روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

[hamidrezaa]

چرا در مقابل تغییر مقاومت میکنیم ؟؟
خیلی افراد در شرایط فعلی خودشان گیر افتاده اند در حالی که ترجیح میدهند در موقعیت بهتری باشند مثل: ماندن در یک رابطه ناموفق یا ادامه دادن شغلی امن و خسته کننده در حالی که برای شغلی بهتر فرصت دارید.
1-نظریه بیزاری نسبت به از دست دادن :
افراد دوست ندارند چیزی را که دوست دارند از دست بدهند حتی اگر آن چیز ارزش بالایی نداشته باشد . همیشه هزینه ای با تغییر همراه هست که ما نمیخواهیم آن هزینه را پرداخت کنیم
2-اصل آشنایی :
یک ترفند قدرت ذهنی که ما را به رفتار و اعتقادات و عادات وروال های قدیمی پایبند نگه میدارد.
هرچه پدیده خاصی را بیشتر تجربه کنیم احتمال آنکه آن را بپذیریم و دوست داشته باشیم بیشتر است
هرچه با یک شخص ارتباط زیادی داشته باشیم او را بیشتر دوست داریم و احساس نزدیکی می کنیم یا برند های تبلیغاتی خاصی که حس آشنایی بیشتری داریم یا مثلا فکر کنید چرا همیشه از یک لبنیاتی خاص خرید میکنیم و...
مزیت آن :هرچه بیشتر روی ذهن مثبت کار کنید با آن ذهنیت هماهنگ تر خواهید شد
عیب آن : تمایل طبیعی انسان به حفظ عادت های بد که ایجاد عادت های خوب را سخت میکند.
هدف مقاومت در برابرتغییر حفظ ایمنی شماست و جلوی امید ها و آرزوهای شما را میگیرد و در بلند مدت پشیمان خواهید شد
حس درد و رنج اینکه اگر فلان کار را می کردم (حسرت گذشته ) خیلی بیشتر از تلاش کردن وشکست خوردن است
راهکار: شما وضعیت الان خودتان را بررسی کنید تمام مزایا و معایب آن را بنویسید و بعد به وضعیتی که دوست دارید برسید فکر کنید و مزایا و معایب آن را بنویسید و بعد بررسی کنید.
شما یا یادمیگیرید برای تغییر هزینه ی آن را پرداخت کنید و اصل آشنایی را درعادات جدید پیاده سازی کنید یا یاد مگیرید وضعیت موجود (وضعیتی که در آن الان هستید )را بپذیرد و زندگی کنید و همین دلیل کافیست چرا تغییر نمی کنید و موفق نمی شوید.

[hamidrezakarimi]

سلام دوستان وقت بخیر
مسئله ای هست که ذهن منو درگیر کرده و باعث شده یکم اشتیاق و انگیزه من کم بشه ممنون میشم راهنمایی کنید
در یکی از فایل های دوره ها استاد فرمودند که یک حساب رو رشد دادن و چند میلیون دلار شده و بروکر پول رو پرداخت نکرده و چند جای دیگه هم این صحبت هارو از تریدر ها شنیدم که بروکر اجازه برداشت از یک مبالغی رو نمیده چرا بروکر باید چنین کاری انجام بده مگه هرچی سرمایه مابیشتر باشه به سود خود بروکر هم نیست که کمیسیون بیشتری میگیره
همه افرادی که میان سمت مارکت و سختی های تریدر شدن رو قبول میکند و تلاش های فراوانی میکنند به این دلیله که بتونن در نهایت به ثروت بزرگی برسند حالا اگر بروکر اجازه برداشت نده عملا تریدر ها به ثروت آنچنانی نمی*رسند
مثلاً بر فرض مثال هدف نهایی من اینه که 1میلیارد دلار در این مارکت به دست بیارم و اگر استراتژی سودآور داشته باشم و روی روانشناسی خودم هم مسلط باشم با یک سرمایه اولیه حتی 1000 دلار هم میشه حداکثر 5 ساله به این هدف رسید من هم به خودم ایمان دارم که با تلاش و تمرین میتونم این کار رو انجام بدم اما اینکه بروکر ها اجازه برداشت نمیدند یا محدودیت های دارند باعث شده یکم کم انگیزه بشم ممنون میشم اگر تجربه یا اطلاعاتی در این رابطه دارید با من به اشتراک بگذارید و منو راهنمایی کنید ممنون

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه


یه نقل قول از استاد می*خوام بگم که خیلی من توی زندگیم ازش استفاده میکنم و واقعا خوووبه


نقل قول : بزارید مشکل پیش بیاد بعداً راه حل هم پیدا میشه شما چرا برای مشکلی که به وجود نیومده دارید فکر میکنید و ذهنتون درگیر میکنید
_امینو

[Miad]

https://youtu.be/zMalk4rM1aw?si=rbmEjpDd6QaIphko
https://youtu.be/hE2onF5UnAE?si=oTXmd-ulxC4Dftbe

سلام و وقت بخیر

دو کتاب صوتی فوق العاده و بینظیر خدمت دوستان

[Miad]

"آزمون قمار"


✍️من یک اسکناس ٢٠ دلاری دارم. آن را به هر قیمتی که بخواهید به شما می*فروشم.
فقط دقت کنید هر مبلغی را بگویید باید پرداخت کنید
✍️پیشنهادها از یک دلار شروع می*شود و با گام های یک دلاری بالا می رود، ولی نکته*ای كه وجود دارد این است که افراد دیگر هم می*توانند روی این اسکناس ٢٠ دلاری پیشنهاد قیمت دهند و اگر کسی توانست قیمت بالاتری از شما پیشنهاد داده و شما را شکست دهد شما همچنان باید به اندازه پیشنهاد آخرتان به من پول بدهید و در ازای آن چیزی دریافت نخواهید کرد..!
✍️افراد در ابتدا از اینکه می*توانند یک اسکناس بیست دلاری را ۲ یا ۵ یا ۱۰ دلار بخرند هیجان* زده می*شوند،پول مفت است، ولی در قیمت*های ۱۷ و ۱۸ دلار یک جنگ تمام عیار بین پیشنهادهای دو نفر که می*فهمند ممکن است در انتها مجبور شوند پول خیلی زیادی را برای هیچ پرداخت کنند در می*گیرد. آن*ها برای آنکه نبازند پشت سر هم پیشنهادهای بالاتری می*دهند.
✍️ناگهان یکی برای یک اسکناس ۲۰ دلاری ۲۱ دلار پیشنهاد می*دهد که در حقیقت منطقي است چون در این قیمت برنده ۱ دلار می*بازد (با احتساب بیست دلاری که در یافت میکند) در حالی که بازنده ۲۰ دلار خواهد باخت.
✍️از اینجا همه چیز بالا می*گیرد.
جنگ برای برد تبدیل می*شود به جنگ برای کمتر باختن، و باعث می*شود تا پیشنهادها برای یک اسکناس ۲۰ دلاری به طور کاذب بالا برود.
✍️استاد مدیریت دانشگاه وارتون آدام گرنت (Adam Grant) که در جلسات مشاوره از این بازی استفاده می*کند می*گوید که یک افسر ارتش یک بار حدود ۵۰۰ دلار برای یک اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت. استاد مدرسه کسب و کار هاروارد مکس بیزرمن (Max Bazerman) ادعا می*کند که حدود ۱۷۰۰۰ دلار از به مزایده گذاشتن یک اسکناس ۲۰ دلاری بین دانشجویانش بدست آورده است و حداقل یک دانشجو بوده است که ۲۰۴ دلار برای یک اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت کرده است.
✍️طبق دانسته های روانشناسان، افراد بیشتر از آنکه از بردن لذت ببرند از باختن متنفرند. به این نکته «بیزاری از باخت» گفته می*شود که یکی از عوامل اصلی ضرر در بورس و سایر بازارهای مالی است. شما هنگامی که در یک معامله سود می کنید به سرعت پوزیشن خود را می بندید و به آن اجازه رشد بیشتر نمیدهید و برعکس وقتی در ضرر هستید به آن اجازه رشد و بزرگ شدن می دهید چون ناخوداگاه ذهن شما از ضرر متنفر است و البته همین بیزاری از باخت عامل اصلی حباب قیمتی نیز هست.
واکنش فروشندگان و خریداران در دوره ی رکود نیز با همین آزمون قابل توصیف است.

خدمت دوستان برای استفاده

ارادت

[شهریار]

با سلام به همگی یه تشبیهی از بازار تو ذهنم اومد گفتم بد نیست به اشتراک بزارم.
این بازار یه دریا یا اقیانوس پر از ماهیه خیلی خیلی خیلی زیاد(تراکنشهای زیاد و پول داخل مارکت) جوری ک شما در ساحل اون دریا یا اقیانوس با یستید. ماهیهایی ک بی امان بالاو پایین میروند و در کنار هم شنا میکنند رو میبینید جوری ک شما چشمتون هم ببندید میتونید با دست حتی شده یک ماهی کوچک صید کنید ( پوزیشن بر اساس شیر یا خط) منتها خیلی از کسانی ک دوست دارن ماهی بیشتری بگیرند گاها با دست خالی به دریا میزنن(نداشتن اطلاعت کافی) با دست خالی یک ماهی دریا به اونها میده در صدد گرفتن صید بیشتر باز به دریا میزنن اما این بار اون ماهی هم ک صید کردن از دستشون لیز میخوره و به دریا بر میگرده نه سبدی نه توری برای جمع اوری ماهیها. ادمها در این قسمت به دو دسته تقسیم میشن اولیها دریارو*میبینن ماهیهارو میبینن موج عظیم ماهیهایی ک انقدر زیادن با چشم دیده میشن اما نمیتونن اونهارو* صید کنن. خیلیها عصبانی میشن بهشون بر میخوره به تواناییهاشون به اینکه از یه دریای به این عظیمی با این ماهیها حتی یه ماهی سهم نیست؟؟ پس به درون آب میپرن و به امید شکار ماهیها خودشون رو غرق میکنن. دومین دسته میفهمن ک بی مهابا به دریا زدن چیزی نصیبشون نمیشه . پس به فکر ساختن تور میوفتن زمان میرارن توری ک بافتن رو امتحان میکنن(آموزش و ساخت استراتژی) خیلی وقتها تور تا چند بار براشون کاربرد داره ولی باز نمیتونن به صید دلخواه برسن. یواش یواش میفهمن ک هر ادمی یه مقدار صید مشخص داره یواش یواش یواش میفهمن ک دریارو تو یه روزهایی نباید برای صید حتی کنارش رفت(تایم اخبار) یواش یواش میفهمن ک هر ساعتی برای شکار و صید مناسب نیست. از یه سطل و تور کوچک با صید مشخص و کوچک شروع میکنن تجربه کسب میکنن و در نهایت با کشتی بزرگ به دریا میزنن و موج عظیمی از ماهیهارو با یک بار صید به دست میارن(تحربه کافی) و حتی بعدها دیگه براشون روز بارونی و دریای طوفانی هیچ ترسی نداره چون اونها دریارو شناختن حرکات موجهارو شناختن و تجربه برخورد با اونها رو دارن. من به شخصه دارم تور خودم*رو میبافم و هر بار به دریا میزدم و پاره میشد تازه فهمیدم ک باید سهم کوچک خودم رو با اون تور صید کنم(۳درصد روزانه) مطمعنم من هم روزی با کشتی عظیم خود به دریا میزنم و تا اون روز مطمعنم هیچوقت از اموزش و تلاش دست بر نمیدارم . برای شما عزیزان هم همین آرزو رو دارم
موفق باشید

[ALI-KT]

سلام درود
وقت بخیر
یک منبعی دارم که بهش اعتقاد زیادی دارم راجبه تسهیل راه موفقیت درکنار تلاش مستمر خواستم به اشتراک بزارم
پادکست های امیر شریفی رو تو سایتشون گوش دادم و بنظرم خیلی عالی هست و ارتباط خوبی بشخصه تونستم با صحبتاشون بگیرم و نتیجشو میتونم لمس کنم که ساده و خوب مسایل رو مطرح میکنن
ایشون پسرخاله و اشنا من نیست و هیچ شناختی از شخص خود ایشان ندارم و خودم دوره های ایشون رو کلا خریداری نکردم و با پادکست ها که رایگان هست تونستم مفاهیم خوبی رو تکرار کنم اما دوره هاشون رو خریداری نکردم هنوز
امیر شریفی - سایت پرورش افکار - قسمت پادکست ها حدود هشتادوخورده ای ویس هست که چندتاش راجبه سلامتی مخصوصا و چندتاش مخصوص ثروت هست امیدوارم مثبت باشه .
سپاس
خلاصه مطلب از برداشت من : دیدن نیمه پر لیوان و فرستادن حس خوب ( زبان کاینات حس هست ) به جهان هستی و پرشدن کامل لیوان

[hamidrezaa]

بزرگ تر از درد و رنج ، فکر رنج است و بزرگتر ازآن پذیرش و تسلیم بودن آن و بزرگتر ازآن عمل کردن و تحمل رنج است
رنج عامل اصلی رشد است
چرا با این که آگاهایم حاضر نیستیم رنج بکشیم و همه در مرحله تسیلم و پذیریش رد می شوند تا زمانی که تسیلم آن شوند
رنج بازی موش و گربه است
در زندگی می توانیم موش یا گربه باشیم . موش رنج را نمی پذیرد و دائما برای بقا از مرگ فرار میکند و جدای اینکه همیشه باید مراقب باشد تا طمعه نشود اما همیشه، فکر خورده شدن رهایش نمیکند و نمی تواند زندگی با آرامشی داشته باشید مثل همه انسان ها که برای بقا رنج را نمیپذیرند و هیچکس نمیداند کی میمیرد اما با پذیرش آن می شود با آرامش ودر لحظه حال زندگی کرد
اما گربه شاید اگر فهم داشت از خوردن موجود زنده لذت نمی برد اما گربه پذیرفته رنجی بکشد که دوست ندارد اما باعث می شود چرخه تولید مثل موش کنترل شود و حکمتی دارد.هر دو برای بقای خود تلاش میکنند گربه خیلی خونسرد و آرام و در لحظه حال زندگی میکند و صبور است تا موش را شکار کند (یا شکار می شود یا نمی شود) اما موش همیشه نگران شکارشدن هست حتی اگر گربه ای وجود نداشته باشد
هر دو برای بقای خود تلاش میکنند دوست دارید ذهنیت موش را داشته باشید و همیشه از رنج فرار کنید و تسیلم نشوید و فکر رنج باعث از دست رفتن آرامشتان شود یا گربه باشید تسلیم و پذیرای رنجی باشید که اصلا دوست ندارید اما حکمتی در آن نهفته است
پس ما به اختیار تصمیم میگیریم که موش باشیم یا گربه باشیم و بعد مجبوریم با ذهنیت موش یا گربه رنج هایی بکشیم که حکمتی دارد و در همه کارها همین است به اختیار انتخاب می کنیم و در مسیر رنج هایی است که مجبوریم بپذریم و رشد کنیم
مدتی بود ذهنم درگیر این مسئله بود که این داستان به ذهنم رسید و با عمق وجود متوجه موضوع شدم و با شما دوستان عزیز به اشتراک گذاشتم .

[hamidrezaa]

سلام خسته نباشید امیدوارم روز عالی ای داشته باشید چند داستان ذن از کتاب حکابت های ذن
1.jpg2.jpg
3.jpg
4.jpg5.jpg
چرا هرچه بیشتر عجله کنیم دیر تر نتیجه میگیریم
6.jpg
7.jpg

اهمیت عمل کردن
8.jpg

[Miad]

بزرگ تر از درد و رنج ، فکر رنج است و بزرگتر ازآن پذیرش و تسلیم بودن آن و بزرگتر ازآن عمل کردن و تحمل رنج است
رنج عامل اصلی رشد است
چرا با این که آگاهایم حاضر نیستیم رنج بکشیم و همه در مرحله تسیلم و پذیریش رد می شوند تا زمانی که تسیلم آن شوند
رنج بازی موش و گربه است
در زندگی می توانیم موش یا گربه باشیم . موش رنج را نمی پذیرد و دائما برای بقا از مرگ فرار میکند و جدای اینکه همیشه باید مراقب باشد تا طمعه نشود اما همیشه، فکر خورده شدن رهایش نمیکند و نمی تواند زندگی با آرامشی داشته باشید مثل همه انسان ها که برای بقا رنج را نمیپذیرند و هیچکس نمیداند کی میمیرد اما با پذیرش آن می شود با آرامش ودر لحظه حال زندگی کرد
اما گربه شاید اگر فهم داشت از خوردن موجود زنده لذت نمی برد اما گربه پذیرفته رنجی بکشد که دوست ندارد اما باعث می شود چرخه تولید مثل موش کنترل شود و حکمتی دارد.هر دو برای بقای خود تلاش میکنند گربه خیلی خونسرد و آرام و در لحظه حال زندگی میکند و صبور است تا موش را شکار کند (یا شکار می شود یا نمی شود) اما موش همیشه نگران شکارشدن هست حتی اگر گربه ای وجود نداشته باشد
هر دو برای بقای خود تلاش میکنند دوست دارید ذهنیت موش را داشته باشید و همیشه از رنج فرار کنید و تسیلم نشوید و فکر رنج باعث از دست رفتن آرامشتان شود یا گربه باشید تسلیم و پذیرای رنجی باشید که اصلا دوست ندارید اما حکمتی در آن نهفته است
پس ما به اختیار تصمیم میگیریم که موش باشیم یا گربه باشیم و بعد مجبوریم با ذهنیت موش یا گربه رنج هایی بکشیم که حکمتی دارد و در همه کارها همین است به اختیار انتخاب می کنیم و در مسیر رنج هایی است که مجبوریم بپذریم و رشد کنیم
مدتی بود ذهنم درگیر این مسئله بود که این داستان به ذهنم رسید و با عمق وجود متوجه موضوع شدم و با شما دوستان عزیز به اشتراک گذاشتم .

جمله بیقراریت از طلب قرار توست
طالب بیقرار شو تا که قرارآیدت
جمله بی مرادیت از طلب مراد توست
ورنه همه مرادها همچو نثار آیدت

[Miad]

درود خدمت دوستان

خلاصه ای از یک مقاله که در سایت اکادمی هم قرار داده شده رو براتون میزارم امیدوارم مفید واقع بشه


ولز بیان میکند هیچ شغل دیگری تا این حد منعکس کننده شخصیت افراد نیست

و همیچنین در هیچ حرفه دیگری این حجم و شدت از احساسات ایجاد نمیشود

برای اینکه به درستی معامله کنیم داشتن ذهنیت صحیح یک ضرورت است

در یک آزمایش به 120 معامله گر یک سیستم معاملاتی یکسان داده شد که کار کردن آن به طور آماری طی 19 سال کدشته به اثبات رسیده است
پس از یکسال که از این آزمایش گدشت مشاهده شده بود که 119 نفر از این معامله گران با این سیستم ناموفق عمل کرده بودند !!!!
یعنی به غیر از یک نفر همگی گرفتار فرآیندهای ذهنی اشتباه بودند

سیستم معاملاتی خوب بود و ایرادی نداشت اما مشکل از رویکرد و روانشناسی معامله گران بود

ولر معتقد است که نیروی های مقاومتی عظیمی در زمینه معامله گری وجود دارد و مغز معامله گری در واقع ترکیبی از علم و دانش صحیح بازاری و سرمایه گذاری همراه با توانایی های ذهنی هست

منظور این نیست که دانش و مهارتهای معمول در زمینه معامله گری اهمیتی ندارند بلکه معمولا تحت تاثیر الگوهای رفتاری و ذهنی اشتباه بر این توانایی ها غالب شده و مانع از موفقیت معامله گر میشوند

(مطابق گقته های ولز افرادی که تمایلی برای ایجاد تغییراتی در خود ندارند اصلا نباید به سراغ معامله گری بروند )

یادگیری جنبه های تکنیکالی معامله گری به مراتب از تلاش برای پرورش یک ذهنیت موفق معامله گری ساده تر است!!

برای پرورش یک ذهنیت موفق معامله گری لازم است فرد به شدت روی شخصیت خود کار کند و الگوهای رفتاری کهنه و قدیمی را از وجود خود ریشه کن کند


عنوان مقاله :
چگونه یک ذهنیت معامله گری پرورش دهیم