سلام استاد بنظر من روانشاسی فردی بسیار با اهمیت تر از بازار است
بخاطر اینکه از بچگی به ما القا شده اینکار را بکنیم اتفاق بد میشود اینجوری رفتار کنیم برای ما مشکل به وجود می آورد و همیشه ما را با اثرات و نتایج مخرب بعد از هرکاری آشنا میکردند ولی متاسفانه هیچ وقت از نتایج ریسک کردن در امور زندگی نه فقط کار بلکه در تماامی ابعاد زندگی با ما صحبت نشده چونکه یا از ریسک کردن میترسند یا به آن ها یاد داده نشده و یا دنبال راحتی خودشان میباشند
ما باید بلد باشیم که خودمان را در تمامی امور کنترل کنیم چه زمانیکه احساساتی میشوم چه زمانیکه غمگین یا عصبی یا هیجان زده ... !
متاسفانه نه در مدارس و نه در خود دانشگاه به ما اموزش ندادند
اما از نظر من انسان هرچقدر بزرگتر میشود با تجربه میشود و ممکن است خیلی ها از همان دوران نوجوانی یا جوانی خود باتجربه بشوند و از آن روز به بعد تصمیم با آن هاست که میخواهند دوباره اشتباه کنند یا نه ...
درکل برای اینکه از مبحث اصلی دور نشویم یک جمع بندی بکنم : تا نتوانیم خودمان را کنترل کنیم نمیتوانیم در بازار دوام بیاوریم چونکه بازار براساس احساسات مردم یا اشخاص تریدر شکل گرفته بنابراین باید یک سری تمارین روانشاسی از جمله بازی فروانی و کارهای دیگری که در مقالات روانشاسی و وبینارها اشاره کردید انجام دهیم تا اثرات آن را در بلند مدت ببینیم ...