صفحه 5 از 9 نخستنخست ... 34567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 41 به 50 از 84

موضوع: تحلیل بنیادی، تکنیکال یا ذهنی؟ (مارک داگلاس)

  1. #41

    sajad71 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2021
    محل سکونت
    isfahan
    نوشته ها
    607
    تشکر
    1,786
    6,402 بار در 608 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 1 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    سلام
    برای بار دوم این کتاب میخوام شروع کنم به خواندن بعد چند سال
    اول کتاب نوشته ۹۵ درصد معامله گران این بازار در سال اول پول هاشون از دست میدن
    بعد از یکسال که در آکادمی هستم
    کم کم دارم متوجه میشم این بازار چقدر سخته که بخوای جزو اون ۵ درصد باشی

  2. 13 کاربر برای این پست سودمند از sajad71 عزیز تشکر کرده اند:


  3. #42


    تاریخ عضویت
    Oct 2021
    نوشته ها
    146
    تشکر
    740
    689 بار در 138 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 1 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط ichi.trader98 نمایش پست ها
    خلاصه هر فصل از کتاب در یک پست قرار داده میشه
    کتاب "Trade in the zone" که در ایران به اسم "تحلیل بنیادی،تکنیکال یا ذهنی؟" چاپ شده نوشته اقای مارک داگلاس رو میتونید از کتاب فروشی های شهر تهیه کنید و نسخه PDF اش نیست فعلا

    بازار بورس و فارکس به خاطر پتانسیل درآمدی زیاد و راحت بودنش (راحت به نظر رسیدنش) خیلی از افراد رو به خودش جذب میکنه
    این افراد در مرحله اول که با بازار آشنا شدن چون اطلاعاتی در مورد تحلیل بازار ندارن همون اول کار به سمت افرادی میرن که سیگنال میدن یا میفروشن و یا حساب هاشون رو به افرادی میدن که برای اونا مدیریت سرمایه کنه ولی بعد از مدت کوتاهی که سود کردن میبینن که دیگه بازخورد مثبت قبلی رو نداره و بیشتر از سود هایی که گرفتن ضرر کردن
    بعد از این اتفاقات سعی میکنن خودشون معامله گری و تحلیل رو یاد بگیرن و برای خودشون یک سیستم معاملاتی طراحی کنن و یا بخرن.
    و بعد انتظار دارن که همه کار ها به خوبی پیش بره و اینا میلیاردر بشن که درست تو همین نقطه از مسیر متوجه میشن که معامله گری یکی از سخت ترین کارایی هست که تا الان باهاش مواجه شدن!

    بر اساس امار منتشر شده 95% از افرادی که تازه وارد بازار بورس و فارکس میشن همون سال اول همه پولشون رو از دست میدن!

    اکثر افرادی که تازه وارد این بازار ها میشن و شکست میخورن دکتر،مهندس،وکیل و... هستن و در کار های قبلیشون موفق بودن و فکر میکردن که اگه وارد کار معامله گری هم بشن به دلیل هوش و استعدادی که دارن میتونن موفق بشن!

    از نظر اقای مارک داگلاس موفقیت تو کار معامله گری و تجارت ذاتی نیست و کاملا اکتسابی هست و چیزی جز برنامه ریزی یک ساختار ذهنی ویژه نیست!
    این ساختار فکری، که برای موفقیت در بازار لازم هست با کلیه ساختار هایی که در زندگی از طریق مدرسه و دانشگاه و کار یادگرفتیم کاملا فرق داره و دلیل اینکه افرادی که در کار های قبلیشون موفق بودن و الان تو کار معامله گری شکست میخورن هم از اینجا اب میخوره چون فکر میکنن با اون طرز فکر قبلی میتونن تو این بازار هم موفق بشن!

    باید تمام مهارت ها و دستاورد ها و نگرش و طرز فکری که قبلا در تمام جنبه های زندگی داشتیم رو کنار بذاریم چراکه به اعتقاد مارک داگلاس اکثر این ها برای کار معامله گری نامناسب هست

    و هدف هر معامله گری رسیدن به سود مشخص و مستمر از بازار هست با اینکه افراد خیلی کمی به این هدف میرسن به نظر شما فرق بین تریدر موفق و تریدر ناموفق چیه؟ تنها فرقش در نحوه تفکر اونا هست
    بر اساس چیز هایی که در طول زندگی یادگرفتیم و تجربه کردیم یک طرز فکر خاصی در ما شکل گرفته که روی عملکرد ذهنی ما تاثیر گذاشته و این عملکرد ذهنی با ویژگی های بازار همخوانی نداره و این چیزی هست که باعث میشه اکثرا افراد نتونن به سود مشخص و مستمر از بازار برسن

    معامله گر هایی که به شیوه انجام معاملات و سیگنال های سیستمشون بیشتر از احساسات و طرزفکر خودشون اعتماد دارن و از رفتار های بازار ترسی ندارن، موفق هستن.

    - لازم نیست برای بدست اوردن پول بدانید که چه اتفاقی خواهد افتاد
    - هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد
    - هر لحظه منحصر بفرد است و هر نتیجه ای یک تجربه منحصر بفرد می باشد
    افرادی که در معاملاتشان نگران موارد بالا هستند دچار ترس و استرس می شوند و نتیجه معاملاتشون با هر سیستم سود دهی چیزی جز ضرر نیست

    صرف نظر از اینکه نتیجه معاملاتشان سود یا ضرر باشد باید منتظر باشید که دوباره سیستم معاملاتی شما سیگنال برای معامله صادر کند و شما باید بدون هیچ شک و تردیدی وارد معامله شوید و بار ها و بار ها این را به صورت منظم انجام دهید تا یاد بگیرید که کدام استراژی سود ده هست

    رعایت این نظم باعث میشود که به خودتان و سیستم تان اعتماد کنید و با اعتماد به نفس و بدون ترس معامله کنید

    هدف از این کتاب پرورش یک ذهن حرفه ای برای تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه ای در کار تجارت است که به سود مستمر میرسد

    در این کتاب فرض نویسنده این است که شما یک سیستم معاملاتی دارید (حتی اگر درصد موفقیت سیگنال 50 - 50 باشد) و فقط باید بتونید بهش اعتماد کنید که بدون ترس و استرس و با اعتماد به نفس در بازار معامله کنید

    سلام دوست عزیز بسیار ممنونم ازتون هم بابت تاپیک خوبتون ، هم برای وقتی که گذاشتین برای این پست ها.

  4. 10 کاربر برای این پست سودمند از zani@m عزیز تشکر کرده اند:


  5. #43

    MohsenBjp آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Zanjan
    نوشته ها
    5,103
    تشکر
    42,522
    12,524 بار در 4,742 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3570 پست
    برچسب زده شده
    در 3 تاپیک
    به نام خدا
    یک آبان ماه هزار و چهارصد و یک
    "پیش گفتار"


    هدف ما:
    1-نحوه ی کارکرد احساساتِ آدما رو تحلیل کنیم و بشناسیم
    2-تفاوت های جامعه ای که توش بزرگ شدیم با بازار های مالی رو بررسی کنیم
    3-بعد از اینکه فهمیدیم بازار با جامعه متفاوته، یه سری راهکار برای "تطبیق" خودمون با این ساختارِ متفاوت(بازار) ارائه کنیم


    معامله گر باید متوجه تفاوت بسیار زیادِ بازار، با محیطی که توش بزرگ شده بشه، اگه نتونه این تفاوت هارو درک کنه، هیچ موقع متوجه نمیشه که: خیلی از عقایدی که تو طولِ زمان کسب کرده تا بوسیله ی اونا بتونه تو جامعه درست رفتار کنه، تو محیطِ معامله گری مثلِ یه مانع عمل میکنه، برای مثال: معامله گر نیازمند درجه ی بالایی از اتکا به نفس و خویشتن داریه، اما خیلی از ما فاقد اتکا به نفس هسیتم، چون تو محیطِ اجتماعیِ ما، رفتارِ ما توسطِ کسی که قدرتِ بیشتری از ما داشته کنترل شده( با این هدف که رفتارِ مارو برای هم خوانی با جامعه اصلاح کنه)، بخاطر همین ما هم یاد گرفتیم که "کسب قدرت" برای دستکاری و تغییر چیزهای خارجی، تنها راهِ رسیدن به موفقیته، اما این دستاورد تو محیط معامله گری کاربردی نداره، چون هیچکس قدرتِ لازم برای تغییر و هدایت بازار رو نداره.


    از سمتِ دیگه، بازار هم هیچ قدرتی برای کنترل شما نداره، عده ی محدودی به این درک رسیدن که خودشون مسئولیت کاملِ اعمالشون رو بر عهده دارن...
    محیط های بیرونی که ما بهشون عادت کردیم کاملا ساختار یافته هستن، اما تو بازار همه برای ابراز خلاقیت آزاد هستن، بخاطر همین شما باید برای خودتون یه سری قوانین وضع کنید و خودتون رو ملزم به رعایتِ اونا کنید، چون شما نه تنها باید در موردِ "ورود یا عدم ورود" به معامله تصمیم بگیرید، بلکه در موردِ "زمان ورود"، "مدت زمانِ موندن تو معامله" و "زمان خروج" هم تصمیم گیری کنید، نکته ی دیگه اینکه: بخاطر وجود اهرم، حتی معاملاتِ کوچیک میتونن شمارو به بی نیازی مالی برسونن یا که تمام دارایی شمارو نابود کنن، این ویژگی باعث میشه وسوسه بشید برای اینکه:بذار این "یک بار" رو از قواعدم چشم پوشی کنم، پس بخاطر "آزادی عمل کامل" و "فرصت های سود و زیان نامحدود" اگر شخصی ذهنش در راستای "کنترل کننده های خارجی" و "انتظارات جامعه" شکل گرفته باشه، چیزی جز فاجعه ی روانی و مالی عادیش نمیشه.



    قبل از اینکه شخص بتونه تو یه محیط بدون ساختار(مثل مارکت) موفق بشه، باید حس های "اعتماد به نفس(نداشتن ترس) و اتکا به نفس(اینکه شخص تو لحظه بدونه که باید چیکار کنه و سپس بی درنگ اونو اجرا کنه) رو داشته باشه، هر معامله گری تو یه نقطه از زندگی حرفه ایش، بالاخره میفهمه که: همه ی ما بخاطر روش پرورش مشابهمون تو جامعه، سعی میکنیم بازار رو کنترل شده فرض کنیم و آینده ی بازار رو پیش بینی کنیم و بعد متعصبانه منتظر رخ دادن پیش بینیمون بشینیم، این نقطه همون جائیه که باید تو ذهنمون، یه انعطاف پذیری ذهنی ایجاد کنیم و به یک بی طرفی تو مشاهدات خودمون از بازار برسیم...
    بازار من دوست دارم نمیشناسه، بازار قانون داره


    تیموسی استالر: معتقدم 80% موفقیت در معامله گری به موضوعات روان شناسی و 20% به روش تحلیل فرد(تکنیکال یا بنیادی) بستگی داره، پس ممکنه شخص با داشتن اطلاعات متوسط از نحوه ی تحلیل، ولی با تسلط روانی بتونه کسب درامد کنه، اما یه شخص با در اختیار داشتن یه سیستم که کارآمد بودنش در طول زمان اثبات شده، به دلیل نداشتن کنترل روانی لازم، نهایتا بازنده باشه...

    ویرایش توسط MohsenBjp : 11-18-2022 در ساعت 18:40
    هر چیز پیش از این بوده، پس از این هم خواهد بود و هر آنچه پیش از این انجام شده، پس از این هم انجام خواهد شد و هیچ چیز زیر این خورشید جدید نیست.
    "ویلیام دلبرت گن"

  6. 32 کاربر برای این پست سودمند از MohsenBjp عزیز تشکر کرده اند:


  7. #44

    MohsenBjp آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Zanjan
    نوشته ها
    5,103
    تشکر
    42,522
    12,524 بار در 4,742 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3570 پست
    برچسب زده شده
    در 3 تاپیک
    به نام خدا
    دوم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
    "فصل اول"

    از سال 1982(تاریخ شروع نوشتن این کتاب) تا الان، معاملات تو همه ی ابعاد رشد داشته(تنوع کتاب ها، سیستم ها، نرم افزارهای کامپیوتری و ...) اما همچنان معامله گران کمی، سودهای بزرگی از بازار میگیرن و بیش از 90% معامله گران بازنده ی محض هستن، تفاوت میانِ اقلیت برنده ها و اکثریت بازنده ها، بخاطر داشتن نگرش مبتنی بر انضباط ذهنی در معامله گریه، معامله گران موفق تاکید میکنن که از زمانی سودده مستمر شدن که: "خویشتن داری"، "انضباط"، "کنترل احساسات" و توانایی "تطبیق" برای همسو شدن با جریان بازار رو یاد گرفتن،نکته ی جالب اینجاست که تمامی این عوامل مربوط به روان شناسی فردی هستن وهیچ ربطی به پیشرفت های اخیر یا سیستم های تکنیکال و ... ندارن

    همه ی معامله گران(چه برنده، چه بازنده) در نقطه ای از حرفه معامله گری خودشون، تشویش، اضطراب و درد روانی ناشی از شکست رو تجربه کردن، اما برنده ها کسانی بودن که این موانع روان شناسی رو شناختن و خودشون رو برای غلبه به اونا به زحمت انداختن، که البته این کار حتی برای بهترین و باهوش ترین هاشون هم چندین سال طول کشیده

    کلید موفقیت معامله گران، خویشتن داری، انضباط و کنترل احساساته که هیچ کدوم از این صفات، مادرزادی نیستن و تماما اکتسابی هستن و فرا گرفتنشون هم به روش "سعی و خطا" انجام میشه که سرشار از درد و رنج روانیه، عیب یادگیری با روش سعی و خطا اینه که: قبل از فراگیریِ کاملِ این صفات، معامله گر تمام سرمایشو از دست داده و اونایی که سرمایه ی بیشتری داشتن و باقی موندن، هیچ وقت از صدمات روانی که تو فرآیند یادگیری متحمل شدن رها نمیشن، معامله گرانی که این مهارت هارو با سعی و خطا یاد میگیرن، به این معنیه که بارها زمین خوردن و از هر اشتباه چیزی آموختن و خودشون رو تطبیق دادن، این اشخاص گام هایی که تو این مسیر برداشتن رو ثبت نکردن(مثلا تحمل درد، نگرانی، درماندگی) و چون این شخص دقیقا نمیدونه که چطور این مهارت هارو فرا گرفته، براش سخته که به دیگران توضیح بده و چون به اون درآمدی که همیشه آرزوش رو داشته رسیده، دیگه انگیزه ای برای صرف وقت و انرژی برای آموزش این مهارت غیرملموس به دیگران رو نداره، چون آموزش این مهارت خودش نیاز به مهارت های خاص جداگانه داره که کاملا متفاوت از مهارت های معامله گریه، این افراد میتونن دانستشون رو به شما انتقال بدن، اما نحوه ی رفتارشون رو نه، دقیقا مثل نقاشی که نمیتونه توضیح بده چطوری رنگ هارو ترکیب میکنه یا قلم مو رو روی بوم هدایت میکنه، چون این مفاهیم غیرقابل لمس و توضیح هستن!

    اگه معامله گر تو فشار مالی باشه، بعیده که بتونه درست معامله کردن رو یاد بگیره یا پول هایی که بدست میاره رو حفظ کنه، یعنی اگه توان باختن پولی که باهاش معامله میکنید رو ندارید، شرایط مطلوبی برای معامله گری ندارید


    هیچ کدوم از ما نمیتونیم تو لحظه، از تمام چیزهایی که اطرافمون رخ میدن آگاهی داشته باشیم، پس ناخودآگاه روی اونایی تمرکز میکنیم که بیشترین اهمیت رو دارن و بصورت خودکار، سایر اطلاعات از نظرمون دور میمونه، با این تفسیر اگه ما ضرر میکنیم فقط به این خاطره که تمام سعی و تلاشمون رو روی ضرر نکردن گذاشتیم، یعنی بجای تمرکز روی اطلاعاتی که نشانگر وجود فرصت های سودده هستن،روی ترس هامون تمرکز میکنیم و ذهنمون فرصت های مناسب رو نادیده میگیره، راه درست اینه که: ضرر رو بدونِ احساس گناه، خشم یا سرافکندگی "پذیرا" باشیم، اینجوری ترسمون از باخت میریزه و بازار رو متفاوت میبینیم و این موضوع(معامله کردن بدون ترس از ضرر) برای موفقیت تو این عرصه حیاتیه
    ویرایش توسط MohsenBjp : 10-24-2022 در ساعت 09:00
    هر چیز پیش از این بوده، پس از این هم خواهد بود و هر آنچه پیش از این انجام شده، پس از این هم انجام خواهد شد و هیچ چیز زیر این خورشید جدید نیست.
    "ویلیام دلبرت گن"

  8. 24 کاربر برای این پست سودمند از MohsenBjp عزیز تشکر کرده اند:


  9. #45

    MohsenBjp آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Zanjan
    نوشته ها
    5,103
    تشکر
    42,522
    12,524 بار در 4,742 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3570 پست
    برچسب زده شده
    در 3 تاپیک
    به نام خدا
    سوم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
    "فصل دوم"

    هدف: بررسی اینکه چرا یه الگوی فکری جدید لازمه؟

    گفته شد که تربیت های معمولِ اجتماعی، یه سری باورها و ارزش ها و الگوهای فکری تو شخص ایجاد میکنن تا بشه به کمک اونا تو جامعه زندگی کنیم و به خواسته هامون برسیم، اما اگه همون الگوها تو معامله گری استفاده بشن، چیزی جز ترس و اضطراب و ناکامی عاید فرد نمیشه و فرد متعجب میمونه که کجای کارش اشکال داره!، بهترین ابزار برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق، یاد گرفتن یه الگوی فکری جدید و متناسب با بازاره، اما برای یادگیریش لازمه تو بعضی از باورهای قبلیمون تجدید نظر کنیم و خودمون رو با شرایط معامله گری "تطبیق" بدیم.


    دوتا تفاوت مهم بین بازار و جامعه ی ما:

    1) اتفاقاتی که تو بازار میفتن بی پایان هستن و دائما تغییر میکنن و بدونِ ساختار و مسیر مشخص در حرکتن، به همین خاطر این قابلیت رو دارن که بصورت نامحدود، شمارو به سود یا ضرر برسونن، بخاطر همین ویژگی بازار تاثیرات روانی زیادی روی تریدر میتونه بزاره، چون تو جامعه، همه ی ما سعی کردیم که با تعریف یه سری مرزها و قوانین مشخص، زندگیمون رو سازماندهی کنیم، چرا که این کار حس امنیت و آرامش رو به ما میده، اما بازار پویاست و دائما درحال حرکته، به همین خاطر تو هر لحظه معامله گر رو مجبور به تغییر میکنه و حس امنیتش رو نابود میکنه

    2) اصول شناخته شده ی: "صرف وقت"، "تلاش" و "پاداشِ متناسب با کار" که توی اکثر مشاغل وجود داره، توی معامله گری بی معنیه، ممکنه یه معامله گر ظرف چند دقیقه یه سودِ عالی کنه، شاید فکر کنید که این مدل پول درآوردن اشکالی نداشته باشه اما خیلی اشکال داره! چون ما، توی سیستمِ ساختاریافته ای که بزرگ شدیم، این باور رو کسب کردیم که شخصیکه کار نکرده، نباید پولی دریافت کنه، به همین خاطر کسب سود فراوان اونم تو کوتاه مدت و بدون هیچ تلاشی، با تعریفی که ما از پول درآوردن داریم نمیخونه، بخاطر همین تناقض ذهنی، معامله گر یه راهی پیدا میکنه تا تمام سودهاشو به بازار برگردونه! توجه نکردن یا عدم آگاهی از این تفاوت های ساختاری بین جامعه و بازار، منشا خطاهای اصلی معامله گرانه، به همین خاطر ایجاد یه الگوی فکری مناسب میتونه با تعریف درست رفتار بازار و تفاوت هاش با جامعه، از بسیاری از مشکلات جلوگیری کنه


    یه سری اشتباهات که ریشه در طرز فکر ما دارن وقابل تغییرن:

    1) تعریف نکردن حد ضرر
    2) نبستنِ پوزیشنِ در ضرر، وقتیکه خودمونم میدونیم احتمالش کمه بره تو سود
    3) اصرار در مورد جهت بازار(تعیین تکلیف برای بازار)
    4) تمرکز روی مقدار عددی سود و ضرر، به جای بررسی ساختارِ بازار
    5) معامله برای انتقام و تنبیه بازار(بخاطر ربودن پول شما تو یه پوزیشن ضررده)
    6) نبستن پوزیشن یا ورود نکردن در جهت مخالف، وقتی خیلی واضح تغییرجهت رو حس میکنیم
    7) پیروی نکردن از چک لیست
    8) ترس از ورود به معامله بعد انجام تحلیل
    9) داشتن سود مستمر تو یه دوره زمانی و تقدیم تمامی سودها تو یکی دو معامله به بازار و تکرار چرخه


    مهارت هایی که باید کسب بشه:

    1) باید بتونید شرایطی رو که معامله گر طی اون مرتکب یکی از اشتباهات رایج معامله گری میشه رو شناسایی کنید
    2) مسیر رسیدن به هدفتون رو تجسم کنید و بعد با یه نگاه مثبت و بدون ترس روی اون چیزی که قراره بدست بیارید تمرکز کنید
    3) مهارت های معامله گری یه سری ابزار هستن که با اونا میتونید به رویدادها نگاه کنید وعکس العمل مناسب رو واسه اون رویداد نشون بدید، این مهارت هارو شناسایی کنید و روی یادگیریشون تمرکز کنید، نه روی پولی که محصولِ جانبی حاصل از این مهارت هاست
    4) یاد بگیرید معاملات خودتون رو به محض شناسایی فرصت اجرا کنید
    5) بزارید ساختارِ مارکت واستون مشخص کنه چه مقدار سود واستون کافیه، نه تفکرات خودتون
    6) یاد بگیرید یه نگاه بی طرف نسبت به بازار داشته باشید


    سیستم معامله گری:
    بازار ترکیبِ فرصت های بی شماره که هر کدوم ریسک و بازده خاص خودشون رو دارن، سیستم معامله گری این بازه ی وسیع رو به یک بازه ی کوچکتر محدود میکنه، چون ذهن معامله گر بطور همزمان قادر به پردازش همه ی اونا نیست، بدون سیستم ممکنه معامله گر خودشو تو یه دریای بیکران از تهدیدها و فرصت ها ببینه، هر سیستم یه فرصت ورود رو "پیشنهاد" میده و پیروی از این "پیشنهاد" باعث پرورش یه سری "مهارت ها" میشه، هر "پیشنهاد" داره یه مسیری رو نشون میده، اما "مهارت"، هم مسیر رو نشون میده و هم شروع به رهبری کردن فرد توی این مسیر میکنه، حالا یه الگوی فکری صحیح تمامِ این مهارت هارو سازمان دهی میکنه و تعیین میکنه که چه مهارتی باید تو چه زمانی استفاده بشه.


    دلایل ناموفق بودن معامله گران:

    1) نداشتن مهارت لازم
    2) عقاید محدود کننده
    3) نداشتن نظم
    ویرایش توسط MohsenBjp : 10-25-2022 در ساعت 09:09
    هر چیز پیش از این بوده، پس از این هم خواهد بود و هر آنچه پیش از این انجام شده، پس از این هم انجام خواهد شد و هیچ چیز زیر این خورشید جدید نیست.
    "ویلیام دلبرت گن"

  10. 24 کاربر برای این پست سودمند از MohsenBjp عزیز تشکر کرده اند:


  11. #46

    MohsenBjp آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Zanjan
    نوشته ها
    5,103
    تشکر
    42,522
    12,524 بار در 4,742 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3570 پست
    برچسب زده شده
    در 3 تاپیک
    به نام خدا
    چهارم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
    "فصل سوم"


    هدف:اثبات اینکه همیشه حق با بازاره

    اون چیزیکه شما میخواید یا بهش عقیده دارید یا انتظارشو دارید، تو روند کلی بازار هیچ تاثیری نداره، مگر اینکه حجم معاملاتتون اونقدری بالا باشه که یه نیروی عرضه یا تقاضایی ایجاد کنید که قدرت کافی برای جمع کردن تمام تقاضاها یا عرضه هایی رو که در مورد قیمت با شما هم عقیده نیستن رو داشته باشه
    توضیحات استاد: هم جهت شدن با روند کلی مارکت


    قیمت همیشه به جهتی حرکت میکنه که برآیند نیروها به اون جهت باشه، مثلا اگه قیمت از کفِ تاریخیش هم پایینتر اومد، اینکه شما فکر کنید که نباید همچین اتفاقی میفتاد کاملا بی معنیه، مگر اینکه خودتون با حجم مناسب مانع از پایینتر اومدن قیمت بشید، شکسته شدن این کف به این معنیه که یه عده براین باور بودن که حتی قیمتِ اون کفِ تاریخی، از قیمت مدنظرشون بالاتره و حتی اون کف رو یه فرصت مناسب برای فروش دونستن، بخاطر همینه که هرچقدرم تحلیلتون قوی باشه، احتمالش هست که بازار با شما هم عقیده نباشه، یه نکته ی مهم دیگه اینه که: تو بازار، بر خلاف محیط های اجتماعی، مدارک دانشگاهی، شان اجتماعی، شهرت و حتی ضریب هوشی بالا، برای شما هیچ حقی ایجاد نمیکنه، تو بازار فقط و فقط نیروی معامله گران باعث حرکت قیمت میشه و این حرکت باعث ایجادِ فرصت هایی میشه که میتونن سود ایجاد کنن
    گرفتن مدرک خیلیم خوبه


    هر معامله گر باید اول یک "نظاره گر" باشه تا فرصت هارو شناسایی کنه و بعد یک "مشارکت کننده" باشه تا معامله انجام بده، بطور خلاصه بازار هرگز اشتباه نمیکنه، یعنی تو این محیط، امکانِ اشتباه فقط و فقط برای معامله گر وجود داره و عکسش صحیح نیست، پس همیشه این سوال رو از خودتون بپرسید: کدوم یک از اینا برای من مهم تره: حق به جانب بودن یا پول درآوردن؟


    ویرایش توسط MohsenBjp : 11-17-2022 در ساعت 17:59
    هر چیز پیش از این بوده، پس از این هم خواهد بود و هر آنچه پیش از این انجام شده، پس از این هم انجام خواهد شد و هیچ چیز زیر این خورشید جدید نیست.
    "ویلیام دلبرت گن"

  12. 23 کاربر برای این پست سودمند از MohsenBjp عزیز تشکر کرده اند:


  13. #47

    MohsenBjp آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Zanjan
    نوشته ها
    5,103
    تشکر
    42,522
    12,524 بار در 4,742 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3570 پست
    برچسب زده شده
    در 3 تاپیک
    به نام خدا
    پنجم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
    "فصل چهارم و پنجم"


    "پتانسیل سود و ضرر نامحدوده" و "قیمت ها در حرکت دائمی هستن"
    برای توصیفِ نامحدود بودن بازار، اونو با مسابقات شرط بندی مقایسه میکنم، تو هر شرط بندی، شما دقیقا میدونید چه مبلغی رو قراره ببازید یا ببرید(طبق مقدار پولی که وسط گداشتین) اما تو بازار اینجوری نیست، چون نمیدونید که قیمت از اون نقطه ای که شما پوزیشن گرفتید، قراره تا کجا بره، پس مقدار سود و زیان نامحدوده، این ویژگی بازار باعث ایجاد این دیدگاه میشه که: یه روزی با یک معامله، تمام آرزوهای مالی من برآورده میشه، رخ دادن این اتفاقم چندان غیرممکن نیست(هر چند احتمالِ کسبِ این سود وجود داره، اما اینکه احتمال رخدادش در عمل چقدره یه بحث دیگست)اما اگه تمرکزتون فقط روی تحقق این آرزو باشه، این تمایل در شما به وجود میاد که: به اطلاعاتی که نظر شمارو تایید میکنن توجه کنید و اطلاعاتی که پوزیشن شمارو رد میکنن رو نادیده بگیرید،توهم پولدار شدن با یک یا چند معامله، جزء یه سری فاکتورهای روان شناسیه که روی تحلیل شما تاثیر میزاره، حداقل آسیب این توهم اینه که: مانع از این میشه تا یاد بگیرید دیدگاه بی طرفانه نسبت به بازار داشته باشید.


    از نظر روان شناسی، بازار فاقد نقطه ی شروع و پایانه(بر خلاف شرط بندی که دارای یه ساختار زمانی مشخصه) شاید بگید بازار سر یه ساعت مشخصی باز و بسته میشه، اما برای هر معامله گر، بازی زمانی شروع میشه که وارد معامله میشه و زمانی به پایان میرسه که از معامله خارج بشه، نا مشخص بودن نقطه ی شروع و پایان بازار، یه ویژگی خیلی زیان باره، اگه بخواد با شرط بندی مقایسه بشه، بازی با یه مبلغ دقیق و تو یه زمان مشخص شروع و تموم میشه و حداکثر زیان هر فرد، همون مبلغ شرط شده میشه و برای اینکه شخص دوباره ببازه، لازمه آگاهانه روی یه مبلغ دیگه شرط ببنده و اگه هیچ کاری نکنه، داراییش کم نمیشه، نکته ی مهم اینه که: لازم نیست در مورد اتمام بازی تصمیمی گرفته بشه، چون بازی طبق قواعدش به پایان میرسه، اما محیط بازار کاملا متفاوته، چون اگه روند بازار خلافِ موقعیت شما باشه، شما باید یه کاری انجام بدید تا ضررتون متوقف بشه و اگه کاری نکنید ضرر کردنتون ادامه پیدا میکنه


    "اینکه چه مبلغی از سود یا ضرر رو کافی میدونیم؟"
    وقتی تو یه پوزیشنِ سودده هستیم، مقدار عددی برای "کافی" چقدره؟ "طمع" از جایی بوجود میاد که هیچ مقداری برای "کافی" وجود نداشته باشه(چون قیمت تو یه محیط نامحدود در حال حرکته) و برعکس، هیچکس دلش نمیخواد یه پوزیشن در ضرر رو ببنده، چون این به معنی قبول کردن شکسته، بخاطر همین خودتون رو گول میزنید که اینم قراره بره تو سود و فعلا تو جهت درست حرکت نکرده،در نتیجه، یه پاسخِ واحد برای مقدارِ "کافی" وجود نداره، چون به خیلی از فاکتورها تو زندگی شخصی شما وابسته است و وجودِ این موضوعات شخصی باعث میشه معامله گر نتونه بی طرفانه به بازار نگاه کنه، به همین خاطره که میگن: با پولی معامله کنید که توان باختنش رو دارید(معامله نه سرمایه گذاری) چون هرچقدر این پول اهمیت کمتری تو زندگیتون داشته باشه، درگیر شدن ذهنتون راجع به موضوعات شخصی زندگیتون کمتر میشه، چون بازار یه میدان نبرد خطرناکه که شمارو با موضوعات شخصی پیچیده ای رودر رو میکنه، که دوام آوردن در مقابلشون خیلی سخته، پس هدفتون این باشه که یاد بگیرید تا به بازار اجازه بدید که به شما بگه قراره چیکار کنه، نه اینکه شما براش تعیین تکلیف کنید و همچنین اجازه بدید بازار تعیین کنه چه مقداری "کافیه"(اینم به یاد داشته باشید که تا زمانیکه باورهای شما بر پایه ی "ضرر"، "اشتباه"، "طمع" و "انتقام" باشه و مستقل از بازار حرکت کنه، این کار خیلی سخت میشه)


    "انتقام": تو شرط بندی فقط میتونید اون مبلغی که ریسک کردید رو ببازید(که قبلا مسئولیتش رو تو ذهنتون قبول کردید) اما تو معامله ممکنه خیلی بیشتر از اون چیزی که قصد داشتید ریسک کنید رو ببازید(بخاطر ناتوانی تو خروج از معامله، جهش ناگهانی قیمت و ...) اگه نتونید این ضرر رو قبول کنید، دنبال مقصر میگردید، حالا کی مقصره؟ مطمئنا بازار، اینجاست که انتقام میاد وسط، حالا اگه شما فرضا 20 گام ضرر کرده باشید، معامله ی جدیدتون رو با 10 گام سود نمیبندید، حتی اگه بازار خیلی واضح بگه که بیشتر از این کشش ندارم، چون اصرار شما رو اینه که ترجیحا بالای 20 گام به شما سود بده تا راضی بشید، وقتی شما به اجبار میخواید پولتون رو پس بگیرید، بازار رو دشمنتون فرض میکنید و بجای هماهنگ کردن خودتون، سعی میکنید در برابرش قرار بگیرید و اصلا هم به این فکر نمیکنید که اگه بیش از حد ضرر کردید، این خودتون بودید که خواستید پولتون رو تقدیم به بقیه ی معامله گران کنید! چون شما معامله ی قبلی رو تموم شده نمیدونید، به خودتون اجازه نمیدید که به فرصت های سودده حال حاضر فکر کنید، باید یاد بگیرید که هر چقدر خودتون رو از باورهای منفی در مورد: "ضرر"، "اشتباه کردن" و "انتقام" رها کنید، به همون اندازه به بازار اجازه میدید تا بهتون بگه تو قدم بعدی قراره چیکار کنه، بین این دو موضوع یه همبستگی وجود داره که بیشتر افراد ازش اطلاعی ندارن، تا اینکه یه روز از طریق سعی و خطا یا یه کتاب مثل این بهش پی میبرن، که اینکار باعث یه سری صدمات روانی میشه که فرآیند تبدیل شدن به یه معامله گر موفق رو پیچیده ترش میکنه.
    توضیحات استاد: قبول کردن ضررها
    ویرایش توسط MohsenBjp : 11-17-2022 در ساعت 18:15
    هر چیز پیش از این بوده، پس از این هم خواهد بود و هر آنچه پیش از این انجام شده، پس از این هم انجام خواهد شد و هیچ چیز زیر این خورشید جدید نیست.
    "ویلیام دلبرت گن"

  14. 21 کاربر برای این پست سودمند از MohsenBjp عزیز تشکر کرده اند:


  15. #48

    MohsenBjp آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Zanjan
    نوشته ها
    5,103
    تشکر
    42,522
    12,524 بار در 4,742 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3570 پست
    برچسب زده شده
    در 3 تاپیک
    به نام خدا
    ششم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
    "فصل ششم"

    محیط اجتماعی ما یه ساختار خاصی داره که دارای یک شروع، پایان و یه سری قواعد مشخصه که رفتار مارو هدایت میکنه، اما بازار فاقد ساختاره و برای بازی، قانونی پیش پای ما نمیزاره، این ماییم که باید قواعد بازی رو تعریف کنیم و برای این کار آزادی عمل زیادی داریم، درسته که منضبط بودن و ایجاد ساختار خیلی از مشکلات روانشناسی معامله گر هارو برطرف میکنه اما، یه مانع روانشناسی وجود داره که نمیزاره این قواعد رو برای خودمون وضع کنیم، اون عامل اینه که درصورت وضع قوانین، مجبوریم مسئولیت تمام نتایج رو بپذیریم و اینجوری دیگه نمیتونیم اشتباهاتمون رو گردن بازار یا افرادِ دیگه بندازیم، این موضوع یه تناقض روانی ایجاد میکنه، چون تنها راهی که یه معامله گر میتونه باهاش صحیح معامله کردن رو یاد بگیره اینه که با ایجادِ ساختار، عملکردش رو قابل سنجش کنه و مسئولیت پذیر باشه، اما از طرفی مایل نیست مسئولیت پذیر باشه، چون ممکنه نتیجه ی کارهاش رضایت بخش نباشن، برای مثال: یه معامله گری که قادره بازار رو خیلی خوب تحلیل کنه، بازم دنبال نظرات دیگرانه و نهایتا هم طبق نظر اونا وارد معامله میشه تا اگه پوزیشن شکست خورد، تقصیرو گردن اونا بندازه و مسئولیتش رو گردن نگیره


    بازار شبیه یه رودخونه ی طولانیه که همیشه در جریانه، ابتدا و انتها نداره و این امکان برای ما وجود داره که تو هر نقطه ای بپریم داخلش، این امکان هم وجود داره که کمی جلوتر تغییر مسیر بده، مثلا جایی که ما پریدیم تو آب، مسیر رود به سمت شمال باشه و کمی جلوتر بدون اینکه ما متوجه بشیم، مسیر به جنوب تغییر کرده باشه، اما تو جامعه ی ما، اشیاء پایدار هستن، مثلا ما مطمئنیم که ساختمان ها، درختان، خیابان ها و ... سرجای خود ثابت هستن ویک شبه جا به جا نمیشن، مثلا واسه رفتن سرکار و کسب درآمد، اطمینان داریم از همون مسیرهایی که همیشه سرکار میرفتیم خواهیم رفت، اما برای کسب پول از بازار، انگار آدرس محل کارتون و موقعیت خیابونا نسبت به هم تو هر لحظه داره تغییر میکنه و هیچ کسی هم اهمیت نمیده که شما محل کارتون رو پیدا میکنید یا نه


    جامعه ای که ما توش زندگی میکنیم، نگاه درستی به فرآیند "تعلیم و تربیت" نداره، اکثر ما مسئولیت اشتباهاتمون رو گردن نمیگیریم، چون از بچگی به ما تلقین شده که اشتباه کردن، شخصیت انسانی رو خدشه دار میکنه و حتی پدرومادر ها اشتباهات کودکانشون رو مسخره میکنن! برای اینکه مسئولیت اشتباهاتون رو گردن بگیریم باید "خویشتن پذیر" باشیم، برای اینکه بفهمید چقدر خویشتن پذیر هستید، چک کنید که: بعد از اینکه یه کاری رو انجام میدید و متوجه اشتباه بودنش میشید، چه احساسی نسبت به خودتون دارید؟ هر چقدر که راجع به خودتون منفی تر فکر کنید، تمایلتون برای فرار از مسئولیت و ترستون از تکرار اشتباه بیشتر میشه، برعکس هرچقدر خویشتن پذیری بالایی داشته باشید، سعی میکنید مثبت فکر کنید و بجای ایجاد ترس، تجربه و درس مفیدی بیاموزید و از قبول مسئولیت سرباز نزنید و اونو گردن بقیه نندازید


    "هدف این فصل" : روشن کردن ضرورت وضع قوانین
    "هدف فصل بعدی" : پیروی از قوانینی که وضع کردیم، علیرغم تمام مشکلات روانشناسی پیش رو
    ویرایش توسط MohsenBjp : 10-28-2022 در ساعت 10:21
    هر چیز پیش از این بوده، پس از این هم خواهد بود و هر آنچه پیش از این انجام شده، پس از این هم انجام خواهد شد و هیچ چیز زیر این خورشید جدید نیست.
    "ویلیام دلبرت گن"

  16. 27 کاربر برای این پست سودمند از MohsenBjp عزیز تشکر کرده اند:


  17. #49

    MohsenBjp آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Zanjan
    نوشته ها
    5,103
    تشکر
    42,522
    12,524 بار در 4,742 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3570 پست
    برچسب زده شده
    در 3 تاپیک
    به نام خدا
    هفتم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
    "فصل هفتم"

    اغلب معامله گرا نمیدونن که چرا یه کاری رو انجام میدن، چون از قبل برنامه ای برای انجام کارهاشون ندارن، یعنی معامله گر فی البداهه و ناگهانی یه کاری رو انجام میده و بعد از انجامش شروع به دلیل آوردن میکنه، دلایلی برای توجیه کارهای انجام شده یا بهانه هایی برای توجیه کارهای انجام نشده، اگه معامله گرا کارهاشون رو از قبل برنامه ریزی میکردن و برنامه هاشون رو صادقانه فاش میکردن، اون موقع میتونست به دیگران برای پیش بینیِ نحوه ی تحت تاثیر گرفتن قیمت ها کمک کنه، اما واقعیت اینه که فقط عده ی کمی از معامله گرا دلیلِ انجامِ کارهاشون رو میدونن و معمولا هم در مورد دلیل کارهاشون حرفی نمیزنن مگر اینکه هدف خاصی داشته باشن


    اون معامله گرهایی که به توانایی خودشون اطمینان دارن، اطلاعات مربوط به معامله ی خودشون رو از دیگران مخفی نگه میدارن، چون لو رفتن نقشه باعثِ کم شدنِ احتمالِ اجرای موفقش میشه، اما بعد از انجام پوزیشن خرید یا فروش، عمدا جهت پوزیشن خودشون رو آشکار میکنن تا بقیه ی معامله گرها هم ترغیب بشن و بخاطرِ رقابت بین اونا، قیمت تو جهتِ موافقِ اونا حرکت کنه، اما اون دسته از معامله گرهایی که اعتماد به نفس کافی برای کاری که میخوان انجام بدن رو ندارن، ایده های معاملاتیشون رو با اشتیاق بازگو میکنن و امیدوارن دیگران درست بودن کارشون رو مورد تایید قرار بدن


    "چرا معامله میکنیم؟"

    ما تو هر لحظه از زندگیمون درحال تعامل با محیط هستیم تا به روش خاص خودمون ابرازِ وجود کنیم، یعنی هرکاری که تو لحظه انجام میدیم یه نوع ابراز وجود به منظور برآورده کردن نیازها، خواسته ها، تمایلات یا رسیدن به اهدافمونه، امروزه افراد میتونن به چیزهایی فراتر از نیازهای اولیشون(خوراک، سرپناه و ...) فکر کنن، اما لازمش داشتن پوله، پس "پول" به این دلیل که ما باهاش میتونیم تو بخش های مختلف جامعه "ابراز وجود" کنیم، به یک نیاز تبدیل شده، به این معنی که داشتن پول به معنای آزادی در ابراز وجوده
    هر چیز پیش از این بوده، پس از این هم خواهد بود و هر آنچه پیش از این انجام شده، پس از این هم انجام خواهد شد و هیچ چیز زیر این خورشید جدید نیست.
    "ویلیام دلبرت گن"

  18. 24 کاربر برای این پست سودمند از MohsenBjp عزیز تشکر کرده اند:


  19. #50

    MohsenBjp آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Zanjan
    نوشته ها
    5,103
    تشکر
    42,522
    12,524 بار در 4,742 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3570 پست
    برچسب زده شده
    در 3 تاپیک
    به نام خدا
    هشتم آبان ماه هزار و چهارصد و یک
    "فصل هشتم"


    تجربه ای که شما از بازار دارید ساخته ی ذهن خودتونه، یعنی ممکنه شما و یه معامله گر دیگه به طور همزمان به یک چارتِ یکسان نگاه کنید و احساسِ متفاوتی نسبت بهش داشته باشید، یعنی بازار تو درکی که شما ازش دارید نقشی نداره، بازار تو هر لحظه میتونه اون چیزی که تو ذهن شما میگذره رو بازتاب کنه، مثلا یک پله صعود قیمت، از دیدِ یک ربات فقط یه پله صعوده و این واقعیت رو همه ی ما میدونیم، اما همین یه پله صعود، برای معامله گری که تو قیمت های پایینتر فروخته، میتونه به منزله ی خوردن استاپ لاس، واسه معامله گری که قبلا خریده، به معنای سیو سود و نقطه خروج و برای معامله گر سوم، یه فرصت برای پوزیشن خرید تلقی بشه(چون بر اساس تعریفات خودش، یه سطحِ مقاومتی شکسته شده)، پس با اینکه تمام اطلاعات داره از بازار گرفته میشه ولی بازار هیچ نقشی تو انتخاب معنی برای تغییرات قیمتی نداره


    تنها چیزی که مسلمه اینه که ما نمیتونیم رفتار بازار رو تغییر بدیم، فقط میتونیم ذهنمون رو تغییر بدیم تا بتونه با بی طرفی ، قدم احتمالی بازار رو متوجه بشه، که برای محقق شدن این کار و برتری در بازار، لازمه تو یه فرآیند گام به گام یاد بگیریم که باورهامون رو شناسایی و اصلاح کنیم تا با اهدافی که نسبت به بازار داریم سازگارتر باشه که تو این فرآیند دوتا موضوع مهم وجود داره:
    1) بازاری که ما تجربه میکنیم، دقیقا اون چیزیه که تو ذهنمون بر اساس باورها و قواعد خودمون ساختیم
    2) نتیجه ی معاملاتمون ارتباط مستقیم با میزان مهارت هامون تو این سه حوزه داره:
    توانایی دریافت فرصت ها
    توانایی اجرای معاملات
    توانایی حفظ سودها
    توضیحات استاد: باورهای محدود کننده، بدترین باور محدود کننده


    "دریافت فرصت ها"
    توانایی دریافت و شناسایی فرصت ها، ارتباط مستقیم با میزانِ عمقِ بینش ما نسبت به رفتار بازار داره، دریافت فرصت ها به این معنیه که ما توانایی پیش بینی رفتارِ آتی بازار رو خواهیم داشت، ولی برای برتری تو این زمینه، باید یاد بگیریم با یک نگاه بی طرفانه، شواهد معتبری که خبر از وجودِ یه فرصت مناسب میدن رو شناسایی کنیم(ارزیابی بی طرفانه ی احتمالات)، که دو فاکتور مهم تو این فرآیند وجود داره:
    تدوین یه روش معاملاتی منظم
    رها کردن خودمون از انرژی احساسیِ معاملاتی که تو گذشته انجام دادیم


    "اجرای معاملات"
    توانایی اجرای معاملات با "میزان ترس" رابطه ی عکس داره، ترس میتونه معامله گر رو منفعل و بی حرکت کنه، ترس نسبت به یک محیط، به این معنیه که ما باور داریم اون محیط تهدید آمیزه، اما در صورت اطمینان کافی به خودتون، هیچ چیز ترسناکی تو بازار وجود نداره


    "حفظ سودها"
    توانایی حفظ سود تو یک یا چند معامله، رابطه ی مستقیمی با میزانِ احساس "خود ارزشمندی" ما نسبت به خودمون داره، میزانِ این احساس تعیین میکنه که از حداکثر پتانسیل موجود تو هر لحظه، چقدرش به ما میرسه(چون بازار به ما پولی نمیده، این خودمونیم که بسته به توانایی هامون تو شناخت فرصت ها و انجام به موقع معاملات، به خودمون پول میدیم)، برای مثال شما یه فرصت مناسب معاملاتی رو شناسایی میکنید اما ورود نمیکنید، چه چیزی مانع شما میشه؟ دو دلیل بیشتر نمیتونه داشته باشه:
    ترس از شکست و اشتباه
    تقلا با باورهایی که به شما میگفتن شما لیاقت این سود رو ندارید


    بازار به صورت کاملا طبیعی شمارو لحظه به لحظه با اون چیزی که درونتون میگذره رو در رو میکنه، حالا اون چیز میتونه اطمینان، ترس، قناعت به سود کم، طمع افسار گسیخته، بی طرفی یا توهم باشه، هرچی که باشه، بازار فقط مثل یه آینه، این حالات روانی شمارو انعکاس میده و خودش اینارو درشما ایجاد نمیکنه، حالا واسه تبدیل شدن به یک معامله گر برتر، باید وجودِ این حالاتِ روانیِ منفی و دلایل روانشناسی به وجود آورنده ی اونارو بشناسید و بپذیرید، تربیت خودتون برای قبول کردن اون چیزی که درونتون وجود داره(خود شناسی) زیر بنایی ترین نقطه برای شروع تغییره
    ویرایش توسط MohsenBjp : 11-15-2022 در ساعت 16:35
    هر چیز پیش از این بوده، پس از این هم خواهد بود و هر آنچه پیش از این انجام شده، پس از این هم انجام خواهد شد و هیچ چیز زیر این خورشید جدید نیست.
    "ویلیام دلبرت گن"

  20. 27 کاربر برای این پست سودمند از MohsenBjp عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •