صفحه 528 از 555 نخستنخست ... 28428478518526527528529530538 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 5,271 به 5,280 از 5542

موضوع: روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

  1. #5271

    yeekttaa آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2023
    نوشته ها
    145
    تشکر
    382
    675 بار در 204 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 17 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mahdi_Javan نمایش پست ها
    سلام وقت بخیر. بهترین کار برای نظم بخشیدن به خواب، زود خوابیدن نیست. بلکه در یک زمان مشخص بیدار شدن هستش. تلاش زیادی نکنید که زود بخوابید، بلکه تلاش کنید در یک ساعت خاصی از صبح بیدار بشید. مثلا 8. یا 9. هر ساعتی که راحتید. ولی همیشه در همون ساعت بیدار بشید و پس از بیدار شدن حداقل به مدت 10 دقیقه در معرض نور آفتاب (حتی اگه غیر مستقیم باشه) باشید. این باعث میشه که چرخه ترشح ملاتونین در بدنمون منظم بشه و شب ها به موقع خوابمون بیاد
    قطعا موفق هستید
    چقدر عالی حتما فردا امتحان میکنم
    خدایِ اَبَدی درونِ بدن - یکتا

  2. 6 کاربر برای این پست سودمند از yeekttaa عزیز تشکر کرده اند:


  3. #5272

    Bahador2002 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2023
    نوشته ها
    269
    تشکر
    3,151
    763 بار در 254 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 11 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام دوستان وقت همگی بخیر امیدوارم که حالتون خوب باشه

    من چند روزی هست که در فشار هستم از اون ور پدرم بهم فشار میاره که نزدیک به یکسال هست که تو در این دوره هستی اما هنوز از این حرفه پولی درنمیاری من چند بار میخواستم متقاعدش کنم که اونطور که فکر میکنه نیست میخواستم کسانی در این شرایط قبلا تجربه دارن به من پیشنهاد بدن که در این جورشرایط چیکار کردن و چگونه بر این فشار غلبه کردن چون من واقعا این حوزه رو خیلی دوست دارم و سخت تلاش میکنم که تریدر سودده و حرفه ای بشم

    با تشکر
    جنون یعنی تکرار مداوم یک کار و انتظار کشیدن برای نتایج متفاوت.

    آلبرت انیشتین

  4. 6 کاربر برای این پست سودمند از Bahador2002 عزیز تشکر کرده اند:


  5. #5273

    Reza_Ryzer آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2021
    نوشته ها
    1,024
    تشکر
    463
    9,743 بار در 1,045 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 27 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام تصویر سازی ذهنی رو فقط برای اهداف کوتاه مدت انجام بدید ینی اهداف هفتگی و نهایتا ماهیانهاگر شما تصویر سازی یک شرایطی رو کنید که مال مثلا ده سال آینده هست این تصویر سازی عملا همون خیال بافیه
    مثلا اگر اکانت دمو دارید میزنید تصویر سازی کنید که در پایان هفته مثلا ده درصد افزایش بالانس دادید
    اگر ریل میزنید به همین طریق، پولی که در میارید رو برداشت کنید بخشی ش رو تا به تصویر سازی تون رنگ واقعیت ببخشید
    حالا شرایط تصویر سازی رو هم که بماند
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir Hossein نمایش پست ها
    سلام به دوستان و استاد عزیز روزتون بخیر
    من یه چند وقتی هست که دارم راجب تصویرسازی ذهنی مطالعه میکنم و همین طور کتاب سایکوسایبرنتیک رو هم دارم مطالعه میکنم
    یه سوالی که برام پیش اومده اینکه توی خیلی جاها گفته میشه که شما از نظر ذهنی باید مدام تمرین اصولی کنید که وقتی در شرایطش قرار میگیرید به بهترین شکل اقدام کنید و از طرفی هم در خیلی از شغل های دیگه میگن که شما اون نقطه ای که میخواین باشین رو تصور کنید و مداوم این کار رو انجام بدید که در نهایت به اونجا میرسید
    حالا سوال من در خصوص کار خودمون هست اینکه ما چجوری باید از این تصویرسازی استفاده کنیم این روزانه بشینیم و ترید هایی اصولی طبق چک لیستمون بزنیم یا اینکه تصور کنیم مثلا داریم با یک حساب 100 هزار دلاری ترید میزنیم که میخوایم به اونجا برسیم ؟
    و این برام کمی مبهم هستش چون نمیدونم که توی کار معامله گری از کدوم یکی باید استفاده کنم و چجوری تصویرسازی کنم
    با تشکر از وقتی که میزارید @amino
    مثل یک جنگجو تمرین کن ، نینجا شو
    هنر نینجا در تعادل ذهن و بدن است

  6. 6 کاربر برای این پست سودمند از Reza_Ryzer عزیز تشکر کرده اند:


  7. #5274

    Reza_Ryzer آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2021
    نوشته ها
    1,024
    تشکر
    463
    9,743 بار در 1,045 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 27 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام و عرض ادب ، این کار چون ماهیتش با کارهای دیگه متفاوته و در کتگوری هنر قرار میگیره و قرار نیست به ازای ساعاتی که وقت بگذاریم به همون نسبت درآمد داشته باشیم پس طبیعتا درکش برای خانواده متفاوته ، سعی کنید زیاد در این خصوص توضیح ندید چون واقعا انرژی خودتون گرفته میشه ، سعی کنید چراغغ خاموش جلو برید و تا جای ممکن از وضعیتتون هیچ گزارشی ندید مگر در شرایطی که به موفقیت مستمری در بازار رسیدید و تارگت های مطلوبی رو تاچ کردید اون موقع باز هم توضیح لازم نیست خود شرایط شما گویای همه چی هست ، تا آن زمان اگر مقدوره خودتونو بکار دیگه ای مشغول کنید تا نتایج ترید بعد از چند سال کم کم بر شما نمایان شود
    نقل قول نوشته اصلی توسط Bahador2002 نمایش پست ها
    سلام دوستان وقت همگی بخیر امیدوارم که حالتون خوب باشه

    من چند روزی هست که در فشار هستم از اون ور پدرم بهم فشار میاره که نزدیک به یکسال هست که تو در این دوره هستی اما هنوز از این حرفه پولی درنمیاری من چند بار میخواستم متقاعدش کنم که اونطور که فکر میکنه نیست میخواستم کسانی در این شرایط قبلا تجربه دارن به من پیشنهاد بدن که در این جورشرایط چیکار کردن و چگونه بر این فشار غلبه کردن چون من واقعا این حوزه رو خیلی دوست دارم و سخت تلاش میکنم که تریدر سودده و حرفه ای بشم

    با تشکر
    مثل یک جنگجو تمرین کن ، نینجا شو
    هنر نینجا در تعادل ذهن و بدن است

  8. 11 کاربر برای این پست سودمند از Reza_Ryzer عزیز تشکر کرده اند:


  9. #5275

    Mahdi_Javan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2022
    محل سکونت
    تبریز
    نوشته ها
    519
    تشکر
    1,369
    2,203 بار در 492 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 35 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Bahador2002 نمایش پست ها
    سلام دوستان وقت همگی بخیر امیدوارم که حالتون خوب باشه

    من چند روزی هست که در فشار هستم از اون ور پدرم بهم فشار میاره که نزدیک به یکسال هست که تو در این دوره هستی اما هنوز از این حرفه پولی درنمیاری من چند بار میخواستم متقاعدش کنم که اونطور که فکر میکنه نیست میخواستم کسانی در این شرایط قبلا تجربه دارن به من پیشنهاد بدن که در این جورشرایط چیکار کردن و چگونه بر این فشار غلبه کردن چون من واقعا این حوزه رو خیلی دوست دارم و سخت تلاش میکنم که تریدر سودده و حرفه ای بشم

    با تشکر
    سلام بهادر جان. والدین ما متاسفانه از چهارچوب فکری لازم برای درک این شغل برخوردار نیستند ولی خیلی بعید میدونم با توضیح زیاد هم حتی، به این درک و این چهارچوب فکری برسند. بنابراین بهترین رویه اینه که نهایت تلاشتون رو بکنید و البته اصلا هم عجله نکنید که عجله نتیجه ی بسیار معکوس و بدی خواهد داشت. تجربه ی خودم رو عرض بکنم. من به خاطر اینکه از تنگنای مالی دربیام، یه شغلی رو آغاز کردم تا در کنارش به ترید هم بپردازم. از تنگنای مالی بیرون اومدم ولی الان زیاد وقت نمیکنم به ترید بپردازم. اگر هم شغلی گرفتید، اگر در بلند مدت میخواید فول تایم تریدر بشید، اون شغل باید به صورت پاره وقت باشه نه تمام وقت.
    مشتاقِ گل از سرزنشِ خار نترسد...!

  10. 12 کاربر برای این پست سودمند از Mahdi_Javan عزیز تشکر کرده اند:


  11. #5276

    Amir_i70 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2022
    محل سکونت
    نیشابور
    نوشته ها
    172
    تشکر
    191
    742 بار در 165 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 186 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط amino نمایش پست ها
    سلام وقت بخیر
    اینکه وسواسگونه سیستم رو ایده آل کردین خوبه نگران نباشید که موقعیت کم پیدا میکنید همینطوری ادامه بدین به مرور زمان تسلط شما که بالا بره موقعیت های بیشتری میبینید.
    اگر بین جفت ارزها گم نشید خوب هست
    سلام دوست عزیز چند وقت پیش یکی از این شرکت های پراپ مسابقه گداشته بود نفر دوم با ۳۰ هزار ترید و نفر اول ی پسر ایزانیه با ی دونه ترید روی داوجونز بود ی دونه زده بود بعد تقریبا ی هفته و نیم بسته بود خیلی روی ذهنیتت کار کن کارزیاد ترید زیاد دلیل بر موفق شدن شما نیست اگر هفته ای ی دونه هم پیدا کردی مهم نیست همیشه سعی کن برایند برات مهم باشه ن تعداد ترید یا هرچیز دیگه من صد تا ترید در روز میزنم و در انتهای ماه سر به سر میام بیرون شما دوتا ترید میزنی و با سود ۵ درصد اخر ماه تموم میکنی

  12. 9 کاربر برای این پست سودمند از Amir_i70 عزیز تشکر کرده اند:


  13. #5277


    تاریخ عضویت
    Jun 2021
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    348
    تشکر
    66
    1,706 بار در 344 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 6 پست
    برچسب زده شده
    در 4 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Reza_Ryzer نمایش پست ها
    سلام تصویر سازی ذهنی رو فقط برای اهداف کوتاه مدت انجام بدید ینی اهداف هفتگی و نهایتا ماهیانهاگر شما تصویر سازی یک شرایطی رو کنید که مال مثلا ده سال آینده هست این تصویر سازی عملا همون خیال بافیه
    مثلا اگر اکانت دمو دارید میزنید تصویر سازی کنید که در پایان هفته مثلا ده درصد افزایش بالانس دادید
    اگر ریل میزنید به همین طریق، پولی که در میارید رو برداشت کنید بخشی ش رو تا به تصویر سازی تون رنگ واقعیت ببخشید
    حالا شرایط تصویر سازی رو هم که بماند
    سلام
    خیلی ممنونم ازتون
    واقعا مفید بود
    خداوند بزرگترین موفقیت ها و نعمت ها رو پشت بزرگترین ترس ها در زندگی قرار داده

  14. 7 کاربر برای این پست سودمند از Amir Hossein عزیز تشکر کرده اند:


  15. #5278

    Sepehr.F آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    Shiraz
    نوشته ها
    121
    تشکر
    232
    629 بار در 120 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 1 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    دو عکس زیر مربوط به اولین حساب ریل من به عنوان یک تریدر هست که دوست داشتم با شما دوستان در میون بزارم و یک داستان کوتاهی از خودم بهتون بگم.
    دقیقا اول دی ماه ۱۳۹۹ بود، روز چهلم پدرم، بعد از اتمام ساعت کاری تصمیم را گرفته بودم دیگر نمیخواستم این مسیر را ادامه دهم شاید در آن لحظه به دلیل شرایط سخت روحی تصمیم احساسی به نظر می آمد اما از تصمیمم مطمئن بودم.
    استعفا دادم، در ذهنم انواع و اقسام ایده ها کارها را مرور می کردم تا اینکه قدیمی ترین دوستم مرا با بازارهای مالی آشنا کرد این ماجرا با بازار کریپتو آغاز شد. جذاب بود *یکی دو ماه اول عالی بود سود سود سود تا اینکه بازار آن روی سکه هم به من نشان داد ضرر ضرر ضرر. در حال سر و کله زدن با بازارهای مالی بودم که با همسرم تصمیم گرفتیم مهاجرت کنیم اما شیفته معامله گری و ترید شده بودم و دلم میخاست که یک تریدر موفق بشوم.
    زندگیمان شد آیلتس شب و روزمان را برایش گذاشتیم خواندیم و خواندیم و آیلتس گرفتیم، دانشگاه خوب و اسمی پیدا کردیم، اپلای کردیم و قبولی دانشگاه رو هم گرفتیم و الان دیگر زمان خیالبافی بود که چه کارهایی بکنیم در سرزمین رویاها. با همان خیال خوش رفتیم برای غول مرحله آخر گرفتن ویزا و آنجا هم داشتیم پیروز میشدیم که دوباره زندگی آن روی خودش را به ما نشان داد.
    مهر ۱۴۰۰، مادر بیمار، مادر درگیر سرطان، خیلی دیر شده، وقتی ندارید. انگار زندگی به عقب برگشته بود همان حرف*هایی که در مورد پدرم شنیده بودم دوباره مسیر زندگی عوض شد. حالا شب و روزمان شده بود مادر، بهبودش و حتی شاید درمانش. آن خیالبافیها و فکرهای خوب همه جایشان را به تصویر مادر داده بودند. شرایط خیلی خیلی سخت بود، شرایط مالی سخت و از لحاظ روحی و جسمی خسته اما چاره ای جز ادامه حرکت وجود نداشت و فکری در ذهن، تریدر شدن.
    شهریور ۱۴۰۱، به ظاهر همه چیز عادی بود، شرایط مادر هم ثابت و فرصتی نسبتا مناسب برای شروع دوباره دورهای آموزشی معامله گری که خریده بودم، جسته و گریخته میخواندم و تمرین می*کردند تا آبان همان سال مادر رفت . . .
    دوباره شکسته شدن و دوباره غم، دقیقا دوسال بعد از پدر، دیگر پاها توان رفتن نداشتند و ادامه مسیر سخت تر از قبل بود اما تلخی ماجرا اینجاست که زندگی برای از نو ایستادن تو، بهبود زخم های تو صبر نمیکند و تو باید دوباره بایستی و با قطار زندگی حرکت کنی.
    در اوج شکست تنها یک هدف داشتم تریدر شدن شروع به خواندن کردم تمرین تمرین تمرین. خیلی وقت ها نا امید میشدم و در خلوت خودم اشک میریختم اما چاره ای جز ادامه دادن نبود هشت ماه تمام خواندم و تمرین کردم یک ماه در دمو تمرین کردم اما حس می*کردم چیزی کم است.
    مرداد ۱۴۰۲، اولین حساب ریل خودم را باز کردم دو هفته عالی طبق چک لیست با برنامه همه چی در سود. طمع به سراغم آمد که پوزیشن ها را با لات بالا ببند سود سود ضرر سود ضرر ضرر ضرر . . .
    شرایط بسیار بد بود در بدترین شرایط پولی، همان مقداری هم که داشتیم را وارد بازار کرده بودم که آن را هم داشتم یواش یواش از دست می دادم اینجاست که احساس شکست سرخوردگی و نا امیدی کل وجود شما را در برمیگیرد و دوست دارید از این بازار انتقام بگیرید اما بیشتر و بیشتر در ضرر فرو می*روید. مجبور هستید همه چیز را عادی نشان دهید چون شما متاهل هستید اما هر روز شرایط سخت تر می شود و هر روز ضرر ضرر ضرر. ناامیدی، شکست، شب بیداری و در تنهایی اشک ریختن می*شود کار هر روزتان، بدترین قسمت این است که به خودتان، به توانایی*هایتان و همه چیز شک می*کنید آنجاست که یا باید شکست بپذیرید یا دوباره بلند شوید.
    در این مرحله برای من قضیه حیثیتی شده بود و تنها هدفم این بود که خودم را به خودم ثابت کنم. یک ماه استراحت کردم یادگرفتم ذهنم را کنترل کنم نه ذهنم مرا، صداهایی درونیم که همیشه مرا سرزنش می*کردند را کمی ساکت کردم و از اول ماه فوریه شروع کردم به معامله با صبر، اصول و کنترل ذهن. اول ماه که شروع کردم انگار بزرگ*تر شده بودم و شاید هم عاقل تر و همینطور صبورتر و امروز همان حساب ریل اولیه ای که ۱۰۰ دلار تهش مانده بود را به ۲۰۳ دلار رسانده ام. شاید برای بعضی از دوستان مبلغ قابل توجهی نباشد و در این بازار پرسود مالی اصلا به چشم هم نیاید اما برای من یک برد بزرگ بود و هست. چون در بازارهای مالی اصول و قوانین ثابت هستند پس اگر با یک حساب ۱۰۰ دلاری می*توان ۱۰۰ درصد افزایش بالانس داشت پس با یک حساب ۱۰۰۰ دلاری یا ۱۰۰۰۰ دلاری و حتی بیشتر هم می*توان سودآوری داشت اما خوب ریسک و شرایط روانی را نباید فراموش کرد
    متن کمی بلند شد عذرخواهی می*کنم اما دوست داشتم این سفری که داشتم را با شما درمیون بگذارم. من در این سفر تا سر حد شکستن، خرد شدن و ناامیدی پیش رفتم اما تمام تلاش خودم را کردم که شکسته نشوم و خرد نشوم و همیشه امید و باور داشته باشم، مادرم همیشه میگفت به مو میرسه اما پاره نمیشه. من یادگرفتم صبور باشم، تلاش مستمر داشته باشم، اگر شکستی میخورم فراموش کنم و ادامه بدهم و اگر هم پیروز شدم باز هم فراموش کنم و ادامه بدهم.
    پ.ن: در هر سفری همسفر خیلی مهمه من همسرم همسفرم بود سعی کنید همسفرهای خوبی انتخاب کنید.
    @amino @admin
    DetailedStatement.jpg
    DetailedStatement1.jpg
    NO GUTS
    NO GLORY

  16. 39 کاربر برای این پست سودمند از Sepehr.F عزیز تشکر کرده اند:


  17. #5279

    Mrs.Alipour آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2021
    نوشته ها
    2,092
    تشکر
    3,722
    4,990 بار در 1,947 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 988 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Sepehr.F نمایش پست ها
    دو عکس زیر مربوط به اولین حساب ریل من به عنوان یک تریدر هست که دوست داشتم با شما دوستان در میون بزارم و یک داستان کوتاهی از خودم بهتون بگم.
    دقیقا اول دی ماه ۱۳۹۹ بود، روز چهلم پدرم، بعد از اتمام ساعت کاری تصمیم را گرفته بودم دیگر نمیخواستم این مسیر را ادامه دهم شاید در آن لحظه به دلیل شرایط سخت روحی تصمیم احساسی به نظر می آمد اما از تصمیمم مطمئن بودم.
    استعفا دادم، در ذهنم انواع و اقسام ایده ها کارها را مرور می کردم تا اینکه قدیمی ترین دوستم مرا با بازارهای مالی آشنا کرد این ماجرا با بازار کریپتو آغاز شد. جذاب بود *یکی دو ماه اول عالی بود سود سود سود تا اینکه بازار آن روی سکه هم به من نشان داد ضرر ضرر ضرر. در حال سر و کله زدن با بازارهای مالی بودم که با همسرم تصمیم گرفتیم مهاجرت کنیم اما شیفته معامله گری و ترید شده بودم و دلم میخاست که یک تریدر موفق بشوم.
    زندگیمان شد آیلتس شب و روزمان را برایش گذاشتیم خواندیم و خواندیم و آیلتس گرفتیم، دانشگاه خوب و اسمی پیدا کردیم، اپلای کردیم و قبولی دانشگاه رو هم گرفتیم و الان دیگر زمان خیالبافی بود که چه کارهایی بکنیم در سرزمین رویاها. با همان خیال خوش رفتیم برای غول مرحله آخر گرفتن ویزا و آنجا هم داشتیم پیروز میشدیم که دوباره زندگی آن روی خودش را به ما نشان داد.
    مهر ۱۴۰۰، مادر بیمار، مادر درگیر سرطان، خیلی دیر شده، وقتی ندارید. انگار زندگی به عقب برگشته بود همان حرف*هایی که در مورد پدرم شنیده بودم دوباره مسیر زندگی عوض شد. حالا شب و روزمان شده بود مادر، بهبودش و حتی شاید درمانش. آن خیالبافیها و فکرهای خوب همه جایشان را به تصویر مادر داده بودند. شرایط خیلی خیلی سخت بود، شرایط مالی سخت و از لحاظ روحی و جسمی خسته اما چاره ای جز ادامه حرکت وجود نداشت و فکری در ذهن، تریدر شدن.
    شهریور ۱۴۰۱، به ظاهر همه چیز عادی بود، شرایط مادر هم ثابت و فرصتی نسبتا مناسب برای شروع دوباره دورهای آموزشی معامله گری که خریده بودم، جسته و گریخته میخواندم و تمرین می*کردند تا آبان همان سال مادر رفت . . .
    دوباره شکسته شدن و دوباره غم، دقیقا دوسال بعد از پدر، دیگر پاها توان رفتن نداشتند و ادامه مسیر سخت تر از قبل بود اما تلخی ماجرا اینجاست که زندگی برای از نو ایستادن تو، بهبود زخم های تو صبر نمیکند و تو باید دوباره بایستی و با قطار زندگی حرکت کنی.
    در اوج شکست تنها یک هدف داشتم تریدر شدن شروع به خواندن کردم تمرین تمرین تمرین. خیلی وقت ها نا امید میشدم و در خلوت خودم اشک میریختم اما چاره ای جز ادامه دادن نبود هشت ماه تمام خواندم و تمرین کردم یک ماه در دمو تمرین کردم اما حس می*کردم چیزی کم است.
    مرداد ۱۴۰۲، اولین حساب ریل خودم را باز کردم دو هفته عالی طبق چک لیست با برنامه همه چی در سود. طمع به سراغم آمد که پوزیشن ها را با لات بالا ببند سود سود ضرر سود ضرر ضرر ضرر . . .
    شرایط بسیار بد بود در بدترین شرایط پولی، همان مقداری هم که داشتیم را وارد بازار کرده بودم که آن را هم داشتم یواش یواش از دست می دادم اینجاست که احساس شکست سرخوردگی و نا امیدی کل وجود شما را در برمیگیرد و دوست دارید از این بازار انتقام بگیرید اما بیشتر و بیشتر در ضرر فرو می*روید. مجبور هستید همه چیز را عادی نشان دهید چون شما متاهل هستید اما هر روز شرایط سخت تر می شود و هر روز ضرر ضرر ضرر. ناامیدی، شکست، شب بیداری و در تنهایی اشک ریختن می*شود کار هر روزتان، بدترین قسمت این است که به خودتان، به توانایی*هایتان و همه چیز شک می*کنید آنجاست که یا باید شکست بپذیرید یا دوباره بلند شوید.
    در این مرحله برای من قضیه حیثیتی شده بود و تنها هدفم این بود که خودم را به خودم ثابت کنم. یک ماه استراحت کردم یادگرفتم ذهنم را کنترل کنم نه ذهنم مرا، صداهایی درونیم که همیشه مرا سرزنش می*کردند را کمی ساکت کردم و از اول ماه فوریه شروع کردم به معامله با صبر، اصول و کنترل ذهن. اول ماه که شروع کردم انگار بزرگ*تر شده بودم و شاید هم عاقل تر و همینطور صبورتر و امروز همان حساب ریل اولیه ای که ۱۰۰ دلار تهش مانده بود را به ۲۰۳ دلار رسانده ام. شاید برای بعضی از دوستان مبلغ قابل توجهی نباشد و در این بازار پرسود مالی اصلا به چشم هم نیاید اما برای من یک برد بزرگ بود و هست. چون در بازارهای مالی اصول و قوانین ثابت هستند پس اگر با یک حساب ۱۰۰ دلاری می*توان ۱۰۰ درصد افزایش بالانس داشت پس با یک حساب ۱۰۰۰ دلاری یا ۱۰۰۰۰ دلاری و حتی بیشتر هم می*توان سودآوری داشت اما خوب ریسک و شرایط روانی را نباید فراموش کرد
    متن کمی بلند شد عذرخواهی می*کنم اما دوست داشتم این سفری که داشتم را با شما درمیون بگذارم. من در این سفر تا سر حد شکستن، خرد شدن و ناامیدی پیش رفتم اما تمام تلاش خودم را کردم که شکسته نشوم و خرد نشوم و همیشه امید و باور داشته باشم، مادرم همیشه میگفت به مو میرسه اما پاره نمیشه. من یادگرفتم صبور باشم، تلاش مستمر داشته باشم، اگر شکستی میخورم فراموش کنم و ادامه بدهم و اگر هم پیروز شدم باز هم فراموش کنم و ادامه بدهم.
    پ.ن: در هر سفری همسفر خیلی مهمه من همسرم همسفرم بود سعی کنید همسفرهای خوبی انتخاب کنید.
    @amino @admin
    DetailedStatement.jpg
    DetailedStatement1.jpg
    درود بر شما دوست عزیز
    قلبا از اینکه تونستید در این مسیر پرفراز و نشیب بلند شید و ادامه بدید خیلی خیلی خوشحال شدم.بهتون تبریک میگم.نتایجتون فوق العاده هست و براتون آرزوی سلامتی.شادکامی و موفقیت روزافزون میکنم.
    آنچه شما فکر میکنید پایان است ,ممکن است در واقع شروعی عالی برای آینده ای روشن باشد.بنابراین,پایان را به پایان نرسانید و سهم خود را جسورانه زندگی کنید.

  18. 15 کاربر برای این پست سودمند از Mrs.Alipour عزیز تشکر کرده اند:


  19. #5280


    تاریخ عضویت
    May 2022
    محل سکونت
    کره ای زمین
    نوشته ها
    476
    تشکر
    709
    1,230 بار در 439 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 9 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Sepehr.F نمایش پست ها
    دو عکس زیر مربوط به اولین حساب ریل من به عنوان یک تریدر هست که دوست داشتم با شما دوستان در میون بزارم و یک داستان کوتاهی از خودم بهتون بگم.
    دقیقا اول دی ماه ۱۳۹۹ بود، روز چهلم پدرم، بعد از اتمام ساعت کاری تصمیم را گرفته بودم دیگر نمیخواستم این مسیر را ادامه دهم شاید در آن لحظه به دلیل شرایط سخت روحی تصمیم احساسی به نظر می آمد اما از تصمیمم مطمئن بودم.
    استعفا دادم، در ذهنم انواع و اقسام ایده ها کارها را مرور می کردم تا اینکه قدیمی ترین دوستم مرا با بازارهای مالی آشنا کرد این ماجرا با بازار کریپتو آغاز شد. جذاب بود *یکی دو ماه اول عالی بود سود سود سود تا اینکه بازار آن روی سکه هم به من نشان داد ضرر ضرر ضرر. در حال سر و کله زدن با بازارهای مالی بودم که با همسرم تصمیم گرفتیم مهاجرت کنیم اما شیفته معامله گری و ترید شده بودم و دلم میخاست که یک تریدر موفق بشوم.
    زندگیمان شد آیلتس شب و روزمان را برایش گذاشتیم خواندیم و خواندیم و آیلتس گرفتیم، دانشگاه خوب و اسمی پیدا کردیم، اپلای کردیم و قبولی دانشگاه رو هم گرفتیم و الان دیگر زمان خیالبافی بود که چه کارهایی بکنیم در سرزمین رویاها. با همان خیال خوش رفتیم برای غول مرحله آخر گرفتن ویزا و آنجا هم داشتیم پیروز میشدیم که دوباره زندگی آن روی خودش را به ما نشان داد.
    مهر ۱۴۰۰، مادر بیمار، مادر درگیر سرطان، خیلی دیر شده، وقتی ندارید. انگار زندگی به عقب برگشته بود همان حرف*هایی که در مورد پدرم شنیده بودم دوباره مسیر زندگی عوض شد. حالا شب و روزمان شده بود مادر، بهبودش و حتی شاید درمانش. آن خیالبافیها و فکرهای خوب همه جایشان را به تصویر مادر داده بودند. شرایط خیلی خیلی سخت بود، شرایط مالی سخت و از لحاظ روحی و جسمی خسته اما چاره ای جز ادامه حرکت وجود نداشت و فکری در ذهن، تریدر شدن.
    شهریور ۱۴۰۱، به ظاهر همه چیز عادی بود، شرایط مادر هم ثابت و فرصتی نسبتا مناسب برای شروع دوباره دورهای آموزشی معامله گری که خریده بودم، جسته و گریخته میخواندم و تمرین می*کردند تا آبان همان سال مادر رفت . . .
    دوباره شکسته شدن و دوباره غم، دقیقا دوسال بعد از پدر، دیگر پاها توان رفتن نداشتند و ادامه مسیر سخت تر از قبل بود اما تلخی ماجرا اینجاست که زندگی برای از نو ایستادن تو، بهبود زخم های تو صبر نمیکند و تو باید دوباره بایستی و با قطار زندگی حرکت کنی.
    در اوج شکست تنها یک هدف داشتم تریدر شدن شروع به خواندن کردم تمرین تمرین تمرین. خیلی وقت ها نا امید میشدم و در خلوت خودم اشک میریختم اما چاره ای جز ادامه دادن نبود هشت ماه تمام خواندم و تمرین کردم یک ماه در دمو تمرین کردم اما حس می*کردم چیزی کم است.
    مرداد ۱۴۰۲، اولین حساب ریل خودم را باز کردم دو هفته عالی طبق چک لیست با برنامه همه چی در سود. طمع به سراغم آمد که پوزیشن ها را با لات بالا ببند سود سود ضرر سود ضرر ضرر ضرر . . .
    شرایط بسیار بد بود در بدترین شرایط پولی، همان مقداری هم که داشتیم را وارد بازار کرده بودم که آن را هم داشتم یواش یواش از دست می دادم اینجاست که احساس شکست سرخوردگی و نا امیدی کل وجود شما را در برمیگیرد و دوست دارید از این بازار انتقام بگیرید اما بیشتر و بیشتر در ضرر فرو می*روید. مجبور هستید همه چیز را عادی نشان دهید چون شما متاهل هستید اما هر روز شرایط سخت تر می شود و هر روز ضرر ضرر ضرر. ناامیدی، شکست، شب بیداری و در تنهایی اشک ریختن می*شود کار هر روزتان، بدترین قسمت این است که به خودتان، به توانایی*هایتان و همه چیز شک می*کنید آنجاست که یا باید شکست بپذیرید یا دوباره بلند شوید.
    در این مرحله برای من قضیه حیثیتی شده بود و تنها هدفم این بود که خودم را به خودم ثابت کنم. یک ماه استراحت کردم یادگرفتم ذهنم را کنترل کنم نه ذهنم مرا، صداهایی درونیم که همیشه مرا سرزنش می*کردند را کمی ساکت کردم و از اول ماه فوریه شروع کردم به معامله با صبر، اصول و کنترل ذهن. اول ماه که شروع کردم انگار بزرگ*تر شده بودم و شاید هم عاقل تر و همینطور صبورتر و امروز همان حساب ریل اولیه ای که ۱۰۰ دلار تهش مانده بود را به ۲۰۳ دلار رسانده ام. شاید برای بعضی از دوستان مبلغ قابل توجهی نباشد و در این بازار پرسود مالی اصلا به چشم هم نیاید اما برای من یک برد بزرگ بود و هست. چون در بازارهای مالی اصول و قوانین ثابت هستند پس اگر با یک حساب ۱۰۰ دلاری می*توان ۱۰۰ درصد افزایش بالانس داشت پس با یک حساب ۱۰۰۰ دلاری یا ۱۰۰۰۰ دلاری و حتی بیشتر هم می*توان سودآوری داشت اما خوب ریسک و شرایط روانی را نباید فراموش کرد
    متن کمی بلند شد عذرخواهی می*کنم اما دوست داشتم این سفری که داشتم را با شما درمیون بگذارم. من در این سفر تا سر حد شکستن، خرد شدن و ناامیدی پیش رفتم اما تمام تلاش خودم را کردم که شکسته نشوم و خرد نشوم و همیشه امید و باور داشته باشم، مادرم همیشه میگفت به مو میرسه اما پاره نمیشه. من یادگرفتم صبور باشم، تلاش مستمر داشته باشم، اگر شکستی میخورم فراموش کنم و ادامه بدهم و اگر هم پیروز شدم باز هم فراموش کنم و ادامه بدهم.
    پ.ن: در هر سفری همسفر خیلی مهمه من همسرم همسفرم بود سعی کنید همسفرهای خوبی انتخاب کنید.
    @amino @admin
    DetailedStatement.jpg
    DetailedStatement1.jpg
    زندگی همینه به قول استاد زندگی یا همون ترید و موفق شدن سخته ما باید از مسیر لذت ببریم روح پدر و مادر گرامیتان شاد دوست عزیز خیلی خوش حال شدم که کم نیودی الان شما یه فرد موفقی

  20. 10 کاربر برای این پست سودمند از سعیدابراهیمی عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 36 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 36 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •