صفحه 19 از 56 نخستنخست ... 9171819202129 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 181 به 190 از 552

موضوع: مطالعه.نظرات و خلاصه برداری کتاب

  1. #181

    Soroosham آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    2,325
    تشکر
    11,587
    26,688 بار در 2,362 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 1280 پست
    برچسب زده شده
    در 7 تاپیک

    انتخاب کتاب آبان ۱۴۰۰

    سلام دوستان
    امیدوارم حالتون عالی باشه

    براساس نظرسنجی قبلی کتابهای داخل فرم انتخاب شدن. لطفا داخل نظرسنجی زیر، در صورتی که علاقه دارید در خلاصه و نظردهی این ماه شرکت کنید گزینه مورد نظر خودتون و انتخاب کنید:

    لینک نظر سنجی انتخاب کتاب آبان ۱۴۰۰ - کلیک کنید

    نظرسنجی تا شنبه هفته آینده پابرجاست.
    طی این هفته هم براساس علایق خودتون کتابهایی که مطالعه کردید و برای شما مفید بوده لطف کنید درصورت تمایل به اشتراک بزارید تا همه ازش بتونی استفاده کنیم.
    شاد و پر از انرژی های مثبت باشید
    I have my Own Dream, I have my Own Goal, I'm LIVING it

  2. 12 کاربر برای این پست سودمند از Soroosham عزیز تشکر کرده اند:


  3. #182

    sara.sat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    840
    تشکر
    8,492
    7,936 بار در 858 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 161 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    سلام به همه دوستان
    امیدوارم که روز خوبی رو شروع کرده باشید و تا انتها به بهترین حالت براتون پیش بره
    ممنون از جناب آقای سروش و حس کمک به همنوعشون اما در حقیقت این مسئله ای هست که خودم تنها باید از پسش بربیام. در هر حال ممنونم

    کتابی که میخام خلاصه اش رو بگم بسیار عمیق و بسیار سنگین هست و حقیقتا نمیدونم که درست از پس خلاصه کردنش بر اومدم یا نه. امیدوارم کمبودی اگر هست به بزرگواری خودتون بر من ببخشید.

    ---------------------------------------------------

    عنوان: جهانی نو یا زمینی نو (آگاهی معنوی از آهنگ زندگی) از اکهارت تول
    کتابی ارزشمند برای علاقمندان به عالم معنا

    خلاصه و نکات کل کتاب
    خلاصه کتاب از بوجوداومدن گل روی کره زمین میگه؛ اینکه با اومدنش رنگ و بو رو برای سیاره به ارمغان آورده و به همین شکل هرکسی که عاشق گل میشه؛ یعنی شیفته عالمی شده که نمیتونه ازش دست بکشه؛ یعنی چیزی رو لمس کرده که لحظه ای نمیتونه بدون اون نفس بکشه.
    در اواسط کتاب از انسان و ایگو میگه؛ اینکه بعضیها ایگو فربهی دارن و خیلی راه دارن تا بتونن به اصطلاح آدم بشن. نمیدونم ایگو رو چطوری توصیف کنم که متوجهش بشید ولی شاید بهترین توصیف از دید من این باشه که ایگو همون خصوصیات بد انسان هست، گناهان یا خطاها و همینطور اصرار ورزیدن در اون خطا یا عمل ناپسند باعث فربه شدن ایگو میشه. این موضوع فقط مال انسان نیست بلکه شامل شهر ها و کشورها و قاره ها هم میشه . شامل کودکان هم میشه و هرچیزی که شما میبنید.

    و در پایان میگن وقتی هدفی رو با اشتیاق دنبال میکنی نیرویی ازاد میشه که با همه کائنات هماهنگ میشه و اینکه حواستون باشه این هدف صرفا مالی نباشه که اینها بهت اون نیرویی که باید رو نمیدن. دنبال هدفی باش که با کل در ارتباط بشی. این هدف به تو و به همه کسانی که باهاشون در ارتباط هستی غنا میبخشه. از ذهنت بصورت خلاق استفاده کن.هرچه که در دعاهایتان درخواست میکیند بدونید که اون رو دریافت خاهید کرد.بهشت درست همینجا در وجود توست. رحمت خدا شامل حال متواضعان هست چون اونها وارثان زمین هستند. اونها کسانی هستند که ماهیت آگاهی درونشون بیدار شده و مظهر تغییرات معنوی اساسی در زمین هستند.
    گونه ای جدید در روی زمین در حال پیدایش هست و اون گونه تو هستی



    نطرم راجغ به این کتاب:
    از تعریف کردن خودتان دست بردارید، از تعریف کردن دیگران هم همین طور. نمی میرید، زنده می شوید.
    نگران این موضوع نباشید که دیگران، شما را چگونه تعریف می کنند.
    هرگاه شما را به تعریف درآوردند، خودشان را محدود کرده اند و این، مساله آن هاست.
    در هر برخوردی که با دیگران دارید، در درجه اول، خود را به عنوان نقش یا وسیله ای برای کار نبینید، بلکه خودتان را میدان آگاهی و حضور ببینید.




    تجربه ای که من از این کتاب داشتم :
    من ترجمه های متفاوتی از کتاب رو مطالعه کردم مثل ترجمه خانم میترا معتضد ؛ مریم تقدیسی، مسیحا برزگر و هنگامی آذرمی
    همشون خوب بودن و کم و زیاد شبیه به هم. توی اکثر اپلیکیشن های خرید کتاب ترجمه خانم هنگامه آذرمی هست و فایلهای صوتی زیادی هم از این کتاب موجوده به رایگان
    بخام تجربه خودم رو بگم باید بگم وقتایی که این کتاب رو میخوندم تا چندین ساعت حال معنوی بسیار عالی رو تجربه میکردم. انگار معمایی لاینحل جلو چشام روشن و واضح حل میشد و من به سر درون اون معما پی میبردم و لبخند میزدم و به رضایتی درونی میرسیدم
    هرچی بیشتر مطالعه اش میکردم بیشتر بهش وابسته میشدم و بیشتر میخاستم بفهمم. چون داشت از حقیقت دنیا و علل وجود همه مشکلات و معظلات ریز و درشت پرده برمیداشت و من رو به درکی عمیق تر از اطرافیانم وامیداشت.
    بخام در مورد کل تجربیاتم بگم بسیار زیادن، و همچنان هم ادامه دارن. کتابی هست که شدیدا بهتون پیشنهادش میکنم مطالعه کنید و خودتون بعد از خوندنش میفهمید که چه گوهر نابی رو تا حالا مطالعه نکرده بودید و ازش غافل بودید.




    سوالاتم:
    بسیار زیادن ولی هربار که بهشون فکر میکنم میفهمم جزیی نگر شدم و باید کل رو ببینم و پاسخ داده میشن




    نتیجه :
    سه حالت وجود دارد که در آن شما می توانید زندگانی خود را با نیروی خلاق عالم همسو کنید.این حالات پذیرش ، لذت، و اشتیاق است و هر کدام نشانگر تواتر خاصی از آگاهی است
    همیشه باید مراقب بود که درگیر هر کاری هستید یکی از این سه حالت عمل کند اگر شما در وضعیت پذیرش یا لذت و یا اشتیاق نیستید، به دقت نگاه کنید ، در خواهید یافت که برای خود و دیگران رنج می آفرینید.
    اگر از انجام کاری لذت نمی برید ، دست کم می توانید بپذیرید که این کاری است که شما باید انجام دهید.پذیرفتن یعنی :این موقعیت در این زمان از من می خواهد که این کار را انجام دهم و بنابراین من آن را با میل انجام میدهم.انجام یک عمل در وضعیت پذیرفتن به این معنی است که شما این کار را با آسایش انجام دهید.این آسایش نوسان انرژی است که در کاری که انجام می دهید جریان پیدا می کند.اگر واقعا کاری را نمی توانید بپذیرید باید از انجام آن سرباز زنید چون رنج زیادی را برای شما بدنبال دارد
    بزرگترین دست آورد بشریت, پیشرفت های علمی, هنری یا تکنولوژیک نیستند,بلکه آگاهی به عملکرد ناقص ذهنی خویش می باشد. یعنی نادانی خویش. درگذشته ای نه چندان دور تعداد معدودی متوجه این مسئله شده بودند. مردی به نامگواتما سیدارتا که دو هزار و ششصد سال پیش در هند می زیست, شاید اولین کسی است که با روش نبینی کامل به این موضوع پی برد. بعدها با نام بودا معروف شد.بودا به معنای بیدارشده است. و در زمانی تقریباً مشابه یکی دیگر از آموزگاران روحانی بیدارشده اولیه، در سرزمین چین ظهور کرد. نام او لائوتزو بود. و تعالیم خود را که در یکی از مهمترین کتابهای عرفانی تاریخ به نام "تائوتی چینگ" جمع آوری شده، به جای گذاشت.بدون شک به جا آوردن نادانی ناشی از آگاهی و آغاز بهبودی و پیشرفت است
    اکهارت تول





    قسمتی از ابتدای کتاب رو هم میذارم تا بیشتر ترغیب بشید به خوندنش :
    شما اینجا هستید تا از نیت الاهی برای آفرینش هستی پرده برداشته شود؛ اهمیت شما در این است
    سیاره زمین در 1.4 میلیون سال قبل در صبحگاهی درست پس از طلوع خودشید، نخستین گل روی کره زمین پدیدار شد. گل میشکفد تا پرتو خورشید را دریافت کند. نخستین گل شاید زیاد دوام نداشته چون هنوز باید کمیاب و دست نیافتنی میبود ؛ هنوز به احتمال زیاد شرایط برای رویش گل در همه جا مهیا نبوده. با این همه آغاز تحولی از رنگ و بو در همه جای سیاره شروع شده بود.
    البته کسی نبوده تا شاهد این انفجار رنگ و بو باشه. بعدها این گل ها نقش اساسی در تحول آگاهی انواع دیگه موجودات ایفا کردند.
    وقتی آگاهی بشر رشد پیدا کرد ؛گل ها نخستین چیزهایی بودند که مورد توجه قرار گرفته اند. اونها الهام بخش بسیاری از شعرا ؛ عارفان و هنرمندان معروف بودند. عیسی مسیح میگه که زندگی رو از گل ها یاد بگیریم.
    بودا خطابه ای داشته از سکوت یعنی بدون اینکه چیزی بگه گلی رو در دست میگرفته و بهش خیره میشده. بعدها راهبی به نام ماهاکاشیا لبخندی بر لبش میشکفد و اون تنها کسی بوده که خطابه خاموش بودا رو درک کرده و این لبخند یعنی فهم ناب.
    این فهم ناب توسط 28 استاد بزرگ سینه به سینه منتقل شد تا سرانجام تبدیل شد به بنیان مکتب ذن.
    دیدن زیبایی گل ها آدمها رو بیدار میکنه تا زیبایی های خود رو ببینند و این مهمترین حادثه تکامل بشری است.



    روز خوش
    ویرایش توسط sara.sat : 10-27-2021 در ساعت 06:39
    ای تو در کشتی تن، رفته به خواب
    آب را دیدی... نگر در آب، آب

    آب را آبی است کو می راندش
    روح را روحی است و می خواندش

  4. 9 کاربر برای این پست سودمند از sara.sat عزیز تشکر کرده اند:


  5. #183

    Ariyan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    محل سکونت
    iran
    نوشته ها
    1,515
    تشکر
    13,488
    11,727 بار در 1,553 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 848 پست
    برچسب زده شده
    در 6 تاپیک
    درود به دوستان عزیز
    بنده نظری داشتم که میشه راجبش فکر کرد
    خیلی از دوستانی که الان در این تاپیک هستند و فعالیت دارند ، با کتاب و کتاب خوانی آشنان همین ۵ یا ۶ نفری که زحمت میکشید و میخونید و خلاصه هارو میگید
    برای اینکه دیگران رو ترقیب کنیم به خواندن کتاب و نظر دادن درباره اون بنظرم بعد کتاب اثر مرکب از کتاب های سنگینی داریم شروع می کنیم و نظر سنجی میکنیم.
    مثلا همین کتاب سایکو سایبرنتیک یا نیروی حال یا دعوت به تمرین ذن همگی این کتاب های سنگین هستند و جای خوندن چندباره دارند برای فهمیدن و عمل کردن بهشون
    بنظرم ما باید در ابتدا بدنبال ایجاد این عشق و علاقه و انگیزه برای خواندن کتاب و دور هم جمع شدن داشته باشیم ، عشق و علاقه ای که مرتبط با کاری که الان داریم انجام میدیم باشه در راه حرفه ای شدن در این بازار
    میتونه کتابهایی باشه مثل اثر مرکب برای چگونگی موفق شدن و درست عمل کردن یا چطور فکر کردن و دید مثبت داشتن برای ادامه مسیر و چگونگی تمرین و تلاش درست کردن و ....
    این مثال هارو زدم که کتابهایی باشه با مضمون اینکه چطور الان بهمون در کارمون کمک کنه و باعث موفقیت بیشتر ما بشه . راه رو برامون روشنتر کنه و ایجاد انگیزه کنه .
    زمانی که کتاب ها انقدر سنگین هستند افراد کمتری هم شرکت میکنند ، درسته که استاد کتاب هارو معرفی کردند که بخونیم اما بنظرم دقیقا مثل فایلهایی که استاد ارایه میدن اینجا هم باید از مفهوم های ابتدایی شروع کنیم و بعدا بریم سراغ کتاب های سنگین .

    البته این فقط نظر و دید بندست و میدونم دوستانی که فعال هستید بسیار انسان های با درایت و سخت کوش اهل کتاب هستید و خیلی خوب میدونید که دارید چه میکنید
    گفتم نظرم رو بگم شاید بشه از این دید هم به این خلوتی نگاه کرد ، موفق باشید .
    ویرایش توسط Ariyan : 10-27-2021 در ساعت 16:43
    . SUCCESS IS NOT FINAL . FAILURE IS NOT FATAL
    . IT IS THE COURAGE TO CONTINUE THAT COUNTS

  6. 11 کاربر برای این پست سودمند از Ariyan عزیز تشکر کرده اند:


  7. #184

    Soroosham آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    2,325
    تشکر
    11,587
    26,688 بار در 2,362 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 1280 پست
    برچسب زده شده
    در 7 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara.sat نمایش پست ها
    سلام به همه دوستان
    امیدوارم که روز خوبی رو شروع کرده باشید و تا انتها به بهترین حالت براتون پیش بره
    ممنون از جناب آقای سروش و حس کمک به همنوعشون اما در حقیقت این مسئله ای هست که خودم تنها باید از پسش بربیام. در هر حال ممنونم

    کتابی که میخام خلاصه اش رو بگم بسیار عمیق و بسیار سنگین هست و حقیقتا نمیدونم که درست از پس خلاصه کردنش بر اومدم یا نه. امیدوارم کمبودی اگر هست به بزرگواری خودتون بر من ببخشید.

    ---------------------------------------------------

    عنوان: جهانی نو یا زمینی نو (آگاهی معنوی از آهنگ زندگی) از اکهارت تول
    کتابی ارزشمند برای علاقمندان به عالم معنا

    خلاصه و نکات کل کتاب
    خلاصه کتاب از بوجوداومدن گل روی کره زمین میگه؛ اینکه با اومدنش رنگ و بو رو برای سیاره به ارمغان آورده و به همین شکل هرکسی که عاشق گل میشه؛ یعنی شیفته عالمی شده که نمیتونه ازش دست بکشه؛ یعنی چیزی رو لمس کرده که لحظه ای نمیتونه بدون اون نفس بکشه.
    در اواسط کتاب از انسان و ایگو میگه؛ اینکه بعضیها ایگو فربهی دارن و خیلی راه دارن تا بتونن به اصطلاح آدم بشن. نمیدونم ایگو رو چطوری توصیف کنم که متوجهش بشید ولی شاید بهترین توصیف از دید من این باشه که ایگو همون خصوصیات بد انسان هست، گناهان یا خطاها و همینطور اصرار ورزیدن در اون خطا یا عمل ناپسند باعث فربه شدن ایگو میشه. این موضوع فقط مال انسان نیست بلکه شامل شهر ها و کشورها و قاره ها هم میشه . شامل کودکان هم میشه و هرچیزی که شما میبنید.

    و در پایان میگن وقتی هدفی رو با اشتیاق دنبال میکنی نیرویی ازاد میشه که با همه کائنات هماهنگ میشه و اینکه حواستون باشه این هدف صرفا مالی نباشه که اینها بهت اون نیرویی که باید رو نمیدن. دنبال هدفی باش که با کل در ارتباط بشی. این هدف به تو و به همه کسانی که باهاشون در ارتباط هستی غنا میبخشه. از ذهنت بصورت خلاق استفاده کن.هرچه که در دعاهایتان درخواست میکیند بدونید که اون رو دریافت خاهید کرد.بهشت درست همینجا در وجود توست. رحمت خدا شامل حال متواضعان هست چون اونها وارثان زمین هستند. اونها کسانی هستند که ماهیت آگاهی درونشون بیدار شده و مظهر تغییرات معنوی اساسی در زمین هستند.
    گونه ای جدید در روی زمین در حال پیدایش هست و اون گونه تو هستی



    نطرم راجغ به این کتاب:
    از تعریف کردن خودتان دست بردارید، از تعریف کردن دیگران هم همین طور. نمی میرید، زنده می شوید.
    نگران این موضوع نباشید که دیگران، شما را چگونه تعریف می کنند.
    هرگاه شما را به تعریف درآوردند، خودشان را محدود کرده اند و این، مساله آن هاست.
    در هر برخوردی که با دیگران دارید، در درجه اول، خود را به عنوان نقش یا وسیله ای برای کار نبینید، بلکه خودتان را میدان آگاهی و حضور ببینید.




    تجربه ای که من از این کتاب داشتم :
    من ترجمه های متفاوتی از کتاب رو مطالعه کردم مثل ترجمه خانم میترا معتضد ؛ مریم تقدیسی، مسیحا برزگر و هنگامی آذرمی
    همشون خوب بودن و کم و زیاد شبیه به هم. توی اکثر اپلیکیشن های خرید کتاب ترجمه خانم هنگامه آذرمی هست و فایلهای صوتی زیادی هم از این کتاب موجوده به رایگان
    بخام تجربه خودم رو بگم باید بگم وقتایی که این کتاب رو میخوندم تا چندین ساعت حال معنوی بسیار عالی رو تجربه میکردم. انگار معمایی لاینحل جلو چشام روشن و واضح حل میشد و من به سر درون اون معما پی میبردم و لبخند میزدم و به رضایتی درونی میرسیدم
    هرچی بیشتر مطالعه اش میکردم بیشتر بهش وابسته میشدم و بیشتر میخاستم بفهمم. چون داشت از حقیقت دنیا و علل وجود همه مشکلات و معظلات ریز و درشت پرده برمیداشت و من رو به درکی عمیق تر از اطرافیانم وامیداشت.
    بخام در مورد کل تجربیاتم بگم بسیار زیادن، و همچنان هم ادامه دارن. کتابی هست که شدیدا بهتون پیشنهادش میکنم مطالعه کنید و خودتون بعد از خوندنش میفهمید که چه گوهر نابی رو تا حالا مطالعه نکرده بودید و ازش غافل بودید.




    سوالاتم:
    بسیار زیادن ولی هربار که بهشون فکر میکنم میفهمم جزیی نگر شدم و باید کل رو ببینم و پاسخ داده میشن




    نتیجه :
    سه حالت وجود دارد که در آن شما می توانید زندگانی خود را با نیروی خلاق عالم همسو کنید.این حالات پذیرش ، لذت، و اشتیاق است و هر کدام نشانگر تواتر خاصی از آگاهی است
    همیشه باید مراقب بود که درگیر هر کاری هستید یکی از این سه حالت عمل کند اگر شما در وضعیت پذیرش یا لذت و یا اشتیاق نیستید، به دقت نگاه کنید ، در خواهید یافت که برای خود و دیگران رنج می آفرینید.
    اگر از انجام کاری لذت نمی برید ، دست کم می توانید بپذیرید که این کاری است که شما باید انجام دهید.پذیرفتن یعنی :این موقعیت در این زمان از من می خواهد که این کار را انجام دهم و بنابراین من آن را با میل انجام میدهم.انجام یک عمل در وضعیت پذیرفتن به این معنی است که شما این کار را با آسایش انجام دهید.این آسایش نوسان انرژی است که در کاری که انجام می دهید جریان پیدا می کند.اگر واقعا کاری را نمی توانید بپذیرید باید از انجام آن سرباز زنید چون رنج زیادی را برای شما بدنبال دارد
    بزرگترین دست آورد بشریت, پیشرفت های علمی, هنری یا تکنولوژیک نیستند,بلکه آگاهی به عملکرد ناقص ذهنی خویش می باشد. یعنی نادانی خویش. درگذشته ای نه چندان دور تعداد معدودی متوجه این مسئله شده بودند. مردی به نامگواتما سیدارتا که دو هزار و ششصد سال پیش در هند می زیست, شاید اولین کسی است که با روش نبینی کامل به این موضوع پی برد. بعدها با نام بودا معروف شد.بودا به معنای بیدارشده است. و در زمانی تقریباً مشابه یکی دیگر از آموزگاران روحانی بیدارشده اولیه، در سرزمین چین ظهور کرد. نام او لائوتزو بود. و تعالیم خود را که در یکی از مهمترین کتابهای عرفانی تاریخ به نام "تائوتی چینگ" جمع آوری شده، به جای گذاشت.بدون شک به جا آوردن نادانی ناشی از آگاهی و آغاز بهبودی و پیشرفت است
    اکهارت تول





    قسمتی از ابتدای کتاب رو هم میذارم تا بیشتر ترغیب بشید به خوندنش :
    شما اینجا هستید تا از نیت الاهی برای آفرینش هستی پرده برداشته شود؛ اهمیت شما در این است
    سیاره زمین در 1.4 میلیون سال قبل در صبحگاهی درست پس از طلوع خودشید، نخستین گل روی کره زمین پدیدار شد. گل میشکفد تا پرتو خورشید را دریافت کند. نخستین گل شاید زیاد دوام نداشته چون هنوز باید کمیاب و دست نیافتنی میبود ؛ هنوز به احتمال زیاد شرایط برای رویش گل در همه جا مهیا نبوده. با این همه آغاز تحولی از رنگ و بو در همه جای سیاره شروع شده بود.
    البته کسی نبوده تا شاهد این انفجار رنگ و بو باشه. بعدها این گل ها نقش اساسی در تحول آگاهی انواع دیگه موجودات ایفا کردند.
    وقتی آگاهی بشر رشد پیدا کرد ؛گل ها نخستین چیزهایی بودند که مورد توجه قرار گرفته اند. اونها الهام بخش بسیاری از شعرا ؛ عارفان و هنرمندان معروف بودند. عیسی مسیح میگه که زندگی رو از گل ها یاد بگیریم.
    بودا خطابه ای داشته از سکوت یعنی بدون اینکه چیزی بگه گلی رو در دست میگرفته و بهش خیره میشده. بعدها راهبی به نام ماهاکاشیا لبخندی بر لبش میشکفد و اون تنها کسی بوده که خطابه خاموش بودا رو درک کرده و این لبخند یعنی فهم ناب.
    این فهم ناب توسط 28 استاد بزرگ سینه به سینه منتقل شد تا سرانجام تبدیل شد به بنیان مکتب ذن.
    دیدن زیبایی گل ها آدمها رو بیدار میکنه تا زیبایی های خود رو ببینند و این مهمترین حادثه تکامل بشری است.



    روز خوش
    سلام سرکار خانم سارا
    امیدوارم حالتون عالی باشه
    اول از همه ممنونم از این خلاصه فوق العادتون و نظراتتون. برای مشکل هم مطمعنم ازپسش برمیاید و تجربه ای جالب براتون میشه.
    آقای اکهارت تول تمام نوشت ها و سخنرانی هاشون فوق العادست. حتما نیروی حال ایشون بخونید تا بیشتر . بهتر با طرز فکریشون آشنا بشید. ولی کلیت فلسفه ای که ازش صحبت میکنن دقیقا مثل سایر علمها درون ما هست و بهش اشاره میکنن و چون درکش میکنیم و حس میکنیمش حسی فرای لحظه های دیگه پیدا میکنیم. حس بودن.
    ایگو به نظر من از باورهای ما شکل میگیره و با قبول و تسلیم به اون ها میتونیم شکلی جدیدی ازش و برای خودمون شکل بدیم. اگر دنیا و منبعی از انرژی بدونیم انسان هم جزیی از این کل هست و دقیقا وقتی به این کل وصل میشی جریان انرژی و حس میکنی. یعنی اول باید باشی و ببینی و بعد این وصل شدن و تجربه کنی و حس کنی.
    مثال جالب این انرژی از نظر من ادیان هست. هر دینی به منبعی واحد از یک مفهوم کل فرد و وصل میکنه. وقتی به این منبع وصل میشی میلیون ها فرد دیگه هم ازش دارن استفاده میکنن و تو مدار تو دارن ازش انرژی میگیرن و میدن. قانون انیشتین هست که میگه انرژی نه از بین میره نه به وجود میاد بلکه از حالتی به حالت دیگه تبدیل میشه.
    پس اکثر معجزه ها اکثر دعاها وقتی به این منبع وصل میشن حسی از هستی جریان پیدا میکنه و حتما میتونه اتفاق بیافته. چه بسا که اتفاق افتاده و ما کمی دیرتر میبینیمش
    در آخر هم کلمات حس دارن و اون حس پشت این کلمات به ما میتونه مشاهدگری بدون فکر هدیه بده تا بتونیم بودن و تجربه کنیم و از لحظاتش لذت ببریم.

    شاد و پر از انرژی های مثبت باشید
    I have my Own Dream, I have my Own Goal, I'm LIVING it

  8. 4 کاربر برای این پست سودمند از Soroosham عزیز تشکر کرده اند:


  9. #185

    Soroosham آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    2,325
    تشکر
    11,587
    26,688 بار در 2,362 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 1280 پست
    برچسب زده شده
    در 7 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ariyan نمایش پست ها
    درود به دوستان عزیز
    بنده نظری داشتم که میشه راجبش فکر کرد
    خیلی از دوستانی که الان در این تاپیک هستند و فعالیت دارند ، با کتاب و کتاب خوانی آشنان همین ۵ یا ۶ نفری که زحمت میکشید و میخونید و خلاصه هارو میگید
    برای اینکه دیگران رو ترقیب کنیم به خواندن کتاب و نظر دادن درباره اون بنظرم بعد کتاب اثر مرکب از کتاب های سنگینی داریم شروع می کنیم و نظر سنجی میکنیم.
    مثلا همین کتاب سایکو سایبرنتیک یا نیروی حال یا دعوت به تمرین ذن همگی این کتاب های سنگین هستند و جای خوندن چندباره دارند برای فهمیدن و عمل کردن بهشون
    بنظرم ما باید در ابتدا بدنبال ایجاد این عشق و علاقه و انگیزه برای خواندن کتاب و دور هم جمع شدن داشته باشیم ، عشق و علاقه ای که مرتبط با کاری که الان داریم انجام میدیم باشه در راه حرفه ای شدن در این بازار
    میتونه کتابهایی باشه مثل اثر مرکب برای چگونگی موفق شدن و درست عمل کردن یا چطور فکر کردن و دید مثبت داشتن برای ادامه مسیر و چگونگی تمرین و تلاش درست کردن و ....
    این مثال هارو زدم که کتابهایی باشه با مضمون اینکه چطور الان بهمون در کارمون کمک کنه و باعث موفقیت بیشتر ما بشه . راه رو برامون روشنتر کنه و ایجاد انگیزه کنه .
    زمانی که کتاب ها انقدر سنگین هستند افراد کمتری هم شرکت میکنند ، درسته که استاد کتاب هارو معرفی کردند که بخونیم اما بنظرم دقیقا مثل فایلهایی که استاد ارایه میدن اینجا هم باید از مفهوم های ابتدایی شروع کنیم و بعدا بریم سراغ کتاب های سنگین .

    البته این فقط نظر و دید بندست و میدونم دوستانی که فعال هستید بسیار انسان های با درایت و سخت کوش اهل کتاب هستید و خیلی خوب میدونید که دارید چه میکنید
    گفتم نظرم رو بگم شاید بشه از این دید هم به این خلوتی نگاه کرد ، موفق باشید .
    سلام آرین جان
    امیدوارم حالتون عالی باشه
    ممنونم از نظر عالیتون.
    کتاب اثر مرکب اولین کتابی بود که تو تاپیک بررسی شد و خلاصه هاش ارایه شد. اگر دوست دارید حتما کتابهایی که میخواید و خلاصه کنید و به اشتراک و بحث بزارید تا این حالت اشتیاق تو بقیه هم فعال بشه.

    شاد و پر از انرژی های مثبت باشید.
    I have my Own Dream, I have my Own Goal, I'm LIVING it

  10. 6 کاربر برای این پست سودمند از Soroosham عزیز تشکر کرده اند:


  11. #186

    sara.sat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    840
    تشکر
    8,492
    7,936 بار در 858 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 161 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Soroosham نمایش پست ها
    سلام سرکار خانم سارا
    امیدوارم حالتون عالی باشه
    اول از همه ممنونم از این خلاصه فوق العادتون و نظراتتون. برای مشکل هم مطمعنم ازپسش برمیاید و تجربه ای جالب براتون میشه.
    آقای اکهارت تول تمام نوشت ها و سخنرانی هاشون فوق العادست. حتما نیروی حال ایشون بخونید تا بیشتر . بهتر با طرز فکریشون آشنا بشید. ولی کلیت فلسفه ای که ازش صحبت میکنن دقیقا مثل سایر علمها درون ما هست و بهش اشاره میکنن و چون درکش میکنیم و حس میکنیمش حسی فرای لحظه های دیگه پیدا میکنیم. حس بودن.
    ایگو به نظر من از باورهای ما شکل میگیره و با قبول و تسلیم به اون ها میتونیم شکلی جدیدی ازش و برای خودمون شکل بدیم. اگر دنیا و منبعی از انرژی بدونیم انسان هم جزیی از این کل هست و دقیقا وقتی به این کل وصل میشی جریان انرژی و حس میکنی. یعنی اول باید باشی و ببینی و بعد این وصل شدن و تجربه کنی و حس کنی.
    مثال جالب این انرژی از نظر من ادیان هست. هر دینی به منبعی واحد از یک مفهوم کل فرد و وصل میکنه. وقتی به این منبع وصل میشی میلیون ها فرد دیگه هم ازش دارن استفاده میکنن و تو مدار تو دارن ازش انرژی میگیرن و میدن. قانون انیشتین هست که میگه انرژی نه از بین میره نه به وجود میاد بلکه از حالتی به حالت دیگه تبدیل میشه.
    پس اکثر معجزه ها اکثر دعاها وقتی به این منبع وصل میشن حسی از هستی جریان پیدا میکنه و حتما میتونه اتفاق بیافته. چه بسا که اتفاق افتاده و ما کمی دیرتر میبینیمش
    در آخر هم کلمات حس دارن و اون حس پشت این کلمات به ما میتونه مشاهدگری بدون فکر هدیه بده تا بتونیم بودن و تجربه کنیم و از لحظاتش لذت ببریم.

    شاد و پر از انرژی های مثبت باشید


    سلام
    روز بخیر
    ممنونم از حس عالی و انرژی مثبتی که بهم دادین؛ امیدوارم که واقعا این اتفاق بیفته و توی پیج و تاب مسائل وابسته بهش گیر نکنم
    و همینطور ممنونم از تعریفتون از خلاصه من؛در این مورد هم امیدوارم تونسته باشم قسمتی از حق مطلب رو حداقل ،ادا کرده باشم

    در مورد ایگو یه سوال داشتم
    اینطور که من از صحبت شما برداشت کردم با اونی که مد نظرم هست یکم تفاوت داره
    من ایگو رو یکسری خصوصیات ناپسند شاید بشه گفت (البته این ناپسند بودن هم فک میکنم به دیدگاه هرکسی مربوط میشه ولی خوب یکسری کارها هستن که همه جا و پیش هرکسی مظرح بشه میگن در واقع ناپسنده )
    خلاصه که از دید من ایگو یعنی بخش ناپسند منه نوعی؛ که حالا چنانچه به اون کار بد ادامه بدم این ایگو من بزرگ و قوی میشه و هم خودم دیرتر میتونم ازش راحت بشم و هم کسانی که باهام در ارتباطن اذیت میشن و شاید نخان با من باشن
    ولی اینطور که شما میفرمایید که ایگو یه باوره (یعنی میتونه خوب هم باشه)درسته؟ یا من بد متوجه منظورتون شدم


    کتاب نیروی حال رو چند هفته قبل که بهم پیشنهاد کردید مطالعه کردم و واقعا عالی بود ؛ممنونم
    همینطور کتاب تمرینش رو

    و در مورد حس ما به مسایل یا خاسته هامون باید بگم به نظر من وقتی یه حسی به یه هدفی دارم؛ این حس من به یه انرژی تبدیل میشه که با انرژی های همسوی خودش ترکیب میشه و بسیار قوی تر به سمت خودم برمیگرده
    و تجربه من از سکوت اینه که بسیار لذت بخشه

    شاد باشید و سلامت
    ای تو در کشتی تن، رفته به خواب
    آب را دیدی... نگر در آب، آب

    آب را آبی است کو می راندش
    روح را روحی است و می خواندش

  12. 4 کاربر برای این پست سودمند از sara.sat عزیز تشکر کرده اند:


  13. #187

    sara.sat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    840
    تشکر
    8,492
    7,936 بار در 858 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 161 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    با سلام و تقدیم احترام خدمت دوستان



    ازهمین ابتدا میخام که عذرخاهی کنم اگر زیاد پست میزارم ، حقیقت عطشی سیراب نشدنی دارم به مطالعه کتاب و نمیتونم عمق این حس رو اونطور که هست شرح بدم....



    اما توی این فرصت چند روز تا کتاب بعدی دوست دارم کتابهایی که تاثیرات عمیق روی خودم داشتن رو بصورت خلاصه خدمتتون عرض کنم



    که یکی از اونها کتاب محدودیت صفر اثر آقای جو ویتالی هست
    کتاب مکملی در این زمینه هم هست به نام کتاب حضور در وضعیت صفر و همچنین کتابی سومی به نام کتاب عبارت پنجم

    دو کتاب اول رو توی تاپیک کتابخوانی هم معرفی کردم در همون زمان که مطالعه اش کرده بودم
    که الان و در این پست تنها به خلاصه کتاب محدودیت صفر اکتفا میکنم و مابقی رو در صورت اشتیاق به عهده خودتون میزارم.مسلما که از مطالعه شون لذت خاهید برد

    کتاب محدودیت صفر جو ویتالی حقیقتی رو میگه که همه اصول مهم معنوی و علمی و روانشناسی ارائه میدن. ایشون این اصول را در ساده ترین شکل ممکن بیان کرده که چکیده تمام این اصول اینه که تنها پاسخ به چالش های زندگی عشق ورزی و سپاسگذاری است. این کتاب یادآور حقیقت و توانایی است که در وجود همه ما نهفته است (حیمز آرتور ری؛ فیلسوف و نوسینده کتاب پرفروش معنویت علمی و علم موفقیت)


    --------------------------------------------


    عنوان : کتاب محدودیت صفر اثر جو ویتالی

    خلاصه:
    کتاب از جایی شروع میشه که جو و دوستش از کار درمانگری در هاوایی مطلع میشن که تونسته در مرکز روانی یک بیمارستان کلیه بیماران رو (اگر نگم کلیه اونها رو باید بگم به جز دو یا سه نفر رو) شفا بده و به زندگی عادی و معمولی خودشون برگردونه.
    این موضوع برای جو و دوستش سوال میشه که این درمانگر چه کرده؟ چطور تونسته اینکارو کنه؟ و در موردش تحقیق میکنن و به این مسئله میرسن که ایشون دکتر هو لن هستن که با شکرگزاری و عشق ورزی و بیان 4 عبارت ساده تونسته بوده اینکار رو انجام بده
    در ادامه جو با ایشون دوستی صمیمی برقرار میکنه و میخاد که بیشتر در موردش بدونه و در واقع ازش مطلب یاد بگیره که تعاملاتش با ایشون مضمون اصلی کتاب رو شکل میده و توی تجربه های متفاوت به همین چهار عبارت جادوویی میرسه.
    کتاب با اجازه دکتر هولن نگارش میشه و ایشون شخصا به نگارش کتاب توجه نشون میدن.
    کتاب بسیار مفیدی هست که بسیار بسیار ساده داره میگه که با عشق و شکرگزاری میتونید بدترین موقعیت ها رو به بهترین ها تغییر بدید
    و چهار عبارت جادویی اینها هستن:
    متاسفم
    لطفا مرا ببخش
    دوستت دارم
    متشکرم

    تکرار اینها در واقع باعث همه اتفاقات خارق العاده توی کتاب میشه





    نظرم راجع به این کتاب:
    یک کتابی که عبارت فوق العاده براش کمه






    تجربه ای که من از این کتاب داشتم:
    من یه زمانی بعد از مطالعه کتاب، مدام این عبارات را با خودم مثل ذکر تکرار میکردم و نتایج واقعا حیرت آور بودن
    یکیشون رو بخام شرح بدم به این صورت بود که من به خاطر بیماری که درگیرم کرده بود به دستور پزشک معالجم دستور بستری توی بیمارستان رو گرفتم و این باعث شد علاوه بر درد ناشی از بیماری توی غم دوری از فرزندم هم بمونم و واقعا برام عذاب آور بود
    وقتی بستری شدم بخاطر وضعیت خاص کشور توی کرونا بیمارستان خیلی خیلی شلوغ و واقعا وضیعت تاسف باری رو داشت. تمامی پرسنل و پزشک ها خسته و عصبی نشون میدادن و حق هم داشتن. بیمارایی که به امید مداوا میومدن و متاسفانه مداواشون به شکل اتمام نفس کشیدنشون اتفاق می افتد و این توی شهر من که در وضعیت سیاه کرونا قرار گرفته بود بسیار بسیار ملموس تر بود.
    بعد از چند روزکه گذشت و حال من بهتر نشد که هیچ ؛ بدتر هم شد مجبور شدم قبول کنم که بستری بشم و توی بیمارستان به معنای واقعی مرگ رو جلو چشم خودم دیدم
    ساعتهای اول خیلی سخت گذشت و من فقط دلتنگ بودم و درد میکشیدم و کاری ازم ساخته نبود. سعی میکردم با موبایلم خودمو مشغول کنم اما حقیقت این بود که نمیشد از این حجم غم و بیماری غافل باشم
    بعد از بستری کاملا ناخودآگاه یاد این چهار عبارت افتادم، و انگار روحی تازه پیدا کردم. شروع کردم به زمزمه کردنشون و تکرار و تکرار و تکرار.
    نتیجه رو بگم شاید فکر کنید دارم زیادی بزرگش میکنم ولی حقیقتی بود که اتفاق افتاد و من به چشم خودم دیدم.
    رفتار پزشکهای خسته و پرستارها با بیمارها بسیار مهربانانه تر شد و دیگه در واقع با لحن بد و صدای بلند باهاشون حرف نمیزدن. بیمارها هم انگار صبرشون در برابر بیماری بیشتر شده بود.
    صدای گریه وناله و صداهای بدی که اگر توی بیمارستانهایی که کرونایی بستری میکنن رفته باشید حتما شنیدید خیلی خیلی کم شده بود.همه میخاستن به نحوی به دیگری کمک کنن. از اینکه ماسک اکسیژنشون رو بدن به یه مریض بدحال تر ابایی نداشتن و به راحتی اینکار رو از صمیم قلب انجام میدادن. جوانترها به کمک پرستارها میرفتن و سعی میکردن به طور نمونه با کمک کردن به اینکه قرص یک پیرمرد رو بدن بخوره یه کار مفیدی کرده باشن؛ و این در حالی بود که خودشون هم مریض بودن و نیازمند کمک
    جالبه که بگم آمار فوتی هم طی یکی دو روز بسیار کم شده بود.
    واقعا نمیدونم اینها بخاطر این 4 عبارت بود یا خیر ولی حقیقتی بود که اتفاق افتاد
    و این تنها یکی از تجربیات من از تکرار این عبارات بود




    سوال ندارم







    نتیجه:
    عشق ورزیدن به خودتان، بهترین راه بهبودتان است
    و بهبود خودتان به بهبود دنیایتان منتهی میشه
    این عبارات نیاز نیست به شخص خاصی گفته بشه ، تنها بیان اونها تاثیرات خودشو میزاره
    پس برای یکبار هم شده با خودتون تکرار کنید:
    متاسفم
    لطفا مرا ببخش
    دوستت دارم
    و متشکرم


    --------------------------------


    در پایان میخام این رو عنوان کنم که جو ویتالی در کتاب عبارت پنجم پرده از عبارت جدیدی برمیداره که هر 4 عبارت جادویی رو توی خودش نهفته داره
    و اون عبارت چیزی هست که ترجیح میدم مطالعه بفرمایید و خودتون متوجهش بشید

    با تقدیم احترام مجدد
    روز خوش
    ای تو در کشتی تن، رفته به خواب
    آب را دیدی... نگر در آب، آب

    آب را آبی است کو می راندش
    روح را روحی است و می خواندش

  14. 7 کاربر برای این پست سودمند از sara.sat عزیز تشکر کرده اند:


  15. #188

    sara.sat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    840
    تشکر
    8,492
    7,936 بار در 858 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 161 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ariyan نمایش پست ها
    درود به دوستان عزیز
    بنده نظری داشتم که میشه راجبش فکر کرد
    خیلی از دوستانی که الان در این تاپیک هستند و فعالیت دارند ، با کتاب و کتاب خوانی آشنان همین ۵ یا ۶ نفری که زحمت میکشید و میخونید و خلاصه هارو میگید
    برای اینکه دیگران رو ترقیب کنیم به خواندن کتاب و نظر دادن درباره اون بنظرم بعد کتاب اثر مرکب از کتاب های سنگینی داریم شروع می کنیم و نظر سنجی میکنیم.
    مثلا همین کتاب سایکو سایبرنتیک یا نیروی حال یا دعوت به تمرین ذن همگی این کتاب های سنگین هستند و جای خوندن چندباره دارند برای فهمیدن و عمل کردن بهشون
    بنظرم ما باید در ابتدا بدنبال ایجاد این عشق و علاقه و انگیزه برای خواندن کتاب و دور هم جمع شدن داشته باشیم ، عشق و علاقه ای که مرتبط با کاری که الان داریم انجام میدیم باشه در راه حرفه ای شدن در این بازار
    میتونه کتابهایی باشه مثل اثر مرکب برای چگونگی موفق شدن و درست عمل کردن یا چطور فکر کردن و دید مثبت داشتن برای ادامه مسیر و چگونگی تمرین و تلاش درست کردن و ....
    این مثال هارو زدم که کتابهایی باشه با مضمون اینکه چطور الان بهمون در کارمون کمک کنه و باعث موفقیت بیشتر ما بشه . راه رو برامون روشنتر کنه و ایجاد انگیزه کنه .
    زمانی که کتاب ها انقدر سنگین هستند افراد کمتری هم شرکت میکنند ، درسته که استاد کتاب هارو معرفی کردند که بخونیم اما بنظرم دقیقا مثل فایلهایی که استاد ارایه میدن اینجا هم باید از مفهوم های ابتدایی شروع کنیم و بعدا بریم سراغ کتاب های سنگین .

    البته این فقط نظر و دید بندست و میدونم دوستانی که فعال هستید بسیار انسان های با درایت و سخت کوش اهل کتاب هستید و خیلی خوب میدونید که دارید چه میکنید
    گفتم نظرم رو بگم شاید بشه از این دید هم به این خلوتی نگاه کرد ، موفق باشید .

    سلام
    روزتون بخیر
    خیلی ممنون از نظر سازندتون
    قبلتر هم دوستان گفتن که کتاب سایکوسیرنتیک سنگین بوده و الان نیاز هست یک کتاب سبک رو شروع کنیم
    از دید من کتاب نیروی حال خیلی هم سنگین نیست و داره راه و رسم حال خوب داشتن رو تشریح میکنه یه جورایی
    اما خوب کتابهای نویسنده بزرگی چون اکهارت تول شاید بشه گفت سهل ممتنع هست
    ولی پیشنهاد من برای کتابی نسبتا سبک و ساده که از موفقیت و مدیریت اون بگه کتاب مدیریت زمان از برایان تریسی هست
    یا کتابی که جدیدا خوندم و عالی هست به اسم بی حد و مرز از جناب جیم کوییک
    اما بازهم تا نظر اکثریت چی باشه
    روزتون بخیر و شادی
    ای تو در کشتی تن، رفته به خواب
    آب را دیدی... نگر در آب، آب

    آب را آبی است کو می راندش
    روح را روحی است و می خواندش

  16. 5 کاربر برای این پست سودمند از sara.sat عزیز تشکر کرده اند:


  17. #189

    M.safari97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    769
    تشکر
    19,015
    8,194 بار در 796 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 7 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان فعال در تاپیک.
    دیدم انگار یکم فعالیت کم بوده تو تاپیک گفتم من هم نظرم رو بگم.
    واقعیت به نظرم یکی از دلایلی که فعالیت نمیشه تو این تاپیک اینه که پست ها خیلی طولانی میشه و مثلا خودم به شخصه خوندن متن طولانی توی مانیتور برام اذیت کننده هست.کتاب قبلی که اثر مرکب بود چون کتاب سبک تری بود خودم هم همه پست هارو میخوندم و هم پست میذاشتم به کتاب سایکوسایبرنتیک که رسید دیگه نتونستم خودم رو به جمع برسونم و هنوز فصل هشت هسستم و از طرفی انقدر کتاب جذاب و پرمحتوایی بود که تصمیم دارم بار دوم رو هم با دقت خیلی بیشتر و انجام تمارینش بخونم.
    چند تا نکته هست که با شما در میون میذارم:
    1-به نظرم اگر رو کتاب ها وقت بیشتری بذاریم و سعی کنیم به نکاتش عمل کنیم در زندگیمون بهتره تا هی بخوایم پشت هم کتاب های مختلفی رو سطحی بخونیم.
    2-مشکلی که در این تاپیک هست اینه که اگر به حالت فصل فصل بخوایم خلاصه بنویسیم میشه مثل اینسری که کشش نداره و اگر بخواد به این صورت بشه که هرکی هر کتابی که خونده بیاد خلاصه تعریف کنه میشه مثل تاپیک معرفی کتاب.
    به نظر بنده بیان اینکه مطالب کتاب چه تاثیری در زندگیمون داشته و تجربیاتمون که مربوط به اون موضوع هست رو به اشتراک بذاریم میتونه جذاب تر از خلاصه نویسی باشه باشه.
    مثلا در یکی از فصل های کتاب به نکته اشاره کرده بود وقتی شما به چیزی فکر میکنید و یادتون نمی آد ذهن از همون لحظه شروع به جستو جو میکنه تا زمانی که به نتیجه برسه و مثلا زمانی که اصلا به اون موضوع دیگه فکر نمیکنید در لحظه میگین اا یادم اومد مثلا فلان اسم بود.
    تجربه همین چند روز پیش باری خودم این بود که مشکلی در محل کارم پیش اومده بود که مربوط به چند روز قبلش بود هرچی فکر میکردم یادم نیومد تا اینکه یاد این نکته کتاب افتادم بیخیالش شدم رفتم که بخوابم در حالت استراحت که بودم یهو یادم اومد که اون روز چه اتفاقاتی افتاده بود.
    به نظرم این کتاب جا داره که خیلی بیشتر روش وقت گذاشته بشه واقعا فوق العادست مطالبش و به نظرم بیان این قبیل تجربیات میتونه خیلی جذاب تر باشه تا اینکه ما بخوایم هر فصل رو بیایم و دوباره فقط خلاصه نویسی کنیم.
    ببخشید متن طولانی شد واقعیت من سعی میکنم در حد توان همه تاپیک هارو مطالعه کنم و داخلشون فعالیت داشته باشم و برای اینجا هم دوستانی مثل آقا سروش و آقا حمیدرضا و سرکار خانوم سارا خیلی زحمت کشیدن و حیف هست که تاپیک غیر فعالی بشه.
    برای همه دوستان آرزوی سلامتی و موفقیت و آرامش و فراوانی میکنم.
    ویرایش توسط M.safari97 : 10-28-2021 در ساعت 17:09

  18. 5 کاربر برای این پست سودمند از M.safari97 عزیز تشکر کرده اند:


  19. #190

    Soroosham آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    2,325
    تشکر
    11,587
    26,688 بار در 2,362 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 1280 پست
    برچسب زده شده
    در 7 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara.sat نمایش پست ها
    سلام
    روز بخیر
    ممنونم از حس عالی و انرژی مثبتی که بهم دادین؛ امیدوارم که واقعا این اتفاق بیفته و توی پیج و تاب مسائل وابسته بهش گیر نکنم
    و همینطور ممنونم از تعریفتون از خلاصه من؛در این مورد هم امیدوارم تونسته باشم قسمتی از حق مطلب رو حداقل ،ادا کرده باشم

    در مورد ایگو یه سوال داشتم
    اینطور که من از صحبت شما برداشت کردم با اونی که مد نظرم هست یکم تفاوت داره
    من ایگو رو یکسری خصوصیات ناپسند شاید بشه گفت (البته این ناپسند بودن هم فک میکنم به دیدگاه هرکسی مربوط میشه ولی خوب یکسری کارها هستن که همه جا و پیش هرکسی مظرح بشه میگن در واقع ناپسنده )
    خلاصه که از دید من ایگو یعنی بخش ناپسند منه نوعی؛ که حالا چنانچه به اون کار بد ادامه بدم این ایگو من بزرگ و قوی میشه و هم خودم دیرتر میتونم ازش راحت بشم و هم کسانی که باهام در ارتباطن اذیت میشن و شاید نخان با من باشن
    ولی اینطور که شما میفرمایید که ایگو یه باوره (یعنی میتونه خوب هم باشه)درسته؟ یا من بد متوجه منظورتون شدم


    کتاب نیروی حال رو چند هفته قبل که بهم پیشنهاد کردید مطالعه کردم و واقعا عالی بود ؛ممنونم
    همینطور کتاب تمرینش رو

    و در مورد حس ما به مسایل یا خاسته هامون باید بگم به نظر من وقتی یه حسی به یه هدفی دارم؛ این حس من به یه انرژی تبدیل میشه که با انرژی های همسوی خودش ترکیب میشه و بسیار قوی تر به سمت خودم برمیگرده
    و تجربه من از سکوت اینه که بسیار لذت بخشه

    شاد باشید و سلامت
    سلام سرکار خانم سارا
    امیدوارم حالتون عالی باشه
    خواهش میکنم و حتما مطمعنم این اتفاق میافته.
    دقیقا به فرد مرتبط هست و به باورهاش مستقیما ربط داره. ولی ایگو پایه ای که وجود داره و آقای فروید دربارش حرف زدن میتونه همون چیزی باشه که تو فرهنگ ماهم میگن نوزاد ذاتش مثل آب و پاکه. حتی شکسپیر در این باره میگه ذات بشر خوب و بد نداره و همه چی خوب هست.
    یکم روش زوم بشید میبینید که بدی و خوبی معنا نمیدم و لیبلی هست که ما صرفا برای انتقال احساساتمون روش گزاشتیم. وگرنه همه چی پایش خوب هست. یعنی ساده نگاه بکنید این چیز تو همه چیز هست.( دقیقا صحبت استاد که میگن مارکت از های و لو فقط تشکیل شده و بقیه چیزها روی اینها سوار میشه) به بدترین چیزهایی که ذهنتون بهش میتونه فکر کنید. اونها باز هم تو شرایطی میتونن مفید و خوب باشن.
    ایگو هم ذات پاکی داره بقیه چیزها میتونه روش تاثیراتی بزاره.
    با نفی خودمون به حضور نمیرسیم. وقتی چیزی هم با لیبل منفی درباره خودمون داریم ( همون بخش ناپسند) میتونیم با قبولش نوری بشیم روی تاریکی و بعد با حضور میتونیم به سمت چیزهایی که مثبت هستن برامون ببریمشون(تغییر عادات و باورها) شما یکبار سیگار بکشید معتاد شاید نشید ولی وقتی تکرارش میکنید قوی میشه و حذفش سخت میشه.
    البته این نظر من هست. ایگو بشر وقتی روی فرکانسی مثبت باشه به نظرتون کاربرد نداره؟
    اینم یادم رفته بود بگم اینجا دوبراه روش ادیت میزنم. ایگو خود لیبل هست. با نگه داشتن لیبلها ما واقعیت و سو میدیم بهش و به سمتی میبریمش که ایگو ساخته شده. ولی ایگو غیر قابل انکار نیست و هست. با لحظه حال میتونیم کنترلش کنیم و برنامه ریزیش کنیم.
    ویرایش توسط Soroosham : 10-29-2021 در ساعت 09:30
    I have my Own Dream, I have my Own Goal, I'm LIVING it

  20. 3 کاربر برای این پست سودمند از Soroosham عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •