روانشناسی بازار و روانشناسی فردی

[Mahdi_Javan]

نجار پیری بود که یک روز پس از سال ها کار و تلاش تصمیم به بازنشستگی گرفت ...
وقتی صاحب کارش از این موضوع خبردار شد بسیار ناراحت شد و سعی کرد هرطورکه شده او را از این تصمیم منصرف کند !
اما نجار تصمیمش را گرفته بود ...
سرانجام صاحب کار با تاسف با این درخواست موافقت کرد ,اما از نجار خواست تا به عنوان آخرین کار ,ساخت خانه ای را به عهده بگیرد...
نجار نیز چون دلش چندان به این کار خوش نبود و به آن علاقه نداشت, به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و با بی دقتی به ساختن خانه مشغول شد و کار را تمام کرد ...
زمان تحویل کلید , صاحب کار آن را به نجار باز گرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو بخاطر سال ها همکاری با من ...!!
نجار جا خورد و بسیار شرمنده شد..در واقع اگر او میدانست که خودش قراراست در این خانه ساکن شود لوازم و مواد بهتری برای ساخت آن به کار میبرد و با تمام دقت آن را میساخت ...

این داستان زندگی ماست ..
گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که هرروز میسازیم و انجام میدهیم نداریم و خبر هم نداریم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم ...
اما فرصت ها از دست میروند و گاهی شاید بازسازی آنچه ساخته ایم ممکن نباشد.!
شما نجار زندگی خود هستید و هریک روز مثل چکشی است که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود ...!
مراقب خانه ای که برای زندگی خود میسازید باشید.

هرچه کنی به خود کنی
گر همه نیک و بد کنی

عالی بود محمد جان.

[mohammad_a]

وقت بخیر
بزارید اموزش تموم شه انشالله بعد از اتمامش چشم

موفق باشید

سلام دوست عزیز
کتاب دعوت به تمرین ذن رو تهیه کردم تقریبا نصف کتاب رو مطالعه کردم و احساس میکنم کتاب خیلی پیچیده صحبت میکنه چون از مطالعه درکی که باعث تفکر بشه در من ایجاد نشده
نمیدونم این بخاطر کلمات جدیدی هست که گفته شده یا بخاطر اینکه نمیدونم دقیقا دارم چی از این کتاب یاد میگیرم!
این کتاب داره چه مفهومی رو میگه میشه ی کم توضیح بدین ؟ همون مفهوم ساده نیروی حال نیست !
کلا از مطالعه این کتاب لذت نمیبرم چون هیچی یاد نمیگیرم

[mohammad_a]

انشالله یک سال که خوندید متوجه میشید
یه سوالی پرسیدید که نمیشه پاسخ داد

خب اصلا ارزشش رو داره که بخواهم این کارو بکنم ؟
میتونید اشاره کنید مفهومی که میخاد توضیح بده حداقل در مورد چی هست تا من بدونم حداقل قراره چه چیزی یاد بگیرم!!

[abolfazljafari11]

سلام دوستان
امروز استاد در وبینار گفتن که در زمان ترید نباید هیچ کار دیگه ای انحام بدیم و فقط به نمودار نگاه کنیم که خودش یک جور تمرینه ولی این مورد ذهن من رو درگیر کرده
من مثلا وقتی میبینم قیمت تا رسیدن به شرایط چک لیستم خیلی فاصله داره یک الارم میزارم و کارهای دیگم رو انجام میدن از جمله کتاب خوندن_فایل دیدن_مقاله خوندن و ... و حتی کارهایی که هیج ربطی به بازارهای مالی ندارن
و شاید هم هر نیم ساعتی یه نگاهی به چارت بندازم

استاد امروز این رو گفتن فکر کردم شابد کارم اشتباه هستش گفتم اینجا این موضوع رو مطرح کنم دوستان نظرشون رو بگن و استاد رو هم منشن کنم که اگه صلاح دونستن نظرشون رو بگن @amino

[mohamad heydari]

در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از او خواستند که رکورد جدیدی را برای خود ثبت کند, اما او موفق به این کار نشد.
سپس از او خواستند وزنه ای را که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند, این دفعه او به راحتی وزنه را بلند کرد...

این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملاً طبیعی بود اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود...
چراکه آنها اطلاعات غلط داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که درواقع 5 کیلو گرم از رکوردش کمتر بوده است، و درحرکت دوم ناخودآگاه بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود...
او در حالی با این باور وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن میدانست.

این آزمایش من رو یاد تکه ای از فیلم ماتریکس 1999 انداخت
اونجاش که نئو به مورفیوس میگه : پیشگو بهم گفت که متاسفانه تو برگزیده نیستی !!
مورفیوس در جواب گفت :پیشگو اون چیزی رو دقیقا بهت گفت که نیاز داشتی بشنوی..
(یعنی تو در عمل قبول نداشتی که برگزیده ای و پیشگو با گفتن اینکه برگزیده نیستی باعث شد که به خودت بیای و تواناییتو باور کنی)
و بعدش دیدیم که نئو چه ها که نکرد..
این باور های مثبت و اصیل انسان چه کار هایی که نمیتونه بکنه .

موفق باشید

[Mahdi_Javan]

سلام دوست عزیز
کتاب دعوت به تمرین ذن رو تهیه کردم تقریبا نصف کتاب رو مطالعه کردم و احساس میکنم کتاب خیلی پیچیده صحبت میکنه چون از مطالعه درکی که باعث تفکر بشه در من ایجاد نشده
نمیدونم این بخاطر کلمات جدیدی هست که گفته شده یا بخاطر اینکه نمیدونم دقیقا دارم چی از این کتاب یاد میگیرم!
این کتاب داره چه مفهومی رو میگه میشه ی کم توضیح بدین ؟ همون مفهوم ساده نیروی حال نیست !
کلا از مطالعه این کتاب لذت نمیبرم چون هیچی یاد نمیگیرم

سلام محمد جان امیدوارم حال خوبی داشته باشید.
این کتاب یک کتاب بسیار انتزاعی هستش. یک کتاب آموزشی مطلق با مطالب آموزشی کاملا مشخص نیست که بگیم مثلا در این کتاب 2+2 رو یاد خواهیم گرفت و آخر سر ببینیم نتیجه اش 4 هستش.
داشتن تصویری از اینکه "این کتاب چی میخواد بگه"، شاید در ظاهر کمکی به شما بکنه ولی وقتی جلوتر رفتید و دقیقا با چیزی که در ذهنتون داشتید رو به رو نشدید، خسته و کلافه خواهید شد.
صورت مساله اینجاست که شما این کتاب رو با یک انتظار میخونید (اگر قول بدی که چیزی از تو یاد بگیرم، تو رو میخونم). این انتظار رو کنار بگذارید (حد اقل برای 3-4 بار اول خوانش این کتاب).
بگذارید مفاهیم از طریق جملات خودشون رو کم کم به شما نشون بدن. نه اینکه شما دنبال اونها بگردید. چون اگر گزاره و انتظاری تو ذهنتون باشه از خوندن این کتاب، قطعا چیزی عایدتون نمیشه.

ولی با تمام این اوصاف، میشه به طور بسیار سطحی و کمی آبکی، هدف نویسنده از این کتاب رو عنوان کرد:
پذیرش زندگی اونطور که هستش و کنار آمدن با رنج زندگی بدون نیاز به عوامل بیرونی.

شما برای نزدیک شدن به این کتاب (و هر کتاب دیگه ای) باید دارای یک هدف باشید. من با هدف و نیت یادگیری مدیتیشن به این کتاب نزدیک شدم و موارد بسیار بیشتری یاد گرفتم و هنوز هم دارم یاد میگیرم. شما هم اول هدف رو از خوندن این کتاب مشخص کنید. انگیزه ای که باعث شده این کتاب رو بخرید یا شروع به مطالعه اش کنید. (تاکید میکنم هدف از خوندن کتاب. نه اینکه این کتاب چه چیزهایی رو به من آموزش خواهد داد). تفاوت هدف و انتظار در این مورد اینه که انتظار نیازمند یک بن بست زمانی هستش ولی هدف اینطور نیست. شاید شما با 10 بار خوندن این کتاب نتیجه بگیرید و شاید هم با 100 بار. ولی اگر انتظار داشته باشید که در بار اول یا دهم نتیجه بگیرید، با شکست مواجه میشید.

[keivan75]

خب اصلا ارزشش رو داره که بخواهم این کارو بکنم ؟
میتونید اشاره کنید مفهومی که میخاد توضیح بده حداقل در مورد چی هست تا من بدونم حداقل قراره چه چیزی یاد بگیرم!!

سلام دوست عزیز
من کتاب رو مطالعه نکردم ولی قطعا کتابی که امینوی عزیز معرفی کنه و ازش حرف بزنه بدون شک ارزشش بیشتر از صدبار خوندن داره

[keivan75]

در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از او خواستند که رکورد جدیدی را برای خود ثبت کند, اما او موفق به این کار نشد.
سپس از او خواستند وزنه ای را که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند, این دفعه او به راحتی وزنه را بلند کرد...

این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملاً طبیعی بود اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود...
چراکه آنها اطلاعات غلط داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که درواقع 5 کیلو گرم از رکوردش کمتر بوده است، و درحرکت دوم ناخودآگاه بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود...
او در حالی با این باور وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن میدانست.

این آزمایش من رو یاد تکه ای از فیلم ماتریکس 1999 انداخت
اونجاش که نئو به مورفیوس میگه : پیشگو بهم گفت که متاسفانه تو برگزیده نیستی !!
مورفیوس در جواب گفت :پیشگو اون چیزی رو دقیقا بهت گفت که نیاز داشتی بشنوی..
(یعنی تو در عمل قبول نداشتی که برگزیده ای و پیشگو با گفتن اینکه برگزیده نیستی باعث شد که به خودت بیای و تواناییتو باور کنی)
و بعدش دیدیم که نئو چه ها که نکرد..
این باور های مثبت و اصیل انسان چه کار هایی که نمیتونه بکنه .

موفق باشید

عالی ممنون بابت اشتراک گذاری

[vahid394]

با سلام خدمت دوستان عزیز و محترم
یک سری پیام ها مرتبط با مباحث روانشناسی در تاپیک تمرین سیستم ها قرار داده شد توسط برخی دوستان و بنده که مناسب بود ادامه میاحثه ما در تاپیک روانشناسی باشه
و این پست ها در کل مرتبط با این پرسش یکی از دوستان عزیز بود که بیان کردند:
برای چی اینقدر مساله روانشناسی تواین بازار اهمیت پیدا کرده

در ادامه موضوعات صحبت شده :
بنده نظرم رو میگم و دوستان اشکالات رو برطرف کنند

بحث روانشناسی در شرایطی رخ میده که ما در حد زیادی به کاری که انجام میدیم مسلط نباشیم یا زمانی که تحت تاثیر زیاد احساسات باشیم
به طور مثال تمام کودکان مقطع دبستان برای درس املا دچار اضطراب یا استرس ممکن است بشوند اما یک محصل دانشگاه رشته ادبیات هرگز برای امتحان املا دبستان استرسی ندارد چون تسلط بسیار بالایی دارد

همچنین سرنوشت ساز بودن یک موضوع بشدت باعث به چالش کشیده شدن ذهن ما و درگیری ما با مسائل روانشناسی میشود به طور مثال حتی اگر یک فرد بسیار بسیار در یک کار مسلط باشد اما اگر این کار بر روی مرگ یا زندگی وی باشد ممکن است با مسائل روانشناسی رو به رو شود

اما زمانی که فردی به شدت مسلط باشد و درگیر احساساتی همچون هیجان یا ترس شدید نباشد عملا چالش روانشناسی وجود ندارد

در پایان بنده هم با نظر یکی از دوستان که بیان کردند :
فکر می کنم شما هرچقدر دانشتون رو نسبت به بازاری که توش معامله می کنین افزایش بدین خودبخود بسیاری از مسایل روانشناسی هم حل میشه. به نظر من بسیاری از ضررها ریشه در عدم شناخت ما از بازار داره.

با این نظر موافق هستم که زمانی که یک تریدر به شدت روی مسائل ترید مسلط باشه مثلا به فرض میگم وقتی شخصی مثله استاد امینو با تحلیل زمانی هم میتونه ترید کنه و محل بازگشت قیمت رو در زمان دقیقش هم میتونه متوجه بشه عملا دیگه روانشناسی و چالش های روانی برای استاد معنایی نداره

اما یک تریدر که در اوایل کار هست یا کاملا تسلط نداره و فقط با سیستم های استاتیک و غیر صد در صد ترید میزنه با چالش های روانی روبه رو میشود

[vahid394]

سلام دوستان
امروز استاد در وبینار گفتن که در زمان ترید نباید هیچ کار دیگه ای انحام بدیم و فقط به نمودار نگاه کنیم که خودش یک جور تمرینه ولی این مورد ذهن من رو درگیر کرده
من مثلا وقتی میبینم قیمت تا رسیدن به شرایط چک لیستم خیلی فاصله داره یک الارم میزارم و کارهای دیگم رو انجام میدن از جمله کتاب خوندن_فایل دیدن_مقاله خوندن و ... و حتی کارهایی که هیج ربطی به بازارهای مالی ندارن
و شاید هم هر نیم ساعتی یه نگاهی به چارت بندازم

استاد امروز این رو گفتن فکر کردم شابد کارم اشتباه هستش گفتم اینجا این موضوع رو مطرح کنم دوستان نظرشون رو بگن و استاد رو هم منشن کنم که اگه صلاح دونستن نظرشون رو بگن @amino

سلام دوست عزیز
امیدوارم حالتون خوب باشه
بنده نظرم رو میگم:
استاد در پاسخ به یکی از دوستان که گفتند در زمان انتظار برای سیگنال دادن سیستمشون وارد شبکه های اجتماعی اینستا و ...میشوند و از این بابت احساس میکنند وقتشون به بطالب میگذره بیان کردند که در زمان ترید مشغول به ترید باشید و کارهای نامربوط انجام ندید
فکر نمیکنم منظور ایشون این بود که شما نتونید مطالعه در جهت ترید نکنید یا کاره مفید دیگه ای انجام ندید
خلاصه اینکه بحث سر انجام کارهای غیرمفید بود مثل وب گردی بدون هدف در انترنت و گشت و گذار در شبکات اجتماعی برای گذران وقت
امیدوارم که مفید باشه
لطفا اشکالات بنده رو اصلاح کنید
سپاس