واقعیت*های اقتصادی رابطه*ای دیالیکتیکی و دو سویه است. نویسنده این کتاب بر این باور است که علم اقتصاد عمدتا تاکنون متوجه آمار و ارقام بوده و از مفهوم روایت قافل شده است.
    از نگاه شیلر باید در کنار آمار و اطلاعات، عامل روایت را هم در نظریه*های اقتصادی لحاظ کنیم. به این معنا که باید به شیوع و فراگیر شدن قصه*ها و روایت*ها در ساختن نظریات و فضای کلی حاکم بر اقتصاد جوامع توجه کرد.
    تاثیر روایت*ها بر رفتار اقتصادی مردم

    نویسنده کتاب مذکور برای آنکه دیدگاه خود را توصیف کند از شاخه*های مختلف علم استفاده می*کند. از نظریع ادبی تا روان*شناسی. او به این موضوع می*پردازد که روایت*ها چطور روی رفتار مردم و تصمیمات اقتصادی آن*ها اثر می*گذارد. بر این اساس پیش فرض علم اقتصاد این است که آدم*ها فاعلین منطقی هستند، به این معنا که اطلاعات را از محیط می*گیرند و بر اساس آن تصمیم می*گیرند.
    از نگاه شیلر داستان*های فراگیر مثل استعاره می*مانند، یعنی یک ایده*ای را به صورت غیرمستقیم به ما می*دهند و به شیوه فکر کردن افراد جهت می*دهد. از این رو بسیاری از انسان*ها تصمیمات*شان را بر اساس روایت*ها می*گیرند. در این چارچوب، می*توان از لابه لای قصه*ها یک طرحی از نظام باورهای افراد را پیدا کرد. بنابراین قصه*ها به مثابه یک نقشه راه و دستور رهنما عمل می*کنند.
    اما هدف این کتاب آن است که مردم را تشویق کند تا روایت*های اقتصادی*ای را بشناسند و در تفکرات*شان جای دهند که به شکل*گیری رخدادهای اقتصادی بزرگی مانند بحران*ها و کسادی*ها و رکودهای درازمدت کمک می*کنند تا بدین ترتیب توانایی*شان در پیش*بینی و برخورد با چنین رخدادهایی افزایش یابد. پیش از آنکه بتوانیم این رخدادها را به شکل مطمئنی پیش*بینی کنیم باید درک مختصری از علل اصلی و واقعی آن*ها به دست بیاوریم. مسئله اصلی آن است که تعیین کنیم علت کدام است و پیامد کدام است.
    به طور کلی هیجان جزء مهمی از ساختار روایت*های اقتصادی و غیراقتصادی است و خودش را در داستان*ها نشان می*دهد. رمان*ها و فیلم*های تاریخی خارج از جریان اصلی تاریخ*اند ولی بهتر از خود تاریخ کمک*مان می*کنند تا احساسات موجود در تاریخ را بفهمیم و برخی روایت*هایی را درک کنیم که پیش**برنده تاریخ هستند. رمان*نویس یا فیلم*ساز تاریخی که گفت وگوها را به کمک تخیل خود واطلاعات به دست آمده از پژوهش*ها شکل دهد،بیشتر شبیه مخترع است تا پژهشگر.
    از اوایل قرن نوزدهم دسته بزرگی از روایت*ها درباره اطمینان بر نوسانات اقتصادی تاثیر گذاشته*اند، اطمینان مردم به بانک*ها، به کسب و کار، به یکدیگر و به اقتصاد. به لحاظ اقتصادی،مهمترین داستان*ها آن*هایی*اند که به اعتماد دیگران و تلاش برای ارتقای سطح اطمینان عمومی مربوط می*شوند.

    عناصر تشکیل دهنده اقتصاد روایی

    هنگام استفاده از عبارت اقتصاد روایی باید بر دو عنصر متمرکز شویم. اول مسری شدن سینه به سینه باورها در قالب داستان و دوم تلاش*هایی که مردم برای تولید داستان*های مسری جدید یا مسری*تر کردن داستان*ها به کار بسته*اند.
    مسری شدن داستان زمانی بیشترین قدرت را دارد که مردم بین خودشان و فردی که بخشی از داستان یا دلیل پیدایش آن است پیوندی شخصی احساس کنند،خواه این فرد یک تیپ شخصیتی کلیشه*ای باشد یا شخصی به راستی مشهور.
    اقتصاد روایی نشان می*دهد که چگونه داستان*های عامه*پسند در طول تاریخ تغییر می*کنند و بر پیامدهای اقتصادی از جمله کسادی و رکودها و سایر پدیده*های اقتصادی مهم تاثیر می*گذارند. روایت*ها عامل عمده ایجاد تغییر سریع در فرهنگ، جو فکری و رفتار اقتصادی*اند. گاهی روایت*ها با مد ادغام می*شوند. آنگاه بازاریاب*ها و تبلیغ کننده*های زیرک این روایت*ها را گسترش می*دهند تا از آن*ها سود ببرند.
    برخی تصور می*کنند که اقتصاد روایی همان اقتصاد رفتاری است. اما در واقع اینگونه نیست. در اقتصاد رفتاری دنبال این می*رویم که اصول حاکم بر رفتار آدم*ها را پیدا کنیم. اینکه پشت رفتار اقتصادی مردم چه چیزی نهفته است. معمولا اقتصاد رفتاری روش*های مطالعه خود را از روان*شناسی می*گیرد.
    اما روایت اقتصادی داستانی مسری است که می*تواند بر نحوه تصمیم*گیری اقتصادی مردم تاثیر بگذارد، تصمیماتی مانند استخدام یک کارمند یا موکول کردن این کار به زمانی بهتر. ریسک کردن یا محتاط بودن در کسب و کار، آغاز تجارتی پریسک یا سرمایه گذاری روی یک دارایی پرنوسان و ریسکی. روایت*های اقتصادی به طور معمول مشهورترین روایت*های نقل شده نیستند و برای شناسایی آنها باید توانایی*شان در تغییررفتارهای اقتصادی را بررسی کنیم.
    در واقع شیلر به این پرسش پاسخ می*دهد که روایت*ها چطور فراگیر می*شود؟ نویسنده برای این کار از دانش همه گیری استفاده می*کند. در چارچوب این نگاه تحلیلی شروع روایت*ها با دانش اپیدمیولوژی بررسی می*شود. در شیوع یک ویروس اگر سرعت انتقال بیش از سرعت بهبود باشد، ویروس همه گیر می*شود. همین مدل درباره روایت*ها هم صدق می*کند. از یک جایی روایت*ها شروع می*شود و رشد می*کند. اگر سرعت انتقال روایت از سرعت فراموش کردنش بیشتر باشد آن روایت همه*گیر می*شود،دقیقا مانند بیماری*ها.
    روایت بیت کوین چگونه ساخته شد؟

    داستان بیت کوین نمونه*ای از یک روایت موفق است، چرا که به شدت مسری است و به ایجاد تغییرات اقتصادی در خور توجه در بیشتر نقاط دنیا منجر شده است. این روایت نه تنها اشتیاقی واقعی برای فعالیت*های کارآفرینانه را برانگیخت،بلکه دست کم برای مدتی ضریب اطمینان کسب و کار را بالا برد.
    روایت بین کوین دربردارنده داستان*هایی درباره جوانان جهان وطن پرشوری است که به مخالفت با بوروکرات*های خشک و بی*روح برخاسته*اند،داستان ثروت، نابرابری، پیشرفت فناوری اطلاعات و داستانی پر از اصلاحات اسراسرآمیز و درک نشدنی. همه گیری بیت کوین برای بیشتر مردم به صورت توالی شگفتی*های پیاپی رخ داداه است. بیت کوین زمانی که نخستین بار معرفی شد همه را شگفت*زده کرد و به موازات اینکه توجه جهانیان به سرعت به سمت آن جلب می*شد، شگفتی*های پی*درپی دیگری به ارمغان آورد. در دوره*ای ارزش بازار بیت کوین از مرز ۳۰۰ میلیارد دلار آمریکا هم عبور کرد. ولی بیت کوین هیچ ارزشی ندارد مگر اینکه مردم برایش ارزشی متصور باشند.
    مخالفان اغلب ارزش*گذاری بیت کوین را حبابی توصیف می*کنند که در اثر سفته بازی به وجود آمده است. اما برای هواداران بیت کوین توهینی بالاتر از این نیست که بگویند این رمزارز حبابی است که سفته بازها به وجود آورده*اند. طرف*داران بیت کوین اغلب به این موضوع اشاره می*کنند که حمایت مردم از بیت کوین در اصل شبیه حمایت آن*ها از خیلی چیزهای دیگر است.
    آن طور که شیلر روایت کرده است بیت کوین کاتالیزور آنارشیسم و آزادی مسالمت*آمیز است. این رمز ارز در واکنش به دولت*ها و موسسات مالی فاسد تولید شد، نه فقط برای ارتقای فناوری مالی. ولی عده*ای این حقیقت را مخدوش می*کنند. در واقع بیت کویین قرار بود سلاحی مالی و رمز ارز باشد که کمین کرده بود تا مقامات مسئول را ضعیف کند.
    روایت بیت کوین روایتی انگیزه بخش برای طبقه جهان وطن سراسر دنیا است، افرادی که آرزو می*کنند به این طبقه بپیوندند و افرادی که با فناوری*های پیشرفته ارتباط نزدیکی دارند.
    (دوستان واقعا كتاب به شكلي نيست كه با خلاصه و چكيده عمق مطلب درك بشه توصيه ميكنم حتما كتاب رو تهيه كنيد و بخونيد)
    in all chaos there is calculation

  18. 6 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  19. #370


    تاریخ عضویت
    May 2021
    نوشته ها
    263
    تشکر
    1,929
    2,311 بار در 271 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 17 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ali97 نمایش پست ها
    سلام و وقت بخیر
    امیدوارم حالتون خوب باشه و زندگیتون سرشار از شادی و پول و ثروت
    خواستم از تمام دوستان که در این تاپیک فعالیت داشتند و دارند تشکر کنم
    و ازتون یک درخواست داشتم :
    لطفا ما رو از خلاصه برداریهاتون بی نصیب نگذارید
    چون به شخصه نمیتونم در یک زمان واحد چندین کتاب رو بخونم اما میتونم با خلاصه برداریهای شما دوستان از نکات کلیدی هر کتاب اطلاع داشته باشم و استفاده بکنم
    خلاصه برداریها و پستهای زیباتون بسیار ارزشمند هستند و بسیار تاثیر گذار و کمک کننده ، پس لطفا ما رو بیشتر از این منتظر نگذارید
    @John D.Rockefeller @Ali_FX @sara.sat @Sahar69830 @hatami2 @zaraa
    متشکر و سپاسگزارم از زحمت تک تک دوستان
    آرزوی سلامتی و موفقیت همراه با شادی و ثروتمندی دارم برا هممون

    سلام وقتتون بخیر
    ممنون و همچنین شما
    ممنون از توجهتون، من فعلا چند روزی هست توی اکادمی زیاد فعال نیستم، دلیلش ترس هست حالا ترس از هرچیزی...
    میترسم چارت رو باز کنم و همش ذهنم میخواد از خودش محافظت کنه و اصلا سمت متاتریدر نمی رم اگه چارت رو باز کنم استرس و تپش قلب میگیرم
    دلیل های ترسم رو هم میدونم ، به همین علت گفتم یه مدت رو خودم کار کنم و از اموزش اکادمی متاسفانه دور شدم ، که این موضوع هم خودش خیلی اذیتم میکنه و منواز برنامه هام عقب انداخته.
    توی کتاب ها و سایت ها و... دنبال راه حل هایی برای توسعه فردی و تغییر عادت ها میگردم و در حال تمرین اونها هستم.
    چون اگه خودم درست نشم نمی تونم تریدی با قوانینی که استاد گفتن رو به درستی انجام بدم.
    دنبال اهرم های رنج و لذت و هدف گذاری و برنامه ریزی و کنترل ذهن هستم و روی اونها در حال تمرینم.
    ان شاا.. به زودی بتونم برگردم به ترید و اکادمی پیش شما دوستان بزرگوار و استاد گرامی

  20. 7 کاربر برای این پست سودمند از Sahar69830 عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •