همه چیز به باورهایتان بستگی دارد ...
عقایدتان بر رفتارهایتان تاثیر میگذارند ، پس اگر از زندگیتان راضی نیستید و احساس میکنید به آنچه می خواهید دست نیافته اید باید باورهای خود را تغییر دهید
1) سالها قبل برای مشاهده تاثیر قدرت فکر و باور بر انسان ، آزمایشی روی تعدادی از زندانیان داوطلب انجام شد . در این آزمایش ، نخست چاقوی چوبی را روی پشت زندانی ها کشیدند . زندانیان نمیدانستند که جنس چاقو از چوب است و برنده نیست . سپس مایعی به رنگ خون بر پشت آنها ریختند و زندانی ها تصور کردند که خون از جراحت آنان روان شده است . بسیاری از آنها از هوش رفتند ...
2)به تازگی تحقیق مهمی در زمینه بیماری شیزوفرنی انجام شده است . یکی از موضوعات مورد بررسی زنی بود که شخصیت دوگانه داشت . قند خون وی در حالت عادی طبیعی بود ولی پس از اینکه معتقد شد دارای بیماری قند خون است کلیه مشخصات و علایم بیماری دیابتی را پیدا کرد و عقیده در او به صورت واقعیت درآمد .
3)مورد مشابه دیگری که بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است این است که یخ را با بدن شخص در حال خواب مغناطیسی آشنا کرده و با قدرت تلقین آن را فلز قداخته وانمود ساخته اند و همیشه در محل تماس یخ ، تاول و آثار سوختگی مشاهده شده است .
نکته :
فردی که هیپنوتیزم میشود هیچ گونه اراده و اختیاری از خود ندارد و مستقیما بر اساس القائات فر هیپنوتیزم کننده عمل میکند . اما آیا می دانستید همه ما انسانها در تمام طول زندگی خود در حالت هیپنوتیزم شدگی قرار داریم ؟ نیرویی وجود دارد که همیشه ما از او دستور میگیریم و بر اساس فرمانهای او زندگی میکنیم . این نیروست که به ما میگوید کجا برویم و چه کار بکنیم . بله ، هر انسانی توسط نیروی باور و اندیشه هایش هیپنوتیزم شده است و در واقع اعتقادات و افکار ماست که با تسلط بر ما سرشته زندگی مارا به دست گرفته اند .
این حقیقت شاید تصویری ناامید کننده از آزادی انسانی ما به نمایش بگذارد اما حقیقت الهام بخش این است که ما در انتخاب نوع باور و اندیشه های خود آزادیم و ما هستیم که تعیین میکنیم چه افکار و پندارهایی را به فرماندهی خود برگزینیم . پس اندیشه هایی را انتخاب کنیم که در میدان نبرد زندگی ما را به جلو و پیشروی تشویق کند نه باورهایی که مدام در گوش ما شک و ترس را زمزمه میکند ، به صورتی که دلهره ، تردید و محدودیت و شکست تمام آن چیزی باشد که در کارزار زندگی تجربه کنیم .زیرا فرجام هر ترسی شکست است . همیشه گفته ام ((شک)) همیشه و همه جا مقدمه شکست است ، اگر باور ندارید قلمی بردارید و بنویسید ((شکست)) حتی برای نوشتن شکست نیز باید با ((شک)) آغاز کرد .
دوستای گل آکادمی مواظب باورها و افکار و حرفهایی که دارید میزنید باشید
این پست در تاپیک روانشناسی هم برا استفاده دوستان گزاشته شد
آرزوی سلامتی و موفقیت همراه با شادی و ثروتمندی دارم برا هممون