سایکوسیبرنتیک
خلاصه فصل 15
این فصل با 3 پرسش مهم شروع میشه:
1- آیا همه انسانها از چشمه جوانی برخوردارند؟
2- ایا مکانیزم موفقیت می تواند شما را جوان نگاه دارد؟
3- آیا مکانیزم ناکامی فرایند پیری را تسریع میکند؟
هیچکدام از این پرسش ها را نه علم پزشکی نه نویسنده کتاب و نه هیچ کسی پاسخ قطعی برایش ندارد. اینها همه فرضیه اند و تحقیق علمی تنها با امید به تحقق فرضیه ها امکانپذیر است. همه تجارب و آزمایشات هدفمند هستند .در ابتدا حقیقتی را فرض می کنند و آزمایشات گوناگون انجام میدهند تا صحت و سقم فرضیه را کشف کنند.
این فصل نویسنده درباره بعضی باورها و فرضیه های خودش به عنوان یک انسان سخن می گوید. مغز و سیستم عصبی ماشینی مرکب است از انواع مکانیزم های کوچکتر و انسان نه ماشین بلکه جوهره ماشین است و آن چیزیست که ماشین را به حرکت وامیدارد.
زندگی ،آگاهی، فراست و احساس شوری که "من" نامیده میشود.
انسان از لحظه تولد تا مرگ باید خود را با شرایط محیطی اش تطبیق دهد؛ یک نوع تطبیق پذیری دایمی.
فشارهای محیطی، امراض و تنش های احساسی؛ فرایند پیرشدن را تسریع میکنند. باید بدانیم که بدن انسان چنان بسیج شده که سلامتش را تامین و امراض را درمان کند؛ به جنگ اثار پیری می رود و سربلند بیرون می آید.بدن ما تنها خودش درمان حقیقی را انجام میدهد. انواع داروها و جراحی به کمک مکانیزم دفاعی بدن کارشان را انجام میدهند.
راز جوانی یا انرژی تطبیق دهنده همان نیرویی است که به اشکال مختلفی مثل التیام زحم ، نشاط و روحیه جوانی ؛ بهتر کار کردن تمامی ارگانهای بدن و ... کار میکند.علم در جستجوی یافتن آن است و تحقیقات پزشکی زیادی در این زمینه صورت گرفته است که سلول درمانی یکی از آنهاست که از طریق تزیق بافت سالم از حیوانات به انسان انجام میگیرد.
آر ئی اس که از آن به نام بافت پیوند دهنده نیز نام می برند در حقیقت بافتی تازه و جدیدی است که در محل زخم بوجود میآید. این بافت که در تحقیقات پزشک نویسنده کتاب به موش ها و خرگوش ها وانسان تزریق شده (بعد از اینکه بصورت محلول درآمده) عامل تحریک و التیام سریعتر زخم ها و همچنین ایجاد نیروی جوانی در بدن شده است. که البته ذکر میشود آر ئی اس در 2 حالت در بدن کار میکند: یکی اینکه عامل التیام میشود و دیگری عامل بازدارنده است که کنترلگر می شود و اجازه نمیدهد محل زخم بیش از اندازه رشد داشته باشد و در کل میگوید که هر عاملی چه احساسی و چه جسمی یا روانی که باعث نحریک نیروی حیات در بدن شود، چیز خوبی است.
در تحقیقات مشخص شد که غده آدرنال بدن نیز به همین شکل عمل می کند .
سرماخوردگی و فشارهای روانی درست برعکس نمکی است که بروی زخم پاشیده میشود .
در این تحقیقات کسانی که مثبت اندیش بودند وهدفی را دنبال میکردند زودتر خوب میشدند که این باعث شد به راز زود خوب شدن که همان خوشبینی ، اعتمادبنفس، امیدواری ، خوشحالی، احساس خوب هست، برسند و در کل به این موضوع که مکانیزم موفقیت ما نوعی سرم جوانی طبیعی است که با آن نیرو و زندگی بیشتری پیدا میکنیم.
اندیشه ما بر جسم و کارکرد اندام های ما تاثیر می گذارد و در تحقیقی متوجه شدند که تاثیر قرص قند بر روی بیماری که اطلاع از نوع قرص نداشته بسیار مطلوب بوده است {در این خصوص تجربه ای هم من دارم که در انتها ذکر میکنم }
اگر گاهی احساس پیری می کنید این از تاثیر اندیشه شماست ، اگر با فعالیت هایی مثل ورزش بدن را به تحرک وادارید و باعث شوید تا سموم و مواد زائد از بدن تخلیه شوند می توان به سلولهای بدن کمک کرد تا بصورت نامحدود جوان بمانند.
دکتر شیندلر 6 نیاز اصلی انسان را نیاز به عشق، امنیت، خلاقیت، شناخت، تجارب جدید، مناعت می داند و به اینها اضافه کنید نیاز به رندگی بیشتر و نیاز به تصور فردا و اینده ای پر از خوشی و نیک بختی.
در ادامه از تاثیرات ورزش بر بدن ذکر شده و اینکه یک فرد هفتاد ساله مثل یک فرد هفده ساله توانایی یادگیری دارد. هدف علم پزشکی و مذهب هر دو زندگی بیشتر و چشیدن خوشبختی بیشتر است . هر دو دارای یک منبع هستند. از ایجاد محدودیت برای زندگی خودداری کنید و عامل مهم دیگر اینکه دست کمک دیگران را رد نکنید و چنانچه میتوانید در کمک کردن خست به خرج ندهید.
در نهایت امر اینکه بهترین تصویر ذهنی این تصویر است که بدانیم که ما در تصویر پروردگار افریده شده ایم. خداوند بر ما منت گذاشته و ذهنیت خودباوری به ما عطا کرده . ما را اشرف مخلوقات خطاب کرده. امکان ندارد اشرف مخلوقاتش بی ارزش و ناتوان و بدون اهمیت باشد. شما چنانچه خود را تصویری از خداوند بدانید، از این فکر و تصور نیرو و توانی خداگونه پیدا می کنید.
تجربه من در خصوص دارونماها:
حدود 8 سال پیش، یکی از عزیزانم که دچار سکته ساقه مغز شده بود و کنترل حرکتی و گفتاری و یکسری اعمال طبیعی بدنش را از دست داده بود، خاستم که کمکی کنم که ایشون بهبود نسبی پیدا کنند و اطرافیانشون از این کوه مشکلات مریضداری کمی خلاص بشن. کاری که کردم این بود که کپسول هایی تهیه کردم و مواد داخلشون رو خالی کردم و تمیز کردم و داخلش رو آرد سفید ریختم و داخل محفظه کپسول های مولتی ویتامین خودم ریختم (چون محفظه اش تیره بود و درب محکمی داشت و این تصور رو براشون ایجاد میکرد که کپسول خارجی است) و بهشون دادم و تاکید کردم حتما سرساعت میل کنند و اینکه مراقبت کنند و به سختی به دستشون آوردم.
البته این را هم بهشون گفتم که همزمان باید تحرک و تمرین ورزشی رو هم داشته باشند تا بهبودی سریعتر اتفاق بیفته.
بعد از گذشت دو ماه و مصرف دو دوره 25 تایی از کپسول های ساختگی ، به طرز شگفت انگیزی حالشون رو به بهبود گذاشت. تعادل توی راه رفتن و بلند کردن اشیا پیدا کردن، حتی به حدی رسید که مثل قبل از بیماریشون ، میتونستن خریدهای منزل رو هم انجام بدن. و در کل بهبودی نسبی حاصل شده بود.
قابل توجه اینکه ایشون بخاطر مصرف داروها و رعایت نکردن رژیم ؛ دیابت گرفته بودند که اون هم تقریبا درمان شد.
اما همه اینها به این وابسته بود که ایشون به من اعتماد 100 درصدی داشتند و اینکه تمام کارهایی که گفتم رو انجام دادند و باورکرده بودند که بهبودی نزدیکه و هم اینکه نمیدونستن که این کپسول ها دارونما هستن.
پ.ن: برداشت آزاد