روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

[hamidrezaa]

سلام حمیدرضا جان
ممنونم ازت بابت این پست جالب و مفید تمرین کردم و واقعا دوسش داشتم
کتاب رو حتما تهیه خواهم کرد
بازم دمت گرم

سلام دوست عزیز خواهش میکنم این کتاب 4 جلد هست جلد اول تمرینات رنگ آمیزی و...دارد کمی ساده هست این تمریناتی که گذاشته بودم برای جلد دوم بود موفق باشید

[hamidrezaa]

باور و توهم باور
باور را چجوری ایجاد کنیم ؟؟
1-در ابتدای کار بهتره تمرین نوشتن عادت به مدت 30 روز انجام دهیم و متوجه عملکردمان و و نحوه زندگیمان بشویم
2-در این مرحله شما یک دفتر تهیه میکنید و در مورد ذهنیتتان و نوع تفکرتان می نویسید
مثلا در مورد خواب : ممکنه اینطور فکر کنید از لحظا علمی من نیاز به 7 ساعت خواب داریم حالا دلالیل پشت می تونه این باشه که توجمعی شنیده باشین 7 ساعت خوبه یا والدینتان همیشه 7 ساعت میخوابیدن یا اصلا شب ها بیدار و روزها میخوابم
در این مرحله ما باید به دنبال بهترین مقاله ها و کتاب ها در مورد خواب بریم و متوجه اهمیت خواب از نظر کمی (مقدار ساعت خواب ) و کیفی (بهترین زمان و نوع غذا و ساعت غدا و ورزش و مدیتیشن و...)بشویم حالا ذهنیتتان با خواندن این مقالات و کتاب ها ویندوز جدیدی بر روی مغزتان نصب شده یعنی ذهنیتتان در مرود خواب تغییر کرده
توهم باور : کسانی که به این مرحله از باور می رسند حس و شور هیجانی کل وجودشان را فرا میگرد و شکه می شوند . ویندوز جدید نصب شده اما ذهن شما هنوز باورنکرده که شما باور دارید بلکه شما توهم باور دارید و فقط دوست دارید مطب بیشتری را جمع اوری کنید
نکته ی خیلی مهم این است که ذهن فقط فقط زمانی باور میکند که ،شما اقدامی عملی انجام دهید بارها تمرین کنید و بار ها تکرار تا به باور تبدیل شود
مهم ترین نکته بعد از ایجاد باور ، باورقلبی شما هست وقتی چیزی را می خواهید و باور قلبی دارید مثل اشتیاق سوزان می مونه
حسی پر از شور و اشتیاق و انگیزه کل وجودتتان را فرا میگرید و با کل وجودتان آن چیز را می خواهید و به چنان باور قلبی ای می رسید که در این مرحله کل دنیا هم بگن نمیشه شما میگید میشه
دوستی داشتم که در دانشگاه زاهدان رشته مواد در س میخواند من میدیدم خیلی چالش های ذهنیش در مورد درس (میزان هوش ،تلاش و باورهاش ) تغییر داد 4 سال زمان برد دوست من در خانواده ای بود که اصلا تصوری از دانشگاه شریف نداشتند که دانشگاه شریف یکی از بهترین ها هست ذهنیتشان این بود درس فایده ندارد
موقع کرونا بود یکهو به من گفتم رضا من شریف قبول میشم و رتبه تک رقمی میارم هنوز نه کتاب خریده بود نه آزمونی داده بود و با چنان اطمینان و باوری صبحت کرد من جا خوردم گفتم مگه قطعیتی هست ؟ مگه میشه ؟؟ دوست من در مورد این مطالب آگاهی کاملی نداشت و با کل وجودش میخواست و موفق شد به شریف برود نکته ی خیلی جالبش این بود که این موفقیت و باورش به خاطر چالش ها دانشگاه (نمره گرفتن خوب از سخت گیر ترین استاد و...) و تغییر باور و این 4 سال زمان برد تا به این سطح رسید
شما حاظرید برای تغییر باورهایتان تا چه مقدار تلاش کنید تا کجا ادامه میدهید چقدر اشتیاق دارید
شما در کدام مرحله هستید توهم باور باور یا باور قلبی ؟؟؟؟
باور = شناسایی عادات + ذهینت در مورد عادت (مثلا خواب ) +مطالعه و ایجاد ذهنیت جدید(نصب ویندوز) + تکرار و تمرین
باورقلبی = باور + شور و اشتیاق سوزان ( با کل وجودتتان بخواهید و به خودتان و قوانین دنیا اطمینان کنید)

[hamidrezaa]

ترس و بقا
ترس به خودی خود نه خوب هست و نه بد برداشت ما از اتفاق میتواند حس جدیدی مثل ترس به آن اتفاق برچسب کند
مغز انسان برای بقا فعالیت میکند و هرجا حس کند صدمه می بیند یا باعث مرگ می شود شروع به ایجاد حس ترس میکند
ترس یک جا هایی باعث می*شود زنده بماینم و یک جاهایی می*میریم و یک جاهایی اصلا وجود ندارد و توهم است که برای بقا ایجاد می شود
مثال : فرض کنید در جنگل هستید به یک حیوان وحشی برخورد میکنید منطقی است بترسید و به جای امنی بروید مثلا فرض کنید چند قرن پیش کسانی که این حس ترس را نداشتند یا دیر متوجه حس ترس میشدند میمردن چون به خودی خود این حس وجود نداشته با دیدن یک واقعه ذهن متوجه شده و باعث مرگتان می شود مثل یک کودک مگر میداند ترس چه هست دستش را راحت روی بخاری می گذارد دفعه بعدی مغز بهش هشدار می دهد از یک جاهایی از چیزهایی می ترسیم که اکثرا شنیدیم یا برنامه ریزی شده ایم که بترسیم
ترس و حواس پنجگانه : اتفاقاتی که ترس ایجاد میکند اگر این حس ها پنچ گانه مثل شنیدین و دیدن و لمس کردن و....
ذهن این ترس ها را خیلی جدی میگیرد به خصوص ترس هایی که یک تصویر درگذشته همراه هستند چون این ترس ها با این حواس ،حس واقعی تری پیدا میکنند
ترس هایی که اصلا به این حواس پنج گانه هیچ ربطی ندارد
مثل : من دوست دارم تو جمع صحبت کنم فقط یک تفکر هست و حالا شروع میشه به ایجاد ترس
مثال :ترس از پرنده
مثال :ترس و استرس باختن در یک بازی(فوتبال یا بازی های کارتی و..) فقط برای لذت هست نه صدمه زن به خود
یک سوال : با این ترس و استرس (حتی اگرتجربه بدی در گذشته داشتی ) آیا صدمه جسمی می بینی؟ آیا میمیری ؟
آیا بقای تو را به خطر می اندازد نه نه نه نه پس بس کن یک نفس عمیق بکش و به خود بگو اتفاقی نمی افتد انجامش بده
در دنیای امروز خیلی از کارها ذهنی هست و خیلی ترس ها توهمی بیش نیست و تو نمی میری
مثال : میخواهی ترید کنی می ترسی ؟؟ چرا میترسی ؟؟ مگه با این ترید کل زندگیت می بازی؟؟ مگه می میری ؟؟
مگه بقای تو به همین ترید وابسته هست
خیلی از ترس های ذهنی به خاطر انتظارات بیش از حد هست. همیشه انتظاراتتان در دسترس باشد تا وقتی به آن رسیدید حس رضایت ایجاد شود و این حس به فردا منتقل شود و این چرخه ادامه و بعد از 4 سال هیچ ترسی از ترید ندارید
می ترسی حجم را پایین بیار می ترسی برداشت و ذهنیت را تغییر بده می ترسی اینقدر تمرین کن تا به باور قلبی و اطمینان برسی نه توهم باور تجربه ی خوب ایجاد کن نترس و نگران نباش و توهم ترس برای خودت ایجاد نکن

[Mehrdad az]

سلام دوستان وقت به خیر
نمیدونم قبلا این فیلم معرفی شده یا نه اما اگر زمان داشتید حتما ببینید
داستان در مورد قرار داد مایکل جردن و شرکت نایکی هست که در کل فیلم حس و حال خوبی رو به آدم منتقل میکنه
8.png
بخشی از فیلم رو که خودم خیلی دوست داشتم قرار میدم ببینید
https://uupload.ir/view/inshot_20230...7859_imyy.mp4/

[Ali97]

سلام دوستان وقت بخیر
امیدوارم حالتون عالی باشه

همه ی ما میدونیم داریم مابین نظامی از ارزش هایی زندگی میکنیم که از کودکی توسط اصلی ترین محور : خانواده ؛ و بعد از آن مدرسه و جامعه برای ما برنامه ریزی شده
اولین مرحله تغییر اینه که به این ارزش ها یا همان باورها آگاه بشیم و با منطق فعل حالمون اونارو شخصی سازی کنیم
این نکته رو عرض کنم که واقعا با هیچکسی وارد بحثی نشید ؛ مثال سادش برای یکی خدا وجود دارد ؛ برای یکی وجود ندارد ؛ مهم اینه بتونیم خودمون ارزش های خودمون رو با منطق خودمون انتخاب کنیم و در کنار بقیه افراد زندگی کنیم ؛ اگه دیدیم ذهنشون رو باز گذاشتن برای راهنمایی ؛ راهنمایی کنیم ؛ در غیر اینصورت اصلا نیازی نیست
نکته مهم بعدی اینه که ذهن منطقی شما هم توسط ارزش ها و باورهای کودکی و جامعه به بار اومده و داره اداره میشه ؛ پس باید خیلی هوشیار باشید
تکرار اصلی ترین شرط ورود به ناخودآگاه هست
ذهن آگاهی اصلی ترین شرط آگاهی از ارزش ها هست

شمارو به پادکست دارما مدیتیشن رجوع میدم که فوق العاده عالی منشا و اصل ارزش هارو توضیح میده و نقادانه مورد بحث قرار میده ؛ در جهت صحبت های استاد امینو هست جز یکیش ؛ میگه پول ارزش نیست ؛ البته قصد خراب کردن ثروت رو نداره ؛ ولی شما بگین ثروت ارزش هست و اصلی ترین ارزش من هم ثروت هست (حداقل شخصا برای من اینطور هست)
ما ترکا یه مثال داریم که میگه پولسوزون ایمانی دا اولماز : فرد فقیر ایمان هم نداره
لینک
https://dharmapodcast.com/fa/%D8%A7%...B2%D8%B4%DB%8C

مطمئنم موفق هستید

بیزده دیریخ آج آدامین ایمانه اولماز (کسی که گرسنه باشه ایمان هم نداره )

[hassan47]

اگر جایی صحبتی یا چیزی در تناقض با رفتار طبیعی و چیزی هست که منتور شما بهتون میگه میتونید اون قسمت رو به راحتی حذف کنید

من قبلا یه جا خونده بودم که مضمون کلی صحبتش این بود که به کسی کمک نکنید چه مادی و چه معنوی ..اما وقتی دیدم حس و حالم بده وقتی به یکی کمک نمیکنم و دیدم بقیه کمک میکنند و حس خوب چهره شون رو دیدم متوجه شدم قرار نیست 100% صحبت های یه شخص درست باشه چون اکثر این صحبت نتیجه تراوشات ذهنی یک شخص هست

ما یه کتاب مرجع و کامل داریم به اسم قرآن ... خدا گفته از تو حرکت از من برکت .... صحبت دکتر مالتز شبیه صحبت جناب امینو در اولین فایل یوتیوب روانشناسی هست که درگیری احساس و تفکر در صورتی نتیجه بخش هست که عملی کنارش باشه وگرنه خدا نگفته از تو احساس خوب بدون عمل از من برکت .... این میشه همون عملکرد و داشتن حس خوب (توکل به خدا )

این گفته ها به منظور نقض صحبت های جناب مالتز نیست ... ما انسان ها به صورت طبیعی روی بدن همه مون یه چیزی نصبه که بهمون میگه چه کاری درسته چه کاری غلط... حس خودتون چی میگه !
موفق باشید

سلام روز عالی متعالی رنگ پرتغالی
ممو جان باهات موافقم
کمک آداب دارد.
که جان جهان، جمله یک پیکراست زپیکرچه گویم، که یک گوهر است.

• اگر کمک ما باعث بشه مشگلی از کسی حل بشه و باعث بشه به مسیر درست هدایت بشه بهش کمک می کنیم.
• اگر کمک ما باعث بشه مشگل حل بشه ولی مسیر تلاش را فراموش کنه عملا کمک کردیم که تفکر انگل گونه خودش را ادامه بده.در واقع بهش خیانت کردیم.
• کمک دست و بجا باعث رشد اجزا هستی شده و بازتاب برکت آن به کل هستی که ما هم جزیی از آن هستیم میرسه.
• یک از کارهایی که حال ما را مثبت یا مثبت تر میکنه با از حال بد به خوب تبدیل میکنه، طلب خیر و برکت برای دیگران حتی سایر موجوات هست.درآن واحد اثر میکنه

اگر بی چشم داشت(عدم وابستگی به بازتاب کمک و عدم انتظار پاداش فوری برای صرفا خودمان به تنهایی)باشه، بازتاب بلند مدتش زیاده و مستمر.

قانون هستی اینه که هرچی دراین مسیر باشی روزی معنوی شما بیشتر میشه و حالتون خوبتره .حال خوب پیش نیازهمه اقدامات درست ما در زندگیه.

برای مثال : در هرم یادگیری میزان یادگیری براساس آموزش دادن به دیگران 90% در میزان یادگیری ما موثره


yadgiry.jpg

[hamidrezaa]

روانشناسی موفقیت 16 : تعصبات فکری و عملکرد معامله گران
بازار تصویری از رفتار و احساسات انسان هاست که دارند آن ترسیم میکنند یک معامله گر باید بداند که اول مغزش چطوری دارد کار میکند تا بتواند راه های کنار آمدن با احساسات خودش را پیدا کند و مخصوصا روی جهت گیری ذهنی خودش مسلط بشود
مغز ما چگونه کار میکند
جهت گیری ها و تعصبات متعددی که معامله گران با آن درگیر هستند و درمورد راه حل آن
1-تعصب لنگر انداختن
انسان ها معمولا در زمان تصمیم گیری ،اولین اطلاعاتی که به دست می آورند یا اطلاعاتی که به آن ها داده می شود خیلی تکیه میکنند اصطلاحا روی آن اطلاعات لنگر می اندازد مثال :مثلا یک معامله گر اخبار یورو به دلار را میخواند و همه از نزولی بودن آن دارند حرف میزنند که یک اطلاعات اولیه به دست می آورد (که یورو به دلار نزولی هست) و قتی چارت را بررسی میکند متوجه می شود استراتژی سیگنال خرید میدهد که شخص ازمعامله خودداری میکند واصطلاحا دو دل می شود که طبق سیستم بخرد یا نه و ممکنه طبق اطلاعات اولیه دلایلی برای سل هم پیدا کند و درنهایت شخص از استراتژی معامله گری خودش استفاده نمی کند چون در نهایت ذهن معامله گر ارزش و وزن بیشتری برای اطلاعاتی که در مورد این جفت ارز دریافت کرده بود قائل هست در صورتی که اگر خود معامله گر ابتدا نمودار را طبق استراتژی بررسی میکرد و بعد خبر را میدید قطعا طبق استراتژی واردمعامله می شد در بهترین حالت وارد معامله نمی شود و بعضی ها دنبال توجیه و گرفتن سل هستن
چجوری براین تعصب می توانیم غلبه کنیم؟؟؟ داشتن چک لیست و مسلط شدن روی آن و داشتن آگاهی
وقتی تعصب لنگر انداختن برای یک معامله گر به وجود می آید قبل از اقدام به هر عملی ،کمی صبر کنید تا نسبت به آگاهی بیشتری پیدا کنید ،در این حالت وقتی آگاهی د داشته باشیم بدون قضاوت در مورد اطلاعات اولیه و ثانویه وزن یکسانی بدهیم و درست تر تصیمیم بگریم
2-تعصب زیان گریزی : مردم ضرر نکردن را به سود کردن ترجیح میدهند؟؟؟؟
این تصب فکر همان چیزی هست که اکثر تریدر ها از آن می نالند و می گویند چرا معامله خود را در منطقه خروج با ضرر معقول نبستیم ؟؟؟ یا نمی دانیم چرا هی حد ضررمان را جا به جا می کنیم؟؟ اکثر تریدرها با این تصعب دوست دارند معاملات منفی خود را بدون دلیل بازنگه دارند چون نمی خواهند درد و رنجی که با ضرر کردن همراه هست را تحمل کنند و آن ها امیدوار هستند(یکی امید بی دلیل) که اگر اقدامی نکنند یعنی طبق چک لیست با ضرر کم خارج نشوند یا حد ضرر را جا به جا نکنند شاید این معامله یا سود بسته شود که یک امید بی برنامه است که ممکنه بعضی مواقع اتفاق بیفتد که عواقب ناشی از آن که باعث تقویت این تعصب فکری می شود قطعا در یک زمان دیگه باعث از بین رفتن همه بالانسشان می شود در این حالت که با داشتن یک امید بی برنامه فقط داره زیاد شدن ضررش را نگاه میکند اکثر تریدر ها تبدیل به انسان معنوی ای می شوند که فقط دعا میکنندکه از ضرر خارج بشوند
راه حل این تعصب : داشتن چک لیست و استراتژی مشخص برای ورود وخروج و تعیین حجم معاملات خیلی می تواند در این مورد به شما کمک کند
ما چک لیست داریم اما نمی توانیم به آن پایبند باشیم چیکار کنیم ؟
1-شخصیت خود را از نتیجه معاملات جدا کنید : تلاش برای کنترل کردن چیز هایی که در در توان انسان نیست منجر به اضطراب و دلسری می شود و قتی متوجه بشوید برای سود آوری فقط لازمه خودتان را کنترل کنید نه بازار را دیگه عملکرد معاملاتی خودتان را بر اساس نتایج معاملات قضاوت نمیکیند این دیدگاه باعث می شود از حجم بزرگی از نگرانی ها و ناراحتی خلاص بشوید 2-اگرمجموع معاملات سودده و ضررده شما که طبق چک لیست و استراتژی خودتان هست پس یعنی شما موفق هستید لطفا به تصویر بزرگتری از مسیر معامله گری خودتان نگاه کنید و ژورنال معاملاتی خودتان را نگاه کنید و آن یک معمامله منفی خود را دربین سایر معاملات خود ببینید و و بررسی کنیدکه این یک معامله منفی که طبق چک لیست بوده چقدر روی عملکرد و نتایج شما تاثیر گذار هست و آن را درکنار معاملات سودده بگذارید وتصویری که برای شما میسازد از زاویه ی بهتری می توانید ببینید این کار باعث می شود احساسات خود را کنترل کنید و هوشمندانه تر تصمیم بگیرید و ضرر های طبق چک لیست و سیستم خود را بپذیرید و روی این تعصب زیان گریزی غلبه کنید
3-وقتی یک معامله گر دیسیپلین و تجربه ی کافی به دست بیاورد می داند که یک معامله منفی اصولی طبق یک چک لیست و استراتژی به معنای از دست دادن کل حساب معاملاتی نیست بنابراین زمان تصمیم گیری تحت تاثیر احساسات ناشی از زیان گریزی قرار نمی گیرد

[hamidrezaa]

ادامه روانشناسی موفقیت 16 : تعصبات فکری و عملکرد معامله گران
3-تعصب تایید گرفتن :
ما به دنبال اطلاعاتی هستیم که فکر و نظر اولیه ی ما را تایید کند و نسبت به سایر اطلاعات و دیدگاه ها اصلا توجهی نداریم که این نوع جهت گیری باعث ایجاد یک تعصب می شود که یک فیلتر ایجاد میکند که وظیفه ی این فیلتر بی توجهی به اطلاعات و داده هایی که بر خلاف نظر و عقیده ی آن شخص هست این نوع تعصب در خارج از بازار و سایر جنبه های زندگی ما اتفاق میافتد پس بخشی از ذات ما انسان هاست که وقتی به چیزی باور داریم که تمام اطلاعات موجود تایید کننده ی باور ما هستند و اگر با اطلاعاتی مواجه بشویم که خلاف باور ما باشد ممکنه عصبانی بشویم و راهی برای خلاص شدن از آن اطلاعات پیدا کنیم ،حتی آن اطلاعات اگر درست باشند،مغز ما آن اطلاعات را بیهوده تلقی میکند و اصلا آن ها را ذخیره نمیکند به این طریق طرز فکر ما روی رفتار ما اثر میگذارد
وقتی تریدر استراتژی مشخصی برای ورود به معاملاتش ندارد و به محض دیدن به چارت با کوچک ترین نشانه وارد چارت بشود مثلا یک روند نزولی می بیند که در اندیکاتورش یک دایورجنس وجود دارد که فقط با دیدن دایورجنس و بدون توجه به پرایس اکشن و بدون توجه به هیچ گزینه ای دیگه تصمیم به معامله میکند و به محض ورود به معامله خرید تریدر هیچ دیتای دیگه ای مبنی بر حرکت نزولی نمی تواند ببیند که ممکنه روند یک اصلاح باشد یا ساید بشود و بعد دوباره مارکت بریزد و فقط دنبال اطلاعاتی هست که اطلاعات اولیه یعنی پوزیشن خرید را تایید کند و چشمش نقاط عالی فروش را نمی بیند
اصطلاحا می گویند معاماله گر با ایده اولیه معاملات خودش ازدواج کرده است
دراین حالت تریدر در یک روند نزولی میاد و به تعداد و حجم پوزیشن های خریدش اضافه میکند که در نهایت ممکنه همه ی بالانسش را از دست بدهد طرز فکر ما می تواند بهترین دوست ما یا بدترین دشمن ما باشد
راه حل این تعصب : اول باید بررسی کنیم که چرا معامله گران نسبت به ایده های معاملاتی خودشان متصب می شوند ؟؟؟؟ برای مثال ممکنه شخصی در حساب دمو خیلی خوب ترید میکند و بالانس خیلی خوب رشد می کند اما وقتی وارد حساب ریل می شوم همه چیز بهم میریزد یا وقتی چارت را برای کسی تحلیل میکنیم خیلی خوبه اما برای خودمان نتیجه فرق میکند که دچار تعصب فکری تایید گرفتن هستیم اصولا میگویند ما انسان ها دوست داریم در زندگیمان ،نظم و هماهنگی که دوست داریم به وجود بیاوریم و اگر چیزی مطابق برنامه ما پیش نرود سعی میکنیم آن را اصلاح کنیم و یک راه حل پیدا کنیم که دوباره نظم و هماهنگی مورد نظر خودمان را برقرار کنیم.
پدیده ناهماهنگی شناختی : عبارت است از احساس ناخوش آیندی که از باور همزمان به دو چیز متناقض به وجود می آید برای مثال : خیلی از مردها به تصاویر بین زن و مرد باور دارند و از طرفی باور دارند که همه زن ها باید تمام کارهای خانه را انجام بدهند اینجا این پدیده ناهماهنگی شناختی ایجاد می شود ناسازگاری بین باور مردم و نحوه رفتارشان آن ها را به انجام اقداماتی به حداقل رساندن احساس ناراحتی تشویق میکند و سعی میکنند این تنش را به روش مختلفی حل کنند مثل رد کردن ،اجتناب کردن،رد کردن،خودداری از دریافت اطلاعات جدید و...وقتی معامله گر بر اساس یک دیتا وارد معامله می شود و پول واقعی خودش را درگیر آن معامله میکند یعنی احساسات شدیدی از سود کردن یا ضرر کردن را دخیل میکند حالا فرض کنید این معامله بجای اینکه وارد سود بشود وارد ضرر بشود چه اتفاقی می افتد؟؟ از طرفی معامله گر پول واقعی خودش را درگیر کرده که سود کند و این حس خوش آیند برایش هست و از طرفی می بیند معامله اش وارد ضرر شده و طبق چک لیست حالا با ضرری معقول از معامله خارج بشود یا با ضرر معقول به آن بخرد که پدیده ناهماهنگی شناختی ایجاد می شود که دو باور ایجاد می شود:
1-باور اولیه که در این معامله باید سود کند 2- باید معامله رابا یک ضرر مشخص طبق چک لیست ببندد و ضرر را قبول کند که در این حالت ذهن تریدر برای جلوگیری از ناخوش آیندی ایجاد شده شروع میکنه به رد کردن ،اجتناب کردن،رکردن،خودداری از دریافت اطلاعات جدید که نشان می دهد باید از معامله خارج شد چه واکنشی در پی دارد؟؟؟تریدر حد ضرر خودش را جابه جا میکند و به حجم و تعداد پوزیشن های خودش درجهت پوزیشن اولیه مرتبا اضافه میکند چون دوست دارد هماهنگی و نظم دلخواه خودش را که سود کردن هست را به مارکت تحمیل کند و همش به دنبال تاییده هایی هست که معامله اول را توجیه کنه بجای اینکه بخواهد طبق چک لیست با ضرر مشخص از معامله خارج بشود
راه حل :
1-داشتن چک لیست و یک برنامه معاملاتی کاملا تعریف شده که روی آن مسلط باشیم
2-بجای اینکه بیایم معاملات خود را در دو دسته ی درست و غلط قرار بدهیم باید معاملات خود را در دوسته ی سود آور و غیر سود آور دسته بندی کنیم این نکته شاید خیلی ساده باشد اما بسیار زیاد به شما می تواند کمک کنددر این حالت تمام معاملات سود آور و غیر سودآور ما که طبق چک لیست و برنامه معاملاتی ما باشند درست هستند
3-حتما حتما و حتما سعی کنید خودتان را از نتیجه ی معاملات جدا کنید شما نتایج معملاتتان نیستید که اگر یک معامله سود آور داشتید بگید یک شخصیت عالی هستید و اگر معاملات غیر سود آورد داشتید بگید که یک انسان غیر عالی ،ضعیف یا شکست خورده هستید. نتایج معملاتتان چه سود آور و چه غیر سود آور فقط نتجه معملات هستند و اگر طبق چک لیست و سیستم معاملاتی شما باشند کاملا درست هستند
4-تعصب فکری دنبال رو جمع شدن:
انسان ها کلا به انطباق وجمعیت پیوستن تمایل دارند علت خیلی کار ها اینه که چون بقیه انجام دادند ما هم انجام دادیم یک معامله گر وارد معامله خرید یورو به دلار می شود نه به این خاطر که طبق چک لیست و استراتژی هست بلکه به این خاطر که دو تا از دوستانش معامله خرید انجام دادند و این فرد به استراتژی خود بی توجهی میکنه تا به تمایل خودش یعنی تمایل دنباله رو جمع بودن پاسخ مثبت بدهد
راه حل این تعصب
1-در هنگام معامله کردن هرگز به نظرات بقیه گوش ندهید از این نظرات صرفا در زمان تحقیق و تمرین استفاده بکنید نه در زمان ورود به معامله 2-یک استراتژی شخصی برای خودتان تعریف بکیند که به آن اطمینان داشته باشید یعنی (چک لیست) موقعیت هایی را معامله کنید که از قبل برای آن ها آماده شده اید باقی اطلاعات جدید فقط باعث تحریک احساس شما می شوند در نتیجه تصمیم گیری شما را مختل میکنند پس هنگام معامله کردن نگذارید احساس و اطلاعات دیگران روی شما اثر بگذارد مثلا ترید دسته جمعی از یک جهت خوبه مثلا یک مدیر داشته باشد و هر فردی فقط و فقط آن بخش مورد نظر خودش را انجام دهد و فقط یک نفر طبق اطلاعات به دست آمده و براساس یک سیستم مشخص بیاید و ترید خودش را بزند اما در ترید های دست جمعی اکثر افراد نظرات مختلفی را اصولی یا غیر اصولی و خودآگاه و ناخودآگاه وارد تصمیم گیری میکنند،دراین جا ترید دسته جمعی می تواندبسیار ضرر ده باشد
3-اعتماد بنفس را در خود تقویت کنید : متاسفانه جامعه به ما یاد داده که همیشه دنباله رو جمع باشیم . اگر از حبابی که به خودمان ساختیم خارج بشویم و هویت خودمان را با زیر سوال بردن از دنیای اطرافمان دوباره بسازیم، متوجه می شویم خیلی از باور ها و اعتقاد ها به ما تحمیل شده ، شما هیچوقت در مورد آن باورها فکر نکردید و انتخاب نکردید
در معامله گری داشتن دیدگاه بلند مدت خیلی مهمه اجازه ندهید تحت تاثیر اتفاقات کوتاه مدتی قرار بگیرید که به نظر میرسه برای شما پاداش کوتاه مدتی به همراه دارند
همه ی این مواردی که به شما گفتم جزئی از طبیعت انسانی ما هستند که میخواهند ما ناراحت نشویم و حس خوبی داشته باشیم اما می بینیم که چطوری میتوانند برنامه معاملاتی ما را خراب کنند
وقتی شما از برنامه ریزی مغزتان که مانع از سود آوری شما هستند آگاه بشوید می توانید در مورد احساسات خودتان قضاوت بهتری داشته باشید و بهترتصمیم گیری کنید
می توانید احساسی معامله کنید یا منطقی و این سوالی هست که قبل از هر معامله باید از خودتان بپرسید؟؟؟ که پاسخ درون خود شماست.
تبریک سال نو - تعصبات فکری و عملکرد معامله گران آکادمی ویو - YouTub
http://e https://www.youtube.com/wat...dex=16&pp=iAQB

[Saman01]

جمله ای قابل تامل:

طرز فکر شما برای انجام یک کار، همان طرز فکریست که درهمه کارها دارید

[M.T.z]

سلام به تمامی دوستان عزیزم امید وارم حالتون عالی باشه عزیزان.
قبل از هر چیزی عبد قدیر را به تمام عزیزانی که باور و عقیده شیعی دارند تبریک میگم و بعد عذر خواهی کنم اگر در این پست احیانا غلط املایی دیدین چون دارم با موبایل می*نویسم.
پویاامینی هستم حدود ده ماه که در انجمن شرکت کردم و از دوره پرایس شروع کردم و الآنم روی پرایسم دور چهارم فایل 26 و فول تایم تریدر هستم.
امروز صبح بعد از گرفتن درصد سود روزانه در یک حساب ریل کوچیک بعد از انجام کار های اموزیشیم رفتم سراغ متاتریدر مجدادا تا یک نگاه به بازار بندازم و یک تحلیل هم به صورت مولتی تایم فریم از چهار ساعته کردم و حرکات بازار را مشاهده میکردم. می*دیدم که بازار چقدر عالی طبق تحلیل های پرایس اکشنیم داره حرکت می*کنه همان تحلیل هابی که الان زیاد بهشون باور ندارم با مطمعن نیستم از اون ولی 90, درصد موارد درست از آب درمیاد٫ و خیلی وسوسه شدم برای گرفتن پوزیشن.میشنیدم صدایی که از درونم میومدم که می*گفت بازار که داره طبق تحلیل تو حرکت می*کنه بیا توهم یک پوزیشن بگیر و قسمتی از این حرکت رو بگیر ومتوجه شدم که بسیار قدرت مند هست این ندای درونی.ناکهان آگاهی سراغم اومد و باعث شد که فقط بشینم این صدا رو زیر نظر بگیرم و ببینم رفتارش چجوریه چون متوجه شدم که وسوسه های بازار است و انصافا خیلی هم قوی هستن چون حس طمع رو برانگیخته میکند٫بیشتر به این رفتار ذهنم توجه کردم و داشت از هر ابزاری که داشت مثل معادل سازی قیمت ریالی سودی که میتونستم* بگیرم از این ترید و یا این که چه میزان بالانسم افزایش پیدا میکرد و.... من را وسوسه و تحت فشار میزاشت که وارد مارکت بشم*.ولی من چون اون درصد سود روزانه رو گرفته بودم ریسک نکردم و شایدم ترسیدم که همین سودی که گرفتم رو هم از دست بدم.و فقط روی یک حساب دموی 10.0000 دلاری رفتم ترید زدم و وقتی سود های بدست آمده رو دیدم دچار یک حسرت ناخواسته شدم ولی باز خوشبختانه به خودم اومدم و دیدم که این احساسات و ایجاد. افسوس ها از کجا آب میخوره.ذهنم وقتی دید که در یک روز میشه آنقدر سود کرد و معادل ریالی آن چقدر می*شود حسابی شروع کرد به یک سری سروصدا و خیال بافی در من که ببینننننن چقدر پول میشه درآورد و اون زمان بود که طاهره فریبنده بازار و بازی ذهن را بیشتر از اعماق وجودم درک کردم و دیدم که چطور میتوان در گرداب طمعی که بازار می*تونه برام درست کنه به راحتی گیر افتاد.ذهن من فقط یک روی سکه را داشت برام نشون میداد و این رو نمی*گفت که چنین و ورود هایی چقدر می*تونه خطر ناک باشه و ریسکی و کوچک ترین اشتباه می*تونه نتیجه ای برعکس داشته باشه اون زمان همین ذهنی که من رو داره الان سعی می*کنه با خودش ببره و وسوسم کنه٬ اون زمان خودش من رو سرزنش می*کنه و باعث ایجاد حس بد میشه در من.
و خیلی دریافت های دیگه داشتم از مشاهده رفتار ذهنم و زیر نظر گرفتن اون و ممنونم از @amino عزیز بابت فایل آگاهی که من هر روز اون رو دوبار گوش میکنم.
شاید اگر یک شخصی مثل استاد عزیز بیاد این طور ترید کنه بگیم کاملا درسته ولی برای منی که اول راهنم و نه هنوز به خودم مسلط نیستم آنچنان و نه به بازار این طرزه ترید به شدت مخرب و منع بشه چون ممکنه فرمت ذهنی من رو بهم بزند و باعث ایجاد توهمات و تصورات اشتباه و سوگیری های غلط بشه و احساس کنم که همیشه همین قدر راحته. در این زمان به ذهنم گفتم:ببین تو اصلا کار شقالقمری نکردی که بخوای به خودت مغرور بشی و فکر کنی دیگه آخرت تریدی نه ٬شاید تو اصلا به طور شانسی در زمان درست و مکان* درست وارد شدی و اصلا هم ربطی به توانایی تو نداشته باشه پس الکی برای خودت خیال بافی نکن.
سعی کردم این طوری اون رو از خواب خرگوشی بیدار کنم تا باز بعداً برام ایجاد مشکل نکنه.
بعد از این ها بیشتر به این پی بردم که صبر و آرامش و خونسردی و متانت و خویشتن داری چقدررررر می*تونه باعث افزایش طول عمر کار مابشه و چقدر آهسته و پیوسته حرکت کردن می*تونه مارو در سلامت نگه دارد.شاید همچنین مواقعی مساعل مالی و ... مارو وسوسه کند برای همچین رفتار هایی ولی باید واقعا روی خودمون و اگاهیمون کار کنیم.
واقعا میگم* تکنیکال اصلا چیز زیاد سختی نیست ولی تغییر شخصیتمون و ایجاد یک ذهنیت سالم و درست و ساختن یک شخصیت حرفه ای و تریدری چقدر می*تونه سخت و طاقت فرسا باشه چون باید جلوی خودت رو بگیری و سخت ترین جنگ٫جنک با خودمون هست .
این رفتار کردن در مارکت برای یک شخصی تازه واردی مثل من مثل این میمونه که یک خمیر رو بدون این که زمان کافی بدی به اون تا برسد٫ بزارید در تنور تا پخته بشه.میتونید تصورش رو کنید که چه نونی از تنور بیرون میاد ٫یا سوخته یا خمیر و فطیر
Screenshot_2023-07-07-02-16-54-912_net.metaquotes.metatrader5.jpg

پس باید دقیق مثل اون قرمه سبزی مامان پز (خاک پای همه مادران جهان) باشیم که خیلی آروم و آهسته میپزه و جامیوفته و به خودم دلخوشی و وعده دادم که می*رسی به لول استاد و این طور ترید کردن ولی تا قبل از اون طوری رفتار کن تا اون زمان بتونی زنده بمونی و باشی در مارکت.
و یکی از سخت ترین کارها اینه که الان زیاد پول درنیارم و بیشتر روی اموزشم خودم وقت و انرژی بزارم پول درآوردن زیاد هم به موقعش
این تجربه من بود که میدونم همه ی شما عزیزان آن را تجربه کردین و درک میکنید فقط خواستم یک یادآوری کنم و برای دوستان عزیز تازه وارد یک تجربه باشه.


تشکر ویژه از دوستان عزیزی که من رو همیشه یاری کردن و از راهنمایی خوبشون بنده رو مستفیض کردند.
@Ali97 @Erfanalk @Brian
@benxa