سلام دوستان وقت شما بخیر ممنونم بابت راهنمایی های شما عزیزان در مورد مدیتیشن دوتا سوال ازتون داشتم1-حدود یک هفته هست که مدیتیشن انجام میدم در هنگام مدیتیشن حتی با انجام تمرین تنفس تمرکزندارم2-بنده قبل اینکه آکادمی ثبت نام کنم هم ترید میکردم مشکلی که داشتم و دارم چند روزی خوب هستم وبعدش شاید در تایم خیلی محدود همه چیز خراب می کنم لطفا ارشاد فرمایید با تشکر
سلام دوست من امیدوارم حال خوبی داشته باشید.
مدیتیشن رو از کمترین زمان ممکن آغاز کنید مثلا روزی 2-3 دقیقه و فقط زمانی چند ثانیه بهش اضافه کنید که در توالی قبلی کاملا راحت باشید. مثلا میتونید از روزی 3 دقیقه شروع کنید و روزانه 5 ثانیه بهش اضافه کنید. نیازی نیست که خودتون رو مجبور کنید یا تحت فشار بگذارید که "باید در تمرین تنفس، تمرکز داشته باشم". خود این کار درستی نیست چون که باعث میشه تمرکز روی افکارتون در اون لحظه بالا بره نه آگاهیتون. پس به اینکه "تمرکز ندارم" فکر نکنید. فقط سعی کنید شماره ی نفس هاتون رو یادتون باشه و اگه شماره یادتون رفت از اول شروع کنید. شماره ی نفس ها رو به یاد داشته باشید ولی اونها رو در دنباله ی هم در نظر نگیرید. فکر کنید هر نفسی که میکشید اولین نفسِ اون جلسه هستش و سعی کنید دم و بازدمتون رو دنبال کنید. از اینکه تمرکزتون به هم میخوره ناراحت یا آشفته نشید چون چیزی که میخواید آموزشش بدید، همون ابزاری هستش که میخواید باهاش اون فرآیند آموزش رو تکمیل کنید.آشفتگی یا ناراحتی یا ناامیدی به خاطر نبود تمرکز مثل اینه که من برم باشگاه و ببینم نمیتونم دمبل مثلا 20 کیلویی رو بردارم. بعد یه چکش بردارم و باهاش بزنم بازوی خودم رو ناقص کنم که مثلا دارم تنبیهش میکنم! نه. به مرور و با قدم های کوچک عضله و ذهن قوی میشن.
یکی از دوستان میگفت تازه بعد از 6 ماه مدیتیشن روزانه، یک روز برای چند ثانیه واقعا حس کردم در لحظه حضور دارم و آگاهی ام بر هیچ فکری بند نیست. چیزی که من و شما در سرمون داریم، پیچیده ترین کامپیوتر عالم هستش که بشر هنوز حتی به 5% از پیچیدگی اش هم پی نبرده. نصب برنامه ای به سنگینیه مدیتیشن روی این کامپیوتر، زمان و پشتکار بسیار زیادی میطلبه.
در مورد مساله ی دوم، عوامل بسیار زیادی میتونه داشته باشه. بهترین توصیه اینه که ترید رو به کلی کنار بگذارید و طبق نقشه ی راه جلو برید دوست من.
ویرایش توسط Mahdi_Javan : 01-11-2023 در ساعت 14:40
مشتاقِ گل از سرزنشِ خار نترسد...!
سلام عرفان عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه
راه تغییر باور ها ۲تا هست.
۱. زیر سوال بردنشون با نوشتن یا فکر کردن بهشون و مثال نقض در این باره آوردن و مثال درست براش آوردن. مثلا شنیدین میگن پول کمه. من بهتون میتونم با یک مثال ساده بگم چرا برعکس اینقدر پول زیاده که ما بسته به ظرف خودمون برداشت میکنیم. برید توی خیابون شهرتون راه برید و تعداد خونه های یک محل و بشمارید. بعد برید قیمت اون ملک ها و متری یا تقریبی در بیارید. بعد میبینید اون محل خودش چه عدد بزرگی هست. همین عدد و ضربدر محلات دیگه بکنین. تازه یکسری محلات قیمت ملک ها بیشتر و بیشتر میشه! پس این یعنی پول زیاد هست. یک مثال کاملا منطقی. شما حالا عددت چقدره؟ چرا فکر میکنی برای تو میشه ی نمیشه؟ میشه باورت. اون و بشین همینجوری ببر زیر سوال.( شکلی از انجام تمرین اهرم رنج و لذت هست)
۲. راه دیگه برداشتن توجهت از روی باورها محدود کننده و منفی هست. شما میتونین با تلاش توجه به چیزهای مثبت در هرچیزی این کار و تمرین کنید. در کنارش ورودی های ذهنتون یعنی دیدن ها و شنیدن هاتون و ببرید سمت چیزهایی که میخواید. میبینید چقدر زیادتر اون چیزها به مرور میبینید.(سیستم rsa مغز) یک تمرین ساده اینه. تو خیابون تصادف شده شما نگاه نکن. میتونی ذهنت و تربیت کنی اینجوری. یا به یک مدل ماشین خاص که تو شهر هست توجه کنین و تو اون روز میبینین اون مدل ماشین انگار فقط تو خیابونه!
راه آخر هم اینه زیر نظر یک منتور باشید در هر زمینه ای که احساس نیاز میکنید. توی پیام ها هم خدمتتون گفتم.
شاد و پر از انرژی های مثبت باشید.
I have my Own Dream, I have my Own Goal, I'm LIVING it
درود بر شما
بستگی به شما داره که سنتون چقدر هست به همون میزان ذهن قدرتمند و کنترل زندگی شما رو در دست داره اینکه مدیتیشن انجام میدین عالیه اما کاملا طبیعی هست که ذهن شروع به فعالیت میکنه و اساسا کار ذهن شلوغ کردن و به ظاهر حل مشکلات هست
راهکار برای این موضوع:سعی نکنید در برابر ذهن مقاومتی داشته باشین که فکری درون سر شما ایجاد نشه چونکه بی فایده س در عوض شما فقط و فقط نظاره گر باشید و بزارید ذهن کار خودشو بکنه به فکرها نچسبید و به عنوان شخص سوم از بیرون بهش نگاه کنید اون وقت میبینید که سریع فکر بعدی و بعدی رد میشن فقط یک ماه به این شکل تمرین کنید بعد ی مدت ذهن آروم میشه
در مورد ترید زدن هم زمانیکه حساب خراب میشه نوت برداری کنید و ببینید در اون معامله چه احساسی داشتین و چه کارهایی انجام دادین که باعث این اتفاق شد .بعدش یک دفتر تهیه کنید .اشتباهات رو نه بلکه اصول چک لیستتون رو هر روز بنویسید این خیلی به پیشرفت شما کمک میکنه
برای کسی که صبورانه تلاش میکند.
همه چیز به موقع اتفاق میافتد.....
سلام عرفان عزیز
آقا سروش بسیار خوب توضیح دادند
به طور کل میتونیم بگیم باور فکری هست که تعداد دفعات زیاد تکرار شده و در ناخودآگاه شما جای گرفته
حالا اون فکر میتونه از اتفاقات، شرایط زندگی ،صحبت و اعتقادات اطرافیان و خیلی موارد دیگه به وجود بیاد
کلید ورود به ناخودآگاه ،خودآگاه ما هست
وبا تکرار افکار جدید به صورت مداوم تبدیل به باوری جدید میشه که در ادامه منجر به نتایج بیرونی خواهد شد
طبق صحبت کوین ترودو مراحل به این صورت هست
۱_نا خودآگاهی و نا شایستگی=افرادی که آگاه نیستن از ندانستن خودشون و نا خوآگاه اشتباه عمل میکنند
۲_خودآگاهی و ناشایستگی=مرحله ای که شما نسبت به ایرادات و اشتباهات خودتون آگاه میشید
۳_خودآگاهی و شایستگی=مرحله ای که آگاهانه یک سری باور ایجاد میکنید و نتیجه رو میبینید
۴_ناخودآگاهی و شایستگی=به صورت اتوپایلوت و در اثر تکرار مرحله قبل شما شخص موفق و شایسته ای هستید حتی در سخت ترین شرایط و بدون نیاز به تفکرات آگاهانه(مثال مایکل جردن که استاد گفتن توپ رو نمیتونست نندازه توی تور برای تیزر تبلیغاتی)
و موردی خارج از بحث که دوست داشتم بگم به دوستان فرصتش پیش نیومده بود
تاکید استاد برای روزانه ۳ درصد گرفتن و تکرار هر روز اون
رسیدن به همین مرحله چهارم کوین ترودو هست که شما نا خودآگاه ۳ درصد رو میگیرید
سلام عزیزانم.
تجربه ی یکی از دوستان انجمن رو با اجازه خودشون و حفظ هویتشون مینویسم تا همگی استفاده کنیم:
"یه عادت بدی داشتم که خیلی آزارم میداد. شروع کردم در نوشته های روزانه ام به نوشتن اینکه "این عادت خیلی بدی هستش و به زودی این عادت رو ترک خواهم کرد". هر روز اینو مینوشتم ولی هر روز هم به همون عادت بد عمل میکردم. تا اینکه روز 15 ام وقتی به نوشتنِ اون جمله رسیدم، حس کردم یه لحظه زمان ایستاد و آگاهی من از محیط اطراف و خودم، به بالاترین حد ممکن رسید. انگار از نو متولد شده بودم و همه چیز برام تازگی داشت. همه چیز رو بی پرده و بدون فکر میدیدم. و بهتر از اون، حس میکردم به کلی از دست اون عادت خلاص شدم و انگار تابحال در عمرم درگیرش نبودم. دیگه حس عذاب وجدان نداشتم بلکه حس آزادی و راحتی داشتم. با قاطعیت تمام روی کاغذ نوشتم "دیگه به اون عادت بازنمیگردم"، و واقعا هم دیگه بازنگشتم."
قدرت نوشتن، دوستان...
مشتاقِ گل از سرزنشِ خار نترسد...!
در حال حاضر 32 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 32 مهمان ها)