صفحه 260 از 543 نخستنخست ... 160210250258259260261262270310360 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 2,591 به 2,600 از 5423

موضوع: روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

  1. #2591

    mehrsa آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2021
    نوشته ها
    470
    تشکر
    2,526
    2,116 بار در 459 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 20 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط S2.R. نمایش پست ها
    سپاس از پاسخگویی شما
    این یک اتفاق بوده در گذشته.و لیبل زده شده .
    من الان این ویروس رو پیدا کردم .چطور میتونم از بین ببرمش **...
    بیشتر در مورد این ویروس فکر کنید چه موقع به سراغتون میاد وقتی میاد خشم میاره یا غم .. روزهایی که به تمام برنامه تون میرسین و احساس بهتری نسبت به خودتون دارین چطور ... درباره اش بنویسین ببینین هیچ چیز خوبی ازش در نمیاد اگر در اومد روی اون جنبه مثبت تمرکز بیشتری بکنید .انقد فکر کنید که باور بشه .یه مقاله استاد گذاشتن که چگونه با احساسات دشوار کنار بیاییم مطالعه بفرمایید خیلی کمک کننده است و در نهایت بدونین تمام اینا فقط وقتی نتیجه میده که با تعهد انجام بدین.
    https://academywave.com/how-to-deal-...cult-feelings/
    "زندگیمون با تمام عوامل محدود کننده اش به عهده ماست"

  2. 7 کاربر برای این پست سودمند از mehrsa عزیز تشکر کرده اند:


  3. #2592

    M.T.z آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2022
    نوشته ها
    940
    تشکر
    1,909
    4,199 بار در 934 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 167 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط MEMO نمایش پست ها
    وقت بخیر پویا جان
    پله به پله
    شما ابتدا باید مزه سود و ضرر رو بچشید و بعد عادی میشه براتون /اینطوری نمیشه که از همون اول خودمونو گول بزنیم بگیم نه من اصلا حد سود و ضرر خوردن برام بی حسی محضه

    در اوایل همه استرس دارند/همه شگفت زده میشن ولی کم کم عادی میشه وقتی قوانین عادی شه براتون و بدونید که مداوم میتونید سود کنید دیگه نیازی به درگیری هیجان نیست البته طمع رو نمیگم چون انسان ذاتا طمعکاره(یک ویژگی خیلی خوب برای انسانه ولی توی این مارکت باید کنترل شه)

    وقتی یک نفر گرسنه هست شما نمیتونید بهش بگید اصلا به غذا فکر نکن غذا هست و همیشه هست ابتدا باید غذا بخوره(انسان گرسنه دین و ایمان نداره این یه ضرب المثل هست در اطراف ما) وقتی مقداری سیر شد اونوقت میگه جانم ..بله ..دقیقا حق با شماست

    موفق باشید
    سلام و درود دوست عزیزمن.بله کاملا حرفاون*درسته ولی بنده اصلا منظورم این نبود که SL نزاریم.
    اتفاقا خیلی هم واجبه برای ده سال اول.درکل گفتم که نسبت به چیزی که ازدست میدیم یا بدست می*آوریم هیچ احساس خوشحالی یا ناراحتی نداشته باشیم البته به شرطی که درست و اصولی عمل کنیم طبق آموزش ها و...

    ممنون از شما M.T.z
    E-mail: [email protected]
    Telegram: MTz_trader


  4. 11 کاربر برای این پست سودمند از M.T.z عزیز تشکر کرده اند:


  5. #2593

    M.T.z آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2022
    نوشته ها
    940
    تشکر
    1,909
    4,199 بار در 934 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 167 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehrdad az نمایش پست ها
    بله پویا جان
    البته گفتن خیلی ساده و عملکردن بهش واقعا آدم گردن کلفت میخواد
    در این باره مارک داگلاس جمله قشنگی داره
    ترس نیروی محدود کننده ای است که فرآیند یاد گیری را در نطفه خفه می کند
    بله اون که دقیقا درسته کسی که بتونه احساست و عواطف انسانیش رو که اکثرا اشتباه درباره مارکت نادیده بگیره موفق میشه.
    سپاس از شما M.T.z
    E-mail: [email protected]
    Telegram: MTz_trader


  6. 10 کاربر برای این پست سودمند از M.T.z عزیز تشکر کرده اند:


  7. #2594

    Frederick آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2021
    نوشته ها
    883
    تشکر
    222
    3,654 بار در 872 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 117 پست
    برچسب زده شده
    در 2 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad_a نمایش پست ها
    درود مجدد
    شبتون بخیر باشه
    به پیشنهاد شما کتاب رو تهیه کردم و مطالعه میکنم صحفه 50 هستم و خیلی از جواب هام رو گرفتم همچنین خیلی سئوال برام پیش اومده
    اول خیلی ممنونم که باعث شدید من به این کتاب فوق العاده جذب بشم
    دوم اینکه میخاستم بدونم از کجا بفهمم که درک من از صحبت های کتاب درسته ؟ در همه صحفه های ی چیز ساده ذکر شده بود مشاهده ذهن و احساسات . این جمله خیلی حرف توش هست برای عمل کردن به اون و اینکه بدونیم داریم درست عمل میکنیم علاوه بر اینکه زحمت زیادی داره اوایل درک اینکه داریم واقعا درست عمل میکنیم سخت تر هست
    درک خودم رو نسبت به لحظه حال همچنین تجربه های گذشته ام شرح میدم ممنون میشم راهنمایی کنید درست هست یا ن

    من لحظه حال و کنترل ذهن اینطوری درک کردم که گفتن و انجام دادن کار یا چیزی که خودم با تمام اختیار انتخاب کرده باشم در این حالت گفتگو های ذهنی که درمورد اینده و گذشته هستند روی حالت سایلنت قرار میگیرن و من با اختیار خودم انتخاب میکنم که ذهنم در مورد موضوعی تجریه و تحلیل کنه و دوباره با اختیار خودم از تجریه و تحلیل دست بر داره (ایا اگه این روش رو ادامه بدم درست هست ؟)

    حالت دیگه که در من رخ داده و من فک میکنم که در لحظه حال بودم مشاهده خودم از سوم شخص مثل اینکه خودم از جانب ی نفر دیگر از بیرون داشتم خودم رو میدیدم و هیچ چیز دیگه ای وجود نداشت البته شک دارم که این بودن در لحظه حال رو نشون بده چون من داشتم با ذهنم خودم رو میدیدم

    و حالت اخر دوباره در حالت سوم شخص درباره چالش ها تصمیم میگیرم انگار یکی از بیرون داشت بررسی میکرد و هیچ احساس و گفتگو غیر منطقی وجود نداشت حالتی از عدم اهمیت اینکه خواسته ذهن چیه حالتی که همه چیز رو بررسی میکرد و بهترین پیشنهاد رو در لحظه برای پاس کردن چالش میداد حتی اگر سخت بود و ذهن میگفت ن!


    این 3 حالت رو تجربه کردم و فکر میکنم نشون دهنده این هست که من در لحظه حال بودم اگر اشتباه میکنم راهنمایی کنید دوستان با تجربه تر هم که کتاب رو مطالعه کردن ما رو بی نصیب نزارند استاد هم با اینکه سرشون شلوغه زحمت بکشند ممنون میشیم
    لطفا ی نفر استاد رو تگ کنه من بلد نیستم
    خیلی خیلی ممنون از اقای فردریک بابت راهنمایی که اکثر چالش روانی من رو حل کرد
    سلام دوست خوبم خوشحالم که کتاب رو تهیه کردید و در حال مطالعه کتاب ارزشمندی هستید
    نگاه کنید تا صفحه 50 کتاب تقریبا تا صفحه 20 صفحش که مقدمس بقیشم چیز مهمی که توش هست اینکه هر لحظه به خودتون بگید الان دارم به چی فکر میکنم
    اینکه میگیید نمیدونم درست عمل میکنم یا خیر خیلی سخته برا خودتون سختش نکنید مثل تمرین ذن (مدیتیشن )چجور میشینیم به فکرامون نگاه میکنیم
    اینکه بخوایم ببنیم تو ذهنمون چی هست هم به همین حالته اوایل شما شاید یه دقیقه سی ثانیه بتونید تو لحظه حال باشید تو صفحه 34 هم هست ذهن دوباره میاد اشفتگی درست میکنه چون
    وقتی دارید به ذهنتون نگاه میکنید یعنی میشه مرحله اگهی و ذهن احساس خطر میکنه سریع میخواد برگرده به حالت خودش به مرور زمان بودن در لحظه حال بیشتر
    فقط مشاهده کنید بدون هیچ قضاوتی و هیچ تجزیه تحلیلی که دوباره به فکر تبدیلش کنید
    از تمام لحظه هاتون لذت ببرید ذهن از طریق گذشته به شما هویت میده از طریق اینده وعده کامیابی و رستگاری
    به مرور که برین جلوتر در مورد زمان روانی مشخص کردن هدف دردمندی بدن همه اینا صحبت میشه اینکه یه کاری رو دوست ندارین چیکار کنین و ....


    من لحظه حال و کنترل ذهن اینطوری درک کردم که گفتن و انجام دادن کار یا چیزی که خودم با تمام اختیار انتخاب کرده باشم در این حالت گفتگو های ذهنی که درمورد اینده و گذشته هستند روی حالت سایلنت قرار میگیرن
    متوجه منظورتون نشدم اینجا ولی کنترل ذهن شما به زور نمیتونید ذهنتون رو کنترل کنید شما فقط میتونید مشاهده گر ذهن باشید و به لحظه حال توجه کنید
    تو یه قسمت از کتاب هست نمیدونم بهش رسیدید یا نه مثلا به نفس هاتون . وقتی که از پله ها میاید پایین .وقتی میرید بیرون به اطراف درختا.دستتون رو یمشورید به زیبایی صدای اب
    به اینا توجه کنید
    اگه مدئیتیشن انجام نمیدید انجام بدید روزانه تو کتاب تمرین ذن نحوه انجام تمرین ذن هست

    و حالت اخر دوباره در حالت سوم شخص درباره چالش ها تصمیم میگیرم انگار یکی از بیرون داشت بررسی میکرد و هیچ احساس و گفتگو غیر منطقی وجود نداشت حالتی از عدم اهمیت اینکه خواسته ذهن چیه حالتی که همه چیز رو بررسی میکرد و بهترین پیشنهاد رو در لحظه برای پاس کردن چالش میداد حتی اگر سخت بود و ذهن میگفت ن!پ
    در مورد چالش ها متوجه نشدم منظوتون چیه
    اگه منظورتون اینه که تو مسیرتون چالشی یا مشکلی براتون پیش اومد اگه ذهن بگه نه نمیتونی و بخواد جلو مسیرتون رو بگیره شما انجام میدید خوبه اگه اون چالش مربوط به هدفتون هست
    البته وقتی ذهن میخواد مسیر شما رو سد کنه با حس خوب مسیر رو انجام بدید تا ناخوداگهتون بپذیره و شما رو همراهی کنه
    و یه توضیح کلی برا لحظه حال بودن باید به این درجه برسیم که تو یه لحظه اگه نخوایم به هیچ جیزی فکر کنیم راحت بتونیم و در مواقع نیاز به گذشته و اینده رجوع کنیم
    ویرایش توسط Frederick : 11-01-2022 در ساعت 21:21

  8. 11 کاربر برای این پست سودمند از Frederick عزیز تشکر کرده اند:


  9. #2595

    S2.R. آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    نوشته ها
    44
    تشکر
    751
    333 بار در 44 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 3 تاپیک
    سپاسگزارم دوستان عزیز پاسخ های شما موثر و تاثیر گذار بود
    mehrsa@
    mehrdad az@
    MehdiK_@

  10. 9 کاربر برای این پست سودمند از S2.R. عزیز تشکر کرده اند:


  11. #2596

    S2.R. آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    نوشته ها
    44
    تشکر
    751
    333 بار در 44 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 3 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehdik_ نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    قضاوت منفی درمورد واقعیت ها، افراد، اتفاقات و غیره باعث میشه که احساسات منفی مثل اضطراب و استرس و ترس و خشم برانگیخته بشن و اینها هم باعث میشن که در واقعیت هم اوضاع خوب پیش نره و این چرخه باطل تکرار بشه. یعنی وقتی ما احساسمون به چیزها منفیه باعث میشه اتفاقات منفی هم بیوفته و بعد نتیجه میگیریم که پس احساسمون درست بوده و بیشترش می کنیم و بعد با قدرت بیشتری اتفاقات بد برامون رخ میده.


    راه حل های زیادی برای قطع این چرخ مخرب وجود داره
    مهمترینش تغییر باورهامون هست
    بعد اینکه کارها رو به شکل متفاوتی انجام بدیم یعنی در عمل هم به شکل دیگه ای با مسائل مواجه بشیم
    یه کار مهم دیگه که میشه کرد تقویت اعتماد به نفسه.


    اینهایی که گفتم خیلی راه حل های کلی بود
    اما برای هر مشکل خاصی راه حل های دقیقی هم وجود داره
    ممکنه برای یک نفر این منفی بافی در زمینه کسب و کارش (برای ما ترید) مشکل ساز شده باشه.
    برای یک نفر دیگه در زمینه رابطه با خانواده و دوستان یا کلا روابط اجتماعی مسئله ساز شده باشه.
    با پاسخ به این سوال ها می تونید بفهمید که دقیقا چه چیزی رو می خواهید تغییر بدید:
    احساسات بد چطور روی شما تاثیر میگذاره؟
    مثلا باعث می شن احساس درماندگی و ناتوانی بکنم، زود رنج و عبوص می شم، وارد حالت تدافعی میشم و ...


    این احساسات چه علائم و نشانه هایی دارن؟
    مثلا بی قراری، اضطراب، تند شدن تپش قلب، عرق کردن، لرزیدن و ...


    دوست دارید شرایط چطور تغییر کنه و چه شکلی باشه؟
    مثلا دوست دارم خوشرو و خوش برخورد باشم، با اعتماد به نفس باشم و از کارم لذت ببرم و ...


    سعی کنید به این سوال ها جواب های مفصل بدید
    بعد از این می تونید ابتکار عمل رو به دست بگیرید و با مشکل برخورد کنید
    هر روز باید در این زمینه کتاب بخونید، کتاب بیاندیشید و ثروتمند شوید یا کتاب بخواهید تا به شما داده شود رو بخونید. به سمینار آرزوی تو دستور توست کوین ترود چندین بار گوش بدید و تکنیک های eft رو هم کار کنید.


    طبیعتا این کار نیازمند وقت گذاشتن هست و تغییر به آهستگی رخ میده اما وقتی اتفاق افتاد نتایج شگفت انگیزی داره.
    تغییر باورهای... چطوری باید انجامش بدیم.
    بعد اینکه کارها رو به شکل متفاوتی انجام بدیم یعنی در عمل هم به شکل دیگه ای با مسائل مواجه بشیم
    یه کار مهم دیگه که میشه کرد تقویت اعتماد به نفسه.
    امکانش هست این موارد رو بیشتر توضیح بدین.
    متشکرم

  12. 8 کاربر برای این پست سودمند از S2.R. عزیز تشکر کرده اند:


  13. #2597

    Mehdik_ آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2022
    نوشته ها
    67
    تشکر
    224
    264 بار در 62 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 1 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط S2.R. نمایش پست ها
    تغییر باورهای... چطوری باید انجامش بدیم.
    بعد اینکه کارها رو به شکل متفاوتی انجام بدیم یعنی در عمل هم به شکل دیگه ای با مسائل مواجه بشیم
    یه کار مهم دیگه که میشه کرد تقویت اعتماد به نفسه.
    امکانش هست این موارد رو بیشتر توضیح بدین.
    متشکرم
    سلام مجدد

    تمام رفتارها و احساس های ما بر اساس باورهای ما شکل میگیرن
    باورها در ناخودآگاه ما هستن و یه جورایی به ما رسیدن و ما دسترسی بی واسطه به اونها نداریم
    مثلا کسی که در بچگی تحقیر شده و بهش محبت نشده به این باور رسیده که انسان ارزشمندی نیست. طبق این باور تلاش نمیکنه که دوست پیدا کنه چون باور داره آدم با ارزش و دوست داشتنی نیست. اگر کسی بخواد باهاش دوست بشه احساس میکنه که اون شخص نیت بدی داره و می خواد آسیبی برسونه چون خودش رو لایق دوست داشته شدن نمیدونه.
    کسی که در طول دوران کودکی با مشکلات مالی مواجه بوده و دیده که خانواده همیشه سخت کار می کنن و باز هم کفاف مخارج رو نمیداده به این باور رسیده که برای پول درآوردن به میزان خیلی کم باید سخت کار کرد و کسانی هم که پول زیاد دارن یا کار خلاف میکنن یا اینکه با یک بیماری سخت یا بلا یا جور دیگه ای این پول رو از دست می دن.

    واضحه که این باورها حقیقت ندارن، اما با این حال کسایی که بهشون اعتقاد دارن به همون هم میرسن.
    برای تغییر باورها چون بی واسطه در دسترس ما نیستن باید از یک سری تکنیک هایی استفاده کرد. تکنیک القا به ذهن توی بیاندیشید و ثروتمند شوید هست. شما باورهای حقیقی رو که می خواهید جایگزین باورهای قبلی بشن به صورت جملات تاکیدی می نویسید و یک بار بعد از بیدار شدن و یک بار قبل از خوایدن هر روز اون رو می خونید. بعد باید اشتیاق سوزان برای دست یابی به اون باور ها ایجاد کنید و احساسات مثبت رو باهاش همراه کنید اینطوری کم کم وارد ناخودآگاه شما میشه. نکته مهم اینه که جمله «باید ببینم تا باور کنم» اشتباهه؛ درستش اینه : «باور می کنم تا ببینم». این یعنی چیزهایی که توی زندگی مون می بینیم حاصل باورهامون هست و نکته خوبش اینجاست که با تغییر اونها می تونیم به چیزهایی که می خواهیم برسیم.
    تکنیک ای اف تی هم برای القا به ذهن ناخودآگاه از جملات تاکیدی و از خاطراتی که باعث به وجود اومدن باورهای اشتباه شدن استفاده می کنه. همزمان با ضربه زدن روی نقاط خاصی از بدن این جملات رو تکرار می کنیم و این کار باید اونقدر ادامه پیدا کنه تا باورهامون تغییر کنه.

    درمورد اینکه اینکه کارها رو به شکل متفاوتی انجام بدیم. این امکان وجود داره که به جای اینکه اول باورهامون رو تغییر بدیم تا احساسمون خوب بشه و بعد کار خوب بکنیم اول بریم سراغ کار خوب و اونو انجام بدیم. مثلا اگه همیشه سعی کنیم لبخند بزنیم این باعث میشه احساسمون هم مثبت بشه.

    تقویت اعتماد به نفس هم خب باعث بهبود احساسات مثبت و سازنده میشه. معمولا افراد با اعتماد به نفس مسئولیت پذیری بالایی دارن و کمتر انتقاد و شکایت می کنن و کمتر آیه یاس می خونن و امیدوارتر هستن.
    ویرایش توسط Mehdik_ : 11-02-2022 در ساعت 12:04
    یک زندگی که در چشم انداز آن اثری از مرگ نباشد چیزی جز به تعویق انداختن های بی پایان نخواهد بود

  14. 10 کاربر برای این پست سودمند از Mehdik_ عزیز تشکر کرده اند:


  15. #2598

    hadipoyanmoghadam@gmail.com آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2022
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    9
    تشکر
    88
    89 بار در 9 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    بسیار عالی و سپاس از شما
    نقل قول نوشته اصلی توسط SaeidFx نمایش پست ها
    *این متن بسیار بسیار مهم هست ،حداقل دو بار این متن را بخوانید*
    چه کسی اسفنج مرا دزدیده است؟


    دوستان عزیز؛ حتما با دقت و تامل مطالعه کنید و دیگران را از مطالعه این متن بی نصیب نگدارید:


    دوستی تعریف می کرد پنج سال پیش بود که برای کنفرانسی به شهر بوستون رفته بودم. به همراه یکی از دوستان قدیمی که دوره پسادکترای خودش را در آنجا می گذارند، داشتیم در خیابانهای اطراف دانشگاه ام آی تی دنبال یک آدرس می گشتیم. یک نفر از آن طرف خیابان رد می شد و متوجه ما شد که داریم به شکلی پرسان پرسان اطراف خودمان را نگاه می کنیم. آمد سمت ما این طرف خیابان، پرسید: دنبال جایی می گردید؟ می توانم کمکی بکنم؟ ما هم آدرس را پرسیدیم. دقیق گوش داد، خیلی آرام و به صورت شمرده مراحل رسیدن به آدرس را به ما گفت. حتی با حرکت دست دقیقا شکل مسیر را برای ما رسم کرد، و بعد هم چند قدمی به همراه ما آمد که مطمئن شود درست می رویم. هنوز چند قدمی دور نشده بودیم که دوستم گفت «یک ام آی تی ای تیپیکال بود». گفتم منظورت چیه؟ گفت جالب است که خیلی از آدمهایی که در محیط دانشگاه ام آی تی (دانشگاه ماساچوست) تحصیل یا کار می کنند، ناخودآگاه آدمهایی فروتن، دقیق، با نگاه خیلی سیستماتیک و کاربردی می شوند. هیچکدام از این ويژگی ها را به صورت رسمی نه مطالعه می کنند و نه دوره ای برای آن می گذارنند اما به صورت ناخودآگاه به این ويژگی ها می رسند.

    این مثالی از پدیده یادگیری اسمزی (Osmosis) است. بیش از نیمی از یادگیری های ما به صورت ناخودآگاه و در اثر نوعی الگوبرداری ناخودآگاه، عمیق و درونی سازی آن از محیط اطرافمان شکل می گیرد. درست مانند یک اسفنج که وقتی در یک مایع قرار گیرد، به دلیل خاصیت اسمزی، مایع را به خودش می کشد (حرفه ای ها). ما هم وقتی با کارآفرینان معاشرت می کنیم ناخودآگاه خلاق تر و جسورتر و آینده ساز تر می شویم، وقتی با کسانی که تفکرات عمیق و فلسفی دارند تعامل می کنیم ناخودآگاه دیدگاه مان به مسائل عمیق تر می شود و زمانی که با آدمهای پرتلاش حشر و نشر داریم ناخودآگاه عمل گراتر می شویم. اگر با مدیران سیاسی- امنیتی دم خور باشید بعد از مدتی همه چیز را از نگاه سیاست و امنیت تحلیل می کنید.


    تجویز راهبردی:
    زمانی جمله ای منسوب به چارلی چاپلین را خوانده بودم؛ افکار هر آدمی، میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها می گذراند. خود را در محاصره افراد موفق قرار دهید. خوب برایم سوال پیش آمد که بخش زیادی از افراد دور و بر ما؛ خانواده، همسایه، فامیل، همکار معمولا انتخاب ما نیستند (محدودیت اول)، افراد موفقی که بتوانیم آن ها را بیابیم و رابطه تنگاتنگ با آن ها نیز داشته باشیم نیز کمیاب، دشوار و محدودند (محدودیت دوم).


    برای غلبه بر این محدودیت ها، شاید سه ایده زیر مفید باشد:
    1- کتاب های خوب. کتاب ها عصاره دانش و شخصیت نویسنده های آن هستند. اگر خود را در کتاب های خوب، محاصره کنیم، آنگاه افکارمان رشد می کند. مخصوصا نوع خاصی از کتاب ها هستند که در مورد زندگی افراد موفق و مشهور در زمینه کاری شماست. حتما زندگی نامه آن ها را بخوانید. این یک جور «همنشینی مجازی» است.
    2- محفل های خوب: ممکن است ما همیشه به آدم های مورد نظرمان دسترسی نداشته باشیم. اما می توانیم به صورت منظم در محافل و جمع هایی شرکت کنیم که با هدف ما همخوانی بیشتری دارد. به عنوان مثال اگر به شعر علاقه مندیم در شب شعر شرکت کنیم و اگر به کارآفرینی علاقه مند هستیم در رخدادهای استارت آپی. اگر بتوانیم در محیط کارمان نیز 3 تا 5 نفری که بیشترین تناسب با اهداف ما دارند را نیز انتخاب کنیم و با آن ها تعاملات مداوم و منظم داشته باشیم آنگاه این یادگیری اسمزی اتفاق می افتد.


    3- همکاران خوب، سه نفر کلیدی محیط کاری خود را با دقت انتخاب کنیم. محیط حرفه ای ما شامل افراد زیادی است اما بعضی از آنها نقشی کلیدی تری دارند چراکه ما تعاملات بیشتری با آنها داریم. سه نفری که بیش از همه در محیط کار و فعالیت حرفه ای با ما ارتباط دارند بیشترین تاثیر را در یادگیری های اسمزی ما دارند. انتخاب و گماشتن دقیق این سه نفر تاثیری بسیار اساسی در حرفه ای شدن ما دارد.


    نکته پایانی آنکه هر از گاه از خودمان بپرسیم اسفنج مان را در چه محیطی قرار داده ایم در محیطی که صحبت از ثروت اندوزی دیوانه وار است یا ثروت آفرینی شرافتمندانه؟ محیطی که صحبت از پارتی بازی و رانت خواری است یا تلاش صبورانه؟ محیطی که خوشبختی همگانی مطرح است یا خوشبختی فردی؟ خداوند در کتاب آسمانی تصویری از آخرت ارایه می دهد و آنجا بسیاری با حسرت بر پشت دست های خود می کوبند که ایکاش با این ها بودم و با آن ها نبودم. مواظب اسفنج زندگی تان باشید. مکان اسفنج های شما سرنوشت شما را تغییر می دهد.

  16. 11 کاربر برای این پست سودمند از [email protected] عزیز تشکر کرده اند:


  17. #2599

    hadipoyanmoghadam@gmail.com آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2022
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    9
    تشکر
    88
    89 بار در 9 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 0 پست
    برچسب زده شده
    در 0 تاپیک
    عالی بود کامل و درست حالا هم اگر با روشهای عملی تونستید با این موارد برخورد کنید و ازشون عبور کنید ممنون میشم اون رو هم به اشتراک بزارید .
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanm65 نمایش پست ها
    به نام خدا
    سلام دوستان
    من یه صحبتی با امین جان داشتم و ایشون بهم گفت که عجله نکن ولی با سرعت انجام بده (با شتاب).من درست متوجه نشدم و یه جستجو کردم خواستم که با شما به اشتراک بذارم:
    عجله در واقع انجام کاری پیش از موعد مقرر اونه مثلا شما فرض کن قرصی رو باید هر 6 ساعت بخوری عجله میکنی و 4 ساعد بعد دوباره میخوریش خب حتما نتیجه ای رو کی میخوای نمیتونی ازش بگیری هزاران مشکل دیگه...
    عجله در واقع اقتضای طبیعت مادی ماست که میتونه مثلا چیزی رو که برای ما ضرر داره رو به صورت سودمند نشون بده (مثل بسیاری از معامله هایی که هممون زدیم) ولی بعدش عین طاووس پشیمون شدیم که چرا عجله کردیم و اینکه به این تابلویی بود و ...
    واما سرعت که همون شتاب برای انجام کارهامون در زمان مناسبشه . مثلا تو جاده هراز یه ساعت پشت یه کامیونه تنبلی و یه جای جاده خیلی عالی و با خط کشی غیر ممتد و صافه صاف میبینی اینجاست که یه ذره پاتو با پدال گاز آشنا تر میکنی و با توجه به شرایط یه سبقت میگیری و با دوست تنبلمون خداحافظی میکنی(با شتاب در زمان مناسب).
    چند بار شده یه موقعیت ناب تو بازار دیدیم و اونقد دست دست کردیم که پر کشیده و رفته...
    حالا به نظر بنده حقیر بین این دو بزرگوار در ذهنمون باید تعادل بر قرار بکنیم به چه صورت به این صورت که مثلا بیشتر معامله های ضرر ده ما زمانی بوده که دست دست کردم ومعامله زمانش گذشته و بعد از اون در زمان نا مناسب با عجله وارد شدیمو مجددا همون داستان قدیمی پیش اومد.(انگار یکی تو وال استریت نشسته میگه احسان بای زد قیمتهارو بریزید پایین).
    باید طبق برنامه ریزی دقیق و حساب شده و زمانبندی شده این صفت رو باهاش خداحافظی کنیم و براشی یه جایگزین مثل شتاب برای عجله پیدا کنیم و جایگزینش کنیم نه اینکه حذفش کنیم کلا(تعادل خیر وشر).
    امیدوارم تونسته باشم حق مطلب رو ادا بکنم.
    سربلند باشد.

  18. 12 کاربر برای این پست سودمند از [email protected] عزیز تشکر کرده اند:


  19. #2600

    KingMilad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2020
    نوشته ها
    1,493
    تشکر
    35,893
    20,952 بار در 1,586 پست از ایشان تشکر شده است
    یاد شده
    در 190 پست
    برچسب زده شده
    در 8 تاپیک
    سلام خدمت همه دوستان عزیزم و نیز استاد گرانقدرمون
    امیدوارم حال دلتون عالی باشه
    خب من وقتی دوره آرزوی تو دستور توست رو گوش میکردم از این جمله خیلی خوشم اومد : زمانیکه نگرش تو درسته حقایق زندگی به حساب نمیان...
    همیشه به این فکر میکردم که خب این صحبت رو کوین ترودو با مثال جنگ جهانی و کشتی هایی که مونده بود رو دست صاحباشون توضیح داد که یه نفر با این دید اومد و این کشتیهارو خرید و بعدش که همه چی آروم شد به سرمایه کلانی رسید ولی این صحبت تو وضعیت فعلی به کار من نمیاد!!!!
    این تا اینجا
    بعد از چند ماه که به دومادمون گفته بودم بریم ویلاهای ساحلی رو ببینیم میخوام بدونم قیمتاش چجوریه(ایشون کارشون ساخت و ساز در منطقه بابلسر هست) امروز رفتیم و چندین مورد ویلا رو دیدیم...
    خب اگه از نزدیکانتون کسی تو کار ساخت و ساز یا خرید و فروش ملک باشه این جوی که الان به بازار حاکمه میگه که رکود هست و خرید و فروش نداریم و...(حتی یه سریها میگن گرون شده الکی که من گرونی ای ندیدم تو واقعیت!!)(درست مثل جنگ جهانی ای که کوین ترودو میگفت) و کسی کشتی خرید و فروش نمیکنه(ملک یا خودرو یا ...) برای همین قیمت ملکی که تو حالت عادی 10/12 میلیارده الان رسیده به 7/8 میلیارد اونم نقدی نه بلکه اقساطی با چک چندماهه!!!؟؟؟(منظورم اینه قیمت خیلی از ملک ها حدودا نصف شده)
    هم بنده خدا دومادمون هم اون دوستش که زحمت کشید ملک هارو نشون داد جفتشون میگفتن که خیلی سخت شده دیگه این کار جواب نمیده یه زمانی جواب میداد و ...
    ولی چیزی که توذهن من اومد و دو ساعته دارم بهش فکر میکنم رو اینجا هم میخوام بگم اینه که تو این وضعیت تفاوت رو چی رقم میزنه ؟؟ نگرشی که به این وضعیت داری
    میتونی مثل بقیه از شرایط گلایه کنی میتونی آموزشها و دوره رو به دور از جو منفی یا فشارهای بیرون خیلی خوب و کامل طی کنی و زودتر به این مبالغ و خیلی بیشتر از این برسی و این شرایطی که تو ظاهر برای همه بد شده برای تو بشه بهترین موقعیت ورود...
    زمانیـــکه نگــرش تو درستـــه حقایـــق زندگـــی به حســـاب نمیــــان

  20. 14 کاربر برای این پست سودمند از KingMilad عزیز تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 14 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 14 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •