نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad.samimi نمایش پست ها
سلام منم امیدوارم حالت عالی باشد
من این کتاب رو وقتی یکی از دوستانم بهش رسید دیگه خوندنشو متوقف نکردم
یکم به خلاصه عالی کتابی که دادی میخوام اضافه کنم با برداشت خودم
این کتاب میگه که ما انسان ها از بدو تولد ناخوداگاهمون کنترل اوضاع رو در دست دارد که به ناخوداگاه میگه ذهنیت و برای این ذهنیتمون تا الا یکسری محدودیت و یکسری طرز فکر و باور و عادت و ... به وجود اومده
و الا در زندگی روزمره این ذهنیتمونه که هنوزم داره اوضاع رو کنترل میکنه و مثل یک نقاب(نفس یا اگو)جلوی خود اصلیمون که بهش میگه هستی درونیمون رو گرفته و این نقاب با چیزهایی که برایش از گذشته به وجود اومده(تحت تاثیر خانواده مدرسه و..) محدود شده و مارو هم محدود کرده بخاطر همینم اکثرا طرز فکرمون و عادت هامون و... یک چیز هست و همش داره تکرار میشه.
و با درک این چیزها میگه که ما اینی که الا هستیم نیستیم و شخصیت و باور هامون و این ها همش برای این نقاب هستش و این صدایی که در سرمون همش دارد قضاوت میکند تحلیل میکند نظر میدهد و همش در حال براورد کردنه اینده و گذشته هست که همین باعث ترس و استرس ما میشود این کل وجود ما نیست و با بودن در لحظه حال میتوانیم نظاره گر این صدا باشیم و درک کنیم که این بخشی از وجودمونه و همش نیست با این درک قدرتش کم میشود.
درباره لحظه حال صحبت میکنه و میگوید ما تنها چیزی که داریم از تولدمون تا الا و در اینده فقط لحظه حال هستش و الا این ذهنمونه که همش داره بر تک تک لحظه ها برچسب میزنه و خودش تفسیر و تجزیه میکنه که باعث میشود در لحظه حال نباشیم.
یکم از دوستم میگم جالبترینش اینه که ماهیت منفی اندیشی که به طور ذاتی(خودکار) برای این ذهنیت(اگو یا نفس)الانمون هست تبدیل به مثبت اندیشی شده هست و کاملا صدایی که وجود داشته رو کنترل کنه و در نتیجه ارامشی که بوجود اومده.
و اینکه به روشی دیگر به این حالت رسیده هست.

این خلاصه فقط میتونه یک جرقه در ذهنتون بزند و خوده کتاب خیلی کامل تر و بهتر همه این ها و بیشتر رو توضیح میدهد.
امیدوارم اصلا تونسته باشم حق مطلب رو ادا کرده باشم و من در نوشتن زیاد خوب نیستم

درباره سوالتون هم به نظرم با بودن مداوم در لحظه حال که با تمرین و تکرار و درک این قضیه که ما این نقابه نیستیم این جزوی از کل ماست کم کم این حالت موندگار بشود.

و صحبت اخر چند سوال(که البته سوال ها خیلی هست) از استاد@amino وقتی به این حالت روشن بینی رسیدیم لول های بالاتر هم وجود دارد؟چی هست؟به اونا چطور میشود رسید؟
موفق باشید.
بسیار عالی بود محمد جان
توضیحات خوبی دادین.
من خودم این کتاب و که میخونم به گفته خود اکهارت تول سعی میکنم فرا کلمات درکش کنم. یعنی دنبال این نیستم که یک هم معنی دیگه براش پیدا کنم. مطمعنا شده بعضی حرفا بیشتر به دلتون نشسته. میگن اون حرفا از دل اومده
دقیقا همین حالت هست. فرا کلمات؛ در حالت احساس.
سوال من برای این بود که این تمرینات و دارم ولی میخوام بدونم کسی که راهش و رفته چجوری بهش رسیده و حسش کرده. یعنی اول این مرحله که توش هستم و رد کنم،مراحل بعدی جای خودش. دقیقا همین حالت لحظه حال.
به زمان فقط جهت دید گرفتن ازش استفاده کنم. برای این زندگی کردن این مفهوم باید ازش لذت برد. من مدتی فقط درگیر این بودم که الان دارم فکر میکنم یا نه؟! یعنی باز هم گفتگو درونی داشتم. ولی فقط تمرین و حس کردن حال باعث شد ازین حالت بتونم فاصله بگیرم.
میدونستین انسان ها اولیه تا یک مدتی،این چیزی که درون ما صحبت میکنه وقتی حرف میزنیم و نداشتن؟ این صدا و شنیدن و غافل گیر شدن. فکر کردن یک چیز ماوراست