صفحه 39 از 55 نخستنخست ... 29373839404149 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 381 به 390 از 550

موضوع: مطالعه.نظرات و خلاصه برداری کتاب

  1. #381

    tarokh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2021
    محل سکونت
    karaj
    نوشته ها
    955
    تشکر
    1,742
    6,077 بار در 951 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 184 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    سلام
    كتاب چين را اينجا به شما دوستان معرفي كردم.
    حال در اينجا خلاصه و چكيده اي از اين كتاب رو قرار ميدم.


    هنری کیسینجر آلمانی*تباری است که وزیر امور خارجه آمریکا در دهه 1970 شد و یکی از طراحان و مجریان عادی*سازی روابط آمریکا و چین نویسنده کتاب «چین» است. کتابی حاصل کاوش تاریخی، تحلیل سیاسی و تجربیات شخصی با رهبران چین.
    صدوبیست صفحه از کتاب 714 صفحه*ای به مرور تاریخ چین پیش از مائو اختصاص دارد، اما بنیان*های اندیشه استراتژیک چین در همین صفحات تشریح می*شود. اندیشه برآمده از کشوری که آن*قدر وسیع، غنی، پرجمعیت و ثروتمند بوده که خود را از جهان بی*نیاز می*دیده، مرکز عالم یا پادشاهی میانه می*پنداشته، و جهان بیرون برای آن دنیای بَربَرها بوده است. کشوری که در ۱۸ قرن از ۲۰ قرن گذشته بیش از هر کشور دیگری تولید ناخالص داخلی داشته، هیچ*گاه دینی به سبک شرق و غرب در آن ظهور نکرده، دیوانسالاری آن عظیم، تخصصی و آموزش*دیده بوده، اما همواره دغدغه امنیت و مقابله با قدرت*های خارجی داشته و از طریق اختلاف*افکنی بین رقبای استراتژیک خود امنیت*اش را تأمین کرده بود.
    یکی ازنقاط خواندنی تمرکز کیسینجر در بازخوانی تاریخ چین هم ارزیابی اثر این نوع تصورات رهبران تاریخی چین بر عقب*ماندگی این کشور از فناوری و پیشرفت*های جهان مدرن تا قبل از قرن نوزدهم است. عقب*ماندگی*ای که سبب شد بزرگ*ترین و ثروتمندترین کشور جهان قرن نوزدهم را با فلاکت و در قالب «قرن تحقیر» در برابر قدرت*های اروپایی سپری کند. این عاقبت کشوری بود که «به تجارت خارجی و نوآوری*های فناوری بی*اعتنا بود ... به طلیعه عصر اکتشافات در غرب بی*اعتنا بود ... از جریان*های فناوری، تاریخی و سیاسی که دست به دست هم می*تاختند تا این موجودیت را به ورطه نابودی سوق بدهند، بی*خبر بود.» (ص. ۴۴)
    عمده*ترین بخش کتاب به بررسی چین بعد از مائو اختصاص دارد. رهبری که خیال سرنگونی کل نظام ارزشی و سنتی جامعه چین را در سر داشت. (ص. ۱۲۷) کسی که چنان حکومت کرد که «چین مائو بنا به تعریف کشوری بود که در بحران دائمی به سر ببرد.» (ص. ۱۳۰) و «علیه هنر سنتی، فرهنگ، و اندیشه*های کهن کشور اعلان جنگ داد.» (ص. ۱۳۲) و البته در تناقض ناشی از آن گیر افتاد زیرا «کشوری که در تحول و تلاطم همیشگی به سر می*برد چگونه می*تواند در نظام بین*المللی جاری مشارکت داشته باشد؟ اگر دکترین انقلاب همیشگی عیناً و به معنای واقعی کلمه اعمال شور، کشور در یک حالت آشفتگی و نابه*سامانی دائمی، شاید هم جنگ و خونریزی، به سر خواهد برد، و کشورهایی که در مسیر ثبات و پایداری گام برمی*دارند، علیه آن متحد خواهند شد.» (ص. ۱۳۵)
    مائو که «انقلاب جهانی» را هم در دنیای خارج از چین دنبال می*کرد «به اندازه کافی واقع*بین بود که درک کند انقلاب جهانی به عنوان یک هدف عملی قابل پیگیری نیست. در نتیجه، تأثیر ملموس جمهوری خلق چین بر انقلاب جهانی، بیشتر در خبرچینی و حمایت*های اطلاعاتی از احزاب کمونیست محلی خلاصه می*شد.» (ص. ۱۴۵) این واقع*بینی به حدی بود که مائو بگوید «هر جا که انقلابی رخ بدهد، ما به پشتیبانی از آن بیانیه صادر خواهیم کرد و جلساتی در طرفداری از آن تشکیل خواهیم داد. ... ما دوست داریم کلمات تهی به زبان بیاوریم و توپ*های تهی شلیک کنیم اما سربازان*مان را به جهایی نخواهیم فرستاد.» (ص. ۲۸۰)
    این واقع*بینی در اندازه*ای بود که مائو در دیدار با نیکسون – پس از طی شدن مراحل پیچیده تلاش برای عادی*سازی رابطه با آمریکا – چنان سخن بگوید که نشان دهد «از این پس در مناسبات میان دو کشور، ایدئولوژی نقش اصلی را بازی نخواهد کرد.» (ص. ۳۵۴)
    رهبران بعد از مائو می*کوشند تا چهره دیگری از چین بسازند. اگر مائو چین سنتی را ویران می*کند تا آن*را به شیوه*ای که خود می*پسندد از نو بسازد، دِنگ شیائوپنگ «این شهامت را یافت که نوگرایی را بر پایه ابتکار و انعطاف*پذیری فرد فرد ملت چین بنا کند.» (ص. ۴۳۰) این آغازی بر پایان سوسیالیسم چینی بود. کیسینجر معتقد است «دَنگ با آزاد کردن خلاقیت مردم چین از قید و بند سنت و رسوبات فرهنگی، و متکی بر تعریف خود آن*ها از دورنمای آینده کشور، حکومت می*کرد.» (ص. ۴۴۷) دِنگ هم انقلاب همیشگی را در حکمرانی اعمال می*کرد اما به شیوه*ای کاملاً متفاوت از مائو: «انقلاب مبتنی بر ابتکار فردی، و نه شور ایدئولوژیکی؛ ارتباط با دنیای خارج و نه خودکفایی مطلق.» (ص. ۵۹۰)
    رهبران بعد از دِنگ هم به راهبردهای او اتکا داشته*اند. آن*ها این سخن دِنگ را در گوش داشته و به آن عمل کرده*اند که «چین باید فروتن و محتاط باقی بماند، رهبری را به دست نگیرد، پرچم*ها را در هوا تکان ندهد، توسعه*طلبی نکند، و از سلطه*جویی و هژمونی احتراز جوید؛ ما معتقدیم که او توصیه*ها همه با اندیشه توسعه صلح*آمیز سازگارند.» (ص. ۶۷۵) آن*ها به این ترتیب خواسته*اند جهان را نسبت به خیزش صلح*آمیز خود و بازگشت به قدرتی که ۱۸ قرن از 20 قرن گذشته از آن برخوردار بوده*اند، متقاعد کنند.
    خیزش صلح*آمیز راهبرد چینی است که اگرچه با تنش درونی و فشار از سوی برخی گروه*های ملی*گرا برای قدرت*نمایی و مقابله با آمریکا مواجه است، اما اقتصاد در آن اولویت اول است و می*داند «هر نوع فشار بر بخش صادرات کشور، بیکاری را افزایش می*دهد و پی*آمدهای سیاسی در بر دارد.» (ص. ۶۵۵) چین علی*رغم قدرت گرفتن با چالش نابرابری شدید نیز مواجه است. کشوری که در ساحل شرقی آن مردمانی مرفه زندگی می*کنند و در بخش عظیمی از مناطق مرکزی و غربی آن مردمی «در زمره عقب*مانده*ترین ملت*های جهان هستند» (ص. ۶۹۱) مشکل حفظ وحدت ملی را نیز پیش رو دارد.
    کیسینجر معقد است «سرخط و عنوان مناسب برای مناسبات چین و ایالات متحده در دهه*های آتی، بیشتر نوعی هم*تکاملی است تا مشارکت و همکاری. معنای این رابطه این است که دو کشور، اولویت و ضرورت*های داخلی خودشان را پی خواهند گرفت، هر جا که فرصت همکاری باشد همکاری خواهند کرد، و هر زمان که این رابطه، به منظور کاهش مناقشات و تعدیل اختلاف*ها، نیاز به اصلاح و تنظیم، یا تطبیق داشته باشد، جسارت این کار را در خود خواهند یافت.» (ص. ۶۹۶)
    کتاب «چین» می*کوشد تا ریشه*های استراتژی، دیپلماسی و سیاست خارجی چین را از اعماق تاریخ این کشور تا دنیای امروز آشکار کند و از همین*رو برای درک رفتار چین – به مثابه یک تمدن که اصول اندیشه و عمل خاص خود را دارد – روشنگر است. این ماهیت تمدنی چین در گفتاری از لوسین پای اندیشمند علوم سیاسی آمریکایی بیشتر بازتاب می*یابد: «حتی در عصر کنونی، چین هنوز هم یک تمدن ست که تظاهر به کشور بودن می*کند.» (ص. ۱۵.) شناخت رفتار این تمدن برای سایر کشورها اهمیت راهبردی دارد.
    in all chaos there is calculation

  2. 6 کاربر برای این پست سودمند از tarokh عزیز تشکر کرده اند:


  3. #382

    yashar_saheb آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    محل سکونت
    Blue planet
    نوشته ها
    766
    تشکر
    1,980
    10,978 بار در 786 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 27 پست
    برچسب زده شده
    در 4 تاپیک
    سلام
    حدودا یک ماهی هست فقط رو بخش روانشناسی داشتم کار میکردم
    این کتابی که اقای امینو معرفی کرده بود رو خوندم متوجه چیز های خیلی جالبی شدم میخوام با شما به اشتراک بذارم
    انگشتان ثروت ساز

    در اوایل خوندن کتاب انجام eft برای من عجیب و غیر منطقی بود تا اینکه یکسری تحقیقات و تست روش انجام دادم دیدم واقعا توانایی تغییر احساسات رو داره
    یک مبحث توی تحقیقاتم متوجه شدم اینه که این تکنیک مثل علوم nlp توسط استفاده کننده هاش مورد سوء برداشت قرار گرفته تقریبا برای همه چی استفاده قرار میگیره
    اما در این کتاب که موضوع بحث هم هست این ابزار دقیقا در جای درستش استفاده شده یعنی تغییر الگوهای احساسی . در واقع تمرکز اصلی کتاب روی حذف الگوهای که مانع ثروت سازی میشوند جایگزین اونها با الگوهای که باعث ثروتمند شدن شما میشوند
    کاری به مبحث فرکانس و قانون جذب و ارتعاش ندارم چون اصلا اطلاعاتی درموردشون ندارم. اما تغییر الگوهای احساسی تفاوت خیلی محسوسی در پردازش اطلاعات و طرز فکر و عمل والبته در نتایج ایجاد میکنه
    در این کتاب در فصول 1 تا 3 به بررسی تکنیک eft میپردازد
    در فصل 4 تا 16 به بررسی الگوهای احساسی مختلف میپردازه تمرینات برای شناسایی و حذف الگوهای قدیمی و جایگزین الگو های جدید میپردازه.
    در فصل اخر کتاب نویسنده 5 قاعده رو معرفی میکنه که به نظر من رعایت قواعد برای تغییر پایدار این الگوها مفید هست
    در کل کتاب خیلی عالی بود میتونم بگم نتایج خیلی جالبی هم ازش گرفتم
    فردا یا چندساعت دیگه خلاصه های که یادداشت کردم قرار میدم
    "it's not knowing what to do;it's doing what you know"

    Tony Robbins

  4. 15 کاربر برای این پست سودمند از yashar_saheb عزیز تشکر کرده اند:


  5. #383

    sara.sat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2020
    نوشته ها
    840
    تشکر
    8,492
    7,930 بار در 858 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 161 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    عرض سلام و احترام خدمت دوستان
    امیدوارم حالتون عالی باشه

    خلاصه فصل پنچم کتاب اثرمرکب

    نام این فصل تاثیرات است
    تا به اینجا متوجه شده ایم که انتخابها چقدر حائز اهمیت هستند. حتی آن انتخابهایی که مهم به نظر نمیرسند؛وقتی مرکب شوند میتوانند تاثیر فوق العاده ای روی زندگی شما بگذراند.
    با اینکه شما به تنهایی و صدردصد مسئول انتخابهای خود هستنید اما نیروهای قدرتمند خارجی نیز روی انتخاب و عادات تاثیر میگذارند. این نیروها تاثیرات زیرکانه ای روی شما میگذارند
    سه نوع از این نیروها شامل:
    1- ورودی ها: یعنی چیزی که مغز و ذهن شما با آن تغذیه میشود
    2- ارتباط ها : یعنی افرادی که وقت خود را با آنها میگذرانید
    3- محیط: اطراف شما؛ چیزهایی که شما را احاطه کرده اند

    توضیح مختصری در مورد هرکدام از این نیروها:
    1- ورودی ها: اگر میخاهید مغزتان با تمام توان کار کند باید به چیزی که به خورد آن میدهید دقت کنید. کنترل داشتن بر ورودی مغز بسیار سخت و دشوار است چون مواردی که شما دریافت میکنید ناخودآگاه هستند
    اگر ذهن به حال خودش رها شود کل شبانه روز در حال مرور اطلاعات منفی و ناراحت کننده است. ما نمیتوانیم دی ان ای خود را تغییر دهیم اما میتوانیم رفتار خود را تغییر دهیم. میتوانیم به ذهن خود یاد دهیم که به فراتر از فقدان و حمله فکر کند.چگونه؟؟ با رعایت دو مورد:
    اول حذف ورودیهای منفی مثل گرفتن رژیم رسانه ای یا فیلتر کردن اخبار ناخاسته و دوم با وارد کردن موارد خوب و مثبت به مغز

    2- ارتباطات: بیشتر زمان خود را با چه افرادی سپری میکنید؟ چه افرادی را بیشتر تحسین میکنید؟ و آیا این دو گروه دقیقا مثل هم هستند؟؟ اگر نیستند چرا؟؟
    ما میتوانیم با بررسی افرادی که در اطراف ما هستند کیفت سلامتی و نگرش و درآمد خود را تعیین کنیم
    میانگین درآمد؛ سلامتی و نگرش شما و 5 نفری که بیشترین وقت خود را با آنها میگذرانید چقدر است؟ عایا پاسخ به این سوال شما را میترساند؟؟؟
    ارتباطات خود را ارزیابی و طبقه بندی کنید: بعضی رابطه ها نیاز هست که قطع شوند . بعضی ها محدود شوند و بعضی دیگر تقویت و گسترش پیدا کنند
    یک همراه موفقیت برای خود پیدا کنید و برای موفقیت خود مربی بگیرید
    شما هیچ وقت آنقدر بی نقص نیستید که نیاز به مربی نداشته باشید!

    3-محیط: تغییر محیط چشم انداز شما را تغییر میدهد. رویای درون قلب شما شاید بزرگتر از محیطی باشد که در آن زندگی میکنید. گاهی اوقات باید از آن محیط خارج شوید تا رویایتان تحقق یابد
    این موضوع مثل کاشتن نهال بلوط در گلدان است؛ زمانیکه ریشه های آن محدود شوند رشد آن پایان می پذیرد. نهال برای تبدیل شدن به درخت تنومند نیازمند فضای بزرگتری است.
    به خاطر داشته باشید همان چیزی را در زندگی کسب میکنید که تحمل میکنید، اگر بی احترامی را تحمل کنید به شما بی احترامی خاهد شد. اگر دیر آمدن و بدقولی را از دیگران بپذیرید در قرارهای شما دیر ظاهر خواهند شد. اگر دستمزد پایین و کار بیش از حد را می پذیرید این موضوع برای شما ادامه خاهد یافت
    بعضی ها فکر میکنند قربانی رفتار بقیه هستند؛ ولی در واقع این ما هستیم که نوع رفتار کردن دیگران را با خود کنترل میکنیم


    نکات مهم فصل:
    هرچیزی که تصمیم به تحمل آن گرفته اید در موقعیت و شرایط فعلی تان منعکس شده است
    وظایف و کارهای ناتمام شما را عقب نگاه میدارد؛ پس درباره کارهایی که امروز میتوانید آنها را انجام دهید ؛اقدام کنید
    دنبال افراد مثبتی باشید که همان موفقیتی را دارند که شما خاهان آن هستید
    برای یافتن همراه موفقیت از کسانی کمک بخاهید که بی رحمانه با شما رو راست هستند
    انتظارات فرایند خلاقیت را به حرکت می اندازند. شما چه انتظاری دارید؟ شما انتظار چیزی را دارید که به آن فکر میکنید. تفکر یا همان گفتگوی درون ذهنی خود را هدفمند کنید
    ورودیهای مغز همان چیزهایی است که اجازه شنیدن و دیدن آنها را به خود میدهید
    ذهن شما برای این طراحی نشده که شما را خوشحال نگه دارد؛ ذهن شما فقط یک دستور کار دارد و آن بقا است


    نتایج من از تمرینات این فصل:
    وقتی تصمیم گرفتم رابطه ام را با افرادی که نمیخاستم شبیه اونها باشم محدود کنم با بازخورد بسیار بدی از سمت اونها مواجه شدم. همانطور که در کتاب ذکر شده بود تصمیم من برای یک زندگی هدفمند و مثبت آینه انتخاب های بدشان شده بود . سعی کردند منو منع کنند و تا سطح خودشان منو پایین بکشن اما من به این مسئله کاملا واقف بودم و راه انتخابی خودم را پیش گرفتم

    راهکار دیگه استفاده از فایلهای کتاب های صوتی یا پادکست های موفقیت در پیاده روی یا توی ماشین بود که خیلی خیلی تاثیر مثبتی داشت




    در پایان دعوت میکنم از دوستان که خلاصه های خودشون رو در صورت تمایل برامون به اشتراک بزارن
    @ John D. Rockefeller
    @hatami2 @Sahar69830
    ای تو در کشتی تن، رفته به خواب
    آب را دیدی... نگر در آب، آب

    آب را آبی است کو می راندش
    روح را روحی است و می خواندش

  6. 10 کاربر برای این پست سودمند از sara.sat عزیز تشکر کرده اند:


  7. #384

    Ali97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    محل سکونت
    در همه جهان ها
    نوشته ها
    2,520
    تشکر
    29,794
    20,349 بار در 2,525 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3549 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara.sat نمایش پست ها
    عرض سلام و احترام خدمت دوستان
    امیدوارم حالتون عالی باشه

    خلاصه فصل پنچم کتاب اثرمرکب

    نام این فصل تاثیرات است
    تا به اینجا متوجه شده ایم که انتخابها چقدر حائز اهمیت هستند. حتی آن انتخابهایی که مهم به نظر نمیرسند؛وقتی مرکب شوند میتوانند تاثیر فوق العاده ای روی زندگی شما بگذراند.
    با اینکه شما به تنهایی و صدردصد مسئول انتخابهای خود هستنید اما نیروهای قدرتمند خارجی نیز روی انتخاب و عادات تاثیر میگذارند. این نیروها تاثیرات زیرکانه ای روی شما میگذارند
    سه نوع از این نیروها شامل:
    1- ورودی ها: یعنی چیزی که مغز و ذهن شما با آن تغذیه میشود
    2- ارتباط ها : یعنی افرادی که وقت خود را با آنها میگذرانید
    3- محیط: اطراف شما؛ چیزهایی که شما را احاطه کرده اند

    توضیح مختصری در مورد هرکدام از این نیروها:
    1- ورودی ها: اگر میخاهید مغزتان با تمام توان کار کند باید به چیزی که به خورد آن میدهید دقت کنید. کنترل داشتن بر ورودی مغز بسیار سخت و دشوار است چون مواردی که شما دریافت میکنید ناخودآگاه هستند
    اگر ذهن به حال خودش رها شود کل شبانه روز در حال مرور اطلاعات منفی و ناراحت کننده است. ما نمیتوانیم دی ان ای خود را تغییر دهیم اما میتوانیم رفتار خود را تغییر دهیم. میتوانیم به ذهن خود یاد دهیم که به فراتر از فقدان و حمله فکر کند.چگونه؟؟ با رعایت دو مورد:
    اول حذف ورودیهای منفی مثل گرفتن رژیم رسانه ای یا فیلتر کردن اخبار ناخاسته و دوم با وارد کردن موارد خوب و مثبت به مغز

    2- ارتباطات: بیشتر زمان خود را با چه افرادی سپری میکنید؟ چه افرادی را بیشتر تحسین میکنید؟ و آیا این دو گروه دقیقا مثل هم هستند؟؟ اگر نیستند چرا؟؟
    ما میتوانیم با بررسی افرادی که در اطراف ما هستند کیفت سلامتی و نگرش و درآمد خود را تعیین کنیم
    میانگین درآمد؛ سلامتی و نگرش شما و 5 نفری که بیشترین وقت خود را با آنها میگذرانید چقدر است؟ عایا پاسخ به این سوال شما را میترساند؟؟؟
    ارتباطات خود را ارزیابی و طبقه بندی کنید: بعضی رابطه ها نیاز هست که قطع شوند . بعضی ها محدود شوند و بعضی دیگر تقویت و گسترش پیدا کنند
    یک همراه موفقیت برای خود پیدا کنید و برای موفقیت خود مربی بگیرید
    شما هیچ وقت آنقدر بی نقص نیستید که نیاز به مربی نداشته باشید!

    3-محیط: تغییر محیط چشم انداز شما را تغییر میدهد. رویای درون قلب شما شاید بزرگتر از محیطی باشد که در آن زندگی میکنید. گاهی اوقات باید از آن محیط خارج شوید تا رویایتان تحقق یابد
    این موضوع مثل کاشتن نهال بلوط در گلدان است؛ زمانیکه ریشه های آن محدود شوند رشد آن پایان می پذیرد. نهال برای تبدیل شدن به درخت تنومند نیازمند فضای بزرگتری است.
    به خاطر داشته باشید همان چیزی را در زندگی کسب میکنید که تحمل میکنید، اگر بی احترامی را تحمل کنید به شما بی احترامی خاهد شد. اگر دیر آمدن و بدقولی را از دیگران بپذیرید در قرارهای شما دیر ظاهر خواهند شد. اگر دستمزد پایین و کار بیش از حد را می پذیرید این موضوع برای شما ادامه خاهد یافت
    بعضی ها فکر میکنند قربانی رفتار بقیه هستند؛ ولی در واقع این ما هستیم که نوع رفتار کردن دیگران را با خود کنترل میکنیم


    نکات مهم فصل:
    هرچیزی که تصمیم به تحمل آن گرفته اید در موقعیت و شرایط فعلی تان منعکس شده است
    وظایف و کارهای ناتمام شما را عقب نگاه میدارد؛ پس درباره کارهایی که امروز میتوانید آنها را انجام دهید ؛اقدام کنید
    دنبال افراد مثبتی باشید که همان موفقیتی را دارند که شما خاهان آن هستید
    برای یافتن همراه موفقیت از کسانی کمک بخاهید که بی رحمانه با شما رو راست هستند
    انتظارات فرایند خلاقیت را به حرکت می اندازند. شما چه انتظاری دارید؟ شما انتظار چیزی را دارید که به آن فکر میکنید. تفکر یا همان گفتگوی درون ذهنی خود را هدفمند کنید
    ورودیهای مغز همان چیزهایی است که اجازه شنیدن و دیدن آنها را به خود میدهید
    ذهن شما برای این طراحی نشده که شما را خوشحال نگه دارد؛ ذهن شما فقط یک دستور کار دارد و آن بقا است


    نتایج من از تمرینات این فصل:
    وقتی تصمیم گرفتم رابطه ام را با افرادی که نمیخاستم شبیه اونها باشم محدود کنم با بازخورد بسیار بدی از سمت اونها مواجه شدم. همانطور که در کتاب ذکر شده بود تصمیم من برای یک زندگی هدفمند و مثبت آینه انتخاب های بدشان شده بود . سعی کردند منو منع کنند و تا سطح خودشان منو پایین بکشن اما من به این مسئله کاملا واقف بودم و راه انتخابی خودم را پیش گرفتم

    راهکار دیگه استفاده از فایلهای کتاب های صوتی یا پادکست های موفقیت در پیاده روی یا توی ماشین بود که خیلی خیلی تاثیر مثبتی داشت




    در پایان دعوت میکنم از دوستان که خلاصه های خودشون رو در صورت تمایل برامون به اشتراک بزارن
    @ John D. Rockefeller
    @hatami2 @Sahar69830
    سلام و وقتتون بخیر سرکار خانم سارا
    امیدوار نیستم بلکه مطمینم حالتون خوب هست با توجه به تصمیم خوبی که در پستتون گرفتید
    ابتدا از شما سپاسگزارم بابت ادامه این پستها
    انجام یک کار به صورت مداوم و بدون داشتن چرایی و بدون گرفتن پاداش از سمت دیگران بزرگترین و مهمترین چیزی هست که باعث پیشرفت و موفقیت انسان میشه (که شما الان با ادامه این تاپیک این رو پیاده کردید )
    در مورد ترک یا قطع ارتباط یا محدود کردن روابط متاسفانه من هم این مورد رو تجربه کردم و نکته بسیار جالبی که بود این هست که قبلا دوستان یا اقوام وقتی همچین رفتاری با من انجام میدادند بسیار ناراحت میشدم و همیشه تو ذهنم این اتفاقات رو تکرار میکردم ، اما الان علت این رفتار افراد دوروبرم رو که متوجه شدم از کجا نشات میگیره و علتش اینه که من دارم از یک سطحی به سطح بالاتر جابه جا میشم اصلا ناراحت نمیشم حتی با دیدن این رفتار اونها و شنیدن حرفهاشون کلا خندم میگیره و حس شادی بهم دست میده چون اثبات میشه برام که در حال طی کردن مسیر درست پیشرفت و ترقی هستم مثل این هست که این انسانها نقش یک گزارشگیری از عملکرد خودمون رو انجام میدن تا متوجه باشیم در مسیر درست هستیم یا نه
    آرزوی سلامتی و موفقیت همراه با شادی و ثروتمندی دارم برا هممون
    ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
    ما
    بدن نیستیم بلکه بدن داریم
    ما یک
    آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم

  8. 10 کاربر برای این پست سودمند از Ali97 عزیز تشکر کرده اند:


  9. #385


    تاریخ عضویت
    May 2021
    نوشته ها
    263
    تشکر
    1,921
    2,310 بار در 271 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 17 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara.sat نمایش پست ها
    عرض سلام و احترام خدمت دوستان
    امیدوارم حالتون عالی باشه

    خلاصه فصل پنچم کتاب اثرمرکب

    نام این فصل تاثیرات است
    تا به اینجا متوجه شده ایم که انتخابها چقدر حائز اهمیت هستند. حتی آن انتخابهایی که مهم به نظر نمیرسند؛وقتی مرکب شوند میتوانند تاثیر فوق العاده ای روی زندگی شما بگذراند.
    با اینکه شما به تنهایی و صدردصد مسئول انتخابهای خود هستنید اما نیروهای قدرتمند خارجی نیز روی انتخاب و عادات تاثیر میگذارند. این نیروها تاثیرات زیرکانه ای روی شما میگذارند
    سه نوع از این نیروها شامل:
    1- ورودی ها: یعنی چیزی که مغز و ذهن شما با آن تغذیه میشود
    2- ارتباط ها : یعنی افرادی که وقت خود را با آنها میگذرانید
    3- محیط: اطراف شما؛ چیزهایی که شما را احاطه کرده اند

    توضیح مختصری در مورد هرکدام از این نیروها:
    1- ورودی ها: اگر میخاهید مغزتان با تمام توان کار کند باید به چیزی که به خورد آن میدهید دقت کنید. کنترل داشتن بر ورودی مغز بسیار سخت و دشوار است چون مواردی که شما دریافت میکنید ناخودآگاه هستند
    اگر ذهن به حال خودش رها شود کل شبانه روز در حال مرور اطلاعات منفی و ناراحت کننده است. ما نمیتوانیم دی ان ای خود را تغییر دهیم اما میتوانیم رفتار خود را تغییر دهیم. میتوانیم به ذهن خود یاد دهیم که به فراتر از فقدان و حمله فکر کند.چگونه؟؟ با رعایت دو مورد:
    اول حذف ورودیهای منفی مثل گرفتن رژیم رسانه ای یا فیلتر کردن اخبار ناخاسته و دوم با وارد کردن موارد خوب و مثبت به مغز

    2- ارتباطات: بیشتر زمان خود را با چه افرادی سپری میکنید؟ چه افرادی را بیشتر تحسین میکنید؟ و آیا این دو گروه دقیقا مثل هم هستند؟؟ اگر نیستند چرا؟؟
    ما میتوانیم با بررسی افرادی که در اطراف ما هستند کیفت سلامتی و نگرش و درآمد خود را تعیین کنیم
    میانگین درآمد؛ سلامتی و نگرش شما و 5 نفری که بیشترین وقت خود را با آنها میگذرانید چقدر است؟ عایا پاسخ به این سوال شما را میترساند؟؟؟
    ارتباطات خود را ارزیابی و طبقه بندی کنید: بعضی رابطه ها نیاز هست که قطع شوند . بعضی ها محدود شوند و بعضی دیگر تقویت و گسترش پیدا کنند
    یک همراه موفقیت برای خود پیدا کنید و برای موفقیت خود مربی بگیرید
    شما هیچ وقت آنقدر بی نقص نیستید که نیاز به مربی نداشته باشید!

    3-محیط: تغییر محیط چشم انداز شما را تغییر میدهد. رویای درون قلب شما شاید بزرگتر از محیطی باشد که در آن زندگی میکنید. گاهی اوقات باید از آن محیط خارج شوید تا رویایتان تحقق یابد
    این موضوع مثل کاشتن نهال بلوط در گلدان است؛ زمانیکه ریشه های آن محدود شوند رشد آن پایان می پذیرد. نهال برای تبدیل شدن به درخت تنومند نیازمند فضای بزرگتری است.
    به خاطر داشته باشید همان چیزی را در زندگی کسب میکنید که تحمل میکنید، اگر بی احترامی را تحمل کنید به شما بی احترامی خاهد شد. اگر دیر آمدن و بدقولی را از دیگران بپذیرید در قرارهای شما دیر ظاهر خواهند شد. اگر دستمزد پایین و کار بیش از حد را می پذیرید این موضوع برای شما ادامه خاهد یافت
    بعضی ها فکر میکنند قربانی رفتار بقیه هستند؛ ولی در واقع این ما هستیم که نوع رفتار کردن دیگران را با خود کنترل میکنیم


    نکات مهم فصل:
    هرچیزی که تصمیم به تحمل آن گرفته اید در موقعیت و شرایط فعلی تان منعکس شده است
    وظایف و کارهای ناتمام شما را عقب نگاه میدارد؛ پس درباره کارهایی که امروز میتوانید آنها را انجام دهید ؛اقدام کنید
    دنبال افراد مثبتی باشید که همان موفقیتی را دارند که شما خاهان آن هستید
    برای یافتن همراه موفقیت از کسانی کمک بخاهید که بی رحمانه با شما رو راست هستند
    انتظارات فرایند خلاقیت را به حرکت می اندازند. شما چه انتظاری دارید؟ شما انتظار چیزی را دارید که به آن فکر میکنید. تفکر یا همان گفتگوی درون ذهنی خود را هدفمند کنید
    ورودیهای مغز همان چیزهایی است که اجازه شنیدن و دیدن آنها را به خود میدهید
    ذهن شما برای این طراحی نشده که شما را خوشحال نگه دارد؛ ذهن شما فقط یک دستور کار دارد و آن بقا است


    نتایج من از تمرینات این فصل:
    وقتی تصمیم گرفتم رابطه ام را با افرادی که نمیخاستم شبیه اونها باشم محدود کنم با بازخورد بسیار بدی از سمت اونها مواجه شدم. همانطور که در کتاب ذکر شده بود تصمیم من برای یک زندگی هدفمند و مثبت آینه انتخاب های بدشان شده بود . سعی کردند منو منع کنند و تا سطح خودشان منو پایین بکشن اما من به این مسئله کاملا واقف بودم و راه انتخابی خودم را پیش گرفتم

    راهکار دیگه استفاده از فایلهای کتاب های صوتی یا پادکست های موفقیت در پیاده روی یا توی ماشین بود که خیلی خیلی تاثیر مثبتی داشت




    در پایان دعوت میکنم از دوستان که خلاصه های خودشون رو در صورت تمایل برامون به اشتراک بزارن
    @ John D. Rockefeller
    @hatami2 @Sahar69830


    سلام و وقت بخیر خدمت همه ی دوستان و مخصوصا سارای عزیزم
    امیدوارم همواره موفق و و سلامت باشین.

    مرسی سارا جان از ادامه دادن کتاب اثرمرکب و مطالب مفیدی که همواره شما و دوستان میزارین و همیشه پست های شما و دوستان رو دنبال میکنم.
    در مورد کتاب: من فعلا کتاب رو نمی خونم و گذاشتم کنار و فقط روی باورها و تغییر اونها دارم کار میکنم و مطالعاتی از اون جنس رو دارم.

    در مورد حذف افراد از زندگی: فقط بهشون توجه نکن.و به ویژگی هایی که خودت دوست داری توجه کن. توجه به این معنا نیست که مثلا کنارتن و دارن صحبت میکنن و روتو برگردونی.
    توجه به این معنا که مثلا یک دوست یا همکاری که باعث میشه حالت بد بشه همش تورو توی نگرانی و استرس و... قرار میده(حالا با اوردن اخبار بد و صحبت همیشگی در مورد سختی های زندگی یا...) و کلا فرد منفی بافی باشه یا باعث عدم پیشرفتت به هر طریقی میشه.
    دیگه به اون شخص و گفته هاش فکر نکن حتی با خودت (چه ادم بی ملاحظه ایه کاش نباشه(نگو اصلا)) یا هرکسی که بخوای باهاش در مورد مشکلت درد و دل کنی. چون باعث جذب بیشتر این اشخاص میشی و خودت توی اون فرکانس و مدار می مونی. یعنی اگه محل کارت رو هم عوض کنی باز هم افرادی از اون جنس سمت تو میان و باعث عدم پیشرفتت میشن چون این مداری هست که داخلشیم خودمون جذبشون می کنیم.

    وقتی به اونها هیچ جوره توجه و فکر نکنی (یا فقط به رفتار یا شخصیت مثبتش فکرو توجه کنی) به اشخاصی با ویژگی هایی که خودت مدنظرت هست همواره فکر و توجه کنی مدارت عوض میشه و خودت میبینی بدون هیچ دردسری اون افراد خودشون از زندگیت حذف میشن ؛ شاید بره یه شهر یا محل کار دیگه یا تو میری و از اون شخص دورمیشی.

    اینها بخشی از مطالبی بود که در مورد قوانین جذب خونده بودم و کلیپ هایی که دیده بودم، خودم هم هنوز به تسلط روی اونها نرسیدم و گاهی خودم هم فراموش میکنم که ازشون استفاده کنم واین تمرین زیاد میخواد.
    مثل مستند راز و کتاب های خانم استرهیکس


    همواره موفق و ثروتمند در همه ی مراحل زندگیت باشی
    ​مثل من و تو آفریده نشده و نمیشه، اثر انگشتمون مختص خودمونه... ما منحصر به فردیم

  10. 7 کاربر برای این پست سودمند از Sahar69830 عزیز تشکر کرده اند:


  11. #386

    Mr. & Mrs. hatami آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    محل سکونت
    طهران
    نوشته ها
    1,084
    تشکر
    6,891
    14,699 بار در 1,148 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 34 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    عرض ادب و احترام
    اثر مرکب :دارن هاردی
    مترجم:فاطمه ندری
    فصل چهارم:تکانش
    میخواهم شما را با تکانش اشنا کنم یا همان طور که دوست دارم صدا کنم :تکانش بزرگ!!! بدون شک تکانش بزرگ،یکی از قدرتمندترین و ملموس ترین جنبه های موفقیت است.تکانش بزرگ میتوتند شما را به سمت موفقیت های بزرگ پرتاب کند،پیش به سوی موفقیت.زمانی که تکانش را همراه خود دارید دیگر به جرات میتوان گفت هیچ راهی وجود ندارد تا کسی به شما برسد.
    قانون اول نیوتون را به یاد میاورید که به ان قانون اینرسی گفته میشود،اجسام ساکن تمایل به سکون دارند،مگر اینکه نیروی خارجی به ان وارد شود و اجسام متحرک تمایل دارند به حرکت خود ادامه دهند،مگر اینکه چیزی مانع تکانش انها شود به عبارتی دیگر افرادی که تمایل به دیدن تلویزیون دارند،تمایل دارند همان طور درگیر تلویزیون باشند.وکسانی که به موفقیت دست پیدا کرده اند با جدیت تمام به تلاش خود ادامه میدهند و بالاخره به موفقیت های خیلی بیشتری دست پیدا میکنند.
    به وجود اوردن تکانش راحت نیست :ولی به محض اینکه ان را به وجود اوردید باید مواظبش باشید!در دوران کودکی بازی چرخ وفلک را به خاطر دارید،برای به حرکت در اوردن چرخ و فلک نیاز بود تا انرژی زیادی مصرف شود ولی بعد از به حرکت در امدن دیگر انرژی که در ابتدا برای حرکت نیاز بود،نیاز نیست.این یک مثال خیلی خوب برای درک بهتر نیروی تکانش است.
    پذیرش و اتخاذ هر تغییری نیز به این صورت است شما با برداشتن یک گام کوچک و انجام هر عمل که شروع میکنید پیشرفت ارام و اهسته است و به محض اینکه عادت تازه شکل گرفته ی شما شروع به تاثیر گذاری کرد تکانش بزرگ هم به شما خواهد پیوست وموفقیت و نتایج شما به سرعت مرکب خواهد شد.برای یک جهش بزرگ ، به زمان و انرژی کافی نیاز است،اما پس از صورت گرفتن جهش،به سرعت موفقیت و هدف در یک راستا با هم تلفیق میشوند.ایا تا به حال متحیر نشده اید که چرا افراد موفق به موفقیت های بیشتری دست پیدا میکنند؟ثروتمندان به ثروت بیشتر دست پیدا میکنندو انسانهای خوشحال خوشحال تر میشوند وافراد خوش شانس بیشتر شانس میاورند،انها به تکانش دست یافته اند.
    چگونه میتوانیم تکانش بزرگ را فرا بخوانیم:
    1.انتخاب ها براساس اهداف و تصمیمات جدید ارزش های اصلی.
    2.به کار گیری ان انتخاب ها از طریق استفاده از رفتارهای مثبت و سازنده
    3.تکرار کافی ان اقدامات و اعمال و رفتارهای مثبت برای ایجاد رفتارهای جدید.
    4.تبدیل رویه ها و ریتم های رفتاری به کارهای منظم روزانه.
    5.داشتن ثبات قدم برای یک دوره و برنامه ریزی بلند مدت.
    بعد تکانش به سراغ شما می اید.

    قدرت رویه ها:
    برخی از بهترین نیت ها و اهداف ما به این دلیل شکست میخورد که سیستم اجرای درستی برای انها نداریم.برای حل این مشکل باید رویه های روزانه هفتگی و ماهانه ایجاد کنیم،تا باعث تغییرات واقعی و مثبت شود.یک تغییر مثبت عملی که هر روز ان را انجام میدهیم طوری که سرانجام مثل مسواک زدن یا بستن کمربند ایمنی ان را به طور ناخوداگاه انجام دهیم.ایجاد رویه ای از کارهای منظم روزانه و قابل پیگیری ،شما را برای کامیابی در میدان نبرد زندگی اماده میکند.تمام افراد موفق و صاحبان کسب و کاری که با انها همکاری کرده ام، اضافه بر کارهای خوب برای انجام کارهای روزانه خود رویه هایی را به وجود اورده اند.یک رویه روزانه که براساس عادت های خوب وکارهای روزمره بنا شده است چیزیست که موفق ترین افراد را از بقیه افراد جدا میکند رویه ها بسیار قدرتمند هستند.این خیلی مهم است که عملکرد هر روز را جمع کنید و ببینید در مقایسه با برنامه ریزی ان روز اوضاع چطور پیش رفته است.

    ایجاد تغییرات برای بهبود بخشیدن:
    هر از چند کاهی رویه های خود را متوقف کنید،اگر غیر از این باشد زندگی غیر قابل تحمل میشود.رویه های خود را بررسی کنید اگر کارهای که قبلا انجام میدادید و به شما انرژی میداد،هم اکنون یکسان و خسته کننده شده است و نتایج فوق العاده ای ایجاد نمیکند،پس زمان ان رسیده که تغییرش دهید.شما زمانی موفق میشوید که هر روز و هر شب گام های درستی بردارید.اما انجام کارهای بالاتر از توان تان ،ان هم با بازه های زمانی کوتاه،زیمنه ای شکست شما را فراهم میاورد.

    قدرت ثبات و پایداری :
    قبلا هم گفته بودم که اگر فقط یک ویژگی باشد که به من مزیت رقابتی بدهد،توانایی من در پایداری است هیچ چیزی مثل عدم ثبات ،سرعت تکانش بزرگ را زایل نمیکند.انرژی و زمانی را که صرف توقف و اغاز دوباره میکنید،زمان رسیدن به هدف را حداقل ده برابر میکند.در واقع شما نمیتوانید حتی به هدف خود برسید.

    پایداری، رمز دستیابی و حفظ حرکت است:
    خیلی ها زمانی که تلاش جدیدی را اغاز میکنند به اهرم چنگ میزنند سرسختانه شروع به فشار اوردن بر تلمبه میکنند اما بعد از چند دقیقه که هیچ ابی نمی بینند ، کاملا دست از این کار بر میدارند. درک نمیکند که مدتی طول میکشد تا خلا مورد نیاز برای مکش اب پر شود.بسیاری تسلیم میشوند ولی افراد عاقل همچنان به کار خود ادامه میدهند،نیروی که باید برای حفظ جریان اب انجام دهید این است که هر از چند گاهی ولی با ثبات به تلمبه زدن ادامه دهید.این دقیقا همان اثر مرکب است.

    خلاصه گام های اجرایی
    1.برای فعالیت های روزانه خود برنامه ریزی روتین و منظم داشته باشید که صبح و شب چه کاری انجام میدهید.برنامه ای غیر قابل شکست و قابل پیش بینی در سطح بین المللی تعریف کنید.
    2.سه بخش از زندگی خود را که در ان به انداز کافی با ثبات نبوده اید،فهرست کنید چه هزینه های بابت این بی نظمی متحمل شده اید؟اعترافی جدید برای ثبات در تعهد جدید خود ایجاد کنید.
    3.در برگه ثبت کارهای منظم خود تعدادی رفتار های کلیدی در ارتباط با اهداف خود بنویسید چیزهای که با هماهنگی ایجاد و در نهایت تکانش ان تولید شود.
    4.برای درک کامی سیستم موفقیت که دارای ورقه یادداشت کارهی روزانه نیز میباشد کتاب طراحی بهترین سال زندگی خود را مطالعه کنید.

    نکات مهم:
    1. تکانش اول هستش که در هر لحظه از زندگی تجربه کردیم اما پایدار نبوده.مثال خوبی در این مورد چرخ و فلک هست .
    2. قدرت رویه ها هستش ،مثال خوبی که در این فصل گفته شده در مورد خدمت سربازی هستش که اقایونی که سرباز بودن با پوست و استخوان لمس کردند.
    نظر شخص خودمم اینکه باید هر زمانی که تصمیم گرفتیم، منتظر جور شدن شرایط نشیم و شروع کنیم و با پایداری و تلاش 100 درصدی به هدف برسیم.(مثل دوران خدمت سربازی)

    از دوستان عزیز که با هم قرار گذاشتیم که فصل به فصل پیش بریم در زمان تعیین شده، عذر خواهی میکنم بابت تاخیر پیش امده.
    و تشکر ویژه از دوستان گرانقدر و هم مسیر @sara.sat
    ویرایش توسط Mr. & Mrs. hatami : 04-13-2022 در ساعت 13:41
    اگر میخواهید مانند استاد امینو شوید،مانند استاد امینو شوید.
    موفق باشید(که میدونم قطعا موفق هستید) امینو(پدر معنوی)

    در هر معامله فکر کنید که ان معامله تنها ترید در طول زندگی شماست(امینو)

    و خداوند امینو را آفرید...


  12. 5 کاربر برای این پست سودمند از Mr. & Mrs. hatami عزیز تشکر کرده اند:


  13. #387

    Ali_FX آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2021
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    127
    تشکر
    364
    564 بار در 125 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 7 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    سلام دوستان امیدوارم که حالتون خوب باشه
    در ادامه توضیحاتی که از کتاب عادت های اتمی داشتم .به دلیل درخواست دوستان تصمیم گرفتم توضیحات کامل تری رو نسبت به این کتاب ارایه کنم و از مطالب خلاصه مطالب استفاده کنید

    بخش چهارم
    راز کنترل شخصی
    در سال ۱۹۷۱ و زمانی که جنگ ویتنام در حال ورود به شانزدهمین سالش بود رابرت استیل که نماینده ایالت کانکتیکت و مورگان مورفی که نماینده ایالت در کنگره بودند، کشفی انجام دادند که جامعه آمریکا را متحیر کرد. آنها حین بازدید از نیروهای ارتش، متوجه شدند بالای ۱۵ درصد از سربازان آمریکایی حاضر در آن جا معتاد به هرویین بودند، تحقیقات آتی نشان داد که ۳۵ درصد از سربازان در ویتنام هرویین را امتحان کرده بودند و ۲۰ درصدشان به مصرفش اعتیاد داشتند.
    الى رابینز" یکی از محققان مسئول بود. در یکی از یافته هایی که برخلاف باورهای عموم درباره اعتياد بود، رابینز متوجه شد که پس از مراجعت سربازان معتاد به خاک آمریکا، فقط ۵ درصدشان پس از یک سال مجددا به مصرف مواد روی آوردند و طی سه سال آینده نیز فقط ۱۲درصدشان دوباره مصرف کردند. به عبارت دیگر، از هر ۱۰ سربازی که در ویتنام هرویین مصرف می کردند، حدودا ۹ نفرشان تقریبا یک شبه اعتیاد به آن را رها کردند.
    این نتیجه با دیدگاهی که در آن دوران وجود داشت در تضاد بود، زیرا آن زمان اعتقاد داشتند که اعتیاد به هرویین یک وابستگی دائمی و بازگشت ناپذیر است در عوض رابینز نشان داد که اعتیاد میتواند در صورت تغییر رادیکال در محیط خود بخ خود از بین برود، در ویتنام، سربازان کل روز با سرنخ هایی مواجه میشدنند که استفاده هروویین برای آنها تحریک پذیر شده بود.
    دسترسی به هرويين ساده بود، استرس مداوم جنگ آنها را فرا گرفته بود، انها با همتایان سربازانشان که مصرف کننده هرویین بودند ارتباط نزدیکی داشتند و هزاران مایل از خانه خود دور بودند. وقتی یک سرباز به آمریکا برمی گشت، خودش را در محیطی می دید که می توانست از این محرکها دوری کند. وقتی چهارچوب عوض شد، عادت هم از بین رفت.
    این موقعیت را با یک مصرف کننده مواد در شرایط معمول مقایسه کنید. فردی که در خانه یا کنار دوستانش معتاد می شود، به کلینیک میرود تا پاک شود.که به معنای دوری از همه محرکهای محیطی برای اقدام به آن عادت است سپس دوباره به محله قدیمی خودش برمی گردد که کماکان همان سرنخ های قدیمی و عواملی که پیش تر باعث اعتیادش شده بودند، در آن قرار دارند. جای تعجب ندارد که در مطالعه چنین افرادی، آمارها دقيقا معکوس آنچه هستند که در داستان ويتنام مشاهده شد. معمولا ۹۰ درصد از مصرف کنندگان هرویین پس از بازگشت از دوره توان بخشی، یک بار دیگر به دام اعتیاد گرفتار می شوند.
    مطالعات ويتنام نتایجی متضاد با بسیاری از باورهای فرهنگی ما درباره عادت های بد را نشان دادند، زیرا یاد گرفته ایم که یک رفتار ناسالم را به ضعف اخلاقی و روحی نسبت بدهیم. اگر وزن تان زیاد است، سیگاری هستید یا مواد می کشید، در کل عمرتان به شما گفته اند که این مشکلات به خاطر فقدان کنترل روی خودتان است -شاید حتی ادعا کنند که آدم بدی هستید. این ایده که مقدار اندکی نظم و دیسیپلین، می تواند همه مشکلات را حل کند، عميقة در فرهنگ ما ریشه دوانده است.
    اما تحقیق اخیر یک نکته کاملا متفاوت را نشان داده است. وقتی دانشمندان افرادی مطالعه کردند که ظاهرا کنترل قابل توجهی روی خودشان داشتند، مشخص شد این افراد آن قدر هم با کسانی که در تقلا بودند فرق نمی کنند. درعوض افراد «قاعده منده توانایی بهتری در سازماندهی زندگی خود دارند، به گونه ای که به اراده قهرمانانه و کنترل خودشان نیازی پیدا نمی کنند. به عبارت دیگر، آنها وقت کمتری را برای موقعیتهای وسوسه کننده می گذارند.
    افرادی که بیشترین کنترل را روی خودشان دارند، معمولا آنهایی هستند که کمتر از آن بهره می گیرند. هرقدر کمتر خودتان را محدود کنید، اجرای این محدودیت ها برایتان ساده تر خواهد بود. قبول دارم که ثبات قدم، شهامت و قدرت اراده از لازمه های موفقیت اند، اما برای بهبود در این ویژگی ها نباید خودتان دیسیپلین بیشتری داشته باشید، بلکه باید محیطی با دیسیپلین بیشتر داشته باشید.
    این ایده که برخلاف باور عموم است، زمانی منطقی تر خواهد شد که از افعل و انفعالات مغز در زمان شکل گیری عادت باخبر شوید. عادتی که در ذهن کدگذاری شده، آماده است که در زمان وقوع موقعیت های مرتبط، مورد استفاده قرار بگیرد. وقتی پتی اولول، یک تراپیست اهل آستین تگزاس، شروع به استعمال دخانیات کرد، غالبأ هنگام اسب دوانی به همراه دوستش سیگار می کشید. سرانجام او اسیگارکشیدن را ترک کرد و سال ها آن را کنار گذاشت. او سوارکاری را هم متوقف کرده بود. دهه ها گذشت تا این که دوباره بر زین اسب سوار شد و دقیقا همین جا بود که پس از مدتها هوس سیگار کشیدن به سرش زد. سرنخ ها کماکان در درون او وجود داشتند؛ او صرفا به مدت طولانی در معرض آنها قرار نگرفته بود.
    وقتی یک عادت کدگذاری شد، پس از ظهور سرنخ های محیطی مربوط به آن، برای انجامش وسوسه خواهید شد. این یکی از دلایلی است که تکنیک های تغییر رفتار می توانند پیامدهای منفی داشته باشند. وقتی کلیپ ها و اسلایدهای مربوط به تکنیک های کاهش وزن را به افراد چاق ارائه می دهید و آنها را خجالت زده میکنید باعث می شود تحت فشار قرار بگیرند و درنتیجه بسیاری از آن ها به همان استراتژی محبوب خود بازگردند، خوردن بیش از حد. نمایش تصاویر ریه های تیره شده به افراد سیگاری، باعث می شود اضطراب شان بیشتر شود دلیل تعداد زیادی از آنها به کشیدن سیگار روی می آورند. اگر به سرنخ ها دقت نکنید، امکان دارد همان رفتاری که می خواهید متوقف کنید تحریک شود.
    عادت های بد خودمحرک هستند: این پروسه خودش را تغذیه می کند. آنها همان احساساتی که در پی ازبین بردن آن هستید را پرورش می دهند. حس بدی دارید، بنابراین سراغ خوردن فست فود و غذای ناسالم می روید. از آن سو، به خاطر خوردن غذای ناسالم، حس بدی پیدا می کنید. تماشای تلویزیون باعث میشود حس تنبلی و کرختی پیدا کنید، بنابراین چون انرژی لازم برای کارهای دیگر را ندارید، باز هم به تماشای تلویزیون ادامه میدهید. نگرانی درباره سلامتی باعث میشود مضطرب شوید که همین امر شما را به کشیدن سیگار برای تسکین اضطرابتان تحریک می کند. درحالی که سیگار وضع سلامتی تان را بدتر خواهد کرد و مضطرب تر از قبل خواهید شد. این یک راه پله است به سمت سقوط، و قطاری است که به سمت عادت های بد حرکت می کند.
    محققان این پدیده را تحت عنوان «خواسته های القاشده بر اثر سرنخ» میشناسند: یک محرک بیرونی که موجب ایجاد نوعی حس اضطرار برای تکرار یک عادت بد میشود. وقتی فلان مورد به چشم تان آمد، دل تان آن را می خواهد. این پروسه همواره در حال وقوع است -غالبا بدون اینکه متوجه آن شویم. دانشمندان دریافته اند که اگر تصویر کوکایین را فقط به مدت ۳۳ میلی ثانیه به معتادان نشان دهید، سامانه پاداش مغزشان فعال خواهد شد و میل به مصرف آن در وجودشان جرقه می زند. سرعت این پردازش در مغز آنقدر بالاست که امکان دارد معتادها حتى مشاهده آن تصویر را به خاطر نیاورند، اما درهرحال وسوسه مصرف مواد به سرشان میزند. لب کلام اینجاست، می توانید یک عادت را بشکنید، اما احتمال فراموش کردن آن اندک است. وقتی یک شیار ذهنی خاص در گوشه ای از مغزتان شکل گرفت، تقریبا محال است که بتوانید آن را به صورت کامل از بین ببرید -حتی اگر برای مدتی بدون استفاده بماند. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که صرفا مقاومت در برابر وسوسه، یک استراتژی غیرمؤثر است. اگر زندگی شما به گونه ای و شلوغ کاری و مداخله زیادی در آن رخ می دهد، اجرای منظم فرایند مدیتیشن در ان دشوار خواهد شد. انرژی زیادی از شما می گیرد. در کوتاه مدت،میتوانید بر این وسوسه غلبه کنید. اما در طولانی مدت به محصولی از محیطی می شویم که در آن زندگی می کنیم. صراحتا عرض کنم که هیچگاه ندیده ام فرد بتواند در یک محیط منفی، به عادت های مثبت خود پایبند بماند.
    یک رویکرد مطمئن تر می تواند قطع عادت های بد از منبع باشد. یکی از عملی ترین رویکردها برای حذف عادت های بد، کاهش قرارگرفتن در معرض سرنخ هایی است که موجب تحریک آنها می شوند.
    . اگر شرایط طوری است که نمی توانید هیچ کاری را پیش ببرید، گوشی خود را به مدت چند ساعت در یک اتاق دیگر بگذارید.
    . اگر دائما حس می کنید به اندازه کافی خوب نیستید، دنبال کردن حساب های شبکه های اجتماعی را که موجب حسادت و حسرتتان میشوند متوقف کنید.
    . اگر وقت زیادی را پای تماشای تلویزیون هدر میدهید، تلویزیون را از اتاق خواب تان بیرون ببرید.
    . اگر پول زیادی را صرف خرید دستگاههای الکترونیکی می کنید، دیگر مطالب مربوط به تولیدات جدید دنیای تکنولوژی را نخوانید.
    . اگر بیش از حد با کنسول بازی می کنید، پس از هر بار استفاده، آن را از برق بکشید و داخل کمد بگذارید.
    این رویه درواقع معکوس قانون اول تغییر رفتار است. به جای این که «آن را شفاف و آشکار کنید» ، میتوانید آن را مخفی کنید» @Ali97 @zaraa @tarokh @DEAR_SARINA

    برگرفته از کتاب عادت های اتمی نوشته جیمز کلیر ت ج هادی بهمنی
    ممکن است شما مسئول زمین خوردن خود نباشید اما مسئول از جا بلندشدن خود هستید.
    ×آنتونی رابینز×

  14. 10 کاربر برای این پست سودمند از Ali_FX عزیز تشکر کرده اند:


  15. #388

    Ali97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    محل سکونت
    در همه جهان ها
    نوشته ها
    2,520
    تشکر
    29,794
    20,349 بار در 2,525 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3549 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ali_FX نمایش پست ها
    سلام دوستان امیدوارم که حالتون خوب باشه
    در ادامه توضیحاتی که از کتاب عادت های اتمی داشتم .به دلیل درخواست دوستان تصمیم گرفتم توضیحات کامل تری رو نسبت به این کتاب ارایه کنم و از مطالب خلاصه مطالب استفاده کنید

    بخش چهارم
    راز کنترل شخصی
    در سال ۱۹۷۱ و زمانی که جنگ ویتنام در حال ورود به شانزدهمین سالش بود رابرت استیل که نماینده ایالت کانکتیکت و مورگان مورفی که نماینده ایالت در کنگره بودند، کشفی انجام دادند که جامعه آمریکا را متحیر کرد. آنها حین بازدید از نیروهای ارتش، متوجه شدند بالای ۱۵ درصد از سربازان آمریکایی حاضر در آن جا معتاد به هرویین بودند، تحقیقات آتی نشان داد که ۳۵ درصد از سربازان در ویتنام هرویین را امتحان کرده بودند و ۲۰ درصدشان به مصرفش اعتیاد داشتند.
    الى رابینز" یکی از محققان مسئول بود. در یکی از یافته هایی که برخلاف باورهای عموم درباره اعتياد بود، رابینز متوجه شد که پس از مراجعت سربازان معتاد به خاک آمریکا، فقط ۵ درصدشان پس از یک سال مجددا به مصرف مواد روی آوردند و طی سه سال آینده نیز فقط ۱۲درصدشان دوباره مصرف کردند. به عبارت دیگر، از هر ۱۰ سربازی که در ویتنام هرویین مصرف می کردند، حدودا ۹ نفرشان تقریبا یک شبه اعتیاد به آن را رها کردند.
    این نتیجه با دیدگاهی که در آن دوران وجود داشت در تضاد بود، زیرا آن زمان اعتقاد داشتند که اعتیاد به هرویین یک وابستگی دائمی و بازگشت ناپذیر است در عوض رابینز نشان داد که اعتیاد میتواند در صورت تغییر رادیکال در محیط خود بخ خود از بین برود، در ویتنام، سربازان کل روز با سرنخ هایی مواجه میشدنند که استفاده هروویین برای آنها تحریک پذیر شده بود.
    دسترسی به هرويين ساده بود، استرس مداوم جنگ آنها را فرا گرفته بود، انها با همتایان سربازانشان که مصرف کننده هرویین بودند ارتباط نزدیکی داشتند و هزاران مایل از خانه خود دور بودند. وقتی یک سرباز به آمریکا برمی گشت، خودش را در محیطی می دید که می توانست از این محرکها دوری کند. وقتی چهارچوب عوض شد، عادت هم از بین رفت.
    این موقعیت را با یک مصرف کننده مواد در شرایط معمول مقایسه کنید. فردی که در خانه یا کنار دوستانش معتاد می شود، به کلینیک میرود تا پاک شود.که به معنای دوری از همه محرکهای محیطی برای اقدام به آن عادت است سپس دوباره به محله قدیمی خودش برمی گردد که کماکان همان سرنخ های قدیمی و عواملی که پیش تر باعث اعتیادش شده بودند، در آن قرار دارند. جای تعجب ندارد که در مطالعه چنین افرادی، آمارها دقيقا معکوس آنچه هستند که در داستان ويتنام مشاهده شد. معمولا ۹۰ درصد از مصرف کنندگان هرویین پس از بازگشت از دوره توان بخشی، یک بار دیگر به دام اعتیاد گرفتار می شوند.
    مطالعات ويتنام نتایجی متضاد با بسیاری از باورهای فرهنگی ما درباره عادت های بد را نشان دادند، زیرا یاد گرفته ایم که یک رفتار ناسالم را به ضعف اخلاقی و روحی نسبت بدهیم. اگر وزن تان زیاد است، سیگاری هستید یا مواد می کشید، در کل عمرتان به شما گفته اند که این مشکلات به خاطر فقدان کنترل روی خودتان است -شاید حتی ادعا کنند که آدم بدی هستید. این ایده که مقدار اندکی نظم و دیسیپلین، می تواند همه مشکلات را حل کند، عميقة در فرهنگ ما ریشه دوانده است.
    اما تحقیق اخیر یک نکته کاملا متفاوت را نشان داده است. وقتی دانشمندان افرادی مطالعه کردند که ظاهرا کنترل قابل توجهی روی خودشان داشتند، مشخص شد این افراد آن قدر هم با کسانی که در تقلا بودند فرق نمی کنند. درعوض افراد «قاعده منده توانایی بهتری در سازماندهی زندگی خود دارند، به گونه ای که به اراده قهرمانانه و کنترل خودشان نیازی پیدا نمی کنند. به عبارت دیگر، آنها وقت کمتری را برای موقعیتهای وسوسه کننده می گذارند.
    افرادی که بیشترین کنترل را روی خودشان دارند، معمولا آنهایی هستند که کمتر از آن بهره می گیرند. هرقدر کمتر خودتان را محدود کنید، اجرای این محدودیت ها برایتان ساده تر خواهد بود. قبول دارم که ثبات قدم، شهامت و قدرت اراده از لازمه های موفقیت اند، اما برای بهبود در این ویژگی ها نباید خودتان دیسیپلین بیشتری داشته باشید، بلکه باید محیطی با دیسیپلین بیشتر داشته باشید.
    این ایده که برخلاف باور عموم است، زمانی منطقی تر خواهد شد که از افعل و انفعالات مغز در زمان شکل گیری عادت باخبر شوید. عادتی که در ذهن کدگذاری شده، آماده است که در زمان وقوع موقعیت های مرتبط، مورد استفاده قرار بگیرد. وقتی پتی اولول، یک تراپیست اهل آستین تگزاس، شروع به استعمال دخانیات کرد، غالبأ هنگام اسب دوانی به همراه دوستش سیگار می کشید. سرانجام او اسیگارکشیدن را ترک کرد و سال ها آن را کنار گذاشت. او سوارکاری را هم متوقف کرده بود. دهه ها گذشت تا این که دوباره بر زین اسب سوار شد و دقیقا همین جا بود که پس از مدتها هوس سیگار کشیدن به سرش زد. سرنخ ها کماکان در درون او وجود داشتند؛ او صرفا به مدت طولانی در معرض آنها قرار نگرفته بود.
    وقتی یک عادت کدگذاری شد، پس از ظهور سرنخ های محیطی مربوط به آن، برای انجامش وسوسه خواهید شد. این یکی از دلایلی است که تکنیک های تغییر رفتار می توانند پیامدهای منفی داشته باشند. وقتی کلیپ ها و اسلایدهای مربوط به تکنیک های کاهش وزن را به افراد چاق ارائه می دهید و آنها را خجالت زده میکنید باعث می شود تحت فشار قرار بگیرند و درنتیجه بسیاری از آن ها به همان استراتژی محبوب خود بازگردند، خوردن بیش از حد. نمایش تصاویر ریه های تیره شده به افراد سیگاری، باعث می شود اضطراب شان بیشتر شود دلیل تعداد زیادی از آنها به کشیدن سیگار روی می آورند. اگر به سرنخ ها دقت نکنید، امکان دارد همان رفتاری که می خواهید متوقف کنید تحریک شود.
    عادت های بد خودمحرک هستند: این پروسه خودش را تغذیه می کند. آنها همان احساساتی که در پی ازبین بردن آن هستید را پرورش می دهند. حس بدی دارید، بنابراین سراغ خوردن فست فود و غذای ناسالم می روید. از آن سو، به خاطر خوردن غذای ناسالم، حس بدی پیدا می کنید. تماشای تلویزیون باعث میشود حس تنبلی و کرختی پیدا کنید، بنابراین چون انرژی لازم برای کارهای دیگر را ندارید، باز هم به تماشای تلویزیون ادامه میدهید. نگرانی درباره سلامتی باعث میشود مضطرب شوید که همین امر شما را به کشیدن سیگار برای تسکین اضطرابتان تحریک می کند. درحالی که سیگار وضع سلامتی تان را بدتر خواهد کرد و مضطرب تر از قبل خواهید شد. این یک راه پله است به سمت سقوط، و قطاری است که به سمت عادت های بد حرکت می کند.
    محققان این پدیده را تحت عنوان «خواسته های القاشده بر اثر سرنخ» میشناسند: یک محرک بیرونی که موجب ایجاد نوعی حس اضطرار برای تکرار یک عادت بد میشود. وقتی فلان مورد به چشم تان آمد، دل تان آن را می خواهد. این پروسه همواره در حال وقوع است -غالبا بدون اینکه متوجه آن شویم. دانشمندان دریافته اند که اگر تصویر کوکایین را فقط به مدت ۳۳ میلی ثانیه به معتادان نشان دهید، سامانه پاداش مغزشان فعال خواهد شد و میل به مصرف آن در وجودشان جرقه می زند. سرعت این پردازش در مغز آنقدر بالاست که امکان دارد معتادها حتى مشاهده آن تصویر را به خاطر نیاورند، اما درهرحال وسوسه مصرف مواد به سرشان میزند. لب کلام اینجاست، می توانید یک عادت را بشکنید، اما احتمال فراموش کردن آن اندک است. وقتی یک شیار ذهنی خاص در گوشه ای از مغزتان شکل گرفت، تقریبا محال است که بتوانید آن را به صورت کامل از بین ببرید -حتی اگر برای مدتی بدون استفاده بماند. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که صرفا مقاومت در برابر وسوسه، یک استراتژی غیرمؤثر است. اگر زندگی شما به گونه ای و شلوغ کاری و مداخله زیادی در آن رخ می دهد، اجرای منظم فرایند مدیتیشن در ان دشوار خواهد شد. انرژی زیادی از شما می گیرد. در کوتاه مدت،میتوانید بر این وسوسه غلبه کنید. اما در طولانی مدت به محصولی از محیطی می شویم که در آن زندگی می کنیم. صراحتا عرض کنم که هیچگاه ندیده ام فرد بتواند در یک محیط منفی، به عادت های مثبت خود پایبند بماند.
    یک رویکرد مطمئن تر می تواند قطع عادت های بد از منبع باشد. یکی از عملی ترین رویکردها برای حذف عادت های بد، کاهش قرارگرفتن در معرض سرنخ هایی است که موجب تحریک آنها می شوند.
    . اگر شرایط طوری است که نمی توانید هیچ کاری را پیش ببرید، گوشی خود را به مدت چند ساعت در یک اتاق دیگر بگذارید.
    . اگر دائما حس می کنید به اندازه کافی خوب نیستید، دنبال کردن حساب های شبکه های اجتماعی را که موجب حسادت و حسرتتان میشوند متوقف کنید.
    . اگر وقت زیادی را پای تماشای تلویزیون هدر میدهید، تلویزیون را از اتاق خواب تان بیرون ببرید.
    . اگر پول زیادی را صرف خرید دستگاههای الکترونیکی می کنید، دیگر مطالب مربوط به تولیدات جدید دنیای تکنولوژی را نخوانید.
    . اگر بیش از حد با کنسول بازی می کنید، پس از هر بار استفاده، آن را از برق بکشید و داخل کمد بگذارید.
    این رویه درواقع معکوس قانون اول تغییر رفتار است. به جای این که «آن را شفاف و آشکار کنید» ، میتوانید آن را مخفی کنید» @Ali97 @zaraa @tarokh @DEAR_SARINA

    برگرفته از کتاب عادت های اتمی نوشته جیمز کلیر ت ج هادی بهمنی
    سلام و درود مجدد علی جان
    متشکرم از ارسال خلاصه این کتاب بسیار مفید و آموزنده
    خیلی دوست دارم این کتاب رو و حتی چند ماهی هست خریدم تو کتابخونم موجوده اما متاسفانه هنوز مابین کارها نتونستم براش جا باز کنم اما خلاصه برداری شما خیلی راحتم کرده چکیده مطالب رو میگیرم و این برا من بسیار ارزشمند هست
    ممنونم ازت دوست خوب من
    موفق باشی
    ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
    ما
    بدن نیستیم بلکه بدن داریم
    ما یک
    آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم

  16. 11 کاربر برای این پست سودمند از Ali97 عزیز تشکر کرده اند:


  17. #389

    hajir آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2021
    محل سکونت
    هرکجا که اینجا نیست
    نوشته ها
    13
    تشکر
    6
    43 بار در 13 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    معرفی کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست
    کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست، تجربیات هوشمندانه کیم وو چونگ مردی که با تلاش و پشتکار خود، جهان را مبهوت کرد را شرح می*دهد.

    هرجا که می*روم می*بینم تمام توجهات مردم فقط به پول بوده هست. به همین خاطر در این کتاب قصد من از انتخاب عنوان آن نوعی طنزپردازی بوده و منظورم از طلا همان پول است. همه می*دانیم که هر جاده*ای سنگفرش شده از پول یا طلا نیست. زیرا به دست آوردن آن*ها از هرشکل و هر طریقی آسان نمی*باشد. به بشر ثابت شده که برای به چنگ آوردن پول تلاش و تحمل سختی*های فراوانی لازم است. با این وجود، من با بردن کلمۀ طلا نظر مخاطبان بیشتری را به ارزش بسیار بالای پول جلب می*کنم.

    در کتاب پیش رویتان، کیم و وچونگ، نشان داده که اهداف ذهنی*اش بسیار مؤثر بوده و می*توانند در هر شرایطی به کار گرفته شوند. او برای افرادی که آرزوهای بلند و متعالی دارند، پیشنهادات بسیار*بسیار جالبی ارائه کرده است. بهترین کار این است که پس از خواندن هریک از آن*ها، مثال دقیق*شان را در زندگی*مان بیابیم و درباره*شان خوب فکر کنیم.

    تعبیر کیم از پول در زندگی این است جاهایی را پیدا کنیم که مردم دیگر هرگز به آنجا پا نگذاشته*اند و کارهایی را انجام دهیم که دیگران هرگز بدان*ها فکر نکرده*اند. کسانی که کیم و چونگ را می*شناسند می*دانند که او و پیشنهاداتش شبیه به تپه*هایی هستند که می*توانند افراد مختلف را با شرایط متفاوت به نوک قلۀ موفقیت برسانند. همه می*دانند که او هرساله به نقاط گوناگون جهان سفر می*کند و به دنبال موقعیت*ها و موفقیت*های بسیاری است. اکثر جملات این کتاب خطاب به جوانان است. جوانانی که ممکن است متعلق به نقاط مختلف این کرۀ خاکی باشند.

  18. 7 کاربر برای این پست سودمند از hajir عزیز تشکر کرده اند:


  19. #390

    miRHesam آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    محل سکونت
    C-Trader
    نوشته ها
    889
    تشکر
    1,854
    3,515 بار در 857 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 229 پست
    برچسب زده شده
    در 3 تاپیک
    پاره ای از کتاب "قدرت شفابخش ذهن" اثر پی.سی.گنه سن

    جمله ای در این کتاب درمورد تاثیر ذهن بر ایجاد یا کنترل بیماری ها خوندم که در ذیل اون رو براتون به اشتراک میذارم...بامید تفکر

    ...اعتبار تحلیل ذهن به زیگوند فروید برمیگردد که گفته بود ذهن در سه سطح یعنی ضمیر ناخوداگاه ،نیمه اگاه و اگاه عمل میکند.به هرچیزی که ذهن در برهه خاصی از زمان می اندیشد زمان حاضر است و ضمیراگاه میباشد ،هرچیزی از گذشته به خاطر می اورد یا به حافظه می سپارد ضمیر نیمه هوشیار است و بالاخره هرچیزی که در اعماق ذهن فراموش می شود حتا بدون اینکه از ان اگاهی داتشته باشیم ضمیر ناخوداگاه است.
    حافظه و تمایلات دراعماق ضمیر نیمه خوداگاه به فراموشی سپرده میشوند وقتی انها به بیان اگاه دست نمیابند طوفان وزمین لرزه هایی درون ضمیر ناخوداگاه برپا میشود.سپس خودشان را به نشانه های بیمارگونه اشکار میکنند.
    حتا در وقایع عادی زندگی ممکن است شوک هایی ایجاد شود و ضمیر ناخوداگاه در غلبه بر انها این شوک را جذب کرده و در انجا نگه دارد.ضمیر خوداگاه ممکن است شوک ها را فراموش کند و حتا از وجود انها بی خبر باشد.اما ضمیر نیمه اگاه انها را به شکل اولیه شان در خود نگه میدارد.این شوک ها نمیتوانند در انجا به شکل مطلوبی بمانند و برای بیان اشکار منتظر فرصت نمی شوند .وقتی که شوک ها در ضمیر ناخوداگاه محبوس شوند، نمی توانند از راه ضمیر خوداگاه راهی برای خروج بیابند.
    بنابراین برای بیان از راه بدن منابعی می یابند که نتیجه ان بوجود امدن نشانه های غیرقابل بیان بیماری می شود.
    نگران فردایت نباش

    خدای دیروز و امروز، خدای فردا هم هست

  20. 6 کاربر برای این پست سودمند از miRHesam عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •