صفحه 378 از 556 نخستنخست ... 278328368376377378379380388428478 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 3,771 به 3,780 از 5552

موضوع: روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

  1. #3771

    Ali97 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    محل سکونت
    در همه جهان ها
    نوشته ها
    2,520
    تشکر
    29,794
    20,460 بار در 2,525 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 3606 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط abolfazljafari11 نمایش پست ها
    سلام علی جان ممنون از توضیحاتت
    یک سوال دارم در مورد تصویر سازی:
    شما میگید چیزی که میخوایید اتفاق بیفته رو تصویر سازی کنید
    اما اگه فایل بازی فراوانی استاد رو دیده باشید که حدس میزنم قطعا دیدید استاد در اون فایل میگن چیزی که میخواید رو تصویر سازی نکنید به این فکر کنید به اون چیزی که میخواید رسیدید حالا بعدش چی؟؟چه احساسی دارید و چه کارهایی انجام میدید اونو تصویر سازی کنید
    خواستم نظرتون رو در این مورد بدونم
    سلام و وقتتون بخیرابولفضل جان
    باور دارم که عالی هستید
    ابولفضل جان ابتدا عذرخواهی میکنم ، شاید من نتونستم منظورم رو دقیق و واضح بگم و دچار سردرگمیتون کردم
    در مورد تصویر سازی ما چیزی رو که میخوایم تصویر سازیش میکنیم اما به چه شکلی ؟ به همون نحوی که استاد آموزش دادند ، یعنی چی ؟ یعنی اینکه ما خودمون رو در اون شرایطی که خواهانش هستیم و آرزوش رو داریم تصویر سازی میکنیم ، مثلا اگر میخوایم که در واقعیت یک ویلای ساحلی داشته باشیم چیکار میکنیم ؟ ما میایم دقیقا با جزئیات خودمون رو در اون شرایط و اون محل و اون مکان با اطرافیانمون میبینیم و کاملا احساسش میکنیم به نحوی که انگار واقعا بدستش آوردیم(من این ویلای ساحلی رو دارم ) و داریم اونجا در کنار ساحل سیر میکنیم پرنده هارو میبینیم ، صداشونو میشنویم ، خنکی آب که با امواجش میخوره به پاهامون رو احساس میکنیم ، ، پس به این شکل هیچ نکته مخالفی با صحبتهای استاد وجود نداره ما هم همانند گفته استاد میگیم که اون ویلای ساحلی رو داریم و احساسش میکنیم و تصاویرش رو میبینیم به صورتی که انگار خودمون الان اونجاییم و داریم قدم میزنیم و غذا میخوریم و ...
    امیدوارم تونسته باشم به صورت صحیح راهنماییتون بکنم
    بهترینهارو آرزو دارم برا هممون ، در همه جهان ها
    ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم
    ما
    بدن نیستیم بلکه بدن داریم
    ما یک
    آگاهی هستیم که میتوانیم به ذهن و بدن آگاه باشیم

  2. 15 کاربر برای این پست سودمند از Ali97 عزیز تشکر کرده اند:


  3. #3772


    تاریخ عضویت
    Mar 2021
    نوشته ها
    114
    تشکر
    581
    885 بار در 112 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    سلام دوستان عزیز و آگاه
    موضوعی که در خصوص خواسته ها وجود داره طبق تجربه من فقط موضوع احساسات هست. یعنی زبانی مشترک ما با جهان هستی احساس هست. اگر خواسته ای داریم و در موردش داریم با فکر میکنیم عملا داریم احساس نداشتنش را میفرستیم. تنها کاری که باید بکنیم اینه که سعی کنیم خواسته هامون را حداقل کنیم و تنها شکر گزار باشیم. با این کار خواسته های ذهنی ما محو میشن و اون چیزهایی که یک زمانی خواسته بودن به صورت معجزه واری توی زندگی ما اتفاق میفتن. چون داریم فرکانش داشتن خواسته هامون را میفرستیم همین طور خواسته های بزرگتر هم در زندگی ما اتفاق میفتن. "ما اونی میشیم که هستیم نه اونی که میخوایم" باید نمایش اون چیزی که میخوایم را بازی کنیم تا باهاش هم فرکانس بشیم. بازی فراوانی هم یک جوری داره نمایش ثروت را بازی میکنه ولی اینکه بشینیم و بنویسیم من اینو میخوام یا اونو میخوام داره فرکانس نداشتنش را میفرستیم.بهترین راه رها کردن خواسته ها و زندگی در لحظه و شکر گزاری هست تا خواسته ها در دل این بی خواستگی تجلی پیدا کنه.
    الیته این تجربه و برداشت شخصی من بوده از مباحث روان شناسی شخصی و موضوعات قانون جذب
    برای همتون آگاهی و زندگی در لحظه را آرزو میکنم
    جمله بی قراریت از طلب قرار توست****طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت

  4. 13 کاربر برای این پست سودمند از mohamad89 عزیز تشکر کرده اند:


  5. #3773

    shahab0905 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2022
    محل سکونت
    خلیج فارس
    نوشته ها
    1,776
    تشکر
    17,208
    6,441 بار در 1,725 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 915 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    سلام بر دوستان عزیزم
    من روزانه یک مقاله رو مطالعه میکنم.
    قصد دارم جهت یاداوری یا مطالعه ، قسمتی از مقاله رو با شما به اشتراک بزارم.
    ترس از ورود به معامله (FOJI)

    فوجی (FOJI) که مخفف عبارت Fear Of Joining In و به معنای ترس از ورود به معامله است، در مقابل ترس از دست دادن فرصت معاملاتی (فومو) قرار دارد. به هنگام احساس فومو، معامله*گران به دلیل اینکه مبادا یک فرصت معاملاتی را از دست ندهند، خیلی سریع و جسورانه وارد معامله می*شوند، حتی اگر قیمت حرکت بزرگی انجام داده باشد. در مقابل، به هنگام احساس فوجی، معامله*گران از ورود به معامله وحشت دارند، حتی اگر براساس سیستم معاملاتی خود، تائیدیه*ها و سیگنال*های زیادی دریافت کرده باشند. احساس فوجی می*تواند برای معامله*گران بسیار مضر و مخرب باشد، چرا که در این صورت ممکن است خیلی دیرهنگام به معاملات ورود کنند.
    احساس فوجی چگونه شکل می*گیرد؟

    ضررهای گذشته و بدترین موقعیت

    چگونه بر احساس فوجی غلبه کنیم؟

    به منظور غلبه بر احساس فوجی می*توانید اقدامات زیر را انجام دهید:

    ۱-پیش از هر چیز، باید یک سیستم معاملاتی داشته باشید. سیستم معاملاتی مانند راهنمای شما به هنگام اتخاذ تصمیمات معاملاتی عمل می*کند. یعنی به شما نشان می*دهد که می*توانید به معامله*ای ورود کنید یا خیر.

    ۲- هرگاه دچار ضرر و زیان شوید، این اتفاق همیشه یک اثر روانی منفی بر روی شما خواهد داشت، به ویژه اگر ضرر بزرگی را تجربه کنید. به همین خاطر، برای مدتی معامله*گری را رها کنید. بعد از اینکه مجددا آرامش و خونسردی خود را بدست آوردید، دوباره می*توانید به فعالیت خود ادامه دهید.

    ۳- به سیستم معاملاتی خود اعتماد کنید. وقتی به سیستم خود اعتماد داشته باشید، بطور منظم آن را اجرا می*کنید. در این صورت دیگر سردرگم نمی*شوید که چه زمانی به معامله ورود کنید و چه وقتی از آن خارج شوید.


    پیشکش دوستان عزیزم مقاله ای که استاد بسیار زیاد تاکید دارن در مورد این احساس مخرب برای تریدرها.
    باران باش ببار!نپرس پیاله های خالی از آن کیست...

  6. 7 کاربر برای این پست سودمند از shahab0905 عزیز تشکر کرده اند:


  7. #3774

    shahab0905 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2022
    محل سکونت
    خلیج فارس
    نوشته ها
    1,776
    تشکر
    17,208
    6,441 بار در 1,725 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 915 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط مجتبی رضایی نمایش پست ها
    قاعده دوازدهم موفقیت: خدمت
    پاداش هایی که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه ی مستقیم دارد.

    چتر نجات شما را چه کسی می بندد؟
    چارلزپلوم یکی از خلبانان نیروی دریایی بود که پس از 75 ماموریت جنگی، هواپیمایش مورد اصابت یک موشک زمین به هوا قرار گرفت. پلوم از هواپیما بیرون پرید و به اسارت دشمن درآمد.شش سال در یکی از زندان های دشمن حبس شد. او از این مهلکه جان سالم به در برد.
    روزی چارلز و همسرش در رستورانی نشسته بودند.مردی به آن ها نزدیک شد و گفت:«تو پلوم هستی! در یکی از نبردهای هوایی، جنگنده های دشمن را تعقیب کردی،آن ها تو را زدند و سقوط کردی!»
    پلوم پرسید:«این چیزها را تو از کجا می دانی؟»
    مرد پاسخ داد:«من چتر نجات تو را بستم.»
    نفس در سینه ی پلوم حبس شده بود.مرد که با غرور مشتش را در هوا تکان می داد گفت:«مطمئن بودم که کار می کند.»
    پلوم حرف او را تایید کرد و گفت:«مطمئناً کار کرده است، وگرنه ، من الان این جا نبودم و یک دیگر را در آغوش گرفتند.»
    آن شب پلوم از فکر آن مرد نتوانست بخوابد.و با خود می اندیشید:«خیلی مایلم بدانم او در لباس فرم نیروی دریایی چه شکلی بوده است ،کلاه سفید،یک دستمال در پشت و بندهای آویز منگوله دار.نمی دانم چند بار او را دیده ام و حتی به او یک سلام ، صبح بخیر یا چیزی مثل آن نگفته ام ، فقط به خاطر این که من خلبان جنگنده بودم و او ملوان.»
    پلوم به ساعاتی فکر کرد که آن ملوان پشت یک میز چوبی طویل ، در سالن های زیر کشتی، با دقت چترها را ترمیم می کرده ، آن ها را تا می زده و با نگرانی، سرنوشت کسی را که نمی شناخته رقم می زده است.
    اکنون پلوم از مخاطبین خود می پرسد:«چه کسی چتر نجات شما را می بندد؟» قطعاً استاد امینو دلسوز و مهربان

    زندگی شخصی خود را بررسی کنید و ببنید چه افرادی به شما وابسته اند:خانواده،دوستان و یا افراد جامعه ؟ چگونه می توانید بهتر به آن ها خدمت کنید؟ به منظور بهتر و غنی تر کردن زندگی آنها چه کارهایی می توانید انجام دهید؟

    موفق باشید.
    لذت بردم جناب رضایی
    عالی بود
    باران باش ببار!نپرس پیاله های خالی از آن کیست...

  8. 6 کاربر برای این پست سودمند از shahab0905 عزیز تشکر کرده اند:


  9. #3775


    تاریخ عضویت
    Feb 2022
    نوشته ها
    257
    تشکر
    1,589
    1,847 بار در 261 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    سلام به همگی
    <......اما در این بُعد ناپایدار، چیزی ماندگار نیست. هر چیزی یا تمام می*شود یا تغییر می*کند، یا آن که یک تغییر متضاد رخ می*دهد: همان شرایطی که دیروز یا پارسال شرایط خوبی بود، به ناگهان یا به آهستگی به شرایط بدی تبدیل می*شود. چیزی که شما را خوش*حال می*کرد، شما را ناراحت می*کند. سعادت امروز، بدبختی پوچ فردا می*شود. یا آن که وضعیتی از بین می*رود و در نتیجه، شما ناراحت می*شوید. ذهن شما نمی*تواند بپذیرد که وضعیت یا موقعیتی که به آن وابسته است و با آن یکی شده است، تغییر کند یا از بین رود. ذهن به وضعیت از بین رفته می*چسبد و در برابر تغییر مقاومت می*کند. این حالت تقریباً مثل وقتی است که یکی از اعضای بدن شما را جدا کنند.این بدان معنی است که در واقع غم و شادی شما یکی هستند و فقط توهم زمان این دو را از هم جدا می*کند.....>

  10. 12 کاربر برای این پست سودمند از mahdinorozi عزیز تشکر کرده اند:


  11. #3776


    تاریخ عضویت
    Apr 2022
    محل سکونت
    mashhad
    نوشته ها
    530
    تشکر
    3,307
    3,373 بار در 516 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 2 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    حاضری برای طی کردن مسیر یادگیری و رسیدن به اون اشتیاق سوزانت چه کاری انجام بدی؟

    پاسخ انسان های موفق: هر کاری که لازم باشه ، هر چقدر که لازم باشه
    ای برادر تو همان اندیشه ای / گر گل است اندیشه تو گلشنی

  12. 13 کاربر برای این پست سودمند از mahdi.k عزیز تشکر کرده اند:


  13. #3777


    تاریخ عضویت
    Apr 2022
    محل سکونت
    mashhad
    نوشته ها
    530
    تشکر
    3,307
    3,373 بار در 516 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 2 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط shahab0905 نمایش پست ها
    سلام بر دوستان عزیزم
    من روزانه یک مقاله رو مطالعه میکنم.
    قصد دارم جهت یاداوری یا مطالعه ، قسمتی از مقاله رو با شما به اشتراک بزارم.
    ترس از ورود به معامله (FOJI)

    فوجی (FOJI) که مخفف عبارت Fear Of Joining In و به معنای ترس از ورود به معامله است، در مقابل ترس از دست دادن فرصت معاملاتی (فومو) قرار دارد. به هنگام احساس فومو، معامله*گران به دلیل اینکه مبادا یک فرصت معاملاتی را از دست ندهند، خیلی سریع و جسورانه وارد معامله می*شوند، حتی اگر قیمت حرکت بزرگی انجام داده باشد. در مقابل، به هنگام احساس فوجی، معامله*گران از ورود به معامله وحشت دارند، حتی اگر براساس سیستم معاملاتی خود، تائیدیه*ها و سیگنال*های زیادی دریافت کرده باشند. احساس فوجی می*تواند برای معامله*گران بسیار مضر و مخرب باشد، چرا که در این صورت ممکن است خیلی دیرهنگام به معاملات ورود کنند.
    احساس فوجی چگونه شکل می*گیرد؟

    ضررهای گذشته و بدترین موقعیت


    چگونه بر احساس فوجی غلبه کنیم؟

    به منظور غلبه بر احساس فوجی می*توانید اقدامات زیر را انجام دهید:

    ۱-پیش از هر چیز، باید یک سیستم معاملاتی داشته باشید. سیستم معاملاتی مانند راهنمای شما به هنگام اتخاذ تصمیمات معاملاتی عمل می*کند. یعنی به شما نشان می*دهد که می*توانید به معامله*ای ورود کنید یا خیر.

    ۲- هرگاه دچار ضرر و زیان شوید، این اتفاق همیشه یک اثر روانی منفی بر روی شما خواهد داشت، به ویژه اگر ضرر بزرگی را تجربه کنید. به همین خاطر، برای مدتی معامله*گری را رها کنید. بعد از اینکه مجددا آرامش و خونسردی خود را بدست آوردید، دوباره می*توانید به فعالیت خود ادامه دهید.

    ۳- به سیستم معاملاتی خود اعتماد کنید. وقتی به سیستم خود اعتماد داشته باشید، بطور منظم آن را اجرا می*کنید. در این صورت دیگر سردرگم نمی*شوید که چه زمانی به معامله ورود کنید و چه وقتی از آن خارج شوید.


    پیشکش دوستان عزیزم مقاله ای که استاد بسیار زیاد تاکید دارن در مورد این احساس مخرب برای تریدرها.
    مرسی اقا شهاب عزیز که خلاصه این مقالات ارزشمندو میزاری .من که بشخصه دنبال میکنم
    ای برادر تو همان اندیشه ای / گر گل است اندیشه تو گلشنی

  14. 5 کاربر برای این پست سودمند از mahdi.k عزیز تشکر کرده اند:


  15. #3778


    تاریخ عضویت
    Apr 2022
    محل سکونت
    mashhad
    نوشته ها
    530
    تشکر
    3,307
    3,373 بار در 516 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 2 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط مجتبی رضایی نمایش پست ها
    قاعده دوازدهم موفقیت: خدمت
    پاداش هایی که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه ی مستقیم دارد.

    چتر نجات شما را چه کسی می بندد؟
    چارلزپلوم یکی از خلبانان نیروی دریایی بود که پس از 75 ماموریت جنگی، هواپیمایش مورد اصابت یک موشک زمین به هوا قرار گرفت. پلوم از هواپیما بیرون پرید و به اسارت دشمن درآمد.شش سال در یکی از زندان های دشمن حبس شد. او از این مهلکه جان سالم به در برد.
    روزی چارلز و همسرش در رستورانی نشسته بودند.مردی به آن ها نزدیک شد و گفت:«تو پلوم هستی! در یکی از نبردهای هوایی، جنگنده های دشمن را تعقیب کردی،آن ها تو را زدند و سقوط کردی!»
    پلوم پرسید:«این چیزها را تو از کجا می دانی؟»
    مرد پاسخ داد:«من چتر نجات تو را بستم.»
    نفس در سینه ی پلوم حبس شده بود.مرد که با غرور مشتش را در هوا تکان می داد گفت:«مطمئن بودم که کار می کند.»
    پلوم حرف او را تایید کرد و گفت:«مطمئناً کار کرده است، وگرنه ، من الان این جا نبودم و یک دیگر را در آغوش گرفتند.»
    آن شب پلوم از فکر آن مرد نتوانست بخوابد.و با خود می اندیشید:«خیلی مایلم بدانم او در لباس فرم نیروی دریایی چه شکلی بوده است ،کلاه سفید،یک دستمال در پشت و بندهای آویز منگوله دار.نمی دانم چند بار او را دیده ام و حتی به او یک سلام ، صبح بخیر یا چیزی مثل آن نگفته ام ، فقط به خاطر این که من خلبان جنگنده بودم و او ملوان.»
    پلوم به ساعاتی فکر کرد که آن ملوان پشت یک میز چوبی طویل ، در سالن های زیر کشتی، با دقت چترها را ترمیم می کرده ، آن ها را تا می زده و با نگرانی، سرنوشت کسی را که نمی شناخته رقم می زده است.
    اکنون پلوم از مخاطبین خود می پرسد:«چه کسی چتر نجات شما را می بندد؟» قطعاً استاد امینو دلسوز و مهربان

    زندگی شخصی خود را بررسی کنید و ببنید چه افرادی به شما وابسته اند:خانواده،دوستان و یا افراد جامعه ؟ چگونه می توانید بهتر به آن ها خدمت کنید؟ به منظور بهتر و غنی تر کردن زندگی آنها چه کارهایی می توانید انجام دهید؟

    موفق باشید.
    واقعا استاد امینو عزیز .بسیار بسیار لذت بردم
    ای برادر تو همان اندیشه ای / گر گل است اندیشه تو گلشنی

  16. 5 کاربر برای این پست سودمند از mahdi.k عزیز تشکر کرده اند:


  17. #3779

    shahab0905 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2022
    محل سکونت
    خلیج فارس
    نوشته ها
    1,776
    تشکر
    17,208
    6,441 بار در 1,725 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 915 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdi.k نمایش پست ها
    مرسی اقا شهاب عزیز که خلاصه این مقالات ارزشمندو میزاری .من که بشخصه دنبال میکنم
    سلام آقا مهدی عزیز
    خداروشکر که مفید بوده
    ممنون از شما
    باران باش ببار!نپرس پیاله های خالی از آن کیست...

  18. 5 کاربر برای این پست سودمند از shahab0905 عزیز تشکر کرده اند:


  19. #3780


    تاریخ عضویت
    Apr 2022
    محل سکونت
    mashhad
    نوشته ها
    530
    تشکر
    3,307
    3,373 بار در 516 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 2 پست
    برچسب زده شده
    در 1 تاپیک
    دوستان یه سوالی داشتم ممنون میشم راهنماییم بفرمایید. ناپلئون هیل 6قانون ثروتمند شدن رو داره به شرح زیر

    گام اول: مقدار دقیق پولی که آرزو دارید را در ذهنتان مشخص کنید.


    گام دوم: حاضرید چه بهایی بابت مقدار پول مورد نیازتان بپردازید!؟


    گام سوم: تاریخ مشخصی را برای دریافت پول مورد نظرتان مشخص کنید


    گام چهارم: در حال حاضر چه برنامه یا ایده ای برای رسیدن به هدفتان به ذهنتان میرسد.


    گام پنجم: چهار قدم قبلی را یک بار دیگر مرور کنید


    گام ششم:بیانه ی شخصی خود را روزی دو بار با صدای بلند بخوانید


    من این رو قبلا اجرا میکردم و حس خوبی بهم دست میداد . تااینکه با موضوع قانون جذب اشنا شدم که نباید ارزو کنی که چی میخای باید تصورکنی که داری و اینکه نباید براش زمان تعیین کنی چون ذهن ناخوداگاهت فک میکنه که نداریش و به همون سمت میبرت. خواستم بپرسم الان این 6قانون با قانون جذب تناقض داره؟چون این قوانین صراحتا نداشتن ارزو رو برات بولد میکنه. ممنون میشم نظراتتونو بفرمایید.
    ویرایش توسط mahdi.k : 05-15-2023 در ساعت 17:50
    ای برادر تو همان اندیشه ای / گر گل است اندیشه تو گلشنی

  20. 8 کاربر برای این پست سودمند از mahdi.k عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 29 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 29 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •