فکر چگونه تولید میشود؟
تمام چیزهایی که نمی پذیرید، تبدیل به فکر شما میشوند، و دائما ذهن شما را مشغول نگه میدارند. از آن جا که ذهن شما سازنده تصاویر زندگی شماست، آنچه نپذیرفته اید، تبدیل به زندگی شما می شود و خود را تکثیر می کند. اما چیزهایی که می پذیرید دیگر بخشی از ذهن شما نمی شود و از دایره ذهن خارج می شود. مثلا شما پذیرفته اید که خورشید در آسمان است، آب رفع تشنگی می کند، یا لباستان را چگونه بپوشید یا چگونه دوچرخه برانید. آیا در طول شبانه روز به این چیزها فکر می کنید؟ مسلما خیر..
پس اگر چیزی را دوست ندارید و می خواهید از زندگیتان محو شود، آن را بپذیرید. به تدریج که ذهن خود را با پذیرش خلوت کنید، جا برای خلق تازه ها باز می شود.
اکهارت تله
ویرایش توسط mehrsa : 05-16-2023 در ساعت 17:54
"زندگیمون با تمام عوامل محدود کننده اش به عهده ماست"
این جمله زیباست اما برای من یک جای شبهه داره که آیا پذیرفتن به معنای متوقف شدن و عدم تلاش برای تغییر نیست و اینکه چه چیزی به قطع همان است و تغییر نمی کند خودش جای مساله هست بله آب رفع تشنگی می کند و لاغیر ، خورشید در آسمان است و لاغیر اما خیلی چیز ها هستند که میشه نپذیرفت و آن را تغییر دارد مثل فقر مثل تلاش برای مداوای بیماری لاعلاج که خیلی ها بودند با اینکه قطع امید کردند آنها رو از علاج بیماری سرطانشون ، ولی مبارزه کردند و در کمال ناباوری کاملا سالم شدند . این عبارت جای تامل داره
البته میشه ادامه عبارت رو این طور تفسیر کرد اول بپذیر وقتی پذیرفتی حالا می توانی با فکر آزاد برای رفع و یا ادامه دادن آن تصمیم بگیری
ویرایش توسط safir.n55 : 05-16-2023 در ساعت 18:45
منظور اینه که بپذیری که اتفاق افتاده ، یه مثال ساده وقتی گرسنه باشید میپذیرید که گرسنه تون هست و بعد اقدام میکنید حالا اگر بگین نه من گرسنه نیستم میتونید خودتون رو سیر کنید ...همه پذیرفتن ها انقد ساده نیس و ما فقط دلمون میخاد که ای کاش برمیگشتیم به قبل اتفاق و ازش جلوگیری میکردیم.
بعضی وقتا ما خیلی کوچکتر از اتفاق هستیم وباید به خدا تکیه کنیم برای عبور، او قطعا بهترین جبران کننده است واگر از اتفاق عبور کنیم بزرگتر میشیم و هدف خداوند هم همین بوده.
"زندگیمون با تمام عوامل محدود کننده اش به عهده ماست"
سلام دوستان امیدوارم روز خوبی رو سپری کرده باشین
من یه چند مدت با مشکل عدم تمرکز روبرو بودم اینطور که وقتی مینشستم پای چارت یا پای ویدیو استاد و ... 10 دقیقه با تمرکز زیاد و قوی کار می کردم بعد 10 دقیقه ذهنم همش اینور اونور میرفت میبینی استاد دارن درس میگن تو ویدیو من ناخوآگاه انجمن رو باز کردم می بینم توش چه خبره تا این که براش یه راه حلی پیدا کردم
به این صورت که تو اتاقتون باید دوتا صندل داشته باشین یکی صندل کار و یه صندل دیگه هم بیارین و یه جا بزارین که بین در اتاق و شما باشه شما کارتونو میکنین و هروثت حس کردین حال کار کردن ندارین پا میشین رو صندلی دومی میشنین هیچ فشاری وجود نداره که همش سر صندلی اول باشم و کار کنم هروقت حال نکردین یا حوصلتون نکشید پا میشین رو صندلی دوم میشینین بعد از یه مدت رو صندلی دوم اگه حس کردین حال کار کردن دارین پا میشین کار میکنین و گرنه که همون رو صندلی دوم میشنین ریلکس میکنین کم کم حوصلتون سر میره و پا میشین میرین سمت کار این کار باعث میشه دوپامین بدن کم بشه و ناخودآگاه شمارو بیشتر مشتاق به کار میکنه و اینم که لازم نیست بگم گوشی بی گوشی نمیاریم سر اتاق:d
گفتم با شما هم به اشتراک بزارم
در حال حاضر 28 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 28 مهمان ها)