آیا این هدف را به دیگران می گویید؟ یا صبر می کنید تا به هدف دست پیدا کنید و سپس، دربارهٔ آن حرف می زنید؟
گفتن هدف به دیگران، مزایای متعددی دارد. مهم ترین مزیت آن در این است که «متعهد» می شوید برای رسیدن به هدف تلاش کنید. مثلاً وقتی به مدیر خود اعلام می کنید که می خواهید گزارش عملکرد فصلی خود را تا پایان هفته به او ارائه دهید، عملاً خود را متعهد کرده اید که چنین کاری را انجام دهید. یا وقتی به دوستان خود می گویید که دیگر سیگار نمی کشید، مجبور می شوید – حداقل در حضور آن ها – دیگر سیگار نکشید و همین هم، خود یک گام به جلو است.
اما آیا همیشه و همه جا، گفتن هدف به دیگران، می تواند مثبت باشد؟
مطالعات متعددی در این زمینه انجام شده و امروز می دانیم که گفتن هدف به دیگران، گاهی مفید است و گاهی می تواند آسیب زننده باشد.
مثلاً پیتر گالویتزر (Peter Gollwitzer) مطالعهٔ مهم و تأثیرگذاری در این زمینه انجام داده و توضیح می دهد که گفتن هدف ها همیشه و همه جا مفید نیست (+).
گالویتزر می گوید بعضی از هدف ها، هدفِ هویتی هستند؛ یعنی به تصویری که شما از خودتان در ذهن دارید و دیگران از شما در ذهن خود می سازند، مربوط می شوند.
به کتاب خواندن فکر کنید. شما دوست دارید فردی کتاب خوان باشید و دیگران شمارا به عنوان یک انسان اهل مطالعه بشناسند. پس «کتاب خوانی منظم» را می توان یک «هدف هویتی» در نظر گرفت.
حالا فرض کنید که به دوستان خود می گویید که تصمیم گرفته اید برنامهٔ منظم کتاب خوانی داشته باشید و هر هفته یک کتاب بخوانید. تا همین جا، این تصویر را در ذهن دیگران ایجاد کرده اید که شما کتاب خوان هستید و برای کتاب خوانی اهمیت قائلید. ذهن خودتان هم کم کم باور می کند که شما کتاب خوان شده اید.پس حسِ خوبِ کتاب خوان بودن و اهل مطالعه بودن به تدریج در وجودتان شکل می گیرد و دیگر «نیاز به مطالعه» را کمتر حس خواهید کرد.
این جنس هدف های هویتی، به کلی باهدف های عملیاتی فرق دارند. مثال هدف عملیاتی این است که به دوست خود می گویید: من امروز پیاده روی می روم و می خواهم ۸۰۰۰ قدم راه بروم و وقتی برگشتم، اسکرین شات صفحهٔ موبایلم را – که تعداد قدم ها را شمرده – برایت خواهم فرستاد.
درواقع گالویتزر پیشنهاد می کند که قبل از طرح هدف با دوستان و آشنایان، یا اعلام هدف به صورت عمومی، از خودتان بپرسید: آیا این اعلام عمومی، باعث می شود من متعهدتر شوم؟ یا حال خوب تری را که باید چند هفته یا چند ماه بعد تجربه کنم، از همین الان در من ایجاد می کند و این حالِ خوشِ زودهنگام، من را شُل و بی انگیزه خواهد کرد؟
پس دیدیم که در دوراهیِ «پنهان کردن / اعلام کردن» هدف، یکی از سؤال ها این است که آیا هدف از جنس هویتی است یا از جنس عملیاتی.
اما ماجرا به همین جا تمام نمی شود.
مثلاً شاید شما هم تجربه کرده باشید که دوستان ما در این زمینه، با یکدیگر فرق دارند. وقتی اهدافمان را با بعضی از آن ها مطرح می کنیم، انرژی و انگیزه مان برای پیگیری اهداف بیشتر می شود. درحالی که برخی دیگر، انگیزه مان را می گیرند یا اساساً تأثیری روی سطح انگیزه مان ندارند.
روش به اشتراک گذاشتن هدف هم در اینجا بی تأثیر نیست. مثلاً این که هدف خود را به یک یا دو نفر از دوستانتان بگویید و با آن ها دراین باره حرف بزنید، با این که هدف خود را به شکل عمومی در شبکه های اجتماعی اعلام کنید تفاوت دارد.
فهرستِ این «اماواگرها» را می شود طولانی تر هم کرد. در حدی که به نظر می رسد انتخاب بین دو گزینهٔ پنهان کردن و مطرح کردن، به پختگی و تجربه نیاز دارد. خصوصاً که پاسخ مطلق و قطعی در این زمینه وجود ندارد و بسته به شرایط، ممکن است یک روش بهتر از روش دیگر باشد.
منبع: متمم
چیزی از هدفتان به کسی نگویید
صحبت زیاد در مورد یک هدف، نوعی توهم ایجاد می کند. در حقیقت وقتی از هدفی که در آرزوی رسیدن به آن هستید، حرف می زنید، مغز شما احساس رسیدن به این هدف را کرده و شروع می کند به پیش بینی لذت بردن از دستیابی به هدف که این، ارزش رسیدن به هدف را کاهش می دهد و شما احساس می کنید که انگار به آن رسیده اید و ازاین رو به قدر کافی برای رسیدن به آن تلاش نمی کنید.
به گزارش ایسنا، سواد زندگی نوشت: «حتماً تابه حال شنیده اید که می گویند اگر در مورد هدفت حرف بزنی به آن نخواهی رسید. این تنها باوری عامیانه نیست. مطالعاتی که از سال ۱۹۲۶ تا به امروز انجام شده اند این ایده را پشتیبانی می کنند. درک سیورز، محقق رفتار انسان، می گوید که صحبت کردن درباره اهدافتان، انگیزه ای که شمارا برای رسیدن به هدفتان به جلو می راند، از بین می برد. در این درس به بررسی دلایل این پدیده عجیب می پردازیم.
اگر به اهدافتان نمی رسید، بدشانس نیستید، از آن ها حرف می زنید
هرچند برخی از مردم این را به حساب بدبیاری می گذارند اما به طرز شگفت انگیزی، شواهدی علمی برای تأیید این ایده وجود دارد که صحبت در مورد اهداف شما، به معنای نرسیدن به آن هاست و این هیچ ربطی به شانس یا سرنوشت یا چیزی در این مایه ندارد. در حقیقت، یک موضوع منطقی وجود دارد که این دو چیز ظاهراً غیر مرتبط را به هم متصل می کند.
درک سیورز، کارآفرین و محقق رفتار انسان است. او اشاره می کند که صحبت کردن در مورد اهدافتان، کلاً به این معنی است که به آن ها نمی رسید. او این ادعا را بر اساس مطالعات مختلف پایه گذاری کرده است. این ها، آثار کورت لوین (۱۹۲۶)، ویرا مالر (۱۹۳۳) و پیتر ام گولویتزر (۱۹۸۲ و ۲۰۰۹) هستند.
در همین راستا چند مطالعه جدید نیز نشان می دهد کسانی که اهداف و پروژه های خود را علنی می کنند، احتمال عدم اجرای آن ها را افزایش می دهند.
اما چرا این اتفاق می افتد؟ صحبت درباره اهدافت آنچه ربطی دارد به عدم دستیابی به آن ها؟
پیامد صحبت در مورد اهداف خود
به گفته درک سیورز عملکرد مغز انسان دارای اشکالاتی است. علوم اعصاب نیز به این نتیجه گیری اذعان دارد. یکی از مهم ترین نقص ها این است که مغز همیشه نمی تواند واقعیت را از داستان متمایز کند. به عنوان مثال ممکن است هنگام تماشای فیلمی غمگین گریه کنید، حتی وقتی که می دانید آن فیلم واقعی نیست. به دلیل این سوگیری، مغز اغلب «گفتن» را با «کردن / انجام دادن» اشتباه می گیرد.
این امر عمدتاً زمانی رخ می دهد که آنچه را می گویید بسیار تأکیدی یا تکراری باشد.
هدف، آرزویی تجسم شده است که هنوز به آن نرسیده اید. بااین وجود معتقدید که انگیزه لازم برای رسیدن به آن رادارید. بااین حال صحبت زیاد در مورد یک هدف، نوعی توهم ایجاد می کند. در حقیقت وقتی از هدفی که در آرزوی رسیدن به آن هستید، حرف می زنید، مغز شما احساس رسیدن به این هدف را کرده و شروع می کند به پیش بینی لذت بردن از دستیابی به هدف که این، ارزش رسیدن به هدف را کاهش می دهد و شما احساس می کنید که انگار به آن رسیده اید و ازاین رو به قدر کافی برای رسیدن به آن تلاش نمی کنید.
شاید بپرسید چرا این مشکل وجود دارد؟
مطالعات نشان داده است که به طورکلی مردم دوست دارند در مورد اهداف و مقاصد خود صحبت کنند. آن ها این کار را انجام می دهند زیرا فرصت به اشتراک گذاشتن امیدها و رؤیاهای خود با دیگران، مانند فرصتی برای زندگی با آن هاست. همان ضرب لمثل معروف که «وصف العیش نصف العیش.»
درواقع به نظر می رسد اغلب مردم ترجیح می دهند اهداف خود را به جای واقعیت، بر رؤیا بنا کنند.
علت این پدیده چیست؟
چرا مغز درنهایت، توهمِ موفقیت را ایجاد می کند؟ با توجه به مطالعاتی که در بالا ذکر کردیم، به نظر می رسد این امر تنها در صورتی اتفاق می افتد که در مورد اهداف خود با دیگران صحبت کنید.
درواقع می توانید در مورد اهداف خود فکر کنید، آن ها را بنویسید، آن ها را در ذهن خود بررسی کنید یا هر کاری که می خواهید با آن ها انجام دهید؛ به شرطی که آن ها را با دیگران به اشتراک نگذارید.
این به این دلیل است که صحبت درباره اهدافِ خود با صدای بلند، معمولاً بازخورد ایجاد می کند. به عنوان مثال اگر طرف مقابل، هدف شمارا مثبت می داند، احتمالاً به دلیل بیان هدف خود از او تقدیر می کنید. در این صورت شما ممکن است باهدف خود به عنوان یک واقعیت معین رفتار کنید، نه به عنوان یک اقدام پیشنهادی برای آینده.
علاوه بر این وقتی از هدف خود صحبت می کنید، طیف وسیعی از احساسات را تجربه می کنید که تمایل شمارا برای رسیدن به هدف از بین می برد.
برای رسیدن به اهداف خود، در مورد آن ها صحبت نکنید
گفته می شود که «به عمل کار برآید، به سخن دانی نیست» یا «اعمال بلندتر از کلمات صحبت می کنند». این امر به ویژه در مورد اهداف صادق است. درواقع اگر کمتر صحبت کنید و بیشتر کارکنید، به احتمال زیاد انگیزه بالاتری خواهید داشت. همچنین شما از به دام افتادن در سوگیری مغزتان جلوگیری می کنید.
چه کنیم؟
درک سیورز خاطرنشان می کند که وقتی از اهداف خود با دیگران صحبت می کنید، اگر هدف شما باعث تحسین دیگران شود، آن قدر احساس سپاسگزاری می کنید که رسیدن به هدف برای شما اولویت دوم می شود.
او در کتاب (HOW TO LIVE چگونه زندگی کنیم) موارد زیر را توصیه می کند:
۱- اگر قصد دارید در مورد اهداف خود صحبت کنید، این کار را فقط با استفاده از نظرات کلی و تعاریف مبهم انجام دهید. تا زمانی که به آن نرسیده اید، چیز خاصی را ذکر نکنید.
۲- اگر نمی توانید در برابر تمایل به صحبت درباره یک هدف یا پروژه مقاومت کنید، ایده های خود را به گونه ای بیان کنید که نشان دهد، هنوز هدفی در آینده است. به صراحت روشن کنید که هنوز به آن نرسیده ید.
در مورد توصیه اول یک مثال می تواند عبارت زیر باشد: «من برخی از برنامه های ورزشی را برای بهبود سلامتی خود شروع می کنم»، به جای این که دقیقاً هدفتان را مشخص کنید: «می خواهم در باشگاه فلان اسم نویسی کنم.»
در مورد توصیه دوم ممکن است چیزی شبیه به این بگویید: «هدف من این است که ماهی یک کتاب بخوانم. اگر ماه بعد همدیگر را دیدیم و من این کار را نکرده بودم، به من یادآوری کن!»
بیایید امتحان کنید! از امروز راجع به هدفی که در پیش دارید، باکسی صحبت نکنید؛ به همین سادگی و شاید دشواری، اما مؤثر در تحقق اهداف.»
منبع: ایسنا. کد خبر: 1400081814382. سال 1400
یا هیچ وقت نباید هدفمان را به کسی بگوییم؟
یا گفتن مقصد به دیگران شرایطی دارد که آن را در پایین می بینید:
1-فردی که به او هدفمان را می گوییم مثبت باشد و بتواند به ما انگیزه واقعی دهد (نه انگیزه کاذب)
2-یا اینکه آن فرد تجربه رسیدن به آن هدف را داشته باشد و راه و چاه را به ما نشان دهد.
و
قتی فردی را پیدا کردید که دو خصوصیت بالا را داشت هدفتان را به او بگویید و از او راهنمایی بگیرید چون آن فرد کمک خوبی برای رساندن شما به آن هدف خواهد کرد. ولی توجه داشته باشید که طوری هدفتان را به او بگویید که احساس لذت به شما دست ندهد.