روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

[mohsen777]

[QUOTE=hamidrezaa;463967]مثبت اندیشی یا منفی نگری کدام برتری دارد؟
هر کلمه ای پشت مفهوم آن تصویر یا حس وجود دارد که به آن کلمه روح و معنا می دهد و خود کلمه ترس اگر معنا ی تصویری شجاعت و حس شجاعت داشت معنای آن شجاعت می شد
کلا تفاوت ها میان خوب و بد یا شکست و موفقیت فقط حس و تصویر آن موقع اتفاق هست که چقدر به کلمه اعتبار دهیم
الان یاد جمله استاد افتادام که فرمودند : اتفاقات نه خوب هستند نه بد برداشت ما از اتفاق باعث می شود باوری ایجاد کند که یا درجهت رشد هست یا ما را منزوی میکند.
با یک جمله شروع میکنم حس ها و برداشت ما از حس ها میتواند باعث حرکت و انگیزه ی ما شوند یا ناخودآگاه به خاطر بقا اجازه نمی دهد و باعث رهایی و حس بی خیالی و سرگرم کردن خودمان برای غافل شدن و فرار از شرایط موجود می شود و اصلا مهم نیست حستان برچسب خوب یا بد داشته باشد.
تنها تفاوت افراد منفی نگر نسبت به فرد مثبت اندیش ، بدبینی و حس نگرانی و اضطراب در مورد مسائل حال و آینده هست که ممکن است منجر به استرس و فرار از شرایط موجود و عقب انداختن کارها شود.
شاید دیده باشید افراد وقتی به هیچ میرسن یعنی وقتی چیزی برای از دست دادن ندارند موقع تغییر و رسیدن به همه چیز فراهم می شود من اسمشو گذاشتم از هیچ به همه چیز رسیدن
چرا هیچ ؟؟ چون با خودمان صادق هستیم و می پذیریم و تغییر میکنیم
شاید مرحله هیچ اوج ناامیدی و منفی نگری باشد و همان باعث حرکت می شود و در آن مرحله حس و رنج ناخودآگاه برای بقا اصلا اهمیت ندارد و به چشم نمی آید و قدرت مرحله هیچ اینقدر زیاد هست که باعث عملگرایی می شود
یا شاید دیده باشید شب امتحان حس نگرانی و قبول نشدن و استرس اینقدر زیاد هست که منجر به تلاش تا صبح می شود و یا در بعضی اشخاص منجر به حذف درس و فرار از شرایط موجود می شود
حستان می تواند باعث حرکت و انگیزه یا باعث فرار و بیخیالی شود
اصلا مهم نیست حستان برچسب خوب یا بد داشته باشد به عنوان مثال :
تا حالا شده ضرر بزرگی کنید و حس بدی ایجاد شود و باعث بیخیالی و فرار از شرایط شود و خودتان را سرگرم کنید و حوصله هیچ کاری را ندارید؟؟
تا حالا شده سود بزرگی کنید حس عالی ای ایجاد می شود و باعث بیخیالی و فرار از شرایط موجود شود و دوست دارید پرواز کنید و تفریح کنید و برقصید و خودتان را سرگرم لذت و تفریح کنید ؟؟؟؟
اوج هیجانات حس ها اصلا مهم نیست، برچسب خوب یا بد داشته باشند می توانند باعث شوند خودتان را سرگرم کار دیگه ای کنید تا انرژی آن حس تخلیه شود
پس سعی کنید در این شرایط انرژی خودتان را در بازار تخلیه نکنید که جوری تخلیه می شوید و ضرر می کنید و باورتان نمی شود بهترین کار ذهن آگاهی و توجه کردن به حس و طبق مقاله استاد : فلان حس من تو را می بینم و......
یک جمله کلیدی که همیشه در کتاب ها میخواندم و الان معنی آن را متوجه می شوم:
در موقع سود کردن خیلی خوش حال نشوید و موقع ضرر ها هم خیلی ناراحت نشوید
فقط یادمان باشد توجه کردن به حس می تواند انرژی آن را تخلیه کند و همیشه در اوج هیجانات مواظب حستان باشید
و یک داستان ذن در این مورد :
فایل پیوست 550613[/QUOTE
سلام دوست عزیز
پست خیلی خوبی بود ،
وقتی به حست توجه میکنی تازه متوجه میشی که این ترسها یا اظطراب ها که در ذهن برای آینده داری اگر هم بوجود بیان به اندازهای که در حال حاضر در ذهنت ترس یا اضطرا ب ایجاد کرده در دنیای واقعی ترس یا اظطراب ندارد

[mohsen777]

درود دوست عزیز
چقدر قشنگ چقدر حس خوب
خدایا شکرررر ت

خیلی متن زیبایی بود ،ممنون از به اشتراک گذاشتنتون

[hamidrezaa]

[QUOTE=mohsen777;464167]

مثبت اندیشی یا منفی نگری کدام برتری دارد؟
هر کلمه ای پشت مفهوم آن تصویر یا حس وجود دارد که به آن کلمه روح و معنا می دهد و خود کلمه ترس اگر معنا ی تصویری شجاعت و حس شجاعت داشت معنای آن شجاعت می شد
کلا تفاوت ها میان خوب و بد یا شکست و موفقیت فقط حس و تصویر آن موقع اتفاق هست که چقدر به کلمه اعتبار دهیم
الان یاد جمله استاد افتادام که فرمودند : اتفاقات نه خوب هستند نه بد برداشت ما از اتفاق باعث می شود باوری ایجاد کند که یا درجهت رشد هست یا ما را منزوی میکند.
با یک جمله شروع میکنم حس ها و برداشت ما از حس ها میتواند باعث حرکت و انگیزه ی ما شوند یا ناخودآگاه به خاطر بقا اجازه نمی دهد و باعث رهایی و حس بی خیالی و سرگرم کردن خودمان برای غافل شدن و فرار از شرایط موجود می شود و اصلا مهم نیست حستان برچسب خوب یا بد داشته باشد.
تنها تفاوت افراد منفی نگر نسبت به فرد مثبت اندیش ، بدبینی و حس نگرانی و اضطراب در مورد مسائل حال و آینده هست که ممکن است منجر به استرس و فرار از شرایط موجود و عقب انداختن کارها شود.
شاید دیده باشید افراد وقتی به هیچ میرسن یعنی وقتی چیزی برای از دست دادن ندارند موقع تغییر و رسیدن به همه چیز فراهم می شود من اسمشو گذاشتم از هیچ به همه چیز رسیدن
چرا هیچ ؟؟ چون با خودمان صادق هستیم و می پذیریم و تغییر میکنیم
شاید مرحله هیچ اوج ناامیدی و منفی نگری باشد و همان باعث حرکت می شود و در آن مرحله حس و رنج ناخودآگاه برای بقا اصلا اهمیت ندارد و به چشم نمی آید و قدرت مرحله هیچ اینقدر زیاد هست که باعث عملگرایی می شود
یا شاید دیده باشید شب امتحان حس نگرانی و قبول نشدن و استرس اینقدر زیاد هست که منجر به تلاش تا صبح می شود و یا در بعضی اشخاص منجر به حذف درس و فرار از شرایط موجود می شود
حستان می تواند باعث حرکت و انگیزه یا باعث فرار و بیخیالی شود
اصلا مهم نیست حستان برچسب خوب یا بد داشته باشد به عنوان مثال :
تا حالا شده ضرر بزرگی کنید و حس بدی ایجاد شود و باعث بیخیالی و فرار از شرایط شود و خودتان را سرگرم کنید و حوصله هیچ کاری را ندارید؟؟
تا حالا شده سود بزرگی کنید حس عالی ای ایجاد می شود و باعث بیخیالی و فرار از شرایط موجود شود و دوست دارید پرواز کنید و تفریح کنید و برقصید و خودتان را سرگرم لذت و تفریح کنید ؟؟؟؟
اوج هیجانات حس ها اصلا مهم نیست، برچسب خوب یا بد داشته باشند می توانند باعث شوند خودتان را سرگرم کار دیگه ای کنید تا انرژی آن حس تخلیه شود
پس سعی کنید در این شرایط انرژی خودتان را در بازار تخلیه نکنید که جوری تخلیه می شوید و ضرر می کنید و باورتان نمی شود بهترین کار ذهن آگاهی و توجه کردن به حس و طبق مقاله استاد : فلان حس من تو را می بینم و......
یک جمله کلیدی که همیشه در کتاب ها میخواندم و الان معنی آن را متوجه می شوم:
در موقع سود کردن خیلی خوش حال نشوید و موقع ضرر ها هم خیلی ناراحت نشوید
فقط یادمان باشد توجه کردن به حس می تواند انرژی آن را تخلیه کند و همیشه در اوج هیجانات مواظب حستان باشید
و یک داستان ذن در این مورد :
فایل پیوست 550613[/QUOTE
سلام دوست عزیز
پست خیلی خوبی بود ،
وقتی به حست توجه میکنی تازه متوجه میشی که این ترسها یا اظطراب ها که در ذهن برای آینده داری اگر هم بوجود بیان به اندازهای که در حال حاضر در ذهنت ترس یا اضطرا ب ایجاد کرده در دنیای واقعی ترس یا اظطراب ندارد

سلام آقا محسن گل قطعا یکی از بهترین های آکادمی هستید ومیشید .ذهن آگاهی ومدیتیشن وآگاهی لازمه ی تریدر شدن هست و شما در مسیر درستی هستید و با توجه به برداشت شما و امضا ی شما کلمه اضطراب و ترس انگار کل مسیر زندگی قبلتون را تحت پوشش داده بوده و الان خداروشکر عالی عمل کردید و به مرحله ذهن آگاهی رسیدید دائما به خودتان یادآوری کنید که چقدر تغییر کردید و با ذهن آگاه افسار نگرانی ها و اضطراب ها در دستتان قرار میگیرد نه اینکه به هر سمت خواستید ببرید اما اجازه نمی دهید به هر سمتی شما را ببرند و با توجه و ذهن آگاهی برگه برنده دستتان خواهد بود فقط وفقط 3 الی 6 ماه انجام دهید اینکه میگویند عادت 21 روز یا 30 روز شکل میگرند قبول ندارم حداقل 3 ماه تا 12 ماه زمان لازم دارد پس ادامه دهید تا به بک تریدر موفق تبدیل بشوید.

[arsalan.b]

سلام وقت بخیر خدمت همه عزیزان

بنده یک راهنمایی میخواستم از کسایی که در یک جمع تریدری قرار گرفتن و تجربش رو داشتن

به طور کلی مزایا و معایب یه جمع تریدر ( دفتر ترید ) چی میتونه باشه نسبت به تنهایی و توی خونه ؟


تجربه شما در این مورد پیشرفت بوده یا پسرفت؟

البته که منظور من از این سوال جنبه روانشناسی فردی هست

ممنون از همه عزیزان

سلام جواد جان روزت بخیر. اگه تو جمع همه هم فرکانس باشند و همه تو یک مدار و آموزش باشند خب خیلی میتونه مفید باشه و از هم فکری و ذهن جمعی میتونید استفاده کنید و همچنین از هم صحبتی و انتقال داده ها به همدیگر دانش خودتون هم بالاتر میره ولی نباید در زمان تحلیل و ترید روی همدیگر تاثیر بذارید مثلا با نظر جمعی معامله کنید یا نظر بقیه روی شما تاثیر بذاره چون هی دچار دوگانگی میشوید و از مسیر اصلی خارج میشوید. اگر جو قابل کنترل باشه خوبه در غیر این صورت در تنهایی آدم سرعت پیشرفتش بیشتره.

[Saman.b]

سلام به همگی

دیدن این فیلم جالبه، مخصوصا صحبتها در مورد مدیتیشن و زمان رسیدن به مهارت و پول و ...
البته 90% اینهارو قبلا توی آموزشها شنیدیم

فیلم کوتاه (40 دقیقه) The Wonderful Story of Henry Sugar
https://dl3.freeserver.top/st01/film...res=1696754971

[ahmad.sh]

جناب علی عزیز سلام وقت بخیر
ممنون از شما بابت همراهی با دوستان و مطالب ارزشمندی که میذارید.
برای شخص من خیلی کارامد و مفید بوده مطالب روانشناسیتون.
سوالی داشتم ی مقدار نامرتبط هست عذرمیخوام اما ممنون میشم راهنمایی کنید
چطور بخشی از فایلهارو کات میکنید؟ من هرکار کردم نتونستم
تشکر

سلام و وقتتون بخیر
باور دارم که عالی هستید
یک بخشی از صحبتهای استاد
لینک دانلود : https://s8.uupload.ir/filelink/swNeN...83332_pmsg.mkv
بهترینهارو آرزو دارم برا هممون ، در همه جهان ها

[hamidrezaa]

ایجاد عادات جدید بسیار سخت است اما میشود انجام آن را آسان کرد
همیشه با ایجاد عادات جدید مشکل داشتم وهرچه تلاش میکردم همیشه شکست میخوردم که راهکارهایی طبق مطالعات به دست آوردم که کمکتان میکند
چرخه عادات :
1-محرک: خیلی ساده نشانه ها (زمان،حس،مکان) کمی جلوتر بیشتر توضیح میدهم
2-روتین: یک سری کارهای تکراری مثلا برای صبحانه خوردن : بیدار شدن /شستن صورت/1لیوان آب /مدیتیشن و صبحانه
3-پاداش: که کاملا مشخصه که روتین ها از طریق پاداش تقویت می شوند
راز اصلی عادات روتینی است که بربقیه ی روتین ها اثر میگذارد و حتی موجب تحریک آن می شود
هدف اصلی ما شناخت این سه عامل چرخه هست و پیوند زدن عادات به سه عامل گفته شده
پیوند زدن عادات به محرک ها :
انواع محرک :
1-زمان : زمان خاصی صبحانه خوردن ، زمان خاصی تمرین موزیک یا.....بعد از آن زمان خاص عادتی را به آن کاری که در زمان خاص انجام می دهید پیوند بزنید
2-مکان : هرمکانی می تواند منجر به یک عادت شود مثلا آشپزخانه با غذا خوردن پیوند و به طورغریزی هر بار وارد این مکان می شویم در یخچال را باز میکنیم یا اتاق ترید که هر وقت وارد ان می شویم می توانیم اولین کار یک ساعت تمرین باشد با تمرین پیوند بخورد
3-وضعیت ذهنی (کل حس ها ): مثلا موقع عصبانیت پرخوری میکنید یا موقع استرس در فضای مجازی وقت خود را صرف میکنید یا موقع دلتنگی و تنهایی چند ساعت تلفن می زنید پس می توانید موقع استرس پیاده روی را با آن حس پیوند بزنید یا موقع عصبانیت پنج دقیقه ذهن آگاهی
4-جمع دوستان : بعضی اشخاص در جمع دوستان سیگار میکشند می تواند جمع را ترک کنید یا مثلا جمع دوستانی انتخاب کنید که تریدر باشند در مورد کتاب و روانشناسی صحبت کنند پس مراقب باشید
پیوند زدن عادات به روتین ها :
روتین مجمعه از چند عمل هست که هر عمل به یک عملی وابسته هست به عمل قبل یا بعد از خود برای مثال : مثلا برای صبحانه خوردن : بیدار شدن /شستن صورت/1لیوان آب /مدیتیشن و صبحانه شما میتوانید عادت مطالعه را با این روتین پیوند بزنید
پیوند زدن عادات به پاداش:
اکثر عادات جدید مثل ورزش بدن سازی برای تناسب اندام بالای یک سال زمان لازم دارد وپاداشی لحظه ای ندارد پس شما به پاداشی نیاز دارید که رضایت مندی فوری در پی داشته باشد هر شخصی عاشق یک چیزی هست برای مثال فیلم دیدن ،غذا خوردن ،کافه رفتن ،ماشین سواری ،موتورسواری ،شنا،مطالعه یا......مثلا برای ایجاد عادت ورزش زمانی به خودتان پاداش دهید که آن عادت مثلا ورزش کردن را انجام داده باشید
با پیوند زدن عادات جدید به یک پاداش سریع و مطلوب به مغز خود سیگنال می فرستید که آن عادات ارزش انجام دادن را دارد
وقتی یک رفتار تبدیل به عادت شد شما دیگر نیازی به پاداش لحظه ای ندارید و خودش خودکار برای شما کار میکند
امیدوارم این مطلب برایتان مفید باشد در اغلب کتاب ها درمورد مکان و زمان صحبت شده و مطالب دیگه فقط کمی اشاره کرده
موفق و پیروز باشید

[MOHAMMAD.WOW]

سلام و درود به همه دوستان عزیز
با دیدن این فایل یاد حرف استاد افتادم که میگفت : آن چیزی را که هست ببینید نه اون چیزی را که میخواید
https://www.aparat.com/v/Yu8p6

[hamidrezaa]

احساس شما بزرگترین عامل برای زیر سوال بردن عادات و روال روزانه ی شماست
هر انسانی در موقعی که حسی در وجود آن پررنگ می شود و آن حس به شکل هیجان خودش را نشان میدهد که آن هیجان مهم نیست چه حسی پشت آن باشد حس ترس ،نگرانی ، شکست ، ناامیدی ،بی انگیزگی و... که هیجان میتواند منجر به استرس شود و استرس در بدن هر شخص واکنش خاص خودش را دارد
ممکن است استرس باعث سردرد یا پرخوری یا بی اشتهایی و بی انگیزگی و حس بیخیالی در فرد شود
آشنایی با چرخه ی احساسات ؟
وقتی حسی در وجودمان پررنگ شود می تواند بر همه ی عادات ما اثر بگذارد برای مثال اگر هر روز صبح زود بیدار میشدید در رخته خواب به خودمان دلیل داریم کمی بیشتر بخوابیم و بعد صبحانه دیر خورده می شود و با ناهار یکی می شود و ورزشی که هر روز انجام میشده و کتابی که خوانده می شده همگی زیر سوال می رود و حالا حس نارضایتی و بی انگیزگی در وجومان پر رنگ میشود و به خودمان می گوییم از فردا درست می شود که واکنشمان نسبت به حس می شود :
1-فیلم یا سریال دیدن 2-خوردن غذای زیاد و سنگین 3-گشتن در فضای مجازی 4-حس بیخیالی چی میشه منم کمی رها باشم؟؟
حالا چه اتفاقی می افتد ؟
ما کاراهای بالا را انجام میدهیم وبا شک پرخورری و دیدن سریال و هیجانات همراه آن به حس آخر شب ما متصل می شود به عبارتی با یک شکم سنگین و پر و چشمی خسته از دیدن فیلم یا فضای مجازی و ذهنی آشفته تر از ابتدای روز می خوابیم و این حس به فردا منتقل می شود؟
نتیجه : فردا هم همین چرخه به خاطر حس دیشب تکرار می شود و با یک توجیه قشنگ به کارتان ادامه میدهید و به خودتان می آیید و می بینید دو هفته هست آموزش ندیده اید که من خودمو اینجور متقاعد میکردم هر آدمی یک دوره استراحت و خستگی دارد این هفته هم میگذرد بعد شروع میکنم و این چرخه اینقدر تکرار می شود که ساختن عادت جدید را دشوار میکند و حتی عادات قدیمی را زیر سوال می برد
پرررنگ شدن احساسات-----هیجانات و استرس------زیرسوال بردن روال ها --------انجام رفتارهایی که منجر به بی انگیزگی و حس پوچی می شود-------نتیجه : این حس به فردا منتقل می شود و تا زمانی تکرار می شود که از حس خسته شوید و دوباره برنامه ریزی برای انجام کارهای جدید
باید شناخت کافی از احساس خودتان داشته باشید
احساستان موقع دلتنگی یا عاشقی ؟؟؟ احساستان موقع ترس؟؟؟ احساستان موقع از دست دادن عزیزی؟؟؟ احساستان موقع شکست ؟؟؟ احساستان موقع ناامیدی و بی انگیزگی؟؟؟ احساستان موقع عصبانیت؟؟؟ احساستان موقع خستگی؟؟؟

شما نمی توانید کنترل احساسات را به دست بگیرید اما می توانید اجازه ندهید شما را به هر سمتی ببرند
راهکار :
1-دقت کردن به احساس و مدیتیشن
2-چسباندن عادت جدید به حس مثلا هر وقت حس عصبانیت داشتید می توانید بجای پرخاشگری و پررنگ تر کردن احساس یا شکستن وسیله یا تیکه و کنایه با کمی نوشتن یا مدیتیشن یا پیاده روی هر چیزی خودتان دوست دارید پیوند بزنید
3-شناخت احساسات و واکنش هایتان که بهتر است چک لیستی از احساسات و واکنش داشته باشد و در شرایطی که استرس داریم و توانایی تصمیم گیری کمتری داریم به چک لیست نگاه کنیم وآگاه بشویم و بلافاصله کاری آگاهانه انجام دهیم تا انرژی استرس تخلیه شود
شما دو انتخاب دارید اینکه آگاهانه واکنشی درست به حس داشته باشید یا ناآگاهانه عمل میکنید و در چرخه احساس گیر میکنید و یک یاچند روز در حس بی انگیزگی و پوچی گیر میکنید
من خودم چندسال این چرخه را تجربه کردم امیدوارم برایتان مفید باشد

[*niko*]

درباره دافا
دافا خرد آفریدگار است .سنگ بنای آفرینش است.آن چیزی است که آسمان ها،زمین و جهان بر اساس آن بنا نهاده شده است.همه چیز را در برمگیرد،از بینهایت کوچک تا بینهایت عظیم؛در حالی که در هریک از سطوح هستی بدن کیهانی،به گونه ای متفاوت متجلی می شود.از ژرفای بدن کیهانی،ابتدا ریزترین ذرات پدیدار می شوندودرپی آن،لایه لایه های ذرات بیشماردر اندازه های گوناگون،از کوچک تا بزرگ،تا سطوح بیرونی ای که بشریت می شناسد،یعنی اتم ها ،مولکلول ها،سیارات و کهکشان ها ،و ورای آن ها و نیز آن چیزهایی که بازهم بزرگترند.ذراتی با اندازه های گوناگون،
موجودات و نیز دنیاهایی در اندازه های گوناگون را می سازند که در بدن های کیهانی پخش هستند.موجوداتی که در هریک از سطوح گوناگون این ذرات هستند،این طور درک می کنند که ذرات موجود در سطح بزرگ تر بعدی،سیاراتی در آسمان شان هستند،و در تک تک سطوح به همین شکل است.برای موجودات در هریک از سطوح گوناگون این جهان،این تا بی کران ادامه دارد.این دافا بود که زمان و مکان،انبوه موجودات و گونه ها و همۀ آفرینش را پدید آورد.هر چیزی که وجود دارد،مرهون آن است و هیچ چیزی بیرون از آن نیست.تمام این ها،جلوه های ملموس وویژگی های دافا یعنی جِن،شَن،رِن،(حقیقت، نیکخواهی ،بردباری)در سطوح مختلف است.
ابزار مردم برای کاوش فضا و بررسی حیات هر اندازه هم که پیشرفته باشد،دانش به دست آمده محدود به قسمتی از این بُعدی است که موجودات بشری درآن وجود دارند،یعنی سطح پایینی از این جهان.در طول تمدن های ما قبل تاریخ ،انسان ها سیارات دیگری را کاوش کردند.اما بدون توجه به ارتفاع و مسافت پیموده شده ،بشر هنوز از عهده این برنیامده که از بُعدی که در آن وجود دارد خارج شود.تصویر حقیقی جهان برای همیشه خود را از بشر پنهان می کند.اگر موجودی بشری بخواهد اسرار این جهان ، فضا زمان و بدن بشری را درک کند ،باید تزکیه در یک روش راستین را برگزیند و به روشن بینی حقیقی دست یابد و سطح وجودش را ارتقا دهد.در این صورت از طریق تزکیه ،خصوصیات اخلاقی اش والا می شود و هنگامی که بتواند نیکی واقعی را از شرارت و خوبی را از پلیدی تشخیص دهد و فراسوی سطح بشری برود،حقایق این جهان و موجوداتِ سطوح و بُعدهای دیگر را می بیند و به آن ها دسترسی پیدا می کند.
با آنکه مردم اغلب ادعا می کنند فعالیت علمی شان برای این است که «کیفیت زندگی را بهبود بخشند» اما این رقابت فناورانه است که آن ها را به پیش می راند.و در بیشتر موارد ،این فعالیت ها بر این اساس انجام شده که مردم الهیات را کنار گذاشته و اصول اخلاقی لازم برای خویشتن داری را رها کرده اند.به همین علت بود که تمدن های گذشته بارها ویران شدند.کاوش های مردم به ناچار محدود به این دنیای مادی است و این شیوه های کاوش به گونه ای هستند که صرفاً آنچه پذیرفته شده ،مورد مطالعه قرار می گیرد.در خصوص چیزهایی که در این بُعد بشری نامريی هستند،اما به طور واقعی وجود دارند و خودشان را در این دنیای حاضر،به شکل های واقعی هویدا می کنند،همچون معنویت،ایمان،سخن خدایی ومعجزات،مردم هرگز جرۀت نمی کنند به آن ها نزدیک شوند،چرا که آن ها الهیات را دور انداخته اند.
اگر نژاد بشر بتواند منش،رفتار و تفکر خود را بر پایه ارزش های اخلاقی بهبود بخشد،آنگاه امکان پذیر خواهد بود که تمدن پایدار بماند و حتی دوباره معجزات در این دنیای بشری روی دهند.بارها در گذشته ،فرهنگ هایی که نیمه خدایی نیمه بشری بودند،در این دنیا ظاهر شدند و به مردم کمک کردند به درک درست تری از زندگی و جهان برسند.در حالی که دافا اینجا،در این دنیا پدیدار می شود،وقتی مردم احترام و تکریم مناسبی به آن نشان دهند،خودشان،نژادشان یا ملیت شان از برکت و سربلندی بهره مند خواهند شد.این دافا ،راه بزرگ جهان بود که بدن کیهانی،جهان،زندگی وتمام آفرینش را پدید آورد.هر موجودی که از دافا منحرف شود به راستی تباه است.هر شخصی که بتواند مطابق با دافا باشد به راستی فرد خوبی است و با سلامتی . شادمانی پاداش داده می شود.و هر تزکیه کننده ای که بتواند با دافا یکی شود موجودی روشن بین است،موجودی خدایی.
لی هنگجی
24 مه 2015