صفحه 12 از 55 نخستنخست ... 2101112131422 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 111 به 120 از 550

موضوع: مطالعه.نظرات و خلاصه برداری کتاب

  1. #111

    A.Naji آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    محل سکونت
    Mashhad
    نوشته ها
    762
    تشکر
    2,406
    7,604 بار در 765 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 91 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara.sat نمایش پست ها
    فصل 4
    این فصل در رابطه با دست برداشتن از باورهای غلط و جایگرین کرردن باورهای درست در ناخودآگاهمان است

    ابتدای فصل مثالهای متعددی از اشخاصی که تحت تاثیر حرفهای دیگران یا تصورات خود، باورهای غلط داشته و بعد متوجه شده و خود را تغییر داده اند، میگوید. اینکه هرکدام ازما تحت تاثیر عقاید دیگران یا عقایدی که برای خود تکرار کرده ایم و با تکرار به حقیقی بودنش صحه گذاشته ایم،هیپنوتیزم شده ایم.
    هیپنوتیزور هیچ قدرت ماورایی ندارد، در درون هرکدام از ما ؛ هرکسی که میخاهیم باشیم؛ نیرویی نهفته است که با آن میتوانید به خوشبختی و موفقیت برسید. نیرویی که در خاب هم تصورش را نمیتوانید بکنید که چقدر قوی است. کافی است برداشت هایی مثل من نمیتوانم؛ ارزش ندارم؛ استحقاق ندارم و سایر طرز تلقی های محدود کننده را کنار بگذارید.
    عقده حقارتی که 95 درصد مردم گرفتارش هستند در میلیونها نفر به قدری جدی است که آنها را از رسیدن به خوشبختی باز میدارد (کاش واقعا میشد کاری برایشان بکنیم)
    هیچ کس از شخص دیگری ضعیف تر نیست. نتیجه گیری ماست که ناشی از ارزیابی خود یا تجربیاتمان باعث این طرز فکر میشود. ما شاید در مهارتهای زیادی تبحر نداشته باشیم اما این نباید باعث شود که احساس حقارت کنیم. درست نیست فکر کنیم برای بروز و ابراز استعدادها و توانایی هامون نیاز به عذرخاهی یا احساس گناه هست.
    علت این احساس این است که به خود اجازه دادیم که خود را با فلانی و بهمانی مقایسه کنیم. هیچ استانداردی نیست که ما را شبیه به کسی دیگر کرده باشد. خداوند عالم عاشق تنوع و جورواجوریی است و هرکدام از ما را دارای شکل و اندام و روحیات منحصربفرد خلق کرده. باید بگوییم که کهتری و مهتری دو روی یک سکه اند، اما برای راه علاج باید به این نقطه برسیم که سکه هم بدلی است
    در رابطه با هریک از ما حقیقت این است که : پست تر نیستید، برتر نیستید، خیلی ساده - شما ، شما هستید. نیازی به رقابت ناسالم نیست چون هیچکس مثل شما نیست
    خداوند انسان را قالبی نیافریده. همه منحصر بفرد آفریده شده ایم همانطور که هر دانه برفش منحصر بفرد است.
    در راستای این باور باید آرامش جسمی داشته باشیم. چون باورهای ما درست یا غلط بدون فشار و بدون اعمال قدرت اراده ایجاد شده اند. بنابراین باید برای ایجاد باروهای جدید از فرایند مشابهی استفاده کنیم. استفاده عمدی یا به کار بستن نیروی اراده برای تغییر باورها نه تنها بیفایده است، بلکه اثر معکوس هم دارد.
    برای دستیابی به اهداف آرمانی باید عمد را کنار بگذارید. خلاصه مطلب اینکه دو عامل مهم در یادگیری یکی فکر کردن به هدف مورد نظر است و دیگری علاقه رسیدن به آن
    اگر بتوانید همه روزه مدتی جسم خود را در حالت آرامش قرار دهید به آرامش ذهنی و طرز تلقی آرام میرسید. در نتیجه مکانیزم خودکار خود را با آگاهی بهتر کنترل میکنید. آرامش جسمی عامل موثری است تا از شر برداشت ها و انگاره های منفی نجات پیدا کنیم.

    تمرین:
    30 دقیقه هر روز برای تصویر ذهنی مورد علاقه تان وقت بگذارید.
    باید در این 30 دقیقه با تمرین هایی که ذکر میشه آرامش به جسمتون بدید.
    1- تصورکنید پاها و کلا جسمتون از سنگ و سیمان هست و نمیتونید تکون بخورید. در تخت فرو رفتید و قدرت حرکت ندارید
    2- تصور کنید عروسک بزرگ خیمه شب بازی هستید ک دست و پاهاتون رو با نخ وصل کردند به هم و اکنون روی تخت افتاده اید و نمیتونید حرکتی اردادی از خود نشان دهید
    3- تصورکنید همه بدنتون پر از بادکنک باد شده اس.(بادکنک های رنگی رنگی) حال کف پاهاتون سوراخی ایجاد میشه و باد بادکنک پاها تموم میشه و پا مثل یه لاستیک بدون باد میشه. برای بقیه بدن هم همین تصور رو بکیند
    4- حال صحنه ای لذت بخش را تصور کنید با همه جزییاتش و خیالپردازی کنید. به تخیلاتتون اجازه بدید تا جایی که میخاهد بالا برود و پر و بال بگشاید

    با این تمرینات بصورت روزانه خاطرات روشن و روشن تر میشود و اثر یادگیری هم همزمان زیاد میشود. تصویر ذهنی و احساس جسمانی مستحکم میشود و در رسیدن به آرامش ورزیده تر میشوید

    شرح سرگذشت با توجه به مطالب فصل فراموش نشود


    ---------------------------------------------------------------------------------------------------
    خاطرم هست که جناب اقای ابی توی پست هایی در اوایل تاپیک روانشناسی سعی در شناساندن تکنیکی به ما داشتن که توسط اون به آرامش جسمی و بهره گیری از انوار طبیعی ابتدای و انتهای روز (موقع طلوع و غروب خورشید) داشته باشیم . از اون تکنیک ها هم میتونیم استفاده کنیم
    یا چنانچه اهل ورزش بسیار عالی یوگا باشید. تکنیکی هست به نام شاواسانا و یوگانیدرا که بسیار به هم شبیه هستن از لحاظ مراحل انجام و در توی این تکنیک ها بدن در حالتی از آرامش قرار میگیره و استراحت میکنه. تفاوت شاواسانا و یوگانیدرا در اینه که در شاواسانا شما خواب نیستید ولی کامل خستگی جسمی رو برطرف میکنه در مدت زمانی بسیار کوتاه؛ اما یوگانیدرا چیزی بین خواب و بیداری هست که تصور کردن هر چیزی توی این حالت به شکل مطلوبی توی ناخودآگاه اثر میذاره. بد نیست تست کنید. نتایج شگفت انگیزن(البته نیاز به تمرین بسیار زیادی داره)


    سلام وقتتون بخیر
    پست هاتون عالی بود .
    من هم در حال حاضر مشغول مطالعه ی کتاب سایکوسایبرنتیک هستم .
    واقعا فوق العاده ست . مطالعه ی این جور کتاب ها ، در کنار گوش دادن به بخش های روانشناسی استاد تو وبینار ها ، قطعا از لحاظ روانشناسی و روانی ، ما رو خیلی آماده تر میکنه .
    تاکید همیشگی استاد برای ترید ، بخش روانشناسی در ترید هست . و این رو برای ما تبدیل به باور کردن که 55درصد موفقیت تو ترید ، منوط به امادگی ذهنی و روانی هست .
    جدا باید برای مطالعه و افزایش آمادگی روانی مون باید وقت کافی بذاریم.

    ممنونم بابت خلاصه نویسی عالی تون
    موفق باشین

  2. 9 کاربر برای این پست سودمند از A.Naji عزیز تشکر کرده اند:


  3. #112

    Mr. & Mrs. hatami آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    محل سکونت
    طهران
    نوشته ها
    1,084
    تشکر
    6,891
    14,699 بار در 1,148 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 34 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara.sat نمایش پست ها
    فصل 4
    این فصل در رابطه با دست برداشتن از باورهای غلط و جایگرین کرردن باورهای درست در ناخودآگاهمان است

    ابتدای فصل مثالهای متعددی از اشخاصی که تحت تاثیر حرفهای دیگران یا تصورات خود، باورهای غلط داشته و بعد متوجه شده و خود را تغییر داده اند، میگوید. اینکه هرکدام ازما تحت تاثیر عقاید دیگران یا عقایدی که برای خود تکرار کرده ایم و با تکرار به حقیقی بودنش صحه گذاشته ایم،هیپنوتیزم شده ایم.
    هیپنوتیزور هیچ قدرت ماورایی ندارد، در درون هرکدام از ما ؛ هرکسی که میخاهیم باشیم؛ نیرویی نهفته است که با آن میتوانید به خوشبختی و موفقیت برسید. نیرویی که در خاب هم تصورش را نمیتوانید بکنید که چقدر قوی است. کافی است برداشت هایی مثل من نمیتوانم؛ ارزش ندارم؛ استحقاق ندارم و سایر طرز تلقی های محدود کننده را کنار بگذارید.
    عقده حقارتی که 95 درصد مردم گرفتارش هستند در میلیونها نفر به قدری جدی است که آنها را از رسیدن به خوشبختی باز میدارد (کاش واقعا میشد کاری برایشان بکنیم)
    هیچ کس از شخص دیگری ضعیف تر نیست. نتیجه گیری ماست که ناشی از ارزیابی خود یا تجربیاتمان باعث این طرز فکر میشود. ما شاید در مهارتهای زیادی تبحر نداشته باشیم اما این نباید باعث شود که احساس حقارت کنیم. درست نیست فکر کنیم برای بروز و ابراز استعدادها و توانایی هامون نیاز به عذرخاهی یا احساس گناه هست.
    علت این احساس این است که به خود اجازه دادیم که خود را با فلانی و بهمانی مقایسه کنیم. هیچ استانداردی نیست که ما را شبیه به کسی دیگر کرده باشد. خداوند عالم عاشق تنوع و جورواجوریی است و هرکدام از ما را دارای شکل و اندام و روحیات منحصربفرد خلق کرده. باید بگوییم که کهتری و مهتری دو روی یک سکه اند، اما برای راه علاج باید به این نقطه برسیم که سکه هم بدلی است
    در رابطه با هریک از ما حقیقت این است که : پست تر نیستید، برتر نیستید، خیلی ساده - شما ، شما هستید. نیازی به رقابت ناسالم نیست چون هیچکس مثل شما نیست
    خداوند انسان را قالبی نیافریده. همه منحصر بفرد آفریده شده ایم همانطور که هر دانه برفش منحصر بفرد است.
    در راستای این باور باید آرامش جسمی داشته باشیم. چون باورهای ما درست یا غلط بدون فشار و بدون اعمال قدرت اراده ایجاد شده اند. بنابراین باید برای ایجاد باروهای جدید از فرایند مشابهی استفاده کنیم. استفاده عمدی یا به کار بستن نیروی اراده برای تغییر باورها نه تنها بیفایده است، بلکه اثر معکوس هم دارد.
    برای دستیابی به اهداف آرمانی باید عمد را کنار بگذارید. خلاصه مطلب اینکه دو عامل مهم در یادگیری یکی فکر کردن به هدف مورد نظر است و دیگری علاقه رسیدن به آن
    اگر بتوانید همه روزه مدتی جسم خود را در حالت آرامش قرار دهید به آرامش ذهنی و طرز تلقی آرام میرسید. در نتیجه مکانیزم خودکار خود را با آگاهی بهتر کنترل میکنید. آرامش جسمی عامل موثری است تا از شر برداشت ها و انگاره های منفی نجات پیدا کنیم.

    تمرین:
    30 دقیقه هر روز برای تصویر ذهنی مورد علاقه تان وقت بگذارید.
    باید در این 30 دقیقه با تمرین هایی که ذکر میشه آرامش به جسمتون بدید.
    1- تصورکنید پاها و کلا جسمتون از سنگ و سیمان هست و نمیتونید تکون بخورید. در تخت فرو رفتید و قدرت حرکت ندارید
    2- تصور کنید عروسک بزرگ خیمه شب بازی هستید ک دست و پاهاتون رو با نخ وصل کردند به هم و اکنون روی تخت افتاده اید و نمیتونید حرکتی اردادی از خود نشان دهید
    3- تصورکنید همه بدنتون پر از بادکنک باد شده اس.(بادکنک های رنگی رنگی) حال کف پاهاتون سوراخی ایجاد میشه و باد بادکنک پاها تموم میشه و پا مثل یه لاستیک بدون باد میشه. برای بقیه بدن هم همین تصور رو بکیند
    4- حال صحنه ای لذت بخش را تصور کنید با همه جزییاتش و خیالپردازی کنید. به تخیلاتتون اجازه بدید تا جایی که میخاهد بالا برود و پر و بال بگشاید

    با این تمرینات بصورت روزانه خاطرات روشن و روشن تر میشود و اثر یادگیری هم همزمان زیاد میشود. تصویر ذهنی و احساس جسمانی مستحکم میشود و در رسیدن به آرامش ورزیده تر میشوید

    شرح سرگذشت با توجه به مطالب فصل فراموش نشود


    ---------------------------------------------------------------------------------------------------
    خاطرم هست که جناب اقای ابی توی پست هایی در اوایل تاپیک روانشناسی سعی در شناساندن تکنیکی به ما داشتن که توسط اون به آرامش جسمی و بهره گیری از انوار طبیعی ابتدای و انتهای روز (موقع طلوع و غروب خورشید) داشته باشیم . از اون تکنیک ها هم میتونیم استفاده کنیم
    یا چنانچه اهل ورزش بسیار عالی یوگا باشید. تکنیکی هست به نام شاواسانا و یوگانیدرا که بسیار به هم شبیه هستن از لحاظ مراحل انجام و در توی این تکنیک ها بدن در حالتی از آرامش قرار میگیره و استراحت میکنه. تفاوت شاواسانا و یوگانیدرا در اینه که در شاواسانا شما خواب نیستید ولی کامل خستگی جسمی رو برطرف میکنه در مدت زمانی بسیار کوتاه؛ اما یوگانیدرا چیزی بین خواب و بیداری هست که تصور کردن هر چیزی توی این حالت به شکل مطلوبی توی ناخودآگاه اثر میذاره. بد نیست تست کنید. نتایج شگفت انگیزن(البته نیاز به تمرین بسیار زیادی داره)
    عرض ادب و احترام
    سرکار خانم سارا جسارت بنده رو ببخشید،مگه قرار نبود فصل ب فصل پیش بریم؟
    اگر میخواهید مانند استاد امینو شوید،مانند استاد امینو شوید.
    موفق باشید(که میدونم قطعا موفق هستید) امینو(پدر معنوی)

    در هر معامله فکر کنید که ان معامله تنها ترید در طول زندگی شماست(امینو)

    و خداوند امینو را آفرید...


  4. 10 کاربر برای این پست سودمند از Mr. & Mrs. hatami عزیز تشکر کرده اند:


  5. #113

    sara.sat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    840
    تشکر
    8,492
    7,930 بار در 858 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 161 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط hatami2 نمایش پست ها
    عرض ادب و احترام
    سرکار خانم سارا جسارت بنده رو ببخشید،مگه قرار نبود فصل ب فصل پیش بریم؟
    سلام
    خواهش میکنم
    بله فصل به فصل پیش میریم. یعنی قرار بر این هست اما
    توی پست شماره 83 آقای راکفلر اینطور برنامه ریختن که هفته اول که از 20 شهریور شروع میشه 4 فصل اول مطالغه و خلاصه برداری بشه
    میتونید پست مربوطه رو مطالغه بفرمایید
    ای تو در کشتی تن، رفته به خواب
    آب را دیدی... نگر در آب، آب

    آب را آبی است کو می راندش
    روح را روحی است و می خواندش

  6. 10 کاربر برای این پست سودمند از sara.sat عزیز تشکر کرده اند:


  7. #114

    Saman01 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2021
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    581
    تشکر
    6,003
    3,333 بار در 719 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 99 پست
    برچسب زده شده
    در 4 تاپیک
    "مقدمه و فصل اول "
    1400/6/27
    سلام و عرض ادب
    کتاب من یک ترجمه و عنوان متفاوتی داره: سایبرنتیک روان


    مقدمه مترجم

    سایبرنتیک اداره خودکار پدیده هاست.
    اینکه تفکر بشر همواره در مسیر رشد و زندگی بهتر حرکت میکنه و اگه ما بتونیم نحوه تفکر کردن و تفکراتمون رو ارتقا بدیم، انسانی با درک بهتر میشیم و میتونیم برای خود و اطرافیان مفید تر باشیم. این کتاب به این جهت مهمه که تاثیر تجربه های شخصی گذشته رو بر تفکر، احساس و رفتار ما توضیح میده. تفکری سایبرنتیکی ارایه میده که شکست و تجربه های ناموفق رو تبدیل به علایمی میکنه که راه زندگی رضایتمندانه تر رو نشونمون میده. مهمترین نکته هم اینه که ما رو از خواب مصنوعی(هیپنوتیزم) که خود یا دیگران ایجاد کردیم رها میکنه.

    (تجربه های روان درمانی به من آموخته است که هم زمان با رفع علایم بیماری یا راهنمایی برای حل بحران زندگی مراجعین، باید
    ارتقا و رشد تفکر افراد هم مورد توجه روان درمانگر یا مشاور قرار گیرد. بدون توجه به رشد تفکر و ارتقا آن، علایم بیماری بر می گردند یا فرد دوباره بحران زده به کلینیک برمی گردد.)
    همه ما مجموعه ای از عادت های فکری، احساسی، و رفتاری هستیم و ذهن ما یکباره و یک شبه پر از اندیشه ها و تفکرات و رفتار های سازنده ی سایبرنتیکی نمیشه. همونطور که سهراب سپهری میگه(( همواره غبار عادت در مسیر تماشاست.))
    هرگز یکباره یا یک شبه متحول نمیشیم.

    فصل اول
    تصویر ذهنی: کلید زندگی بدون محدودیت
    درک روانشناسی خویشتن یعنی تفاوت گذاشتن بین موفقیت و شکست، عشق و تنفر، تلخ کامی و شادمانی. درک خویشتن واقعی می تواند یک زوج به بن بست رسیده، یک شغل راکد یا قربانی یک شخصیت شکست پذیر را نجات دهد.
    همه ی ما، درون خودمون دارای باور ها و تصویر هایی هستیم که شاید از وجودشون بی خبر باشیم. ممکنه که در بخش خود آگاه ما واضح و قابل درک نباشن اما تا ریز ترین جزییات وحود دارن. تصویر خویش، مفهوم ما از خودمان است که (چگونه انسانی هستیم؟؟؟) این تصویر از باورهای ما درباره ی خودمون تشکیل شده که بسیاری از این باورها، از تجربیات گذشته ی ما از موفقیت ها و شکست ها، از تحقیرهایی که شدیم، از پیروزی های ما و از چگونگی برخورد دیگران با ما در کودکی شکل گرفتن. از جمع شدن تمام اینها در درون خود، تصویر ذهنی از خود ساختیم که خویشتن و الان ما رو تشکیل میده و هر وقت نظری یا باوری درباره ی خود به این تصاویر اضافه بشه، به عنوان حقیقتی در مورد خودمون ثبت میشه و این حقیقته که به عنوان اصل درک میشه و ما طبق اون در محیط عمل میکنیم.
    تصویر ذهنی ما از خودمان، توانایی یا ناتوانی مارا تعیین میکند. دشوار یا آسان را مشخص می سازد و حتی چگونگی واکنش دیگران را(مثل یک ترموستات کنترل کننده ی درجه حرارت ماشین) تحت تاثیر قرار میدهد.
    تمام کارها، احساسات، افکار و حتی توانایی های ما همیشه و همگی، هم جهت با تصویر ذهنی ما هستن. ما نمیتوانیم ذره ای بیش از تصویر ذهنی خودمون جلوتر بریم و یا نمیتوانیم از دام اون فرار کنیم. و اگر گاهی موفق بشیم و فرار کنیم، تصویر ذهنی، مارو مثل کش بر می گردونه (مثل کشی که دور انگشتاتون میپیچین و هر چی بیشتر انگشتا رو از هم دور کنین فشار کش هم بیشتر میشه)
    شخصی که خودش رو شکست خورده تصور میکنه حتی اگه براش از آسمون موفقیت هم نازل بشه، خود به خود برای اون شکست به وجود میاد. پس نتیجه میگیریم که تصویر ذهنی یک قاعده، پایه و زیر بنای تمام اتفاقات ما در زندگی و حتی محیط هست و اتفاقات روزمره، تصویر ذهنی ما رو مشخص یا تقویت میکنن و با همین روال جلو میریم چه درست و چه غلط. بهتره اینطوری بگیم: هر پدیده ای بر پایه اجزای مشخصی استوار شده و این اجزا یک سری الگوهایی هستن که در تصویر ذهنی ما وجود دارند. این تفکر یک حقیقت رو به ما نشون میده که: بله! میتوان آن را تغییر داد.
    یکی از دلایلی که تغییر عادت و رفتار ما رو سخت نشون میده اینه که ما می خواهیم بیرون رو تغییر بدیم. تغییر در محیط، نه مرکز. تجربه ثابت کرده که با تغییر در برداشت شخص از خویشتن یا تصویر ذهنی، موارد دیگر همسو و هم جهت با اون بدون کوشش فراوان تغییر خواهند کرد.
    راز واقعی تصویر ذهنی اینه که برای ادامه ی یک زندگی واقعی باید زندگی رو با دلایل محکم و راضی کننده دریافت و تصویر ذهنی مناسبی داشت تا بتوان با ان زندگی کرد. در مواردی که تصویر ذهنی سالم و محکمی داریم، احساس میکنیم که خوب هستیم، اما وقتی که دچار تزلزل بشه احساس نا امنی و عصبانیت میکنیم.
    (در بخشی دقیقا صحبت های استاد هست که در وبینار پست#5 در مورد ذات انسان که ماشین هدف جو هست صحبت میکنه.)
    "تو بدی هیچ وقت هیچی نمیشی" ممکنه پدرمون در سن 10 سالگی پس از این که در درس ریاضی تجدید شدیم، چنین جمله ای به ما بگه. این یکی از جمله هایی هست که با بار هیجانی در ذهن ما ذخیره میشه و برای سال ها اگر چه نه تمام عمر، همراه ما خواهد بود. تاثیر چنین جملاتی به آسونی از بین نمیره. این بخش مغز رو حافظه لیمبیک میگن که مخصوص این حرفای با بار هیجانیه. فاقد زمان و مکان مربوط به رویداد ولی دارای بار هیجانی قوی هست. بدست آوردن این حافظه ها تحت تاثیر سه عامل هست:
    1.وقتی چیزی رو از منابع قدرت(مثل پدرمان)می پذیریم بسیار تاثیرگذار تر از چیز هایی هست که از بقیه میشنویم.
    2.چیزهایی رو که میبینیم، میشنویم یا تجربه میکنیم، چنانچه با هیجان شدید همراه بشن(مثل اینکه پدر در حضور دیگران بر سر ما فریاد بکشد یا به ما توهین بشود).
    3.ما به طور پی در پی از منابع قدرت آن ها را بشنویم، بار اضافی به ما تحمیل میکند.
    سال ها پس از این برنامه ریزی های ذهنی، هنوز این برنامه ها در ما اجرا میشوند چون سرومکانیزم درونی ما موظف است که آن ها را مانند یک برنامه ی جاری اجرا نماید.
    و در آخر هم عوامل ژنتیکی و وراثتی هیچ تاثیری در موفقیت ما ندارد چون تصویر ذهنی های شرطی، به صورت برنامه ریزی و تقویت شده موفقیت ما رو کنترل میکنن نه وراثت ژنتیکی ما.

    پوزش بابت طولانی شدن مطلب

    سپاس فراوان از استاد امینو و دوستان فعال در تاپیک
    ویرایش توسط Saman01 : 09-19-2021 در ساعت 12:34
    این جهان کوه است و فعل ما ندا، سوی ما آید ندا هارا صدا

  8. 8 کاربر برای این پست سودمند از Saman01 عزیز تشکر کرده اند:


  9. #115

    alijafari آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    نوشته ها
    1,125
    تشکر
    2,986
    12,132 بار در 1,231 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 33 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    امروز شنبه27شهریور1400
    بسیار از نظرات دوستان استفاده کردم وکل12صفحه رو خوندم و خلاصه های دوستان از کتاب دوم خیلی عالی و فوق العاده بودکامل خوندم من کتاب اثر مرکب نخوندم سعی میکنم امروز تهیه اش کنم بعد که چند دور خوندمش نظراتمو حتما قرار میدم وبعد(کتاب سایکوسیبرنتیک)میخونم بازم تشکر از استاد امینو بزرگ و دوستانی که فرهنگ کتاب خوانی توی این تاپیک راه انداختن.

  10. 7 کاربر برای این پست سودمند از alijafari عزیز تشکر کرده اند:


  11. #116


    تاریخ عضویت
    Apr 2021
    نوشته ها
    10
    تشکر
    13
    130 بار در 12 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    با سلام خدمت اعضای محترم آکادمی: کتاب پیشنهادی من : کار عمیق اثر کال نیو پورت . مترجم ناهید ملکی
    یکی از دلایل عدم موفقیت انسان ها عدم تمرکز روی کاری که انجام میدنه. این مشکل در خودم بالاخص در بعضی از تریدهام دیده شد به پیشنهاد یکی از دوستان این کتاب رو می خوام مطالعه کنم. البته اپیزودش رو در bplus گوش کردم، جالب بود.این کتاب شامل قوانینی برای تمرکز در دنیایی آشفته است.

  12. 7 کاربر برای این پست سودمند از vahidhonest عزیز تشکر کرده اند:


  13. #117

    Mr. & Mrs. hatami آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    محل سکونت
    طهران
    نوشته ها
    1,084
    تشکر
    6,891
    14,699 بار در 1,148 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 34 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    عرض ادب و احترام
    فصل دوم:چگونه مکانیسم موفقیت خودکار درون تان را بیدار کنید.
    در ابتدای این فصل صحبت بر سر این موضوع هست که نسل بشر با ساخت کامپیوتر،دیدگاه جدیدی در مورد مغز انسان پیدا میکنه.و اون سیستم هدایت درونی هست،البته این سیستم روی تمام موجودات وجود داره که باعث بقا شون میشه.اما انسان ها نیازهای معنوی و احساسی خاصی دارند که حیوانات فاقد ان اند. مکانیسم موفقیت درونی انسان میتواند به او کمک کند که اختراع کند،شعر بگویید و شخصیت بهتری به دست بیاورد و مسیر زندگی خود را کامل تر کند.در ادامه در مورد غریزه حیوانات صحبت میکنه که چطور جهت یابی میکنند،چطور لانه سازی میکنند و... انسان ها هم دارای غریزه ای بسیار قوی تر و پیچیده تر هستند،که باعث میشود بتوانند برای خود هدف های خاصی انتخاب کنند.علاوه بر این ما دارای تخیل خلاق هستیم که توسط ان مکانیسم درونی خود را هدایت می کند. تخیل بر دنیا حکمرانی میکند(ناپلون). بزرگان دنیا،تخیل را بسیار مهم میدانند، البته تخیل هدف مند.
    در کل سایکوسایبرنتیک نمی گوید که انسان یک کامپیوتر است.میگوید ما کامپیوتر داریم که از ان استفاده میکنیم.ما دو نوع مکانیسم داریم،یک، در ان هدف مشخص است و رسیدن به ان مد نظر است.دو،هدف در ان مشخص نیست و باید کشف شود. در مورد اولی ک هدف مشخص است،میتوان از مثال موشک های هدف یاب نام برد.در مورد دومی هم که باید کشف شود،میتوانید کارهای حل مشکلات یا ایده یابی را به سرو مکانیسم تان بدهید،ان را به جستجو وادارید در حالی که خود به کارهای دیگر مشغول اید،یا در حالی ک خوابید،به جواب خود برسید.این موضوع برای افرادی ک به طور منظم با سایکوسایبرنیک کار میکنند، به یک مزیت عادی تبدیل میشود.پاسخ در جایی وجود دارد و باید ان را یافت.
    تصویر ذهنی جدیدی از خودتان به دست بیاورید.تجربه نشان داده است که هنگامی که افراد تصور از خودشان را تغییر میدهند،این احساس را دارند که به دلیلی،واقعیت در مورد خودشان را می بینند یا درک می کنند.باید احساس کنید که این تصور جدید بر واقعیت مبتنی است.
    پیام بنیادی سایکوسایبرنیک این است:هر انسانی عملا توسط خالق برای موفقیت مهندسی شده است،هر انسانی به قدرت بیش از خودش دسترسی دارد.این به معنی شماست.

    با تشکر
    ویرایش توسط Mr. & Mrs. hatami : 09-19-2021 در ساعت 15:25
    اگر میخواهید مانند استاد امینو شوید،مانند استاد امینو شوید.
    موفق باشید(که میدونم قطعا موفق هستید) امینو(پدر معنوی)

    در هر معامله فکر کنید که ان معامله تنها ترید در طول زندگی شماست(امینو)

    و خداوند امینو را آفرید...


  14. 5 کاربر برای این پست سودمند از Mr. & Mrs. hatami عزیز تشکر کرده اند:


  15. #118

    Saman01 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2021
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    581
    تشکر
    6,003
    3,333 بار در 719 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 99 پست
    برچسب زده شده
    در 4 تاپیک

    کتاب سایکو سایبرنتیک

    1400/6/29
    سلام و عرض ادب
    فصل دوم:
    چگونه مکانیزم خلاق خودکار درونی خود را بیدار کنید؟
    این فصل رو با توضیح در مورد سیستم درونی هدایت کننده شروع میکنه.
    اینکه هر موجود زنده ای یک سیستم هدایت کننده یا سیستم هدف جویی داره که به وسیله آفریدگار هستی برای اون تعیین شده تا بهش برسه(این هدف در مفهوم وسیع آن زندگی است.) در شکل ساده از زندگی، هدف زنده ماندن است. اما در انسان ها زندگی، چیزی فراتر از زنده ماندن و بقای نسل هست. مکانیزم موفقیت جویی در انسان بسیار گسترده تر از حیوانات است.
    "مهم است بپذیرید که شما هم دارای مکانیزم موفقیت هستید."
    یک پرنده برای ساختن لانه و پرواز کردن به کار آموزی نمیرود و.... . برای اطلاع از آب و هوا نیازی به تلویزیون یا برنامه های هواشناسی ندارد با این حال میداند که در چه زمانی هوا نامناسب هست و چه زمانی مناسب حتی از فاصله هزاران کیلومتری . برای توجیح چنین موضوعاتی میگیم که حیوانات دارای غریزه هستند. این غریزه در انسان بسیار پیچیده تر و حیرت آور تر از آن است که در حیوانات میبینیم. آنها نمیتوانند هدفی را برای خود انتخاب کنند چون این اهداف و مکانیزم موفقیت برای اونها همین حفظ و ادامه ی بقا هست و از قبل درونشون برنامه ریزی شده، که به آنها غریزه میگیم. انسان دارای توانایی دیگری است که اون رو از حیوانات متمایز میکنه: تصور خلاق. انسان با قدرت تصور(تصویر ذهنی) میتونه گسترده ی وسیعی از اهداف رو برای خودش بسازه و به تنهایی میتونه با قدرت تخیل و تصویر ذهنیش، مکانیزم موفقیت خودش رو هدایت کنه. ما انسان ها توسط نرافزار درونی هدایت میشیم و میتونیم با تغییر دلخواه در این نرم افزار، خروجی خویشتن رو تغییر بدیم.
    ما همواره تصورات خلاق رو فقط به عنوان شعر یا بداهه و موارد این چنینی می نگریستیم در حالی که باید بدانیم که تصورات ما میتوانند به صورت خلاق، در هر سمتی هدایت شوند. ناپل
    ئون تو یکی از جنگ هاش میگه: "تصورات، دنیا را اداره میکنند" بسیاری از تجار موفق، بر اهمیت قدرت تصور تاکید کرده اند.
    تو یک ماشین یا رایانه نیستی. ولی به طرز وحشتناکی مانند یک ماشین برای برآورده کردن هدف خود، قدرتمند هستی.
    سرومکانیزم های ما دو نوع هستند: 1.هنگامی که هدف یا پاسخ به پرسش، شناخته شده و مشخص باشد و با رسیدن به آن کامل گردد. 2.هنگامی که هدف یا پاسخ نا مشخص است و باید در آینده کشف یا مشخص شود.
    خیلی از فیلسوفان در تمام دوره ها باور دارند که ذخیره ی اطلاعات بشر فقط به اطلاعات ذخیره شده از تجربه های شخصی و یادگیری های هر فرد بند نیست و بر این حقیقت تاکید دارند که این تجربه ی مشترک همه ی ماست و کسانی از آن بهره میبرند که به سایکوسایبرنتیک تکیه میکنند.
    میتوانیم برای حل یک مس
    ئله وظیفه ی خاصی را به سرومکانیزم خود بدهیم و اورا به خود بگذاریم تا در زمان هایی که خوابیم یا مشغول کار دیگری هستیم پاسخی رو بدست بیاورد که تصورش رو هم نمیکردیم.
    وقتی افراد تصویر ذهنی خود را تغییر میدهند، به نوعی احساس می کنند که می توانند حقیقتی را درمورد خود ببینند و درک کنند.
    پیام اصلی سایبرنتیک روان:
    هر انسانی، توسط پروردگار برای موفقیت طراحی و ساخته شده است. هر انسانی می تواند به نیرویی بالاتر از خود دست پیدا کند. یعنی تو. پس چنان چه برای شادمانی و موفقیت، طراحی شده ای، هر تصویری از خویشتن که تو را ناشاد و ناکام در جنبه ای از زندگی نشان میدهد، تصویری غلط و اشتباه است(تصویر فردی در مسیر شکست.)

    سپاس
    ویرایش توسط Saman01 : 09-20-2021 در ساعت 19:39
    این جهان کوه است و فعل ما ندا، سوی ما آید ندا هارا صدا

  16. 8 کاربر برای این پست سودمند از Saman01 عزیز تشکر کرده اند:


  17. #119

    Mr. & Mrs. hatami آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    محل سکونت
    طهران
    نوشته ها
    1,084
    تشکر
    6,891
    14,699 بار در 1,148 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 34 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    عرض ادب احترام
    فصل سوم
    تخیل:استارت مکانیسم موفقیت خودکار شما
    تخیل نقش بسیار مهمی از انچه که فکر میکنیم در زندگی ما دارد.انقدر این نقش مهم است که فردی که چهره ای نسبتا معمولی دارد و فکر میکند بسیار زشت است، این طرز فکر فرد به قدری او را اذیت میکند که خود را از اطرافیان مخفی میکند.تا جایی که نزد پزشک زیبایی میرود،جالب این است که پزشک،بدون هیچ عمل زیبایی و فقط با چند جلسه تغییر تصور از خود، مشکل را حل میکند.پزشک در ادامه میگویید که با بیماران زیادی سرو کار داشته است که مشکل ان مرد را داشته اند.
    (این مهم ترین جمله ای این کتاب است)
    انسان ها همیشه مطابق انچه تصور میکنند در رابطه با خودشان و محیط شان درست است،عمل میکنند و فکر میکنند.
    واین جمله مهم باعث بوجود امدن نتایج میشود.این یک قانون اساسی و بنیادی ذهن است.این قانون اگر به درستی اجرا شود و با جادو و یا توهم اشتباه گرفت نشود، به قدری قدرت دارد که فرد میتوانند در گرما احساس سرما داشته باشد و حتی از شدت سرما بدنش سرخ شود. ازمایش های مشابه بسیار زیاد دیگر وجود دارد.این قدرت تخیل خلاق است.
    همان طور که تخیل خلاق میتواند باعث موفقیت شود،میتواند یک بیماری کشنده باشد.یک جوان که فکر میکرده دماغ بزرگی دارد،در دانشگاه دست به خودکشی میزند، نکته جالب ماجرا اینجاست که از نظر هم دانشگاهی های او فرد محبوبی در دانشگاه بوده است!!!!!!
    مغز و دستکاه عصبی ما چنان مهندسی شده است که به صورت خودکار به چالش های محیط پاسخ دهد.زمانی که یک حیوان درنده به ما حمله میکند، ما نیازی به فکر کردن برای فرار نداریم، تمام کارهای که برای زنده ماندن نیاز است به صورت اتوماتیک انجام میشود،در مجموع فرد در مسیر زندگی اش به هر چه اندیشیده است، باور کرده است، واکنش نشان میدهد.شما نه بر اساس این که چیزها واقعا چگونه اند،بلکه بر اساس تصویر ذهن تان از اینکه چگونه اند عمل میکنید و فکر میکنید.اینکه چطور گلف بازهای حرفه ای بیشتر از تمرین فیزیکی،تمرین ذهنی انجام میدهند،نود درصد تمرین ذهنی!!!!جالب نیست؟؟؟؟؟؟؟.و قبل از زدن ضربه از قدرت تخیل خلاق استفاده میکنند.حتی از تصویر ذهنی برای درمان بیماری ها هم استفاده میکنند، در تمام طول زندگی و در هر جهتی میتوان از تخیل خلاق استفاده کرد.
    باید به نقطه ای از کارایی برسید که در ان بتوانید به سادگی و سریعا تصویر واضحی از نتیجه ای مطلوب را به سرور مکانیسم تان تحویل بدهید و به ان امکان دهید به جزِییات مکانیکی تحقق ان نتیجه رسیدگی کند.
    در اخر این فصل هم میرسم به صحبت استاد در یکی از ویدیوها که میگفت ما خلیفه ای خدا بر روی زمین هستیم و خدا دوست نداره خلیفه ای ناتوانی داشته باش.
    با تشکر
    ویرایش توسط Mr. & Mrs. hatami : 09-21-2021 در ساعت 12:37
    اگر میخواهید مانند استاد امینو شوید،مانند استاد امینو شوید.
    موفق باشید(که میدونم قطعا موفق هستید) امینو(پدر معنوی)

    در هر معامله فکر کنید که ان معامله تنها ترید در طول زندگی شماست(امینو)

    و خداوند امینو را آفرید...


  18. 7 کاربر برای این پست سودمند از Mr. & Mrs. hatami عزیز تشکر کرده اند:


  19. #120

    Mr. & Mrs. hatami آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    محل سکونت
    طهران
    نوشته ها
    1,084
    تشکر
    6,891
    14,699 بار در 1,148 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 34 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    عرض ادب واحترام
    فصل چهارم:چگونه خود را از باورهای غلط خارج کنیم
    اعتقادات بیش از دروغ ها دشمن خطرناک واقعیت اند. اکثر انسانها یا همه ای انسانها به یک چیز،یا یک شخص ویا یک کتاب اعتقاد دارند، و زمانی که از سوی انها حرفی یا حدیثی میشنوند بسیار روی انها تاثیر میگذارد تا حدی که تمام وکمال و در بعضی مواقع به صورت کور کورانه از انها اطاعت میکنند.کودکی را در نظر بگیرید که پدرش به او گفته است که در نوشتن املا ضعف بسیاری دارد و هیچ وقت نمیتواند بر این ضعف غلبه کند،چون این حرف از سوی کسی زده شده است که برای او بسیار مهم است، کودک دیگر قادر نخواهد بود که ان وظیفه را به خوبی انجام دهد.یا شخصی را در نظر بگیرید که باور دارد نمیتواند سخنران خوب و برجسته ای باشد،با اینکه تمام شرایط لازم را برای سخران عالی بودن دارد،اما نمیتوند در جمعی سخنرانی کند.باور و اعتقادات ما بسیار قوی هستند.
    فروشنده ای که برای خود هدف پنج هزار دلاری در نظر گرفته بود،تا در یک محله ای فقیر بتواند در عرض یک سال به این هدف برسد،او موفق میشود.مدیر این فروشنده تصمیم میگیرد تا این فروشنده را به محله ای ثروتمندان بفرست تا فروش این فروشگاه را چند برابر کند،ولی در کمال تعجب فروشنده باز هم به عدد پنج هزار دلار که رسید مریض شد و تا اخر سال نتوانست به محل کار خود برگردد،چرا؟چون برای خود یک باور پنج هزاری دلاری ایجاد کرده بود.
    اغراق نیست اگر بگویم که همه ای انسانها هیپنوتیزم شده اند!!!!!یا با افکاری که دیگران به انها تحمیل کرده اند ویا با افکاری که معتقد هستند درست اند.برای مثال ورزشکاری را در نظر بگیرید که در مسابقات وزنه ای 180 کیلویی را بالای سر برده است و دارای عضلات بسیار قوی است،اما بعد از اینکه وزنه بردار هیپنوتیزم میشود،به او گفته میشود که نمیتواند قلم را از روی میز بردارد،اکنون عملا قادر به برداشتن قلم از روی میز نیست.نه اینکه عضلات این شخص یکدفه ضعیف شده است نه، بلکه در تخیل خود به این باور رسیده اند که نمیتواند قلم را از روی میز بلند کند*.
    درون شما،هر کسی که میخواهید باشید،قابلیت وقدرت انجام هر کاری نهفته است که برای شاد و موفق بودن لازم دارید.به محض اینکه بتوانید باورهایتان را تغییر دهید.
    حداقل ۹۵ درصد از افراد در زندگی شان تا حد گرفتار حس حقارت هستند و این حس یک مانع جدی برای موفقیت و خوشبختی است.هر شخصی در کره زمین نسبت ب فرد دیگر پایین تر است.من میدانم که نمیتوانم یک ورزش کار حرفه ای را شکست دهم.ولی میدانم از بسیاری افراد در شغل وحرفه ای خود قوی تر و بهتر هستم،پس نباید اجازه دهم که چون از یک ورزش کار حرفه ای بهتر نیستم حس حقارت کنم.این ها همه به این خاطر است که به خود اجازه داده ایم با این فکر کاملا غلط هیپنوتیزم شویم که (( من باید اینگونه یا ان گونه باشم،یا من باید مثل هر کس دیگری باشم)).واقعیت این است که شما پست تر نیستید،شما برتر نیستید،شما فقط شما هستید.خداوند هیچ شخصی را به عنوان نمونه یا استاندارد نیافریده،که بخواهیم به طریقی او را الگو قرار دهیم.هرکسی برای خودش خاص است مانند دانه های برف که انفرادی و یکتا ساخته شده اند.
    با تشکر
    ویرایش توسط Mr. & Mrs. hatami : 09-21-2021 در ساعت 23:52

  20. 8 کاربر برای این پست سودمند از Mr. & Mrs. hatami عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •