سلام و وقتتون بخیر جناب آقای عرفان
باور دارم که عالی هستید
باور توانایی دیدن نامرئی هاست
تکمیل کننده پست قبلی
سروش عزیز و مهرداد جان خیلی عالی راهنماییتون کردند و من هم اطلاعاتی رو که دارم در اختیارتون میگذارم و انشالله که جمع بندی این سه پست بتونه شمارو به نتیجه اصلی برسونه
ابتدا اولین کاری که انجام میدیم شناسایی باورهایی هست که داریم و تعدادیشون مثبت هست و باعث پیشرفتمون میشه و تعدادیش هم منفی هست که مانع پیشرفت میشه ، که خوب خدارو شکر به این مرحله رسیدین و تونستین باورهاتون رو شناسایی کنین و بنویسین رو کاغذ ، طبق گفته استاد و آموزه هایی که هست همین که شناسایی کردید و فهمیدید کجا هستید 50% مسیر رو طی کردید
حالا میرسیم به این بخش که باورهامون رو پیدا کردیم ، چطور میتونیم رفعشون کنیم
پس اول باید ببینیم این باوری که شناسایی کردیم چطوری ساخته شده
باورها همون افکاراتی هستند که خودآگاهانه یا نا آگاهانه از طریق جامعه و اطرافیان و رسانه و ... در ما ایجاد شدند و همراه با
احساسات که داشتیم اونقدر تکرار شدند که وارد ذهن ناخودآگاهمون شدند و ما در لحظه بدون فکر کردن عملشون میکنیم و بعضیشون هم از ابتدا با ما بودند که میشه همون ژنتیکی .
این بخشی که مینویسم ، نظریه های متفاوتی در مورد ذهن ناخودآگاه هست و من اونی رو که قبول کردم براتون مینویسم
ما یک ذهن خودآگاه داریم و یک ذهن ناخودآگاه فردی و یک ذهن ناخودآگاه جمعی
حالا میپرسید این یعنی چی ؟ و این ناخودآگاه جمعی چیه ؟
ذهن خودآگاه همونی هست که کارش تحلیل هست و منطق و ما با اون اطلاعات دریافتی رو پردازش میکنیم و آگاهانه و منطقی یا قبولشون میکنیم یا ردشون میکنیم
ذهن ناخودآگاه همونی هست که بر اساس تکرار افکارات همراه با
احساسات تبدیل به عادت و باور شده ، پس ذهن ناخودآگاه با
احساسات داره برنامه ریزی میشه و دیتای دریافتی رو قبول میکنه
حالا اینجا ذهن ناخودآگاه تقسیم میشه به دو قسمت نا خودآگاه فردی و نا خودآگاه جمعی
ناخودآگاه فردی همون افکارات و اطلاعاتی هست که ما از اطرافیان و خانواده و رسانه و محیط و ... دریافت کردیم و بر اساس تکرار با
احساسات تبدیل به باور شده
اما ناخودآگاه جمعی چیه ؟
ما در بدو تولد همراه با یک اطلاعاتی به دنیا میایم و خالی خالی نیست ذهن و مغزمون و ذات میگن بهش ، مثلا گریه کردن نوزاد وقتی گرسنشه ، پس ما در بدو تولد هم یک اطلاعاتی داریم و خالی خالی نیستیم ، حالا میبینید که بعضی ها مریضی هایی رو که اجدادشون داشتند رو دارند و یا افسردگی که در اجدادشون بوده در اونها هم وجود داره تیک های عصبی که اجدادشون داشتند اونها هم دارند و .... ، حالا ما از کجا میایم و این ذهن ناخودآگاه جمعی کجاست وچطور میشه تغییرش داد و .... اینا بماند که مبحث بسیار سنگینی هست و امکان نوشتن نیست ، فقط همین رو بدونید که بعضی باورها هم از اجدادمون برا ما رسیدند
حالا ما راهکارهایی که داریم برا عوض کردن باورهامون چی هست ؟
ابتدا باید باور شناسایی بشه و بعد مثل یک فیلم به عقب زده بشه و تا بره برسه به سر منشاء تا شخص بدونه منشاء شروع این باور از کجا بوده و جا در ناخودآگاه فردی داره یا جمعی و اون رو که پیدا کرد ،این کارهارو انجام میده : میتونه از اون محیط دوری کنه ، از اون شخص دوری کنه ، از اون کار دوری کنه و ..... پس خودتون باید منشاش رو پیدا کنید ،چون ابتدا باید جلو ورودی رو بگیریم
حالا که شناسایش کردید کم کم باید مانع ورود ورودی های قبلی بشید و کم کم شروع کنید ورودی های جدید رو وارد کنید و جایگزین کنید با قبلی ها ، این بسیار زمانبر هست و کار یکی دو ماه نیست شاید ماها یا سالها طول بکشه ، حالا نحوه ورود اطلاعات جدید چیه ؟
میتونه نوشتن افکارات و جملاتی باشه که دوست دارید همراه با احساسات شادی و ...
میتونه تصویر سازی ذهنی باشه با
احساسات شادی و ...
میتونه گوش دادن به آهنگهای سابلیمینال باشه با
احساسات شادی و ...
میتونه مدیتیشن و تصویر سازی در موج آلفا باشه همراه با
احساسات شادی و ...
میتونه میتونه شکر گزاری زبانی و مکتوب باشه همراه با
احساسات شادی و ...
میتونه جملات تاکیدی در قبل از به خواب رفتن و بعد از بیدار شدن باشه همراه با
احساسات شادی و ...
میتونه تکرار جملات تاکیدی و انرژی دار به صورت آگاهانه و روزانه و به طور مدام هر روز در مدت زمان 5 تا 15 دقیقه باشه همراه با
احساسات شادی و ...
میتونه تصویر سازی در موج آلفا در زمان مدیتیشن باشه به دو شکل که ابتدا خودتون رو با اون باورهای محدود کننده ببینید و بعد خودتون رو در موقعیت دیگر با باورهای جدید و سازنده ببینید همراه با
احساسات شادی و ...
میتونه انجام عمل جدید به جای عکس العمل قبلی و تکراری در مواجهه با موقعیت هایی که پیش میاد باشه(همون آگاهی که استاد آموزش دادند )
میتونه انجام ای اف تی باشه
میتونه مطالعه کتاب باشه
میتونه دیدن فیلمهای در جهت باور جدید باشه
میتونه بودن در جمع ثروتمندان باشه
میتونه خوندن زندگی نامه انسانهای موفق باشه
.
.
.
.
.
تغییر باور همانند آموزشهای استاد یک فرایند هست و نتیجه آنی نداره اما انجام تمام کارهای بالا میتونه شمارو در انتهای مسیر به جایی که میخواید برسونه
این تجربیاتی بود که تا به اینجای کار کسب کردم و آموزش همچنان ادامه داره
بهترینهارو آرزو دارم برا هممون ،
در هر دو جهان